رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دختر'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. برخی مححقان می‌گویند تحقیقاتی که صرفا بر اساس نمره امتحان بوده باعث ایجاد این کلیشه‌ شده که پسرها در ریاضی و علوم بهتر هستند تقریبا از ابتدای دهه هشتاد شمسی، ایران خود را با پدیده تازه‌ای مواجه دید، تعداد دخترانی که از سد کنکور گذشته و وارد دانشگاه شدند از پسران بیشتر شد. روندی که تا به حال ادامه داشته است. امسال نیز مثل سال‌های اخیر ۵۸.۴۳ درصد از تازه‌واردان به دانشگاه‌های را دختران تشکیل می‌دهند. این در حالی است که بنابر اطلاعات مرکز آمار ایران، در سال تحصیلی ۷۱-۷۰ تنها ۲۹% پذیرفته‌شدگان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی دولتی را دختران تشکیل می‌دادند. اما در طول یک دهه بعد، دختران با رشدی ۲۵ درصدی از پسران پیش افتادند و این آمار در سال ۸۱-۸۰ به ۵۱%، در سال ۸۲-۸۱ به ۵۳%، در سال ۸۷-۸۶ به ۶۳% و در سال ۸۸-۸۷ به ۶۴% رسید. از زمانی که این پدیده در ایران مشاهده شد، نهادها و کارشناسان به دنبال پاسخ این سوال بودند که چرا چنین شده و پیامدهای آن چیست و گزارش‌ها و تحلیل‌ها و تحقیق‌هایی در این زمینه صورت گرفت و میزگردها و جلسات بحث و بررسی برگزار شد. از میان دلایل بی‌شماری که برای این پدیده مطرح شد نقش "محدودیت‌هایی" که دختران با آن مواجهند و "تحولات اجتماعی" و "پیامدهای دختران تحصیل‌کرده" بیشتر از همه عنوان شده است. مرکز تحقیقات استراتژیک در پژوهشی که در سال ۸۶ منتشر کرد، ۳۱ دلیل برای این پدیده ذکر کرده است. اما این دلایل تا چه حد افزایش داشگاهیان دختر را توضیح می‌دهند و آیا این پدیده مختص ایران است؟ کلیشه تا دو دهه پیش باور رایج این بود که پسرها در برخی از جنبه‌های تحصیلی مثل ریاضیات و علوم بهتر از دخترها هستند و دخترها در درس‌هایی مثل زبان بهترند که به خواندن و درک مطلب ارتباط دارد. اما بررسی‌های جدید نشان می‌دهند نه تنها فاصله دخترها و پسرها در ریاضیات و علوم بسیار کم شده یا حتی از بین رفته، بلکه دخترها در تمام جنبه‌های تحصیلی از پسرها پیش هستند، و این موضوع محدود به یک کشور دنیا هم نیست. بررسی محققان داشگاه نیوبرانسویک کانادا که وضعیت تحصیلی دختران و پسران را در مقاطع تحصیلی مختلف در سی کشور دنیا از جمله ایران بررسی کرده‌اند نشانگر روند مشابهی در تمام این کشورهاست. محققان در این پژوهش ۳۰۸ تحقیق را بررسی کردند که در مجموع بیش از یک میلیون دانش آموز و دانشجو را از دوره ابتدایی تا دانشگاه در بر می گرفت "با در نظر گفتن اینکه چقدر توجه رسانه‌ها به این پدیده جهانی کم بوده، به نظر می‌رسد این حقیقت که دخترها عموما بهتر از همسالان پسرشان تحصیلات عمومی را می گذرانند، رازی است که بخوبی مخفی نگه داشته شده است." این در حالیست که از بیست سال پیش سعی شده تا این موضوع مورد توجه قرار بگیرد که دخترها در ریاضی عملکرد بهتری دارند. با توجه به نتایج تحقیقات جدید، این نظریه مطرح شده که در سال‌های اخیر پسرها دچار افت تحصیلی شده‌اند اما دانیل و سوزان وُیر، زن و شوهر روانشناسی که این تحقیق را انجام داده‌اند این نظریه را هم زیر سوال برده اند. بررسی این محققان سال‌های ۱۹۱۴ تا ۲۰۱۱ را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد که این پدیده مختص سال‌های اخیر نیست بلکه نزدیک به یک قرن قدمت دارد. دانیل و سوزان وُیر معتقدند تحقیقاتی که بر اساس آن این باور کلیشه‌ای بوجود آمده که که پسرها در ریاضی و علوم بهتر هستند و دخترها در درس‌های مرتبط به زبان و صرف و نحو، بر اساس نتیجه امتحان‌ها بوده نه بر اساس بررسی عملکرد دانش آموزان در یک سال تحصیلی و معدل نهایی. دخترها در کشورهای مختلف با مولفه‌های اجتماعی و فرهنگی متفاوت در زمینه تحصیلی از پسرها پیش افتاده‌اند "پسرها معمولا در امتحان نمره بهتری در ریاضی و علوم می‌گیرند اما دخترها در معدل نهایی، جلوتر هستند." آنها معتقدند نمره یک درس خاص، توانایی دانش آموز را از نظر فراگیری و بکارگیری اطلاعات پایه یا تخصصی در یک زمان خاص ارزیابی می کند بدون اینکه عامل جمعی را در نظر بگیرد در حالیکه معدل نهایی عملکرد هر دانش آموز را در بستر جمعی کلاس قرار می‌دهد و عواملی مثل تلاش و پشتکار را در یک بازه زمانی طولانی نشان می دهد. دانیل و سوزان ویر معتقدند در علت یابی این پدیده باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد اما علل فرهنگی و اجتماعی را برای آن مطرح می کنند. آنها می گویند این باور کلیشه‌ای که دخترها در ریاضی و علوم ضعیف هستند شاید باعث می‌شود پدر و مادرها آنها را تشویق کنند برای این دروس بیشتر فعالیت کنند و این باعث عملکرد بهتر آنها در مجموعه دروس می شود. تحقیقات دیگر هم حاکی از این هستند که دخترها به درک و فهم مطالب بیشتر اهمیت می دهند اما پسرها به نمره و نتیجه امتحان هر درس. علاوه بر این دخترها بیشتر بر رفتار و انضباط خود تسلط دارند و رفتارهای جمعی‌شان بهتر است و این به عملکرد تحصیلی بهتری منجر می‌شود. تحقیق دیگری که در آمریکا انجام شده نشان می‌دهد در کودکستان دخترها از نظر نظم و انظباط به اندازه یک سال تحصیلی از پسرها پیش هستند. بر اساس تحقیقی دیگر دختران در کالج با جزئیات و دقت بیشتری از درس استاد یادداشت بر می دارند و بعدا درس را بهتر از پسران به یاد می آورند. از این رو پسرها شاید در حضور ذهن، تکنیک‌های امتحانی و کنترل اضطراب مهارت دارند اما دخترها برای تسلط به مطلب، پشتکار و استمرار نشان می دهند و بی حوصلگی و حواس‌پرتی را بهتر از پسرها کنترل می‌کنند و وقتی نتیجه مطلوب نمی‌گیرند واکنش بهتری به آن نشان می‌دهند. همانطور که دانیل و سوزان ویر اشاره کرده‌اند برای فهم پدیده‌ای که در نقاط مختلف دنیا (اروپا، آمریکا، آسیا و آفریقا) با درجات متفاوت توسعه‌یافتگی و مولفه‌های متفاوت اجتماعی و فرهنگی دیده می‌شود برررسی‌های بیشتر و همه‌جانبه‌تری نیاز است. منبع:B- B -C
  2. یكی از چالش‌های بزرگ عاطفی زمانی است كه مورد توجه و محبت و عشق كسی باشیم كه هیچ حس خاصی نسبت به او نداریم. معمولاً افراد وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیرند واكنش‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. از آنجا كه واكنش‌های معشوق بر فرد عاشق تأثیر به سزایی دارد لذا بررسی این واكنش‌ها از نظر تأثیری كه بر دیگری داریم، كاملاً با ارزش است. برخی از افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری، عقب‌نشینی می‌كنند و دچار ترس می‌شوند. محبت دیگری و صمیمیت دیگری، آنها را می‌ترساند و فراری می‌دهد. عشق، آنها را می‌ترساند. عشق برای این افراد ترسناك و مخوف ظاهر می‌شود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری می‌شوند از او دوری می‌كنند، اجتناب می‌كنند و به صورت غیركلامی به او پیام می‌دهند كه «نزدیك نشو من تو را دوست ندارم». عشق آنها را به یاد خطر می‌اندازد، خطری كه باید از آن اجتناب كرد و از آن دور شد. عشق و صمیمیت آنها را به یاد سوء استفاده، رهاشدگی، بی‌اعتمادی، آسیب و… می‌اندازد برای همین از آن می‌گریزند و از آن دوری می‌كنند. بسیاری از ما در كودكی كسی را دوست داشته‌ایم كه بعدها به ما آسیب زده است؛ كسی را دوست داشته‌ایم كه از ما سوء استفاده كرده است و… همه این خاطرات در ترس از صمیمت تأثیر به سزایی دارند. یكی از راه حل‌های اصلی برای رفع این ترس‌ها، روان درمانی است. نزدیك شدن به ترس‌های كودكی توسط درمانگر، راه را برای كاهش این گونه از ترس‌ها باز می‌كند. برخی دیگر در مقابل محبت و عشق دیگری فرار نمی‌كنند و نمی‌ترسند بلكه با پذیرش برخورد می‌كنند، آنها از اینكه معشوق واقع شده‌اند و مورد عشق دیگری هستند بدون آن كه به او احساس خاصی داشته باشند، شادمان می‌شوند، گویا نیاز آنها به دوست داشته شدن ارضا می‌شود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری می‌شوند اجازه می‌دهند كه او نزدیك شود تا بیشتر و بیشتر عشق او را ببینند و به خودشان و دیگران ثابت كنند كه دوست داشتنی هستند. پیام غیركلامی آنها این است: «نزدیك شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه كه با تو ازدواج كنم». در برابر این پیام، فرد عاشق پیام «نزدیك شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمایل فرد به ازدواج و رابطه‌ی صمیمانه می‌كند. به همین دلیل پس از مدتی پای پیش می‌گذارد و بحث ازدواج را پیش می‌كشد و امید كامل دارد كه هیچ مشكلی نخواهد بود اما دربرابر خواستگاری صریح عاشق، قسمت دوم پیام معشوق تازه به گوش می‌رسد كه بنا نشد كه سراغ این صحبت‌ها بروی. تو فقط مرا دوست داری و این هم مشكلی نیست اما من با تو ازدواج نمی‌كنم، اینجاست كه فرد عاشق گیج می‌شود و نمی‌تواند این دو پیام را از هم تفكیك كند پیام «نزدیك شو» برای عاشق به این معناست كه من هم تو را دوست دارم و پیام این كه «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» كاملاً در تناقض با پیام «نزدیك شو» می‌باشد. معمولاً افراد در این زمان احساس می‌كنند كه بازیچه قرار گرفته‌اند و مورد سوء استفاده واقع شده‌اند. برخی از افراد پیام «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» را حمل بر شرایط روحی و شرایط فعلی فرد می‌دانند و با خود می‌گویند، اگر صبر كنم ز قوره حلوا سازم. آنها بر این اعتقادند كه او فعلاً این نظر را دارد اما بعداً نظرش تغییر خواهد كرد چرا كه مرا دوست دارد. شاهد این مدعا هم پیام‌های غیركلامی «نزدیك شو» است. پس از این معمولاً یك رابطه‌ی دوستانه‌ی طولانی مدت برقرار می‌شود كه یكی به فكر ازدواج است و دیگری به ازدواج فكر نمی‌كند و اگر با درخواست ازدواج هم رو به رو شود با صراحت و اطمینان می‌گوید كه «من گفته بودم كه با تو ازدواج نخواهم كرد». روابط دوستانه‌ی طولانی مدت و بی‌سرانجام تاحدودی حاصل یك چنین ارتباطی است. برخی دیگر در برابر ابراز غیركلامی عواطف عاشقانه،‌بی‌تفاوت نشان می‌دهند، خود را به نادیدن می‌زنند، گویا كه هیچ اتفاقی نیفتاده است. این افراد نمی‌خواهند خود را درگیر چنین فضاهایی بكنند. چنین افرادی واكنش‌های غیركلامی را نادیده می‌گیرند، ابرازهای غیركلامی را انكار می‌كنند و بی‌تفاوت از كنار آن می‌گذرند. چنین افرادی معمولاً در پس این بی‌تفاوتی رابطه را تنظیم می‌كنند. در صورتی كه فرد عاشق بخواهد نزدیك شود به او پیام‌های «دور باش!» می‌دهند و هرگاه كه دور می‌شود به او پیام می‌دهند كه: « حالا ناراحت نشو می‌توانی كمی به من نزدیك شوی! پسر (دختر) خوب!» این افراد معمولاً عاشق را سر در گم می‌كنند. عاشق وقتی به آنها نزدیك می‌شود پیام «دور باش» دریافت می‌كند و زمانی كه دور می‌شود پیام « می‌توانی كمی نزدیك شوی» دریافت می‌كند. عاشق در مقابل چنین فردی با تردید بسیار مواجه می‌شود، نمی‌داند كه پیام صریح فرد چیست؟! وقتی می‌خواهد برود به یاد پیام‌های «نزدیك شو» می‌افتد و زمانی كه می‌خواهد نزدیك شود و خواستگاری كند، به یاد پیام‌های «دور باش» می‌افتد. بهترین راه حل برای مواجهه با چنین افرادی بیان كلامی عواطف و درخواست پاسخ صریح از آنهاست. به هر حال ما جزو هركدام از دسته‌های سه گانة بالا هم كه باشیم، سؤال اساسی این است كه اگر كسی عاشق من بود اما من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد كنم؟! آیا از او فرار كنم؟ یا اینكه او را بپذیرم اما با او ازدواج نكنم؟ و یا اینكه بی‌تفاوت نشان دهم، بدون طرد كامل و بدون پذیرش كامل؟! اگر براساس تئوری روابط اصلی بخواهیم عشق را توضیح دهیم، وقتی یك نفر عاشق ماست، ما برای او یادآور تصویر یكی از افراد اصلی زندگی او هستیم و او به این دلیل به ما عشق می‌ورزد كه «كودك درون» او در آن ارتباط به نحوی ناكام شده است و اكنون می‌خواهد كه مشابه آن رابطه را با ما كه یادآور آن فرد اصلی هستیم، شروع كند تا شاید این بار مشكلات و مسایل قبلی تكرار نشود. اگر یك كودك در یك بازی ببازد رفتار طبیعی او چیست؟ معمولاً كودكان اصرار می‌كنند كه یكبار دیگر بازی كنند تا شاید این بار برنده شوند اما اگر یكبار دیگر با آنها بازی كنید و باز ببازند چه می‌كنند؟! معمولاً دوباره اصرار می‌كنند كه «فقط یكبار دیگر!» و سعی می‌كنند كه دوباره بازی كنند و اگر دوباره ببازند معمولاً بازهم با التماس می‌خواهند كه یكبار دیگر بازی كنند. این دور، ادامه دارد تا زمانی كه برنده شوند، آنگاه آرام می‌گیرند و بازی تمام است. همین مسأله برای كودكانی اتفاق می‌افتد كه در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت كرده‌اند، احساس كرده‌اند كه در این رابطه چیزی كم بود و به همین خاطر كودك درون سعی می‌كند دوباره بازی كند تا شاید این بار آن كمبود نباشد و اگر بازهم كم باشد دوباره بازی را تكرار می‌كند و دوباره و دوباره تا وقتی كه احساس كند آن رابطه به تعادل رسیده است و دیگر مسأله‌ای نیست و مسأله حل شده است. اینك كودك درون احساس می‌كند كه بالاخره برنده شد و بازی تمام می‌شود. وقتی كسی عاشق ماست با عشق خود به ما این پیام را می‌دهد كه «من تو را سالهاست كه می‌شناسم تو یادآور یكی از افراد اصلی در كودكی من هستی امیدوارم در رابطه با تو كه یادآور او هستی، مشكلات قبلی تكرار نشود و من به تعادل روانی برسم». و زمانی كه شما هیچ حس خاصی نسبت به او كه عاشق شماست ندارید به او این پیام را می‌دهید كه «من تو را نمی‌شناسم، تو یادآور هیچ یك از افراد اصلی در كودكی من نیستی، من نیازی به تو ندارم پس لطفاً تعادل روانی مرا برهم نزن» وقتی كسی را كه عاشق ماست طرد می‌كنیم، یعنی از همان اول به او گفته‌ایم كه «تو درست فكر كردی من همانند آن فرد هستم، طرد كننده، پس تلاش كن تا بازی را ببری!» و او هم تلاش خواهد كرد و بازی ادامه خواهد یافت. اما اگر او را به طور كامل بپذیریم یعنی به او این پیام را داده‌ایم كه «چه فرد بدی بوده است اما من مثل او نخواهم بود، تو خواهی دید كه من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بیا و پذیرش مرا دریاب و آن را احساس كن و آرام گیر» اما وقتی به او احساس خاصی نداریم طبیعتاً در برابر او نمی‌توانیم عواطف راستینی را از خود بروز دهیم بنابراین دروغین بودن پذیرش ما آشكار خواهد شد و آن فرد این بار با زخم‌هایی جدید بر پیكره زخم‌های كهنه قدیمی بازی را خواهد باخت، حتی اگر هم با او ازدواج كرده باشیم. اما اگر طرد نكنیم و به دروغ هم نپذیریم و تلاش كنیم كه توضیح دهیم به نظر می‌رسد بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در آخر نیز احساس باخت نخواهد بود. همانند زمانی كه كودكی اصرار به بازی دارد اما شما برای او توضیح می‌دهید كه نمی‌توانید بازی كنید و بازی هم نمی‌كنید. درست است كه او ناكام می‌شود اما ناكامی او از این خواهد بود كه چرا بازی شروع نشد و او به دنبال یك نفر دیگر خواهد رفت كه با او بازی كند. «بازی نكردن» بهتر از این است كه به دروغ بازی كنید اما بازی نكردن هم آدابی دارد شما ممكن است بازی نكنید اما بدون توهین، بدون طرد و بدون اینكه احساس بدی ایجاد كنید. اما ممكن است بازی نكنید اما بازی نكردن شما به گونه‌ای باشد كه فرد، احساس توهین كند، احساس طرد كند و با احساس بد از شما جدا شود. انسان‌ها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. آنها را به گونه‌ای پس نزنیم كه احساس بی‌احترامی، حقارت و خواری در آنها ایجاد كنیم. كه البته اگر كسی چنین كند توهین و تحقیر و طرد او بدون دلیل روانی در خود او نخواهد بود. زمانی كه دیگری را طرد می‌كنیم این پیام را می‌دهیم كه «از من دور شوید ای همه‌ی آنهایی كه ارزش مرا ندانستید و سال‌ها پیش مرا از خود دور كردید». انسان‌ها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. رابطه با دیگران همیشه راهی است برای خودشناسی، در رابطه با انسانهاست كه می‌توانیم در آیینه‌ی دیگران، خودمان را و زندگی خودمان را ببینیم. وقتی از كسی بدم می‌آید می‌توانم در آیینه‌ی او به جستجوی آن باشم كه چه چیزی در او هست كه از آن بَدَم می‌آید و آنچه از آن بدم می‌آید مثلاً كجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی در چه كسی بوده است كه من از آن بدم می‌آید؟! در گذشته این ویژگی را و یا مشابه این فرد را من كجا دیده‌ام و در گذشته چه بر من رفته است كه از این ویژگی متنفر شده‌ام؟ رابطه همیشه بابی است برای آشنایی بیشتر با روابط اصلی كه در كودكی شكل گرفته است و مبنا و پایه‌ی سایر ارتباطها و روابط انسانی است. اگر من از یك فرد مستبد و خودرأی بدم می‌آید درست است كه استبداد و خودرأیی بد است اما در كجای زندگی من، استبداد و خودرأیی بوده است؟ چه كسی در گذشته‌ی من مستبد و خودرأی بوده است؟! اگر پدرم مستبد و خودرأی بوده است كجا و چرا از او بدم آمده است؟ از كدام رفتار او متنفرم و… همان گونه كه به عشق و عواطف مثبت خود توجه می‌كنید به طرد و نفرت خود نیز توجه كنید و سعی كنید ریشه‌های آن را درك كنید كه این نفرت و این طرد از یادآوری و تداعی كدامین طرد و نفرت در گذشته‌ی من می‌آید. طرد و نفرت را وسیله‌ای كنید برای شناختن خود و خودشناسی. اما به اختصار اگر كسی عاشق شما بود و شما عاشق او نبودید سعی كنید مطابق جدول زیر عمل كنید تا هم به دیگری آسیب كمتری برسد و هم به شما. انجام بدهید 1 ـ او را درك كنید. 2 ـ محترمانه برخورد كنید. 3 ـ دوستانه رفتار كنید. 4 ـ علت رد درخواست او را برایش توضیح دهید. 5 ـ روشن و آشكار صحبت كنید و از بیان كلمات دو پهلو خودداری كنید. 6 ـ به او اجازه دهید كه با شما صحبت كند اما این اجازه نباید به گونه‌ای باشد كه فرد تصور كند می‌تواند نظر شما را تغییر دهد. 7 ـ سعی كنید خود را بشناسید. 8 ـ این رابطه را از سایر روابط كاری و… جدا كنید. 9 ـ به رفتارهای غیركلامی طرد كننده‌ی خود توجه كنید. 10 ـ در صورتی كه پیام‌های شما را به طور متناقض درك كرد (پذیرش ـ طرد) برای او توضیح دهید كه پذیرش شما به چه معناست و طرد شما به چه معناست. انجام ندهید 1 ـ با او ازدواج نكنید. 2 ـ با او رابطه جنسی برقرار نكنید. 3 ـ او را طرد نكنید. 4 ـ به او توهین نكنید. 5 ـ از عواطف او سوء استفاده نكنید. 6 ـ راز او را به دیگران نگویید. 7 ـ او را آزار ندهید. 8 ـ با رفتار غیركلامی به او پیام‌های متناقض ندهید. 9 ـ اجازه ندهید كه او شما را آزار دهد. اما در صورتی كه عاشق یك فرد آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار می‌داد و وارد حریم خصوصی شما می‌شد، باید این بار مراقب «خود» باشید و از خودتان مراقبت كنید. در این صورت مطابق موارد زیر عمل كنید. 1 ـ به او بگویید كه رفتار او برای شما آزار دهنده است. 2 ـ از او فاصله بگیرید. 3 ـ از قدرت عاطفی خودتان برای ارجاع او به روان درمانگر یا مشاور استفاده كنید. 4 ـ با قاطعیت به او بگویید كه از شما فاصله بگیرد. 5 ـ در صورتی كه به رفتارهای خود ادامه داد از راه‌های قانونی برای رفع مزاحمت او استفاده كنید.
  3. moein.s

    ایجاد لبه های سوخته فیلم

    در این نکته فتوشاپ نگاهی با استفاده از حالت Quick Mask برای اعمال یک لبه سوخته فیلم به عکس می اندازیم. تکنیک بسیار ساده است و می تواند به سرعت به هر عکسی اعمال شود. ابتدا عکس را باز کرده و به حالت (Quick Mask (Q در فتوشاپ می رویم. زمانی که در حالت Quick Mask هستیم، یک براش گرد نرم بزرگ برداشته و بر روی بخش هایی از تصویر می کشیم که می خواهیم حالت سوخته ایجاد کنیم. نیازی نیست که این کار را به بهترین وجه ممکن انجام دهید زیرا باید بتوانید بخش های سوخته را در قسمت نهایی ویرایش کنید.
  4. هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی می‌کردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندان‌شان بسیار نزدیک‌تر شده‌اند.... روان‌شناسان می‌گویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار می‌گیرد. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را می‌دهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت‌ها را می‌دهد. پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می‌شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می‌گیرد. وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید می‌کند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر می‌کند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص می‌شود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواست‌های مخصوص به خودش را دنبال می‌کند. اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود. خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار می‌کنند چون زنان نیز توانسته‌اند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه‌ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته‌اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می‌کنند که نتوانسته‌اند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می‌شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته‌اند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده‌اند. در حالی که داشتن دختر سبب می‌شود وزن تاریخ گذشته سبک‌تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند. پدر به دختر دنیا را می‌شناساند پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می‌اندازد. مادر فرزند را به دنیا می‌آورد و پدر دنیا را به او می‌شناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شده‌ای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان می‌بخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر توانایی‌های فیزیکی را می‌آموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیت‌های اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی می‌دهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا می‌شود عقده ادیپ و عقده الکترا سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده می‌شود. این مرحله، مرحله‌ای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوست‌دار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس می‌کند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی می‌برد. پدر که از نظر او غریبه‌ای است که مادر را به سمت خود جلب می‌کند و مایه شادی او است، او را ناراحت می‌کند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار می‌گیرد و سعی می‌کند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه می‌شود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست. مهم‌ترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمی‌تواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمی‌دهد ـ بزرگ می‌شود. والدین الگو هستند پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست‌داشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمی‌کند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه می‌کند. منبع
  5. خواسته‌ها و علائق زنان در بازي‌هاي کامپيوتري موضوعي کاملا فراموش‌شده است. اين مساله بخصوص در بازي‌هاي کامپيوتري سه بعدي و ويدئويي کاملا محسوس است. بيشتر اين بازي‌ها ، حتي آنهايي که براي سنين کودکي طراحي شده‌اند به گونه‌اي هستند که انگار فقط پسرها وجود خارجي دارند. جالب است که بدانيد به عنوان مثال بازي‌هاي ژانر Role-Playing با الهام از بازي‌هاي کودکان ساخته شده‌اند. در ايران بازي در ميان پسربچه‌ها و نزد دختربچه‌ها کاملا شناخته شده است. اين جور بازي‌ها در همه‌جاي دنيا وجود دارند. در اين بازي‌ها هرکدام از بچه‌ها نقشي به خود مي‌گيرند و پس از شبيه‌سازي اشياء و مکان ها قدم به درون يک داستان کاملا تصادفي اما با موضوع و هدفي روشن مي‌گذارند. بازي پسرها در اين موارد بيشتر ميل به جنگ و گريز دارد حال آنکه دخترها به شبيه‌سازي مناسبات اجتماعي علاقمندند. با اين وجود ، فضاي سورئاليستي و خشن بازي‌هاي کامپيوتري Role-Playing شباهت اندکي به فضاي واقع‌گرايانه بازي کودکان دارد و اصلا از جو عاطفي و احساسات بازي دختربچه‌ها به دور است.
  6. بسیاری از زوج ها برای انتخاب همسر به دنبال تکرار ارتباطات خوشایند گذشته هستند. در واقع آن ها بدنبال چیزی شبیه پدر و یا مادرشان و یا شخصیتی از این قبیل هستند. برای همین هم بسیار از نظریه پردازان بر این باورند که زندگی در یک دور مداوم، تکرار گذشته ها است. دختر و پسر از نظر رفتار و چهره تقریباً به چهره والدین خود گرایش دارند، دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر. از نظر روانشناختی، این انتخاب نوعی تکرار الگوی دورنی است، الگویی از روابط عمیق و صمیمانه. برای همین در بسیاری از موارد ما کسانی را از نظر ویژگی ها برای ازدواج خوب می پنداریم که شبیه به والدین ما باشند. ما با این افراد راحت تر ارتباط برقرار می کنیم، راحت تر هم حسی می کنیم و به نوبه ای احساس می کنیم که سال ها است که یکدیگر را می شناسیم. اما چیزی که بایستی بیشتر به آن دقت کنیم آن است که همه انتخاب ها بر این اساس صورت نمی پذیرد، پس بایستی انتظارات خود را از همسرتان مجزا کنید بدین معنی که تکرار الگوی صمیمانه قدیمی حتماً بهترین نوع رابطه نیست. برای همین بایستی یاد بگیرید وقتی ناراحت می شوید، خوشحال می شوید و یا هر رفتاری که می کنید با کسی غیر از والدین خود روبرو هستید پس نیاز به تغییراتی نیز وجود دارد. برای توافق بر سر رفتارهایی که عمیقاً به آنها وابسته اید بایستی گاهی به اشتراک برسید و گاهی نیز نیاز به تغییر است. بگذارید با یک مثال مطلب را ساده تر کنیم. برای مثال شاید شما مانند دختری بودید که وقتی به هر دلیلی ناراحت می شدید، به یک گوشه می رفتید و کز می کردید ناجی شما پدری بود که با نوازش و دلجویی و یا با یک هدیه از شما استقبال می کرد تا حال شما خوب شود. اکنون شما این صفت را در عمیق ترین تجربیات کودکی به همراه دارید و آن را با خود به زندگی زناشویی می آورید. در این زمان شما وقتی ناراحت می شوید دوست دارید کسی از شما دلجویی کند و آن همسری است که باید نقش قدیمی پدرتان را بازی کند. این موضوع امری طبیعی است اما می تواند گاهی مشکل ساز باشد. در واقع زمانی صفات گذشته ما می تواند مشکل ساز باشد که انتظاراتی را بوجود بیاورد که دیگران از آن بی خبرهستند. در این شرایط بایستی زوجین چند نکته را برای کاهش اختلافات ناشی از این انتظارات در پیش بگیرند : 1- در مورد احساسات و نوع برخوردشان با مسائل گفتگو کنند. 2- انتظارات احساسی و رفتاری خود را بیان کنند. 3- در مورد حساسیت های یکدیگر بحث و گفتگو کنند. 4- به حساسیت ها و خواسته های هم احترام بگذارند. 5- به یگدیگر برای تغییر الگوهای درونی مشکل ساز کمک کنند. در آخر تغییر الگوهای درونی صمیمت کار بسیار مشکلی است، چرا که این الگوها با پایه ترین مفاهیم ارتباط و صمیمت در ارتباط هستند، در نتیجه ابتدایی ترین راه برای کنترل تاثیر این الگوها، شناخت و هماهنگی با آن ها است.
  7. آیا می دانید از چه لحاظی گفته می شود که مادران به دخترانشان شباهت دارند و به چه دلیل ؟ بیماری‌های خود ایمنی بیماری‌های خودا‌یمنی، که در آن دستگاه ایمنی بدن به بافت‌های خود بدن حمله می‌کند، ‌مانند لوپوس، آرتریت روماتویید و بیماری‌ تیروییدی در زنان شایع‌ترند و در این مورد نیز معمولا سابقه خانوادگی وجود دارد. دکتر چانگ می‌گوید: «برخی از انواع ژنتیکی با برخی از بیماری‌ها همراهی بیشتری دارند. اما این که شما یک نسخه ژنی مستعد کننده به این بیماری‌ها را به ارث برده‌اید، به معنای آن نیست که به احتمال صد درصد به بیماری تیرویید یا لوپوس مبتلا می‌شوید اما خطر دچار شدن شما به این بیماری‌ها به طور قابل‌توجهی بالا می‌رود. در برخی از این بیماری‌های خودایمنی، اگر یک ژن مستعدکننده را از مادر یا از پدر به ارث برید، خطر ابتلای شما به آن بیماری‌ها ۵ تا ۲۰ برابر ممکن است افزایش یابد.» خبر بد این است که کار چندانی برای پیشگیری از بسیاری از بیماری‌های خودایمنی وخیم مانند آرتریت روماتویید یا لوپوس نمی‌توان انجام داد. چانک می‌گوید: «رویای همه ما این است که بتوانیم به نحوی به یک داروی تنظیم‌کننده ایمنی دست یابیم که مانع از حمله بدن به بافت‌های خودش شود. از لحاظ نظری هدف ما این است اما در مقابل با این حقیقت روبه‌رو می‌شویم که چنین داروهایی اغلب بی‌ضرر نیستند و عوارض جانبی شدیدی دارند.» اما آگاه بودن از احتمال خطر بیشتر دچار شدن به این بیماری‌ها به شما امکان خواهد داد که مراقب باشید و درمان آنها را در ابتدایی‌ترین مراحل آن شروع کنید. چنین اقدامی می‌تواند از لحاظ سرعت و میزان پیشرفت بیماری تفاوت زیادی ایجاد کند. دکتر چانگ می‌گوید: «به عنوان نمونه یک مشکل بزرگ در آرتریت روماتویید این است که این بیماری مفاصل را تخریب می‌کند. هنگامی که مفاصل تخریب شدند، بازگرداندن به حالت طبیعی و ترمیم آنها کار سختی است.اگر التهاب ناشی از بیماری در مراحل بسیار ابتدایی آن تحت کنترل درآید، به حفظ ساختار و کارکرد استخوان تا حداکثر زمان ممکن کمک خواهد شد. اگر می‌دانید در معرض یکی از بیماری‌های خودایمنی هستید، از لحاظ بروز نشانه‌ها و علائم آنها مراقب خود باشید. همین مساله در مورد بیماری‌های خودایمنی قابل‌درمان‌تر مانند بیماری تیروییدی هم صادق است. چانگ می‌گوید: «بیماری خودایمنی تیرویید، سیری بسیار پنهانی دارد اما به راحتی می‌توان آن را یافت و درمان کرد. ممکن است شما احساس کمبود انرژی، افسردگی کنید وزن اضافه کنید و نفهمید که مشکل در اصل ناشی از کم‌کاری تیرویید شماست. اما اگر مادر یا مادربزرگ‌تان کم‌کاری تیرویید داشته‌ باشند، می‌توانید بفهمید که این علائم به تیروییدتان مربوط است و به جای آنکه ماه‌‌ها یا سال‌ها را به مصیبت بگذرانید، ‌بدون اینکه بفهمید مشکل‌تان چیست، «به طور معجزه‌آسایی» با داروهای تیروییدی درمان شوید.» افسردگی افسردگی نیز مانند بیماری‌های خودایمنی در زنان شایع‌تر از مردان است: بنابراین مادرتان با احتمال بیشتری از پدرتان ممکن است به افسردگی دچار شده باشد. آیا اگر واقعا چنین باشد به معنای آن است که شما با احتمال بیشتری به افسردگی شدید بالینی مبتلا خواهید شد؟ دکتر چانگ می‌گوید: «ممکن است پاسخ مثبت باشد اما مشکل است که با میزان کمی این احتمال را تعیین کرد.» او می‌گوید: «در بیماری‌های روانی، هر چه شدت اختلال بیشتر باشد، با احتمال بیشتری یک زمینه ژنتیکی برای آن وجود دارد.» اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی (شیدایی و افسردگی ادواری) هر چه در سنین پایین‌تری بروز کنند، با احتمال بیشتری زمینه ارثی دارند. به عنوان نمونه ژن‌های منفرد معینی وجود دارند که می‌توانند به طور قابل‌توجهی خطر دچار شدن افراد را به اسکیزوفرنی بالا ببرند. اما در مورد بیماری‌های روانی خفیف‌تر مانند افسردگی بالینی که شایع‌تر هم هستند، عوامل زمینه‌ای پیچیده‌ترند. چانگ می‌گوید: «احتمال دارد ژنتیک در این مورد افسردگی هم نقش داشته باشد اما باید به عوامل دیگر مانند نحوه رشد فرد در دوران کودکی و محیطی که فرد در آن بزرگ شده و افرادی که در سال‌های ابتدایی شکل‌گیری ذهنی او در زندگی‌اش نقش داشته‌اند، هم توجه داشت. در مورد افسردگی سابقه خانوادگی موثر است اما علت تنها به ژن‌های به ارث‌رسیده باز نمی‌گردد، بلکه آنچه افراد در محیط خانواده در آن شریک بوده‌اند، نیز اهمیت دارد.» اگر مادر، ‌خاله یا خواهرتان دوره‌ای از افسردگی را گذرانده، باید در مورد وضع بهداشت روانی‌تان بیشتر مراقب باشید، همان‌ طور که مراقب بیماری‌های جسمی مانند سرطان پستان یا پوکی استخوان هستید. چانگ می‌گوید: «اگر افسردگی ملایمی در شما ظاهر شده یا دچار ناتوانی بیشتری شده‌اید، دلیلی وجود ندارد که این مسیر را به تنهایی طی کنید. درمان‌های بسیار خوبی وجود دارند که با کمک آنها می‌توانید زندگی‌تان را به خوبی بگذرانید. احساس توانایی کنید نه احساس ترس جدا از اینکه مادر شما چه بیماری‌هایی داشته و اینکه چه میزان از خطر دچار شدن به این بیماری‌ها به شما منتقل شده، ابتلای شما به هیچ بیماری‌ای از ابتدا مقدر نشده است. دکتر هان می‌گوید: «اطلاعات ژنتیکی برای این است که شما احساس توانایی بیشتری کنید، نه اینکه دچار احساس ضعف شوید. نگویید که سرنوشت من این است که دیابت بگیرم، بنابراین هرچه دوست دارم می‌خورم. شما می‌‌توانید با انجام اقداماتی احتمال ابتلا به بسیاری از بیماری‌‌ها را کاهش دهید. شناسایی زودرس بیماری نیز مهم است. سابقه خانوادگی خود را به‌عنوان عامل جبری محسوب نکنید، بلکه از آن به‌عنوان انگیزه‌ای برای تلاش برای سالم ماندن استفاده کنید.»
  8.    

    بهتان بر نخورد !!!

    از زبان يك هم نوع ....! بسیار دور از هم قد کشیده‌ایم . هر یک بر فراز صخره‌ای بلند و دره‌ای عمیق؛ میانمان که با هیچ خاکستری پر نخواهد شد جدایمان کردند؛ از روز اول مهر. با پوشش‌های متفاوت مانتو و مقنعه و چادر تیره بر من پوشاندند و تو را با لباس فرم و کله‌ای تراشیده به ساختمانی دیگر فرستادند. من را به مدرسه‌ی دخترانه و تو را پسرانه دانشگاه هم که رفتیم جدایمان کردند. با ردیف‌های دور از هم . نیمکت‌های خانم‌ها و آقایان. با درها و راهروها و ورودی‌ها و خروجی‌های خواهران و برادران جدایمان کردند و ما بسیار دور از هم قد کشیدیم . در اتوبوس با میله‌ها و در حرم و امامزاده با نرده‌ها و در دریا و ساحل با پارچه‌های برزنتی آنقدر دور و غریب از هم بزرگ شدیم تا تو شدی راز درک ناشدنی‌ای برای من؛ و من شدم عقده‌ی جنسی سرکوب شده‌ای برای تو تا هر جا که دیگر نتوانستند جدایمان کنند، در تاکسی و خیابان، از زور ناداني و بیماری و عقده‌های جنسی، من در پي يك نگاه و توجه و متلك از تو باشم ... و تو خود را به من بمالی و برهنگی ساق پایم حالی به حالی‌ات کند و نگاه حریص‌ات مانتو ام را بدرد جدا و بسیار دور از هم قد کشیدیم انقدر که تا پایین تنه هایمان معذب مان کرد خیال کردیم عاشق شده‌ایم و چون عاشق هستیم باید ازدواج کنیم و بعد هم با هزاران عقده‌ی بیدار و خفته به زیر یک سقف رفتیم بسیار دور از هم قد کشیدیم. انقدر که دیگر نگاه‌مان نیز یکدیگر را خوب و درست ندید و نگاه‌های انسانی جای خود را به نگاه جنسیتی دادند درهمه جا. در محل کار، در محافل فرهنگی و علمی و حتی جلسات سیاسی و من باید تقاص همه‌ی این فاصله ها را بپردازم . تقاص دوری از تو و بر صخره‌ای دیگر قدکشیدن را . تقاص تو را ندیدن و نشناختن را باید که تنم بلرزد وقتی هوا تاریک می‌شود و من تنها در خیابانم؛ وقتی دنبال کار می‌گردم؛ وقتی تاکسی سوار می شوم اینجا یک مستراح عمومی است به وسعت یک کشور بهتان بر نخورد ...ا آخر سالیان سال است که در همه جای دنیا، فقط مستراح‌ها را زنانه و مردانه کرده‌اند ... منبع
×
×
  • اضافه کردن...