جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بیوالکتریک'.
24 نتیجه پیدا شد
-
خلاصه مقالات ارائه شده درس "حفاظت الکتریکی در سیستم های بیمارستانی"
Mehdi.Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
خلاصه سمینارهای درس حفاظت الکتریکی ،استاد محمد پور، در زیر آورده شده است. برای دانلود راحتر،تمام خلاصه سمینار ها در دو بخش قرار داده شده که با کلیک بر روی لینک زیر می توانید آنها را دانلود نمایید:- 2 پاسخ
-
- مقالات
- مهندسی پزشکی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
در گذشته نه چندان دور، پیوند قلب از انسانی به انسان دیگر تنها راه نجات بیمارانی بود که در حادترین مراحل بیماری قلبی قرار داشتند. اما همواره تعداد متقاضیان دریافت پیوند بسیار بیشتر از تعداد اهدا کنندگان بوده است. به این ترتیب همه ساله هزاران نفر در صف انتظار پیوند جان خود را از دست می دهند. تولید قلب مصنوعی دریچه امیدی برای بیماران قلبی گشوده است. اما قلب مصنوعی چگونه کار می کند؟ به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از مجله مهندسی پزشکی ، “قلب همانند موتوری در بدن است که نیروی لازم برای تمامی فعالیت ها را تولید می کند. در نظر اول شاید قلب تنها یک عضله به نظر برسد که خون را به رگ ها پمپ می کند. اما اولین دانشمندانی که قدم در راه تولید قلب مصنوعی گذاشتند، با ماشینی پیچیده روبرو شدند که باید ۶۰۰۰ لیتر خون را در یک روز به ریه ها و سایر اعضای بدن پمپ کند. به علاوه نحوه تامین انرژی این ماشین نیز مشکلی پیچیده بود.
- 6 پاسخ
-
- قلب مصنوعی
- قلب مصنوعی چیست
- (و 6 مورد دیگر)
-
یکی از خدمات اصلی مهندسی پزشکی به علوم زیستی و پزشکی کلینیکی ارائه ابزار دقیق مهندسی پزشکی بوده است. پیشرفتهایی که در این زمینه صورت گرفته است منجر به توسعه انواع جدید ابزار دقیق مهندسی پزشکی و روشهای متعدد کلینیکی شده است مانند مانیتورینگ الکترونیکی بیمار، که یکی ازجنبه های مهم مراقبت پزشکی در حالت بحرانی است، و همچنین منجر به توسعه انواع دستگاهها برای کمک به افراد دچار ناتوانی جسمانی شده است. ابزار دقیق مهندسی پزشکی چنانچه در شکل مشاهده می گردد سه کارکرد اصلی دارد. بخش سنسور یا مبدل ابزار به عنوان واسط با سیستم فیزیولوژیکی تحت اندازه گیری عمل می کند، از این رو بیوسنسورها بخش مهم و ضروری هر سیستم اندازه گیری مهندسی پزشکی به شمار می آیند. بیوسنسور به عنوان وسیله ابتدایی برای تبدیل یک پدیدۀ خاص زیستی، شیمیایی یا فیزیکی به یک سیگنال الکتریکی عمل می کند و باید این فرایند تبدیل را با موفقیت و بدون تغییر یا اختلال در پدیده ای که اندازه می گیرد انجام دهد. بنابراین اهمیت آنها بسیار زیاد است، چون بدون آنها ما از دینامیک متغییر در دنیای فیزیک، شیمی و زیست شناسی بی اطلاع خواهیم ماند. بیوسنسورها با کمیت های خاص متنوعی سروکار دارند، پس در مورد بیوسنسورهایی که در ابزار پزشکی کاربرد دارند در نظر گرفتن نکات فیزیولوژیک به اندازۀ مسایل مربوط به طراحی مهندسی اهمیت دارد. ابزار دقیق پزشکی از انفجار اطلاعات در تکنولوژی الکترونیک بهره گرفته است. ابزارهای الکترونیکی پزشکی مستقل امروزه می توانند عملیات پردازش سیگنال پیچیده ای را انجام دهند که تا همین اواخر برای آن به یک کامپیوتر جداگانه نیاز بود. با این حال، توانائیهای بسیار پیچیدۀ ابزارهای دقیق امروزی هنوز نیازمند سیگنالهای با کیفیت بالا در ورودی هستند. نمایش وذخیره.4....... پردازش سیگنال.3...... سنسور.2 ........ سیستم فیزیولوژیک .1 ترتیب عمل کرد دستگاهها در پزشکی نشان داده شده است
- 2 پاسخ
-
- 2
-
- لوله اشعه کاتدی (crt) (catude-ray tube)
- مقدمه ای بر بیوسنسورها
- (و 5 مورد دیگر)
-
موفقیت در استخراج تصاویر ویدئویی از فکر انسان دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا برکلی برای اولین بار موفق شدند با کمک گرفتن از سیستم اسکن fMRI از فکر انسان تصاویر ویدئویی استخراج کنند. برای ارائه این تصاویر دانشمندان از دستگاه اسکن مغزی fMRI استفاده کرده و مغز دو بیمار را در هنگام مشاهده تصاویر ویدیویی اسکن کردند. به گفته دانشمندان یک برنامه رایانه ای برای برقراری ارتباط میان ترکیب بندی شکلها، رنگها و حرکات در تصاویر ویدیویی با الگوهای فعالیت در غشای بصری مخ بیماران مورد استفاده قرار گرفته است. این نرم افزار در نهایت توانست با توجه به فعالیتهای مغزی دو داوطلب تصاویر متوالی اما کدری را از آنچه توسط بیماران مشاهده شده بود، ارائه کند. برای مثال تصویر ارائه شده از مغز بیمار از فیلمی که در آن مردی با لباس سفید رنگ در حال اجرای نمایش بود، شمایلی از پیکر مرد و حالت بدن وی بوده و جزئیاتی مانند حالات چهره مرد از بین رفته بود. به گفته محققان نرم افزار مورد استفاده آنها برخی از صحنه ها مانند تصویر سر انسانی که در حال صحبت کردن است را به خوبی رمز گشایی می کند و در مقابل زمانی که دوربین بر روی تصویر حرکت سریع پن (Panning) را اجرا می کند، نرم افزار تمرکز خود را از دست می دهد. بر اساس گزارش لایو ساینس، این اولین باری است که دانشمندان موفق به استخراج تصاویر از مغز و افکار انسان شده اند و مطالعاتی که در گذشته در این زمینه صورت گرفته تنها به منظور ثبت خاطرات فضایی در هیپوکاموس مغز با کمک اسکن fMRI بوده است. منبع » خبرگزاری تابناک
- 1 پاسخ
-
- 4
-
- مهندسی پزشکی
- هیپوکاموس مغز
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
به گزارش اخبار خارجی موبنا به نقل از تی جی دیلی، پوست الکترونیکی طراحی شده توسط تیم تحقیقاتی دانشگاه برکلی علاوه بر حساسیت زیاد، قابلیت انعطاف پذیری بسیار بالایی دارد. در این پوست از حسگرهای الکترونیکی و سیم های نانو نیمه هادی استفاده شده است. پیشتر دانشمندان تلاش زیادی برای ساخت پوست مصنوعی کرده بودند اما تمامی تولید آن با شکست روبه رو شده بود، زیرا موادی که در ساخت آن استفاده می شد نیمه هادی های ضعیف بود. اما در ساخت پوست الکترونیکی جدید از فناوری سیم های نانوی سیلیکونی و نوعی شبه فلز استفاده می شود. این پوست الکترونیکی هنوز مراحل اولیه ساخت خود را می گذراند اما انتظار می رود در آینده نزدیک از این پوست برای بیمارانی که مشکلات پوستی روبه رو می شوند یا پوست آنها آسیب می بیند بهره برده شود.
-
- مهندسی برق
- پوست مصنوعی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چكيده: عليرغم توسعه علم پزشكي و دستيابي به روشهاي جديد تشخيص و درمان بيماريها، همچنان تفاوت مهمي بين جامعه شهرهاي كوچك و مناطق دورافتاده با شهرهاي بزرگ وجود دارد. پيشرفتهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات ميتواند براي پركردن اين فاصله استفاده شود. استفاده ازكاربردهاي ict در حوزه پزشكي، سلامت الكترونيكي ناميده ميشود. در زمينه پزشكي از راهدور كه يكي از سطوح كاربرد سلامت الكترونيكي است، در كشورهاي مختلف و سازمانهاي جهاني فعاليتهاي متعددي انجام شده است. در كشور ما به دلايل مختلف از جمله اختلاف سطح خدمات درماني در مناطق مختلف كشور، پراكندگي جغرافيايي جمعيت شهري و روستايي و وقوع حوادث ويرانگر مانند بلاياي طبيعي و جنگ، كاربردهاي متعدد سامانه هاي پزشكي از راهدور بسيار با اهميت است.
- 6 پاسخ
-
- 2
-
- مقاله بیوالکتریک
- مهندسی پزشکی
- (و 7 مورد دیگر)
-
ابتدا تاریخچه این دستگاه: سقراط برای نخستین بار در 3000 سال پیش از میلاد مسیح مفهوم اتم به معنی « برش نیافته » را به کار برد. یونانی ها اولین کسانی بودند که از جذب یا دفع اجسام به وسیله نیروهایی نامرئی که ما امروزه آنها را الکتریسیته ساکن می نامیم به شگفت می آمدند. آنها ابتدا متوجه شدند که اگر یک تکه کهربا به پوست خزه مالیده شود می تواند ذرات یا اشیاء بخصوصی را جذب نماید. واژه کهربا ( Amber ) نیز ترجمه الکترون می باشد. در شهر ماگنزیا در آسیای صغیر ( ترکیه )، نیز مردم متوجه شدند که اگر برخی از سنگها بر روی محور خود قرار بگیرند بالافاصله به حالت اولیه خود تغییر جهت می دهند. آنها از این ساختمانهای مغناطیسی که امروزه به نام لوداستون (Lodestones) معروف است در امر دریانوردی، مراسم مذهبی و اهداف جادویی استفاده می کردند. واژه مغناطیس نیز از نام همین شهر ماگنزیا گرفته شده است. اصول ریاضی MRA که امروزه برای ترجمه سیگنالهای MR به موقعیتهای فضایی ( location spatial ) بکار می رود اولین بار توسط فوریه در 200 سال قبل مطرح گردید. فوریه که فرد بسیار باهوشی بود زمانی این روند ریاضی بسیار پیچیده را معرفی کرد که در خدمت امپراطوری ناپلئون بود. نیاکان ما در قبل از میلاد مسیح اولین افرادی بودند که ارتباط بین الکتریسیته ( جریان الکترونیکی ) و مغناطیس را به صورت تئوری بیان نمودند. البته این ارتباط تا 2000 سال بعد به صورت نهفته باقی ماند تا اینکه در سال 1819، هانس کریستین اورستد به طور تصادفی متوجه شد که عقربه قطب نما در کنار یک بارالکتریکی منحرف می شود و نتیجه گرفت که الکتریسیته می تواند میدان مغناطیسی به وجود آورد. دوازده سال بعد مایکل فاراده ثابت نمود که عکس این قضیه هم صادق است، یعنی مغناطیس هم می تواند الکتریسیته الکتریسیته را به وجود آورد. این مسئله باعث تبیین قانون القای مغناطیسی فاراده شد. این قانون نه تنها اساس سیگنالهای MR را تشکیل می دهد بلکه به عنوان پیش زمینه ای برای رشته نوین الکترومغناطیس نیز طرح گشت. فاراده متوجه شد که اگر میدان مغناطیسی را از میان یک سیم پیچ الکتریکی و با زاویه 90 درجه عبوردهیم می توان ولتاژ و شدت جریانی را در سیم پیچ القاء کرد . او همچنین اظهار داشت که در صورتی می توان القای مغناطیسی را به طور پیوسته ایجاد کرد که میدان مغناطیسی ( یا شدت جریان ) قطع و وصل شده یا به صورت پالسی درآید. به همین دلیل بسیاری از افراد، مایکل فاراده را به عنوان پدر علم الکتریسیته می شناسند. در دهه 1860 جیمز کلرک ماکسول (Jamesclark Maxwel ) اسکاتلندی متوجه این نکته شد که خطوط نیروهای مغناطیسی را می توان به صورت ریاضی بیان نمود. برخی از معادلات ماکسول ثابت می کند که میدانهای مغناطیسی و الکتریکی با یکدیگر زاویه 90 درجه می سازند. او همچنین نشان داد که میدان مغناطیسی القا شده به صورت فنری (Spiral) و عمود در خلاف جهت جریان الکترونی که آنرا می سازد حرکت می کند و سرعت آن در خلا نیز برابر سعرت نور یعنی m/s 8 10 * 3 می باشد. ماکسول همچنین سرعت و جهت امواج الکترومغناطیس را محاسبه و علاوه بر امواج ماوراء بنفش و مادون قرمز وجود سایر امواج را نیز پیشگویی کرد. هشت سال بعد هانریش هرتز ( Hanrish Hertz) آلمانی به وجود امواج نامرئی الکترومغناطیسی پی برد و اذعان نمود که تمام امواج مذکور را می توان بر اساس مقدار فرکانسشان مشخص نمود. از آن پس، طیف امواج الکترومغناطیس و طبقه بندی انرژی امواج بر اساس خصوصیتشان مورد توجه قرار گرفت. تمام این حوادث وضعیت را برای آقای ویلهم کنراد رونتگن ( Wilhelmkonrad Rontgen ) فراهم آورده بودند تا او اشعه ایکس را کشف کند. این اشعه جزو امواج الکترومغناطیس و با فرکانس بالا می باشد. بعد از او در سال 1986 نیز فردریک ژولیه ( Fredric Joliot ) و ماری کوری (Mari Curic) اشعه گاما را کشف کردند. با کشف آنها این مسئله روشن شد که انرژی امواج با فرکانس بالا را می توان تشخیص و اندازه گیری نمود. همچنین آسیبهای بیولوژیکی این تشعشعات نیز به اثبات رسید. با شروع قرن بیستم، عصر اتم نیز آغاز شد. فیزیکدانها و دانشمندان زیادی، قسمتی از روشهای NMR و MRI را پی ریزی کردند که از مهمترین آنها می توان به شخصیتهای زیر اشاره نمود: 1905 آلبرت انیشتین : اصل بقای انرژی E=mc2 که مبین یکسان بودن جرم و انرژی است. 1911 ارنست راترفورد: هسته اتم را مشخص نمود. 1911 جی.جی تامپسون : وجود الکترون را اثبات نمود. 1913 نیلز بور : خواص و شکلهای هندسی الکترون را تعریف کرد و پنجره ای را بر روی فیزیک کوانتوم گشود. او اتم را به منظومه شمسی تشبیه نمود. اتواسترن: روشی را برای اندازه گیری دو قطبی های مغناطیسی ابداع کرد. ولفانگ پاولی: اصطلاح تشدید مغناطیسی هسته ای را متداول نمود. ایرودور اسحاق رابی: اولین آزمایش تشدید مغناطیسی هسته ای را انجام داد.
-
دوربین های داخل دهانی با ظهور فنآوري دوربينهاي ديجيتال، هنر عكاسي وارد دنياي تازهاي شده است. دوربينهايي كه در عين سادگي، داراي امكاناتي هستند كه بر خيلي از دوربينهاي معمولي و متداول ترجيح داده ميشود. راحتي كار با آنها، وزن كم امكان اتصال به كامپيوتر، هزينه اندك و عدم وجود محدوديت در گرفتن تصاوير، از مزيتهاي كاربردي اينگونه دوربينها است!
- 3 پاسخ
-
- 1
-
- مهندسی پزشکی
- بیوالکتریک
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
خبر یک باتری با تقلید از جریان الکتریکی مارماهی ساخته شد
am in پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
پژوهشگران با تقلید از فرآیند تولید جریان الکتریکی در مارماهی، باتری جدیدی ساختهاند که از فرآیندهای زیستی برای تولید جریان برق بهره میبرد. به گزارش بانک اطلاعات مهندسی برق به نقل از خبرآنلابن، تعدادی از پژوهشگران در آمریکا باتری جدیدی تولید کردهاند که از الکتریسیته متصاعد شده از مارماهیها برق تولید میکند. تعداد زیادی از مخلوقات از اختلاف غلظت یونها (اتمهای دارای بار الکتریکی) در بدن خود برای انجام کارهای مختلف استفاده میکنند. برای مثال مغز بشر به تکانههای الکتریکی اتکا میکند تا یونهای کلسیم را آزاد کند که به نوروترانسمیترها میچسبد و این نوروترانسمیترها نیز در مقابل، با باقی سیستم عصبی ارتباط برقرار میکنند. این مکانیزم که به مارماهی Electrophorus electricus اجازه میدهد با یک تکان ناگهانی، قدرتی معادل یک پریز دیواری تولید کند، از اختلاف در غلظت یونهای سدیم موجود در تقریباً ششهزار عدد از سلولهای ویژهای به نام الکتروسیت بهره میبرد.-
- 1
-
- مهندسی پزشکی
- مارماهی
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله بررسی زنده بودن اثر انگشت در سیستم های تشخیص هویت
am in پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
از سالها پيش از اثر انگشت افراد در جرمشناسي استفاده مي شد و امروزه در علم بيومتريك نيز از آن استفاده مي شود. مانند تمام ديگر اعضاي بدن dna هاي هر شخصي الگوي ساخت اين خطوط را دارا هستند و در واقع dnaهاي هر شخص نيز كاملا منحصر به فرد است و اين موضوع تقريبا در مورد ديگر اعضاي بدن صادق اند. اثر انگشت از قديميترين روش هاي تشخيص هويت است كه با پيشرفت تكنولوژي به تنوع آن افزوده شده است. اگر چه قبلا اثر انگشت تنها در زمينه جرم قابل بحث بوده، تحقيقات در بسياري كشورها سطحي از پذيرش را نشان مي دهد كه به اين روش اجازه استفاده در برنامه هاي عمومي را ميدهد.خطوطي كه بر روي سر انگشتان همه انسان ها نقش بسته از ديرباز مورد توجه همه بوده است، اين خطوط نقش هاي مختلفي دارند، يكي از اين وظايف ايجاد اصطكاك بين سر انگشتان و اشياء متفاوت است مانند قلم كه با استفاده از اين اصطكاك مي توانيم اشيا را برداريم ، بنويسيم يا لمس كنيم. از سوي ديگر اين خطوط براي هر شخص منحصر به فرد است.- 11 پاسخ
-
- 5
-
- مهندسی پزشکی
- مهندسی برق
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
در اوسط سال 1980 نخستين نسل از سامانه هاي راديو تلفني آنالوگ با استفاده از بسامدهايي كمتر از 1GHz توليد شد كه به سبب نبود استاندارد جهاني در اين زمينه ، سامانه هاي گوناگوني ظاهر ميشد ند . سامانه هاي آنالوگ ، طيف وسيعي از بسامد را اشغال ميكرد ، به همين سبب سامانه هاي ديجيتال كه مراحل تكميلي خود را ميگذراند، جانشين آن ها شدند، كه بر اساس استانداردهاي اروپايي ، GSM نامگذاري شد. سامانه ي DSC1800 نيز در محدوده 1.8GHz آغاز به كار كرد. عامل مهم سامانه ارتباطات سيار ، كنترل توان بسامد راديويي آنها بود، و لازم بود اين اطمينان ايجاد شود ، كه ارتباطات سيار با نسبت سيگنال به نويز (S/N) قابل قبولي ارسال و به كار ميروند ، نه با توان راديويي زياد و غير ضروري كه باعث تداخل كانالهاي همجوار و در نتيجه كاهش ظرفيت شبكه خواهد بود . به همين منظور محاسبه تشعشعات وميدان هاي انتشار راديويي ضرورت پيدا كرد. تاريخچه بررسي تشعشعات راديويي در سال 1974، ا نجمن بين المللي حفاظت از تشعشعات (IRPA) كه عمد تا" به تشعشعات يونيزه هسته اي مي پردازد، گروه كاري تشعشعات غير يونيزه ""NIR ( يعني تشعشعات غير هسته اي نظير تشعشعات تجهيزات راديولوژي ، امواج نوري ، امواج مايكرويو و فرستنده هاي راديويي وغيره ) را تأسيس كرد . اين گروه كاري وظيفه داشت كليه مسائل و موضوعات مربوط به ايمني محيط زيست براي آحاد جامعه را در مقابل انواع مختلف تشعشعات غير يونيزه را مورد تحقيق وآزمايش قرار دهد ، و نتايج آن را به انجمن بين المللي حفاظت از تشعشعات گزارش نمايد. در كنگره IRPA كه در سال 1977 در پاريس برگزار گرديد ، اين گروه كاري تغيير نام يافت ، و به نام كميته بين المللي تشعشعات غير يونيزه(INIRC) تبد يل شد. اين انجمن در همكاري با بخش بهداشت محيطي سازمان بهداشت جهاني (WHO) به كمك اين گروه توانست ، اسنادي مبني برحدها و معيار هاي سلامت جامعه در مقابل تشعشعات را به سازمان بهداشت جهاني ارائه نمايد ، كه دربرنامه بهداشت محيطي سازمان ملل(UNEP) مورد قبول واقع شد. در هشتمين كنگره بين المللي حفاظت از تشعشعات نيز كه در مونترال كانادا در سال 1992 برگزار شد ، كميسيون تخصصي جديد ومستقلي تحت نام "كميسيون بين المللي حفاظت از تشعشعات غير يونيزه" (ICNIRP) تأسيس شد كه براي IRPA موفقيتي محسوب ميشد ، زيرا عمده ترين وظيفه اين كميسيون تخصصي بين المللي ، بررسي اصولي و علمي مخاطرات ناشي از تشعشعات غير يونيزه و شكل هاي مختلف آن و تأثيراتش بر روي محيط زيست بود. اين كميسيون با داشتن 14 عضو اصلي داراي 4 كميته تخصصي به شرح ذيل است: - كميته تخصصي امراض واگيردار(Epidemiology) - كميته تخصصي زيست شناسي(Biology) - كميته ي تخصصي سنجش تشعشعات(Dosimetery) - كميته تخصصي تشعشعات نوري(Optical Radiation)
- 4 پاسخ
-
- 2
-
- مهندسی پزشکی
- مهندسی برق
- (و 11 مورد دیگر)
-
مقاله سيگنالهاي مغناطيسي از قلب و مغز- مگنتوكارديوگرام
am in پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
مگنتوكارديوگرام(نوار مغناطيسي قلب) و مگنتوانسفالوگرام (نوار مغناطيسي مغز) يك جريان بار الكتريكي ميدان مغناطيسي توليد ميكند، و هنگام غيرقطبي شدن و دوباره قطبي شدن در قلب نيز ميدان مغناطيسي ايجاد ميشود. مگنتوكارديوگرافي اين ميدانهاي بسيار ضعيف اطراف قلب ر ااندازه ميگيرد. ثبت ميدان مغناطيسي قلب مگنتوكارديوگرام (MCG) نام دارد. ميدان مغناطيسي اطراف قلب تقريباً 11-10*5 تسلا (T) يا يك ميليونيم ميدان مغناطيسي زمين است (يكاي cgs براي ميدان مغناطيسي گوس است؛ gauss 104=T1). براي اندازه گيري ميدانهايي با اين وسعت بايد از آشكارسازهاي بسيار حساس به ميدان مغناطيسي (مگنتومتر) و اتاقهايي استفاده شود كه از نظر مغناطيسي حفاظت شده باشد. يكي از انواع آشكارسازها كه SQUID نام دارد (ابزار تداخلي كوانتومي ابر رسانا)، تقريباً در k5 عمل ميكند و ميتواند ميدانهاي مغناطيسي ثابت (dc) و يك ميداني متناوب به كوچكيT 14-10 را مشخص كند. SQUID به اندازهاي حساس است كه اگر كسي از 400 متري يك آهن رباي نعلي شكل عبور كند، تغيير حاصل در ميدان مغناطيسي را مشخص ميكند. شكل (1) آرايش معمول براي گرفتن يك MCG را نشان ميدهد. پروب آشكارساز مغناطيسي در دماي كم در يك دوار تقريباً با بدن بيمار در تماس است و با حركت دادن دوار نقاط مختلف قفسه سينه را اندازه گيري ميكند. برونده آشكارساز مغناطيسي محلي خارج از اتاق حفاظت شده ثبت ميشود. زمان به دست آوردن هر MCG كمتر از يك دقيقه است. با MCG بدون استفاده از الكترودهاي مماس بر بدن اطلاعاتي در مورد قلب به دست ميآيد. از آنجا كه ECG و MCG از حركت بار الكتريكي يكساني منتج ميشود، طرحهاي مشابهي دارد و ميتوان آنها را با يكديگر مقايسه كرد. در شكل (2)، MCG و ECG مشاهده ميشود كه از نقاط گوناگون روي قفسه سينه يك فرد گرفته شده است. با بررسي موارد MCGها مشخص ميشود. در ميدان مغناطيسي بين محل H5 و H7 تفاوت چشمگيري وجود دارد كه حاصل اختلاف حركت جريان الكتريكي در قلب است. با MCG داده هايي در اختيارمان قرار ميگيرد كه از ECG به دست نميآيد، زيرا MCG ميدانهاي مغناطيسي حاصل از جريانهاي مستقيم را كه در ماهيچه آسيبديده و بافت عصبي به وجود ميآيد، اندازه ميگيرد. اگر پيش از حمله قلبي آسيبي در قلب ايجاد شود، با استفاده از اين دادهها ميتوان آن را تشخيص داد. براي تعيين سودمندي MCG پژوهشهاي بيشتري لازم است. از مگنتومتر SQID براي ثبت ميدان مغناطيسي اطراف مغز نيز استفاده ميشود. ثبت اين ميدان مگنتوانسفالوگرام (MEG) نام دارد. ميدان مغناطيسي مغز هنگام ريتم آلفا تقريباً T 13-10*1 است كه يك بيليونيم ميدان مغناطيسي زمين است. MEG نيز مانند MCG ميدانهاي حاصل از جريانهاي مستقيم را اندازه گيري ميكند. به دست آوردن چنين اطلاعاتي با EEG اصولاً غيرممكن است. در شكل، مواردي از MEG و EEGهاي طبيعي و غيرطبيعي را ميبينيد كه همزمان ثبت شده است. توجه به اين نكته ضروري است كه MEG و EEG با يكديگر متفاوت اند. بررسي هاي بيشتري لازم است تا سودمندي باليني MEG ثابت شود. شكل EEGها و MEGهايي كه همزمان ثبت شده اند. (a) ريتم آلفاي حاصل از مغز يك فرد طبيعي در MEG و EEG مشخص است. در مرحله اول (سر دور) مگنتومتر از سر دور شده است. براي گرفتن MEG مگنتومتر در O1 شكل ؟؟ قرار ميگيرد. الكترود EEG را نيز در همان محل قرار ميدهند (b) تغييرات گسترده مغز يك بيمار صرعي كه در اثر تهويه شديد (هيپرونتلاسيون) ايجاد شده است. مگنتومتر را در نزديك گيجگاه راست جاي ميدهند. سه الكترود EEG را در (a) گيجگاه راست (b) بالاي گوش راست و © پشت سر قرار ميدهند. يكي از تفاوتهاي MEG و EEG در آن است كه بخش بزرگي از امواج Hz 5 موجود در هر سه EEG در MEG وجود ندارد. همه ميدانهاي مغناطيسي كه در بدن توليد ميشود، حاصل جريانهاي يوني نيست. بدن به آساني در معرض آلودگي با مواد مغناطيسي قرار ميگيرد. مثلاً كارگراني كه با پنبه نسوز كار ميكنند، هوايي را تنفس ميكنند كه داراي ذرات اكسيد آهن است. باري تخمين ميزان غبار پنبه نسوز تنفس شده، ميتوانيم از اندازه ميدان مغناطيسي حاصل از اكسيد آهن در ششهاي يك كارگر استفاده كنيم. ميدانهاي مغناطيسي حاصل از قفسه سينه كارگراني كه با پنبه نسوز كار ميكنند، تقريباً يك هزارم ميدان مغناطيسي زمين است (T 8-10*5). در شكل ؟؟ اسكنهاي افرادي را ميبينيد كه به آلودگي مغناطيسي مبتلا هستند.- 4 پاسخ
-
- multiple sclerosis
- transcranial magnetic stimulation
-
(و 13 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- multiple sclerosis
- transcranial magnetic stimulation
- كاربردهاي درماني ميدانهاي مغناطيسي
- مهندسی پزشکی
- مگنتوكارديوگرام
- مگنتومتر
- اندازه گيري با پيچه القايي
- بیوالکتریک
- تحريك مغناطيسي با فركانس بالا
- تحريكات مغناطيسي مغز
- تراكم مواد معدني استخوانها
- سيگنالهاي مغناطيسي
- سيگنالهاي مغناطيسي از قلب و مغز
- سيستم squid
- شكستن dna
-
الکترومایوگرافی ( EMG ) مطالعه عملکرد عضله از طریق تحلیل سیگنالهای الکتریکی تولید شده حین انقباضات عضلانی است. EMG اغلب به طور نادرستی بوسیله پزشکان و محققان به کار گرفته می شود. در بیشتر موارد حتی الکترومایوگرافرهای با تجربه نیز نمی توانند اطلاعات کافی و جزئیات مورد نظر را از پروتکل به دست آورند و لذا محققان دیگر مجازند که کارهای آنها را تکرار کنند. این بخش برخی از این مشکلات را روشن می سازد و اساس لازم برای انجام مطالعات EMG به عنوان بخشی از تحقیقات بوسیله محققین را به خواننده می دهد. EMG اندازه گیری سیگنال الکتریکی همراه با تحریک عضله است که می تواند شامل عضلات ارادی و غیر ارادی شود. وضعیت EMG انقباضات عضله ارادی به میزان کشش بستگی دارد. واحد عملکردی انقباض عضله یک واحد حرکتی ( motor unit ) است که متشکل است از یک نورون حرکتی آلفا منفرد و تمام فیبرهایی که از آن منشعب می شوند. وقتی پتانسیل عمل ( impulse ) عصب حرکتی که فیبر را تغذیه می کند به آستانه دپلاریزاسیون برسد فیبر عضله منقبض می شود. دپلاریزاسیون باعث ایجاد میدان الکترومغناطیسی می شود و این پتانسیل به عنوان ولتاژ اندازه گرفته می شود. دپلاریزاسیون که در طول غشا عضله منتشر می شود یک پتانسیل عمل عضله است. پتانسیل عمل واحد حرکتی ( m.u ) مجموع پتانسیل عملهای منفرد تمامی فیبرهای یک واحد حرکتی است. بنابراین سیگنال EMG جمع جبری تمام پتانسیل عملهای واحدهای حرکتی موجود در ناحیه ای است که الکترود در آنجا قرار گرفته است. ناحیه قرار گرفتن الکترود معمولاً شامل بیش از یک واحد حرکتی است زیرا فیبرهای عضلانی واحدهای حرکتی مختلف در تمام طول عضله در ترکیب با هم قرار دارند . هر بخش از عضله می تواند حاوی فیبرهای متعلق به حدود 20 تا 50 واحد حرکتی باشد. یک واحد حرکتی مستقل می تواند دارای 3 تا 2000 فیبر عضله باشد. عضلاتی که پنج حرکت را در کنترل دارند از تعداد فیبر عضلانی کمتری به ازای هر واحد حرکتی برخوردارند. ( معمولاً کمتر از 10 فیبر به ازای هر واحد حرکتی ). در مقابل عضلاتی که محدوده وسیعی از حرکات را در کنترل دارند دارای 100 تا 1000 فیبر در هر واحد حرکتی می باشند. در خلال انقباضات عضلانی ترتیب خاصی وجود دارد به این صورت که واحدهای حرکتی با فیبر عضلانی کمتر در ابتدا و سپس واحدهای حرکتی دارای فیبرهای عضلانی بیشتر منقبض می شوند. تعداد واحدهای حرکتی در عضلات در بدن متغیر است. دو نوع اصلی EMG داریم : بالینی ( که گاهی مواقع EMG تشخیصی نامیده می شود ) و Kine siological EMG تشخیصی که معمولاً به وسیله پزشک یا متخصص اعصاب انجام می شود, مطالعه مشخصات پتانسیل عمل واحد حرکتی از نظر مدت و دامنه است و برای کمک به تشخیص آسیب شناسی اعصاب انجام می شود با این روش همچنین می توان دشارژهای خودبخودی عضله در حال استراحت را ارزیابی کرد و یا فعالیت یک واحد حرکتی منفرد را ایزوله نمود. Kine Siological EMG نوعی EMG است که با تحلیل حرکت مرتبط است . این نوع از EMG رابطه بین عملکرد عضله با حرکت بخشهای مختلف بدن را ارزیابی می کند و زمان بندی فعالیت عضله با حرکت را مورد بررسی قرار می دهد. به علاوه بسیاری از مطالعات در تلاشند تا قدرت عضله و نیروی تولید شده در عضله را بررسی کنند. رابطه ای بین EMG با بسیاری از متغیرهای بیومکانیکی وجود دارد. با در نظر گرفتن انقباضات ایزومتریک, رابطه ای مثبت در افزایش کشش عضله و دامنه سیگنال ثبت شده EMG وجود دارد. اگر چه یک زمان تاخیر وجود دارد و به این دلیل است که دامنه EMG به صورت مستقیم با build-up کشش ایزومتریک در تطابق نیست. برای تخمین قدرت تولید شده از روی سیگنال EMG می بایست دقت زیادی کرد چون اعتبار رابطه نیرو با دامنه وقتی تعداد زیادی عضله از یک مفصل منشعب شده اند یا یک عضله به مفاصل متعددی وصل است خیلی قطعی نیست. در بررسی فعالیت یک عضله با توجه به انقباضات Concentric و eccentric مشخص می شود که انقباضات eccentric نسبت به انقباضات concentric در مقابل نیروی وارده برابر فعالیت کمتری در عضله تولید می کنند. همراه با خستگی عضله, کاهش در میزان کشش عضله اغلب همراه با دامنه ثابت یا حتی بیشتر در فعالیت عضله مشاهده می شود. بخش پر فرکانس سیگنال همراه با خستگی فرد افت می کند و می تواند به صورت کاهش در فرکانس مرکزی سیگنال عضله دیده شود. در خلال حرکت رابطه ای تقریبی بین EMG و سرعت حرکت مشاهده می شود. رابطه ای معکوس بین قدرت انقباض تولید شده بوسیله انقباض Concentric و سرعت حرکت وجود دارد در حالیکه eccentric توانایی حمل وزنه بیشتر با سرعت بیشتری را دارد. به عنوان مثال اگر وزنه ای بزرگ و سنگین را به سرعت ولی با کنترل پائین ببرید آن وزنه را با استفاده از انقباض eccentric پائین برده اید. شما قادر نخواهید بود که وزنه را با همان سرعت پائین بردن, بالا ببرید ( انقباض Concentric ). نیروی تولید شده لزوماً بیشتر نخواهد بود اما شما توانستید وزنه بیشتری را حمل کنید و فعالیت EMG در عضلات مورد استفاده کمتر بوده است. بنابراین رابطه ای معکوس برای انقباضات Concentric و رابطه ای مثبت برای انقباضات eccentric از نظر سرعت حرکت وجود دارد. از نقطه نظر ثبت سیگنال EMG, دامنه پتانسیل عمل واحد حرکتی به عوامل مختلفی بستگی دارد نظیر : قطر فیبر عضله, فاصله بین فیبر عضله فعال و محل آشکار سازی ( ضخامت چربی بافت ) و خصوصیات *****ینگ خود الکترود. هدف اصلی بدست آوردن سیگنالی بدون نویز است ( مثلا ً آرتی فکت حرکتی, آرتی فکت Hz 60 و ... ) بنابراین نوع الکترود و خصوصیات تقویت کننده نقش حیاتی در بدست آوردن سیگنال بدون نویز ایفا می کند. برای Kine Siological EMG دو نوع اصلی الکترود وجود دارد: سطحی و سیم باریک الکترودهای سطحی خود به دو گروه تقسیم می شوند. گروه اول الکترودهای فعال که در سطح آنها آمپلی فایر وجود دارد و امپدانس را بهبود می بخشد. ( برای این الکترودها نیازی به استفاده از ژل نیست و این الکترودها آرتی فکت حرکتی را کاهش و نسبت سیگنال به نویز را افزایش می دهند ). الکترود دیگر, الکترود غیر فعال ( Passive ) است که سیگنال EMG را بدون آمپلی فایر درونی آشکارسازی می کنند و لذا کاهش تمام مقاومتهای پوست تا حد ممکن برای آن اهمیت می یابد ( لذا نیاز به ژل هادی و آماده سازی پوست دارند ). با الکترود غیر فعال نسبت سیگنال به نویز کاهش یافته و بسیاری از آرتی فکتهای حرکتی با تقویت سیگنال اصلی, تقویت می شوند. مزیتهای الکترود سطحی این است که کاربرد آنها بدون درد است, قابلیت تکرار بیشتری دارند, کاربرد آنها ساده است و برای کاربردهای حرکتی مناسب است. عدم مزیت الکترودهای سطحی این است که ناحیه آشکارسازی آنها وسیع بوده و لذا پتانسیلهایی از عضلات کناری نیز ثبت می کنند. به علاوه این الکترودها تنها برای عضلات سطحی کاربرد دارند. الکترودهای سیم باریک برای ورود به درون عضله به یک سوزن نیاز دارند. مزایای الکترودهای سوزنی ( سیم باریک Fine-wire ) عبارتند از : پهنای باند وسیع, ناحیه آشکارسازی اختصاصی تر, توانایی مطالعه عضلات عمقی, جداسازی بخشهای مشخص عضلات بزرگ و توانایی مطالعه عضلات کوچک که آشکارسازی آنها به دلیل اثر عضلات کناری ( cross-talk ) با الکترودهای سطحی غیر ممکن است. عدم مزیتهای این الکترود اینها می باشند که فرو کردن سوزن باعث ایجاد ناراحتی می شود, ناراحتی باعث افزایش گرفتگی و سفتی در عضله می گردد, برخی مواقع گرفتگی عضله رخ می دهد, الکترودها تکرارپذیری کمتری دارند چون قراردادن مجدد سوزن و سیم نازک در همان محل قبلی در عضله مشکل است. به علاوه ممکن است که فرد برای تعیین دقیق محل الکترود آن را تکان دهد و باعث افزایش ناراحتی بیمار شود. با این وجود برای برخی عضلات مشخص الکترودهای سوزنی تنها امکان برای بدست آوردن اطلاعات می باشند. تفاوتهای موجود بین نتایج الکترودهای سطحی و سوزنی به دلیل تفاوت در پهنای باند آنهاست. الکترودهای سوزنی دارای فرکانس بالاتری هستند و فعالیت یک واحد حرکتی را نیز ثبت می کنند. پهنای باند آنها بین 2 تا Hz 1000 است در حالیکه پهنای باند الکترودها سطحی بین 10 تا Hz 600 می باشد. صرفنظر از نوع الکترود مورد استفاده, برخی از طراحی های الکترودی می توانند به افزایش نویز ناخواسته کمک کنند. طراحی تک قطبی ساده ترین شکل ممکن است که در آن تنها یک الکترود و یک زمین وجود دارد. با این وجود این طراحی سیگنالهای ناخواسته بیشتری نسبت به سایر روشها جمع آوری می کند. طراحی دو قطبی روشی است که در تحلیل حرکت به طور شایعی به کار می رود. در این طراحی دو الکترود و یک زمین وجود دارد . این روش به این صورت است که در آن سیگنالهای مشترک بین دو الکترود به عنوان نویز در نظر گرفته می شود و حذف می گردند و آنچه بین دو الکترود متفاوت است به عنوان سیگنال مورد نظر نگهداری می شود. این روش به عنوان سیستم تقویت اختصاصی نامیده می شود و کمتر تحت تاثیر تداخل عضلات کناری یا عمقی قرار دارد. طراحی سوم ترکیب از دو سیستم اختصاصی است. در این سیستم سه الکترود فعال و یک زمین وجود دارد. بنابراین در اینجا دو جفت سیگنال دو قطبی داریم که به صورت اختصاصی تقویت می شوند. این روش ناحیه آشکارسازی کوچک تری دارد و لذا نویز آن از روش دو قطبی کمتر است. این روشهای طراحی الکترودها بسته به سیستم تقویت کننده خریداری شده منحصر به فردند و حداقل یک سیستم دو قطبی مورد نیاز است. بسیاری دیگر از خصوصیات تقویت کننده ها نیز می بایست مورد توجه قرار گیرند : اولین آنها نسبت سیگنال به نویز است. این نسبتی است بین سیگنالهای مفید به سیگنالهای ناخواسته و معیاری است بر کیفیت سیگنال تقویت شده هر چه این نسبت بیشتر باشد, کاهش نویز بیشتر بوده است. الکترودهایی که روی خود یک پیش تقویت کننده دارند دارای نسبت سیگنال به نویز بسیار بالایی می باشند. بهره تقویت کننده نیز مهم می باشد که عبارت است از مقدار تقویتی که به سیگنال اعمال می شود و می بایست آنقدر باشد که دامنه خروجی به یک ولت برسد . خصوصیت دیگر تقویت کننده پهنای باند است که به صورت محدوده فرکانسهای قابل جمع آوری تقویت کننده تعریف می شود. پهنای باند می بایست هم آنقدر زیاد باشد که فرکانسهای کم آرتی فکت حرکتی را حذف کند و هم آنقدر کم باشد که حداقل تضعیف سیگنال را داشته باشیم. به طور کلی به این معناست که باید در محدوده Hz 600- 0 برای الکترود سطحی و Hz 1000 – 0 برای الکترود سوزنی باشد. استفاده از Nyquest theorem بدین مناست که فرد باید نمونه گیری را در حداقل Hz 1200 برای الکترود سطحی و Hz 2000 برای الکترود سوزنی انجام دهد تا از جمع آوری تمام سیگنالها مطمئن شود. یکبار که سیگنالها ثبت شدند سپس می توان از یک ***** بالا گذر 10-15Hz ( High-Pass ) برای حذف آرتی فکت حرکتی استفاده کرد . می بایست این اطمینان فراهم باشد که تمام *****های مورد استفاده دارای انتقال فاز صفر می باشند. توانایی آمپلی فایر اختصاصی در حذف سیگنال حالت عادی, نسبت حذف حالت عادی نامیده می شود. نسبت حذف حالت عادی هر چه بالاتر باشد, حذف سیگنال عادی ( نویز ) بهتر صورت می گیرد. مقدار 10000 ( dB 80 ) مورد نظر و مطلوب است. ورودی و امپدانس سیستم می بایست بیشتر از 12+ 10 اهم و جریان بایاس ورودی کم در حدود 50 پیکوآمپر یا کمتر باشد. امپدانس ورودی بالا اجازه می دهد که سیگنالهای زیادی برای تقویت به تقویت کننده بروند. هر سیگنال ورودی کمتر از جریان بایاس ورودی تقویت نخواهد شد. با دانستن این مشخصات فرد قادر خواهد بود که تقویت کننده مناسب برای سیگنال EMG خریداری کند. همچنین امکان اشتباه ناشی از بورد آنالوگ به دیجیتال نیز وجود دارد. بیشتر بوردها تنها دارای 12-10 بیت بورد هستند و اگر سیستم امکان استفاده از تمام این محدود جمع آوری شده را ندهد مشکل به وجود می آید. این بدین معناست که اگر جمع آوری شما برای 10± ولت تنظیم شده و شما در حال انجام EMG هستید که محدوده آن بعد از تقویت 1± ولت است, سیستم شما در حالت بهینه عمل نمی کنند و شما دچار مشکل کمی سازی و نمونه گیری هستند. بنابراین فرد باید مطمئن باشد که نرم افزار و سخت افزار خریداری شده امکان بهینه بودن محدود ولتاژ جمع آوری با محدوده آنالوگ به دیجیتال (A-D) را فراهم می کند. اپراتور EMG می بایست اطلاعات کاملی از آناتومی بدن انسان داشته باشد چون محل و درجاگذاری الکترود بسیار مهم است. در ابتدا این فرد می بایست پوست را به خوبی تمیز نماید تا مقاومت پوست کاهش یابد. همین کار ساده می تواند مقاومت پوست را تا 200% کاهش دهد. برای بسیاری از کاربردهای بالینی EMG , بدنه عضله به عنوان محل قرار دادن الکترود استفاده می شود. با این وجود برای اطمینان از تکرارپذیری نتایج محل خاص قرار گرفتن الکترود, استفاده از نشانه های استخوانی ( Land mark ) ضروری است. کتابهای بسیار زیادی وجود دارند که محلهای دقیق قرار دادن الکترود را توضیح داده اند. روش شایع و پذیرفته شده دیگر برای قرار دادن الکترودها استفاده از نقاط حرکت است ( motor point ). با قرار دادن الکترودها در بدنه عضلات, برخی از مقالات هستند که موقعیت نقاط حرکت معمول را به عنوان نقطه شروع آورده اند و لذا شما می توانید به راحتی با استفاده از یابنده نقطه حرکت, آن نقاط را پیدا کنید. بحث خاص دیگر می بایست در مورد فاصله داخلی الکترود صورت پذیرد. بسیاری از الکترودها دارای فاصله داخلی ثابت هستند. ولی برخی نیز دارای فاصله داخلی متغیر می باشند و لذا فرد می بایست از ثبوت این فاصله در تمامی مراحل کار اطمینان حاصل کند تا مطمئن شود که الکترود بر روی همان فیبر عضله قرار دارد. منابع زیادی برای نویز وجود دارد. ( نویز: هر سیگنال ناخواسته ای که به همراه سیگنال های مورد نظر جمع آوری می شود). برخی از این منابع عبارتند از : میدان الکترواستاتیک ( پوست ), میدان الکترومغناطیس ( سیمهای برق ), آرتی فکتهای حرکتی ناشی از نقص الکترود در سطح پوست یا نقص در سیم, واکنشهای غیر ارادی ( clonus ) و هرگونه وسیله الکتریکی دیگری که در هنگام انجام EMG در اتاق وجود دارد. بسیاری از این نویزها را می توان با چند روش ساده حذف کرد. یکی از این روشها تمیز کردن پوست است . اگر از الکترودهای بدون پیش تقویت کننده استفاده کنیم, کارمان مشکل تر می شود . استفاده از سیستم تقویت دو قطبی یا دوگانه به حل این مشکل کمک می کند. اگر سیستم شما دارای امکان استفاده از باتری نیز می باشد مزیت بسیار مهمی است. قبل از آغاز جمع آوری اطلاعات می بایست از موارد زیر اطمینان حاصل شود. تماس کامل الکترود, عدم وجود کشیدگی در سیمها و اینکه سیمها به خوبی به متصل کننده ها وصل هستند. وقتی الکترودها در محل خود قرار گرفتند می بایست یک قسمت دستی انجام پذیرد تا مطمئن شویم که الکترودها فعالیت عضله را به درستی ثبت می کنند. اگر مشخص شود که یکی از الکترودها درست کار نمی کند می توان لیدهای مختلف الکترودها را سوئیچ کرد البته در صورتیکه سیستم امکان چنین کاری داشته باشد و یا اینکه الکترود را بین کانالهای مختلف سوئیچ کند تا ببیند آیا این الکترود در کانال دیگر کار می کند یا خیر. اگر بعد از سوئیچ کردن همچنان سیگنال مشکل دارد باید الکترودها را سوئیچ کرد و دید آیا خود الکترودها مشکل دارند یا خیر. باید دانست که نسبت معکوس بین سیگنال دریافتی و حجم بافت تحت بررسی وجود دارد. بنابراین داشتن سیگنالهای مفید در بررسی افراد چاق با استفاده از الکترودهای سطحی مشکل خواهد بود. یکی از عدم مزایای استفاده از سیستمهای جمع آوری کامپیوتری جدید این است که با این سیستمها فرد امکان دیدن یک سیگنال خام در همان لحظه به صورت real time ( نظیر یک اسیلوسکوپ ) را ندارد. دیدن سیگنال خام قبل از شروع کار ( بجز یک ***** ضد افزایش ) مهم است چون تشخیص بین سیگنال و نویز در سیگنال خام اغلب مشکل است و در صورتیکه هر گونه پردازش در EMG صورت گیرد این کار غیر ممکن می شود. یک بار محقق به سیگنال خام نگاه می کند می بایست تعیین کند که آیا *****ینگ مورد نیاز است یا خیر. یک الکترومایوگرافر تازه کار ممکن است در تعیین مشکلات سیگنال خام دچار مشکل شود. خط پایه موج دار در اغلب موارد با آرتی فکتهای حرکتی کم فرکانس دیده می شود. به علاوه قله های تیز می تواند نشاندهنده حرکات ناگهانی الکترود باشد. برخی موارد دیگر ممکن است شامل سیگنالهای یکسان بین تمام کانالها و یا سیگنال Hz 60 که روی بقیه سیگنالها می افتد باشد. اگر سیگنال خیلی تمیز نباشد ممکن است محقق بخواهد که اطلاعات را ***** کند ( برخی محققین می گویند همیشه باید اطلاعات را ***** کرد ). سه نوع اصلی از *****ها در EMG استفاده می شوند: بالاگذر, پائین گذر و میان گذر. البته *****های مختلف دیگری نیز وجود دارند مثل butter worth , cheby shev و ... . در این آزمایشگاه استفاده از یک ***** دیجیتال بالاگذر butter worth با قطع در Hz 15-10 معمول است که البته به فعالیت تحت بررسی بستگی دارد ( Hz ۱۰ برای قدم زدن و Hz 15 برای حرکات سریع ). در سوی دیگر طیف, ما یک ***** آنالوگ پائین گذر با قطع Hz 600 برای EMG سطحی و Hz 1000 برای EMG با الکترود سوزنی به عنوان الکترود ضد افزایش استفاده می شود. اگر مشخص شود که سیگنالهای Hz 60 روی بقیه سیگنالها می افتند می توان از یک ***** میان گذر که همه سیگنالهای Hz 65-55 را حذف می کند استفاده کرد. حال که ما سیگنالی تمیز داریم می توان به آن نگاه کنیم و اطلاعاتی در مورد عضلات از آن بدست آوریم. اولین اطلاعاتی که به دست می آید زمان روشن و خاموش است. در بیشتر موقعیتهای تحلیل حرکت فقط از سیگنال خام استفاده می شود هیچ پردازشی برای تمیز کردن سیگنال ( *****های بالا و پائین گذر ) استفاده نمی شود. با این وجود برخی از روشهای پردازش سیگنال EMG انجام می شود. معمول ترین آنها عبارتند از : یکسوسازی نیم موج ( حذف تمام بخشهای منفی سیگنال ), یکسوسازی تمام موج ( مقدار مطلق کل سیگنال ), envelope خطی ( ***** کردن پائین گذر سیگنال یکسو شده تمام موج ), ریشه مربع میانگین ( root meat square ) ( اساساً سیگنال را به توان 2 می رساند, میانگین یک پنجره زمانی مشخص در حدود ms 200-100 را می گیرد سپس ریشه دوم را حساب می کند ). انتگرال EMG ( ناحیه زیر منحنی یکسو شده را می توان به عنوان فعالیت کامل و یا زمان پیش تنظیم یا مقدار دامنه تعیین کرد ) و تحلیل فرکانس ( معمولاً از طریق آنالیز سریع و بررسی طیف پردانسیته تعیین می شود ). بسته به کاربرد شما هر کدام از این روشهای پردازش ممکن است لزوم پیدا کند ولی هر کدام عدم مزایای خاص خود را دارند, از جمله اینکه با انجام هر پردازش بخشهایی از اطلاعات مفید از بین می روند. برای مقایسه اطلاعات EMG میان افراد مختلف می بایست اطلاعات را در یک قالب کلی فراهم کرد. بنابراین روشهای مختلف نرمال سازی سیگنال از هر دو جنبه زمان و دامنه توسعه یافته اند. احتمالاً دو روش شایع تر نرمال سازی بر اساس زمان عبارتند از نرمال سازی به یک آزمون / سیکل یا به فازهایی در آزمون / سیکل . به عنوان مثال بیایید فرض کنیم که ما می خواهیم EMG عضلات پشت یک فرد را به صورت مداوم اشیایی را از روی زمین بر می دارد و در یک سبد قرار می دهد بررسی کنیم. ما می توانیم یک سیکل را به صورت زمان آغاز حرکت از زمانی که شی را از روی زمین بر می دارد تا وقتی که مجدداً می خواهد شی دیگر را بردارد در نظر بگیریم. حال می توان به سادگی بر اساس زمان تقسیم بندی کرد به این صورت که کل زمان لازم برای انجام این کار را به تعداد کار انجام شده تقسیم کرد و درصد سیکل را محاسبه نمود. این کار برای بسیاری از کارهایی سیکلی به خوبی عمل می کند ولی اگر کار دارای بیش از یک فاز باشد دارای عدم مزایایی است. برای کارهای چند فازی تقسیم کردن بر اساس زمان به درصد فاز به خوبی عمل می کند. مثلاً در همان مثال قبلی . حال بیایید فاز بلند کردن را به صورت از لحظه برداشتن جسم تا وقتی که فرد کاملاً ایستاده باشد در نظر بگیریم. فاز دوم از لحظه ایستادن کامل تا لحظه ای که جسم در سبد قرار بگیرد خواهد بود و فاز سوم از لحظه قرار گرفتن جسم در سبد تا لحظه ای که فرد می خواهد جسم دیگری را بردارد است. هر فاز به عنوان یک اتفاق مجزا صورت می گیرد. بنابراین زمانی که لازم است تا فرد جسم را برداشته و به حالت ایستاده در آید می تواند به عنوان یک تقسیم کننده حساب آید و یک درصد فاز ایجاد کند. همین طور برای فازهای بعدی. این نوع از استاندارد سازی بر اساس زمان برای کارهایی که فازهای مشخص دارند خیلی مناسب است. در این مثال بیایید بگوییم که بیشترین فعالیت عضلات قبل از قرار دادن جسم در سبد صورت می گیرد. بسیار معنی دارتر خواهد بود اگر بگوییم بیشترین فعالیت EMG در %95 فاز دوم صورت گرفته است تا اینکه بگوییم بیشترین فعالیت در 55% کل کار صورت پذیرفته است. در نوع دوم شما باید برگردید و ببینید چه کاری در 55% کار صورت می پذیرفته است. لذا آزمایشگاه ترجیح می دهد در صورت امکان از روش درصد فاز استفاده کند. در بسیاری از موارد دامنه سیگنال نرمال سازی می شود. معمولترین روش استاندارد سازی حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی ( MVIC ) در عضله خاص مورد استفاده است. براساس مراجع منتشر شده در آزمایش دستی عضله, معاینه کننده سپس بر قسمتی از عضله تحت بررسی نیرویی آنقدر زیاد وارد می کند که عضله نتواند خود را در موقعیت ثابت حفظ کند. اینکه آیا همیشه قادر خواهیم بود MVIC درست به دست آوریم قابل بحث است. لذا روشهای مختلف دیگری توسعه یافتند. یکی از آنها استفاده از حداکثر سطح سیگنال در کل کار است. در مثال بلند کردن اجسام که قبلاً گفته شد, این بدین معنی است که حداکثر سطح EMG از هر عضله مشخص در خلال کل کار را در نظر بگیریم سپس به این مقدار نرمال سازی کنیم. بسیاری از افراد ترجیح می دهند ه از پیکهای مختلف ( 5-4 ) استفاده کنند و میانگین آنها را به عنوان حداکثر در نظر می گیرند تا از امکان استفاده از یک قله بلند اشتباه به عنوان حداکثر جلوگیری کنند. روش دیگر نرمال سازی استفاده از مقدار متوسط سیگنال در کل آزمایش است. اگر چه این روش از حساسیت کمتری به قله های سریع که در طول آزمایش رخ می دهند دارد و اگر عضله در بیشتر زمان آزمون در حال فعالیت نباشد اطلاعات را به شدت نامتجانس می کند. مشکلی که در طول استفاده از مقادیر حداکثر یا متوسط کل آزمون رخ می دهد این است که سیگنال EMG بسته به سرعت مفاصل در طول انقباض تغییر خواهد کرد. بنابراین تا وقتی که سرعت کار را استاندارد نکنیم این روش امکان مقایسه بین کارهای مختلف را نخواهد داشت. روش دیگر که مشابه استفاده از MVIC است استفاده از یک سطح مشخص نیرو است ( مثلاً تقسیم به دامنه EMG وقتی 20 پوند را با سرعتی مشخص بلند می کنیم ). شکل دیگر این روش استفاده از دامنه EMG است وقتی نیروی مشخصی را در مقابل یک شی ثابت به کار می بریم لذا سرعت از معادلات حذف می شود. تمام این روشها دارای نکات مثبت و منفی هستند و همه روشهایی برای مقایسه دامنه بین عضلات و افراد مختلف می باشند. به علاوه اگر فرد مورد بررسی دارای شرایط پاتولوژیک باشد که عضله تحت بررسی را شامل شود، به صورت مجازی به دست آوردن MVIC صحیح غیر ممکن خواهد بود و لذا اینکه آیا سایر روشهای نرمال سازی ارزش دارند مورد سوال می باشد. صرفنظر از نوع نرمال سازی که براساس زمان است یا بر اساس دامنه, باید دانست که این کار باعث حذف اطلاعات می شود. حال که سیگنال را پاک کرده ایم و روشهای نرمال سازی را به کار بردیم, زمان بررسی سیگنال و تلاش برای تفسیر معنی آن است. اول از همه باید بدانیم که خود سیگنال EMG دارای متغیرهای بزرگی است. مثلاً در یک فرد انجام یک کار با کار دیگر یا انجام یک کار بین افراد مختلف نتایج مختلفی ایجاد خواهد کرد چون ترکیبهای مختلف عضلات می توانند یک حرکت خاص را ایجاد کنند و این از ویژگیهای سیستم عضلانی – عصبی است. EMG از کاری به کار دیگر متفاوت خواهد بود و این به دلیل تفاوت در سرعت, ریتم و یا حتی تفاوتهای کوچک در الگوی حرکت حتی وقتی که در ظاهر مشابهند می باشد. محدوده طبیعی برای فازهای EMG وجود دارد ولی فرد باید هوشیار باشد و نقاطی مجزا را برای شروع و پایان هر بخش کار تعریف کند. این موضوع را در هنگام انجام EMG باید به یاد داشت. فاکتورهای دیگری نیز بررسی و تفسیر نتایج EMG را مشکل می سازند. تغییر سرعت یا ریتم, بروز خستگی و وجود درد همگی بر الگوهای EMG اثر گذارند. عامل مزاحم دیگر در تفسیر EMG پدیده Cross talk است. Cross talk تداخل سیگنالهای EMG از عضلات کناری یا عمقی تر ناحیه آشکارسازی الکترود است. راه حل ثابتی برای این مشکل وجود ندارد و اندازه بیمار لید الکترود تاثیر زیادی بر کاهش و افزایش این اثر دارند. به عنوان مثال اگر سیستم شما دارای فاصله الکترود فعال ثابت و بزرگ است و شما بر روی جمعیت بچه ها در حال مطالعه هستید باید مطمئن باشید که اطلاعات شما حاوی مقادیر زیادی از اطلاعات عضلات کناری و عمقی است که برای شما مطلوب نیست. بسیاری از محققین الکترودهای سوزنی را بهینه کرده اند تا این مشکل را کاهش دهند. حال که وقت زیادی را صرف *****ینگ و نرمال سازی اطلاعات کردیم وقت آن است که در مورد اطلاعات واقعی EMG بحث کنیم. زمان روشن و خاموش شدن عضله و افزایش و کاهش فعالیت آن دو پارامتر اصلی به دست آمده از EMG است. اطلاعات EMG نمی توانند به ما بگویند که عضله چقدر قوی است, یا یک عضله از عضله دیگر قوی تر است, یا انقباض از نوع Concentric است یا Eccentric یا حتی فعالیت عضله ارادی است یا غیر ارادی. قدرت عضله یا تعیین قوی تر بودن یک عضله نسبت به دیگری از مهمترین مواردی هستند که محقق به خاطرشان EMG انجام می دهد. نرمال سازی به MVIC, میانگین گیری یا استفاده از ماکزیمم همه تلاشهایی هستند برای ایجاد مکان مقایسه بین عضلات یک فرد یا عضلات افراد مختلف. این کار به صورت معمول انجام می پذیرد ولی فرد باید بداند که نتایج به دست آمده دارای مشکلاتی است که به صورت ذاتی در روشهای مورد استفاده وجود دارد و متغیرهای مختلفی در عضلات, افراد و کارهای مختلف وجود دارد. در کنار استفاده از EMG برای تعیین الگوهای EMG ( زمان فعال شدن و زمان استراحت ) بسیاری از محققین از آن برای تعیین تغییرات سیگنال در اثر خستگی استفاده می کنند. همه اینها استفاده های ارزشمند EMG در بیومکانیک شغلی هستند.
-
گزارش ٤ انجمن بین المللی در مورد آثار سوء امواج الكترومغناطیس فناوری اطلاعات طاهره ساعدی ایران موسسه ای برای سنجش امواج الكترومغناطیس آنتن هایBTS ندارد ایران برخلاف بسیاری از كشورها فاقد موسسه ای برای سنجش میزان انرژی ساطع شده از آنتن های BTS است. مهندس مسعود فاتح محقق مركز پژوهش های مجلس و مدیر پروژه بررسی آثار سوء امواج الكترومغناطیسی این مركز با اعلام این مطلب می گوید: در كشورما، اپراتورهای تلفن همراه هم مجری وهم ناظر نصب آنتن های BTS هستند درحالی كه یك مجری نمی تواند ناظر باشد. به گفته مهندس فاتح، میزان امواج ساطع شده از بعضی آنتن های BTS در مناطق پرجمعیت شهر بیشتر از حد استاندارد بین المللی است كه باعث ایجاد عوارض و آثار سوء می شود در همین رابطه دكتر ناصری مدیركل امور زیربنایی وزارت ICT نیز از تلفن همراه به عنوان مضرترین دستگاه ارتباطی یاد می كند و می گوید: باوجود گذشت یك سال از تدوین استانداردهای لازم برای سنجش میزان تشعشعات و كیفیت تلفن های همراه در كار گروهی در وزارتICT و ارسال آن به موسسه استاندارد، هنوز این موسسه در زمینه تدوین و ابلاغ استاندارد ملی تلفن همراه بر این اساس اقدامی نكرده است. این مسئله با وجود میلیون ها گوشی تلفن همراه قاچاق و فاقد استاندارد در كشور می تواند باعث تشدید عوارض ناشی از تشعشعات تلفن همراه برای مشتركان شود. به گفته پژوهشگران و متخصصان فرآیند نظارت و سنجش میزان تشعشعات ساطع شده از آنتن های BTS و تلفن های همراه باید از سوی دولت موردتوجه قرار گیرد تا عوارض سوء این امواج برسلامت انسان به حداقل ممكن برسد. مهندس فاتح می گوید: محققان تأكید می كنند كه قرار گرفتن در معرض تشعشعات امواج، آثار نامطلوبی بر سلامت انسان دارد كه میزان و شدت آن به طول موج و میزان قرار گرفتن در برابر این تشعشعات وابسته است. شواهد علمی نشان می دهد در مراحل اولیه خواب افرادی كه بیش از دیگران در معرض امواج الكترومغناطیسی قرار دارند، معمولا فعالیت های مغزی بیشتری مشاهده می شود؛ به عبارت دیگر آن ها احساس آشفتگی و بی قراری می كنند. بنابراین زمانی كه در دنیای مدرن از لوازم الكترونیكی و تلفن های همراه استفاده می كنیم، باید در نظر داشته باشیم كه هم زمان در معرض آثار منفی امواج الكترومغناطیسی به میزان گسترده قرار داریم. به گفته مهندس فاتح، امواج الكترومغناطیس مختص تلفن های همراه نیست بلكه لوازم برقی مانند مایكروویو، سشوار، سیستم های بی سیم، موتور خودرو، سیستم های فشارقوی و رایانه و انواع لوازم برقی كه در اطراف ما وجود دارد، امواجی از خود ساطع می كند كه برای انسان مضر است. تأثیرات منفی حاصل از این امواج، بستگی به نوع و طول موج آن ها دارد. به گفته این پژوهشگر، با افزایش كاربرد امواج الكترومغناطیس در زندگی امروز، دانشمندان از سال ١٩٤٠ به فكر تحقیق در مورد خطرات احتمالی این امواج افتادند و تحقیقات گسترده ای را در مورد آثار سوء آن بر بدن انجام داده اند. موسسه های گوناگون استانداردهای متعددی برای سطح مضر بودن امواج تعیین كردند كه به تدریج پس از كشف این مهم كه این امواج حتی در مقیاس های پایین نیز برای بدن مضر است، استاندارد آستانه مضر بودن امواج را كاهش دادند، در واقع استانداردهای اولیه سطح بیشتری از جذب امواج الكترومغناطیسی را برای بدن مجاز می دانست. مركز پژوهش های مجلس با جمع آوری گزارش های مختلف به این نتیجه رسید كه گوشی تلفن همراه بیشترین آسیب را نسبت به دیگر دستگاه ها به بدن می رساند. دبیر انجمن دانش آموختگان مخابرات ضمن اشاره به این مسئله می گوید: از آن جا كه گوشی های تلفن همراه در فاصله نزدیك تری به بدن قرار می گیرد و از طرف دیگر عموم مردم نیز علاقه بیشتری به استفاده از این دستگاه دارند، بنابراین امواج ساطع شده از آن هم تأثیرات بیشتری بر بدن می گذارد. وی می افزاید: گزارش های علمی بروز عوارضی همچون كم شدن حافظه بلندمدت و كوتاه مدت، سردرد، افزایش فشارخون، ایجاد اختلال در عملكرد قلب و كلیه ها و تأثیر نامطلوب آن بر باروری را در این زمینه تایید كرده است. تأثیرات منفی گوشی تلفن همراه بر كودكان خیلی بیشتر است. مهندس فاتح می گوید: زمانی كه یك دستگاه تلفن همراه فاصله بیشتری با آنتن BTS دارد امواج الكترومغناطیسی ساطع شده آن خیلی بیشتر و قوی تر است، چون برای در ارتباط بودن و در تماس بودن با آنتن، انرژی بیشتری ساطع می كند. حتی زمانی كه كاربر از تلفن استفاده نمی كند، گوشی در حال ارسال و دریافت امواج به نزدیك ترین آنتن است. بنابراین زمانی كه فاصله گوشی با آنتن BTS كمتر است برای ارتباط با آنتن، انرژی كمتری نیز از گوشی ساطع می شود و طبیعی است كه ضرر كمتری هم در پی خواهد داشت. به همین دلیل زمانی كه فردی مسافرت می كند یا به مسافت هایی كه در فاصله دورتری از یك آنتن قرار دارد، می رود، شارژ تلفن همراه وی زودتر تمام می شود. رئیس سازمان اطلاع رسانی تحلیلگران مخابرات تأكید می كند: برای كاهش ضررهای ناشی از امواج تلفن همراه تا حد امكان بهتر است آن را روی تلفن ثابت دایورت كنیم. توصیه بعدی استفاده از هندزفری دارای سیم است؛ چون هندزفری بی سیم از طریق امواج با تلفن همراه در تماس است، بنابراین از خود انرژی ساطع می كند و قرار دادن گوشی هندزفری بی سیم در گوش نیز ضرر بیشتری خواهد داشت. همچنین آنتن های BTS نیز باید توسط شركت ارتباطات سیار، در مكان های مناسب نصب شود تا ارتباط گوشی با شبكه به راحتی برقرار شود. مهندس فاتح می گوید: براساس نتایج پژوهش هایی كه در انگلستان و اسپانیا در زمینه بررسی آثار آنتن های BTS انجام شده است، در ٩٧ درصد كسانی كه بیشتر از حد معمول از تلفن همراه استفاده می كنند، آثار سوء و عوارضی همچون افزایش استرس، سردرد، خستگی، دلهره، اختلال در عملكرد حافظه، مشكل در تمركز، بی اشتهایی و حتی عوارض پوستی مشاهده شده است؛ بهتر است گوشی در سمت قلب یا كمر قرار نگیرد و درون كیفی و با فاصله از بدن گذاشته شود تا آثار سوء آن تا حد امكان كاهش پیدا كند. باتوجه به این كه شبكه تلفن همراه مبتنی بر انتشار امواج رادیویی و ایجاد و توسعه آن است، استفاده از آنتن های فرستنده و گیرنده امواج تلفن همراه با نام BTS نیز با حساسیت دنبال می شود. محقق مركز پژوهش های مجلس با اشاره به این مسئله می گوید: بررسی گزارش های علمی منتشر شده از سوی متخصصان حوزه مخابرات و پزشكی مانند موسسه مهندسان برق و الكترونیك، موسسه استانداردهای ملی آمریكا، كمیسیون بین المللی حفاظت در برابر تشعشعات غیر یونیزه، انجمن ملی اندازه گیری و حفاظت در برابر تشعشعات رادیویی نشان می دهد كه طبق استانداردهای اعلام شده در سال ١٩٩٩، در آن دسته از آنتن های BTS كه در باند فركانسی هزار و ٨٠٠ مگاهرتز كار می كند، حداقل انرژی رادیویی كه قرار گرفتن در معرض تشعشع آن برای سلامتی مضر نمی باشد، ٢/١ میلی وات بر سانتی مترمربع است؛ این میزان برای شبكه هایی كه در باند فركانسی ٩٠٠ مگاهرتز كار می كند، ٥٧/٠ میلی وات بر سانتی مترمربع می باشد كه اگر این استانداردها در كشور مورد توجه اپراتورهای مختلف قرار بگیرد می توانیم ادعا كنیم كه ضرر امواج این آنتن ها به حداقل خود و حتی كمتر می رسد. ولی متأسفانه شاهد هستیم كه دربسیاری از نقاط پرجمعیت برای تحت پوشش قرار دادن مشتركان اضافه شده به شبكه، اقدام به افزایش توان آنتن می كنند كه این افزایش توان اگرچه موجب می شود محدوده بیشتری تحت پوشش قرار گیرد ولی میزان انرژی ساطع شده از آن خیلی بیشتر از حد استاندارد می شود. بنابراین باید گروهی به فعالیت بپردازند و میزان انرژی ساطع شده از آنتن های BTS و استاندارد بودن میزان امواج ساطع شده از آن ها را آزمایش كنند كه متأسفانه در حال حاضر چنین موسسه ای وجود ندارد. مهندس فاتح اظهار می دارد: نحوه ارسال امواج از طریق BTSها در كشور ما معمولا به گونه ای است كه سیگنال BTS در فاصله ٥٠ تا ٢٠٠ متر از BTS به زمین می رسد. دكتر شهلا چایچیان، متخصص زنان و زایمان نیز معتقد است: زنان باردار نباید بیشتر از ٧ یا ٨ ساعت از تلفن همراه استفاده كنند چون امواج گوشی می تواند بر سلامت جنین تأثیر بگذارد.به گزارش ITIran، اكثر متخصصان مغز و اعصاب معتقدند كه هر چقدر هم میزان تشعشعات آنتن های BTS اندك باشد، اما به مرور و به طور دائم در معرض این امواج قرارگرفتن می تواند تاثیرات بسیار منفی بر سلامت انسان بگذارد. همین مسئله نیز باعث شده است كه در بسیاری از كشورها، مردم از نصب دكل BTS در نزدیكی محل سكونت خود جلوگیری كنند. به عنوان نمونه در سال ٢٠٠٤، جمعی متشكل از ٥٠٠ دانشمند آلمانی طی نامه ای به نخست وزیر معترض شدند كه چرا اجازه نصب آنتن های BTS به تعداد زیاد در نزدیكی خانه های مسكونی داده می شود با وجود آن كه سرطان زا بودن این امواج از سوی بسیاری از محققان تایید شده است. همین مسئله سبب شده است كه در آلمان منازلی كه در نزدیكی دكل های BTS قرار دارد، حدود ٢٥درصد افت قیمت داشته باشد. بنا به همین دلایل است كه در بسیاری از كشورهای پیشرفته كار اپراتورها از مرحله بعد از نصب BTS آغاز می شود و شركت هایی برای مكان یابی و نصب BTS وجود دارند كه به اپراتورهای تلفن همراه این خدمات را ارائه می دهند، خدماتی كه در آن سعی می شود عوارض تشعشعات این آنتن ها در مناطق مسكونی به حداقل برسد. دكتر صادق زاده رئیس كمیته مخابرات مجلس می گوید: خود آنتن های BTS چون براساس استانداردهای جهانی ITU توسط چند شركت خارجی ساخته و به ایران وارد می شود، خطر زیادی ندارد اما نصب آن باید براساس استانداردهای مشخص شده بین المللی باشد. به گفته دكتر صادق زاده، میزان تشعشع با مدت زمان رابطه مستقیم و با مجذور فاصله رابطه معكوس دارد. بنابراین اگر زمان مكالمه، گوشی تلفن همراه رابه گوش بچسبانیم، امواج الكترومغناطیسی ساطع شده از گوشی در سلول های آبدار بدن مانند چشم و گوش ایجاد حرارت اضافی می كند و این حرارت اضافی در افراد مختلف می تواند مشكلات متفاوتی را به وجود آورد. بنابراین باتوجه به میزان حساسیت فرد، این عارضه ممكن است به صورت سردرد، گوش درد، احساس خستگی، كوفتگی، بی خوابی و یا كم خوابی و كم اشتهایی بروز كند. بنابراین در مكالمه با تلفن همراه به ویژه مكالمه طولانی بهتر است از هندزفری دارای سیم استفاده كرد. رئیس كمیته ارتباطات مجلس می گوید: برای این كه امواج آنتن های BTS برای افراد ساكن در منازل یا ادارات نزدیك به آنتن ضرری نداشته باشد، باید فاصله تا آنتن و استانداردهای مربوط به آن رعایت شود. دكتر ناصری، مدیركل زیربنایی شورای عالی فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات، می گوید: در دنیا استانداردهای خاصی برای كیفیت و میزان تشعشع تلفن های همراه تدوین شده است كه براساس آن، تلفن های همراه را از نظر میزان تشعشعات مورد سنجش قرار می دهد ولی متأسفانه هنوز در ایران چنین استانداردی تدوین نشده است. به گفته دكتر ناصری، استاندارد مربوطه باید حد مجاز تشعشع را برای انسان مشخص كند تا گوشی های فاقد این استاندارد از دور خارج شود؛ این استانداردها همچنین كیفیت خود دستگاه را نیز دربرمی گیرد. دكتر ناصری كه ریاست كار گروه تدوین استاندارد گوشی تلفن همراه را برعهده داشته است، می افزاید: در این كار گروه، مشخصات و میزان تشعشع استاندارد هر گوشی مشخص شد تا به عنوان استاندارد ملی شناخته شود و برای تایید نهایی به موسسه استاندارد ارسال شد؛ ولی پس از گذشت بیش از یك سال هنوز چیزی به نام استاندارد ملی تدوین نشده است درحالی كه تدوین چنین استانداردی برای سنجش انواع گوشی ها از لحاظ میزان تشعشعات از سوی دولت ضروری است، ضمن این كه چنین اقدامی باعث اطمینان خاطر مشتركان می شود. هم اكنون به دلیل نبود نظارت، گوشی های فاقد كیفیت و غیراستاندارد كه به طور قاچاقی وارد كشور می شود، در سطح وسیع در اختیار مردم قرار می گیرد. مدیركل دفتر امور زیربنایی فناوری اطلاعات وزارت ICT می گوید: براساس قانون در كشور ما برای تدوین استاندارد حتما باید از منابع فارسی و داخلی استفاده شود درحالی كه برای تهیه استاندارد تلفن همراه از نظر تشعشع و كیفیت به این بررسی های مجدد نیازی نیست؛ چون همه این مطالعات پیشتر در كشورهای پیشرفته انجام شده است. [Hidden Content] این مطلبم در یک وبلاگ دیگه خوندم جالبه امواج مایکروویو و فر مایکروویو در حال کشتن مردم است ! بی اطلاعی مردم از مضرات اشعهها امواج مایکروویو و فر مایکروویو در حال کشتن مردم است ! بی اطلاعی مردم از مضرات اشعهها MICROWAVE COOKING is Killing People! امواج مایکروویو چیست؟ این امواج مانند نور مرئی از جنس امواج الکترو مغناطیسی هستند که فرکانس بسیار بالا و طول موج بسیار کمی دارند تمام امواج رادیویی ، مادون قرمز ، نور مرئی ، موبایل ، رادیو ، ماهواره ... از جنس امواج الکترو مغناطیسی هستند و فرق آنها در فرکانس و توان تشعشع آنهاست. امواج مایکروویو در مسیر حرکت خود یا پس از برخورد با ماده انعکاس پیدا می کنند یا عبور می کنند و با جذب ماده می شوند. این امواج اگر به سطح فلزات برخورد کنند، منعکس خواهند شد، از شیشه و پلاستیک عبور می کنند و موادی که حاوی آب هستند مانند غذاها و بدن انسان انرژی این امواج را جذب می کنند. مایکروفر چگونه کار میکند؟ در مایکروفر یک وسیله بنام مگنترون Magnetron وجود دارد که این امواج را تولید میکند این امواج با فرکانس 2450 مگاهرتز ایجاد می شود و در فضای مایکرو فر پخش می شود و توسط دیوار فلزی آن منعکس شده و روی ماده غذایی متمرکز می شود . مولکول های آب درون غذا دارای دو قطب مثبت و منفی هستند و زمانی که در معرض امواج ماکروویو قرار می گیرند، با همان فرکانس امواج شروع به نوسان می کنند و مرتباً جهت قطب مثبت و منفی آنها جابه جا می شود. مولکول ها حدود میلیون ها بار در ثانیه نوسان می کنند و در حین حرکت به مولکول های اطراف شان برخورد می کنند. درنتیجه به علت اصطکاک دمای ماده غذایی به سرعت بالا می رود. بسیاری از محقق ها معتقدند که امواج ماکروویو آن قدر انرژی دارند که بتوانند ساختار مولکول های غذا را تخریب کرده و موجب سرطان شوند.وقتی که امواج مایکروویو به مولکول های مواد غذایی برخورد می کنند باعث پاره شدن و تغییر ساختار آنها شده و ماهیت آنان را تغییر میدهد و سپس شما این مولکول هایی را که مثلا دیگر مولکول پروتئین نیستند را می خورید و بدن شما یک مولکول ناشناخته را دریافت کرده و بعدا تبدیل به بافتهای سرطانی در قسمتهای مختلف بدن می شود. در ضمن خود امواج مایکروویو مانند امواج موبایل ، آنتنهای موبایل هم در صورت قرار گرفتن شمادر طولانی مدت باعث پاره شدن رشته های " دی ان ای" DNA بدن شما می شود و فرزندان ناقص الخلقه و .... ایجاد خواهد شد... از آنجایی که بدن انسان نیز حاوی آب است، می تواند امواج ماکروویو را جذب کند. قرار گرفتن در معرض تابش مستقیم امواج ماکروویو می تواند موجب سوختگی های عمیق بافتی و آب مروارید شود. البته تمام اجاق های نشتی امواج دارند و این بسیار خطرناک است. اما اگر دستگاه ماکروفر شما قدیمی باشد، یا قفل آن خراب باشد یا ضربه دیده باشد، ممکن است در آن به خوبی بسته نشود و در حین روشن بودن دستگاه، اشعه های ماکروویو به بیرون نشت کنند که در اینصورت کار شما تمام است! آیا از خود پرسیده اید چرا انواع سرطان ها بتازگی و بشدت افزایش پیدا کرده است؟ بیش از 90% از خانههاى آمریكایى میكروویو را دارند و براى آمادهسازى غذا از آن استفاده می كنند. براى اینكه میكروویو خیلى مناسب كار آنها را راحت كرده است. البته مردم فكر می كنند چون دولت جلوی مایكروفر را نمی گیرد پس خوب است! مثل سیگار چون دولت آن را تولید می كند و جلوی آن را نمی گیرد پس حتما خوب است ! مرگ یک بیمار با تزریق خون مایکروویو شده در سال 1991 در ایالت اکلاهما در خانم Norma Levitt پس لز تزریق خونی که با دستگاه مایکروفر گر شده بود تا به بیمار تزریق شود مرد. خیلی ساده این اتفاق افتاد امواج مایکروویو باعث تغییر ماهیت مولکول ها و گلوبول های خونی شده بودند! در مورد شیر هم همین اتفاق خواهد افتاد در صورتی که شما شیر خود رابا مایکروویو گرم می کنید بدانید که نوشیدنی سمی می خورید که کم کم جان شما را خواهد گرفت . 7 دلیل برای اینکه دستگاه مایکروویو خود را به سطل آشغال بیندازید. 1- استفاده از غذاهای مایکروویو شده باعث کاهش حافظه و لطمه به مغز می شود. 2- بدن انسان نمی تواند مولکول های پاره شده در جریان مایکروویو را در متابولیسم بدن شرکت دهد . 3- تولید هرمورن های مردانه و زنانه دچار اختلال می شود. 4- اثر خوردن غذاهای مایکروویو شده در بدن ماندگار است. 5- مواد غذایی و معدنی بشکل سالم و طبیعی به بدن نمی رسند. 6- غذاهای مایکروویو شده باعث ایجاد انواع سرطان ها می شوند. 7- غذاهای مایکروویو شده باعث کاهش و اختلال سیستم دفاعی بدن می شوند. برای مطالعه منابع انگلیسی می توانید اطلاعات بسیار زیادی در اینترنت پبدا کنید. این سوال رو دیدم كه خیلی ها پرسیده بودند در جستوجوهای اینترنتی خودشون: فرق مایكروفر با مایكروویو چیست؟ جواب: مایكرو فر خانگی دستگاهی است كه با امواج مایكروویو كار میكند. یعنی مایکروفر همان مایکرو ویو هست. منبع:[Hidden Content]
-
- 1
-
- magnetron
- مهندسی پزشکی
- (و 6 مورد دیگر)
-
بخش اول عنوان مهندسی پزشکی ، کم و بیش بیانگر زمینه ي تحصیلی و کاری این رشته می باشد ، اما با توجه به استقبال داوطلبان آزمون سراسری در سالهای اخیر به این رشته و نیاز غیر قابل انکار جامعه علمی کشور به ایجاد زبان مشترک و بستر همکاری میان جامعه پزشکان و مهندسان ، قصد داریم تا در این مقاله ، به تبیین و توضیح بیشتر مهندسی پزشکی در ایران و چالشهایی که دانشجویان، فارغ التحصیلان و اساتید این رشته با آن رو به رو هستند بپردازیم ، به این امید که خواننده این مطلب با ماهیت این رشته و جایگاه آن در جامعه علمی و صنعتی امروز آشنایی بیشتری پیدا کند . همچنین در مورد زمینه های تخصصی گرایش بیوالکتریک مهندسی پزشکی و موقعیتهای شغلی باالفعل و باالقوه یک مهندس بیوالکتریک نیز اطلاعاتی اجمالی در اختیار خواننده قرار خواهدگرفت . از زمان استفاده از پروتزهای چوبی و نوارهای آغشته به گل ، در درمان شکستگی ها و دررفتگی مفاصل گرفته تا قرن بیست و یکم و به کارگیری پیشرفته ترین تجهیزات تشخیصی و درمانی نظیر mri ، همواره پزشکان برای تشخیص بیماری و درمان آن نیازمند استفاده از تجهیزات پزشکی بوده اند و از زمانی که مهندسی پزشکی به صورت آکادمیک پزشکان را در این امر یاری می رساند ، چیزی حدود صد سال می گذرد . در ابتدا این رشته بخشی از مهندسی برق و مهندسی مکانیک بود ، اما به مرور و با نیاز روز افزون جامعه به متخصصان این علم ، مهندسی پزشکی هویتی کاملا مستقل یافت و امروز با بهره گیری از علوم مختلف زیستی و پزشکی ، برق ، مکانیک ، پلیمر و مواد ، در میان رشته های دانشگاهی، از جایگاهی استراتژیک و رو به رشد برخوردار است ؛ تا جایی که امروزه شاهد ظهور رشته هایی جدید نظیر مهندسی بافت ، مهندسی ورزش و مهندسی شبکه های عصبی در بستر این علم هستیم . هدف این رشته تربیت متخصصانی است که از عهده تجهیز ، نگهداری و طراحی دستگاههای پزشکی و اندامهای مصنوعی برآیند و بتوانند میان دو دنیای مهندسی و پزشکی ، زبانی مشترک ایجاد کنند. مهندسی پزشکی به علت ماهیت بین رشته ای خود ، گاه در دانشکده های پزشکی ، گاه در دانشکده های مهندسی و گاه با همکاری هر دو تاسیس می شود ، در ایران نخستين گام بمنظور ايجاد رشته مهندسي پزشكي با پروژه سيبرنتيكي و تاسيس آزمايشگاه مهندسي پزشكي در سال 1366 در دانشكده مهندسي برق دانشگاه صنعتی امیرکبیر برداشته شد . اين پروژه به سرپرستي دكتر هاشمي گلپايگاني و همكاري استادان ديگري از دانشگاههاي مختلف و دانشجويان مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا در سال 1368 موفق به دريافت جايزه اول جشنواره خوارزمي گرديد . در ادامه فعاليتهاي آزمايشگاههاي مهندسي پزشكي ، توسعه پروژه دست سيبرنتيكي و پروژه شبكههاي عصبي شروع گرديد و در اين ارتباط ، تعداد بسياري از دانشجويان مقاطع كارشناسي ، كارشناسي ارشد و دكترا پروژههاي خود را در اين آزمايشگاه به انجام رسانيدند و مقالات زيادي از فعاليتهاي آنان در داخل و خارج از كشور منتشر گرديد . در مهر ماه سال 1371 اولین دانشکده مهندسی پزشکی ایران در دانشگاه صنعتی امیرکبیر ، بنیان نهاده شد و در سال 1374 دوره کارشناسی در سه گرایش بیوالکتریک ، بیومکانیک و بیومتریال در این دانشکده دایر گردید . از علل تفکیک این رشته به سه گرایش فوق الذکر ، حجم زیاد دروسی است که یک مهندس پزشکی باید فرا بگیرد و چون امکان ارائه محتوای تمام این دروس در دوره 4 ساله کارشناسی وجود ندارد و از طرفی ایجاد یک رشته کارشناسی ارشد پیوسته در دانشگاههای فنی با خلأ قانونی مواجه است ، از این رو این تفکیک گرایشی طبق روال اکثر دانشگاههای فنی دنیا صورت گرفت ؛ اما نباید فراموش کنیم که بیشتر پروژه های مهندسی پزشکی نیاز به همکاری و ارتباط تنگاتنگ دانشجویان این سه گرایش با یکدیگر دارد .
- 12 پاسخ
-
- 2
-
- مهندسی پزشکی
- معرفی گرایش بیوالکتریک
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
اولين سلول مصنوعي کامل ساخته شد، یک گام دیگر به سوی تغییر مفهوم حیات
Mehdi.Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
"کریگ ونتر" پدر اولین نقشه ژنتیکی انسان اعلام کرد که به همراه تیم خود اولین سری از سلول های مصنوعی با توانایی خودتکثیری را با موفقیت ایجاد کرده است کریگ ونتر مختصص ژنتیک که سابقه ای طولانی در تلاش برای ایجاد حیات مصنوعی دارد اعلام کرد: «ما سلولهایی را طراحی، ترکیب و ایجاد کردیم که می توانند خود را تکثیر کنند. » پدر اولین نقشه DNA و اولین کروموزم مصنوعی ادامه داد: «"فکر می کنیم که این نتایج چه از دیدگاه علمی و چه از نظر فلسفی واقعا مهم باشد و به طور حتم می تواند نگاه ما را به مفهوم حیات تغییر دهد. » ونتر افزود: «سلول مصنوعی یک ابزار واقعا کارآمد برای طراحی تمام آن چیزهایی است که می خواهیم در زیست شناسی آنها را انجام دهیم. ما در ذهن تعداد بیشماری از کاربردهای محتمل را برای این سلول می پرورانیم.» از میان اولین کاربردهای سلول مصنوعی می توان به ایجاد باکتریهای ناجی محیط زیست اشاره کرد که ونتر از سالیان قبل بارها درباره آنها سخن گفته بود. این باکتریهای مصنوعی می توانند به عنوان کارخانه های زنده سازنده سوختهای زیستی و یا برای آزاد کردن آب و زمین از مواد آلاینده مورد استفاده قرار گیرند. همچنین این سلولها می توانند قارچهایی را تولید کنند که همانند اسفنج، دی اکسید کربن را جذب می کنند و یا برای ایجاد باکتریهایی که واکسنها را تولید می کنند به کار روند.اولین سلول مصنوعی که "میکوپلاسم میکوئیدز JCVI-syn1.0" نام دارد در موسسه کریگ ونتر در راکویل توسط گروهی به سرپرستی دانیل گیبسون ساخته شده است. این سلول از نظر ظاهری طبیعی به نظر می رسد اما کاملا توسط DNA مصنوعی کنترل می شود.در سال 2007 این محققان موفق شدند اولین DNA سنتزی را با تکثیر مصنوعی باکتری "میکوپلاسم میوکوئیدز" به دست آورند. در سال 2009 و در ادامه این مطالعات توانستند با انتقال ژنوم (طبیعی) میکوپلاسم میکوئیدز به باکتری دیگری به نام "میکوپلاسم کاپریکولوک"، اولین پیوند DNA را انجام دهند. اکنون با استفاده از این دو سابقه تحقیقاتی موفق شدند با پیوند DNA مصنوعی و بارگذاری آن به روی یک سلول باکتری بدون DNA، "اولین سلول مصنوعی تاریخ بشر" را ایجاد کنند. پدر سلول مصنوعی در این خصوص توضیح داد: «ما این سلول را مصنوعی نامیدیم چون از یک کروموزم مصنوعی به دست آمده و با استفاده از اطلاعات پردازش شده در یک رایانه، ترکیبات شیمیایی و یک سنتزکننده DNA ساخته شده است. این ترکیب از حدود یک میلیون حرف DNA تشکیل شده است (تعداد حروف DNA انسان 2/3 میلیارد است). این DNA مصنوعی کاملا شبیه به یک DNA طبیعی است و می تواند در طول فرایند ایجاد، دستخوش جهش های ژنتیکی شود.» کریگ ونتر که این نتایج مهم را در مجله علمی "ساینس" منتشر کرده است ادامه داد: «این سلولی است که می تواند مفهوم حیات را تغییر دهد. این اولین نوع از موجودات خود تکثیرکننده بر روی سیاره زمین است که پدرشان یک رایانه است.» به اعتقاد این دانشمند آمریکایی، این سلول مصنوعی، نمونه آزمایشی آن چیزی است که از آن می توان به عنوان پتانسیل منحصر به فرد علمی یاد کرد. منبع: ماهنامه مهندسی پزشکی-
- dna مصنوعی
- مهندسی پزشکی
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تعیین توالی دی.ان.ای با کمک امواج صوتی با استفاده از یک سطح پیزوالکتریک، جریان صوتی سطحی قابل کنترل و یک المنت حرارتی میتوان به آنالیز شیمیایی نمونههای خون و دی.ان.ای در زمانی بسیارکوتاه پرداخت و یک آزمایشگاه رویتراشه واقعی را تجربه کرد. محبوبه عمیدی: تاکنون روشهای متعددی برای ساخت «آزمایشگاه رویتراشه» به کار گرفته شدهاند، اما شاید استفاده از امواج صوتی سطحی یکی از بهترین این روشها باشد. به گزارش نیوساینتیست، در این روش قطرههای کوچک نمونه روی تراشه تحت اثر امواج قوی صوتی قرار میگیرند. این امواج قدرتمند سطحی میتوانند باعث ارتعاش مایع سطح تراشه شده و به اشکال مختلف این تحرکات را تحت کنترل درآورند. این امواج که در حال حاضر در بعضی تلفنهای همراه برای ایجاد قابلیت لمسی در آنها مورد استفاده قرار میگیرند، دارند کاربرد گستردهتری در ابزارهای تحلیلی پیدا میکنند. آخیم ویکسفرث یکی از اولین محققانی که به امکان استفاده از امواج صوتی در آنالیز شیمیایی مایعات اشاره کردند، قابلیت این امواج را در ترکیب مقادیر بسیاراندک مایعات با یکدیگر اثبات کرده است. در شرایط فعلی تنها راه تشخیص نمونههای کوچک، پمپاژ آنها به درون ردیفی از حفرههای کوچک و استفاده از پدیده انتشار برای ترکیب با معرف است. در حالی که استفاده از امواج صوتی نیازی به امکانات پیچیده، ماده معرف و صرف زمان طولانی برای ترکیب ندارد. حتی در مورد واکنش زنجیرهای پلیمراز که روش استاندارد برای تعیین توالی دی.ان.ای است و در پزشکی قانونی کاربرد وسیعی دارد، نمونه اولیه به ترکیبی مداوم از سرمایش و گرمایش نیاز خواهد داشت. ویکسفرث از یک المنت حرارتی برای گرمکردن تراشه در حین ارسال امواج صوتی استفاده کرده و به نتیجه مطلوب دست یافته است. برای محققان ترکیب مایعات ابتدای راه است. میتوان با کنترل جریان صوتی نمونه را به حرکت واداشت یا اجزای آنرا روی تراشه اولیه از یکدیگر تفکیک کرد. تراشههای میکروشارهای موجود نیز این قابلیت را دارند، اما نیاز آنها به یک پمپ خارجی و زمانبر بودن فرایند را نمیتوان نادیده گرفت. در این روش جدید با کنترل جریان صوتی میتوان مایع تشکیلدهنده قطره را به حرکت گردابی واداشت و از این سانتریفوژ کوچک برای جداسازی اجزای مایع مانند جداسازی سلولها از پلاسما در آزمایش خون استفاده کرد. محققان دیگری دارند روی استفاده از این روش برای اهداف امنیتی و ضدتروریستی استفاده میکنند. جداسازی اجزای بسیارکوچک از نمونهها و تشخیص آنها مانند عامل بیماری سیاهزخم از جمله این اهداف است. این امواج کاربردهای پزشکی متعددی نیز خواهند داشت، به عنوان مثال میتوان با تبخیر مایع توسط جریان صوتی از تخریب نمونههای مورد استفاده در طیفسنجی جرمی جلوگیری کرد یا قطر ذرات را به کنترل درآورد و در نتیجه اسپریهایی با بهرهوری بالاتر برای مبتلایان به آسم یا سایر بیماریهای ریوی تهیه کرد. در حال حاضر بهرهوری این اسپریها به دلیل ناهماهنگی قطر ذرات تشکیلدهنده آنها تنها 30 درصد است. منبع : [Hidden Content]
-
- 1
-
- dna
- مهندسی پزشکی
- (و 5 مورد دیگر)
-
قسمت اول بيو الكترومغناطیس رشته ي علمي است كه پديد هاي الكتريكي ، مغناطيسي و الكترومغناطيسي كه از بافت هاي بيولوژيكي ناشي مي شود را بررسي مي كند . اين پديد ها عبارتند از : رفتار بافت هاي تحريك پذير –پتانسيل ها و جريا هاي الكتريكي هادي هاي حجمي – ميدان هاي مغناطيسي خارج و داخل سلول هاي تحريك پذير به تحريك ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي – خواص ذاتي الككتريكي و مغناطيسي بافت ها خيلي مهم است كه مفهوم بيوالكترومغناطيس را از مفهوم الكترونيك پزشكي جدا كنيم ؛ اولي شامل پديد هاي بيوالكتريك ، بيومغناطيس و بيو الكترومغناطيس و روش هاي اندازه گيري و تحريك مي شود در حالي كه دومي وسايلي را بيان مي كتد كه براي اين منظور به كار مي روند . بر اساس اين تعريف ، بيوالكترومغناطيس بين رشته اي است (از آنجايي كه شامل تعامل علوم زيستي و علوم مهندسي و فيزيك مي شود ). ( مسئله ای نیز قبل از این باید ذکر شود : بعضی از جا ها داخل متن ، واژه ی بیومغناطیس به جای واژهی بیوالکترومغناطیس به کار رفته است . می توان با توجه به قرائن ، این دو را از هم تشخیص داد .) حال كه اين رشته ي علمي مطرح شده است ،بهتر است نگاهي به ديگر رشته هاي علمي ديگر كه خاصيت بين رشته اي را دارا هستند ، بيندازيم و تعريفي كوتاه از آنها داشته باشيم : بيوفيزيك : علمي كه درگيز بدست آوردن پاسخ مسائل بيولوژزيكي با استفاده از مفاهيم فيزيكي است . مهندسي زيستی bioengineering : استفاده از مهندسي براي توسعه وسايل حفظ سلامت ، تحليل سيسيتم هاي بيولوژيكي و توليد و ساخت محصولات بر اساس پيشرفت هاي تكنولوژي. اين عبارت به طور معمول براي در بر گرفتن مهندسي پزشكي و مهندسي بيوشيمي (بيوتكنولوژي )به كار مي رود . بيوتكنولوژي : مطالعه ي تكنولوژي فرآيند ميكروبيولوژي . استفاده ي اصلي اين رشته در مشكلات كشاورزي ، غذل و دارويي است . الكترونيك پزشكي : قسمتي از از مهندسي پزشكي كه درگير وسايل و روش هاي الكترونيكي در پزشكي است . فيزيك پزشكي : علمي كه بر اساس مشكلات فيزيكي در پزشكي باليني است . مهندسي پزشكي : رشته اي از مهندسي كه در گير كاربرد هاي علم و تكنولوژي در پزشكي و بيولوژي است . تقسيم بندي بر اساس نظريه ها : رشته ي بيوالكترومغناطيس را ميتوان از ديدگاه هاي مختلف تقسيم بندي كرد . يكي از اين تقسيم بندي ها، اين زيمنه ي علمي را بر اساس 2 نظريه جهاني تقسيم بندي مي كند : 1- معادلات ماكسول ( ارتباط الكترومغناطيسي )2- اصل تقابل (reciprocity ) معادلات ماكسول ، يا همان ارتباط ، ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي متغير با زمان را به هم پيوند مي دهد . در نتيجه ي آن هر جا ميدان هاي بيوالكتريك داريم ، ميدان هاي بيومغناطيس داريم و بر عكس . بر اساس اينكه ما پديده هاي الكتريكي ، مغناطيسي ياا لكترومغناطيسي را بيان مي كنيم ، بيوالكترومغناطيس نيز به 3 قسمت تقسيم مي شود : 1- بيوالكتريسيته 2- بيومغناطيس 3- بيوالكترومغناطيس اصل تقابل : اين اصل ، به طور ساده ، بيان مي كند كه ارتباط بين منبع و ميدان توليد شده توسط آن هيچ تغييري نمي كند اگر نقطه اي كه منبع وجود دارد و ميدان تغيير مي كند را با هم تعويض كنيم . بر اساس اين اصل آشكار سازي توزيع حساسيت سيگنال هاي الكتريكي ،توزيع انرژي در تحريك الكتريکي و توزيع حساسيت اندازه گيري امپدانس الكتريكي همه با هم یکسان هستند . اين اصل براي روش هاي بيومغناطيس و بيوالكترومغناطيس نيز صادق است . بر اساس اينكه ما اندازه گيري ميدان ، تحريك يا خواص ذاتي بافت ها را در نظر داريم ، بيوالكترومغناطيس داخل اين چهار چوب به صورت زير تقسيم مي شود . : I) اندازه گيري ميدان هاي الكتريكي و مغناطيسي از يك منبع بيوالكتريك يا ميدان مغناطيسي از يك ماده ي مغناطيسي II) تحريك الكتريكي ميدان هاي الكترومغناطيسي يا مغناطيسي كردن مواد با استفاده از ميدان هاي مغناطيسي III) اندازه گيري خواص ذاتي الكتريكي با مغناطيسي بافت ها .
- 1 پاسخ
-
- كارديوفيزيولوژي
- مهندسی پزشکی
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله شناسایی زنجیره های dna با استفاده از فیل_ترها
Mehdi.Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
زنجیره DNA شامل اطلاعات ژنتیکی هر فرد می باشد. به استخراج این اطلاعات توالی یابی DNA می گویند. از آنجا که خطاهای کوچک در فرآیند استخراج اطلاعات سبب ایجاد اشتباهات بزرگ در آزمایشات بزرگ در آزمایشات ژنتیکی می شود. دقت در طی فرآیند توالی یابی برای کاهش خطاها بسیار حایز اهمیت می باشد. ما در این مقاله با استفاده از فیل*ترهای همسان متغیر با زمان به آشکارسازی توالی یابی DNA پرداخته و عوامل موثر در کاهش احتمال خطاها را بهبود بخشیده ایم. دانلود مقاله-
- dna
- فیلـترهای شناسایی دی ان ای
- (و 5 مورد دیگر)
-
طراحی فیلـترهای تطبيقی جهت حذف نويز و آناليز سيگنال ecg قلب با استفاده از نرم افزار matlab
آریوبرزن پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
ابتدا یک توضیح مختصر در موردفییلتر های تطبیقی مینویسم برای دوستانی که با این واژه آشنایی ندارند و بعد مقاله ای از مهندس رها اشتياقی با عنوان طراحی فيلترهای تطبيقی جهت حذف نويز و آناليز سيگنالecg قلب با استفاده از نرم افزار matlab را که در نهمین کنفرانس دانشجویی مهندسی برق ایران ارائه شده براتون قرار میدم.- 1 پاسخ
-
- 7
-
- فیلـتر تطبیقی
- مهندسی پزشکی
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
يكي از تكنيكهاي جراحي براي ايجاد برش استفاده از جريان فركانس بالا توسط دستگاه الكتروكوتر است. در اين روش از الكترودهاي تك قطبي و دو قطبي استفاده ميشود. در الكتروكوتر تك قطبي(monopolar)، دستگاه جرياني توليد ميكند كه اين جريان از الكترود فعال به طرف بافت هدايت ميشود. اين جريان از بدن عبور كرده و از طريق الكترود بازگشتي بيمار به دستگاه بر ميگردد. در الكتروكوتر دو قطبي از جريان با شكل موجي كه براي بريدن بافت به كار مي رود، استفاده مي شود. زيرا اين جريان از يك ولتاژ پايين توليد شده و باعث انعقاد خون بدون لخته شدن اضافي بافت مي شود و در اين روش نيازي به الكترود بازگشتي بيمار نيست. چگونگي اتصال اين الكترودها و معيوب نبودن آنها و صحت عملكرد خروجي دستگاه بر عملكرد آن تأثيرگذار است. عدم كاركرد صحيح دستگاه داراي عوارض به شرح زير است.بنابراين به منظور استفاده درست و عملكرد صحيح دستگاه نياز به انجام كاليبراسيون است. سوختگي به علت از بين رفتن بخشي از صفحه بيمار، در اين حالت با كاهش مساحت، چگال جريان زياد شده و باعث ايجاد سوختگي در محل تماس صفحه با بدن بيمار خواهد شد. نشتي جريان HFكه باعث سوختگي بيمار مي شود. رسم منحني مشخصه عملكرد دستگاه بر اساس خروجي دستگاه (توان )برحسب مقاومتهاي متفاوت ضروري است. دستگاه الكتروكوتر داراي سطح خطر بالا است و در نگهداشت پيشگيرانه و كاليبراسيون از برنامه 6 ماهه Minor و 12 ماهه Major بايد استفاده شود. پارامترهاي مهم جهت تست و آزمون كاليبراسيون بررسي نشتي جريان فركانس بالا، بررسي خروجي ژنراتور در يك مقاومت ثابت، بررسي خروجي ژنراتور با تغيير مقاومت به منظور مطالعه فني عملكرد دستگاه در ماكزيمم توان و 50% آن جهت مطابقت با منحني مشخصه عملكرد دستگاه، بررسي تماس كامل الكترود غيرفعال (CQM: Contact Quality Monitoring) بررسي برقراري كامل الكترودهاي فعال و غيرفعال. تجهيزات مورد نياز جهت انجام آزمونهاي كمي كاليبراسيون و نگهداشت پيشگيرانه 1-آناليزور دستگاه الكتروكوتر 2-اندازهگير جريان نشتي يا آناليزور ايمني الكتريكي 3-اهممتر اندازهگير مقاومت زمين 4-اهممتر اندازهگير مقاومت بالا (20مگا اهم) 5-پروب اسيلوسكوپ ولتاژ بالا (فقط در تستهاي پذيرش) با توجه به آنكه به مرور زمان ممكن است صفحه بيمار آسيب ببيند و اين صدمه ديدگي با چشم قابل روِيت نيست و تنها اثر آن سوختگي و التهاب پوست بدن بيمار در محل تماس الكترود است به علت كاهش سطح تماس، ضروري است اين صفحه از لحاظ رسانا بودن در تمام قسمتها تست شود. با آزمايش CQM توسط كاليبراتور الكتروشوك مي توان اين مسأله را با دقت بسيار بررسيكرد. همچنين كاليبراتورها معمولا قابليت اتصال به اسيلوسكوپ براي بررسي نمودارهاي جريان HF را دارند. برخي از الكتروكوترهاي جراحي داراي سيستمي براي كنترل كردن اتصال ميان صفحه الكترود خنثي و بيمار هستند تا در صورت افزايش مقدار مقاومت بين آنها ازحد ايمني با آلارم مخصوص جراح را مطلع ميكند. همچنين برخي از دستگاههاي الكتروكوتر قادرند جريان الكترود خنثي و الكترود فعال را كنترل كنند و در صورتي كه تفاوت بين آنها زياد باشد، جراح را مطلع سازند. بدين منظور برخي از كاليبراتورهاي الكتروكوتر داراي سيستمي براي صحت موارد فوق هستند. همچنين ميتوان يك مقاومت متغير را براي تست دقيق جريان و توان الكتروكوتر به كاليبراسيون متصل كرد. با استفاده از اين روش مقاومتهاي بين 10 تا 500 اهم توليد كرده و منحني بهتري براي خروجي دستگاه به دست مي آيد. از ديگر تست هايي كه مي توان براي دستگاههاي با خروجي ايزوله شده انجام داد، تعيين ايزولاسيون دستگاه است. اين تست نبايد بر روي دستگاههايي با پليتهاي مستقيما زمين شده يا پليتهايي كه به زمين از طريق يك خازن متصل هستند، انجام شود. اندازه گيري مقاومت زمين الكترود پليت نيز اهميت بسزايي در كارايي سيستم دارد. در اين صورت مقاومت بين الكترود پليت و پين زمين سيم برق را اندازه گيري كرد. در دستگاه هايي زمين مرجع اگر مقدار اندازه گيري كمتر از 20 مگااهم باشد، خازن بين پليت و زمين داخلي دستگاه معيوب است. توصيه ميشود كه دستگاههايي كه پليت آنها مستقيما زمين هستند با دستگاههايي با خروجي ايزوله شده يا دستگاههاي زمين مرجع، جايگزين شوند. بر اساس استاندارد 1993-18ANSI/AAMI:HFخروجي ژنراتور تا ميزان 90% عدد انتخابي قابل تغيير است. همچنين بر اساس اين استاندارد بررسي خروجي ژنراتور با مقاومت متغير در حالت دو قطبي در محدوده 1000-10 اهم و در حالت تك قطبي در محدوده 2000-50 اهم قابل انجام است. همچنين بر اساس استاندارد 1-601 IECحداكثر جريان نشتي قابل قبول 40 ميكروآمپر است. در استاندارد ANSI/AAMI ميزان نشتي جريان فركانس بالا به صورت تابعي از طول سيم بيان شده است. آزمونهاي كمي لازم در كاليبراسيون و نگهداشت پيشگيرانه و محدوده مجاز آنها در ادامه به طور خلاصه ارائه شده است: شرح آزمون محدوده مجاز مقاومت زمين بدنه كمتر از 5/0 اهم (در بدنه و پدال پايي) مقاومت زمين پليت در دستگاههايي كه زمين مرجع دارند بيش از 20 مگا اهم و در دستگاههايي كه خروجي آنها زمين شده است تقريبا 15/0 اهم است. جريان نشتي بدنه كمتر يا مساوي 300 مگااهم توان يا جريان خروجي با توجه به مشخصات سازنده تعيين ميشود. ايزولاسيون خروجي كمتر يا مساوي w5 است. دستگاه الكتروكوتر جراحي بعد از تعويض هر قطعه يا بعد از هر بار تعمير و در صورت خراب نشدن هر 6 ماه يك بار بايستي كاليبره شود. كاليبراسيون دستگاه باعث اطمينان اپراتور از تطابق بين مقدار تنظيمي روي دستگاه و مقدار خروجي خواهد شد. عوارض ناشي ازعدم كاليبراسيون سوختگي هاي ناشي از ، از بين رفتن بخشي از صفحه. در اين حالت با كم شدن مساحت، چگالي جريان زياد شده و باعث سوختگي در محل تماس با بدن بيمار مي شود. سوختگي شديد در محل جراحي ناشي از بالاتر بودن توان خروجي دستگاه نسبت به آنچه كه اپراتور روي دستگاه تنظيم كرده است. نشتي جريان HF كه باعث سوختگي و اثرات سوء بر روي بيمار و جراح مي شود. براي جلوگيري از موارد بالا از كاليبراتور الكتروكوتر به نام Electro-Surgical-Analyzer استفاده مي شود. منبع : ماهنامه تخصصي مهندسي پزشکي
-
- 1
-
- كاليبراسيون الكتروكوتر
- مهندسی پزشکی
- (و 5 مورد دیگر)
-
استخراج سیگنال های قلبی جنین توسط نرم افزار LabVIEW
Mehdi.Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
بخش اول یكی از كاربردهای گسترده پزشكی از راه دور كه امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته، انتقال سیگنال های ECG از طریق اینترنت است . نرم افزار لب ویو این امكان را به كاربر می دهد تا به راحتی و در فضایی كاملا مهندسی این اطلاعات را ارسال كند. Labview در واقع ابزار یك میزكار(Workbench) مهندسی بوده كه حالت پیشرفته یك زبان برنامه نویسی گرافیكی است و زمان زیادی از تولد آن نمیگذرد. اساس برنامه نویسی مطابق با اصطلاحات مهندسی نامگذاری شده اند و به همین دلیل كار كردن با آن برای یك متخصص بسیار راحت است و این قدرت را به فرد می دهد كه ایده ذهنی خود را بدون درگیر شدن با اصول و كلمات برنامه نویسی مبتنی بر متن پیاده سازی كند و نتیجه آن را تحلیل كند.نرم افزار LabVIEW وToolkit های مرتبط با آن، مانند (Advanced signal processing Toolkit (ASPT و (Digital Filter Design Toolkit (DFDT محیطی كارامد و ابزاری مناسب جهت رفع مشكلات پردازش سیگنال ECG برای كاربر ایجاد می كند. دراین پروژه از این نرم افزار قدرتمند برای حذف نویز،آنالیز و استخراج سیگنال ECG جنین و در نهایت انتقال این سیگنال از طریق اینترنت استفاده شد . این راه كار نه تنها در تشخیص بیماری های قلبی موثر است بلكه راهی است برای پردازش دیگر سیگنالهای حیاتی نظیرEEG و EGG و .... دستگاه الكتروكاردیوگراف ، سیگنال های الكتریكی قلب را به صورت نموداری بر حسب ولتاژ نمایش می دهد. آشكارسازی پیك های R و كمپلكس QRS در یك سیگنال ECG اطلاعاتی در مورد ریتم قلبی، سرعت هدایت ،شرایط بافت های داخل قلبی ، عوارض قلبی و پاسخ قلب بیمار در برابر داروهای مختلف را آشكار می سازد. نوار قلب جنین نیز شامل فاكتورهای مهمی در مورد شرایط سلامتی جنین است و می تواند یك ابزار تشخیصی قابل توجه باشد. همانند ECG افراد بالغ ،كمپلكس ECG وتغییرات ریتم قلبی جنین دو پارامتر مهم اندازه گیری هستندكه می توانند از ECG استخراج شوند. هدف این پروژه جداسازی سیگنال ECG جنین از ECG مادر با استفاده از فیلتر تطبیقی و نرم افزار LabVIEW و در نهایت ارسال این سیگنال از طریق اینترنت و شبكه است. سیگنالی كه از شكم مادر به دست می آید تركیبی از ECG جنین €ECG مادر و نویز است كه نویز ها در مرحله پیش پردازش حذف می شود. به طور كلی سیگنال ECG ثبت شده اغلب توسط نویز و آرتیفكت آلوده می شود : این نویز ها عبارتند از : 1- تداخل خطوط نیرو 2- آرتیفكت های حركتی 3- نویز ناشی از دیگر بیو پتانسیل های حیاتی ( EMG ، EGG و...) 4- انحراف از خط مبنا در بخش سخت افزاری با استفاده از فیلتر های پایین گذر ،بالا گذر، فیلتر حذف برق شهر ( NOTCH FILTER) و نهایتا استفاده از فیلتر میان گذر و استخراج طیف فركانسی HZ2 تا HZ158 نویز های موجود را حذف كردیم. برای این منظور از 8 كانال برای استخراج ECG جنین استفاده شد ، سیگنال ECG سینه ای مادر نیز توسط سه لید سینه ای و سیگنال شكمی را توسط 5 لید شكمی ثبت شدند . دانلود کامل مقاله : [Hidden Content] منبع: [Hidden Content]- 2 پاسخ
-
- مهندسی پزشکی
- بیوالکتریک
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
روش هاي اندازه گيري حركت ديواره قلب Optical Flow
Mehdi.Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوالکتریک
بيماري قلبي يكي از بزرگترين علل مرگ در سراسر دنيا است و كاهش اين بيماري يكي از مهمترين چالشهاي كادر درماني است. تكنيكهاي تشخيص، در تخصص قلب، نياز به آناليز تصاوير پيچيده سيگنال ها وتوالي تصاوير به دست آمده، از طريق روشهاي تصويربرداري مثل MRI, ECG و التراسوند، دارند. تخمين حركت قلب اطلاعات بسيار مفيدي در مورد عملكرد قلب در اختيارما قرار ميدهد.در گذشته روش هاي زيادي براي آناليز حركت قلب به كار ميرفتند، اما به دليل پيچيدگي حركت بطن چپ، عدم حضور ماركرهاي داخلي در عضله قلب و تاثير بطن راست (Right ventricle) بر روي بطن چپ(Left ventricle) آناليز تصاوير، براي تخمين حركت با مشكلات بسياري مواجه ميشد. حـركـت بـطـن چـپ، مـيتـوانـد، بـه عـنـوان سـيستم بسيار پيچيدهاي از چرخشها و انتقالها، نسبت به نقاط سطحش در نظرگرفته شود. تخمين دقيق مسيرگذرا براي هر يك از نقاط ديواره قلب، اطلاعات ارزشمندي را براي مطالعه در زمينه بيماريهاي قلبي با اسـتـفــاده از مــدل ســازي Finite element model بــراي يــافـتـن نـقـاطـي كـه رفـتـارهـاي بيقاعدهاي دارند يا بافتهايي از قلب كه فشار بر روي آن ها زياد است، فراهم ميكند. تـكـنـيـك هـايي كه حركت قلب را بررسي ميكنند، ميتوان به دو دسته تهاجمي و غيرتهاجمي تقسيم كرد. تكنيكهاي تهاجمي، ماركرهايي را به صورت فيزيكي بر روي سطح ديواره بطن چپ كار ميگذارد و آن ها را رديابي ميكنند. حركت اين ماركرها در توالي تصاوير قلب رديابي ميشود و تخمين حركت بطن چپ را، ممكن ميسازد. اين تـكـنـيــكهــا، كــاربــرد وسـيـعــي نـدارنـد، زيـرا بـه جـراحـي نـيـاز دارنـد. امـا تـكـنـيـكهـاي غيرتهاجمي بر اين مشكل غلبه كردهاند. سه روش متفاوت و عمده براي اين كار وجود دارد. در گروه اول نقاط تقسيم بندي شده، با حركت بافت قلب، قابل رديابي هستند، ولي حـركت نقاط ديگر تخمين زده نميشود. گروه دوم با توجه به آناليز شكل هاي قبلي قسمتهاي ديوار قلب، اطلاعات حركت را از روي اين تغييرات در شكل، استخراج ميكند. اين روش معمولا به يك سري نقاط مشخصه كه از مرزهاي بطن چپ استخراج ميشوند، محدود ميشود.گروه سوم از اين روشها، تكنيكهايoptical flow (O.F) هستند كه تغييرات را در شدت روشنايي هر پيكسل تصوير، ثبت ميكنند و با توجه به ديتاهاي ثبت شده، حركت را تخمين مــيزنـد. روش O.F نـتـايـج خـيـلـي خـوبـي را در حركات ساده نشان ميدهند، اما براي حركات پـيـچـيـده كـه در تـصـاوير قلب مشاهده ميشود، الـگـوريـتـم بـايـد اصـلاح شـود. سـاير روشها از نتايج O.F به عنوان ورودي براي آناليز حركات بعدي استفاده ميكنند. در سال هاي اخير، روش هاي زيادي براي بـــالا بـــردن دقـــت شــبــيـــهســـازي در مـــدلهـــاي الكتريكي قلب ارائه شده است. به عنوان مثال، مـحـقـقـان تلاش كردند، كه با افزايش و اصلاح رزولوشن، قلب را مدلسازي كنند. اين مدلها معمولا استاتيك هستند و حركت قلب را شامل نميشوند. اما؛ مسئله كاملا منطقي اين است، كه در شبيهسازي كمپلكس ECG, QRS در قسمت ST و موج T ، خطاي بسيار زيادي وجود دارد، چرا كه موقعيت نسبي نقاط منبع و ميدان در حين سيستول و دياستول تغيير ميكنند. بنابراين براي بهبود و اصلاح دقت شبيهسازي ECG ، يك مدل ضـربـان يـا ديـنـامـيك نيز بايد در نظرگرفته شود. يعني اثرات الكترومكانيكي عضله قلب، بايد در مدلسازي ها و شبيهسازيهاي الكتريكي قلب مد نظر گرفته شوند. در ابتدا، مدلهاي مكانيكي قلب تنها شامل بطن چپ بودند و با فرضيات بسيار سادهاي طراحي ميشدند. بـا پـيـشـرفـت سـريـع تـكـنـولـوژي كـامپيوتري و تصوير برداري پزشكي، روش المان محدود، به يكي از ابزارهاي اصلي براي مطالعه مكانيكهاي قلب- عروق تبديل شد. مدلهاي بطن چپ موجود، بسياري از ويژگيهاي مكانيكي بطن را توصيف ميكنند. در سال هاي اخير ، مدل هاي الكترونيكي مختلفي براي قلب ارائه شده است كه شامل بطن چپ و بطن راست است. در ادامه، به بررسي روش تخمين حركت قلب ميپردازيم و مزايا و معايب اين روش را مورد بررسي قرار ميدهيم. الگوريتم optical flow تخمين O.F يكي از مشكلترين روش ها در آناليز تصوير است، زيرا ممكن است؛ حركات زيادي به وجود بيايد، و باعث ايجاد نويز شود. تكنيكهاي مورد استفاده در اين الگوريتم، را ميتوان به تكنيك هايي كه بر پايه تطبيق شكل يا روشني پيكسل، هستند، تقسيم كرد.تكنيك هاي روشني پيكسل، به صورت مستقيم از روشني هر پيكسل براي تخمين حركت استفاده ميكنند. الگوريتمهاي O.F تخميني از نواحي حركتي قلب را به دست ميدهد. در حالت كلي، اطلاعات O.F كاملا مشابه ناحيه حركت نيست. O.F ميدان سرعت را نسبت به پيكسلهاي تصوير نشان ميدهد. روشهاي زيادي براي مـحـاسـبـه O.F وجـود دارد. طـبقه بندي اساسي و پايهاي اين روش ها بر پايه گراديان، شباهت و انرژي است. الگوريتم O.F بر پايه روشني پيكسل روشي كه در اين بخش توصيف شده است، بر پايه حداقل كردن تابع انرژي ميدان حـركـت اسـت، كـه بـراي دو فريم متوالي محاسبه ميشود. تابع انرژي |E كه براي اين الگوريتم استفاده ميشود، از دو بخش تشكيل شده است: 1) 2+ E 1E= E بخش اول انرژي 1E ميزان شباهت بين نواحي دو فريم تصوير را نشان ميدهد. ميزان شـبـاهـت نـاحـيـه اول، از طـريـق مـقـايـسـه مـيـانـگـيـن روشـنـي نـواحـي و انحراف آن ها از پيكسلهاي روشني استاندارد، به دست ميآيد. بخش دوم، بر پايه فاكتور شباهت به دست ميآيد. فاكتور شباهت، از طريق بررسي شباهت ناحيه روشني پيكسل تصوير اول و دوم كه با سرعت گرفته شدهاند، به دست ميآيد. شباهت بين پيكسلهاي ابتدايي كه در اولين تصوير قرار دارند و مكان هاي دومين تصوير، كه با اضافه كردن سرعت به مكان اوليه ايجاد ميشود، سنجيده ميشود:2, r, velocity) )2 , image1 = corr (image1(E بخش دوم ،2E همسايگي و حدود نفوذ را محاسبه ميكند. فاكتور همسايگي نيز با روشهاي بالا به دست ميآيد. پيكسلها در حاشيه با همسايگي بقيه نواحي مقايسه مـيشـود. بـراي تـمـام پـيـكـسـلهـاي مـجاور فاكتور 2E بر پايه تفاوت بين سرعت ها وcorrelation cross- نواحي همسايگي افزايش مييابد. الگوريتم O.F در شكل (2) نشان داده شـده اسـت. پيكسلها شامل پارامترهاي مختلفي هستند. براي نواحي بزرگ تر، احـتـمال اينكه حركت آن ها به درستي تخمين زده شود، خيلي زياد است. براي نواحي كوچك تر كه حتي ميتواند، يك پيكسل تنها باشد، لازم اســت اطـلاعـات درسـتـي از هـمـسـايـگـي داشـتـه بـاشـيـم، . زيـرا از ايـن احـتـمـال كه ناحيه سرعت اشـتـبـاهـي بـگـيـرد، جـلـوگـيـري مـيكـنـد. نـواحي بــزرگـتــر اطــلاعــات هـمـسـايـگـي خـيـلـي خـوبـي دارنـد.اين روش نواحي حركت را با استفاده از يك سري ويژگي نواحي مثل ميانگين روشني و انـحــراف اسـتــانـدارد روشـنـي تـصـويـر، مـقـايـسـه ميكند، اما اگر نويز را هم در نظر بگيريم، توانايي اين تكنيك در تعيين شباهت نواحي كوچك تر پـايـيـن مـيآيـد. اگـرچـه وقـتـي اين روش، بر پايهcorrelation cross پـيـكـسـلها در نواحي تحت مقايسه، انجام ميگيرد ، تفاوتهاي نواحي را با جـزئـيـات بـيـشـتـري مـيتـوانـد، نـشـان دهد، ولي حـسـاسـيـت خـيـلـي بـيـشتري نسبت به نويزهاي تـصــويــر دارد. زمــان اجــراي الـگــوريـتـمO.F در كامپيوترهاي pc پنتيوم 200 حدود 2 دقيقه است. نـتـايج به عنوان مثال براي يك جفت تصوير در شكل (1) نشان داده شده است نويسنده: مهندس سرور بهبهاني منبع : ماهنامه مهندسی پزشکی-
- 2
-
- optical flow
- مهندسی پزشکی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
این یه ECG یا همون الکترو کاردیو گراف که با at90s8535 و یه lcd گرافیکی ساخته شده هم از نظر آنالوگ هم از نظر دیجیتال فکر کنم به درد بخور باشه .کامل کار می کنه قابلیت تشخیص ضربان رو هم داره و می تونید از اون به عنوان یه ECG سیار استفاده کنید برای تست فراموش نکنید که این سیستم به شدت به نویز حساس و سعی کنید حتما از باتری استفاده کنید چون مستقیم با قلب سرو کار دارید هر گونه احتمال کوچک ترین اشتباهی توی منبع تغذیه ممکنه خطر بسیار بزرگی باشه و نویز اون هم می تونه کیفیت رو پایین بیاره پس حتما از باتری استفاده کنید سیم رابط هم باید شیلد باشه و اتصالات هم باید تمیز و بادقت باشن چون سیگنال ضعیفه و خیلی راحت به حدی نویزی می شه که قابل تشخیص نباشه. ECG
-
- 2
-
- ecg
- مهندسی پزشکی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :