جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'برنامه ریزی استراتژیک'.
10 نتیجه پیدا شد
-
این مقاله به شرح مختصر برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) میپردازد. برنامه ریزی تعریف میشود و تأثیر تغییر در شرایط بر برنامه ریزی روشن میگردد. سپس نقش استراتژی (راهبرد) در برنامه ریزی مشخص میشود و برنامه ریزی استراتژیک تعریف میشود. در پایان مدل برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی (مدل برایسون) شرح داده میشود. [h=2]1- تعریف برنامه ریزی[/h] برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که میتواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیمگیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعهای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ میشود. برنامه ریزی میتواند برای زمان حال یا آینده انجام شود. بر طبق این تعریف، تصمیمگیریهای مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازهگیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی میشوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده میشود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیمگیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونهای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیمگیری میشود. برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه مییابد. برنامهها تهیه شده و اجرا میگردند. [h=2]2- ویژگیهای برنامه ریزی[/h][h=2][/h] برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است: 1) تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه 2) جمعآوری اطلاعات 3) مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید 4) تعریف اهداف 5) تأمین مقدمات 6) پیشبینی شرایط آینده 7) ساخت زنجیرههای متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی 8) رتبهبندی و انتخاب گزینهها 9) تعریف سیاستها 10) تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه [h=2]3- انواع برنامه ریزی[/h] برنامه ریزی از جنبه ماهیت به برنامه ریزی فیزیکی، برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی فرایند، برنامه ریزی مالی، برنامه ریزی وظیفهای و برنامه ریزی عمومی دستهبندی میشوند که در اینجا منظور از برنامه ریزی، برنامه ریزی از نوع عمومی است. برنامه ریزی عمومی معمولاً تمام دیگر انواع برنامه ریزی را در خود دارد. برنامه ریزی را از جنبه افق زمانی میتوان در قالب برنامه ریزی کوتاهمدت (برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی)، برنامه ریزی میانمدت و برنامه ریزی بلندمدت دستهبندی نمود.
-
مقاله:مدیریت استراتژیک-بانگاهی به مکاتب مدیریت استراتژیک
moein.s پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مدیریت بازرگانی
چکیده در محیطی که ویژگی های آن پیچیدگی و تغییر مستمر است، گفته می شود که ظرفیت نوآوری و تفکر استراتژیک واگرا بسیار بیشتر از برنامه ریزی محافظه کارانه و همگرا به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی به حساب می آیند. اما بنظر می رسد هم مدیریت استراتژیک و هم برنامه ریزی استراتژیک هر دو نیاز امروزی سازمانها باشند. در این مقاله ابتدا سعی می شود تا با تشریح دو مفهوم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک به این نتیجه رسید که این دو مفهوم ناقص یکدیگر نیستند بلکه مکمل هم می باشند و به کارگیری هر دو در سازمانها ضروری است، سپس رابطه این دو مفهوم با مکتبهای یادگیری و برنامه ریزی گفته می شود و در نهایت به این نکته پی خواهیم برد که دو مکتب یادگیری و برنامه ریزی نیز به مانند مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک مکمل و پشتیبان هم هستند. کلمات کلیدی مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک، تفکر شهودی، مکتب یادگیری، مکتب برنامه ریزی.1ـ مقدمه مینز برگ (1987) پنج تعریف از استراتژی ارائه داده است: طرح، تمهید، الگو، موقعیت و چشم انداز. برای بیشتر افراد، استراتژی معمولاً مسئله ای جز یک طرح، برنامه با مجموعه اقدامات هدفمند آگاهانه که از پیش مطالعه شده است، نیست. استراتژیهایی تدوینی می توانند عام یا خاص باشند. استراتژی همچنین می تواند در قالب یک الگو و جریانی از اقداماتی که توسط اعضای سازمان اتخاذ می شوند، در نظر گرفته شود. اگر استراتژی به مثابه طرح یا برنامه به ویژگی هدفمند و آگاهانه بودن آن اشاره دارد، استراتژی به نشانه الگو به معنای غیر مدون بودن و خود جوش بودن آن است. [13]. رویکرد عقلایی و تدوینی به تصمیم گیری استراتژیک به عنوان یک فرآیند مشخص و گام به گام می نگرد. مشکل این است که اگر چه مدل عقلایی، رویکردی سیستماتیک، قابل فهم و واضح به برنامه ریزی استراتژیک ارائه می دهد، دارای مفروضات بسیاری است که در واقعیت ناپایدار هستند[9].به عبارت دیگر فرآیند مدیریت استراتژیک را همیشه آگاهانه و استراتژی ها را نیزهدفمند در نظر می گیرد.[13] واقعیت این است: در حالی که سازمان ممکن است با یک برنامه عقلایی کار برنامه ریزی استراتژیک را آغاز کند اما آنچه ظهور می یابد ممکن است موضوعی کاملاً متفاوت از هدف واقعی و اولیه باشد. استراتژیهای موفق یا درک شده اغلب استراتژی هایی خود جوش هستند که در قالب متفاوت با برنامه پیشتر طراحی شده ظهور پیدا می کند[13]. 2 ـ برنامه ریزی استراتژیک دیدن استراتژی به عنوان فرآیندی پویا، خلاقانه، پاسخگو و غالباً شهودی و در چارچوبی از محیط بسیار غیر قابل پیش بینی، با مفهوم مدیریت استراتژیک، سازگاری و تطابق زیادی دارد. مینز برگ معتقد است: برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک دربرگیرنده دو فرآیند فکری و مجزا هستند: برنامه ریزی استراتژیک، با تجزیه و تحلیل، ایجاد و رسمی کردن سیستم ها و رویه ها در ارتباط است و مدیریت استراتژیک نیز شامل ترکیب، یا تلفیق، تقویت شهود و تفکر خلاق و نوآورانه در تمام سطوح سازمان است ]15[. در حالیکه به طور سنتی، استراتژی در ارتباط با ایجاد موقعیتی قابل دفاع در بلند مدت با ایجاد مزیت رقابتی پایدار بوده است، امروزه استراتژی باید بر تطابق و بهبود مستمر تمرکز کند و به طور مستمر به شیوه ای تغییر و تکامل یابد که رقبا را متعجب و سردر گم سازد [6]. با وجود محیط غیر قابل پیش بینی و به شدت پیچیده رقابتی، ظرفیت مدیریت استراتژیک خلاقانه و واگرا در سطوح چندگانه سازمانی، بعنوان هسته مرکزی خلق و حفظ مزیت رقابتی، بحساب می آید [10]. براساس پژوهشهای لیدکا در مورد مدیریت استراتژیک در سال 1998، پنج ویژگی اصلی و برجسته مدیریت استراتژیک را شناسایی کرد: 1ـ1مدیریت استراتژیک نمایانگر یک سیستم یا دید کل گرا است که نشان می دهد چگونه بخشهای مختلف سازمان بر یکدیگر با وجود محیط های متفاوت، تأثیر می گذارد. 2ـ1مدیریت استراتژیک متضمن تمرکز بر مقصد است. برخلاف رویکرد برنامه ریزی استراتژیکی سنتی که بر ایجاد و خلق تناسب و هماهنگی بین منابع موجود و فرصتهای در حال ظهور، تأکید می کند، مدیریت استراتژیک به عمد بر ایجاد عدم تناسب و ناهماهنگی اساسی بین آنها تمرکز می کند. 3ـ1 مدیریت استراتژیک شامل تفکر بهنگام است. متفکران استراتژیک رابطه بین گذشته، حال و آینده را درک می کنند. 4ـ1 مدیریت استراتژیک فرضیه مدار است. خلق فرضیه و آزمون آن مرکز فعالیتهای مدیریت استراتژیک هستند. با پرسیدن این پرسش خلاقانه: چه می شود اگر؟ و در پی آن پرسیدن اینکه: اگر... سپس...؟ مدیریت استراتژیک، پلی بین دوگانگی تحلیل ـ شهود می زند که منیز برگ در تعریف خود از مدیریت استراتژیک به عنوان ترکیب و طرح ریزی و تحلیل، به آن اشاره می کند. 5ـ1 مدیریت استراتژیک مستلزم ظرفیتی است که به گونه ای هوشمند فرصت طلب باشد و فرصتهای در حال ظهور جدید را تشخیص دهد. از این رو توانایی تفکر به صورت استراتژیک، بعد دیگری را به فرآیند تدوین استراتژیک می افزاید. بنابراین مدیرت و برنامه رز استراتژیک فرآیندهای فکری مجزا، اما با هم مرتبط و مکمل هستند [8].. که باید یکدیگر را به منظور مدیرت اثر بخش استراتژیک، حفظ و پشتیبانی کنند [8] . بر این باور است که: استراتژی های خلاقانه و نوآورانه باید از مدیریت استراتژی های خلاقانه و نوآورانه که از مدیریت استراتژیک می جوشد هنوز هم باید از راه تفکر تحلیلی و همگرا، عملیاتی شوند (برنامه ریزی استراتژیک) [4]. 3 ـ مدیریت استراتژیک در ادبیات مدیریت استراتژیک بر چیزی که مدیریت استراتژیک خوانده می شود توافق و سازش چندانی وجود ندارد. برخی از نویسنگان مفهوم مدیریت استراتژیک را برای مفاهیم دیگری چون برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به کار برده اند. به عنوان مثال ویلسون (1994) بیان می دارد:« تلاش برای بهبود، نهاد برنامه ریزی استراتژیک را آنچنان تغییر داده است که شایسته است تا به آن مدیریت استراتژیک یا تفکر استراتژیک اطلاق شود » [20]. نویسندگان دیگر بر فرآیند مدیریت استراتژیک تمرکز کرده اند و آشکارا بیان می دارند که برنامه ریزی استراتژیک خوب، به تفکر استراتژیک کمک خواهد کرد [16]. یا تلویحاً پذیرفته اند که یک سامانه مدیریت استراتژیک خوب طراحی شده، تفکر استراتژیک را در سازمان آسان می سازد [18]. منیز برگ قائل به تمایزی آشکار بین دو مفهوم مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک است. او می گوید: برنامه ریزی استراتژیک مدیریت استراتژیک نیست [14]. و در ادامه بیان می دارد که هر کدام از این اصطلاحات بر مرحله ای متفاوت در فرآیند توسعه و طراحی استراتژی توجه دارند. از دیدگاه وی برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه و تحلیل تمرکز می کند و با تفسیر، بسط جزئیات و صورت بندی استراتژی های فعلی سوکار دارد. از سوی دگر مدیریت استراتژیک بر ترکیب، استفاده از شهود و خلاقیت برای خلق تجسم و تصویری منسجم از سازمان تأکید دارد [14]. او ادعا دارد که برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است که باید پس از مدیریت استراتژیک واقع شود. مدیریت استراتژیک فرآیندی است که از راه آن مدیران ارشد می توانند خود را از فرآیندها و بحرانهای روزمره مدیریتی جدا سازند [7]. و بدین گونه دیدگاهی متفاوت از سازمان و محیط متغیر آن حاصل کنند. هراکلیوس (1998) بین مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک از راه مقایسه یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای، تفاوت قائل می شود. از نظر وی، یادگیری تک حلقه ای، شبیه به برنامه ریزی استراتژیک است و یادگیری دو طبقه ای نیز شبیه به مدیریت استراتژیک است. او معتعد است که: یادگیری تک حلقه ای یعنی تفکر در میان مفروضات موجود براساس مجموعه ای ثابت از فعالیتهای بالقوه، اقدام می کند. در مقابل یادگیری دو حلقه ای مفروضات موجود را به چالش می کشد و راه حلهای جدید و خلاقانه را توسعه می دهد و به فعالیتها و اقدامهای بسیار مناسب منجر می شود. هیداکلیوس ادامه می دهد که به مانند یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای برنامه ریزی استراتژیک مدیریت استراتژیک در یک فرآیند منطقی به یکدیگر مرتبط هستند و به طور کاملاً یکسانی برای مدیریت استراتژیک اثر بخش، مهم و ضروری هستند.. در این مقاله از این دیدگاه که مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم متفاوت، اما به هم مرتبط هستند و اینکه برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است که پس از تفکر استراتژیک اتفاق می افتد، حمایت می شود برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی مفهومی است که هر مدیری باور دارد که آن را می داند و درک می کند. با وجود مطالعه های بی شماری که انجام شده، هنوز یک تعریف مشترک، قابل قبول و جهانی برای استراتژی وجود ندارد. در واقع اصطلاح استراتژیک غالباً به طریقی ضد و نقیض مورد استفاده قرار می گیرد [2]. تا به امروز تعاریف برنامه ریزی استراتژیک در برگیرنده اصطلاحاتی مانند: نیروی استراتژیک، کانون سازمانی یا مقصد استراتژیک بوده است. بطور کلی، بیشتر تعریفها در موراد زیر دارای نقاط مشترکی هستند: جهت گیری بلند مدت سازمان، اینکه سازمان در چه رشته هایی باید فعالیت کند، تطبیق فعالیتهای سازمان با محیط در جهت به حداقل رساندن تهدیدها و حداکثر کردن فرصتها و تطبیق فعالیتهای سازمان با منابع در دسترس [11]. همانگونه که محیط به طور مستمر تغییر می کند، ضروری است که برنامه ریزی استراتژیک نیز به منظور حفظ توازن و هماهنگی با محیط بیرونی، به گونه ای مداوم، تغییر کند. 4 ـ مکتب یادگیری: تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیند غیر منتظره براساس نظریه این مکتب، استراتژی ها هنگامی ظهور می یابند که کارکنان گاهی اوقات به طور فردی و در بسیاری از مواقع به طور جمعی تصمیم می گیرند که درباره یک موقعیت و توانایی سازمان خود در رویارویی با آن موقعیت، مطالبی را بیاموزند. سرانجام آنها به الگوهای عملی رفتار دست می یابند [3]. مدیریت استراتژیک دیگر فقط مدیریت تغییر نیست، بلکه مدیریت به وسیله تغییر است. سیاستگذاری، یک فرآیند مرتب، منظم و کنترل شده نیست، بلکه یک فرآیند نامرتب است که در آن سیاستگذاران می کوشند بر جهانی غلبه کنند که می دانند برای آنها بسیار پیچده است کلید مکتب یادگیری آن است که بنیاد آن بر توصیف استوار باشد؛ تا تجویز. تنها ده درصد از استراتژی های تدوین شده به گونه عملی به اجرا درمی آیند. اگر یک استراتژی با شکست روبرو شود تدوین کنندگان آن مجریان را مقصر می دانند. به عبارت دیگر هر شکست در اجرای استراتژیک به طور قطع شکست در تدوین آن است. اما مشکل واقعی در همین جداسازی تدوین و اجرا و جداسازی تفکر(تدوین استراتژی ) از عمل ( اجرای استراتژی ) نهفته است. استراتژی را می توان ناشی از انواع فعالیتها و تصمیمات جزئی افراد مختلف دانست. اگر این تغییرات جزئی به مرور زمان یک جا جمع شوند، اغلب به ایجاد تغییرات عمده در مسیر منجر خواهد شد [12]. 5 ـ فرضیه های مکتب یادگیری فرضیه های مکتب یادگیری، عبارتند از: 1ـ5 ماهیت پیچیده و غیر قابل پیش بینی محیط سازمان که اغلب با گسترش پایگاه ها اطلاعات لازم برای استراتژی همراه است، از کنترل سنجیده و پیش بینی شده جلوگیری می کند. از این گذشته، استراتژی سازی باید به مرور زمان شکل یک فرآیند یادگیری را به خود بگیرد. فرآیندی که در نهایت تدوین و اجرای استراتژی در آن غیر قابل تمایز شود. 2ـ5 در حالی که رهبر نیز باید یاد بگیرد و گاهی اوقات بتواند یاد گیرنده اصلی باشد، اما عموماً این سیستم جمعی که یاد می گیرد، بیشتر سازمانها دارای استراتژیست های بالقوه متععددی هستند. 3ـ5 استراتژی ها به شکل الگو از دل سازمان گذشته نشئت می گیرند، پس از آن، شاید به شکل طرحهایی برای زمان آینده ظاهر شوند و در نهایت دورنماهایی برای هدایت کل رفتار باشند. 4ـ5 این یادگیری به سبک پیش بینی نشده و از راه رفتاری که تفکر را با در نظر گرفتن گذشته برمی انگیزد، پیش می رود. این انگیزش به گونه ای است که از عمل، حس ایجاد می کند. کسانی در استراتژی پیشقدم می شوند که قابلیت و منابع یادگیری دارد در اختیار داشته باشند.این بدان معناست که استراتژی ها می توانند در هر نوع مکان عجیبی و به هر شیوه غیر معمولی ظاهر شوند. 5ـ5 نقش رهبر، پیش پنداری استراتژی های سنجیده و پیش بینی شده نیست، بلکه مدیریت فرآیند یادگیری استراتژیک است که به موجب آن استراتژی های جدید می توانند ظهور یابند، پس از آن در نهایت، مدیریت استراتژیک مستلزم ایجاد رابطه دقیق بین تفکر و عمل، کنترل و یادگیری، ثبات و تغییر است [12]. 6 ـ مکتب برنامه ریزی: تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیند رسمی در واقع پیدایی مکتب برنامه ریزی، همزمان با مکتب طراحی است. مهمترین کتاب این مکتب: استراتژی شرکتی که ایگوانسف آن را تألیف کرد، همانند کتاب متعلق به گروه ها دارد است که در سال 1956 انتشار یافت. اما پیروان این کتاب خط مشی به نسبت متفاوتی را دنبال می کردند. مشکلی که در این بین وجود داشت این بود که در ادبیات برنامه ریزی استراتژیک از لحاظ کمی، رشد فراوانی یافت؛ اما از لحاظ کیفی چندان رشد نکرد. نویسندگان کتابهای منتشر شده در دهه های 1960 و 1970 همگی بر این نکته تأکید داشتند که: استراتژی نه تنها می تواند، بلکه باید در درون نظامندترین چارچوبهای برنامه ریزی استراتژیک شکل گیرد. پدید آورنده های آن کتابها از استقرار بخشهای به منظور برنامه ریزی هماهنگ حمایت کرده، فنون و ابزارهایی را برای تهیه برنامه های استراتژیک تجویز می کردند. طرفداران افراطی نظریه برنامه ریزی، بهره گیری از رویکردی بسیار نظامند را که به طور عمده از راه واحد برنامه ریزی سازمانی یا رویه های ساختارمند برنامه ریزی قابل تحقق است شرط لازم و کافی برای آنکه یک برنامه جامع و دور برد استراتژیک به شمار آید، اجتناب ناپذیر دانسته اند. به نظر طرفداران رویکرد برنامه ریزی، این روش رویکردی عقلایی و پی در پی نسبت به صورت بندی استراتژی است. تأکید این دیدگاه آن است که عناصر برنامه ریزی در چارچوب مفیدی برای تفکر در مورد عناصر استراتژی بدست می دهند [1]. 7ـ پیش بین فرضهای مکتب برنامه ریزی مهمترن پیش فرضهای مکتب برنامه ریزی، عبارتنداز: 1ـ7 استراتژی ها از یک فرآیند کنترل شده و آگاهانه برنامه ریزی رسمی نشئت می گیرند که به مراحل مجزایی تفکیک می شوند، چک لیست ها هر مرحله را ترسیم و روشهای آنها را حمایت می کنند. 2ـ7 مسئولت فرآیند کلی برنامه ریزی اصولاً بر عهده مدیر عامل است و مسئولیت اجرای آن عملاً بر عهده برنامه ریزان ستادی است. 3ـ7 استراتژی ها به طور کاملاً آشکاری از دل فرآیند برنامه ریزی بیرون می آیند تا به گونه ای صریح ساخته شوند که بتوان از راه توجه به: هدفها، بودجه ها، برنامه ها و انواع مختلف طرحها عملیاتی آنها را اجرا کرد [12]. 8 ـ رابطه مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک با مکتبهای یادگیری و برنامه ریزی دو رویکرد مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک به دو انتهای طیف مکتبهای دهگانه استراتژی تعلق دارند [5]. مدیریت استراتژیک با مکتب یادگیری تعریف می شود که برای محیط غیر قابل درک و پیش بینی مناسب است و برنامه ریزی استراتژیک جزء مکتب برنامه ریزی است که در محیط قابل شناخت و قابل پیش بینی اثر بخش است [4]. مدیریت استراتژیک با ترکیب و تلفق، استفاده از شهود و تفکر خلاقانه در تمام سطوح سازمان سروکار دارد و همواره در پی نوآوری و خلق تصویری متفاوت از آینده است و تفکر واگرا را تشویق می کند همچنین برای تدوین استراتژی، خود را مقید و محدود به هیچ چارچوب مشخص و عینی نمی کند. در مدیریت استراتژیک برای ارائه و طراحی استراتژی باید ذهن را تا آنجا که امکان دارد، پرواز داد و آن را از هر گونه قید و بند رها کرد. مدیرانی که دارای توانایی شهودی بالا و تفکر خلاقانه و آزاد هستند، می توانند استراتژی هایی به وجود آورند که نه تنها مسیر شرکت خود، بلکه مسیر صنعت را تغییر دهند. مکتب یادگیری نیز معتقد است استراتژی ها زمانی ظهور می یابند که اعضای سازمان و به ویژه مدیران بتوانند یاد بگیرند. براساس این مکتب چون استراتژی ها باید در محیطی که ویژگی آن پیچیدگی و تغییر مستمر است، شکل بگیرد و اجرا شوند، از این رو تدوین استراتژی نباید یک فرآیند منظم، کنترل شده و نظامند باشد؛ بلکه فرآیندی است نامنظم که بر پایه یادگیری استوار است. در امر تدوین استراتژی نه تنها مدیران بلکه همه اعضای سازمان دخیل هستند، چرا که همه باید یاد بگیرند، بنابران یک سازمان ممکن است دارای استراتژیست های متعددی باشد. همان گونه که هیرالکیوس (1998) می گوید: مدیریت استراتژیک شبیه یادگیری دو حلقه ای است که مفروضات موجود را به چالش می کشد و راه حلهای جدید و خلاقانه ارائه می دهد؛ پس مدیریت استراتژیک ریشه در مکتب یادگیری دارد [8]. از سوی دیگر براساس نظر مینز برگ، برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه و تحلیل تمرکز دارد و با تفسیر، بسط جزئیات و صورت بندی استراتژی ها سروکار دارد. برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است منطقی، نظامند، سنتی و رسمی که وجود برنامه های محافظه کارانه و همگرا را تشویق می کند. در مکتب برنامه ریزی نیز بر این امر تأکید می شود که استراتژی ها باید در قالب چارچوبهای منسجم برنامه ریزی، شکل گیرند. طرفداران مکتب برنامه ریزی بر این باورند که: صورت بندی استراتژی باید به صورت عقلایی و پی در پی انجام شود و عناصر برنامه ریزی چارچوب مفیدی برای تفکر در مورد عناصر استراتژی به دست می دهد. در این مکتب بر فرآیندهای بخردانه، نظامند، رسمی، کنترل شده و آگاهانه تدوین استراتژی، تأکید می شود و بر این باور است که استراتژی ها از دل فرآیند بخردانه برنامه ریزی بیرون می آیند. بنابراین روشن است که مفروضات برنامه ریزی استراتژیک، ریشه در اصول مکتب برنامه ریزی دارد؛ اصولی که هر چند نتیجه بخش بودن استراتژی ها و عملی بودن آنها را تضمن نمی کنند ولی می توانند چارچوبی مفید برای تجزیه و تحلیل و تفکر، درباره مسائل استراتژیک پیش روی گیرندگان سازمانی قرار دهند [11]. 9 ـ نتیجه گیری در این مقاله ابتدا مفاهیم مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک تشریح شد و در ادامه نیز دو مکتب یادگیری و برنامه ریزی از مکاتب ده گانه استراتژی مورد بحث قرار گرفت. هدف از این کار این بود که با تشریح اصول و مبانی مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک و به تبع آن مکتبهای یادگیری و برنامه ریزی بتوان به بخش پایانی مقاله، یعنی رابطه اینها، با هم رهنمون شد.در بخش پایانی گفته شد که مدیریت استراتژیک ریشه در مکتب یادگیری و برنامه ریزی استراتژیک نیز ریشه در مکتب برنامه ریزی دارد و دلایل مربوط به این ادعا نیز بیان شد، اما در اینجا می توانیم یک نتیجه دیگر هم گرفت، بنابر مطالب پیشین، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم مخالف هم نیستند، بلکه در عین تفاوتهایی که دارند، مرتبط و به هم وابسته اند. به عبارت دیگر، این دو یکدیگر را تکمیل می کنند یعنی یکی بدون دیگری ناقص می ماند و وجود یکی با وجود دیگری کامل می شود، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک باید یکدیگر را تقویت و پشتیبان کنند تا بتوان مدیریت استراتژیک اثر بخش تر را به وجود آورد. از این بحث می توان اینگونه استنباط کرد که باید از اصول هر دو مفهوم، برای هر چه اثر بخش تر کردن مدیریت استراتژیک سازمان بهره گرفت. به این ترتیب که دو سازمان باید هر دو مفهوم مدیریت برنامه ریزی استراتژیک و اصول مربوط هر یک را مورد تشویق و تأئید قرار داد، نه اینکه به بهانه تقویت یکی از دیگری غافل ماند. به نظر می رسد که می توان به این گونه کاستیها مدیریت استراتژیک را در سازمان ها که در صحنه عمل و واقعیت با آنها روبه رو می شویم، که البته ممکن است ناشی از به کارگیری جداگانه فرآیندهای فکری مورد بحث باشد، از بین برد و یا دست کم کاهش داد. منبع منابع وماخذ [1] رحمان. سرشت، 1384، ص 75. [2] آل دخت، ریچارد، 1378،" مبانی تئوری و طراحی سازمان،" ترجمه علی پارسائیان وسید محمد اعرابی، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. [3] رابینز، استیفن، 1378،" رفتار سازمانی، "ترجمه علی پارسائیان و سید محمد اعرابی، جلد اول انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. [4] اسبورن، الکس، 1368، "پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت،" ترجمه حسن قاسم زاده، انتشارات مروارید. [5] مورهد و گریفین، 1374، "رفتار سازمانی،" ترجمه سید مهدی الوانی و غلامرضا معمار زاده، انتشارات مروارید. [6] Brown / S. L. and Eisenhardt / K. M / 1998 / competing on the edge:" strategy as Range planning / vol." Structured chaos / long. 31 No, 5. pp. 786-9 [7] Garratt / B. 1995 b. Introduction in developing strategic Rediscovering the Art of Direction Thought. Giving / McGraw – Hill / London / pp. 1 – 8. [8] Heaclceous, L. 1998 / "strategic thinking or strategic planning "? Long Range. Planning / Vol . 31 No . 3/ pp. 481 – 7. [9] John , G . 1987 / " strategic and the Management process" , Basil Blackwell / oxford. [10] Liedtka. J .M / 1998 / "linking strategic & leadership September /October / pp 30-5. [11] McDonald /m . 1996 / " strategic Marketing planning: theory/ practice and Marketing research agendas " / journal management vol. 12 Nos 1 -3 /pp.5-22 [12] Mintzbery / H. and Quinn , J.B / 1987, " Five Ps FOR strategic and the strategy process / 3 rd (Eds) " / readings in prentice Hall / Engle wood cliffs , Nj / pp. 10 -17. [13]Mintzbery / H/ 1987. the strategy California concept I five Ps for management review / fall / pp. 11-24. [14] Mintzberg / H . 1994 . " The fall and rise of strategic planning "/ Har vard Business January – February / pp. 107-14 , Review. [15] Mintzberg / H .Ahlstrand / B. LAMPE / J . 1998 / " strategy safari : A Guid Tour Through the wilds of strategic management / "prentice – Hall. [16] Porter / M. 1987 / " The state of thinking the Economist" / May 23 /strategic / pp. 19-22. [17] Slywotsky / Adrian / j . 1996/ "value migration" Harvard business school press. [18] Strickland A.J. and Thompson / A.A Jr/ 1999 / "strategic management . " concepts and Irwin McGraw – Hill /Boston / (cases 11th). [19] Turner / Ian . 1998 / " strategy complexity and uncertainty " , pp. 1. [20] Wilsvol / 27 . No.4/ pp. 12.24. on / I . 1994 / "strategic planning changed / long Range isn't dead planning " /-
- مکتب یادگیری
- مکتب برنامه ریزی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله Cds رويکردي جديد در برنامه ريزي شهري در رويکردی تحليلی
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
شهرها خيلي سريع خود را به عنوان عامل قطعي آينده اقتصادي كشورها در سطح بين المللي معرفي كردند. آنها اين و ي ژگي را به واسطه حجم هميشه فزاينده نسبت جمعيت شان، رشد سريع جمعيت شهري به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، به علاوه اهميت زياد و عميق شان در اقتصاد به دست آورده اند. علاوه بر اين، شهرها با چالش هاي زيادي مانند فقر جهاني شهرنشيني، جذب زياد جمعيت به مراكز شهري در جستجوي شغل و زندگي بهتر به دليل قدرت اقتصادي شان مواجه هستند. در مجموع در يک اقتصاد جهاني و با آزاد شدن موانع تجاري، رقابت ميان شهرها به طور فزاينده اي در حال افزايش است. استراتژي توسعه شهري چارچوبي براي مواجه شدن با بحران ها و چالش هاي مذكور فراهم ميآورد. اين فرآيند يک ساختار براي استراتژي هاي رشد اقتصادي كه جزء لاينفک ويژگي شهر هستند تعيين مي كند. به طور همزمان اين فرآيند شرايطي براي ايجاد شهر پايدار و برابر به واسطه سياست ها، استراتژي ها و اقداماتي به نفع فقيران شهري فراهم مي آورد و لذا در بيشتر حال تها بر روي رشد اقتصاد محلي تأكيد مي كند و هدف آن بهبود كار ايي اقتصادي، ايجاد طيف وسيعي از اشتغال و توسعه و ارتقاي خدمات است. کلمات کلیدی: استراتژی توسعه شهری, برنامه ریزی استراتژیک, برنامه ریزی شهری, رویکرد, استراتژی نویسنده: یوسف اشرفی دانلود مقاله-
- 1
-
- مقالات برنامه ریزی شهری
- مقالات شهرسازی
- (و 6 مورد دیگر)
-
مقاله تحلیل استراتژیک کارآمدی ماده 15 قانون نوسازی و عمران شهری
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
در این مقاله برنامه ریزی استراتژیک به مثابه تلاشی منظم و سازمان یافته در جهت تصمیمات و مبادرت به اقدامات بنیادی تعریف شده است، که به موجب آن مشخص می شود که سازمان ها چیستند، چه می کنند و چه اموری را انجام می دهند. کل مقاله به دو قسمت تقسیم می شود: قسمت اول، تحت عنوان لزوم برنامه ریزی استراتژیک در نظام مدیریت شهری، به این مسئله می پردازد که نقش مدیریت شهری در چارچوب تلاش برای برطرف کردن نیازهای فعلی و آینده شهر و شهروندان، تحقق اهداف استراتژیکی است که برخی مهمترین آنها عبارتند از: عقلانی کردن اقدامات، برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا، گسترش دامنه انتخاب و ایجاد مصالحه بین منافع جامعه. در بخش بعدی این مقاله، تحت عنوان تحلیل کارآمدی ماده 15 قانون نوسازی و عمران، هریک شرایط و مولفه های مذکور در حیطه نظام مدیریت شهری در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین بحث این بخش ماده 15 قانون نوسازی و عمران شهری مصوب 17 آذر 1347 است که در نظام مدیریت شهری حاضر تنها منبع قانونی است که نظام مدیریت شهری را مکلف به تهیه برنامه کرده است. با این حال، نظام مدیریت شهری کشور تا کنون از بهره مندی مطلوب از این نظام محروم بوده است. هرچند که عوامل مختلفی در این زمینه نقش داشته اند، لیکن این تنها مرجع قانونی نیز به دلایلی که در این قسمت به آنها پرداخته شده است، برای تأمین چنین بستری ناکارآمد ارزیابی شده است. کلمات کلیدی: استراتژی، برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت شهری، نیازهای شهری، قانون نوسازی و عمران شهری (ماده15) نویسنده: اسماعیل صالحی دانلود مقاله-
- 1
-
- قانون نوسازی و عمران شهری
- مقاله برنامه ریزی استراتژیک
- (و 8 مورد دیگر)
-
مقاله پیچیدگی مسائل در برنامه ریزی شهری و رویکردهای مواجهه با آن
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
مسائل برنامه ریزی در قلمرو عمومی لزوماً همان سادگی مسئل تجربی را ندارند. پیچیدگی سازمان یافته (نهادینه) این دسته مسائل آنها را از مسائل دیگر عرصه ها متمایز می سازد. سه رویکرد سیستمی، استراتژیک و اقتضایی نتیجه تلاش های سازمان یافته ای هستند که در سیر تحول تفکر و عمل برنامه ریزی و مدیریت، هریک از طریق ابزارها و روش هایی در پی چیرگی بر این دسته از مسائل برآمده اند و هرکدام کمابیش موفقیت هایی نیز به دست آورده اند. اما پیچیدگی، عدم قطعیت، ابهام، وجود پیوندهای درونی و چیزهایی از این دست در بین مسائل برنامه ریزی، یافتن راه حل برای آنها را بسیار دشوار ساخته است. در آغاز قرن جدید به نظر می رسد انگاره هایی چون برنامه ریزی مبتنی بر همکاری و برنامه ریزی مبتنی بر تشریک مساعی و نیز ایده حکمرانی خوب، مکمل برنامه ریزی استراتژیک و به دنبال آن برنامه ریزی هماهنگ ساز شده اند. کلمات کلیدی: پیچیدگی سازمان یافته، مسائل شریر، برنامه ریزی استراتژیک و اقتضایی، حکمرانی خوب نویسنده: ایرج اسدی دانلود مقاله-
- 6
-
- مقاله برنامه ریزی شهری
- مقالات برنامه ریزی شهری
- (و 9 مورد دیگر)
-
مقاله سرشت استراتژیک برنامه ریزی و مدیریت شهری
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
از ابتدای دهه 1980 تا کنون مفهوم استراتژی در برنامه ریزی و مدیریت همانند کیفیت و فرآیند در مهندسی مجدداً گسترش و بهبود یافته است. امروزه استراتژی مهارتی است که در کانون مدیریت، برنامه ریزی، آینده نگری و نظام بخشی سازمان قرار میگیرد و موجبات موفقیت سازمان را فراهم می آورد. این تئوری در برنامه ریزی و مدیریت بر پایه مفهوم سودمندی استوار است. انتخاب یک گزینه تصمیم گیری در میان گزینه های مختلف، با توجه به شرایط محیط به وسیله اهداف عینی مورد ارزیابی قرار می گیرند. بنابراین تصمیم گیری مفهوم کانونی انتخاب استراتژیک به شمار می آید. برنامه ریزی استراتژیک کلیه فعالیت های تصمیم گیری و سیاست گذاری را همراه یکدیگر به صورت کامل و پویا در نظر می گیرد. انتخاب استراتژیک باید بتواند بین پنج عامل تعادل برقرار کند: 1- دامنه انتخاب؛ 2- پیچیدگی؛ 3- ناسازگاری؛ 4- عدم اطمینان؛ 5- پیشرفت این مقاله مباحثی از این دست را شامل می شود: ماهیت متناقض استراتژی، انتخاب استراتژیک، الگوی استراتژی پردازی، فرآیند استراتژی پردازی و تحقق استراتژی نویسنده: احمد سعیدنیا دانلود مقاله-
- 3
-
- فرآیند گرایی
- فرآیند استراتژی پردازی
- (و 12 مورد دیگر)
-
مدیریت زنجیره تامین تلفیقی است از هنر و علم که در جهت بهبود دسترسی به مواد اولیه , ساخت محصولات و یا خدمات و انتقال آن به مشتری بکار میرود . در زیر پنج بخش اصلی مدیریت زنجیره تامین می آید : 1 – برنامه ریزی: این بخش استراتژیک مدیریت زنجیره تامین میباشد . مدیریت منابعی که جهت برآوردن نیاز مشتری برای محصول و یا سرویس شما استفاده میشوند . نیاز به برنامه ریزی استراتژیک میباشد . بخش عمده برنامه ریزی , پیاده سازی مجموعه مقیاسهایی است برای نظارت بر زنجیره تامین بطوریکه , بهینه و مقرون بصرفه بوده , کیفیت و ارزش مورد نظر مشتری را تامین کند . 2 – منابع: تامین کنندگانی را که محصولات و خدمات مورد مصرف برای ساخت محصولات و خدمات شما را در اختیارتان قرار میدهند انتخاب کنید . روندهای قیمت گذاری , تحویل و پرداخت به این تامین کنندگان را مشخص کرده , مجموعه ای از مقیاسهای نظارت و بهینه سازی ارتباط با آنان را فراهم آورید . سپس روندهای مدیریت انبار شامل دریافت مرسولات , بازبینی وانتقال محصولات و خدمات را به خط تولید خود به علاوه نحوه اختیار دادن پرداخت به تامین کننده را مشخص کنید . 3 – تولید: فعالیتهای لازم جهت تولید کنترل کیفی , بسته بندی و آماده سازی جهت ارسال مرسوله را برنامه ریزی کنید . سطح کیفیت , خروجی تولید و بهره برداری کارگران و کارمندان را اندازه گیری کنید . 4 – ارسال: این بخش اکثرا" تدارکات نامیده میشود در این بخش شما باید دریافت سفارشات مشتریان را هماهنگ کنید , شبکه ای از انبارهای کالا آماده کنید و روشهای حمل کالا به مشتری و پرداخت را انتخاب کنید . 5 – ارجاع: بخش اشکالات زنجیره تامین شبکه ای را برای مرجوع ساختن کالاهای معیوب و تولید از طرف مشتریان فراهم آورید . نرم افزار مدیریت زنجیره تامین چه وظیفه ای دارد ؟ نرم افزارهای مدیریت زنجیره تامین از جمله متنوع ترین نرم افزارها در دنیا هستند . هر یک از پنج مرحله اصلی مدیریت زنجیره تامین که در قسمت قبل ذکر شده است , شامل دهها عملکرد مختلف میباشد که هر کدام میتواند نرم افزار خاص خود را داشته باشد . بعضی سازندگان نرم افزارهای بزرگ سعی کرده اند که این نرم افزارها را در کنار یکدیگر مونتاژ کنند ولی هیچ تولید کنند ه ای یک مجموعه کامل از این نرم افزارها نداشته و ندارد . اتصال این نرم افزار با یکدیگر میتواند یک کابوس بزرگ باشد. شاید بهترین روش برای ترسیم نرم افزار مدیریت زنجیره تامین بدین ترتیب باشد که آنرا به نرم افزاری که در جهت برنامه ریزی زنجیره تامین باشد تقسیم کنید . نرم افزاری که در جهت اجرای مراحل زنجیره تامین بکار گرفته میشوند . نرم افزار برنامه ریزی زنجیره تامین (Supply Chain Planning) از الگوریتم های خاص ریاضی در جهت بهبود روندها و کار این زنجیره و تامین و پایین آوردن موجودی انبار استفاده میکند . این نرم افزار کاملا" وابسته به اطلاعات ورودی برای دقت بیشتر میباشد . اگر برای مثال شما سازنده کالاهای مصرفی میباشید انتظار دقت عمل در سیستم برنامه ریزی منابع تامین خود را نداشته باشید , مگر اینکه بتوانید اطلاعات دقیق در مورد سفارشات مشتریان به خرده فروشان طرف قرارداد شما , آمار فروش خرده فروشان , توان تولید و محل کالا در اختیار آن بگذارید . نرم افزارهای برنامه ریزی برای کلیه مراحل زنجیره تامین وجود دارند . بطور حتم ارزشمند ترین ( و در عین حال پیچیده ترین آنها ) آنها نرم افزارهای برنامه ریزی نیاز مشتریان است که مشخص می کنند میزان مورد نیاز تولید کالا برای رفع نیاز مشتریان چه مقدار میباشد . نرم افزار اجرای زنجیره تامین (Supply Chain Execution) جهت اتوماسیون بخشهای مختلف سیستم زنجیره تامین بکار میرود . این نرم افزار میتواند به سادگی انتقال الکترونیک سفارشات از کارخانه و یا کارگاه شما به تامین کنندگان مواد اولیه مورد نیاز باشد . آیا نیاز به نصب نرم افزار مدیریت منابع سازمانی (ERP) قبل از نرم افزار مدیریت زنجیره تامین (SCM) میباشد ؟ این موضوع بسیار بحث برانگیزی میباشد . امکان دارد در صورت نیاز به نصب نرم افزار برنامه ریزی زنجیره تامین نیاز به وجود نرم افزار ERP بدلیل وجود نیاز به اطلاعاتی که قاعدتا" در نرم افزار EPR جمع آوری شده است , باشد . از لحاظ فرض علمی شما نمیتوانید اطلاعات مورد نیاز نرم افزار برنامه ریزی زنجیره تامین را از سیستمهای قدیمی موجود در شرکت به آن تغذیه کنید ( بطور مثال از صفحات گسترده Excel که در جابجایی سازمان وجود دارد ) ولی به جریان انداختن این اطلاعات با سرعت و دقت لازم از کلیه بخشهای سازمان در عمل بسیار مشکل خواهد بود . نرم افزار مدیریت منابع سازمانی (ERP) دژکوبی است که کلیه این اطلاعات را در قالب یک بسته نگهداری میکند و بدین ترتیب نرم افزار های برنامه ریزی زنجیره تامین میتوانند با اتکا به تنها یک نبع به آخرین اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند . بیشتر مدیرانی که سعی کرده اند نرم افزارهای برنامه ریزی زنجیره تامین را در سازمان خود نصب کنند , اظهار داشته اند که از نصب ابتدایی نرم افزار مدیریت منابع انسانی (ERP) در سازمان خود راضی هستند . آنها به پروژه های ERP به عنوان نظم بخشیدن به اطلاعات درون سازمانی خود مینگرند. واقعیت این است که نرم افزارهای ERP بسیار گران قیمت و اجرای آنها بسیار دشوار میباشد , در نتیجه ممکن است منطقی باشد که اطلاعات مورد نیاز نرم افزار برنامه ریزی زنجیره تامین بدون نصب ERP برای آن فراهم گردد. نرم افزارهای اجرایی زنجیره تامین وابستگی بسیار کمتری به جمع آوری دقیق اطلاعات از بخشهای مختلف سازمان دارند و به این ترتیب مستقل از تصمیمات ERP عمل میکنند . ولی احتمال این وجود دارد که نیاز به تبادل اطلاعات بین این نرم افزارها و ERP باشد . این اصل بسیار مهم است که نرم افزارهای اجرایی زتجیره تامین حتما" امکان یکپارچه شدن با اینترنت , مدیریت منابع سازمانی ERP و برنامه ریزی زنجیره تامین SCP را داشته باشد . برای مثال اگر میخواهید یک سایت اینترنتی خصوصی برای ارتباط با مشتریان خود و تامین کنندگان مواد اولیه خود بوجود آورید حتما" نیاز به استخراج اطلاعات از نرم افزارهای اجرایی زنجیره تامین SCE , برنامه ریزی زنجیره تامین SCP و مدیریت منابع سازمانی و مدیریت منابع سازمانی ERP خواهید داشت که قادر به تبادل آخرین اطلاعات در مورد سفارشات , پرداختها و وضعیت تولید و تحویل کالا باشد . هدف از نصب نرم افزار مدیریت زنجیره تامین SCH چیست ؟ قبل از فراگیر شدن اینترنت مریدان نرم افزار زنجیره تامین عمدتا" به تقویت امکان پیش بینی نیاز مشتریان و روان سازی زنجیره تامین محدود بودند . ولی ذات ارزان و هم جا حاضر اینترنت به همراه استانداردهای ارتباطی جهانی و ساده خود امکانات وسیعی بوجود آورده است . در حال حاضر شما میتوانید زنجیره تامین خود را براحتی به زنجیره تامین .
- 1 پاسخ
-
- 1
-
- مدیریت erp
- مدیریت sch
-
(و 16 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- مدیریت erp
- مدیریت sch
- مدیریت scm
- مدیریت منابع سازمانی
- مدیریت زنجیره تأمین
- نرم افزار اجرای زنجیره تامین
- نرم افزار برنامه ریزی زنجیره تأمین
- نرم افزارهای erp
- نرم افزارهای مدیریت
- اتوماسیون
- استخراج اطلاعات
- برنامه ریزی scp
- برنامه ریزی استراتژیک
- تأمین کنندگان
- زنجیره تأمین sce
- زنجیره تأمین sch
- زنجیره تأمین scm
- زنجیره تأمین scp
-
مدیریت آموزش مبتنی بر استراتژیهای راهبردی سازمان
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
تعاریفی که از کلمه مدیریت وجود دارد نشان می دهد که ماهیت وجودی آن از کنار هم قرار گرفتن و ترکیب شدن چندین عامل بر مدار هدف یا اهدافی مشخص شکل می گیرد. به اين معنا و با رویکردی استراتژيک می توان مدیریت آموزش را بر مبنای ارتباط بين ماموريت و استراتژي سازمان با نيازهای آموزشی نيروي كار حال و آينده تعریف نمود. این رويكرد به سازمان كمك ميكند تا اطمينان يابد كه آيا ميتواند برنامههاي كسب و كار آتی خود را در قالب هدفهاي مالي، توليدي، تركيب فرآوردهها، فنشناسيها و منابع مورد نياز بخوبي تعريف و به مرحله اجرا در آورد؟ مبناي نظري اين كار، تلفیق عملی نظام آموزش و فرایندهای آن با استراتژیهای راهبردی سازمان است و بر اين اساس اگر چه نظام آموزش بايد قادر باشد ضمن پاسخگويي به سوالات کلیدی و بررسي شيوه هاي بهبود عملکرد کیفی کارکنان، با فرصتها و تهدیدات محيطي، هماهنگي مناسب پيدا و ماموریت خود را در شرايط مختلف، منطبق با راهبرد كلي سازمان ایفا نماید ولی باید پذیرفت که بدون انجام مديريت مناسب كه مبناي آن تفكر استراتژيك است امكان برنامهريزي و اجراي متعهدانه وجود نخواهد داشت و طبیعی است آن دسته از برنامههايی كه فاقد اين مبنا باشند، از اثربخشي لازم برخوردار نبوده و بالطبع تامین کننده اهداف سازمان نیز نخواهند بود. مولفان در اين مقاله برآنند است تا ضمن بررسي چگونگي تعامل نظام آموزش كاركنان و استراتژيهاي سازماني، به تشريح مديريت آموزش و نقش آن در اين فرايند بپردازند. مقدمه امروزه این موضوع که عامل عمده تغيير در سازمانهای پیشرفته نيروي انساني می باشد یک واقعیت عینی است و اینکه هرگونه تغيير بدون پشتيباني منابع انساني در سازمان نهادينه نخواهد گردید تبدیل به یکی از باورهای اساسی گردیده است. بر این اساس نقش توسعه نيروي انساني در بهبود عملكرد سازماني بسيار مهم تلقی گردیده و كيفيسازی منابع انساني به يكي از پرشتابترين و مهمترين وظایف نظام آموزش کارکنان تبدیل گردیده است. این باور به سازمان كمك ميكند تا اطمينان يابد كه آيا ميتواند برنامههاي آتی كسب و كار خود را در قالب هدفهاي مالي، توليدي، تركيب فرآوردهها، فنشناسيها و منابع مورد نياز بخوبي به اجرا در آورد؟ مبناي نظري اين كار، تلفیق عملی نظام آموزش و فرایندهای آن با استراتژیهای راهبردی سازمان است و بر اين اساس اگرچه نظام آموزش بايد قادر باشد ضمن پاسخگويي به سوالات كليدي و بررسي شيوه هاي بهبود عملکرد کیفی کارکنان، با فرصتها و تهدیدات محيطي، هماهنگي مناسب پيدا و رسالت خود را در شرايط مختلف و منطبق با سياست كلي سازمان ایفا نماید ولی باید پذیرفت که بدون انجام مديريت مناسب آموزش كه مبناي آن تفكر استراتژيك سازمان است امكان برنامهريزي و اجراي متعهدانه وجود نخواهد داشت و طبیعی است آن دسته از برنامههايی كه منطبق با استراتژي نبوده و از يك سيستم مديريتي قوي بهره نمي برند، مطمئناً در زمینههای نیازسنجی، برنامهريزي و ارزشيابي فاقد اثربخشي لازم بوده و بالطبع تامین کننده اهداف سازمان نیز نخواهند بود. تلفیق آموزش با استراتژي، بيشک مرهون چالش عقلايي و گستردگي موارد استفاده آن در عمل است که سازمان را متوجه پيچيدگيهاي نظام آموزشي در گذشته، حال و آينده نموده و فرايند آموزش را با استراتژيهای راهبردي سازمان در هم ميآميزد. اين پيوند در مواقعی که سازمان و نظام آموزش اهدافي روشن و بينشي درست براي بهبود کیفی منابع انسانی نداشته باشند یا محيط بيرون سازمان متلاطم و پويا بوده و یا اینکه سازمان و نظام آموزش بيش از اندازه درونگرا بوده و تمرکز بيش از حد روي جزئيات و مشکلات کوتاهمدت داشته باشند کارساز و کارگشا خواهد بود.در واقع مديريت استراتژيک آموزش را ميتوان يک نوع بينش يا فلسفه براي حل مسائل و مشکلات نظام آموزش در ارتباط با محيط بيرون آن و فرایندی براي کسب موقعيتي مناسب در رقابت دائمي براي دستيابي به منابع علمي مورد نياز سازمان تعریف نمود.از اين رو مديريت آموزش بر مبنای راهبردهای عملیاتی را ميتوان هم عامل ایجاد تغييرات و هم تسهيل كننده اجراي استراتژيها و آمادهسازی سازمان براي تدوين برنامههاي عملياتي دانست، چرا که طراحی و اجراي هرگونه استراتژي در كل سازمان نياز به اتخاذ راهبرد براي منابع انساني بويژه در زمینه رفع كمبودهاي مهارتي آنان هم در فعاليتها و هم واحدهاي اصلي آنان خواهد داشت.- 5 پاسخ
-
- 1
-
- فن شناسی
- فناوری جدید
- (و 15 مورد دیگر)
-
برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در برنامه ریزی شهری و منطقه ای
1- تعریف برنامه ریزی برنامه ريزي عبارتست از فرايندي داراي مراحل مشخص و بهم پيوسته براي توليد يك خروجي منسجم در قالب سيستمي هماهنگ از تصميمات. برنامه ریزی فكر كردن راجع به آينده يا كنترل آن نيست بلكه فرايندي است كه ميتواند در انجام اين امور مورد استفاده قرار گيرد. برنامه ريزي، تصميمگيري در شكل معمول آن نيست بلكه از طريق فرايند برنامه ريزي، مجموعهاي از تصميمات هماهنگ اتخاذ ميشود. برنامه ریزی ميتواند براي زمان حال يا آينده انجام شود. بر طبق اين تعريف، تصميمگيريهاي مقطعي و ناپيوسته و اتخاذ سياستها براي پيشبرد سازمان در زمان حال يا آينده برنامه ريزي نيستند. برنامه ريزي متكي بر انتخاب و مرتبط ساختن حقايق است. حقايق مفاهيم واقعي، قابل آزمون و اندازهگيري هستند. ديدگاهها، عقايد، احساسات و ارزشها به عنوان حقايقي تلقي ميشوند كه فرايند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده ميشود. همانطور كه اشاره شد برنامه ريزي صرفاً يك فرايند تصميمگيري نيست بلكه فرايندي شامل روشن ساختن و تعريف حقايق و تشخيص تفاوت بين آنهاست يا به عبارتي گونهاي فرايند ارزيابي است كه در پايان آن، در انتخاب حقايق ارزيابي شده تصميمگيري ميشود. برنامه بياني روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصميمات است. برنامه خروجي فرايند برنامه ريزي است اما برنامه ريزي يك فرايند پيوسته است كه بيش از اتخاذ هر تصميمي آغاز شده و پس از اجراي آن تصميم ادامه مييابد. برنامهها تهيه شده و اجرا ميگردند. 2- ویژگی های برنامه ریزی برنامه ريزي يك فرايند ذهني آگاهانه با خصوصيات زير است: 1- تشخيص يك نياز يا انعكاس يك انگيزه 2- جمعآوري اطلاعات 3- مرتبط ساختن اطلاعات و عقايد 4- تعريف اهداف 5- تأمين مقدمات 6- پيشبيني شرايط آينده 7- ساخت زنجيرههاي متفاوتي از اقدامات مبتني بر تصميمات متوالي 8- رتبهبندي و انتخاب گزينهها 9- تعريف سياستها 10- تعريف معيارهاي ابزار ارزيابي برنامه 3- انواع برنامه ریزی برنامه ريزي از جنبه ماهيت به برنامه ریزی فيزيكي، برنامه ريزي سازماني، برنامه ريزي فرايند، برنامه ريزي مالي، برنامه ریزی وظيفهاي و برنامه ريزي عمومي دستهبندي ميشوند كه در اينجا منظور از برنامه ريزي، برنامه ريزي از نوع عمومي است. برنامه ریزی عمومي معمولاً تمام ديگر انواع برنامه ريزي را در خود دارد. برنامه ريزي را از جنبه افق زماني ميتوان در قالب برنامه ريزي كوتاهمدت (برنامه ریزی عملياتي و تاكتيكي)، برنامه ريزي ميانمدت و برنامه ريزي بلندمدت دستهبندي نمود. 4- برنامه ریزی استراتژیک بيشتر برنامه ریزیها براساس ديدگاه عقلايي، داراي شكل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نياز» ميباشند. در اين مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبيين شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعيين و در نهايت منابع مورد نياز براي انجام برآورد ميگردند. تغيير در شرايط محيط، سياستها، نگرشها، ديدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملي هستند كه بر آرمانها و اهداف برنامه ريزي تأثير گذاشته و در نهايت باعث تغيير برنامه ميگردند. برنامه ريزي در شكل عقلايي فوق، ظرفيت و توانايي مقابله با چنين تغييراتي را نداشته و منجر به شكست ميگردد. اين شرايط موجب رشد اين تفكر شد كه در برنامه ريزي بايد بتوان مطابق با تغييرات، جهت حركت سازمان را تغيير داد و جهت و رفتار جديدي را در پيش گرفت. اين نگرش زمينهساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ريزي سنتي كه در آن آرمانها و اهداف تعيين ميشوند هدف برنامه ريزي استراتژيك، تبيين و تدوين استراتژي است. بسته به نوع، تنوع و ماهيت تغييرات موجود در محيط ميتوان تركيبي از برنامه ريزي سنتي و برنامه ریزی استراتژیک را بكار برد. تعاريف مختلف و متفاوتي از استراتژي ارائه شده است. در اينجا تعريفي ارائه ميشود كه بتواند مفهوم آن را در برنامه ريزي استراتژيك مشخص نمايد. استراتژي برنامه، موضع، الگوي رفتاري، پرسپكتيو، سياست يا تصميمي است كه سمت و سوي ديدگاهها و جهت حركت سازمان را نشان ميدهد. استراتژي ميتواند تحت سطوح سازماني، وظايف و محدوده زماني متفاوت تعريف شود. برنامه ريزي استراتژيك گونهاي از برنامه ريزي است كه در آن هدف، تعريف و تدوين استراتژيهاست. از آنجايي كه استراتژي ميتواند داراي عمر كوتاه يا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک ميتواند برنامه ريزي بلندمدت يا كوتاهمدت باشد اما متفاوت از آنهاست. واژه «استراتژيك» معني هر آنچه را به استراتژي مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژي» از كلمه يوناني «استراتگوس» گرفته شده است كه به معناي رهبري است. برنامه ريزي استراتژيك كوششي است ساختيافته براي اتخاذ تصميمهاي اساسي و انجام اعمالي كه ماهيت سازمان، نوع فعاليتها و دليل انجام آن فعاليتها توسط سازمان را شكل داده و مسير ميبخشد. همانطور كه استراتژي نظامي پيروزي در جنگ است، برنامه ريزي استراتژیک نيز طرق انجام مأموريتهاي سازمان را دنبال ميكند. 5- مزاياي برنامه ریزی استراتژيك برنامه ريزي استراتژيك داراي مزاياي زيادي است كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود: ·قبل از پيش آمدن مشكلات احتمالي از وقوع آنها خبر ميدهد. ·به علاقمند شدن مديران به سازمان كمك ميكند. ·تغييرات را مشخص كرده و شرايط عكسالعمل در برابر تغييرات را فراهم ميكند. ·هر نيازي را كه براي تعريف مجدد سازمان ضروري است تعيين ميكند. ·براي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده بستر مناسب ايجاد ميكند. ·به مديران كمك ميكند كه درك روشنتري از سازمان داشته باشند. ·شناخت فرصتهاي بازارهاي آينده را آسانتر ميسازد. ·ديدي هدفمند از مسائل مديريت ارائه ميدهد. ·قالبي براي بازنگري اجراي برنامه و كنترل فعاليتها ارائه ميدهد. ·به مديران كمك ميكند كه تا در راستاي اهداف تعيين شده تصميمات اساسي را اتخاذ كنند. ·به نحو مؤثرتري زمان و منابع را به فرصتهاي تعيين شده تخصيص ميدهد. ·هماهنگي در اجراي تاكتيكهايي كه برنامه را به سرانجام ميرسانند بوجود ميآورد. ·زمان و منابعي را كه بايد فداي تصحيح تصميمات نادرست و بدون ديد بلندمدت گردند، به حداقل ميرساند. ·قالبي براي ارتباط داخلي بين كاركنان به وجود ميآورد. ·ترتيبدهي اولويتها را در قالب زماني برنامه فراهم ميآورد. ·مزيتي براي سازمان در مقابل رقيبان به دست ميدهد. ·مبنايي براي تعيين مسئوليت افراد ارائه داده و به موجب آن افزايش انگيزش را باعث ميشود. ·تفكر آيندهنگر را تشويق ميكند. ·براي داشتن يك روش هماهنگ، يكپارچه همراه با اشتياق لازم از سوي افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگيزش ايجاد ميكند. 6- ويژگيهاي برنامه ریزی استراتژیک فرايند برنامه ريزي استراتژيك اساساً فرايندي هماهنگكننده بين منابع داخلي سازمان و فرصتهاي خارجي آن ميباشد. هدف اين فرايند نگريستن از درون «پنجره استراتژيك» و تعيين فرصتهايي است كه سازمان از آنها سود ميبرد يا به آنها پاسخ ميدهد. بنابراين فرايند برنامه ریزی استراتژیک، يك فرايند مديريتي است شامل هماهنگي قابليتهاي سازمان با فرصتهاي موجود. اين فرصتها در طول زمان تعيين شده و براي سرمايهگذاري يا عدم سرمايهگذاري منابع سازمان روي آنها، مورد بررسي قرار ميگيرند. حوزهاي كه در آن تصميمات استراتژيك اتخاذ ميگردند شامل (1) محيط عملياتي سازمان، (2) مأموريت سازمان و (3) اهداف جامع سازمان ميباشد. برنامه ريزي استراتژيك فرايندي است كه اين عناصر را با يكديگر در نظر گرفته و گزينش گزينههاي استراتژیک سازگار با اين سه عنصر را آسان ميسازد و سپس اين گزينهها را بكار گرفته و ارزيابي ميكند. بايد توجه داشت كه هر فرايند برنامه ريزي استراتژيك زماني باارزش است كه به تصميمگيرندگان اصلي كمك كند كه به صورت استراتژيك فكر كرده و عمل كنند. برنامه ريزي استراتژیک به خودي خود هدف نيست بلكه تنها مجموعهاي از مفاهيم است كه براي كمك به مديران در تصميمگيري استفاده ميشود. ميتوان گفت كه اگر استراتژيك فكر كردن و عمل كردن در فرايند برنامه ریزی استراتژيك به صورت عادت درآيد، آنگاه فرايند ميتواند كنار گذاشته شود. 7- برنامه ریزی استراتژیک در بخش دولتي برنامه ريزي استراتژيك در بخش خصوصي توسعه يافته است. تجارب اخير مبين آن است كه رويكردهاي برنامه ريزي استراتژيك كه در بخش خصوصي تدوين شدهاند ميتوانند به سازمانهاي عمومي و غيرانتفاعي و هم چنين جوامع و ديگر نهادها كمك نمايند تا با محيطهاي دستخوش تغيير، برخوردي مناسب داشته و به شيوهاي كارسازتر عمل كنند. البته اين به آن معنا نيست كه همه رويكردهاي برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصي در بخشهاي عمومي و غيرانتفاعي به يك اندازه كاربرد داشته باشند. برايسون مدلهاي برنامه ريزي استراتژيك را بررسي كرده و شرايط بكارگيري آنها را در بخشهاي عمومي و غيرانتفاعي مورد تحليل قرار ميدهد و در نهايت خود رويكردي ارائه ميدهد كه در بخشهاي عمومي و غيرانتفاعي قابل كاربرد باشد.- 1 پاسخ
-
- فرآیند برنامه ریزی استراتژیک
- موضوعات استراتژیک
-
(و 14 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فرآیند برنامه ریزی استراتژیک
- موضوعات استراتژیک
- مأموریت سازمان
- محیط عملیاتی سازمان
- مدل برایسون
- ویژگی های برنامه ریزی استراتژیک
- انواع برنامه ریزی
- اهداف جامع سازمان
- برنامه ریزی مالی
- برنامه ریزی استراتژیک
- برنامه ریزی سازمانی
- برنامه ریزی عملیاتی
- برایسون
- تنظیم دورنمای سازمانی
- تعیین استراتژی ها
- جمع آوری اطلاعات
-
ماهيت سيستم در ابتدا معرفی چند مفهوم ضروری است. سيستم: مجموعه ای از دو يا بيشتر از اجزا که برای رسيدن به هدفی سازماندهی و هماهنگ شده اند. سيستماتيک: به معنای منظم ـ روش مند و بر مبنای الگويی از قبل تعيين شده است. سيستميک:به معنای مرتبط يا موثر در سيستم يا بخشی از سيستم به عنوان يک کل است. خصوصيات سيستم:سيستم دارای حداقل سه خصوصيت است. ۱- رفتار هر جز بر کل مجموعه اثر می گذارد.برای مثال بدن انسان سيستمی متشکل از قلب و ريه و کبدو..... است که همه بر هم اثر گذارند. ۲- رفتار اجزا و اثر آنها بر هم موثر است. ۳- بدون توجه به نحوه تشکيل سيستمهای فرعی عمل آنها بر رفتار کل مجموعه اثر می گذارد يعنی اجزا چنان بهم وابسته اند که گروههای فرعی مستقل در آنها شکل نمی گيرد. منبع: systemthinking.Persianblog.ir
- 12 پاسخ
-
- decision support
- executive information
-
(و 22 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :