جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ازدواج'.
50 نتیجه پیدا شد
-
سلام من یه دختر 20 ساله هستم و با یه آقایی حدود یکسال و نیم میشه که آشنایی دارم و روابطمون در حد یک همکار شاید اما تا حدی صمیمانه بیشتر نبوده واخیرا هم صمیمی تر هم شده ، این آقا 28 سال سن دارن و به تازگی با من درمورد علاقشون صحبت کردن و گفتن که این علاقه رو با خواهرشون هم درجریان گذاشتن و خب از من پاسخی میخان که نظرم درمورد ایشون چیه تا با مادرشون هم صحبت کنن و پا پیش بزارن . حقیقتا من به شخصه از اخلاقیاتشون خوشم میاد و از نظر کار و شرایط خودشون تحصیلات، سربازی، و عمل کردن به دستورات دینیشون اوکی هستن تنها مشکلی که من رو دو دل کرده ظاهر ایشون هست، نه از نظر لباس پوشیدن و اینا بلکه قیافه! ایشون کچل هستن و چاق البته چاقیشون درحد خیلی زیادی نیست و خودشون هم آدمی هستن که خب اهل ورزشن و هم اخیرا کاهش وزن چشمگیری داشتن ولی خب این کاهش و افزایش وزنشون در نوسان هست دیگه درمورد کچل بودن ایشون هم چندی پیش به طور کامل موهاشونو ماشین کردن که خب از منم نظر پرسیدن و من اون موقع بهشون گفتم که خیلی بیشتر بهشون میاد تا قبل. و حتی ایشون درمورد اینها هم خودشون اعتماد به نفس بالایی دارن و اصلا قبل از دیگران خودشون درمورد چاقی یا کچل بودنشون شوخی میکنن و این اجازه رو به دیگران هم میدن درکل میخام بگم با ظاهرشون چندان مشکلی ندارم و خب اینکه میگن اگر کنار فرد موردنظرتون راه میرید احساس خوبی نداشته باشید اینجوری نیست اما حقیقتا از واکنش اطرافیان و خانواده و یا مشکلاتی که ممکنه پیش بیاد میترسم با اینکه همیشه معتقد بودم که حرف بقیه مهم نیست ولی الان کم آوردم و تنها دلیلی که دودل شدم همین هست نمیدونم واقعا چجوری حل کنم قضیه رو باخودم اگر راه حلی هست ممنون میشم درموردش کمکی کنین
-
- ازدواج
- ازدواج سالم
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سلام با یک نفرصحب می کردم صحبت از ازدواج شد? عقیدش خیلی خونه برنداز و وحشتناک بود البته ببخشید که می نویسم میگفت زن ها خونه خراب کنند. زن ها تا بفهمند یه پولی داری چنگ میندازن...... . می گفت مخصوصا نباید به فامیل زنها رو داد به نوعی منظورش این بود که آدم حسابشون نکن و... البته چیزها دیگری هم گفت ولی چون در این مواقع خیلی عصبی میشم یادم نیست و فقط تو جوابش گفتم مرد اگر آدم باشه زنم درست رفتارمیکنه باید فهمیده باشه که با خودش هستم همین آدم دوست دامادمونه که باعث شد چند ماه زندگیمون به بدبختی کشیده بشه ! واقعا نمی دونم چی بگم سوال دارم الان فکور میگه فک نکن موهات سفید میشه ولی مگه زن ها انسان نیستند؟ مردا چه برتری دارند؟
-
چرا هنوز مجردم (از دلایل مجرد ماندن خود پرده بردارید)***
victoria_r پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دختران و پسران
چرا هنوز مجردم علل درونی مجرد ماندن شما چیست؟ به طور کلی بعضی از افراد انتخاب میکنند که مجرد باقی بمانند یعنی تمایلی به شروع رابطه ای جدی در این بخش از زندگی شان در خود احساس نمیکنند. برخی دیگر به خاطر اتفاق هایی که در زندگیشان پیش آمده تصمیم میگیرند مجرد باقی بمانند. ممکن است به تازگی از رابطه ای مهم بیرون آمده باشند یا یک شکست عاطفی را تجربه کرده باشند یا هنوز فردی را که به راستی با او تفاهم داشته باشند پیدا نکرده اند. هدف این مقاله این نیست که علل مجرد بودن همه ی زنان و مردان مجرد را بیابد یا همه را در یک قالب و چهارچوب قرار دهد با این حال برای همه ی افرادی که بالای سی سال سن دارند و هنوز مجردند و به دنبال جواب این سوال گیج کننده میگردند که چرا هنوز مجردم؟،این جوابهای به ظاهر غیرمعمول میتواند پاسخ باشد. وقتی که صحبت از رابطه و ازدواج به میان می آید بسیاری ار افراد خود را قربانی میدانند و فکر میکنند به آنها ظلم شد،آسیب دیده اند یا اینکه هیچ تقصیری متوجه انها نیست. اما واقعیت این است که قدرت ما در کنترل سرنوشت عاطفی مان بسیار بیشتر از ان چیزی است که فکر میکنیم. تا حد زیادی ما خودمان خالق و سازنده ی دنیایی هستیم که در آن زندگی میکنیم اگرچه آگاهی چندانی از این فرایند نداریم. در حقیقت ما میتوانیم انتخاب کنیم که آیا میخواهیم خودمان را از داخل لنز قربانی شده ببینیم یا میخواهیم هدفمند باشیم و زندگی مان را کنترل کنیم. در نهایت از تمرکز روی آنچه میتوانیم کنترل کنیم و انچه نمیتوانیم،سود خواهیم برد. میتوانیم از هزاران راهی که از طریق آنها تمایلاتمان تحت تاثیر قرار میگیرند اگاه باشیم بنابراین سوالی که افراد مجردی که به دنبال عشق زندگی شان میگردند باید پاسخ دهند این است که عوامل درونی که باید با ان مقابله کنم چیست؟ منبع:شماره ی 53 و 54 مجله ی راز- 12 پاسخ
-
- 8
-
- موانع درونی ازدواج
- متاهل
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مرز بین خیانت و وفاداری در رابطه ی زناشویی چیست؟***
victoria_r پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ازدواج و مسائل زناشویی
عصر دیجیتال و پیشرفت فناوری بر همه ی ابعاد زندگی انسانهای امروز سایه افکنده و ان را دچار پیچیدگی کرده. در این میان شکل و حد و حدود ارتباطات زن و شوهری هم از پیچش ها و تحولات بی نصیب نمانده و در یک کلام همسران جوان امروزی نمیتوانند با الگو گرفتن مطلق از زندگی پدر و مادرانشان اوضاع را پیش ببرند. در بسیاری از موارد دیگر لازم نیست وقت صرف کنید و به مغازه بروید و با پولی که با هزار سختی از ترس دردها در هزار سوراخ سنبه جیب لباستان پنهان کرده اید،خرید کنید بلکه میتوانید به راحتی فقط با چند کلیک جنس مورد نظرتان را بخرید و در منزل دریافت کنید. بسیاری از افراد فکر میکنند دوستی های اینترنتی و چت انلاین،مانند خریدی است که بدون لمس کردن و دیدن از نزدیک انجام میشود در حالی که به هیچ وجه چنین نیست. صحبتی که به صورت زنده رد و بدل میشود و حس و حال دو طرف را دربر میگیرد با امکان دیدن تصویر یکدیگر و شنیدن صدای دل انگیز،کار را از حد دوستی های مکاتبه ای که تا همین دو ده ی پیش وجود داشت و شاید کوچکترین خطری حتی برای روابط زناشویی محسوب نمیشد فراتر برده است. به احتمال زیاد اگر در گذشته خانمی از اینکه می فهمید همسرش پیش از ازدواج،دوستی مکاتبه ای با یک زن از کشوری دیگر داشته به طوری که چند ماه یکبار یکی برای دیگری نامه مینوشته و چند ماه دیگر جواب دریافت میکرده،اهمیت چندانی برایش نداشت و در آستانه ی تحملش می گنجید اما در حال حاضر اگر متوجه شود همسرش با خانمی در کشوری دیگر چت میکند به صورتی که در یک لحظه این دل میدهد و در ثانیه ای بعد آن یکی قلوه میگیرد و به راحتی تصویر یکدیگر را میبینند و صدای هم را میشنوند،از خشم و ناراحتی منفجر شود. همین مورد درباره ی آقایان هم صادق است. به راستی امروزه بحث وفاداری و خیانت،پیچیده تر شده و باید توجه بیشتری به ان داشت. پس به شما توصیه میکنیم این پنج اصل را رعایت کنید تا بتوانید در محدوده ی وفاداری زندگی کنید. منبع:شماره ی 53 مجله ی راز -
خب ... از عنوان تاپیک معلومه که سئوال چیه حالا حاضری با یه معمار ازدواج کنی؟ آره یا نه
-
در سالهاي اخير،تبليغات گسترده در مخالفت با بالا رفتن سن ازدواج موجب شده تا اين موضوع مهم در نظر بسياري از افراد جامعه امري تكراري تلقي شود. جالب است بدانيد آمارهاي وزارت بهداشت (در سال 1379) حاكي از اين است كه طي 30 سال اخير سن ازدواج مردان تنها 1 تا 2 سال افزايش يافته در حالي كه اين افزايش براي زنان 5 تا 6 سال بوده است. يكي از دلايل اينكه چرا اين بحث بازار داغي را به خودش اختصاص داده، عوارض حاملگي در سنين بالا است.از طرفي ما با مقوله عوارض حاملگي در سنين پايين نيز رو به رو هستيم؛ سنيني كه بهعنوان نوجواني تعريف شده و افراد 10 تا 19 ساله را در برميگيرد. امروزه در كشور ما مشخص شده كه 1.14 درصد دختران شهري (با بيشترين شيوع در قم) و 4.19 درصد دختران روستايي (با بيشترين شيوع در همدان) در سنين 15 تا 19 سالگي ازدواج ميكنند. اين رقم در رابطه با سنين 10 تا 14 سالگي، 1 درصد در مناطق شهري و 6.1 درصد در مناطق روستايي است. حاملگيهاي پرخطر سنين باروري زير 19 سال و بالاي 34 سال به عنوان حاملگيهاي پرخطر تلقي ميشوند. براي حاملگيهاي سنين 15 تا 19 سال اصطلاح حاملگي نوجواني به كار برده ميشود. طبق آمارهاي مركز ملي بهداشت، حاملگيهاي اين دوران 13 درصد كل تولدها را تشكيل ميدهند. عواقب حاملگي نوجواني بر اساس اظهارات فاطمه ناهيدي، دكتراي بهداشت باروري، عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، رخ دادن پديده بلوغ در سنين نوجواني همه افراد از جمله زنان را در مسير تغييرات زيادي قرار ميدهد. از نظر جسمي، دختر نوجوان در حال رشد بوده و اندامهاي توليد مثلي و تناسلي وي از رشد كافي برخوردار نيستند بنابراين مادر شدن در اين سنين فرد را دچار مخاطراتي ميكند كه از جنبههاي گوناگون جسمي، رواني، اجتماعي و اقتصادي قابل بحث است: بعد جسمي زنان نوجوان معمولا در حال رشد و تكامل هستند. نياز آنها به انرژي و تغذيه مناسب نسبت به افراد مسنتر بيشتر است، بنابراين چنين كمبودهايي با وقوع حاملگي نه تنها به مادر بلكه به جنين نيز آسيب وارد ميكند. بعد روحي- رواني در نوجواني بلوغ كامل فكري اتفاق نميافتد، در نتيجه اين افراد آمادگي لازم را براي تشكيل خانواده ندارند. حال اگر ازدواج كرده و پرورش يك كودك به مسووليتهاي آنان افزوده شود، مشكل چند برابر خواهد شد. اين افراد در نوجواني هنوز نياز به حمايتهاي خانواده دارند. تغييرات خلقي كه در نتيجه بلوغ رخ ميدهد، نظير حساس شدن و زودرنجي نشان دهنده آماده نبودن اين زنان براي پرورش بچه است. بعد اجتماعي نوجواني سني است كه در آن فرد براي برقراري ارتباط مناسب با دوستان، اعضاي خانواده و جامعه نياز به راهنمايي و هدايت دارد. بنابراين فرد نوجوان از بعد اجتماعي نيز براي راهنمايي و پرورش موجودي ديگر، مناسب نخواهد بود. بعد اقتصادي به طور معمول دختران نوجوان با مردان كم سن ازدواج ميكنند كه از لحاظ اقتصادي در وضعيت مناسبي قرار ندارند. حمايت نكردن مالي مرد از زن موجب ميشود كه در صورت وقوع حاملگي مشكلات معيشتي و تغذيهاي براي زن ايجاد شود كه در نهايت براي هر دو، يعني مادر و جنين مشكلاتي را فراهم ميكند. بنابر اظهارات فوق تخصص نازايي، از آنجا كه حاملگي دوران نوجواني از حاملگيهاي پرخطر محسوب ميشود، اين مادران طي بارداري بايد مراجعات بيشتري به پزشك داشته باشند. هنگام وضع حمل، زايمان طبيعي در آنها ترجيح داده ميشود و پس از زايمان، براي حاملگي بعدي حداقل 4 سال فاصلهگذاري توصيه ميشود. دلايل حاملگي نوجواني اعتقادات و ارزشهاي فرهنگي از مسائل مهمي هستند كه جان مادران را به مخاطره مياندازند.وضعيت زنان در بسياري از كشورهاي در حال توسعه با ازدواج و مادر شدن تثبيت ميشود. طبق آمارهاي صندوق كودكان سازمان ملل متحد )unicef(، در بيش از 50 كشور جهان اجازه ازدواج در سن 16 سالگي و پايينتر و در 7 كشور جهان از سن 12 سالگي صادر ميشود. دكتر ناهيدي موارد زير را از دلايل عمده حاملگي در نوجواني ذكر ميكند: 1) كمبود اطلاعات و خدمات بهداشتي 2) كمبود يا دسترسي نداشتن به وسايل تنظيم خانواده. مراقبتهاي بهداشتي و باروري توصيههاي پيشگيري: احتمال مرگ ناشي از عوارض بارداري و زايمان در مادران نوجوان 15 تا 19 ساله دو برابر مادران 20 تا 34 ساله است و در مادران زير 15 سال احتمال مرگ پنج برابر زنان بالاي 20 سال عنوان ميشود. اين مسأله مرگ كودكان را نيز تحت تاثير قرار ميدهد، به طوري كه كودكان مادران نوجوان بيشتر در معرض مرگ و مير هستند. پيشگيري از اين رخدادها از اهداف مهم سلامت جامعه است. عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي در اينباره ميگويد: طيف عوارضي كه در كمين مادر نوجوان و نوزادش است موجب ميشود توصيههاي پيشگيري در صدر مراقبتهاي اين زنان قرار گيرد. طبق تحقيقات، در موارد زيادي اين زنان خود از مادران نوجوان متولد شدهاند. به طور كلي دكتر ناهيدي براي پيشگيري از عوارض بارداري در اين سنين، به موارد زير اشاره ميكند: 1) صرفنظر از مسائل اقتصادي خانواده، توجه بيشتر به امر تغذيه مادر نوجوان (در اين دوران روزانه دريافت 400 كيلو كالري انرژي اضافي توصيه ميشود.) 2) حمايت اين مادران از سوي همسر، خانواده و اجتماع 3) ايجاد امكانات تسهيلاتي جهت اين افراد براي دسترسي بيشتر به مراقبتهاي بارداري، زايمان بيخطر و.... 4) جلوگيري از سوء استفادههاي عاطفي 5) استقلال و احترام زنان در خانواده مانند برخورداري از قدرت تصميمگيري 6) دسترسي به درآمد و سرمايه خانواده ( زنان تنها ناظر خرج مرد نباشند) 7) كاهش حجم كار 8) افزايش سواد و تحصيلات 9) انجام مشاوره (از آنجا كه اصولا حاملگيهاي اين دوران بدون برنامهريزي است، مشاوره قبل از بارداري به بهبود شرايط اين مادران كمك زيادي ميكند.) كنترل باروري بر اساس اظهارات عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، سازمان بهداشت جهاني ازدواج در سنين نوجواني را به دليل وجود غرايز جنسي و مشكلات حاصل از آن تاييد ميكند اما ازدواج در حكم حاملگي نيست. توصيه ميشود در صورت ازدواج در سنين پايين، با استفاده از وسايل مناسب تنظيم خانواده حاملگي حداقل تا سنين 20 تا 22 سالگي به تعويق انداخته شود. عوارض حاملگي در سنين پايين 70 درصد از 3.1 ميليارد نفري كه در فقر واقعي زندگي ميكنند را زنان تشكيل ميدهند. با توجه به اين آمار وحشتناك، مشكلاتي كه بارداري در سنين پايين به زنان تحميل ميكند، در خور توجه است. بنابر اظهارات دكتر بهناز عطار شاكري، فوق تخصص نازايي، حاملگي در زنان نوجوان عوارض مختلفي براي مادر و جنين به همراه دارد؛ اين عوارض كه در نتيجه تكامل نيافتن دختر بروز ميكند: آن قبل از زايمان، حين زايمان و پس از زايمان مشاهده ميشود. عوارض قبل از زايمان *زايمان زودرس *فشارخون بالاي مادر *كمخوني *مرگ مادر *مرگ جنين *رشد ناكافي جنين داخل رحم عوارض حين زايمان *پيشرفت نكردن زايمان به دليل تكامل ناكافي لگن *پارگيهاي نسج كانال زايماني *خونريزيهاي حين و پس از زايمان ناشي از كمخوني مادر *پارگيهاي نسجهاي كانال زايماني و در نهايت جمع نشدن رحم عوارض پس از زايمان * عفونت (ناشي از مراقبتهاي ناكافي و كمخوني) * خونريزي * رسيدگي ناكافي به خود و فرزند منبع:shahrzadpress.com
-
- 2
-
- مراقبت های بارداری
- مشکلات باداری
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
یكی از چالشهای بزرگ عاطفی زمانی است كه مورد توجه و محبت و عشق كسی باشیم كه هیچ حس خاصی نسبت به او نداریم. معمولاً افراد وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرند واكنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند. از آنجا كه واكنشهای معشوق بر فرد عاشق تأثیر به سزایی دارد لذا بررسی این واكنشها از نظر تأثیری كه بر دیگری داریم، كاملاً با ارزش است. برخی از افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری، عقبنشینی میكنند و دچار ترس میشوند. محبت دیگری و صمیمیت دیگری، آنها را میترساند و فراری میدهد. عشق، آنها را میترساند. عشق برای این افراد ترسناك و مخوف ظاهر میشود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری میشوند از او دوری میكنند، اجتناب میكنند و به صورت غیركلامی به او پیام میدهند كه «نزدیك نشو من تو را دوست ندارم». عشق آنها را به یاد خطر میاندازد، خطری كه باید از آن اجتناب كرد و از آن دور شد. عشق و صمیمیت آنها را به یاد سوء استفاده، رهاشدگی، بیاعتمادی، آسیب و… میاندازد برای همین از آن میگریزند و از آن دوری میكنند. بسیاری از ما در كودكی كسی را دوست داشتهایم كه بعدها به ما آسیب زده است؛ كسی را دوست داشتهایم كه از ما سوء استفاده كرده است و… همه این خاطرات در ترس از صمیمت تأثیر به سزایی دارند. یكی از راه حلهای اصلی برای رفع این ترسها، روان درمانی است. نزدیك شدن به ترسهای كودكی توسط درمانگر، راه را برای كاهش این گونه از ترسها باز میكند. برخی دیگر در مقابل محبت و عشق دیگری فرار نمیكنند و نمیترسند بلكه با پذیرش برخورد میكنند، آنها از اینكه معشوق واقع شدهاند و مورد عشق دیگری هستند بدون آن كه به او احساس خاصی داشته باشند، شادمان میشوند، گویا نیاز آنها به دوست داشته شدن ارضا میشود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری میشوند اجازه میدهند كه او نزدیك شود تا بیشتر و بیشتر عشق او را ببینند و به خودشان و دیگران ثابت كنند كه دوست داشتنی هستند. پیام غیركلامی آنها این است: «نزدیك شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه كه با تو ازدواج كنم». در برابر این پیام، فرد عاشق پیام «نزدیك شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمایل فرد به ازدواج و رابطهی صمیمانه میكند. به همین دلیل پس از مدتی پای پیش میگذارد و بحث ازدواج را پیش میكشد و امید كامل دارد كه هیچ مشكلی نخواهد بود اما دربرابر خواستگاری صریح عاشق، قسمت دوم پیام معشوق تازه به گوش میرسد كه بنا نشد كه سراغ این صحبتها بروی. تو فقط مرا دوست داری و این هم مشكلی نیست اما من با تو ازدواج نمیكنم، اینجاست كه فرد عاشق گیج میشود و نمیتواند این دو پیام را از هم تفكیك كند پیام «نزدیك شو» برای عاشق به این معناست كه من هم تو را دوست دارم و پیام این كه «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» كاملاً در تناقض با پیام «نزدیك شو» میباشد. معمولاً افراد در این زمان احساس میكنند كه بازیچه قرار گرفتهاند و مورد سوء استفاده واقع شدهاند. برخی از افراد پیام «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» را حمل بر شرایط روحی و شرایط فعلی فرد میدانند و با خود میگویند، اگر صبر كنم ز قوره حلوا سازم. آنها بر این اعتقادند كه او فعلاً این نظر را دارد اما بعداً نظرش تغییر خواهد كرد چرا كه مرا دوست دارد. شاهد این مدعا هم پیامهای غیركلامی «نزدیك شو» است. پس از این معمولاً یك رابطهی دوستانهی طولانی مدت برقرار میشود كه یكی به فكر ازدواج است و دیگری به ازدواج فكر نمیكند و اگر با درخواست ازدواج هم رو به رو شود با صراحت و اطمینان میگوید كه «من گفته بودم كه با تو ازدواج نخواهم كرد». روابط دوستانهی طولانی مدت و بیسرانجام تاحدودی حاصل یك چنین ارتباطی است. برخی دیگر در برابر ابراز غیركلامی عواطف عاشقانه،بیتفاوت نشان میدهند، خود را به نادیدن میزنند، گویا كه هیچ اتفاقی نیفتاده است. این افراد نمیخواهند خود را درگیر چنین فضاهایی بكنند. چنین افرادی واكنشهای غیركلامی را نادیده میگیرند، ابرازهای غیركلامی را انكار میكنند و بیتفاوت از كنار آن میگذرند. چنین افرادی معمولاً در پس این بیتفاوتی رابطه را تنظیم میكنند. در صورتی كه فرد عاشق بخواهد نزدیك شود به او پیامهای «دور باش!» میدهند و هرگاه كه دور میشود به او پیام میدهند كه: « حالا ناراحت نشو میتوانی كمی به من نزدیك شوی! پسر (دختر) خوب!» این افراد معمولاً عاشق را سر در گم میكنند. عاشق وقتی به آنها نزدیك میشود پیام «دور باش» دریافت میكند و زمانی كه دور میشود پیام « میتوانی كمی نزدیك شوی» دریافت میكند. عاشق در مقابل چنین فردی با تردید بسیار مواجه میشود، نمیداند كه پیام صریح فرد چیست؟! وقتی میخواهد برود به یاد پیامهای «نزدیك شو» میافتد و زمانی كه میخواهد نزدیك شود و خواستگاری كند، به یاد پیامهای «دور باش» میافتد. بهترین راه حل برای مواجهه با چنین افرادی بیان كلامی عواطف و درخواست پاسخ صریح از آنهاست. به هر حال ما جزو هركدام از دستههای سه گانة بالا هم كه باشیم، سؤال اساسی این است كه اگر كسی عاشق من بود اما من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد كنم؟! آیا از او فرار كنم؟ یا اینكه او را بپذیرم اما با او ازدواج نكنم؟ و یا اینكه بیتفاوت نشان دهم، بدون طرد كامل و بدون پذیرش كامل؟! اگر براساس تئوری روابط اصلی بخواهیم عشق را توضیح دهیم، وقتی یك نفر عاشق ماست، ما برای او یادآور تصویر یكی از افراد اصلی زندگی او هستیم و او به این دلیل به ما عشق میورزد كه «كودك درون» او در آن ارتباط به نحوی ناكام شده است و اكنون میخواهد كه مشابه آن رابطه را با ما كه یادآور آن فرد اصلی هستیم، شروع كند تا شاید این بار مشكلات و مسایل قبلی تكرار نشود. اگر یك كودك در یك بازی ببازد رفتار طبیعی او چیست؟ معمولاً كودكان اصرار میكنند كه یكبار دیگر بازی كنند تا شاید این بار برنده شوند اما اگر یكبار دیگر با آنها بازی كنید و باز ببازند چه میكنند؟! معمولاً دوباره اصرار میكنند كه «فقط یكبار دیگر!» و سعی میكنند كه دوباره بازی كنند و اگر دوباره ببازند معمولاً بازهم با التماس میخواهند كه یكبار دیگر بازی كنند. این دور، ادامه دارد تا زمانی كه برنده شوند، آنگاه آرام میگیرند و بازی تمام است. همین مسأله برای كودكانی اتفاق میافتد كه در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت كردهاند، احساس كردهاند كه در این رابطه چیزی كم بود و به همین خاطر كودك درون سعی میكند دوباره بازی كند تا شاید این بار آن كمبود نباشد و اگر بازهم كم باشد دوباره بازی را تكرار میكند و دوباره و دوباره تا وقتی كه احساس كند آن رابطه به تعادل رسیده است و دیگر مسألهای نیست و مسأله حل شده است. اینك كودك درون احساس میكند كه بالاخره برنده شد و بازی تمام میشود. وقتی كسی عاشق ماست با عشق خود به ما این پیام را میدهد كه «من تو را سالهاست كه میشناسم تو یادآور یكی از افراد اصلی در كودكی من هستی امیدوارم در رابطه با تو كه یادآور او هستی، مشكلات قبلی تكرار نشود و من به تعادل روانی برسم». و زمانی كه شما هیچ حس خاصی نسبت به او كه عاشق شماست ندارید به او این پیام را میدهید كه «من تو را نمیشناسم، تو یادآور هیچ یك از افراد اصلی در كودكی من نیستی، من نیازی به تو ندارم پس لطفاً تعادل روانی مرا برهم نزن» وقتی كسی را كه عاشق ماست طرد میكنیم، یعنی از همان اول به او گفتهایم كه «تو درست فكر كردی من همانند آن فرد هستم، طرد كننده، پس تلاش كن تا بازی را ببری!» و او هم تلاش خواهد كرد و بازی ادامه خواهد یافت. اما اگر او را به طور كامل بپذیریم یعنی به او این پیام را دادهایم كه «چه فرد بدی بوده است اما من مثل او نخواهم بود، تو خواهی دید كه من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بیا و پذیرش مرا دریاب و آن را احساس كن و آرام گیر» اما وقتی به او احساس خاصی نداریم طبیعتاً در برابر او نمیتوانیم عواطف راستینی را از خود بروز دهیم بنابراین دروغین بودن پذیرش ما آشكار خواهد شد و آن فرد این بار با زخمهایی جدید بر پیكره زخمهای كهنه قدیمی بازی را خواهد باخت، حتی اگر هم با او ازدواج كرده باشیم. اما اگر طرد نكنیم و به دروغ هم نپذیریم و تلاش كنیم كه توضیح دهیم به نظر میرسد بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در آخر نیز احساس باخت نخواهد بود. همانند زمانی كه كودكی اصرار به بازی دارد اما شما برای او توضیح میدهید كه نمیتوانید بازی كنید و بازی هم نمیكنید. درست است كه او ناكام میشود اما ناكامی او از این خواهد بود كه چرا بازی شروع نشد و او به دنبال یك نفر دیگر خواهد رفت كه با او بازی كند. «بازی نكردن» بهتر از این است كه به دروغ بازی كنید اما بازی نكردن هم آدابی دارد شما ممكن است بازی نكنید اما بدون توهین، بدون طرد و بدون اینكه احساس بدی ایجاد كنید. اما ممكن است بازی نكنید اما بازی نكردن شما به گونهای باشد كه فرد، احساس توهین كند، احساس طرد كند و با احساس بد از شما جدا شود. انسانها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. آنها را به گونهای پس نزنیم كه احساس بیاحترامی، حقارت و خواری در آنها ایجاد كنیم. كه البته اگر كسی چنین كند توهین و تحقیر و طرد او بدون دلیل روانی در خود او نخواهد بود. زمانی كه دیگری را طرد میكنیم این پیام را میدهیم كه «از من دور شوید ای همهی آنهایی كه ارزش مرا ندانستید و سالها پیش مرا از خود دور كردید». انسانها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. رابطه با دیگران همیشه راهی است برای خودشناسی، در رابطه با انسانهاست كه میتوانیم در آیینهی دیگران، خودمان را و زندگی خودمان را ببینیم. وقتی از كسی بدم میآید میتوانم در آیینهی او به جستجوی آن باشم كه چه چیزی در او هست كه از آن بَدَم میآید و آنچه از آن بدم میآید مثلاً كجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی در چه كسی بوده است كه من از آن بدم میآید؟! در گذشته این ویژگی را و یا مشابه این فرد را من كجا دیدهام و در گذشته چه بر من رفته است كه از این ویژگی متنفر شدهام؟ رابطه همیشه بابی است برای آشنایی بیشتر با روابط اصلی كه در كودكی شكل گرفته است و مبنا و پایهی سایر ارتباطها و روابط انسانی است. اگر من از یك فرد مستبد و خودرأی بدم میآید درست است كه استبداد و خودرأیی بد است اما در كجای زندگی من، استبداد و خودرأیی بوده است؟ چه كسی در گذشتهی من مستبد و خودرأی بوده است؟! اگر پدرم مستبد و خودرأی بوده است كجا و چرا از او بدم آمده است؟ از كدام رفتار او متنفرم و… همان گونه كه به عشق و عواطف مثبت خود توجه میكنید به طرد و نفرت خود نیز توجه كنید و سعی كنید ریشههای آن را درك كنید كه این نفرت و این طرد از یادآوری و تداعی كدامین طرد و نفرت در گذشتهی من میآید. طرد و نفرت را وسیلهای كنید برای شناختن خود و خودشناسی. اما به اختصار اگر كسی عاشق شما بود و شما عاشق او نبودید سعی كنید مطابق جدول زیر عمل كنید تا هم به دیگری آسیب كمتری برسد و هم به شما. انجام بدهید 1 ـ او را درك كنید. 2 ـ محترمانه برخورد كنید. 3 ـ دوستانه رفتار كنید. 4 ـ علت رد درخواست او را برایش توضیح دهید. 5 ـ روشن و آشكار صحبت كنید و از بیان كلمات دو پهلو خودداری كنید. 6 ـ به او اجازه دهید كه با شما صحبت كند اما این اجازه نباید به گونهای باشد كه فرد تصور كند میتواند نظر شما را تغییر دهد. 7 ـ سعی كنید خود را بشناسید. 8 ـ این رابطه را از سایر روابط كاری و… جدا كنید. 9 ـ به رفتارهای غیركلامی طرد كنندهی خود توجه كنید. 10 ـ در صورتی كه پیامهای شما را به طور متناقض درك كرد (پذیرش ـ طرد) برای او توضیح دهید كه پذیرش شما به چه معناست و طرد شما به چه معناست. انجام ندهید 1 ـ با او ازدواج نكنید. 2 ـ با او رابطه جنسی برقرار نكنید. 3 ـ او را طرد نكنید. 4 ـ به او توهین نكنید. 5 ـ از عواطف او سوء استفاده نكنید. 6 ـ راز او را به دیگران نگویید. 7 ـ او را آزار ندهید. 8 ـ با رفتار غیركلامی به او پیامهای متناقض ندهید. 9 ـ اجازه ندهید كه او شما را آزار دهد. اما در صورتی كه عاشق یك فرد آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار میداد و وارد حریم خصوصی شما میشد، باید این بار مراقب «خود» باشید و از خودتان مراقبت كنید. در این صورت مطابق موارد زیر عمل كنید. 1 ـ به او بگویید كه رفتار او برای شما آزار دهنده است. 2 ـ از او فاصله بگیرید. 3 ـ از قدرت عاطفی خودتان برای ارجاع او به روان درمانگر یا مشاور استفاده كنید. 4 ـ با قاطعیت به او بگویید كه از شما فاصله بگیرد. 5 ـ در صورتی كه به رفتارهای خود ادامه داد از راههای قانونی برای رفع مزاحمت او استفاده كنید.
-
تاثیر شرایط اقتصادی بر زندگی مشترک این روزها مسائل مالی در زندگیها از چنان اهمیتی برخوردار شده است که همان ابتدای زندگی مشترک پای مسائل مالی و اقتصادی به میان میآید و گاه تا جایی پیش میرود که از شرایط تعیینکننده در مسیر همسرگزینی و ازدواج میشود. مدیریت امور مالی و اقتصادی از پراسترس ترین مسائلی است که رابطه مشترک را تحت تاثیر قرار می دهد و اگر زوج ها به همراه یکدیگر به مقابله با چالش های اقتصادی نپردازند، امیدی برای موفقیت مالی در ازدواجشان وجود نخواهد داشت. چهبسا اختلافات زناشویی که ریشهاش نارضایتی از وضعیت اقتصادی و معیشتی بوده و گاه حتی منجر به جدایی زوجین از یکدیگر شده است؛ اما باید توجه داشت این میزان رضایتمندی از وضعیت اقتصادی است که تعیینکننده است نه خود وضعیت اقتصادی. خب دوستان عزیز خوشحال میشم نظرات شما را در این زمینه بدونیم..... 1- شرایط اقتصادی در زندگی شما چقدر موثر است؟ 2-ملاک رضایتمندی شما از شرایط اقتصادی چیست؟ 3- نظرتون در مورد این جمله چیست؟ عشق نون و آب نمیشه !!! 4- شرایط مالی خوب و بد چقدر ب دوام زندگی مشترک موثر است ؟ 5- چرا در عصر کنونی روابط زوجین بر مبنای اسکناس رقم میخوره ؟ ممنون
-
تاهل خوب است اگر راهش را بلد باشید
victoria_r پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ازدواج و مسائل زناشویی
تاهل خوب است اگر راهش را بلد باشید ازدواج براي هر مرد مجردی يك تصوير قشنگ است؛يك آرزو كه سالها منتظرش مينشيند و در موردش رويابافي می كند.اين تصوير روزبهروز هم قشنگتر ميشود تا اين كه يكی از همين سالها تصميم می گيريد به انتظارتان پايان دهيد و مرد خانه شويد.درست از همان لحظهای كه می خواهيد با صدای بلند اين تصميمتان را اعلام و موافقت زنی را با اين آرزو جلب كنيد،نگرانی ها شروع می شود؛نگرانی هایی كه پيش از اين حتی فكر نمی كرديد سد راه ازدواج شما شوند.وقتي روزبهروز به تعداد اين دردسرها اضافه شده يا شدتشان بيشتر شود،ممكن است نااميد شويد و شما هم مثل خيلی های ديگر از ازدواج كردن فراری شويد اما فراموش نكنيد،خيلی راحت می توانيد راه ديگری را در پيش بگيريد و از ازدواج همان رويايی را كه می خواستيد بسازيد؛يك رويای پر دردسر كه توانايی حل كردن مشكلاتش را داريد. دردسر اول: هماهنگيهاي خانوادگي وارد شدن به يك خانواده جديد،كنار آمدن با آرزوها،آداب و رسوم و انتظارات ساده نيست.شما از همان روزهای اول ممكن است نگرانی هايی را تجربه كنيد كه در دوره مجردي هيچكدامشان را نداشتهايد.نحوه خواستگاري كردن،نوع جشني كه ميخواهيد بگيريد و خيلي تصميمگيريهاي سختتر و مهمتر همگي ميتوانند براي شما به يك چالش تبديل شوند. راهحل: سعي كنيد قبل از مذاكره با خانواده همسرتان باهم سنگهايتان را وابكنيد.خود شما دوست داريد چطور ازدواج كنيد و به چه چيزهايي بيشتر اهميت ميدهيد؟تصميمي مشترك با همسر آيندهتان بگيريد و بعد مفصل در مورد حساسيتهاي خانواده يكديگر و آدابورسومشان گفتوگو كنيد.حالا سعي كنيد تصميماتتان را در قالب خانوادگيتان پياده كنيد.اگر در مورد بعضي موارد بايد مقاومت كنيد يا بجنگيد،هرگز همسرتان را به جنگ خانوادهتان نفرستيد بلكه خودتان با آنها مذاكره كنيد و تصميمات مشتركتان را بهعنوان عقايد شخصي خودتان با خانواده در ميان بگذاريد.وقتي هر دوي شما در جبهه خودتان جنگيديد و كمي از حساسيتها را كم كرديد،ميتوانيد خانوادهها را دور هم جمع كنيد و يك تصميم تعديل شده و خانوادگي در مورد آيندهتان بگيريد. دردسر دوم: حساب و كتابهاي مالي نگراني در مورد مسائل مالي و خرج و مخارج يك خانواده،يكي از نخستين نگرانيهايي است كه قرار است تجربهاش كنيد.اگر شما يك آدم معمولي باشيد و بخواهيد روي پاي خودتان بايستيد اين نگراني ميتواند به يك استرس تبديل شود.پرداختن قبضها،خرج خورد و خوراك،پوشاك،اجاره خانه،مهمانيها و مسافرتها حتي در سادهترين شرايط هم ميتواند كمي بحرانساز باشد.به خصوص در ماههاي اول كه هنوز برآورد دقيقي از اين هزينهها نداريد. راهحل: قبل از اينكه پايههاي زندگيتان را بسازيد،با همسرتان در مورد موضوعات مالي به توافق برسيد.اين توافق خيلي هم دقيق و غيرقابل تغيير نخواهد بود اما باز هم به شما در كم كردن تنشها كمك خواهد كرد.هرگز روي آخرين قطره مانده در جيبتان برنامهريزي نكنيد.در مورد سطح اوليهاي كه براي زندگيتان ميخواهيد بسازيد با هم به توافق برسيد.محله و ماشيني كه قرار است داشته باشيد،مكاني كه براي ماه عسل قرار است برويد و سهمي كه هر كدام از شما در مورد هزينهها قرار است داشته باشيد را معين كنيد تا بعد از ازدواج با تنش كمتري روبهرو شويد. دردسر سوم: عادتهاي عجيب و غريب همسرتان هر آدمي را هم كه براي ازدواج انتخاب كنيد و هرچهقدر هم كه در موردش تحقيق كرده باشيد،باز هم نميتوانيد كاملا بشناسيدش.هر كدام از شما با عادتهاي متفاوتي وارد اين خانه مشترك خواهيد شد و ماهها زمان لازم داريد كه بتوانيد با اين عادتها سازگار شويد و قلق يكديگر دستتان بيايد. راه حل: مهمترين كاري كه ميتوانيد براي كمكردن تنشهاي ماههاي اول انجام دهيد،اين است كه قبل از زندگي زير يك سقف به تمام ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري طرف مقابلتان حسابي فكر كنيد.شايد در اول راه فكر كنيد كه چطور ميتوانيد با اين همه تفاوتها كنار هم زندگي كنيد اما به زندگيتان زمان بدهيد و چند ماه بعد ميبينيد كه اين تفاوتها چقدر كوچك و ناچيز است و در زندگي روزانه وجودشان اصلا عجيبوغريب نيست. دردسر چهارم: انتظارهاي متفاوت شما 2 آدم متفاوت هستيد،در 2 خانه متفاوت رشد كرده ايد و قطعا نگاه شما در مورد وظايفي كه قرار است بهعهده داشته باشيد تفاوت دارد.شايد در آغاز راه زياد شدن حجم وظايفتان و دغدغههايي كه زندگي مشترك به شما تحميل كند بيشتر از ظرفيتتان باشد اما اگر قدرت مديريت زندگيتان را داشته باشيد خيلي زود توانايي شما هم به اندازه مسئوليتتان رشد خواهد كرد. راهحل چهارم: انتظاراتتان را با شرايطتان تطبيق دهيد.كار خانه و كار بيرونتان را هماهنگ كنيد و هر كدامتان سهمي از آن را بر عهده بگيريد.مهارت شما در انجام برخي كارها،علاقهتان به بعضيهاي ديگر و فرصتتان براي انجام بعضي كارها ميتواند دليل قانعكنندهاي باشد كه بدون بحث و جنجال زحمتشان را بر عهده بگيريد و مرزبنديهايي مثل كارهاي زنانه و كارهاي مردانه را بدون جانبداري كنار بگذاريد. دردسر پنجم: تعقيب و گريز خب... شما قرار نيست مدام روبهروي هم باشيد و از همه كارها و احساسات ديگري خبر داشته باشيد.مدتي كه بگذرد و شناختتان از هم بيشتر شود،راحتتر ميتوانيد از احساسات طرف مقابل با خبر شويد و به او اعتماد كنيد اما در ماههاي اول اگر بخواهيد زياده از حد سر از كار همسرتان در بياوريد و او را تحت فشار بگذاريد همه چيز خيلي زود به هم خواهد ريخت. راهحل پنجم: بهخاطر با خبر شدن از كارها و احساسات همسرتان تعقيب و گريز راه نيندازيد.بگذاريد مثل قبل زندگياش را به شكلي طبيعي ادامه دهد و احساس نكند كه هميشه زير ذرهبين قرار دارد.وقتي سر كار است يا مشغوليت ديگري دارد ثانيهبهثانيه به او زنگ نزنيد.شما با اين كارها نميتوانيد جلوي خيانت را بگيريد پس بيهوده آرامش زندگيتان را مختل نكنيد. دردسر ششم: تفاوتها آدمهاي مختلف عقايد مختلف دارند و موضوعات مهم و حساس ممكن است از نگاه شما با نگاه همسرتان متفاوت باشد.بخشي از اين تفاوتها را قبل از ازدواج درك خواهيد كرد اما بعد از ازدواج هم روزبهروز به تعداد آنها اضافه خواهد شد. راهحل ششم: نخستين و مهمترين كاري كه ميتوانيد بكنيد انتخاب آدمي است كه حساسيتهايش براي شما قابل پذيرش باشد و بهخاطر عقايدي كه دارد آزرده نشويد،اما باز همچنين انتخابي نميتواند همه مشكلات را حل كند.شما بايد سعي كنيد كه بعد از زندگي مشترك به ارزشها،عقايد و حساسيتهاي طرف مقابلتان احترام بگذاريد و نخواهيد كه شخصيت او را زير و رو كنيد و از طرف ديگر،نبايد بگذاريد كه در جريان زندگي به عقايد شما حمله شود يا اينكه كسي باورهايي كه يك عمر در شما بوده را به چالش بكشد. منبع:آموزش مسائل زناشویی-
- 1
-
- ازدواج
- ازدواج موفق
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
امشب لذتتان را چند برابر کنید خانمها برخلاف آقایان میتوانند از چند ارگاسم در یک جلسه رابطه جنسی لذت ببرند.از طرف دیگر،آقایان میتوانند بعد از رسیدن به اوج لذت جنسی خود،خیلی راحت به خواب بروند و این اتمام شب برای هر دو طرف است درحالیکه زن هنوز میل به ادامه کار دارد.چرا اینقدر تفاوت؟ مقصر دوره بیپاسخی است.این زمان استراحت بعد از ارگاسم است که از نظر فیزیولوژیکی برای مرد غیرممکن است که بتواند چندین ارگاسم دیگر داشته باشد.در طول این دوره،آلت به شدت حساس شده و تحریک بیشتر آن دردناک خواهد بود. هدف از این دوره این است:بازگرداندن ذخیره خون و مایعات دفعی آلت تناسلی شما.هر چه سنتان کمتر باشد،این مدت زمان کوتاهتر خواهد بود،از 10 دقیقه در نوجوانان تا چند روز برای افراد پیرتر.در همه موارد این یک رکود موقتی است نه ناتوانی. از طرف دیگر خانم شما بلافاصله بعد از ارگاسم نیاز به این دوره بیپاسخی ندارد.در بسیاری از موارد آنها میتوانند با تحریک بیشتر به چندین ارگاسم دیگر هم برسند.اما آیا شما هم میتوانید در طول یک شب لذتتان را چند برابر کنید؟ غیرممکن نیست اما اول باید طرز فکرتان را تغییر دهید و نکات زیر را دنبال کنید. ارگاسم را از انزال متمایز کنید. داشتن چند ارگاسم برای مردان به معنی اینکه یاد بگیرید طی یک جلسه نزدیکی چند انزال داشته باشید نیست.انزال و ارگاسم در مردان دو تجربه فیزیولوژیکی و روانی جدا هستند.وقتی مردها یاد بگیرند این دو را از هم جدا کنند،میتوانند بیاموزند که چطور برای هر انزال چند ارگاسم داشته باشند. نزدیکترین چیز برای ارگاسمهای چندگانه این است که یاد بگیرید چطور بدون انزال چند ارگاسم پشت سر هم را تجربه کنید.حدود 80 درصد از مردان میتوانند با سه ماه تمرین این کار را انجام دهند.اما نباید خیلی نگران نتیجه نهایی باشید.رابطه جنسی و ارگاسم نباید با این دید که چقدر انزال داشتهاید یا چند مرتبه در یک جلسه میتوانید انزال داشته باشید،ارزیابی شود.قرار نیست در رابطه جنسی چیزی را به کسی ثابت کنید.همان چیزی مهم است که بهترین احساس را به شما بدهد. به خودتان استرس وارد نکنید. یک باور اشتباه این است که ارگاسمهای چندگانه باید پشت سر هم باشد.ارگاسم چندگانه زمانی صورت میگیرد که فردی بیشتر از یک ارگاسم در یک جلسه رابطهجنسی داشته باشد با احتساب زمانهای استراحت یا طی روند همان فعالیت جنسی بیش از یک ارگاسم داشته باشند. پس به خودتان استرس وارد نکنید که در همان جلسه رابطه جنسی به چند اوج لذت برسید.اضطراب مخربترین چیز در عملکرد جنسی است.هرچه بیشتر نسبت به ارگاسم ترس و اضطراب داشته باشید،ارگاسم شما زودتر فرا میرسد.باید با متمرکز شدن روی واکنش همسرتان به حرکات خود،حواستان را پرت کنید. به تاخیر انداختن انزال همچنین میتوانید با به تاخیر انداختن انزالتان بر ارگاسمهای خود چیره شوید.برای تقویت کنترل انزال خود،تمرین کرانچ لگن را تمرین کنید که توسط دکتر آرنولد کگل (Arnold Kegel) طراحی شده است.این تمرین بر روی عضله انزال—همان عضلهای که برای نگه داشتن جریان ادرار از آن استفاده میکنید—تمرکز دارد. دکتر کگل این تمرین را اینطور تعریف میکند، "فشار دهید، برای چند لحظه نگه دارید، بعد آن عضلات را ریلکس کنید.این تمرین را در سه ست 20 تکراری انجام دهید.خیلی زود متوجه توانایی خود در کنترل آن عضلات و به تاخیر انداختن ارگاسمتان تا زمانی که خودتان بخواهید میشوید." وقتی در انتظار هستید،چیز جدیدی را امتحان کنید. دوره پس از ارگاسم در یک فرد متوسط 30 ساله حدود نیم ساعت است.وقتی در حال انتظار هستید،چند حقه جدید امتحان کنید.همه چیز به تنوعی که به کار میگیرید بستگی دارد.هر چیزی اگر زیاد استفاده شود خستهکننده خواهد شد،حتی اگر خیلی خوب باشد. زنان به طور متوسط میتوانند بدون داشتن دوره استراحت یا بیپاسخی به چندین ارگاسم دست پیدا کنند.اما بدون تحریک آنها به سطح پایه انگیختگی میرسند.انقباضات متوقف میشود،رحم پایین میآید و کلیتوریس (چوچوله) به زیر صدف خود برمیگردد.ضربان قلب و تنفس کند شده و گردش خون به حالت طبیعی برمیگردد.کلیتوریس هم نسبت به تحریک بسیار حساس میشود اما سایر قسمتهای بدن توجه میطلبند. چطور ارگاسمهای زنانه را به حداکثر برسانیم. رابطهجنسی فقط برای تولیدمثل نیست.س ک س باید تجربهای لذتبخش برای هر دو طرف باشد و پیوند بین زوجها را تقویت کند.رابطه ی جنسی عملی بسیار صمیمی و نزدیک بین دو نفر است و نیاز به تجربه و رابطه دادن و گرفتن بین شما و همسرتان دارد تا هر دو بتوانید از آن لذت ببرید. بااین وجود،واقعیت این است که اکثر افراد واقعاً از آن لذت نمیبرند.تحقیقات و مطالعات نشان میدهد که اکثر زنان در روابطجنسی ندرتاً به ارگاسم میرسند. و این امکان وجود دارد که وقتی ندرتاً به اوج لذت جنسی برسید،احتمالاً نمیدانید که چطور باید ارگاسمهایتان را به حداکثر برسانید. در زیر به چند نکته ساده برای کمک به تقویت ارگاسمهای زنانه و لذت بردن از س ک س تا حد امکان اشاره میکنیم. نیاز به پیشنوازی برای تقویت ارگاسمهایتان،باید ریلکس کرده و فقط از لحظات صمیمانه بین خود و همسرتان لذت ببرید.نباید خیلی جدی روی رسیدن به ارگاسم تمرکز کنید.اگر ذهنتان خیلی درگیر افکار و نگرانیهای این چنینی باشد،احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی کاهش مییابد.درعوض باید روی بدن همسرتان تمرکز کنید و اینکه چطور با شما پیوند میخورد و به شما واکنش میدهد. به این ترتیب،میتوانید بیشتر روی حرکات و حس های بدنتان تمرکز کنید.ذات و ماهیت اصلی رابطه جنسی حس کردن،واکنش دادن و لذت بردن است. در اوج لحظات،شما و همسرتان حتی بدون پیشنوازی به سراغ رابطه جنسی میروید.گاهی اوقات هیجان رابطه آنقدر قوی است که به یک س ک س سریع ختم میشود و درنتیجه زمان پیشنوازی کاهش مییابد.پیشنوازی نقش مهمی در رسیدن به ارگاسم دارد زیرا میتواند شما را به اوج لذتی جاودان برساند.پیشنوازی شامل در آغوش گرفتن،نوازش کردن و بوسیدن میشود.در این لحظات ضربان قلب شما افزایش یافته،دستگاه تناسلیتان متورم شده،تندتر نفس میکشید و ترشحات زیادی خواهید داشت.برای اینکه بتوانید ارگاسمی عالی داشته باشید،پیشنوازی در رابطه جنسی نباید فراموش شود. بیان تخیلات جنسی علاوه بر این،داشتن تخیلات جنسی راهی عالی برای به حداکثر رساندن ارگاسم است.این یک واقعیت اثبات شده است که برای هر فردی داشتن افکار و تخیلات جنسی خصوصی در روابط جنسی خود با همسرشان،کاملاً طبیعی است.جدا از داشتن تخیلات قوی جنسی،میتوانید صحنههایی را با همسرتان نقش بازی کنید.به این ترتیب،نه تنها تخیلاتتان را به واقعیت تبدیل میکنید،بلکه از رسیدن به اوج لذت جنسی هم لذت خواهید برد. حرف زدن با همسرتان حین رابطهجنسی نیز یکی از جنبههای مهم در تقویت ارگاسمتان است.وقتی خواستهها و نیازهای جنسی خود را با همسرتان مطرح میکنید برای شما و همسرتان رسیدن به اوج لذت آسانتر خواهد شد.حرف زدن درمورد چیزهایی که هر دوی شما در رابطهجنسی میخواهید،پیوند جنسی بین شما را هیجانانگیزتر و قویتر خواهد کرد.معمولاً این زنان هستند که مکالمه را شروع میکنند.بهتر است اینگونه مسائل را با زبانی نرم و لطیف و غیرمستقیم با همسرتان بیان کنید. سلامت خوب،لذت بیشتر سرحال بودن و داشتن انرژی جنسی مثبت میتواند به ایجاد یک رابطهجنسی ارضاکننده و عالی بین شما و همسرتان کمک کند.از آنجا که سالم بودن کمک میکند بهتر بتوانید در فعالیتهای جنسی شرکت داشته باشید،خیلی مهم است که بدنتان را همیشه قوی و متناسب نگه دارید.برای داشتن فیزیکی سالم،میتوانید از مکملهای غذایی که برای بالا بردن سطح انرژی بدن هستند استفاده کنید. بهطورکلی رسیدن به ارگاسم ماکسیمم آنقدرها که همه فکر میکنند سخت نیست.آنچه مهمتر است این است که از طبیعیترین و سادهترین راههای برای کشف جنسیت خودتان استفاده کنید زیرا در به دست آوردن یک رابطه جنسی هیجانانگیز و ارضاکننده به شما کمک میکند.فقط لذت ببرید،تفریح کنید و هیچوقت از درمیان گذاشتن آنچه به شما لذت میدهد با همسرتان خجالت نکشید.به خاطر داشته باشید که س ک س باید مفرح باشد.نگرانیهایتان را دور بریزید و برای ایجاد پیوندی عمیق بین خودتان و همسرتان زمان بگذارید. پایین بودن میل جنسی در زنان پایین بودن میل جنسی یکی از موانع بر سر راه زنان برای دست یافتن به ارگاسم است.تقویتکنندههای مختلفی برای میل جنسی خانمها وجود دارد که این روزها بسیار محبوب شدهاند زیرا تعداد زیادی از زنان آنها را خریداری میکنند. این تقویتکنندههای طبیعی ترکیبی از مواد گیاهی و ارگانیک هستند که به بالا بردن گردش خون در اندام جنسی،افزایش تحریک جنسی،تقویت واکنس و سرعت انگیختگی و غلبه بر خشکی واژن کمک میکنند. منبع:آموزش مسائل زناشویی
-
- 4
-
- لذت بیشتر در رابطه ی زناشویی
- ازدواج
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
5 اصل یک رابطه ی زناشویی موفق اصل اول:درک متقابل یا همدلی دوطرفه یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم،هر برداشتی که از اعمال،رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است. در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد،حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.این نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند. خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون: 1-آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد. 2-رفتار،اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم. 3-آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد. 4-آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد. 5-آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد. 6-افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند. 7-هرآنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست. اصل دوم:درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم.شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم.در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم. در روابط میان زن و مرد،تفاوت های موجود میان این دو جنس درواقع مکمل آنان بوده و به هرکدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند.به بیان ساده تر،از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم. بعد دیگر جادوی تفاوت،تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛چرا که وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند،در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم. اصل سوم:داوری نکردن ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات،افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم. داوری کردن و قضاوت های منفی،به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند. در حقیقت ما باید دوست بداریم،بپذیریم،قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم. آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم.چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم. اصل چهارم:قبول مسئولیت برابر برای حفظ یک رابطه اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید،ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود.همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم،ایثار می کنیم،زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود. این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم.قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند.چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند. آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند.قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده،نقش داشته اند. نتیجه احساس قربانی بودن،احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است. اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود،مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد.اما بیشتر مردان مسئولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات،عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن،مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است. اصل پنجم:تمرین بخشش ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم. اما پنهان کردن رنجش و سرکوب کردن خشم در اصل کار بی حاصلی است چرا که بسیاری از ما وقتی رنجشی به دل داریم هرگز نمی توانیم آن را از کسی که به حرف هایمان گوش می کند پنهان کنیم،حتی اگر تلاش بسیاری برای این کار انجام دهیم. بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم:یا به راستی ببخشیم،یا اینکه به جای رنجیدن،مسئولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم.باید واقع بین باشیم،همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم.کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم. اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم،اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند،اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها،خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند،می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.
-
- 3
-
- ازدواج
- ازدواج و مسائل زناشویی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
دانلود کتاب اموزشی تنظیم خانواده دکتر باقرزاده دانلود کتاب اموزشی تنظیم خانواده دکتر باقرزاده این کتابچه اموزشی قبلا در پست 778 درج شده بود که به دلیل بن شدن اکانت 4shared از دسترس خارج شده بود ودر این پست مجددا برای استفاده دوستان بارگذاری شد. جمعيت و تنظيم خانواده (بهداشت باروري) دكتر باقرزاده بخش اول : جمعيت و خانواده فصل اول : جمعيت تعريف و انواع جمعيت مفاهيم و شاخص هاي اوليه جمعيت شناسي هرم هاي سني جمعيتي توزيع جغرافيائي جمعيت وقايع دموگرافيك يا حركات جمعيت جمعيت شناسي تاريخي مشكلات ناشي از رشد بي رويه جمعيت تغييرات جمعيت در ايران و جهان فصل دوم : خانواده مباني و اهداف خانواده تيپهاي خانواده اهداف تشكيل خانواده ملاكها و معيارهاي گزينش همسر ازدواج دانشجويي ديدگاه جوانان درباره ازدواج آفات ازدواج ديرهنگام اينترنت و ازدواج بخش دوم : تنظيم خانواده و بهداشت باروري فصل اول : تنظيم خانواده تعريف و قلمرو خدمات تنظيم خانواده اهميت خدمات تنظيم خانواده اهداف تنظيم خانواده قانون تنظيم خانواده و جمعيت تاريخچه تنظيم خانواده در ايران سلامت و بهداشت باروري(كنفرانسهاي آلماتا و قاهره) فصل دوم : فيزيولوژي توليد مثل در انسان هورمونها و غدد مرتبط با توليد مثل آناتومي و فيزيولوژي دستگاه تناسلي مرد آناتومي و فيزيولوژي دستگاه تناسلي زن فصل سوم : برنامه كشوري براي تنظيم خانواده پنج محور اصلي برنامه كشوري براي تنظيم خانواده انواع روش هاي پيشگيري از بارداري قرص هاي خوراكي پيشگيري از بارداري آمپول يا روش تزريقي پيشگيري از بارداري نورپلانت(كپسولهاي كاشتني)پروژسترون كاندوم روش اورژانس پيشگيري از بارداري آي يو دي روشهاي دائمي پيشگيري از بارداري متن کامل جزوه درسی تنظیم خانواده دکتر باقرزاده را ازلینک زیر دریافت نمایید: دانلود کنید. پسورد : [Hidden Content]
-
- قانون تنظيم خانواده و جمعيت
- پیشگیری
- (و 10 مورد دیگر)
-
تو این دوره زمونه همه ازش فرارین!!!!!!! به نظرتون واقعن باس ازش فراری بود؟؟؟؟؟؟؟ چرا منه جوون نباید شرایطم جوری باشه که بتونم به ازدواج برسم؟؟؟؟؟ ازدواج موقت به نظرتون چرت نی؟؟؟؟؟؟؟ تفاوتش با زنایی که دو نفر راضین چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:thk: به نظرتون ازدواج یعنی رابطه جنسی فقط؟؟؟؟؟؟؟؟:shame: علاقه و هدف واقعیش که همون رسیدن به آرامش در کنار همسر چی میشه؟؟؟؟؟؟؟:imoksmiley: کلا ازدواج یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ------------------------------ پ.ن: ایرانیها قبل از عربا واسه واژه عشق از چه جایگزینی استفاده میکردن؟؟؟؟؟؟
- 52 پاسخ
-
- 13
-
- ازدواج
- ازدواج موقت
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
ازدواج کردن برای مردان بسیار خوب است اما......
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبارو مقالات و موضوعات متفرقه
به نظر میرسد ازدواج کردن برای مردان بسیار خوب است اما همیشه برای زنان فواید به دنبال ندارد!!! پژوهشگران می گویند هر چند ازدواج تاثیرات مثبتی را در هر دو جنس باعث میشود اما ذی نفع اصلی آن مردان میباشند. مردان در تمام اموری که ازدواج در آنها تاثیر دارد، منفعت بیشتری بدست می آورند و انتفاع زنان از ازدواج در صورتی حاصل میشود که یک رابطه ی زناشویی مطلوب و کانونی گرم و صمیمی ایجاد شود. در حالیکه به نظر میرسد مردان کمتر تحت تاثیر کیفیت زندگی مشترک خود قرار میگیرند و بطور ساده و اولیه به محض تأهل از مزایای آن بهره مند میشوند، به عبارت دیگر نفس عمل ازدواج باعث بهبود زندگی مردان میشود، اما بهبود زندگی زنان تحت تأثیر کیفیت زندگی زناشویی خواهد بود. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از خبرگزاری فرانسه ، ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در واقع تشکیل یک کانون اجتماعی است. این بدان معنی است که همراه با مفهوم ازدواج یکسری انتظارات وابسته به فرهنگ نیز وجود دارد و بدینگونه افراد با این اقدام کاری بیش از شروع یک زندگی ساده با همسر را آغاز میکنند و در واقع با این عمل خود را به مجموعه ای از قوانین قرار دادی و انتظارات متصل میسازند. او در مقام همسر و والد مورد انتظارات دیگران قرار میگیرد و از دیدگاه سایرین باید رفتاری متفاوت از زمان تجرد داشته باشد. تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده است مردانی که مسنتر از زنانشان هستند امید به زندگیشان ۱۱ درصد بالاتر از دیگر مردان است اما این موضوع در زنان برعکس است. -
تست ازدواج ویژه دختر و پسران مجرد
peyman sadeghian پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ازدواج و مسائل زناشویی
در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح میدهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند، اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح میدهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده میدهند میل به ازدواج احساس میشود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده میدهند… حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم… آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود میآید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟ ۱- آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان میبینید، غبطه میخورید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۲- آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده میبینید، افسوس میخورید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۳-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت میبرید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۴- زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود میگویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۵-آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۶- آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۷-آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۸- آیا شما موسیقی های آرام گوش میدهید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۹- آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۱۰- آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند. الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۱۱- آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۱۲- زمانی که پدر مادرتان میگویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمیکنید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۱۳- آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور میکنید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات ۱۴- آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟ الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات نتیجه: اگر از ۱۴ پرسش بالا به ده گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است. اگر به ده گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج هنوز در وجودتان احساس نشده است . اگر به هفت گزینه پاسخ گاهی اوقات داده اید به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمیدانید که باید ازدواج کنید یا نه، همچنان مجرد بمانید. منبع//www.patoghestan.com- 6 پاسخ
-
- 13
-
- منفی
- میل به ازدواج
- (و 14 مورد دیگر)
-
دفعه بعد كه با همسرتان بر سر يك موضوع بحث كرديد خوشحال باشيد، زيرا محققان دانشگاه يوسيالاي متوجه شدند داشتن يك بحث سازنده با همسر ميتواند به تقويت سيستم ايمني بدن انسان كمك كند. به گزارش برترین ها، محققان از زوجهاي جواني كه از زندگي خود رضايت داشتند خواستند به مدت 15 دقيقه در مورد مشكلاتشان بحث كنند. آنها متوجه شدند اين كار باعث افزايش فشار خون و ضربان قلب همسران شده و توليد سلولهاي سفيد را افزايش ميدهد. در حقيقت فوايد اين بحث كردن درست مانند ورزش كردن ميتوانست روي سلامت زوجها اثر بگذارد اما اين بحثها بايد با دقت و به دور از هر گونه بگومگو و كشمكش باشد. زوجهايي كه مرتبا در مجادلهها و بحثها يكديگر را مسخره ميكنند و باعث آزار هم ميشوند نه تنها روحيه يكديگر را تخريب ميكنند بلكه تعداد سلولهاي سفيد بدن آنها نيز كاهش پيدا ميكند. ترشح هورمون استرس در اين زوجها افزايش پيدا ميكند و همين عوامل سبب ميشود مدت زمان بهبود پيدا كردن آنها از بيماري تا 40 درصد طولانيتر از ديگران باشد. دانشمندان معتقدند، همسران بايد در مورد مشكلات خود با يكديگر بحث كنند و سعي نكنند ناراحتيهاي خود را پنهان كنند. افرادي كه احساسات و نظرات خود را مخفي ميكنند تعداد كمتري از سلولهاي مفيد را در بدن خود دارند و بيشتر بيمار ميشوند. برترین ها
-
دوست داريد ازدواج كنيد اما احساس ميكنيد كه هيچ كدام از مردان جهان به شما توجهي ندارند و حتي حاضر نيستند بهعنوان يك گزينه احتمالي به شما فكر كنند؟ اطرافتان كساني هستند كه مشتركات زيادي با شما دارند اما آنها هم تنها بهعنوان يك دوست روي شما حساب ميكنند و تمايلي به ازدواج با شما ندارند؟ دوستان دوره دبيرستان و دانشگاهتان يكييكي سر خانه و زندگي خودشان رفتهاند و احساس ميكنيد كه تنها ماندهايد؟ اگر مدام ذهنتان را با اين فكر و خيالها پر كردهايد، بهتر است دست برداريد و از مجرديتان يك بحران پر از غصه نسازيد. شايد هنوز آمادگي ازدواج نداريد و نتوانستهايد آنطور كه بايد براي ساختن يك زندگي مشترك آماده شويد. ازدواج كردن موضوعي نيست كه بتوان برايش الگو و راه حل ارائه كرد اما شايد با خواندن مراحل زير بتوانيد براي ازدواجتان آمادهتر شويد و دست از اين نگرانيها هم برداريد. آه و ناله نكنيد به منفيبافيهايتان پايان دهيد. وقتي كه با دوستان يا خانوادهتان صحبت ميكنيد، خشم يا عصبانيتتان از اينكه ازدواج نكردهايد را بروز ندهيد. به جاي اينكه مدام از ازدواج نكردنتان حرف بزنيد سعي كنيد در مورد موضوعاتي كه براي طرف مقابلتان جالب است گفتوگو كنيد. ميتوانيد با توجه به شخصيت فرد مقابلتان از سياست، مذهب، هنر، سرگرمي يا ورزش صحبت كنيد و اگر هم كسي از شما پرسيد كه چرا ازدواج نكردهايد، به جاي آه و ناله كردن خيلي منطقي بگوييد كه هنوز با فردي كه برايتان مناسب باشد روبهرو نشدهايد. دوستيهايتان را خراب نكنيد براي جلب توجه ديگران به هر شيوهاي متوسل نشويد. اگر شما يك دوست يا همكار داريد كه نسبتا به شما نزديك است و احساس ميكنيد، ميتواند فرد مناسبي در زندگي شما باشد، عجولانه اقدام نكنيد. بگذاريد زمان بگذرد و به شما ثابت شود كه آيا ميتوانيد زوج خوبي براي هم باشيد يا اينكه او هم همين علاقه را به شما دارد؟ هيچ وقت با فرستادن يك پيامك عاشقانه و ابراز عشقتان به زبان بيزباني، رابطه دوستيتان را خراب نكنيد زيرا ممكن است او با ديدن چنين واكنشهايي از طرف شما، كاملا از شما فاصله بگيرد و همين دوستي آرام و ساده را هم از دست بدهيد. از طرف ديگر اگر او به فرد ديگري علاقهمند است، واكنش خصمانهاي نشان ندهيد و دوستيتان را به هم نريزيد. به اين فكر كنيد كه اين فرد در مقام يك دوست ساده چقدر به زندگي شما آرامش ميدهد و تنهاييتان را از بين ميبرد. با اين اوصاف آيا هنوز هم ارزش اين را دارد كه بهخاطر اينكه عاشقتان نيست از زندگيتان بيرون برود؟ زندگيتان را شلوغ كنيد براي مشغول كردن ذهنتان و شلوغ كردن زندگيتان راههاي ديگري پيدا كنيد. درست است كه هر تعلقي در زندگي جاي خودش را دارد و هيچچيز نميتواند جاي يك همراه خوب را براي شما پر كند اما اگر از تكبعدي بودن دست برداريد و مشغوليتهاي ديگري براي خودتان ايجاد كنيد خيلي چيزها تغيير ميكند. سعي كنيد كار مورد علاقهتان را پيدا كنيد و آن را جدي بگيريد، براي زندگيتان دليلي پيدا كنيد. اين دليل ميتواند كار، تحصيل، دوستان، خانواده يا هر چيز ديگري باشد. همانطور كه گفتيم اين موارد نميتواند جاي يك رابطه حمايتگرانه و عاطفي را پر كند اما اگر شما زندگيتان را پوچ و بيمعنا نبينيد و دلايل زيادي براي افتخار كردن بهخود و زندگيتان داشته باشيد، حالتان خيلي بهتر از حالا ميشود. قطعا در خانواده و در ميان دوستان شما افراد زيادي هستند كه قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان كمتر ميشود. ممكن است با ازدواجكردن هر كدام آنها از خود بپرسيد كه چرا شما نتوانستهايد يكي از گزينهها باشيد و چرا هميشه زنان ديگر هستند كه مورد توجه قرار ميگيرند اما به جاي اين فكر و خيالها سعي كنيد در خود معيارهايي را پرورش دهيد كه از نظر همه براي انتخاب يك همسر ايدهآل ضروري هستند. آدمهاي اطراف شما براساس رفتارهايي كه در همين لحظات عادي زندگيتان انجام ميدهيد روي شما قضاوت ميكنند. بدخلقيها، بهانهگيريها، رفتارهايي كه با خانوادهتان داريد و بسياري موارد ديگر ميتواند مبناي قضاوت ديگران روي شما باشد. پس اگر واقعا قصد ازدواج داريد و اين دنياي مجردي آزارتان ميدهد، به همه اين جزئيات توجه كنيد. ظاهرسازي كافي نيست بلكه بايد با دل و جان همه اينها را تغيير دهيد. از رابطههايتان درس بگيريد ممكن است شما پيش از اين، چند رابطه شكست خورده را تجربه كرده باشيد و اين شكستهاي مكرر اعتماد به نفس شما را از بين برده باشد. بهجاي اينكه احساس ناتواني كنيد سعي كنيد از اين شكستها درس بگيريد. رابطههاي شما به چه دلايلي شكست خورده؟ چه اشتباهاتي كردهايد و چه كارهايي ميتوانستيد و نكردهايد؟ اگر واقعا دوست داريد كه ازدواج كنيد بايد براي شروع يك رابطه تازه آماده باشيد. مهم نيست كه اين رابطه در چه زماني شكل ميگيرد بلكه شما بايد هميشه براي چنين ارتباطي آماده باشيد. رابطهها و زندگيهاي مشترك اطرافيانتان هم ميتواند براي شما الگوي خوبي باشد اينكه چه رفتارهايي انجام ميدهند كه از نظرتان اشتباه است و بايد از آنها بپرهيزيد و چه رفتارهايي ميتواند الگوي مناسبي براي زندگي آينده شما باشد. از طرف ديگر به رفتارها و شخصيت مردان اطرافتان هم دقت كنيد. شايد با همين بررسيها بتوانيد در تصميمگيري آيندهتان هم موفقتر باشيد و بدانيد كه چه مردي ميتواند شاهزاده سوار بر اسب شما باشد. وسواس را كنار بگذاريد محافظه كاريهاي بيمورد را كنار بگذاريد و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نكنيد. اگر خواستگارهايي داريد كه حاضر نيستيد حرفهايشان را بشنويد يا اگر گاهي فاميل و دوستانتان كسي را براي ازدواج به شما معرفي ميكنند اما شما اهميتي نميدهيد، بايد كمي در نگاهتان تجديد نظر كنيد. شايد يكي از همين موارد بتواند همسر ايدهآلي براي شما باشد. از آشنايي نترسيد و چند هفتهاي با خواستگارهايتان صحبت كنيد و بعد تصميم بگيريد، مشكلات كوچك آدمها را بهانه نه گفتن نكنيد. فراموش نكنيد كه هر كسي با هر شخصيتي هم كه باشد، مشكلاتي دارد كه ميتوان از آنها ايراد گرفت. شما نميتوانيد يك شخصيت بيعيب و نقص را بهعنوان همسرتان انتخاب كنيد چون اصلا چنين شخصيتي وجود ندارد اما سعي كنيد فردي را انتخاب كنيد كه بتوانيد با مشكلاتش كنار بياييد و مدام به خاطرشان افسرده يا عصباني نشويد. تكليفتان را روشن كنيد شما نبايد براي فرار از چيزي به سمت ازدواج برويد بلكه بايد تنها براي ساختن يك زندگي بهتر در كنار فردي كه به شما آرامش ميدهد چنين قدمي برداريد. اگر نميدانيد چطور بايد انتخاب كنيد و چطور پيش برويد بهتر است سراغ يك مشاور برويد. با شركت در كلاسهاي آمادگي ازدواج ميتوانيد تا حدودي تكليفتان را روشن كنيد و هم آگاهانهتر انتخاب كنيد و هم منطقيتر پيش برويد.
-
زندگی مشترک، باهم زندگی کردن است نه در کنار هم بودن; مشکلات یکدیگر را تحمل کردن و بر مشترکات تاکید کردن; خوبی ها را دیدن و بدی ها را نادیده گرفتن; عشق ورزی خالصانه کردن... زندگی مشترک، زندگی کردن در کنار هم نیست بلکه باهم زندگی کردن است; پس از آنکه عشق و شور و شوق اولیه زندگی فروکش می کند و اختلاف سلیقه ها بروز می کند، بعضی از زوجها، به جای آنکه با هم زندگی کردن را یاد بگیرند و سعی کنند به مشترکاتشان بپردازند، از هم فاصله می گیرند و در بهترین حالت، هر کدام زندگی خود را می کنند. البته گاهی اوضاع از این بدتر می شود و دیگر نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند. در حالی که یکی از پایه های زندگی مشترک، مدارا کردن با یکدیگر است; زندگی کردن بر مبنای تفاهمات و تحمل تفاوتها. اگر اساس زندگی چنین شد، به مرور تفاهمات بیشتر شده و اختلافات کمتر می شود; محبت روزافزون گشته، عشق ورزی معامله ای ( اگر تو به من ابراز محبت کنی، من هم به تو ابراز محبت می کنم!) جای خود را به عشق ورزی خالصانه خواهد داد. مدارا کردن با دیگران چنان مورد تاکید است که پیامبر اکرم می فرمایند " پروردگار من، همانطور که من را به انجام واجبات امر کرده، به مدارا کردن با مردم نیز امر کرده است " وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۲۰۰ در جایی که مدارا کردن با مردم چنین اهمیتی دارد، مدارا کردن با شریک زندگی چه جایگاهی خواهد داشت؟! در یک زندگی زناشویی موفق، عشق ورزی معامله ای (اگر تو به من ابراز محبت کنی، من هم به تو ابراز محبت می کنم!) جای خود را به عشق ورزی خالصانه خواهد داد. تفاهمات زندگی مشترک را به راحتی می توان از یک گفتگوی دوستانه زوجین با هم، استخراج کرد. برای این منظور می توان به روش زیر عمل کرد: در مرحله اول لازم است که هر یک از شما (زن و شوهر)، یک برگ کاغذ آماده کنید و در طول یک هفته آن را با جملاتی کوتاه که بیان کننده تصویر ذهنی شما از یک رابطه عشقی ارضا کننده و ایده آل است، پر کنید. کیفیت و ویژگی های مطلوبی که هم اکنون در رابطه خود دارید را نیز منظور کنید . کیفیت ها و ویژگی هایی که آرزو می کردید در رابطه تان وجود داشتند را نیز به طور حتم بنویسید. جملات خود را می بایست با زمان " حال ساده " بیان کنید. گویی که از قبل اتفاق افتاده اند. به عنوان مثال: " ما با یکدیگر خوش می گذرانیم." "ما با بچه هایمان مهربان و با محبت هستیم." "با یکدیگر با عشق و محبت و شور و حرارت رفتار می کنیم. " تمامی این موارد را با جملاتی که از لحاظ دستوری مثبت هستند، بیان کنید. به عنوان مثال به جای: " ما با هم دعوا نمی کنیم."، بنویسید: "ما اختلافمان را با صلح و آرامش حل و فصل می کنیم . " در بیان مشکلات زندگیتان و آنچه که باعث اذیت شما می شوند نیز به همین صورت عمل کنید یعنی به جای آن که مشکل را بنویسید، سعی کنید آن را در قالب یک جمله مثبت که گویا در زندگی شما این مشکل حل شده است، بنویسید. مثلا اگر دوست دارید که رابطه همسرتان با خانواده شما بهتر شود، این را در قالب یک جمله مثبت بنویسید "رابطه ما با خانواده همسرمان، رابطه ای گرم و صمیمانه است." دقت کنید که این تمرین به منظور این است که شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر آگاه سازد و به هیچ وجه به این معنا نیست که مجبور هستید تا آن نیازها را برآورده سازید; نباید از یکدیگر توقع انجام آنها را داشته باشید و الا نتیجه نخواهید گرفت بلکه فقط به این جهت است که شما از نیازهای همسرتان آگاه گردید و سعی کنید که آن را در زندگی پیاده سازید. پس از یک هفته که توانستید این برگه را پر کنید، برگه همسرتان را بگیرید و آن را با برگه خود مقایسه کنید. به موارد مشترک توجه کنید و زیر آنها خط بکشید. (مادامی که مفهوم کلی جملاتتان یکسان هستند، اهمیتی ندارد چنان چه از کلمات مختلفی استفاده کرده باشید.) چنانچه همسرتان جملاتی نوشته است که شما نیز با آن موافق هستید، اما به فکر خودتان نرسیده بود، آن ها را به لیست خودتان اضافه کنید. حال لازم است در یک گفتگوی دوستانه، یک تصویر ذهنی مشترک از زندگی مطلوبتان استخراج کنید. در مقاله ای با عنوان تداخل دو جنس مخالف در هم، نحوه تصویرسازی ذهنی مشترک بیان شده است.
-
«ترز وان Theres Vaghn» يك بانوي امريكايي 21 دسامبر سال 1922 در جلسه دادگاه اعتراف كرد كه در طول عمر خود تا آن زمان 62 بار شوهر كرده بود و با اين اعتراف نام خود را وارد تاريخ اجتماعي كرد، زيرا كه 62 بار ازدواج براي يك زن سابقه نداشته است. وي به شكايت اخرين شوهرش به دادگاه احضار شده بود. وي گفت كه شوهر كردن عادت او شده است و نمي تواند بيش از چند هفته تا چند ماه با يك شوهر زندگي كند و اگر شوهر با زبان خوش راضي به طلا ق نشود دست به زجر دادن او مي زند. در پي اين اعتراف بسياري از روانشناسان، داوطلب بررسي در باره اين عادت بانو ترز شدند. بعدا نتيجه اين بررسي به صورت يک اصل در روانشناسي درآمده است که تکرار ازدواج و تعدد "پارتنر ***" و نيز خودفروشي و همجنسبازي به صورت عادت در مي آيد و ترک چنين عادتي نياز به شرکت در کلينيک هاي ويژه دارد. iranianshistoryonthisday
-
سخنرانی پندآموز و جالب استیو جابز بنیانگذار "اپل"
DavOOd_TiTaN پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار اینترنت
سخنرانی پندآموز و جالب استیو جابز بنیانگذار "اپل" در مراسم فارغالتحصیلان دانشگاه استنفورد من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغالتحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاههای دنیا درس میخوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشدهام. امروز میخواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و شامل سه تا داستان است. - اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست. من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترك تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترك تحصیل تو دانشگاه میآمدم و میرفتم و خب حالا میخواهم برای شما بگویم که من چرا ترك تحصیل کردم. زندگی و مبارزهی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود. یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم از مادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آنها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند. این جوری شد که هفده سال بعدش من وارد کالج شدم و به خاطر اینکه در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریهی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریهی دانشگاه خرج میکردم. بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایدهی چندانی برایم ندارد. هیچ ایدهای که میخواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چه جوری میخواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترك تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست میشود. اولش یک کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه میکنم میبینم که یکی از بهترین تصمیمهای زندگی من بوده است. لحظهای که من ترك تحصیل کردم به جای این که کلاسهایی را بروم که به آنها علاقهای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم میخوابیدم. قوطیهای خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس میدادم که با آنها غذا بخرم. بعضی وقتها هفت مایل پیاده روی میکردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذاهایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونیام تو راهی افتادم که تبدیل به یک تجربهی گرانبها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیمهای خطاطی را تو کشور میداد. تمام پوسترهای دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی میشد و چون از برنامهی عادی من ترك تحصیل کرده بودم، کلاسهای خطاطی را برداشتم. سبک آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت میبردم. امیدی نداشتم که کلاسهای خطاطی نقشی در زندگی حرفهای آیندهی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاسها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی میکردیم تمام مهارتهای خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونتهای کامپیوتری هنری و قشنگ بود. اگر من آن کلاسهای خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونتهای هنری الآن را نداشت. همچنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب میبینید آدم وقتی آینده را نگاه میکند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه میکند متوجه ارتباط این اتفاقها میشود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، به زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است. - داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است. من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم هواز شرکت اپل را در گاراژ خانهی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت. ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیرهی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر میتواند از شرکتی که خودش تأسیس میکند اخراج شود، خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر میکردیم توانایی خوبی برای ادارهی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش میرفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آیندهی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم. احساس میکردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست دادهام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو. شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم. پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیاست. دریک سیر خارق العادهی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم. اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض میدهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقتها زندگی مثل سنگ توی سر شما میکوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام میدادم که واقعاً دوستش داشتم. - داستان سوم من در مورد مرگ است. من هفده سالم بود یک جایی خواندم که اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که من توی آینه نگاه میکنم از خودم میپرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام میدهم یا نه. هر موقع جواب این سؤال نه باشد من میفهمم تو زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر داشتن این که بالآخره یک روزی من خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیمهای زندگی ام را بگیرم چون که تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند. حدود یک سال قبل دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقهی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعدهی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچههایم بگویم در مدت سه ماه به آنها یادآوری بکنم. این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم ... من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آنها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معدهام میگذشت و وارد لوزالمعدهام میشد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونههای سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است ! مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آنهایی که میخواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همهی ماست. شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنهها را از میان بر میدارد و راه را برای تازهها باز میکند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن تو زندگی بقیه هدر ندهید. هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید. موقعی که من سن شما بودم یک مجلهی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر میشد که یکی از پرطرفدارترین مجلههای نسل ما بود. این مجله مال دههی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست میشد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از اینکه گوگل وجود داشته باشد. در وسط دههی هفتاد آنها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شمارهی شان یک عکس از صبح زود یک منطقهی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود : Stay Hungry, Stay Foolish این پیغام خداحافظی آنها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر میکردند. و این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغالتحصیلی شما آرزویی هست که من برای شما میکنم. -
با سلام و درود به همه دوستان !!!! نيازمند ياري دوستان هستيم ................. من با یه دختری دوس شدم خو ب خیلی هم دوسش دارم گفتم که بیا با هم ازدواج کنیم اما اون از من 3 سال بزرگته تازه میگه مهریه 1000 سکه ای هم میخواد خونه جدا هم میخواد چکار کنم؟ شما با مهریه ی سنگین موافقین؟ میترسم بکشم عقب دلش بشکنه ..... تازه ما تو چت با هم اشنا شدیم به نظرت روش اشنایی مهمه؟راستی حتی تو یه استان هم نیستیم من تازه 20سالمه تازه میخوام برم کارشناسی بخونم بعدش برم سربازی میگه بیا قبل سربازی نامزد کنیم نمیدونم چکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنی ................ نظرات سازنده پذيرفته ميشه ......لطفا اسپم نكنيد با تشكر:flowerysmile:
-
مردان در مورد ازدواج، همسر و روابط زناشویی چگونه می اندیشند
afa پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بخش بانوان
سوال: شما میگویید مردان نیز به اندازۀ زنان مایلند در مورد ارتباط زناشوییشان صریح و بدون خجالت و رودربایستی حرف بزنند، اما روش آنها متفاوت است. این حالت چگونه میتواند تغییر یابد و این تضادها به چه دلیل است؟ نیل چتیک، نویسندۀ مقالۀ تحقیقی "صدای مردان" توضیح میدهد که، مردان واقعا در مورد ازدواجشان، همسرشان ، روابط زناشویی و وفاداری چگونه فکر میکنند سوال : از نظر یک مرد ازدواج یک انتقال و یک گذرگاه بزرگ در زندگی است، هم از نظر ذهنی و هم از نظر رفتاری. تفاوت رفتاری یک مرد مجرد با یک مرد متاهل چیست؟ شک نکنید که ازدواج هر مردی را عوض میکند. در غالب موارد، مردی که به تازگی ازدواج کرده مسئولانهتر از دوران تجرد رفتار خواهد کرد. به این ترتیب که به کار خود بیشتر اهمیت میدهد و برای ارتباطات خود و تاثیرگذاری خود بر دیگران اهمیت بیشتری قائل خواهد شد و در موارد معدودی نیز عصبی و بی طاقت میشوند، به طرق مختلف از کوره در میروند و مایل هستند اقتدار خود را ثابت کنند. طبق تحقیقات مختلفی که انجام داده ام میتوانم بگویم بیشتر مردان با وجود آنکه در دوران تاهل محتاطانه تر تصمیم گیری میکنند، اما غالبا" در سالهای اول دوران تاهل شاد و با نشاط هستند سوال : تفاوت عمدۀ مردان با زنان در اظهار عشق و نشان دادن عواطف و دلبستگیهایشان چیست؟ از نظر من دو تفاوت عمده مطرح است اول آنکه زنها معمولا" محبت خود را با کلام نشان میدهند در حالیکه مردان ترجیح میدهند با رفتاربه همسرشان اظهار علاقه کنند. شوهران میگویند که آنها با انجام کارهایی مثل تحویل گرفتن لباسها از لباسشویی، شستن و بنزین زدن به ماشین همسرشان ، تمیز کردن و آب دادن حیاط و باغچهها ، ساعتها کار کردن در بیرون از خانه که کاری است سخت و طاقت فرسا و پیشقدم شدن برای روابط زناشویی در حقیقت عشق خود را به همسرشان نشان میدهند. برای بسیاری از مردان گفتن جملۀ "دوستت دارم" واقعاً سخت است به همین دلیل با رفتارشان عشق خود را نشان میدهند دوم آنکه زنان دوست دارند شوهرشان روبرویشان باشد در حالیکه مردان دوست دارند همسرشان در کنارشان باشد. قدم زدن در کنار هم، تماشای فوتبال در کنار همسر، سر میز غذا در کنار هم نشستن و رانندگی در جاده در شرایطی که همسرشان کنار دستشان روی صندلی جلو نشسته باشد همگی لحظات رویایی و مطلوب مردانی است که از حضور همسرشان در کنار خود لذت میبرند. مردان از به اشتراک گذاشتن فضا و شرایط با همسر خود بیشتر لذت میبرند تا به اشتراک گذاشتن احساسات سوال: مردان وقتی میل و انگیزۀ روابط زناشویی بوجود میآید معمولا"ً آن را به تعویق میاندازند. چه ارتباطی میان روابط زناشویی با احساس مردان وجود دارد؟ واقعیت این است که از هر 5 مورد ازدواج، در 4 مورد مردان خواهان ارتباط بیشتر هستند. یکی از دلایل این مسئله دلیل بیولوژیکی و ماهیت مردانۀ آنهاست. ترشح تستوسترون با میل به ارتباط زناشویی است و در بدن مردان تستوسترون بیشتر از زنان ترشح میشود. اما طبق تحقیق دلیل اصلی این امر آن است که تقریباً همۀ مردان روابط زناشویی را مهمترین پدیدۀ ازدواج میدانند _ آنها در زندگی زناشویی به روابط زناشویی بهای زیادی میدهند. اما در عین حال وقتی حالت میل به رابطه بوجود میآید اکثر مردان دوست دارند به این میل بی اعتنایی کنند، بیشتر برای آن برنامه ریزی کنند و با فکر کردن در مورد آن وقت بگذرانند و اگر خیلی ضروری نبود از آن بگذرند سوال: شما میگویید مردان نیز به اندازۀ زنان مایلند در مورد ارتباط زناشوییشان صریح و بدون خجالت و رودربایستی حرف بزنند، اما روش آنها متفاوت است. این حالت چگونه میتواند تغییر یابد و این تضادها به چه دلیل است؟ اگر میخواهید شوهرتان در مورد روابط زناشوییتان صحبت کند هرگز چنین سوالاتی را آغاز نکنید، " تو چه احساسی داری؟" یا " حالتهایت را برای من بگو". بلکه بهتر است بگویید: " چی فکر میکنی؟" یا " چکار کردی؟" ، به این ترتیب مردها یکراست میروند سراغ احساساتشان و در مورد آن حرف خواهند زد اما با واژهها ، زبان و روش خودشان. حقیقت این است که زبان احساسات اکثر مردان، زبان شیوا و روانی نیست همچنین مردان همیشه از اینکه پس زده شوند هراسانند و به قضاوت منفی طرف مقابلشان فکر میکنند سوال : " به چی فکر میکردی؟" سوالی است که در اکثر روابط زناشویی همسران از هم میپرسند. متداولترین سوء تفاهمات زنانه در مورد شوهرشان و اینکه او به چه چیزی و به چه کسی فکر میکند چیست؟ اکثر مردانی که با آنها مصاحبه میکردم معترضانه میگفتند، این زنها تا دم مرگ از ما میخواهند در مورد همه چیز با آنها حرف بزنیم. بعضی مردان میگویند بهتر است همیشه با همه چیز موافقت کنند و اصلا" مخالفتی در کار نباشد تا بحثی در نگیرد. آنها تفاوتها را پذیرفته اند. من فکر میکنم زنها معتقدند مردان از مشکلات فرار میکنند یا از حرف زدن میترسند. اما مردان میگویند در روابط زناشویی یک سری از مشکلات هرگز حل نخواهند شد و این تفاوتهای ماهوی زنانه و مردانه را پذیرفته اند؛ به همین دلیل به امتیازات و نکات مثبت زندگی اشان فکر میکنند و ترجیح میدهند پیرامون تفاوتها، اختلاف نظرات و اختلاف سلیقهها اصلا" حرف نزنند . **چشم باز ، ذهن باز** سوال : زنان چگونه میتوانند مفهوم حرکات و رفتارهای مردان را دقیقا" بفهمند؟ این موضوع را به خاطر بسپارید که رفتار اکثر مردان حکم کلام را دارد. به جای آنکه صبر کنید تا همسرتان به شما بگوید "دوستت دارم" یا " چقدر زیبا شده ای" ، به دنبال علائمی بگردید که در رفتار اوست و به معنای عشق ورزی و اظهار علاقه است. به کارهای کوچکی که به منظور اظهار عشق برای شما انجام میدهد توجه کنید؛ به او بگویید که کارهایی را که برای شما انجام میدهد تا بدانید که دوستتان دارد را درک میکنید همچنین به خاطر داشته باشید که پیشقدم شدن برای روابط زناشویی یکی از راههای اظهار علاقۀ مردان به همسرشان است. البته این تنها راه ابراز علاقه نیست ولی زنان نباید همۀ روابط زناشویی را نتیجۀ خودخواهی شوهرشان بدانند. پیشقدم شدن برای روابط زناشویی مرد را آسیب پذیر میکند، چون همیشه نگران است که مبادا همسرش تمایل نشان ندهد یا لذت نبرد. در چنین شرایطی کافی است ابتدا شما تنها با یکی دو حرکت ساده میل و اشتیاق خود را به رابطه با او نشان دهید سوال : با توجه به آنکه ارتباطات عاطفی مردان کاملا" متفاوت از زنان است ، موثرترین و بهترین راه ابراز علاقۀ یک زن به شوهرش چیست؟ برای اکثر مردان ابراز احساسات بی پردۀ همسرانشان بسیار شیرین و لذت بخش است. آنها ابراز عشق فیزیکی و کلامی همسرشان را خیلی دوست دارند. فقط فراموش نکنید که توقع نداشته باشید او هم مثل شما رفتار کند. با توجه به این تفاوتهای ماهیتی مردانه و زنانه ، هیچ روش خاصی برای اظهار علاقۀ زنان توصیه نمیشود. زنها میتوانند هر طور که راحتند و به هر شکلی که میتوانند _ از طریق کلام، در آغوش کشیدن، غذای خوشمزه درست کردن یا هر روش دیگری _ عشق خود را به همسرشان نشان دهند سوال : شما گفتید هر ازدواج 4 مرحله دارد : ماه عسل، خانواده، خلاء ، بلوغ زندگی. تفاوت عمده و مهم رفتار زنان و مردان در هر یک از این مراحل چیست و برای آنکه زنان بتوانند همیشه مردان را مشتاق و علاقمند مثل مرحلۀ اول نگه دارند چه توصیه ای دارید؟ قبل از هر چیز باید بگویم، مطمئن باشید اکثر مردان در هر 4 مرحلۀ زندگی مشتاق و علاقمند به زندگی هستند. در تحقیق ، به این نتیجه رسیدم که در همۀ مراحل ازدواج، بیش از نیمی از مردان از زندگی مشترک و بودن در کنار همسرشان راضی هستند وقتی مردان ناراضی باشند، در همۀ مراحل ازدواج ناراضی خواهند بود و این نارضایتی را با کناره گیری از همسر (هم جسمی و هم احساسی) و گاه با سعی در برقراری ارتباطات نامشروع در خارج از خانه نشان میدهند. بهترین راه برای مقابله با این مشکل این است که از مرد بخواهید صادقانه و شفاف ناراحتی خود را ابراز کند _ به هر روشی که مایل است _ و مشکل خود را مطرح کند. اگر کار به جایی رسید که دیگر نمیتوانستید دور شدن او از خودتان را تحمل کنید، آنگاه از او بخواهید که باهم نزد مشاور بروید سوال : توصیۀ شما برای زنانی که میخواهند شوهرشان را خوشحال و متعهد نگه دارند و او را از ازدواجی که کرده است راضی نگه دارند چیست؟ به نظر من زن وظیفه ندارد شوهرش را متعهد و شاد نگه دارد ولی باور دارم که مردها مایلند همسرشان با آنها رفاقت و دوستی کند، کسی که بتوانند روی او حساب کنند کسی که بتوانند به او اطمینان کنند؛ به قول یکی از مردانی که با او مصاحبه میکردم، کسی که هوای آنها را داشته باشد و پشتیبان آنها باشد. همچنین آنها کسی را میخواهند که با آنها مشارکت و همراهی کند؛ در جستجوی راهی باشد که از وجود هم بیشتر لذت ببرند و روابط خود را با شوهرانتان بر اساس خصائل نیکو، همراهی، درک متقابل، عشق ورزی و محبت بنا نهید -
چرا دختر و پسرها برای ازدواج دنبال کسانی شبیه پدر و مادرشان هستند؟
afa پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دختران و پسران
بسیاری از زوج ها برای انتخاب همسر به دنبال تکرار ارتباطات خوشایند گذشته هستند. در واقع آن ها بدنبال چیزی شبیه پدر و یا مادرشان و یا شخصیتی از این قبیل هستند. برای همین هم بسیار از نظریه پردازان بر این باورند که زندگی در یک دور مداوم، تکرار گذشته ها است. دختر و پسر از نظر رفتار و چهره تقریباً به چهره والدین خود گرایش دارند، دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر. از نظر روانشناختی، این انتخاب نوعی تکرار الگوی دورنی است، الگویی از روابط عمیق و صمیمانه. برای همین در بسیاری از موارد ما کسانی را از نظر ویژگی ها برای ازدواج خوب می پنداریم که شبیه به والدین ما باشند. ما با این افراد راحت تر ارتباط برقرار می کنیم، راحت تر هم حسی می کنیم و به نوبه ای احساس می کنیم که سال ها است که یکدیگر را می شناسیم. اما چیزی که بایستی بیشتر به آن دقت کنیم آن است که همه انتخاب ها بر این اساس صورت نمی پذیرد، پس بایستی انتظارات خود را از همسرتان مجزا کنید بدین معنی که تکرار الگوی صمیمانه قدیمی حتماً بهترین نوع رابطه نیست. برای همین بایستی یاد بگیرید وقتی ناراحت می شوید، خوشحال می شوید و یا هر رفتاری که می کنید با کسی غیر از والدین خود روبرو هستید پس نیاز به تغییراتی نیز وجود دارد. برای توافق بر سر رفتارهایی که عمیقاً به آنها وابسته اید بایستی گاهی به اشتراک برسید و گاهی نیز نیاز به تغییر است. بگذارید با یک مثال مطلب را ساده تر کنیم. برای مثال شاید شما مانند دختری بودید که وقتی به هر دلیلی ناراحت می شدید، به یک گوشه می رفتید و کز می کردید ناجی شما پدری بود که با نوازش و دلجویی و یا با یک هدیه از شما استقبال می کرد تا حال شما خوب شود. اکنون شما این صفت را در عمیق ترین تجربیات کودکی به همراه دارید و آن را با خود به زندگی زناشویی می آورید. در این زمان شما وقتی ناراحت می شوید دوست دارید کسی از شما دلجویی کند و آن همسری است که باید نقش قدیمی پدرتان را بازی کند. این موضوع امری طبیعی است اما می تواند گاهی مشکل ساز باشد. در واقع زمانی صفات گذشته ما می تواند مشکل ساز باشد که انتظاراتی را بوجود بیاورد که دیگران از آن بی خبرهستند. در این شرایط بایستی زوجین چند نکته را برای کاهش اختلافات ناشی از این انتظارات در پیش بگیرند : 1- در مورد احساسات و نوع برخوردشان با مسائل گفتگو کنند. 2- انتظارات احساسی و رفتاری خود را بیان کنند. 3- در مورد حساسیت های یکدیگر بحث و گفتگو کنند. 4- به حساسیت ها و خواسته های هم احترام بگذارند. 5- به یگدیگر برای تغییر الگوهای درونی مشکل ساز کمک کنند. در آخر تغییر الگوهای درونی صمیمت کار بسیار مشکلی است، چرا که این الگوها با پایه ترین مفاهیم ارتباط و صمیمت در ارتباط هستند، در نتیجه ابتدایی ترین راه برای کنترل تاثیر این الگوها، شناخت و هماهنگی با آن ها است. -
همیشه شنیده اید که باید اهدافتان را از ازدواج مشخص کنید و به عبارتی، از همان قدم اول، بدانید دنبال چه هستید و با چه انگیزه ای ازدواج می کنید. اما فکر می کنید پیدا کردن این انگیزه ها راحت است؟ مسلما گاهی نه. چون انگیزه های ما دقیقا به نیازهایمان برمی گردند و گاهی این نیازها، پنهانی و ناخودآگاه است یا هرکدام از ما به دلایل کاملا روانشناختی، به نادیده گرفتن آنها عادت کرده ایم. آبراهام مازلو که نظریه انگیزش را مطرح کرده، معتقد است که نیازهای انسان در یک هرم طبقاتی جا می گیرند که در کف آن پایه ای ترین نیازهای مادی و فیزیکی ما قرار دارند و وقتی این نیازها برطرف شدند، نیازهای سطوح بالاتر که رشد یافته تر هستند، خودنمایی می کنند. مثلا در کف این هرم، نیازهای خوراک، سرپناه، ایمنی و تعلقپذیری، غرایز و... قرار دارد و در سطح های بعدی، نیاز به روابط عاطفی، روابط اجتماعی، رفاه، آزادی احترام، خودشكوفایی و... . او معتقد است نیازهای زیستی، بر نیازهای خودشکوفایی غلبه دارند و تا وقتی این نیازها برطرف نشوند، نیازهای سطوح بالاتر مورد توجه قرار نمی گیرند. حالا ربط این ها به ازدواج چیست؟ یادتان هست گفتیم که انگیزه های ما از نیازهایمان سرچشمه می گیرند؟ بنابراین شما وقتی ازدواج می کنید، اهداف و انگیزه هایتان از ازدواج، مربوط به نیازهای برطرف نشده است. هر قدر این نیازها پایه ای تر، زیستی تر و ابتدایی تر باشند، یعنی در طبقات پایینی هرم مازلو قرار بگیرند، احتمال موفقیت ازدواج کمتر است. چرا که بعد از برطرف شدن این نیازها، نیازهای طبقات بالاتر سر بر می آورند و شما را در یک دو راهی قرار می دهند. این که شریک زندگی تان توانایی برطرف کردن این نیازها را برای شما دارد یا نه. می تواند به شکوفایی شما کمک کند یا نه؟ زندگی مشترک شما احترام مورد نیازتان را برایتان به همراه داشته است یا نه؟... مشکل دوم این است که با برطرف شدن نیازهای اولیه، چشمان شما باز می شود و تازه به شناخت جدیدتری از خودتان می رسید که ممکن است با شناختی که قبلا داشته اید تفاوت داشته باشد. در این وضعیت حتی اگر همسر شما هم به اندازه شما رشد کرده باشد و نیازهای تازه پیدا کرده باشد، ممکن است دیگر نقاط مشترک زیادی با هم نداشته باشید. یادتان که نرفته؟! نیازهای ما انگیزه های ما را می سازند و انگیزه های ما اهداف ما را و اهداف ما رفتار ما را شکل می دهند! با تمام این ها، ازدواج گاهی اوقات بر اساس کمبودهای سطوح پایین انجام می شود. خیلی دیده و شنیده ایم که یک مرد نیازمند به محبت مادری، با زنی میانسال ازدواج کرده است. یا زنی که در خانواده ای پرتنش رشد کرده، برای رهایی از این تنش ها تن به ازدواج با مردی داده که شرایط مناسب ازدواج را ندارد. در این موارد، ازدواج راهی برای حل کردن مشکلات و کمبودهای زن و مرد به حساب می آید. کمبودهایی که عموما به انگیزه های ایمنی، تعلقپذیری و احترام و... مربوط می شوند. این نیازها مجموعا به عنوان نیازهای كمبود شناخته می شوند. آنها مثل ویتامینها هستند که ما برای رشد بهشان نیازمندیم. شخصی كه درباره غذا، امنیت شغلی، عضویت گروهی، یا مقام اجتماعی نگران است، شخص محرومی به حساب می آید. به همین دلیل است که روانشناسان توصیه می کنند تا می توانید در دوران تجرد به علایق، اهداف، نیازها و خواسته هایتان جامه عمل بپوشانید تا وقتی ازدواج می کنید، کامل تر شده باشید. این کامل تر بودن به معنی فاصله داشتن از نیازهای سطوح پایین هرم و ارتقا یافتن به سطوح بالاتر است.
-
زندگي زير يك سقف فقط به يك احساس وابسته نيست؛ اين تصميم خيلي سختتر از آن است كه فكرش را ميكنيد. اگر بيپروا پيش برويد و واقعيت را ناديده بگيريد، خيلي زود با مشكلاتي روبهرو ميشويد كه نهميتوانيد حلشان كنيد و نه اينكه از شرشان خلاص شويد. تمام مشكلاتي كه در دوره نامزدي به سادگي از آنها ميگذشتيد يا اينكه با يك قهر چند ساعته به آنها پاسخ ميداديد، بعد از ازدواج ميتوانند برايتان به يك دردسر بزرگ تبديل شوند. براي فرار از دردسرهاي بعدي، بهتر است همين حالا با مشكلات، ارتباطتان و سختيهاي زندگي مشتركتان روبهرو شويد. شايد روبهرو شدن با تمام چيزهايي كه سعي ميكرديد ناديدهشان بگيريد كار آساني نباشد اما اگر پيش از زندگي زير يك سقف، چند قدم برداريد ميتوانيد بهتر تصميم بگيريد و موفقتر پيش برويد. اولين گام حرف زدن است اگر شما نگرانيهايي مربوط به نظافت، كارهاي روزمره، هزينه نگهداري و تعمير و خرج خانه يا خلق و خوي فرد مقابلتان را داريد، لحظهاي درنگ نكنيد همين حالا سعي كنيد در مورد نگرانيهايتان با هم حرف بزنيد و به نتيجه برسيد. خيلي از موضوعاتي كه الان ساده ميگيريد بعد از ازدواج به يكي از نگرانيهاي اصلي و دلايل دعواهايتان تبديل ميشوند. اگر شما به دليل ترس از ايجاد تنش در دوره نامزديتان از روشنكردن اين خط قرمزها پرهيز ميكنيد، بايد مقاومتر شويد و به دليل ترس از دعواي امروز مشكلات آينده را به جان نخريد. واقعيت اين است كه چه در موردشان صحبت كنيد و چه نه، دير يا زود بايد با اين مشكلات روبهرو شويد. شما ميتوانيد بحثتان را با گفتوگو در مورد آمادگيتان براي زندگي مشترك شروع كنيد و در مناسبترين زمان در مورد دغدغههايتان هم صحبت كرده و تصميم بگيريد. نزديكتر به او باشيد دوره نامزدي تا حدودي ميتواند برايتان شناخت به همراه بياورد اما بهترين زمان شناخت طرف مقابل براي شما، دوره عقد است. از مسافرتهاي طولاني مدت اين دوره صرفنظر نكنيد يا اينكه پيش از شروع تمام و كمال زندگي مشترك، گاهي چند روزي را در خانه همسرتان بگذرانيد. در خانه او ميتوانيد شيوه واقعي زندگياش را ببينيد و رفتارهايي را مشاهده كنيد كه شايد در يك معاشرت كوتاه مدت از او سر نميزده است. يادتان نرود ماههاي قبل از ازدواج فقط براي خوشگذراني و قرارهاي رستورانگردي نيست بلكه بايد در اين دوره تمركزتان را روي شناخت عادتها و رفتارهاي طرف مقابلتان منعطف كنيد. چقدر حاضريد از خودتان هزينه كنيد؟ بايد سختي همه آن چيزهايي را كه ميپذيريد به جان بخريد. قبل از اينكه تصميم به ازدواج بگيريد بايد ببينيد چقدر حاضريد با مشكلات احتمالي كنار بياييد. يادتان نرود زندگي با هر آدمي مشكلات خودش را دارد اما شما بايد با كسي زير يك سقف برويد كه تحمل ساختن با مشكلاتش را داريد. آيا او يك كارمند است و اوضاع مالي معمولياي دارد يا اينكه كار آزاد دارد تا ديروقت كار ميكند؟ آيا خانوادهاي سنتي و سختگير دارد يا اينكه خانوادهاش ميتوانند با شما و عادتتان كنار بيايند و... خط قرمزها را ببينيد زندگي مشترك بدون فداكاري و كنار آمدن معنايي ندارد. شما قطعا به دليل دوست داشتن همسرتان از خيلي علائق و كارهايتان كوتاه ميآييد اما قبل از آنكه تعهدي براي تغيير يا كوتاه آمدن بدهيد، بايد تكليف خودتان را روشن كنيد. در اين مورد نياز به يك گفتوگوي مفصل داريد. از كدام يك از خواستههايتان نميتوانيد بگذريد و كدام يك برايتان اهميت كمتري دارد. همينطور بايد مشخص كنيد خودتان از همسرتان چه انتظاراتي داريد و او تا چه حد ميتواند به خاطر شما كوتاه بيايد. حتما در اين گفتوگو خط قرمزهايي مشخص ميشود كه هيچ كدام از شما نميتوانيد با آن كنار بياييد. آيا پذيرش اين موضوعات بدون اينكه تغييري كند برايتان امكانپذير است، آيا همسرتان ميتواند شما را بدون اين تغييرات بپذيرد؟ اگر ذرهاي در اين مورد ترديد داريد، حتما ترديدتان را جدي بگيريد و بيشتر به شروع اين زندگي فكر كنيد. در مورد خانهداري به توافق برسيد اگر اين موضوع را سرسري بگيريد، خيلي راحت به موضوع دعواهاي مداوم تبديل ميشود و رابطهتان را تحتتاثير قرار ميدهد. در مورد كارهاي خانه و انجام دادنشان به تفاهم برسيد و نگذاريد همين كارهاي روزمره و هر روزه برايتان دردسر درست كنند. چه كارهايي در توان شماست و چه كارهايي را همسرتان بهتر از شما ميتواند انجام دهد. آيا قرار است يك نيروي كمكي بعد ازدواج به ياريتان بيايد يا اينكه تمام كارها را شما با همكاري هم بايد انجام دهيد. سعي كنيد جوانب انصاف را رعايت كنيد. كدام يك از شما بيرون از خانه مشغولتر است و خستهتر به خانه برميگردد يا اينكه كدام يك از شما مهارت بيشتري در آشپزي يا برخي ريزه كاريها دارد؟ سعي كنيد قبل از ازدواج يك تقسيم كار فرضي را درنظر بگيريد و بعد از ازدواج آن را تكميل كنيد. اگر قصد كار كردن بيرون از خانه را نداريد، قبل از زير يك سقف رفتن تكليف اين موضوع را با همسرتان روشن كنيد و اجازه ندهيد كه خانه داري و بيدرآمدبودن شما در زندگيتان مشكل ايجاد كند و به يك سركوفت هر روزه تبديل شود. استقلالتان را حفظ كنيد حركت در كنار يك فرد ديگر نبايد توان تنها رفتن را از شما بگيرد. درست است كه بعد از ازدواج بيشتر لحظههاي شما با هم ميگذرد و براي همسرتان بيشتر از هر كس ديگري وقت خواهيد گذاشت اما شما نميتوانيد از ميان تمام آدمهاي دنيا تنها و تنها با او زندگي كنيد. هنوز هم نياز به اين داريد كه مسير پيشرفتتان را طي كنيد و در كار، تحصيل يا علايقتان پيشرفت كنيد يا اينكه با دوستان و اطرافيانتان وقت بگذرانيد و گاهي بدون او در اين جمعها شركت كنيد. شايد در دوره نامزدي آنقدر هيجان زده باشيد كه نتوانيد لحظهاي هم از او جدا شويد يا از فكر كردن به او دست برداريد اما بهتر است كمي خودتان را كنترل كنيد و از همان زمان نامزدي به او نشان دهيد كه در زندگيتان چيزهاي با ارزش ديگري هم داريد و نميتوانيد بهخاطر ازدواجتان از همه داشتههايتان بگذريد. محدوديتهايتان را روشن كنيد در مورد محل، شيوه زندگي و برنامههاي آيندهتان صحبت كنيد. شايد او براي به دست آوردن شما حاضر شده باشد براي مدتي در شهر مورد علاقه شما زندگي كند يا اينكه سبك زندگي شما را بپذيرد. اين موضوع وقتي پررنگتر ميشود كه همسر شما همشهري شما نباشد يا اينكه شغلي داشته باشد كه به خاطرش نتواند هميشه در يك شهر زندگي كند. آيا شما بعد از چند سال ميتوانيد اين تغيير را بپذيريد؟ اگر مطمئن هستيد كه دوست نداريد از زندگي در شهرتان صرفنظر كنيد حتما اين موضوع را با همسرتان در ميان بگذاريد و با بيان كردن دلايلتان او را قانع كنيد كه به هيچ وجه و در هيچ شرايطي نميتوانيد محل زندگيتان را تغيير دهيد. آيا بعد از اعلام قاطعانه اين تصميم باز هم او بدون ترديد به زندگي با شما فكر ميكند. بهخاطر ترس از دست دادن او اين موضوع را ناديده نگيريد. يادتان باشد جدايي قبل از ازدواج به شما آسيبي بسيار كمتر از جدايي بعد از سالها زندگي خواهد زد.