رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلام:

توی این تاپیک قصد دارم توصیحاتی راجع به مقهوم فرآیند و اینکه اصلا چرا سازمان رو به فرآیند سازی دارن پیش میرن بدم.

 

سوالاتی که مطرح هست:

1.فرآیند چیه؟

2. فرق دید فرآیندی با دید ساختاری چیه؟

3.مزایا و معایب دید ساختاری چیه؟

4.مدیریت فرایندی چیه؟

.

.

.

و در آخر هم اگر بچه های خوبی باشین و به حرف فانوسی و یوحی گوش بدین میگم چجوری فرآیند سازی می کنیم.البته یک کم سر بسته(فوت کاره:ws3:)

 

امیدوارم که منو یاری بدین:icon_gol:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

خوب اگر توی نت بگردین میتونین تعریفای زیاد و خیلی متعددی برای فرآیند پیدا کنین.اگر چه همه از لحاظ معنایی و مفهوم یکی هستند اما جمله بندی ها گوناگونه.

 

نعریفی که از همه اونا میشه برداشت کرد اینه که:

یک سری از فعالیت های پشت سر هم که ورودی هایی رو می گیرند و درنهایت خروجی ها رو به ما میدن.این ورودی ها طی عملیاتی پردازش میشه و در نهایت منجر به هدف همون فرآیند میشه.

 

 

اگر به بحث های مختلف صنایع تأملی داشته باشیم می بینیم که اکثرا با وجود فرآیند توی اون سازمان هست که میتونن شکل بگیرن.

 

نمونه بارزش مدیریت کیفیت هست.

برای استقرار هر کدوم از استاندارد ها بایستی اول اون سازمان فرآیند مطلوب رو داشته باشه.

که این کار رو در حال حاضر همون مشاور انجام میده در حالی که قبل از احساس نیاز به استاندارد باید فرآیند سازی صورت گرفته باشه تا اصلا به این مساله برسیم که حالا فرآیندهامون رو چطور استاندارد کنیم.اگر فرآیندی نباشه استاندارد بی معنی جلوه میکنه.

 

در واقع روش های اجرایی از وجود فرآیند در سازمان نشأت می گیرن.

 

 

دوستای خوبم حالا فردی هست بگه سیستم فرآیندی با سیستم ساختاری چه فرقی داره؟

 

راستی ببخشید من عامیانه میگم.نوشتن اینجور رو برای مفاهیم علمی بیشتر می پسندم.امیدوارم شما هم بپسندید.:icon_gol:

 

منتظرم...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دوستای خوبم حالا فردی هست بگه سیستم فرآیندی با سیستم ساختاری چه فرقی داره؟

 

قبل از هر چيز بابت بحث خوبي كه راه انداختي تشكر مي كنم :flowerysmile:

 

خب اگه تعريفش كنيم و تعاريف رو كنار هم بگذاريم مي تونيم به تفاوتش راحت پي ببريم

 

در سيستمهاي فرايندي به تحليل فرايندهاي كاري مي پردازه كه با استفاده از اين كار به شناخت از وضعيت موجود مي رسه و اين خودش مي تونه كمك بزرگي به سازمان باشه چون مي شه با استفاده از اين كار به بهبود وضعيت موجود بپردازه و نقاط ضعف رو بر طرف كنه و از مشكلات احتمالي هم جلوگير كنه

و از اين كار و تحليل مستندات در سازمان به بررسي و اثربخشي آنها براي كمك به مديريت تاثير بپذيره و سازمان رو ياري بده

شناخت فرايندهاي کاري سازمان و تحليل آنها نقش مهمي در تنظيم ساختار سازماني و تعريف مشاغل در سازمان مي تونه داشته باشه يعني حتما داره و مي تونه مديران اجرايي را در رهبري در جهت اهداف سازماني ياري بده اما ضعفي كه اين روش داره اينه كه از آونجاييکه مديريت بر مبناي فرايند بيشتر بر روي فرايندهاي کاري تمرکز داره تا بر روي کنترل و بازرسيهاي سلسله مراتبي، (که همين مي تونه باعث کاهش انگيزه و مخفي نمودن برخي از مشکلات کاري توسط کارمندان بشه) و سازمانمون رو به سمت سازماني مسطح سوق بده

اما سيستم ساختاري و تفاوت آن با سيستم فرايندي:

 

اگه عناصر سيستم رو به صورت منفرد در نظر بكيريم چنين تجزيه و تحليلي ماهيتي فرايندي يا كار كردي داره

ولي اگه كل سيستم رو مد نظر قرار دهيم ماهيت اين تجزيه و تحليل ساختاري ست.چيزي كهاز تجزيه و تحليل ساختاري سيستم دستمون مي اد چيزي نيست جز فهرستي از اقلام و عناصر تشكيل دهنده ساختار سيستم.

نمي دونم تا چه حد تونستم جواب سئوالت رو بدم

  • Like 8
لینک به دیدگاه
قبل از هر چيز بابت بحث خوبي كه راه انداختي تشكر مي كنم :flowerysmile:

 

خب اگه تعريفش كنيم و تعاريف رو كنار هم بگذاريم مي تونيم به تفاوتش راحت پي ببريم

 

در سيستمهاي فرايندي به تحليل فرايندهاي كاري مي پردازه كه با استفاده از اين كار به شناخت از وضعيت موجود مي رسه و اين خودش مي تونه كمك بزرگي به سازمان باشه چون مي شه با استفاده از اين كار به بهبود وضعيت موجود بپردازه و نقاط ضعف رو بر طرف كنه و از مشكلات احتمالي هم جلوگير كنه

و از اين كار و تحليل مستندات در سازمان به بررسي و اثربخشي آنها براي كمك به مديريت تاثير بپذيره و سازمان رو ياري بده

شناخت فرايندهاي کاري سازمان و تحليل آنها نقش مهمي در تنظيم ساختار سازماني و تعريف مشاغل در سازمان مي تونه داشته باشه يعني حتما داره و مي تونه مديران اجرايي را در رهبري در جهت اهداف سازماني ياري بده اما ضعفي كه اين روش داره اينه كه از آونجاييکه مديريت بر مبناي فرايند بيشتر بر روي فرايندهاي کاري تمرکز داره تا بر روي کنترل و بازرسيهاي سلسله مراتبي، (که همين مي تونه باعث کاهش انگيزه و مخفي نمودن برخي از مشکلات کاري توسط کارمندان بشه) و سازمانمون رو به سمت سازماني مسطح سوق بده

اما سيستم ساختاري و تفاوت آن با سيستم فرايندي:

 

اگه عناصر سيستم رو به صورت منفرد در نظر بكيريم چنين تجزيه و تحليلي ماهيتي فرايندي يا كار كردي داره

ولي اگه كل سيستم رو مد نظر قرار دهيم ماهيت اين تجزيه و تحليل ساختاري ست.چيزي كهاز تجزيه و تحليل ساختاري سيستم دستمون مي اد چيزي نيست جز فهرستي از اقلام و عناصر تشكيل دهنده ساختار سيستم.

نمي دونم تا چه حد تونستم جواب سئوالت رو بدم

 

سلام

بله عزیزم شما کاملا درست گفتین.

 

توی سیستم فرآیندی ما تمامی فعالیت ها و روند کاری رو شناسایی می کنیم و اون ها رو با توجه به ورودی و خروجی ها به صورت فرآیند تعریف می کنیم.

فرق عمده این نوع سیستم ها اینه که دیگه هر فردی خودش به صورت گزینشی و انتخابی فعالیتهارو انجام نمیده و یه روند مدونی رو که برای اون فعالیت مشخص شده رو پیش میگیره.

 

اما در سیستم ها ی ساختاری اشخاص هستند که اساس کار قرار می گیرند و افراد با نوع سمت هاشون مسئول انجام فعالیت ها هستند.

اینجاست که هر فرد بنا به نوع مدیریتش میاد فعالیت رو هرجور دلش میخواد انجام میده و توالی هارو مختل میکنه و یا به نوعی باگ ایجاد می کنه.

 

حالا دوست دارم بچه ها همراهی کنن و بگن چه مزایایی رو ما میتونیم برای مدیریت فرآیندی در نظر بگیریم؟

قطعا وقتی مزایای این روش رو متوجه شین، حق میدین به سیستم ها که از این نوع مدیریت پیروی کنند.

 

منتظرم

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

سلام

بچه ها این بحث رو ساده نگیرینا

این بحث امروزه هم پردرامد هست و هم اینکه یکی از شاخه های شغلی عالی صنایع هست.

امیدوارم بهش توجه کنین.خصوصا اونایی که میخوان توی این زمینه کار کنن

منتظرمااا

  • Like 4
لینک به دیدگاه

نظام مديريت فرايند با در نظر گرفتن گام‌هاي مورد نياز براي انجام كار و ايجاد ارتباط زنجيره‌اي بين اين گام‌ها، سعي در يكنواخت كردن، ايجاد ثبات رويه، افزايش ارزش افزوده و مستندسازي مي‌كند. از طريق نظام مديريت فرايند مي‌توان كارايي، سودآوري و كيفيت فرايند توليد را افزايش داد.

نظام مديريت فرايند عبارت است از: تركيبي از فعاليت‌ها و قوانين كه هدف آنها دستيابي به هماهنگي و يكدستي (كامل) محصول به دست آمده از تكرارهاي متوالي فرايند است و اطمينان مي‌دهد كه همه محصولات ساخته شده يكسان و مشابه‌اند.

فوايد نظام مديريت فرايند

با ايجاد ثبات رويه در انجام كارها، عادت دادن كاركنان به پيروي و دنبال كردن گام‌هاي يكسان براي انجام يك كار، مستندسازي انجام كار و آموزش آن به افراد، تنوع سليقه در انجام عمليات كاهش مي‌يابد و بسياري از مشكلات حل مي‌شوند. در عين حال، ممكن است مسائلي نيز در انجام كارها وجود داشته باشد كه علت و معلول آن كاملاً قابل تحليل نباشد، ولي يكسان كردن روش انجام عمليات باعث كاهش مشكلات كيفيت مي‌شود. اين مشكلات معمولاً ناشي از تفاوت بين روش مورد استفاده و روش تعريف شده است.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آیا در صورت فرآیندی شدن از انعطاف پذیری سازمان کم نمیشه؟آیا استراتژی سازمان بصورت تدافعی در نمی آد؟آیا میتونه از این رقابت سنگین جون سالم بدر ببره؟

لطفا برای روشن شدن مطلب در مورد هر کدوم مثال بزنید؟

  • Like 5
لینک به دیدگاه
آیا در صورت فرآیندی شدن از انعطاف پذیری سازمان کم نمیشه؟آیا استراتژی سازمان بصورت تدافعی در نمی آد؟آیا میتونه از این رقابت سنگین جون سالم بدر ببره؟

لطفا برای روشن شدن مطلب در مورد هر کدوم مثال بزنید؟

خوش اومدین به این تاپیک.

 

سوالات شما کاملا با اصول فرآیندی شدن متضاد!!!

اولین جواب اینکه:

شما 2 تا سازمان دارین:

یکیش کار های حسابداری و انبار داره انجام میشه اما معلوم نیست که کی داره چیکار رو انجام میده خانم x یک برگه رو پر میکنه فرداش y بعد آخر ماه که میشه میموننن که چرا هر برگ یه جور پر شده و در انتها هم مشکلات خاصی واسشون ایجاد میشه

یکی دیگه مشخصا معلوم هست که چه کسی چه کاری رو و به چه نحوی انجام میده.هر وقت احتیاح به پیگیری باشه زمان نمیخواد صرف شه، مشکل خاصیم توی گزارشات دیده نمیشه و ...تو این سازمان اگر فردی غایب باشه میشه فرد دیگری جای اون رو راحت بگیره و سردرگرم نمیشه.پس نه تنها انعطاف پذیریش کم نمیشه بلکه میتونه افزایش پیدا کنه.

این مثالی از انعطاف پذیریش.

 

در مورد دومین سوال:

استراتژی ها به صورت تدافعی در نمیاد!!!البته اگر معنی تدافعی رو بازتر کنید خوشحال میشم.

فرآیند های سازمان در جهت دستیابی فعالیت های سازمان به سمت استرتاتژی های اون هستش. پس هر امری که در جهت بهبود باشه میتونه در دستیابی به استراتژی ها هم کمک کنه.

 

در مورد سومین سوال:

!

 

ممنون از سوالاتون:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

با درود به شما و همه دوستان عزیز

در اینکه سوال من با اصول فرآیندی شدن مدیریت مغایره شکی نیست،چرا که فلسفه بوجود اومدن مدیریت فرآیند محور بطور خلاصه1-پیشرفت تکنولوژی2-فن آوری اطلاعات3-مشتری مداری هستش.یعنی پیش بسوی سازمان امروزی چرا که در نظام سنتی از رقابت با سایر سازمانها عقب می مونه.

البته در سازمانها با ساختار وظیفه ای یا بطور کلی مدیریت ساختاری به هیچ وجه اینطوری نیست که بین مثلا انبار و حسابداری هماهنگی نباشه!حتما یک کانال ارتباطی منطقی و هوشمند وجود داره وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشد!ولی خوب ممکنه هر قسمتی در کار خودش مستقل عمل کنه مثلا تولید زیاد بشه ولی فروش کم بشه و انبار زیاد بشه.

استراتژی تدافعی هم بطور خلاصه:استراتژی سازمانی که محیطش با ثباته(پایداره)،فرهنگ سازمانی قوی داره،بازار محدود،تاکید بر کارآیی نیروی انسانی و در فکر حفظ بازار .یعنی اینکه1- این سازمان پویا نیست2-اینها مغایر با رشد سازمانه یعنی سازمان در فکر رشد نیست.

ببخشید سوال سومو بد مطرح کردم! منظورم در وضعیت رقابت شدید کنونی بین سازمانها بود.

در هر حال شاید من از خوندن پستهای قبلی این شبه واسم پیش اومد .

ولی باز جای بحث داره که اثراته فرآیندی شدنو به تفکیک رو ی انواع سازمانها ی تولید محصول یا سازمانهای خدماتی و پروژه ها بررسی بشه.

من هم از جوابتون سپاس گزارم.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
با درود به شما و همه دوستان عزیز

در اینکه سوال من با اصول فرآیندی شدن مدیریت مغایره شکی نیست،چرا که فلسفه بوجود اومدن مدیریت فرآیند محور بطور خلاصه1-پیشرفت تکنولوژی2-فن آوری اطلاعات3-مشتری مداری هستش.یعنی پیش بسوی سازمان امروزی چرا که در نظام سنتی از رقابت با سایر سازمانها عقب می مونه.

البته در سازمانها با ساختار وظیفه ای یا بطور کلی مدیریت ساختاری به هیچ وجه اینطوری نیست که بین مثلا انبار و حسابداری هماهنگی نباشه!حتما یک کانال ارتباطی منطقی و هوشمند وجود داره وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشد!ولی خوب ممکنه هر قسمتی در کار خودش مستقل عمل کنه مثلا تولید زیاد بشه ولی فروش کم بشه و انبار زیاد بشه.

استراتژی تدافعی هم بطور خلاصه:استراتژی سازمانی که محیطش با ثباته(پایداره)،فرهنگ سازمانی قوی داره،بازار محدود،تاکید بر کارآیی نیروی انسانی و در فکر حفظ بازار .یعنی اینکه1- این سازمان پویا نیست2-اینها مغایر با رشد سازمانه یعنی سازمان در فکر رشد نیست.

ببخشید سوال سومو بد مطرح کردم! منظورم در وضعیت رقابت شدید کنونی بین سازمانها بود.

در هر حال شاید من از خوندن پستهای قبلی این شبه واسم پیش اومد .

ولی باز جای بحث داره که اثراته فرآیندی شدنو به تفکیک رو ی انواع سازمانها ی تولید محصول یا سازمانهای خدماتی و پروژه ها بررسی بشه.

من هم از جوابتون سپاس گزارم.

سلام

وای چقدر خوشحالم که یه مشتاق داره این بحث

مرسی از اطلاعاتتون

اما من منظورم از مثال انبار این نیست.

الان دارم میرم بیرون اما شب یا فردا حتما براتون واضح تر میگم

امروز از مدیرم راجع به همین یه سوال پرسیدم.

امیدوارم جواب شما هم باشه

بازم مرسی که فعالین:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
آیا در صورت فرآیندی شدن از انعطاف پذیری سازمان کم نمیشه؟آیا استراتژی سازمان بصورت تدافعی در نمی آد؟آیا میتونه از این رقابت سنگین جون سالم بدر ببره؟

لطفا برای روشن شدن مطلب در مورد هر کدوم مثال بزنید؟

ببخشين من اشتباهي گزينه ي ويرايش رو زدم ولي چيزي ويرايش نشد:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

سلام

ببخشید بابت دیر شدن.من نمی خواستم بدقول شم اما متاسفانه اینترنت قطع بود برام.

خوب در جوابتون باید بگم من هم اکنون با همچین سازمانی مواجه هستم. اما خوب نمتونم اطلاعات پروژه رو بدم!

متاسفانه خیلی از سازمان ها حتی فرمت ساختاری رو هم درست پیاده نمی کنند و چون همه چیز رو نصفه نیمه اجرا می کنند پس نمیشه انتظار چندانی ازشون داشته باشیم.

توی این سازمان ها کار ها انجام میشه.صد البته انجام میشه اما با سرعت پایین تر، خستگی بیشتر کارکنان،انجام هزینه بیشتر (هر هزینه ای) ،مشخص نبودن فرد مورد نظر جهت گزارش گیری! و مواردی از این دست!

در مجموع باید حواسمون باشه که فرمت ساختاری اشتباه نیست بلکه در جهت دستیابی به مواردی که شما گفتین فرآیند سازی و مدیریت فرآیندی مثل کاتالیزور عمل خواهد کرد.

در مورد انعطاف پذیری هم :

بایستی ذهن افراد منعطف باشه. وقتی کارکنان بتونن انجام فرآیند رو با ذهن منعطفشون همسو کنند به راحتی می تونند انجام فرآیند رو دلپذیر و مورد علاقه خودشون داشته باشند.

 

منتظر مباحثه های دیگه هستم:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
سلام

ببخشید بابت دیر شدن.من نمی خواستم بدقول شم اما متاسفانه اینترنت قطع بود برام.

 

خوب در جوابتون باید بگم من هم اکنون با همچین سازمانی مواجه هستم. اما خوب نمتونم اطلاعات پروژه رو بدم!

متاسفانه خیلی از سازمان ها حتی فرمت ساختاری رو هم درست پیاده نمی کنند و چون همه چیز رو نصفه نیمه اجرا می کنند پس نمیشه انتظار چندانی ازشون داشته باشیم.

 

توی این سازمان ها کار ها انجام میشه.صد البته انجام میشه اما با سرعت پایین تر، خستگی بیشتر کارکنان،انجام هزینه بیشتر (هر هزینه ای) ،مشخص نبودن فرد مورد نظر جهت گزارش گیری! و مواردی از این دست!

در مجموع باید حواسمون باشه که فرمت ساختاری اشتباه نیست بلکه در جهت دستیابی به مواردی که شما گفتین فرآیند سازی و مدیریت فرآیندی مثل کاتالیزور عمل خواهد کرد.

 

در مورد انعطاف پذیری هم :

بایستی ذهن افراد منعطف باشه. وقتی کارکنان بتونن انجام فرآیند رو با ذهن منعطفشون همسو کنند به راحتی می تونند انجام فرآیند رو دلپذیر و مورد علاقه خودشون داشته باشند.

 

منتظر مباحثه های دیگه هستم:icon_gol:

 

نازفر فكر مي كني چطور مي شه اين انعطاف ها رو در سازمانها پياده كرد؟

خب با تجزيه و تحليل سيستم هم مي تونيم به اين نتايج برسيم اگر به درستي سيستم رو به اجزاي مناسب تجزيه كنيم و بعد روي ريز سيستمها كار كنيم...

 

 

و بعد انعطاف پذيري كاركنان فكر مي كنم نيازمند آموزش بدانها باشه تا ياد بگيرند و اين هزينه بر خواهد بود اين طور نيست...؟ :icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
نازفر فكر مي كني چطور مي شه اين انعطاف ها رو در سازمانها پياده كرد؟

خب با تجزيه و تحليل سيستم هم مي تونيم به اين نتايج برسيم اگر به درستي سيستم رو به اجزاي مناسب تجزيه كنيم و بعد روي ريز سيستمها كار كنيم...

 

 

و بعد انعطاف پذيري كاركنان فكر مي كنم نيازمند آموزش بدانها باشه تا ياد بگيرند و اين هزينه بر خواهد بود اين طور نيست...؟ :icon_gol:

 

 

خوب بله عزیزم صد در صد همین طوره .کاری که برای فرآیند سازی انجام میشه کاملا تحلیل سیستم هست.

کلا در هر سازمانی که شما بخوای یه تغییری رو در جهت بهبودش انجام بدی بایستی ذهن افراد رو آماده کنین. چون اصولا افراد نسبت به تغییر همیشه حالت تدافعی می گیرند.

بعد از آماده سازی ذهن ها که اون هم در طی مصاحبه صورت می گیره و بعد از تعیین فرآیند ها و در پایان کار باید به اونها آموزش بدیم.

منتها فرقش با حالت قبل اینه که شما یکبار این هزینه رو انجام میدی و در نتیجه اون به مطلوبیت مورد نظر میرسی .البته باید دید که مدیران اون سازمان براشون این هزینه باعث که باعث ایجاد ارزش میشه مورد قبول هست یا نه؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه
خوب بله عزیزم صد در صد همین طوره .کاری که برای فرآیند سازی انجام میشه کاملا تحلیل سیستم هست.

کلا در هر سازمانی که شما بخوای یه تغییری رو در جهت بهبودش انجام بدی بایستی ذهن افراد رو آماده کنین. چون اصولا افراد نسبت به تغییر همیشه حالت تدافعی می گیرند.

بعد از آماده سازی ذهن ها که اون هم در طی مصاحبه صورت می گیره و بعد از تعیین فرآیند ها و در پایان کار باید به اونها آموزش بدیم.

منتها فرقش با حالت قبل اینه که شما یکبار این هزینه رو انجام میدی و در نتیجه اون به مطلوبیت مورد نظر میرسی .البته باید دید که مدیران اون سازمان براشون این هزینه باعث که باعث ایجاد ارزش میشه مورد قبول هست یا نه؟

دقيقا

بايستي به نظر من ابتدا ذهن مديران ارشد رو تغيير داد تا بعد بتوان اين تغييرات رو در كل سيستم هم پياده كرد...:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

درود به شمادوستان

آره درسته در سازمان شما و خیلی از سازمانها فرمت ساختاری خوب پیاده نمیشه ،این یک عارضه هستش (بیماری)ولی این ارتباطی با بد بودن ساختاری بودن سازمان نداره این که شما میگین خیلی از سازمانها فرمت ساختاریوخوب پیاده نمیکنن به این معنیه که ساختار سازمانی خوب اجرا نمیشه یا خوب طراحی نشده.

ولی مااینجا میخایم ببینیم دلیل فرآیند سازی چیه؟ و مقایسه کنیم با مدیریت ساختاری ؟

به هر حال سازماندهی و ایجاد ساختار سازمانی یکی از اولین و مهمترین اصول در شکل گیری یک سازمان هستش،حتی اگر این سازمانو کاملا فرآیند محور کنیم باز هم نیاز به ساختار داره ولی این ساختار خیلی ساده تره.

در مورد انعطاف پذیری هم منظور من انعطاف پذیری در مقابل تغییر از ساختاری به فرآیندی نیست(صد در صد ایجاد این تغییر مشکلات خاص خودشو داره).بلکه منظورم اینه که فرض میکنیم سازمان فرآیندی شده ،حالا وضعیت انعطاف پذیریش در مقابل عوامل بیرونی و درونی سازمان چگونه هست؟

من جواب خودمو میدم: قاعدتا باید به سمت انعطاف پذیری خیلی بیشتر پیش بره چرا که ارتباط موثر و دائم وهدف دار بین بخشها بیشتر میشه.(تعریف فرآیند:تغییر به سوی هدف با استفاده از مکانیزم بازخور.هر فرآیند هدف،ساختار ونتیجه دارد.ساختار فرآیند،طریق به هم پیوستن عوامل متعددی با دیگر فرآیندها برای نتیجه واحد است[1]).

[1] اصول مدیریت ،دکتر رضائیان

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نازفر فكر مي كني چطور مي شه اين انعطاف ها رو در سازمانها پياده كرد؟

خب با تجزيه و تحليل سيستم هم مي تونيم به اين نتايج برسيم اگر به درستي سيستم رو به اجزاي مناسب تجزيه كنيم و بعد روي ريز سيستمها كار كنيم...

 

 

و بعد انعطاف پذيري كاركنان فكر مي كنم نيازمند آموزش بدانها باشه تا ياد بگيرند و اين هزينه بر خواهد بود اين طور نيست...؟ :icon_gol:

بله fanous عزیز،دقیقا کاری که مهندسین صنایع باید انجام بدن و بعضی مواقع ناخود اگاه انجام میدن همینه ،تحلیل سیستم،برنامه ریزی ،کنترل..... .

آموزش هم درزمان کنونی اینقدر با اهمیت شده که هزینه کردن برای آموزش ،سرمایه گذاری محسوب میشه یعنی اینکه برای آموزش هزینه کردن نیست بلکه سرمایه گذاریه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دقيقا

بايستي به نظر من ابتدا ذهن مديران ارشد رو تغيير داد تا بعد بتوان اين تغييرات رو در كل سيستم هم پياده كرد...:icon_gol:

درود به شما fanous عزیز

بله این دقیقا یکی از اصول در مدیریت تغییر هستش که:

"هیچ تغییری بدون حمایت مدیریت عالی سازمان ممکن نیست"

پس اول باید ذهن اونا آماده بشه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
درود به شمادوستان

آره درسته در سازمان شما و خیلی از سازمانها فرمت ساختاری خوب پیاده نمیشه ،این یک عارضه هستش (بیماری)ولی این ارتباطی با بد بودن ساختاری بودن سازمان نداره این که شما میگین یعنی ساختار سازمانی خوب اجرا نمیشه یا خوب طراحی نشده.

ولی مااینجا میخایم ببینیم دلیل فرآیند سازی چیه؟ و مقایسه کنیم با مدیریت ساختاری ؟

به هر حال سازماندهی و ایجاد ساختار سازمانی یکی از اولین و مهمترین اصول در شکل گیری یک سازمان هستش،حتی اگر این سازمانو کاملا فرآیند محور کنیم باز هم نیاز به ساختار داره ولی این ساختار خیلی ساده تره.

در مورد انعطاف پذیری هم منظور من انعطاف پذیری در مقابل تغییر از ساختاری به فرآیندی نیست(صد در صد ایجاد این تغییر مشکلات خاص خودشو داره).بلکه منظورم اینه که فرض میکنیم سازمان فرآیندی شده ،حالا وضعیت انعطاف پذیریش در مقابل عوامل بیرونی و درونی سازمان چگونه هست؟

من جواب خودمو میدم: قاعدتا باید به سمت انعطاف پذیری خیلی بیشتر پیش بره چرا که ارتباط موثر و دائم وهدف دار بین بخشها بیشتر میشه.(تعریف فرآیند:تغییر به سوی هدف با استفاده از مکانیزم بازخور.هر فرآیند هدف،ساختار ونتیجه دارد.ساختار فرآیند،طریق به هم پیوستن عوامل متعددی با دیگر فرآیندها برای نتیجه واحد است).

 

راستش من فکر می کردم جواب شما رو دادم! ظاهرا منظور بنده رو متوجه نشدین.

من نگفتم ساختاری بده! گفتم هر کدوم مزایای خودشون رو دارن و هدف من از ایجاد این تاپیک هم بررسی مزایای فرآیندی شدن هست و نه سرکوب تز ساختاری!

بله تا ساختاری نباشه و مسئولیت ها مدون نباشه فرآیند ها هم پا در هوا هستن.

شما از من سوال پرسیدی یا دارین منو امتحان میکنین؟

 

متشکر

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...