رفتن به مطلب

چه نیازی هست که مسائل عشقی مونو تابلوش کنیم؟


fakur1

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 52
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

معمولا تو وب ها و اکثر سایت ها مشاهده میکنیم که خیلی ها میان مسائل عشق و عاشقی شونو مطرح میکنن و همش راجع به این چیزا مینویسن.

آخه مشكل اينه معمولا اينا كه مينويسن نه عشقه نه مال خودشونه . به خاطر فرار از زندگي پوچ نيازمند تجربيات جديد هستن ولي به خاطر محدوديت هاي اجتماع ( عرف ، قانون ، سنت ) اين قضيه به صورت يك عقده در ناخودآگاه جمعي ماها شكل گرفته ، حالا شايد دوستان بگن محدوديت مال دهه شصتيتا بود اين هفتادي ها محدوديت ندارن،بايد بگم شايد ظاهرا محدوديت ها برداشته شده ولي برطرف شدن تاثيراتش چندييين نسل طول ميكشه . حالا اين سرخوردگي و سركوب رو به شكل خاطره سازي ارضا ميكنن ، يعني خاطراتي ميسازن و چنان بهش بال و پر ميدن كه اون خاطره را چونان حقيقت ميابن و باور ميكنن . و هرچي هم بيشتر و بيشتر بهش بها ميدن اين خاطره كامل و كامل تر ميشه ...

 

میخوام بدونم که : شما مثلا یکی رو دوست داری , چه ربطی به دیگران داره ؟

یا مثلا شما به همسرت عشق میورزی , چرا به خودش نمیگی ومیای اینو تو شبکه های مجازی اکران میکنی؟

 

به قول سعدي :

اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز / كان سوختن را جان شد و آواز نيامد

اين مدعيان در طلبش بي خبرانند / آن را كه خبر شد خبري باز نيامد

 

معمولا دليلش اينه كه با همسرش زياد احساس عشق نميكنه و طي يك اقدام متعادل كننده سعي ميكنه كه با بيان چيزي كه ميخواسته و نشده اين خلاء رو برطرف كنه تا آروم بشه

 

مثلا معمولا كساني كه بيشتر در مورد مسايل و روابط جنسيشون صحبت ميكنن به احتمال زياد از نوعي اختلال در عملكرد جنسي رنج ميبرن ، به همين شكل هم مسايل عاطفي...

شما که مثلا خیال میکنی شکست عشقی خوردی , چرا همه رو خبردار میکنی؟ میخوای چی بشه مثلا؟

این عارضه که فک کنم از فرهنگ هندی گریبانگیر ما شده دلیل دیگه ای هم میتونه داشته باشه؟

 

نه از فرهنگ هندي گريبانگير ما نشده ، منتها دليل ايجادش توي ايران با دليل ايجاد شدنش توي هند قرابت زيادي داره ....

 

در پايان توجه دوستان رو به واژه معمولا توي نوشته بالا جلب ميكنم، چون داريم جامعه را بررسي ميكنيم توجه به استثنائات در روند بحث و مطالعه اختلال ايجاد ميكنه ولي از آنجا كه معمولا عادت بر اين است كه پس از نقدي به يك رفتار اجتماعي سريعا با جمله معروف " همه كه اينطور نيستند " مواجه ميشيم عمدا اين واژه رو با تاكيد نوشتم ...

يكي هم هست عواطف عاشقانش رو مينويسه و نتيجش يه اثر ادبي فاخر ميشه ، بله اين هم هست ولي اين شخص تفكري سطح بالاتر داره و هوشمندانه انرژي بالاي روابط عاطفيش رو در خلق اثري بي نظير استفاده ميكنه ...

لینک به دیدگاه
چرا تو صفحه اول طرحش نکردی؟ این که خودمونی نبوده؟ یه بحث عمومی و عالیه . :w74:

 

آخه من چه بدونم داداش من:ws3:

استدلال من بر این بود که یه بحث به دور از دعوا داریم و میخوایم یه سری حرف خودمونی و دوستانه بزنیم:ws3:

لینک به دیدگاه
آخه من چه بدونم داداش من:ws3:

استدلال من بر این بود که یه بحث به دور از دعوا داریم و میخوایم یه سری حرف خودمونی و دوستانه بزنیم:ws3:

یعنی چی به دور از دعوا. اینم تازگی مد شده که تا بخوای یکم محکم حرف بزنی میگن دعوا شد. ما هر حرفی که میزنیم خودمونی و دوستانه ست. ناسلامتی پوست تخم مرغی که نیستیم . :ws47:دیدی دارم میخندم. پس تو هم بخند که دنیا ارزش انزوا و قهر و اینا رو نداره.

لینک به دیدگاه
سلام:icon_gol:

یه مسئله ای پیش میاد:ws38:

اینکه اگه کسی دوست نداره همچین چیزایی رو بخونه، خوب نخونه، به بقیه چه.:banel_smiley_4:

(اینم یه جنبه اش هست دیگه):w16:

چیزائی که نوشته میشه برای خوندنه. اون یه جنبه ش نمیتونه باشه.

به بقیه چه هم که داره مد میشه.

لینک به دیدگاه

از نظر من تو همه چیز ما میتونیم برای خودمون خط قرمز و باید و نباید تعیین کنیم,میتونیم دوستامونو بر اساس معیارهامون انتخای کنیم.ولی نمیتونیم دیگرانو انقدر محدود کنیم.میتونیم بهشون اگاهی بدیم البته اگه داریم ولی نمیتونیم براشون تعیین کنیم.خب اینم یه جتبه از شخصیت یه ادمه خب وقتی من نمیتونم این جنبه ى شخصیت کسیو درک یا تحمل کنم خب ازش فاصله میگیرم مثلا باهاش ارتباط برقرار نمیکنم و مثلا صفحشو مطالبشو نمیخونم.دیگه نیازی نیست فکرمو مشغولش کنم فقط نسبت به شخصیتش از مطالبش از صحبتاش شناخت پیزا میکنم میفهمم این ادم فقط اهل ناله کردن و منفی بافیه و نمیخواد زندگیشو درست کنه,این ادم مثبته و میشه روی افکارش حساب کرد و...

لینک به دیدگاه
از نظر من تو همه چیز ما میتونیم برای خودمون خط قرمز و باید و نباید تعیین کنیم,میتونیم دوستامونو بر اساس معیارهامون انتخای کنیم.ولی نمیتونیم دیگرانو انقدر محدود کنیم.میتونیم بهشون اگاهی بدیم البته اگه داریم ولی نمیتونیم براشون تعیین کنیم.خب اینم یه جتبه از شخصیت یه ادمه خب وقتی من نمیتونم این جنبه ى شخصیت کسیو درک یا تحمل کنم خب ازش فاصله میگیرم مثلا باهاش ارتباط برقرار نمیکنم و مثلا صفحشو مطالبشو نمیخونم.دیگه نیازی نیست فکرمو مشغولش کنم فقط نسبت به شخصیتش از مطالبش از صحبتاش شناخت پیزا میکنم میفهمم این ادم فقط اهل ناله کردن و منفی بافیه و نمیخواد زندگیشو درست کنه,این ادم مثبته و میشه روی افکارش حساب کرد و...

منظور شما اینه که با چیزائی که دوستشون نداریم برخورد انفعالی کنیم؟ اینو که بلدیم. صحبت من اینه که نیاز به بیان مسائل عشقی علتش برای بعضی ها که این کارو میکنن چی هست. چرا اینکارو میکنن؟ تالار گفتگو برا اینه که در مورد چیزائی که برامون عجیب هستند طرح سئوال کنیم که بقیه نظر بدن که موضوع شکافته بشه و جوابی براش پیدا بشه. بحث دوری کردن و بی توجهی و اینام که شما گفتید البته مهم هست. :icon_gol:

لینک به دیدگاه

جواب من در جواب صحبت شما بود که به بقیه چه رو اشتباه میدونین.

 

اگه میبینیم کسی داره بیش از حد گلایه میکنه ناله میکنه بدونید خیلی تنهاس کسیو نداره باهاش حرف بزنه کسیو نداره ازش کمک بخواد روحیه ای نداره که تغییر کنه شرایط بد زندگی بهش غلبه کرده و روحیه ى مثبت بودنو درون خودش کشته یا تو زندگیش اشتباهی کرده که حالا دیگه نمیتونه درستش کنه و با حسرتش داره زندگی میکنه.

 

اگه کسی میخواد به این ادما کمک کنه اول اینکه باید خودشون بخوان دوم اینکه باید بدون حرف وارد بشه با عملش با افکار مثبتش با محبتش که ترحم نباشه و بیش از حد نباشه.

 

شخصا تجربه کردم نمیشه بهشون بگی کارشون اشتباهه چون لجبازی میکنن و حتما این جملاتو میشنوید که تو چه میدونی من چقدر سختی تحمل میکنم چقدر زندگیم سخته چقدر بدبختم.

بازم میگم اگه نمیتونیم چیزیو درست کنیم بهتره عقب وایسیم و واکنشی بهش نشون ندیم تا خراب ترش نکنیم.

 

نظر شخصی من بود

لینک به دیدگاه
جواب من در جواب صحبت شما بود که به بقیه چه رو اشتباه میدونین.

 

اگه میبینیم کسی داره بیش از حد گلایه میکنه ناله میکنه بدونید خیلی تنهاس کسیو نداره باهاش حرف بزنه کسیو نداره ازش کمک بخواد روحیه ای نداره که تغییر کنه شرایط بد زندگی بهش غلبه کرده و روحیه ى مثبت بودنو درون خودش کشته یا تو زندگیش اشتباهی کرده که حالا دیگه نمیتونه درستش کنه و با حسرتش داره زندگی میکنه.

 

اگه کسی میخواد به این ادما کمک کنه اول اینکه باید خودشون بخوان دوم اینکه باید بدون حرف وارد بشه با عملش با افکار مثبتش با محبتش که ترحم نباشه و بیش از حد نباشه.

 

شخصا تجربه کردم نمیشه بهشون بگی کارشون اشتباهه چون لجبازی میکنن و حتما این جملاتو میشنوید که تو چه میدونی من چقدر سختی تحمل میکنم چقدر زندگیم سخته چقدر بدبختم.

بازم میگم اگه نمیتونیم چیزیو درست کنیم بهتره عقب وایسیم و واکنشی بهش نشون ندیم تا خراب ترش نکنیم.

نظر شخصی من بود

 

موافقم بسیار :icon_gol:

لینک به دیدگاه

لازم دیدم یه مسئله ایم بگم.نمیدونم شما خودتون استارتر محترم تا حالا عاشق شدید یا نه.اما چیزی که من درک کردم اینه آدمی که عاشق میشه دوست داره حال خوبشو به گوش همه برسونه و هرکسیم که دوسش داره از حال خوبش خوشحال میشه.کسیم که شکست عشقی میخوره باز نیاز داره دیگران در غمش شریک بشن و کمک کنن آروم بشه.

(کاری به درست و غلط بودن عشق و نوعش ندارم و کلا هرچیزی باید تعادل داشته باشه این مسئله هم همین طور)

لینک به دیدگاه
فضای مجازی پر از نوشته ها و عکسها و فیلمهای مختلفه. آیا من همش رو باید بخونم یا ببینم؟

بعضی چیزا باعث ناراحتی من میشه یا بعضی چیزا با اصولی که من دارم جور درنمیاد.

طبیعیه که برای آرامش خودم سمتشون نرم.

تازگیها تو این تالار و بقیه جا ها مد شده که تا میخوایم یه موضوعی رو به چالش بکشیم یا در موردش نقد افزائی کنیم , شرکت کننده ها بجای اینکه بیان و معلوماتشونو بکار بگیرن , همش میان میگن نرو , نخون , نبین و از این حرفا.

تالار گفتگو برای نقد و این جور کارهاست نه برای اینکه همش موضوع مطرح بشه و کاربران بیان و بجای ارائه مواضع پژوهشی فقط بلد شدن بگن نرو نخون نبین و به تو چه مربوطه و از این حرفا. تالار گفتگو اسمش روشه.

لینک به دیدگاه
عدم درک من ؟ اونم از عشق و شکست عشقی ؟ عدم درک :ws38:

نمی خواستم جواب بدم چون این مشکل رو قبلا داشتم

خب با احساس بودن چه اشکالی داره ؟ چه اشکالی داره مردم بفهمند یک شخص احساس داره ؟ وقتی فکر کنی اگر مردم بفهمند احساس داری دیگه مسخره ات می کنند و آدم حسابت نمی کنن نتیجه اش این میشه سعی می کنی بی احساس شی و اتفاقا جواب هم میده و بی احساس میشی

کلمه ی تابلو خیلی چیزا رو می رسونه یعنی تو عاشق شدن رو حقارت می دونی و اصلا چیز خوبی نیست وقتی عاشق میشی تابلو بی معنی هست آدم به اینکه عاشق شده افتخار می کنه مگر اینکه غرور طرف از عشقش قوی تر باشه ! قبل از اینکه عاشق بشم هیچگونه احساس رو درک نمی کردم و مسخره می کردم ولی الان می دونم اون موقع نمی فهمیدم

همیشه به من می گفتن تو آدم بی احساسی هستی و بار ها شده بهم گفتن تو آدم نیستی!(منظورشون اینه احساس نداری و درک نمی کنی)

همه دید یکسانی به جهان ندارند

لینک به دیدگاه
تازگیها تو این تالار و بقیه جا ها مد شده که تا میخوایم یه موضوعی رو به چالش بکشیم یا در موردش نقد افزائی کنیم , شرکت کننده ها بجای اینکه بیان و معلوماتشونو بکار بگیرن , همش میان میگن نرو , نخون , نبین و از این حرفا.

تالار گفتگو برای نقد و این جور کارهاست نه برای اینکه همش موضوع مطرح بشه و کاربران بیان و بجای ارائه مواضع پژوهشی فقط بلد شدن بگن نرو نخون نبین و به تو چه مربوطه و از این حرفا. تالار گفتگو اسمش روشه.

درمورد همه چی میشه بحث کرد

مثلا یه تاپیک زد آیا شما خواهر خودتون رو مجبور می کنید حجاب را رعایت کند

که مثلا جوابش میشه به من چه خواهرم خودش آدمه و عقل داره

و بعد بحث کرد که چرا یه عده مجبور می کنن

اگر اول تاپیکتون یه سری مقدمه ی خوب بنویسی که هدفت چی هست این اشکالا پیش نمی آد

یا اول نظر خودت رو شرح بدی بعد روش بحث کرد

تو تاپیک آرایش عنوان بدی انتخاب کرده بودید اگر مثلا می نوشتین به نظر شما دلایل آرایش بیش از حد چیست راحت تر و بدون دردسر جلو می رفت

لینک به دیدگاه
تازگیها تو این تالار و بقیه جا ها مد شده که تا میخوایم یه موضوعی رو به چالش بکشیم یا در موردش نقد افزائی کنیم , شرکت کننده ها بجای اینکه بیان و معلوماتشونو بکار بگیرن , همش میان میگن نرو , نخون , نبین و از این حرفا.

تالار گفتگو برای نقد و این جور کارهاست نه برای اینکه همش موضوع مطرح بشه و کاربران بیان و بجای ارائه مواضع پژوهشی فقط بلد شدن بگن نرو نخون نبین و به تو چه مربوطه و از این حرفا. تالار گفتگو اسمش روشه.

گفتگو مشروط به اینه که جسارت اینو داشته باشی که وقتی واقعا حس کردی طرف مقابلت حرفش منطقی تره. قبول کنی و روی عقایدت( که برات ثابت شده که درست نیس) پافشاری نکنی. امیدوارم به این درک برسم

البته جسارت نباشه . برای این حرفم شما رو مخاطب قرار ندادم کلی گفتم:w16:

لینک به دیدگاه
درمورد همه چی میشه بحث کرد

مثلا یه تاپیک زد آیا شما خواهر خودتون رو مجبور می کنید حجاب را رعایت کند

که مثلا جوابش میشه به من چه خواهرم خودش آدمه و عقل داره

و بعد بحث کرد که چرا یه عده مجبور می کنن

اگر اول تاپیکتون یه سری مقدمه ی خوب بنویسی که هدفت چی هست این اشکالا پیش نمی آد

یا اول نظر خودت رو شرح بدی بعد روش بحث کرد

تو تاپیک آرایش عنوان بدی انتخاب کرده بودید اگر مثلا می نوشتین به نظر شما دلایل آرایش بیش از حد چیست راحت تر و بدون دردسر جلو می رفت

شما که تونستی تا اینجاشو بخوبی بفهمیی لابد بقیه ش هم میتونی بفهمی . حالا بعد انهمه که این تاپیک پیشروی کرده من بیام براش غلط املائی بگیرم؟ حرفا میزنی شما .

لینک به دیدگاه
لازم دیدم یه مسئله ایم بگم.نمیدونم شما خودتون استارتر محترم تا حالا عاشق شدید یا نه.اما چیزی که من درک کردم اینه آدمی که عاشق میشه دوست داره حال خوبشو به گوش همه برسونه و هرکسیم که دوسش داره از حال خوبش خوشحال میشه.کسیم که شکست عشقی میخوره باز نیاز داره دیگران در غمش شریک بشن و کمک کنن آروم بشه.

(کاری به درست و غلط بودن عشق و نوعش ندارم و کلا هرچیزی باید تعادل داشته باشه این مسئله هم همین طور)

من تا بحال عاشق نشدم . امیدوارم اگه یه روز عاشق شدم , اینقد به عاشق شدنم عشق بورزم که یهوئی نیام پیش همه سفره پهن کنم. من اگه عاشق بشم به کسی چه مربوطه که بیام به همه بگم. اونوقت میشه گفت که من عاشق نشدم دارم ادای عاشقی رو بیخودی در میارم.

لینک به دیدگاه

نمیدونم بقیه ى مردم دنیا هم اینجورین یا ما مردم ایران فقط عادت داریم به قضاوت کردن و بدبینی نسبت به عشق و تمسخرش.

چند روز پیش برادرم از دانشگاه اومد گفت امروز تو محوطه دانشگاه یه پسر با کت و شلوار و دسته گل جلوی یه دختر زانو زد و ازش خواستگاری کرد.

من خیلی خوشحال شدم از کارش.

ولی خودش ادامه داد خاک تو سرش کنن احمق مگه جلوی زن زانو میزنن؟ادم خودشو خرد نمیکنه برای یه زن.

گفتم شاید خیلی عاشقشه یا اون زن براش اندازه ى تمام دنیا ارزش داره و واقعا به زندگیش معنی و حرکت و انگیزه داده که این کارو کرده.

گفت اولا نمیشه دوما اگه هم اینجوری باشه ادم نباید این چیزارو به همه نشون بده.

جوابشو ندادم چون هنوز دنیاش خلاصه میشه تو ماسشین و رالی و موزیک.

مادرمم گفت اخی چه قشنگ اما خب جلوی بقیه این کارو نمیکردن بهتر بود این چیزا واسه خودشونه نه بقیه.

جواب مادرمم ندادم چون اونم عشقو تجربه نکرده.

 

امیدوارم شما یه عشق خوووووووب رو تجربه کنی که به قدری بهت هیجان بده که حرفای الانت یادت بره.

لینک به دیدگاه
نمیدونم بقیه ى مردم دنیا هم اینجورین یا ما مردم ایران فقط عادت داریم به قضاوت کردن و بدبینی نسبت به عشق و تمسخرش.

چند روز پیش برادرم از دانشگاه اومد گفت امروز تو محوطه دانشگاه یه پسر با کت و شلوار و دسته گل جلوی یه دختر زانو زد و ازش خواستگاری کرد.

من خیلی خوشحال شدم از کارش.

ولی خودش ادامه داد خاک تو سرش کنن احمق مگه جلوی زن زانو میزنن؟ادم خودشو خرد نمیکنه برای یه زن.

گفتم شاید خیلی عاشقشه یا اون زن براش اندازه ى تمام دنیا ارزش داره و واقعا به زندگیش معنی و حرکت و انگیزه داده که این کارو کرده.

گفت اولا نمیشه دوما اگه هم اینجوری باشه ادم نباید این چیزارو به همه نشون بده.

جوابشو ندادم چون هنوز دنیاش خلاصه میشه تو ماسشین و رالی و موزیک.

مادرمم گفت اخی چه قشنگ اما خب جلوی بقیه این کارو نمیکردن بهتر بود این چیزا واسه خودشونه نه بقیه.

جواب مادرمم ندادم چون اونم عشقو تجربه نکرده.

 

امیدوارم شما یه عشق خوووووووب رو تجربه کنی که به قدری بهت هیجان بده که حرفای الانت یادت بره.

عشق قابل تجربه کردنه؟ معمولا تجربه بعد از دهها بار تکرار بدست میاد. عشق هم شامل این حالت میشه؟ یعنی لازمه دهها بار تکراربشه که انسان تجربه ش بکنه؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...