*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۸۹ دور افتاده ام دور از کساني که دوستشان دارم هيچ وقت نمي توانم فاصله ها را ببخشم! هيچ وقت! زندگي چيست جز فاصله ها؟ فاصله هاي دور و نزديک فاصله هايي که نمي شود اندازه اشان گرفت و مِترشان کرد... 18 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۸۹ تو در اولین سطر تقویم دیدار آن روز به خط نگاهی زر اندود کلامی نوشتی و رفتی ... و من نیز شکسته نوشتم و ماندم ! نوشتی که می مانی، اما ... نماندی ! نوشتم نمی مانم، اما ... نه! ماندم ...! ناصر صارمی 12 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۸۹ این بار هم که تاول پاهایم خشک شود دوباره عاشقت میشوم ! دوباره راه میافتم دوباره گم میشوم ... کیکاووس یاکیده 10 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۸۹ دستان تو راز بزرگی ست که حجم سیب را می فهمد ... چه فایده وقتی مزه " رسیدن " را نچشیده ای ...! فاطمه رحیمیان 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۸۹ از دور می آیی اما سرد تابستان از سردی ات یخ می كند ! آمده ای، اما ... لباس هایت خیس از دلتنگی و سایه ات دیگر نفس نمی كشد ... حتی ماه چشم هایت نورافشان نیست ایستاده ای كنارم، اما ... فاصلهی ما بیش از همیشه دورتر از اقیانوس و آسمان ...! سدرا محمدی 7 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 تیر، ۱۳۸۹ فاصله بگیر دستای تنهامو که بی دست تو غمگینم به تلخی های دلتنگی ، کنار غصه میشینم من از این بیقراری ها ، سراغ عشقو میگیرم به چشمات خیره میمونم ، بپای عشق می میرم همه ساعات بودن رو، شمارش میکنم با غم "زمان" با " فاصله " دست داد، که دوریم هردومون از هم اگرچه این دل تنها ، فقط از عشق میخونه ولی درکُنج تنهائی ، دلم، از" فاصله" خُونه برای بی پناهی هاش، همش آغوش غم بازه تـُو رویاش، با خیال تو، امیدِ تازه می سازه ... تو باورکن که قلب من، توی غربت پریشونه میخواد دوری کنه ازغم ، ولی بی تو نمیتونه بگیر دستای تنهامو، که قلبم بی تو بی تابه همیشه چشم بیدارم ، میون گریه میخوابه همه ساعات بودن رو شمارش میکنم با غم "زمان" با " فاصله " دست داد، که دوریم هردومون از هم ... دلی که توی جام تو، شرابِ صبر میریزه خودش صبروقرارش نیست، خودش از غصه لبریزه من از رنجِ جدائی ها ، نگاهو برتو میدوزهم پیش چشم تو میخندم ، ولی در سینه میسوزم همه ساعات بودن رو شمارش میکنم با غم "زمان" با " فاصله " دست داد، که دوریم هردومون از هم فرزانه شیدا 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ وقتی نیستی لحظه ای که باید باشی ... وقتی نیستم لحظه ای که باید باشم ... چه فرقی می کند فاصله باشد یا نباشد ! 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ ثانيه ها هم رنگ باخته اند و در هجوم بي رنگي باز هم ... شايد هم حق با تو بود ! بايد رفت ...! 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ گفتی بگو... !! مگر گوش میکنی؟ مدتهاست دلم مینوازد... ولی تو نمیشنوی! تمام سهم من از دنیا فاصله بود... و فاصله بود و... فاصله... 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ از تو كه گذشتم به خودم رسيدم در گذر زمان درخت فصل پنجم شد و دستهاي من لانه ي گنجشك ها ... . . . تازه به تو رسيده بودم ! 6 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ سخت است که بادها بوی باغ بیاورند و دست من در باد تکان بخورد تا اعتراف ساده ای که خداحافظ! 7 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ دلت می گریزد خودت می مانی گاه برای بودن تکه تکه باید شد… 6 لینک به دیدگاه
//\// 1806 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ من از این فاصله ها دلگیرم بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم ... 8 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ من خوبم خسته نیستم فقط گاهی دستم به این زندگی نمی رود… 10 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ رفتی زرفتنت جانم به لبم رسیده است جویی زخون دیده به دامان رسیده است عطر عطوفتت به مشامم نمیرسد حالات من به حالت بحران رسیده است حتی بهشت بی تو برایم جهنم است دور از تو همه چیز به پایان رسیده است 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ تو دیر آمدی یا من زود رفتم؟! چه فرق می کند دیگر وقتی گنجشکهای خیالمان خیسند ... و آفتاب مهربان با ما اینگونه نا مهربان ! چه فرق می کند دیگر؟!... 6 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ تو کور بودی و من کر و لال من برایت دست تکان دادم و تو مرا صدا زدی... برای همین بود که ما هرگز به هم نرسیدیم 10 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ ای صمیمی ، ای دوست ! گاه ، بیگاه، لبه پنجره خاطرم میایی ای قدیمی ، ای خوب ! تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم. 6 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۹ فاصله را تو یادم دادی وقتی با لبخند دور شدی از من عکاس بهتر از ما فاصله را میفهمید تو در عکس نیستی فاصله یعنی تو تو.... 6 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۹ واسه رسیدن من به تو... تمام فاصله ها صفر مطلقند ! 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده