Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ به گزارش رسانه های آمریکا در 26 ژانویه 2009 (ششم بهمن 1387)، یک مرد 93 ساله ساکن شهر «Bay City» ایالت میشیگان که برق خانه او به سبب پرداخت نشدن صورتحساب قبلی قطع شده بود از سرما منجمد شد. پزشک قانونی شهر پس از معاینه جسد این مرد که «Mavin E. Schur» نام داشت، مرگ او را hypothermia (سرمای شدید ـ انجماد) اعلام کرد که مرگی دردناک است و تا جان دادن کامل؛ وقتگیر. هنگام ورود پلیس به خانه مروین (ماروین) در نیمه روز، برودت داخل ساختمان صفر درجه سانتی گراد بود. تعرفه مصرف برق در آمریکا بالاست و متوسط میزان آن برای یک خانه سه اطاقه کمتر از 150 دلار در ماه نیست. همچنین آب بها و اشتراک تلفن و تلویزیون ماهواره ای ـ کابلی و نیز اینترنت. مروین که با آن کهولت، تنها می زیست استطاعت پرداخت هزینه زندگی در خانه سالمندان را که در شهر او بالغ بر یکهزار و پانصد دلار در ماه بود نداشت. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 580] [TR] [TD=class: h6, width: 595, align: right]برخي ديگر از رويدادهاي 27 ژانويه[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]98: ماريوس نروا امپراتور روم در 76 سالگي درگذشت و جانشين او تراژان پس ازكسب راي اعتماد سنا وعده مبارزه با فساد و نيز دادن وام كشاورزي با بهره 5 درصد داد تا كشاورزان مجبور نشوند از نزولخورها قرض بگيرند. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1755: پس از شمارش كشته شدگان زلزله شهر ليسبون پايتخت پرتغال كه روز پيش از اين (26 ژانويه) رخ داده بود اعلام شد كه بيش از سي هزار تن جان باخته بودند. ليسبون كه بر فراز هفت تپه بنا شده است در طول تاريخ چندبار براثر زلزله ويران شده است . [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1756: «موزارت» آهنگساز بلند آوازه اتريشي در سالزبورگ به دنيا آمد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1926: (سال 1304 هجري خورشيدي) محمدرضا پهلوي از سوي پدرش رضاشاه به عنوان وليعهد اعلام شد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1943: نيروي هوايي آمريكا شهر ويلهلمز هاون آلمان را با 50 بمب افكن سنگين بمباران كرد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1951: آزمايشهاي اتمي آمريكا در صحراي نوادا با پرتاب بمب از هواپيما آغاز شد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1967: 60 كشور قرارداد منع آزمايشهاي هسته اي در هوا و فضا را امضاء كردند. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1976: (سال 1354 هجري خورشيدي) بازگشت نيروهاي ايراني از ظفار آغاز ش [/TD] [/TR] [/TABLE] 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ روزنامه هاي آمريكا 30 ژانويه 2005 از خريداري شدن سومين روزنامه نگار اين كشور توسط سازمانهاي دولتي خبر دادند. هر سه روزنامه نگار از مقاله نويس ها بوده اند كه رسانه ها معمولا كار مقاله نويسي (نظر) را به عضوي از تحريريه خود مي دهند كه كمتر از ده سال تجربه روزنامه نگاري نداشته و در جامعه به عنوان يك امين و دلسوز مردم شناخته شده باشد. روزنامه نگار سوم «مايك مك مانوس» بود كه مقالات او از سوي سنديكاي مربوط ميان همه رسانه ها توزيع مي شد. وي همانند بانو «مگي گالاگان» از وزارت بهداشت و امور انساني آمريكا پول گرفته بود تا برنامه هاي اين آژانس دولتي را در داخل مقالات خود و به گونه اي موثر و نامحسوس تبليغ كند. مبلغ دريافتي اعلام نشده ولي يك قلم آن ده هزار دلار بوده است. نخستين مقاله نگار آرامسترانگ ويليامز بود كه از وزارت آموزش و پرورش آمريكا دويست و چهل هزار دلار گرفته بود و به همين سبب سنديكاها و بيشتر رسانه ها او را تحريم كرده بودند. در پي اين افشاگري ها، با اين كه جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت هرگونه پرداخت ديگري را به روزنامه نگاران ممنوع ساخت، بسياري از روزنامه نگاران اينوستيگيتيو سرگرم تحقيق براي كشف روزنامه نگاران دولتي ديگر شده اند و ستون هاي «روزنامه نگار براي فروش نيست» داير شده است. رسانه ها به اين وسيله مي خواهند در درون خود دست به تصفيه بزنند و اعلام كرده اند كه اين كار را دنبال خواهند كرد. در 90 در صد از كشورهايي كه در يونسكو عضويت دارند كاركردن كارمند و حقوق بگير دولت در تحريريه رسانه هاي عمومي (غير دولتي و غير حزبي) ممنوع است مگر به عناويني جز روزنامه نگاري. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ دولت واشنگتن در اجرای قانون مصوب کنگره این کشور، 31 ژانويه 1876 دستورداد که همه بومیان (سرخپوستان) به رزرویشن ها (اراضی محصوری که برایشان در نظر گرفته شده بود) منتقل شوند. بومیان منطقه (ایالات متحده آمریکای شمالی) از هنگام ورود و استقرار نخستين دسته مهاجران انگلیسی ها در آن سرزمین در سال 1607 با آنان در حال جنگ و مبارزه بودند. تصاحب اراضی، علت اصلی این مقاومت بود. دلبستگی و وفاداری به فرهنگ ملی و خودداری از کارکردن برای مهاجران علل دیگر. نبرد بومیان با مهاجران و بعدا دولت واشنگتن تا دهه 1890 ادامه داشت. مقامات دولتي به همان اندازه که برشمار مهاجران اروپایی افزوده می شد و نیاز به زمین داشتند بر فشار خود به بومیان می افزودند و آنان را به سمت غرب آمریکا می راندند ـ مناطقي که هنوز مهاجرنشین نشده و یا در کنترل فرانسه و اسپانیا بود. در سال 1824 قانونی وضع شد که بومیان شرق آمریکا (مهاجرنشین هاي قدیمي ترجنوب شرقي و عمدتا جورجيا، کاروليناي شمالي، تنسي و ...) به غرب رود «می سی پی» منتقل شوند. در یک مورد، این بومیان و عمدتا چروکی ها که مردمی متمدن و دارای کتابت بودند مجبور شدند هزاران کیلومتر راه را پیاده طی کنند تا به اکلاهما برسند که مورخان در تالیفات خود به این انتقال «تریل آو تیرز» به مفهوم مسیر اشک، و اشک ریزان پیش رفتن عنوان داده اند. در این انتقال با پای پیاده، بیش از چهار هزار تن جان دادند. در سال 1871 کنگره آمریکا قانون دیگری وضع کرد و دولت این کشوررا از انعقاد هرگونه قرارداد با قبایل بومی به عنوان ملت مستقل ممنوع کرد. با اینکه يک قانون موضوعه در قرن بیستم بومیان را اتباع دولت فدرال می داند بومیان همچنان دم از استقلال می زنند. بومیان ایالات متحده، چهار قرن پیش هنگام ورود مهاجران انگلیسی 18 تا 40 میلیون بودند که اینک حدود سه میلیون نفرند. رزرویشن های بومیان تحت نظارت پلیس امنیت داخلی آمریکا (اف. بی. آی) قراردارد و بنظر می رسد که به نوعي غير مستقيم تشویق به مصرف الکل و قمار می شوند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ قیام محمد صالح (داتو مت صالح) برضد استعمار انگلستان در برنئوی شمالی (ایالت صباح از اعضای فدراسیون مالزیا) با قتل او در سی و یکم ژانویه 1900 پایان یافت. قيام صالح 4 سال طول کشيده بود. ترور صالح عملی سازمان یافته بشمار آمده است. انگلیسی ها که داشتند برنامه هند وستان را در برنئو پیاده می کردند و با با تشکيل کمپاني کشت توتون و صدور محصولات کشاورزی و تجارت آغاز کرده بودند هنگامی که به دریافت مالیات و وضع ضوابط دیگر دست زدند که علامت حکومت کردن و استعمار بود با اعتراض محمد صالح ـ یک رهبر محلی ـ رو به رو شدند اما اعتنا نکردند. صالح که چنین دید مردم را به قیام دعوت کرد و از سال 1894 با انگلیسی ها وارد کار مبارزه شد که فصلی از مبارزات ملت هارا تشکیل می دهد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ 31 ژانويه سال 1915، و در جريان جنگ جهاني اول، نيروهاي آلمان در جبهه روسيه بر ضد نظاميان اين كشور سلاح شيميايي (گاز خفه كننده) بکار بردند. اين سلاح در نبرد بوليمو Battle of Bolimow در لهستان و حاشيه خط آهن منتهي به شهر ورشو بکار رفت. ارتش نهم آلمان به فرماندهي ژنرال فون مکنسن Von Mackensen درصدد رسيدن به شهر ورشو و تصرف اين شهر بود که با ضد حمله ارتش دوم روسيه به فرماندهي ژنرال سميرنوف Smirnov رو به رو شده بود و برف سنگين عمليات هر دو ارتش را نيمه فعال کرده بود. لهستان از دو قرن قبل از آن در کنترل روسيه بود که مردم هر دو کشور از يک نژاد و اسلاو هستند. در تاريخ عمومي آمده است که اين، نخستين بار بود که سلاح شيميايي به صورت وسيع (نه، آزمايشي) در جنگ دو ارتش بکار رفت. آلماني ها در ماه مي همين سال در نبرد Ypres بگونه اي موثرتر گاز کشنده بکار بردند. در جبهه بوليمو به علت توفان برف و شدت سرما، سلاح شيميايي آلمان (گاز خفه کننده) تلفات سنگين نداشت. [TABLE] [TR] [TD=align: center][/TD] [/TR] [TR] [TD=class: caption, align: center]يک نظامي با ماسک ضد گاز (1917) [/TD] [/TR] [/TABLE] شيميدانهاي آلماني تلاش براي ساختن اين سلاح را كه براي نخستين بار در ژانويه 1915 بگونه اي وسيع بكار رفت از سالها قبل از جنگ جهاني اول آغاز کرده بودند زيراکه اروپا در حالت صلح مسلح بسر مي بُرد و هر آن انتظار وقوع جنگ مي رفت. بکاربردن سلاح گاز خفه کننده در جبهه بوليمو در ژانويه 1915 آغاز کار بود و نيروهاي آلماني بعدا آن را به دفعات در جبهه فرانسه مورد استفاده قرار دادند. ادامه بکاربردن اين سلاح باعث شد که ماسک ضد گاز ساخته شود و .... بکاربردن سلاح هاي شيميايي که اصطلاحا اسلحه کشتار جمعي خوانده مي شود بعدا نيز ادامه يافت، براي مثال: نيروهاي آمريكا در جنگلهاي جنوب ويتنام از «ايجنت اورنج» استفاده كردند و نيروهاي عراقي در جريان جنگ دهه 1980 بر ضد ايران و نيز كُردها بمب شيميايي بكار بردند و ... . در طول سده 20 چند قرارداد دوجانبه و چندجانبه برضد ساخت و انبار كردن و بكار بردن اين نوع اسلحه امضاء شده است. ولي، هنوز زرّاد خانه بسياري از كشورها از جمله روسيه پُر از اين نوع اسلحه است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ به بهانه «در مخاطره بودن» اتباع انگلستان در شانگهاي چين ، 31 ژانويه 1927 دولت انگلستان 12 هزار تن از سربازان اين كشور را در كشتي نشاند و روانه چين ساخت تا از اتباع انگليسي در شانگهاي حفاطت كنند!. دولت انگلستان براي توجيه عمل خود ادعاكرده بود كه درگيري ناسيوناليست هاي جنوب به رياست چيان كاي شك با دولت پكن (دسته شمالي ها كه كنترل شانگهاي را هم به دست داشت) در حال انتقال يافتن به داخل شانگهاي است كه در اين شهر هم اتحاديه هاي كارگري(کمونيستها) تحريك به اعتصاب كرده اند و جنبش چيني مخالف حضور خارجيان در آن كشور نيز با ايجاد مزاحمت هاي انفرادي جان و مال اتباع آن كشور در شانگهاي را تهديد مي كند. در اعلاميه دولت انگلستان از شانگهاي به عنوان «شهر بين المللي!» نام برده شده بود. دولت انگلستان در اعلاميه خود تصوير تيره و پر هرج و مرجي از چين آن زمان ترسيم کرده بود. دولت انگلستان همزمان با اعزام نيروي نظامي، با دولت آمريكا تماس گرفت تا به مساعي نظامي انگلستان در اين زمينه كمك كند كه دولت آمريكا چند كشتي جنگي و چهار هزار تفنگدار روانه شانگهاي كرد و به همين ترتيب ژاپن و فرانسه. در آن زمان شمار خارجيان شهر شانگهاي از 40 هزار تن تجاوز مي كرد كه خود را تابع نظامات مقامات محلي چين نمي دانستند. در آن دوران چين وضعيت عجيبي داشت. در ماه مارس آن سال جمع نيروهاي دولتهاي چهارگانه در آبهاي شانگهاي از 20 هزار نظامي و 20 كشتي جنگي متجاوز شده بود كه ماه بعد نيروهاي چيان كاي شك (مليّون) كه متكي به حمايت خارجيان بودند نظاميان دولت پكن را از شانگهاي فراري دادند. همين استراتژي چيانكايچك باعث انشعاب در صف مليّون شد و مليّون چپگرا از او جدا شده و به كمونيست ها پيوستند كه در آن زمان در جاي ديگر چين فعال بودند. همين هرج و مرج داخلي، تحقير و فشار هاي قدرت هاي خارجي و تعرض وسيع ژاپني ها در دهه 1930 به چين و قتل عامي كه به راه انداختند سبب شد كه چيني ها از خواب دويست ساله بيدار شوند، انقلاب کنند و یک ابرقدرت شوند. مبارزه چينيان با سلطه قدرت هاي وقت (انگلستان، فرانسه، آمريکا، ژاپن، آلمان و روسيه) از اواخر قرن 19 آغاز شده بود. جنبش ضد امپرياليستي و مداخله خارجي چينيان معروف به «مشت زنان» در سال 1900 با مداخله قدرت هاي وقت و اعزام نيروي نظامي مشترک سركوب شد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ پس از يك ماه مذاكرات پشت پرده و برغم مخالفت شديد كمونيستهاي آلمان، 30 ژانويه سال 1933 پال فون هيندنبورگ Paul Von Hindenburg ـ فيلد مارشال آلمان و رئيس جمهور این کشور از آدولف هيتلر كه حزب او ـ حزب سوسياليست ملي كارگران آلمان (اختصارا؛ نازي) ـ برنده انتخابات شده بود خواست که دولت تشکیل دهد و هيتلر صدر اعظم آلمان شد و وعده حل همه مشکلات اقتصادي ناشي از کاهش شديد پول ملي و نيز رفع تحقیر آلمانی ها را داد که از سوی فاتحان جنگ جهانی اول ضمن قراردادهاي پايان جنگ (قراردادهاي ورساي) اعمال شده بود و گفت که تلاش خواهد کرد کیفیت انسانی ژرمن ها به صدر ملل دیگر برسد. توده هاي آلماني كه پس از شكست اين كشور در جنگ جهاني اول از سوي فاتحان جنگ تحقير شده بودند و به آنان شرايط سخت و غرامت سنگين تحميل شده بود و تورّم پول در آن کشور بیداد می کرد از انتصاب هيتلر و وعده هايي كه داده بود خرسند شده بودند، ولي كمونيستهاي آلمان که «ناسیونال سوسیالیسم» هیتلررا مانع از گسترش «انترناسیونال سوسیالیسم» خود و احیانا شکست آن می دانستند در همان نخستين روز صدراعظم شدن هیتلر به سوي دسته كوچكي از اعضاي حزب نازي که در یک خیابان برلین شادی می کردند آتش گشودند و دو تن از آنان را كشتند و با اين عمل، هيتلر را دشمن خوني كمونيسم كردند كه اين دشمني حتي به خصومت هيتلر با شوروي منجر شد. هيندنبورگ که رياست دولت آلمان را به هيتلر سپرد يک سال بعد درگذشت و هيتلر از آن پس خودرا پيشواي آلمان اعلام کرد. هيندنبورگ برغم شکست ارتش آلمان در جنگ جهاني اول همچنان مورد علاقه آلماني ها بود. وي که دوم اکتبر 1847 در پوسن پروس (پروشيا) به دنيا آمده بود از سال 1916 تا 1919 رئيس ستاد ارتش آلمان بود. پوسن زادگاه او طبق قراردادهاي ورساي از سال 1919 ضميمه لهستان شده است که پوزنان خوانده مي شود. هيتلر به خاطر بازگردانيدن مناطق آلماني ازجمله پوسن به قلمرو آلمان دست به تصرف آنها زد که جنگ جهاني دوم آغاز شد. اگر اشتباه نکرده بود و شوروي را مورد تعرض قرار نداده بود، در جنگ پيروز مي شد و انگلستان نيز بمانند فرانسه وقت ازپاي در مي آمد و مسير تاريخ تغيير مي کرد و اين نبود که اينک مي بينيم. هيندنبورگ دوم آگوست 1934 و در 87 سالگي درگذشت. مليّون آلماني هنوز چشم به اراضي از دست رفته اين کشور در جنگ جهاني اول دارند و بنابراين، بقاي اتحاديه اروپا مورد ترديد است. آلمان کشور شماره يکم اتحاديه اروپاست. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ سی و یکم ژانویه 1943 نبرد خانه به خانه استالینگراد با تسلیم شدن فیلد مارشال فردریک پاولوس Friedrich Paulus فرمانده ارتش ششم آلمان پایان یافت و دو روز طول کشید تا نظامیان آلمانی در خانه ها، کوچه ها و خیابانهای شهر به اسارت درآیند. در حمله به استالینگراد ـ شهری در کناره غربی رود ولگا که به ولگوگراد تغییر نام داده شده است ـ 270 هزار نظامی آلمانی و متحدان اروپای شرقی آلمان از جمله رومانی شرکت داشتند. تلفات این نبرد 743 هزار تن گزارش شده است. هیتلر پاولوس را فیلد مارشال کرده بود تا تسلیم نشود زیراکه سابقه نداشته یک فیلدمارشال آلمانی تسلیم شود ـ ایستادگی و یا خودکشی. ولی پاولوس یک روز پس از دریافت عنوان فیلدمارشالی تسلیم شد و تا سال 1953 در شوروی بازداشت بود و چهارسال آخر عمر خودرا در آلمان گذرانید و در طول این مدت در چند مصاحبه و مقاله اشتباهات هیتلر از جمله آغاز جنگ، پیش از تکمیل سلاح های تازه (جت جنگنده، موشک و سلاح هسته ای)، تعرض غیر ضروری به شوروی و حمایت نظامی غیر لازم از جاه طلبی موسولینی را تشريح کرد و گفت که آلمان نبايد در آن واحد در چند جبهه و با چند کشور درگير مي شد زيراکه استطاعت اين کاررا نداشت. طبق قاعده تعرض [فرضیه کلازوویتس]، نيروهاي آلمان بايد سه برابر نظاميان کشور مورد تعرض بودند با هشت برابر قدرت آتش، که در عمل چنین نبود. با رعايت اين قاعده، ما مي توانستيم که در يک زمان تنها با يک کشور درگير شويم. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ سالها بود كه هواداران فرديناند ماركوس كه با كودتاي نطامي بر فيليپين مسلط شده بود يكه تاز خيابانهاي مانيل بودند و مخالفان در صورت تظاهرات خياباني به خاك و خون كشيده مي شدند. اما پس ازفرار او و انتخاب بانو «كورازون آكينو» به رياست جمهوري فيليپين، اين بار نوبت هواداران ماركوس بود، به همان گونه كه در عكس ديده مي شود در خيابانهاي مانيل به خاك كشانده شوند. ماموران پليس همان ها بودند؛ در زمان ماركوس به آن صورت عمل مي كردند و در دوران آكينو كه با مخالفت راست و چپ رو به رو بود به اين صورت. اين عكس 31 ژانويه 1987 در چهارمين روز تظاهرات هواداران ماركوس به پشتيباني از او گرفته شده بو 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ در دور دوم انتخابات رياست جمهوري فنلاند كه 29 ژانويه 2006 برگزار شد، بانو تاريا هالوننTarja Halonen شصت و دو ساله با بيش از 52 درصد آراء دوباره براي يك دوره شش ساله به آن سمت انتخاب شد. طبق قانون اساسي فنلاند، امور «روابط خارجي» و «امنيت ملي» در كنترل مستقيم رياست جمهوري است. بانو هالونن، نخستين زني بود كه شش سال پيش از آن رئيس جمهوري فنلاند شد. وي كه يك سوسيال دمكرات است در اروپا به «مادر فنلاند» معروف شده است. بانو هالونن اصرار دارد كه او را با نام كوچكش «تاريا» خطاب كنند و خودش نيز از همين نام استفاده مي كند. «تاريا» در دوره اول زمامداري خود كوشيد تا بهترين مناسبات، همكاري ها و معاملات تجاري را با روسيه و چين داشته باشد. او موسسات تعاوني را گسترش و مردم معمولي را در مالكيت منابع توليد مشاركت داده است. تاريا از هواداران مدل چين براي توسعه اقتصاديات است. شعار او در مبارزات انتخاباتي اين دوره «مساوات، آزادي، مشاركت و رفاه» بود. فنلاندي ها در روز انتخابات با هجوم به حوزه هاي راي گيري مانع از آن شدند كه يك محافظه كار (رقيب تاريا) بر سر كار آيد. «تاريا» كه از جانبداران رعايت تمامي حقوق انسان در همه جوامع بشري است قبلا وزير دارايي فنلاند بود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ بانو «پالا مندز» 43 ساله ده سال پيش از مكزيك وارد آمريكا شد و براي اين كه اخراج نشود در شهر نيويورك با يك مرد آمريكايي به نام آرتور (بدون تأمل و رعايت تناسب و هماهنگي) ازدواج كرد و داراي يك پسر به نام الويس و يك دوقلو به نامهاي سامانتا و ساموئل شد. پالا چون محيط نيويورك را براي فرزندانش امن نديد بعدا به يك شهر كوچك در ايالت آركانزا نقل مكان كرد و قرار بود كه شوهرش پس از اتمام قرارداد كار به آنان ملحق شود. فرزندان پالا كه يكي هشت ساله و دو تاي ديگر 6 ساله بودند به مدرسه مي رفتند. در نيمه ژانويه 2006 آرتور به پالا تلفن كرد كه طلاق دارد و به آركانزا نخواهد آمد و استدلال کرد که ازدواج آنان از آغاز کار هم منطقي نبود و بنا به مصلحت روز بود. پالا كه از اين خبر سخت شوكه شده بود چند بار تلفني تلاش کرد تا آرتور را به ادامه زندگي زناشويي قانع کند که موفق نشد. وي سرانجام 28 ژانويه در ساعات شب پس از نوشتن يك نامه و كشتن سه فرزندش در خواب، با خوردن سم قصد خودكشي كرد كه زنده ماند و پس از درمان در بيمارستان، تحت تعقيب قضايي قرار گرفت و زنداني شد. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 580] [TR] [TD=width: 595, align: right][/TD] [/TR] [TR] [TD=class: h6, width: 595, align: right]برخي ديگر از رويدادهاي 31 ژانويه[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1448: «يانوس هون يادي» رئيس كشور هنگري ( مجارستان ) به سلطان عثماني اخطار كرد دست خود را از اروپا كوتاه كند.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1865: اصلاحيه سيزدهم قانون اساسي آمريكا برده داري را در اين كشور به هر شكل غير قانوني اعلام كرد.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1886: كارل بنز نخستين اتومبيل را كه با قدرت انفجاري بنزين بكار مي افتاد در كارلسروهه آلمان آزمايش كرد و به معرض تماشا قرار داد.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1908: محقق الدوله يكي از نمايندگان مجلس شوراي ملي درمنزل خود در تهران با شليك گلوله خود كشي كرد.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1937: تروتسكي و نزديكانش از شوروي اخراج شدند . وي موسس ارتش سرخ و از ياران نزديك لنين بود.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1942: نيروهاي مشترك آلمان و ايتاليا شهر بن غازي در ليبي را از دست انگليسي ها خارج كردند. بن غازي قبلا دردست ايتاليايي ها بود كه انگليسي ها آن را متصرف شده بودند.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1944: 285 بمب افكن آلماني لندن را بمباران كردند.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1945: « ادي سلاويك » نظامي آمريكايي به جرم فرار از خدمت ارتش اعدام شد. پس از جنگهاي داخلي آمريكا كه تا آن زمان 80 سال از آنها مي گذشت، اين نخستين بار بود كه يك نظامي آمريكايي به اين جرم اعدام مي شد.[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1967: مبارزان مسلح ويتنامي راه وحدت و استقلال که قبلا به صورت پراکنده به نيروهاي نظامي دولت ويتنام جنوبي و متحدان آن از جمله واحدهاي آمريکا حمله مي کردند ناگهان به شهرها و قرارگاههاي نظامي و موسسات ديگر ازجمله سفارت آمريکا در سايگون شبيخوان زدند که به تعرض Tet معروف است. (مشروح اين مطلب در شماره يکم فوريه اين وبسايت آمده است)[/TD] [/TR] [/TABLE] 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ سناي روم در نخستین روز فوريه سال یکم پيش از ميلاد با تصويب قطعنامه اي كه متن آن موجود است اعلام كرد كه اروپا تحت رياست و رهبري روم (ايتاليا) به صورت واحد درآمده و از اين پس قوانين روم بايد در سراسر اروپا اجرا شود و استدلال كرده بود؛ وحدت قوانين که تكاليف و نظامات را به صورت واحد در مي آورد بهترين عامل وحدت ملل اروپايي است. همين مصوبه كه روح آن زنده مانده بود 1955 سال بعد باعث عقد پيمان تشكيل بازار مشترك اروپا در همان شهر «رم» شد كه بعدا به صورت اتحاديه اروپا با پول واحد در آمده و تاكنون بسياري از قوانين اعضاي اتحاديه مخصوصا در زمينه امور اجتماعي، كار و اقتصاد يكسان شده، تشریفات مرزي از ميان رفته و در مسیری قرارگرفته كه وحدت سياسي و احتمالا نظامي به دنبال خواهدداشت. اين اتحاديه که دارد همه اروپا ـ اروپایی را که در قرن بیستم ملل آن دو بار یکدیگر را به آتش و خون کشیدند فرا مي گيرد دارای 25 عضو شده است. این وحدت اين بار از راه مسالمت تحقق یافته است. پاپها، شارلماني و ناپلئون هم در صدد تحقق اين آرزو بر آمده بودند، ولي به طرق ديگر و برتري يك كشور بر ساير كشورها. ملل اروپایی که زبان و فرهنگ مختلف دارند در طول تاريخ اتحاديه هاي متعدد پشت سر گذارده اند و معلوم نيست كه اتحاديه تازه تا چه زمان ادامه داشته باشد. از آنجا كه اين اتحاديه روسيه ـ بزرگترين كشور اسلاونژاد اروپا را برغم اسلاو بودن بسیاری از ملل اروپای جنوبی، شرقی و مرکزی کنار گذارده، روسیه ای که در «اوراسیا» واقع شده، از قدرت نظامي وسيع برخوردار بوده و در خاور دور از قلمرو آمریکا فاصله چندانی ندارد؛ دوام اتحاديه قابل پيش بيني نيست. به علاوه، بسیاری از اعضای این اتحادیه به نفت و گاز روسیه نیاز دارند. اين اتحاديه به مواد خام وارداتي از ساير قاره ها و بازار فروش براي كالاي ساخته شده خود محتاج است كه چين، برزیل و هند دارند اين مواد خام را جذب و بازارها را از محصولات خود پرمي كنند. از قرن پانزدهم و یافتن راههای دریایی، جنگها عمدتا برسر مواد خام، کارگر ارزان و بازار فروش مصنوعات بوده است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ چند ساعت پس از آغاز تعرض همه جانبه مبارزان راه وحدت و استقلال ويتنام (در گزارش رسانه هاي وقت؛ نيروهاي كمونيست) به يكصد شهر در ويتنام جنوبي از جمله شهر سايگون و همزمان، حمله و محاصره مراكز استقرار نيروهاي آمريكايي در اين منطقه، يکم فوريه سال 1968 سران نظامي آمريكا متوجه شدند كه غافلگير شده اند و كمونيستها نيرومند تر از آنند كه آنان تصور مي كردند. قبلا گمان نمي رفت كه نيروهاي كمونيست بتوانند با اين حجم از جنگل خارج شوند و همانند يك ارتش منظم و طبق نقشه دست به تعرض بزنند. از آنجا كه اين تعرض نظامي در نوروز سال قمري آسياي جنوب شرقي موسوم به عيد تت Tet روي داده بود در تاريخ به تعرض تت معروف شده است. در همان نخستين روز تعرض، نيروهاي كمونيست در شهر سايگون خودرا به ساختمان سفارت آمريكا و ايستگاه راديو دولتي ويتنام جنوبي و چند مركز ديگر رسانيده بودند. در حمله كمونيستها به ساختمان سفارت آمريكا در سايگون چهار تن از نگهبانان آمريكايي ساختمان كشته شدند. شهر هوئه Hue پايتخت قديمي (پادشاه نشين) ويتنام كاملا به تصرف كمونيستها در آمد. پايگاه نظامي «خه سان» كه در آن پنج هزار سرباز آمريكايي مستقر بودند به محاصره بيست هزار كمونبست درآمده بود و .... اين تعرض تا اواخر فوريه ادامه داشت. گفته شده است كه انصراف ليندن جانسون از نامزد شدن دوباره براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا به همين سبب بود. گسترش جنگ ويتنام برغم مخالفت مردم آمريکا و اعزام بيش از نيم ميليون نظامي آمريکايي براي شرکت در اين جنگ در زمان حکومت جانسون صورت گرفته بود. ژنرال جياپ پس از پايان جنگ ويتنام و تامين وحدت اين سرزمين در كتاب خاطراتش نوشته است كه نقشه اين تعرض (عمليات نظامي تت) را به اين سبب طرح كرده بود كه دولت آمريكا متوجه شود كه پيروزي برايش ميسر نيست و حاضر به مذاكره و سازش شود و نقشه را طوري كشيده بود كه مبارزان پس از نشان دادن قدرت تعرضي خود با حد اقل تلفات به مراكز خويش باز گردند 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ دونالد رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا 30 ژانويه 2004 تصميم گرفت كه شمار افراد نيروي زميني اين كشور را 30 هزار تن افزايش دهد و به 512 هزار نفر برساند. يك قانون مصوب كنگره آمريكا، اين شمار را محدود به 482 هزار تن كرده بود كه رامسفلد با استفاده از مجوز جنگ عراق تصميم به اين افزايش سي هزار نفري گرفت. آمريكا داراي قانون وظيفه اجباري نيست و افراد ارتش استخدامي (اصطلاحا؛ پيماني) هستند و به همين جهت مسئوليت دولت در قبال کشته شدن آنان در جنگ محدود است و گذاشتن عنوان داوطلب بر نيروهاي مسلح آمريکا به همين دليل بوده است يعني که اجبار نبوده است داوطلب کار ارتش شوند که که خطر کشته شدن هم دارد. آمريكا در نقاط مختلف از جمله عراق، افغانستان، كره جنوبي ... و آلمان نيرو مستقر ساخته است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ سي ام ژانويه 2004 يک دادگاه فرانسه " آلن ژوپهAlain Juppe " پنجاه و هشت ساله ساله نخست وزير پيشين فرانسه را به جرم فساد اداري به 18 ماه زندان و محروميت ده ساله از اشتغال به مشاغل عمومي محکوم کرد. قبلا از آلن ژوپه به عنوان جانشين احتمالي شيراک رئيس جمهوري وقت فرانسه نام برده مي شد. ژوپه رئيس حزب شيراک بود. جرم در زماني صورت گرفته بود که شيراک شهردار پاريس بود و بنابراين، محکوميت ژوپه ضربه اي به شيراک به حساب آمده بود. روزگاري شيراک از ژوپه به عنوان يک مغز درخشان سخن به ميان آورده بود. هنگام ابلاغ حکم، ژوپه گفته بود که قطعي شدن اين حکم، نقطه پايان بر زندگي سياسي او خواهد بود. در سالهاي دهه اول قرن 21 بکرات ديده شده است که قضات جوان - صرف نظر از کدام کشور - در مورد آن دسته از سياستمداران را که ادعاي نخبگي مي کنند و نمي خواهند صحنه را به ديگران بسپارند و عملا به صورت سلطنت عمل مي کنند شدت عمل نشان داده و از صحنه برون رانده اند. اين سختگيري اين فايده را داشته است که سياستمداران و دولتمردان همه سعي خودرا بکار گيرند تا گرفتار دادگاه و قاضي نشوند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 580] [TR] [TD=class: h6, width: 595, align: right]برخي ديگر از رويدادهاي 1 فوريه[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1650: « رنه دكارت » فيلسوف بزرك فرانسوي درگذشت. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1662: چينيان هلندي ها را از تايوان بيرون راندند و دژي را كه در آنجا ساخته بودند ويران ساختند. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1946: قانون اساسي يوگوسلاوي كه برپايه آن اين سرزمين به صورت يك كنفدراسيون سوسياليستي اداره شود به اجرا در آمد. در دهه 1990 اين کنفدراسيون تجزيه شد و در دهه يکم قرن 21 از ميان رفت. جدايي اعضاي کنفدراسيون و کسب استقلال، خونين بود و بهانه مداخله و نفوذ بلوک غرب را به دست داد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1957: (1335 خورشيدي ) كار نصب لوله نفت سراسري ايران كه مراكز توليد نفت را به پالايشگاه شهر ري متصل مي سازد به پايان رسيد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1958: مصر و سوريه اعلام كردند كه به توافق رسيده اند در هم ادغام شوند و جمهوري متحد عرب را تشكيل دهند. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1959: در يك رفراندم كه در سويس برگزار شد، مردان اين كشور با دادن حق راي و شركت در انتخابات به زنان مخالفت كردند. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, width: 550]1972: (1350 هجري) در چند زد و خورد ميان ماموران امنيتي و مجاهدين خلق در تهران كه دو مورد آن در خيانهاي مخصوص و غفاري (منشعب از خيابان قزوين) روي داد تني چند از مجاهدان كشته شدند. [/TD] [/TR] [TR] [/TR] [/TABLE] 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ دوم فوریه سالمرگ برتراند راسل فیلسوف، ریاضیدان، منطق شناس، انساندوست، مورخ و نویسنده بزرگ قرن بیستم است که در سال 1970 در 97 سالگی درگذشت. وی که اندیشمندی ضد امپریالیسم و هرگونه خشونت فیزیکی بود در طول عمر 66 کتاب و رساله نوشت که نخستین تالیفش «نگاهی به سوسیال دمکراسی آلمان» عنوان داشت و آخرین آنها اتوبیوگرافی 3 جلدی خودش بود. راسل تحلیل فلسفی را تکمیل کرد. وی برضد ایده آلیسم بود و از روشهايي حمايت مي كرد كه به آزادي عمومي منتهي شوند. راسل از آن گروه فلاسفه بود كه معتقد به منطق رياضي هستند. او می گفت که سعادت بشر در آزادزیستن و داشتن نوعی نظام سوسیالیستی است زیرا که انسان منطقی و آگاه برای مدتی طولانی کاپیتالیسم و حتی بوژوازی را تحمل نمی کند تفاوت را در ثروت نمی بیند، برضد ثروتمندان است که در ذهن او غارتگرانند. به باور و تاکید راسل، اگر در برخی از کشورهای دارای عنوان سوسیالیستی عیب و ایراد و کم و کاستی مشاهده می شود این عیب از سوسیالیسم نیست از بوروکراسی آن کشور و نبود دمکراسی است زیرا که سوسیالیسم بدون دمکراسی پیاده نمی شود و پایدار نمی ماند. راسل که پدر بزرگش از نخست وزیران قرن 19 انگلستان بود عملیات نظامی آمریکا در ویتنام را «جنایت جنگی» اعلام کرد و در استکهلم برای محاکمه آن دولت یک دادگاه بین المللی برپاداشت. راسل «فلسفه زبان» را پایه گذارد و فرضیه توضیح دادن، تعریف نوشتن و بیان مقصود ازوست. تالیفات معروف راسل عبارتند از: سوسیال دمکراسی آلمان، سوسیالیسم : راهی که به سعادت و شادی ختم می شود، سندیکالیسم: وسیله کنترل دولت (سه قوه حکومتی) و حفظ منافع افراد، بلشویسم: از فرضیه تا عمل، تاریخ فلسفه غرب، مشکلات فلسفه، مقدمه فلسفه ریاضی، رئوس مطالب فلسفی، فرد و دولت: دمکراسی، تمدن صنعتی، رابطه آموزش و پروش با تمدن یک جامعه، دانش بشر، مسئله چین، غلبه بر غم (فتح شادی)، ازدواج و اخلاقیات، آیا انسان آینده دارد؟، عقل سلیم و جنگ اتمی، و جنایت جنگی در ویتنام. راسل جايزه نوبل ادبيات سال 1950 را به دست آورده بود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ طبق قراردادي كه دوم فوریه 1848 ميان دولت واشنگتن و دولت مکزیک امضاء شد، این دولت که در طول دو سال جنگ (جنگهای 1846 ـ 1848) شکست خورده و عقب نشینی کرده بود از مناطق کالیفرنیا، نوادا، آریزونا، یوتا، ویومینگ، نیومکزیکو، کلرادو و جنوب تکزاس (تا رود ریو گرانده) صرف نظر كرد و اين مناطق به وسعت یک میلیون و سیصد هزار کیلومتر مربع (چهار پنجم وسعت ایران) از آن زمان به مالكيت دولت واشنگتن در آمده و هفت ایالت این کشوررا تشکیل می دهد . مكزيك اين مناطق را از اسپانيا به ارث برده بود. با شکست واحدهای مکزیک در تکزاس جنوبی، نيروهاي نظامی دولت واشنگتن تا شهر مکزیکو سیتی پايتخت مكزيك پیشروی و اين شهر را هم تصرف كرده بودند که دولت مکزیک حاضر به امضای قرارداد تسلیم مناطق مذکور در بالا شد. از آنجا که قسمتی از این اراضی واگذار شده در منطقه جنگ دو کشور قرار نداشت، دولت واشنگتن حاضر شد که 15 میلیون دلار بابت بهای آنها به مکزیک بپردازد که 3 میلیون و پانصد هزار دلار آن به آن دسته از اتباع آمریکا داده شد که قبلا، و بعضا در دهه های نخست قرن نوزدهم برضد دولت مکزیک به دادگاه شکایت کرده و غرامت خواسته بودند. در قرارداد دو دولت که به سازشنامه «گوادالوپ هیداگو» معرف است، دولت واشنگتن متعهد شد که اسناد مالکیت اتباع مکزیک را که از آن پس اتباع آمریکا محسوب می شدند برسمیت بشناسد. مرور زمان نشان داد که مهاجران آمریکایی اعتنایی به این اسناد نکردند. در همان دهه روس ها هم مهاجرنشین خود در کالیفرنیای شمالی را به صاحب آمریکایی یک کمپانی استخراج طلا فروختند. مهاجران روس که دهها سال در کالیفرنیای شمالی بسر برده بودند در فوریه سال 1812 در 33 کیلومتری سانفرانسیسکو یک دژ نظامی ساخته بودند که هنوز به همان نام «فورت روس» معروف است. این دژ را «ایوان کوسکوف» به دستور تزار وقت در ساحل خلیج بودگا (سونوما کاونتی امروز) ساخته بود. در آن زمان آلاسکا یک مهاجرنشین روس بود که سه دهه بعد به دولت واشنگتن فروخته شد. هنوز یک رودخانه در کالیفرنیا که در امتداد بزرگراه 101 جاری است و به اقیانوس آرام می ریزد، رودخانه روسی نام دارد و این نام تغییر داده نشده است. نخستين كشتي مهاجران چيني نیز دوم فوریه 1848 در بندرگاه سانفرانسيسكو پهلو گرفت. اين مهاجران عمدتا مرد بودند و مي گفتند كه براي كار آمده اند، ولي ديگر بازنگشتند 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده