رفتن به مطلب

مهم ترين رويدادهاي جهان در چنين روزي


ارسال های توصیه شده

«ويليام جيمز اشلي William James Ashley» مورخ تاريخ اقتصاد 25 فوریه 1860 به دنيا آمد و 23 ژوئیه 1927 درگذشت. اين مورخ انگليسي صاحب تحقیقات فراوان در تاريخ اقتصاد و در این زمینه دارای چند فرضیه گفته است که مورخان به عامل اقتصاد در ایحاد تحولات و وقوع رویدادها توجه کافی نکرده و آن را در جایگاه خود قرار نداده و از این بابت کوتاهی کرده اند. اشلی ریشه جنگها، ناآرامی ها و انقلابات را اقتصادی می بیند. به باور او، «عامل اقتصاد» باعث تقريبا همه جنگها در سراسر تاريخ بشر بوده است و اين جنگها موجب دگرگوني ها شده اند. وی بیش از هراندیشمند دیگر نقش دستمزدهارا در ثبات و یا بی ثباتی یک جامعه به دست داده است. تالیف او «مروري بر تاريخ اقتصادي» اثری است مهم و در زمان خود کتاب درسی در دانشگاهها. از اشلی 9 کتاب برجای مانده است از این قرار: مقدمه تاریخ اقتصاد و فرضیه های مربوط در دوجلد، سازمان اقتصادی انگلستان، اقتصاد سیاسی، طلا و قیمت ها، جایگاه اقتصاد در تاریخ، اهمیت هماهنگی دستمزدها، و مسئله تعرفه ها. اشلی رساله ای هم درباره چگونگی انتشار مجله اقتصادی و نقش چنین مجلات [نشریات] در حیات اقتصادی یک جامعه و روشن ساختن دولتمردان، سیاستمداران و افراد دارد. وی از پادشاه انگلستان لقب «Sir» گرفته است

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 489
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امروز زادروز «بندتو کروش Benedetto Croce» اندیشمند ایتالیایی است که 25 فوریه 1866 به دنیا آمد. کروش را در ردیف فلاسفه ایده آلیست قرارداده اند. وی که روش تازه ای برای نوشتن تاریخ به دست داده عقیده دارد که تاریخ باید به دست فلاسفه نوشته شود. وی تاریخ را یک فلسفه متحرک خوانده و خواسته است که مخاطبان تاریخ از دید «Historicism» به علل وقوع رویدادها و نتایج حاصل از این رویدادها و تغییرات متعاقب آنها بنگرند و راه بهتری برای خود و جامعه انتخاب کنند. او تاکید بر تمرکز روی تجربه های انسان در طول زمان دارد. استادان روزنامه نگاری کروش را طرّاح تاریخنگاری ژورنالیستی به دو صورت که امروز رایج است بشمارآورده اند. وی یادآوری گذشته را ـ هرروز بمناسبتی از تکالیف روزنامه نگاران دانسته است. [یک شکل تاریخنگاری ژورنالیستی انتخاب و انتشار رویدادهای تاریخی در رسانه ها طبق قواعد روزنامه نگاری و بمناسبت روز است و راه دیگر؛ یافتن ریشه و سابقه تاریخی یک رویداد روز و درج کامل آن با هدف آموزش عمومی و ارتقاء معلومات به زبان ساده و گرامر روزنامه نگاری].

کروش تعاریف تازه ای بر زیبایی شناسی و فلسفه روح و روان نوشته است. وی که بیستم نوامبر 1952 درگذشت دارای 13 تالیف است که عمدتا زمینه فلسفی و تاریخ نگاری و تاریخ خوانی دارند.

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 580]

[TR]

[TD=class: body, width: 595, align: right]25 فوریه 1928 آژانس دولتی آمریکا که ناظر بر ارتباطات همگانی است [پدر «FCC » امروز] نخستین پروانه تاسیس تلویزیون [رسانه صوت و تصویری] را به نام متقاضی آن «چارلز فرانسیس جنکینز Charles Francis Jenkins» صادر کرد و این تلویزیون(W3XK) که نخستین فرستنده تلویزیونی دائمی جهان به مفهوم امروز (غیر آزمایشی) بود نزدیک به پنج ماه بعد ـ دوم ژوئیه 1928 در ویتون Wheaton ایالت مریلند (حاشیه شهر واشنگتن) آغاز بکار کرد. این شبکه که تصویر و صدای آن منطقه ای به شعاع 40 کیلومتری را پوشش می داد در آغاز کار هر هفته پنج شب برنامه پخش می کرد و بیشتر برنامه های آن فیلم سینمایی بود. آزمایش عمومی پخش تصویر بر روی امواج (تلویزیون) از سال 1923 آغاز شده بود. از آنجا که تلویزیون با موج بلند کار می کند تا دهها سال و پیدایش ماهواره و کابل، هر فرستنده مربوط به یک منطقه محدود بود. جنکینز در سال 1934 و در 86 سالگی درگذشت.[/TD]

[/TR]

[TR]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه

ناپلئون بناپارت كه از سوي اتحاديه كشورهاي مخالف به جزيره «الب (البا) Elba» در مديترانه تبعيد و حکمران اين جزيره شده بود قراري را که با آن موفقت کرده بود زير پا گذارد و 25 فوريه 1815 به فرانسه بازگشت، فرانسويان بارديگر به وي پيوستند و حكومت صد روزه او آغاز شد. دليل شكست نظامي بعدي ناپلئون اين بود كه در مقابله با نيروهاي كشورهاي متحد شتاب كرد و به جاي كشانيدن آنها به خاك فرانسه و تعيين ميدان جنگ به اراده خودش، براي نبرد با ايشان به بلژيك شتافت.

شكست نظامي ناپلئون در اصل، به دليل اشتباه او بود كه به روسيه حمله برده بود كه سرزميني وسيع و سرد است. وي در اين لشكركشي بسياري از سربازان با تجربه خود را از دست داده بود. 130 سال بعد هم هيتلر همين اشتباه را مرتكب شد. برنامه ناپلئون متحد كردن اروپاي قاره اي (بدون انگلستان) تحت رياست فرانسه و پياده کردن ايده هاي انقلاب اين كشور بود. برنامه هيتلر تامين وحدت آلماني هاي اروپا و تحقق برتري آنان و نيز اثبات اصالت سوسياليسم ملي خود (نوعي پاپيوليسم) بر سوسياليسم ماركس بود. وي تنها در مخالفت با انگلستان، با ناپلئون وحدت نظر داشت.

لینک به دیدگاه

ادامه بحران اقتصادي و توّرم آلمان که از پيامدهاي جنگ جهاني اول بود سبب شده بود که 25 فوريه سال 1923 (ششم بهمن) بهاي يك قرص نان در آن کشور به بيش از دو هزار مارك برسد. اين وضعيت، آلماني هاي نگران را وادار به جستجوي رهبري كرد كه بتواند مسائل را به صورت ضربتي حل كند. همين خرابي اوضاع اقتصادي كه ناشي از تحميلات بعد از جنگ جهاني اول طي قراردادهاي صلح (صلح ورساي) به ملت آلمان بود هيتلر را به قدرت رساند.

لینک به دیدگاه

رابرت الكساندر واتسون ــ وات Watson - Watt فيزيكدان اسكاتلندي بیست و پنجم فوریه 1935 دستگاه تعیین محل پرواز هواپيما در آسمان و فاصله آن تا این دستگاه را که ساخته بود به معرض نمايش گذارد كه اختصارا «رادار » نام گرفت. در دوران جنگ جهاني دوم از اين دستگاه براي آگاه شدن از حملات هوايي آلمان به خاك انگلستان استفاده شد و اينك وسيعا مورد استفاده است. دولت انگلستان در 1942 به سازنده رادار لقب «سر » داد. . واتسون ــ وات كه در 1892 به دنيا آمده بود در 1973 درگذشت

لینک به دیدگاه

پژوهشگر كانادايي «استيفن سنوبلن» 25 فوريه 2003 فاش ساخت كه دستخط ايزاک نيوتن دانشمند قرن 18 را (كه در 1727 درگذشت) به دست آورده كه با محاسبات پيچيده اي پيش گويي كرده است كه جهان در سال 2060 پايان مي يابد. وي گفت اين دستخط اينک در يك آرشيو در اورشليم نگهداري مي شود. دستخط نيوتن بدون اين كه دارنده اش متوجه مطلب شود قبلا در يك حرّاج آثار تاريخي به فروش رفته بود. نيوتن بود كه نيروي جاذبه زمين را كشف و محاسبه كرد.

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 580]

[TR]

[TD=class: h6, width: 595, align: right]برخي ديگر از رويدادهاي 25 فوريه[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1570: پاپ ـ پیوس پنجم ـ الیزابت یکم پادشاه انگلستان را تکفیر و خارج از دین اعلام کرد. پاپ قبلا چنین اعلامیه ای را در مورد هنری هشتم پدر الیزابت یکم صادر کرده بود زیرا که مرتکب طلاق و ازدواج مجدد شده بود.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1836: سمیوئل کلت اختراع خود تپانچه (ششلول ـ رولور) کلت Colt را به ثبت داد.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1899: پال ژولیوس رویتر ـ یهودی آلمانی که بعدا به تابعیت انگلستان درآمد و خبرگزاری رویتر را بوجود آورد در 83 سالگی درگذشت

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1919: ارگون نخستين ايالت آمريكا بود كه بر بنزين ماليات وضع كرد كه اينك اين ماليات رقم بزرگي از درآمد كشورهاي وارد كننده نفت و ايالت هاي آمريكا را تشكيل مي دهد. در آن زمان، آمريکا صادرکننده نفت بود. ميزان مالياتي که ايالت ارگون بر بنزين وضع کرده بود يک سنت (يک پني = يک صدم يک دلار) بر هر گالن (چهار ليتر) بنزين بود.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1923: درخواست آدولف هيتلر براي تابعيت آلمان كه چندي پيش تسليم شده بود پذيرفته شد. وي متولد اتريش بود ، ولي معتقد بود كه آلماني نژادها يك ملت هستند و مرزها، قراردادي و مصنوعي و ساخت سياستها هستند. هيتلر پس از دريافت تابعيت آلمان توانست براي نمايندگي پارلمان نامزد شود و سپس گام به سوي رهبري اين کشور بردارد.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1925: مدرّس نماينده مجلس در جلسه چهارم اسفند مجلس شوراي ملي با لايحه دولت براي قانوني شدن نظام وظيفه اجباري مخالفت كرد. در آن زمان بسياري از روحانيون وقت با اين لايحه كه به تصويب رسيد و به اجرا در آمده است موافقت نداشتند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1933: نخستين ناو هواپيمابر كامل (فرودگاه روي آب) وارد کار در نيروي دريايي ايالات متحده آمريکا شد. اين ناو "رنجر" نام داشت.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1937: رابرت لوید شیفر (باب شیفر) روزنامه نگار آمریکایی که سه دهه پیش از رسانه های چاپی به تلویزیون رفته و در «سی بی اس» فعالیت می کند به دنیا آمد.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1941: در هلند و به تحریک نازی های آلمان برضد یهودیان آن کشور یک اعتصاب عمومی صورت گرفت. بسیاری از این یهودیان چند قرن پیش از آن که هنوز هلند در قلمرو اسپانیا بود از این کشور به هلند مهاجرت کرده بودند زیرا که در اسپانیا تحت فشار قرارگرفته و اخراج شده بودند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1948: در چک اسلواکی، حزب کمونیست قدرت را به دست گرفت. چک اسلواکی که به دست ارتش سرخ از تصرف آلمان آزادشده بود در حوزه نفوذ شوروی قرارداشت.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1966: حافظ اسد ژنرال هوايي سوريه دراين كشور كودتا كرد. قبلا نيز يک رشته کودتا در سوريه صورت گرفته بود که در دو مورد آن بعثي ها برضد يکديگر کودتا کرده بودند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1975: الیجاه محمد از رهبران مسلمانان آمریکا در 78 سالگی درگذشت.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1986: در پی فرار ژنرال «فردیناند مارکوس» دیکتاتور فیلیپین به هاوایی، بانو «کورازون اکینو» 53 ساله رئیس جمهور آن کشور شد. مارکوس 20 سال حکومت کرده بود. انگیزه انتخاب کورازون که تجربه سیاسی و کار دولتی نداشت «عاطفی» بود زیرا که مارکوس با طرح توطئه شوهر اورا هنگام بازگشت از آمریکا به وطن در فرودگاه مانیل کشته بود. وی یک سناتور سابق و از مخالفان روش حکومت کردن مارکوس بود. انتخاب کورازون یک بار دیگر اصالت دمکراسی را به زیر سئوال برد. بانو اکينو Aquino که شش سال حکومت کرد در آگوست 2009 در 76 سالگي درگذشت.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1986: نيروهاي نظامي ايران شبه جزيره فاو در عراق را تصرف كردند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1994: یک پزشک اسرائیلی در یک مسجد در شهر الخلیل (هبرون) به سوی فلسطینی ها تیراندازی کرد که 30 تن کشته شدند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1991: در جریان جنگ آمریکا با عراق بر سر کویت، عراقی ها یک سربازخانه آمریکاییان در ظهران کشور سعودی را هدف موشک اسکود (ساخت روسیه) قراردادند که براثر اصابت موشک به ساختمان خوابگاه نظامیان، 28 آمریکایی کشته شدند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]2009: شبه نظامیان بنگلادشی معروف به نیروی مرزبان (مبارزه با قاچاق) در اعتراض به کمی دستمزد به یک قرارگاه نظامی در شهر داکا حمله بردند که در این حمله پنجاه نظامی از جمله یک ژنرال و چند سرهنگ و 24 غیر نظامی کشته شدند. در پی این رویداد در داکا حالت فوق العاده برقرار شد.

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه

26 فوريه سال 1848 روزي است كه كارل ماركس و همفكرش فردريك انگلس «مانيفست كمونيست = كمونيست مانيفستو» را كه به نظر آنان نسخه درمان دردهاي بشر است برپايه تامين برابري كامل اقتصادي ــ اجتماعي انسانها در دسترس عموم قراردادند. طبق اين مانيفست، براي رسيدن به هدف تامين برابري کامل انسانها؛ مالكيت خصوصي اراضي و وسائل توليد (سرمايه) بايد لغو، آموزش و پرورش و درمان رايگان و برابر (يكنواخت) و بازنشستگي به همه مردم تعميم داده شود و هرگونه تبعيض و نيز ترس از بيكاري، ازکارافتادگي و پيري از ميان برود و ....

اين مانيفست كه بعدا «انگلس» گفت كه انديشه و انشاء آن كار شخص ماركس بود به زبان آلماني انتشار يافته بود. نسخه هاي نخست آن، روز 21 فوريه به تني چند از نزديكان ماركس در لندن داده شده بود تا بررسي كنند و بنابراين، برخي از مورخان «21فوريه» را روز انتشار مانيفست كمونيست نوشته اند. اين مانيفست دو سال بعد (سال 1850) توسط «هلن مك فارلين» به انگليسي ترجمه شد و بعدا به زبانهاي ديگر.

ماركس انقلاب پرولتاريا را براي برانداختن نظم اجتماعي ـ اقتصادي بورژوازي توصيه كرده است كه اين نظم تحميلي ميان انسانها جدايي افكنده و عامل رنج، گرفتاري، فقر و بيچارگي اكثريت شده است. اخيرا برخي از مفسران افکار مارکس باتوجه به فروپاشي شوروي گفته اند که اگر اظهارات مارکس به دقت بازبين و بررسي شوند؛ اين نتيجه به دست مي آيد که وي رسيدن به يك جامعه كاملا بدون طبقه را كاري تدريجي، و سرعت حذف مالكيت خصوص منابع توليد را متناسب با شرايط هرجامعه قرارداده بود.

مانيسفت كمونيست كه در اجتماع هواداران اين انديشه (كه در لندن گردآمده بودند) توزيع شده بود لغو رسم ارث بردن اموالي را كه شكل سرمايه دارد پيشنهاد كرده بود. ماركس و انگلس توصيه كرده اند كه برنامه ريزي اقتصادي كلان در دست جامعه (دولت) باشد. در فرضيه كمونيسم هرگونه اسثتمار و تبعيض مطلقا مردود است و رفع تفاوت رفاه و روش زندگاني ميان شهرنشين و روستا نشين با ادغام و همسو ساختن توسعه كشاورزي و صنعت تاكيد مي شود. ماركس و انگلس كار كردن نوجوانان را عملي غير انساني و ممنوع دانسته و تاكيد بر تحصيل و كسب دانش و فن براي نوجوانان و شكوفا ساختن استعداد آنان را دارد و ....

ماركس براي متمايز ساختن سوسياليسم خود از فرضيه هاي مشابه كه در قرون 18 و 19 انتشار يافته بود، آن را سوسياليسم بر پايه مطالعات علمي و ادامه تحولات تاريخ اعلام داشته و به همين سبب به «سوسياليسم علمي» معروف شده است. ماركس سوسياليسم را جانشين منطقي كاپيتاليسم مي داند كه خروج آن از صحنه (بزعم ماركس؛ نابودي اش) اجتناب ناپذير است. ماركس نابودي كاپيتاليسم را نتيجه جدال لاينقطع طبقاتي دانسته كه اين طبقات اجتماعي، خود زاييده كاپيتاليسم (نظام سرمايه) هستند كه سرمايه دار (صاحب منابع توليد و كارفرما) را برتر و بالاتر از ديگران مي سازد كه عملي مغاير نظام طبيعت است. ماركس كاپيتاليسم را گرفتار تضاد از درون مي بيند كه اين تضاد نابودي آن را تسريع مي كند. وي اشاره دارد كه هرچه شكاف (جدايي) ميان دارا و نادار بيشتر شود و اكثريت روشن شود و به حقوق انساني خود واقف گردد (باسواد و آگاه شود) جدال طبقاتي شديدتر و انقلاب نزديكتر مي شود. به باور ماركس، اين جدال طبقاتي به پيروزي طبقه زحمتكش خواهد انجاميد كه زحمت و رنج اين طبقه است كه توليد ثروت مي كند و در نظام كاپيتاليستي، اين طبقه زحمتكش (كارگر) كمترين سهم را از اين ثروت مي برد، و اين ثروت است كه ميان انسانها كه مساوي به دنيا مي آيند فاصله مي اندازد. هرچه سطح فهم و آگاهيهاي افراد طبقه زحمتكش كه اكثريت جامعه را تشكيل مي دهند افزايش يابد تحمل كاپيتاليسم و زنجيز استثمار كمتر و انفجار اجتماعي نزديكتر مي شود.

«مورخان» فرضيه ماركس را همان عقايد «مزدك بامداد» روحاني زرتشتي دانسته اند كه در زمان حكومت قباد ساساني در ايران رواج يافته بود. اين مورخان علت شكست نظام كمونيستي شوروي را دراين دانسته اند كه روسيه از آغاز كار هم آمادگي پياده شدن چنين نظامي را نداشت. اين نظام نخست بايد در كشوري همچون آلمان پياده مي شد و آن هم نه به صورت جهش. روسيه داراي يك جامعه فئودالي خشن بود و ظاهر فرضيه ماركس در آنجا پياده شد. براي مثال؛ ماركس امر آموزش و پرورش و درمان را نه تنها رايگان بلكه يكنواخت توصيه كرده است حال آنكه در شوروي سابق، سران كشور و مديران براي خود بيمارستان و فروشگاه اختصاصي و دم و دستگاهي شبيه تزارها داشتند و دختر برژنف در قاچاق سنگهاي قيمتي دست داشت و .... نظام حكومتي ساويت (شورايي)، جز چند سال نخست در روسيه دقيقا اجرا نمي شد و جنبه صوري به خود گرفته بود. سران و مديران كشور مورد تاييد و رضايت اكثريت نبودند و لذا مشروعيت نداشتند. مسكو به جاي ساختن يك جامعه راضي و مرفّه با مردمي شاد و برابر كه هدف از انديشه ماركس بود و از اين راه جلب نظر ملل ديگر كه تشويق به انقلاب شوند؛ با دولت هاي داراي نظام سرمايه داري كه نماينده كورپوريشن هاي بزرگ و اصحاب كاپيتاليسم هستند درگير معارضه شده بود و اين، همان چيزي بود كه آنها مي خواستند. چين، ويتنام و لائوس با استفاده از تجربه روسيه از درگيري غير ضروري دائمي با دولتهاي كاپيتاليست خودداري مي كنند و در پرتو اين سياست به پيش مي تازند. يک دولت ايدئولوژيک نبايد تا زماني که در پياده کردن نظام خود و خوگرفتن نسلهايش به آن و خروج از مرحله شکست از درون موفق نشده با دولتهاي خصم و يا رقيب درگيري نظامي و شبه نظامي داشته باشد يعني که در آن واحد در دو جبهه جدال کند و سران شوروي پيش از ساخت سوسياليسم در داخل، وارد معارضه و ستيز با بلوک کاپيتاليست به سردگي آمريکا شدند.

به نوشته مورخان تاريخ عقايد، ضعف ژورناليسم شوروي و آموزش و پرورش اين اتحاديه به ناموفق بودن كمونيسم در آنجا كمك كرد. ژورناليسم شوروي نتوانست ضعف هاي جوامع كاپيتاليستي را به صورت خبر و مقاله به اطلاع مردم خود برساند و ثابت كند كه مرغ همسايه «غاز» نيست و اگر آموزش و پرورش شوروي درست برنامه ريزي و اجرا شده بود نسلي مي ساخت كه با هر بادي خم و ريشه كن نشود. پيدايش دهها ميلياردر در روسيه (که قبلا فاقد سرمايه و ثروت بودند) درپي فروپاشي شوروي ناشي از فساد و فساد محصول آموزش و پرورش نادرست و ناقص است. به باور اين مورخين، ازآنجا كه بزرگترين آرزوي بشر امروز (انسان عصر اطلاعات و انديشه رساني) برابربودن و برابرزيستن و دستيابي به مشاغل برحسب استحقاق و شايستگي است، ايده سوسياليسم به صورتي منطقي و عملي تر، از نظر دور نخواهد شد. پيروزي سوسياليستها در آمريكاي لاتين در نخستين دهه قرن 21 و در فوريه 2008 در قبرس نتيجه همان آرزوي بشر است.

لینک به دیدگاه

امروز زادروز نويسنده و شاعر شهير فرانسه ويكتور هوگو است كه 26 فوريه1802 به دنيا آمد و 23 ماه مه 1885پس از 83 سال زندگي در گذشت. علاقه مردم به هوگو به قدري بود كه در مراسم تدفين او بيش از دو ميليون نفر شركت كردند كه تا آن زمان در تاريخ جهان بي سابقه بود. با حسابي كه كرده اند ، هوگو در طول عمر خود هر روز 100 سطر نثر و 20 سطر نظم نوشته است. معروفترين داستانهاي او « گوژ پشت نتردام » و « بينوايان » هستند كه هنوز تجديد چاپ مي شوند و به همه زبانهاي جهان ترجمه شده اند.

هوگو افكار فلسفي ــ اجتماعي خود را درقالب داستان منعكس مي ساخت. ساده زيستن و شاد بودن را تشويق مي كرد و اندوه و بينوائي را شايسته انسان نمي دانست. وي مشكلات اجنماعي و سياسي پس از انقلاب را درك و منعكس كرده است . هوگو در بينوايان نوشته است كه عشق به مردم و مردمدوستي ، انسان را به خدا نزديك مي سازد. هوگو از دوستداران ناپلئون بود.

لینک به دیدگاه

26 فوريه 1885 كنگره برلن كه سرگرم تقسيم آفريقا ميان اروپائيان بود، نيجريه را به انگلستان و كنگو را به بلژيك بخشيد!.

در اين كنگره كه به رياست بيسمارك صدراعظم وقت المان تشكيل شده بود و جلسات آن مدتها طول كشيد نمايندگان 15 كشور اروپايي شركت داشتند. هدف اصلي از تشكيل اين كنفرانس اين بود كه آلمان هم سهمي از آفريقا داده شود و تقسيم آفريقا ميان اروپاييان به طريق مسالمت آميز صورت گيرد.

در حاشيه اين كنگره ساخت و پاخت متعدد در قبال مناطق ديگر جهان مخصوصا چگونگي سلطه بر کشور چين صورت گرفت.

لینک به دیدگاه

26 فوريه 1935 سالروز ايجاد «لوفت وافه» ـ نيروي هوايي رايش سوم است. آلمان از دو سال پيش از آن، يعني تقريبا از آغاز به قدرت رسيدن هيتلر به کار تهيه مقدمات ايجاد نيروي هوايي سرگرم شده بود و خلبانان آلماني در محلي سِرّي در شوروي سرگرم تمرين بودند.

[TABLE]

[TR]

[TD=align: center]0226vafeh.jpg[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: caption, align: center]

 

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

طبق قرارداد «ورساي»، آلمان از داشتن نيروي هوايي محروم شده و نيروي زميني آن نيز كه اسلحه محدود داشت نمي توانست از يكصد و ده هزار تن تجاوز كند و نيروي دريايي اش هم محدود به گارد ساحلي بود و اين وضعيت در طول جمهوري «وايمار» ادامه داشت كه هيتلر قرارداد ورساي را لغو كرد و مسلح كردن آلمان را از سر گرفت و «ورماخت» ارتش رايش را به وجود آورد.

از آن زمان تا سال 1938 هر سال آلمان يك هزار و يكصد هواپيماي تازه وارد خدمت نيروي هوايي خود مي كرد. به گونه اي كه در سال 1939 با بيش از سه هزار هواپيما به لهستان ـ که قرارداد ورساي بخشي از شمال آلمان را به آن داده بود! ـ حمله برد تا اراضي آلماني را بازگرداند.

هرمان گورينگ كه تاسيس «لوفت وافه» را در 26 فوريه 1935 اعلام داشت تا لحطه شكست آلمان در اپريل 1945 بر اين نيرو كه سپاه هوابُرد (چترباز) هم جزئي از آن بود فرماندهي مي كرد. بمباران لندن مهمترين كاري بود كه لوفت وافه انجام داد.

لینک به دیدگاه

در اعلامیه های پایانی ديد و بازديدها و گفت و گوهاي آخرین هفته فوريه 2005 سران غرب دو موضوع متضاد به چشم می خورد که تفسیرهای رسانه ای متعدد به دنبال داشت. یک موضوع که مورد حمایت تفسیرنگاران قرارگرفته بود و اظهار امیدواری کرده بودند که صمیمانه باشد و «سیاسی» نباشد از این قرار بود:

"برخورداری از دمكراسي واقعی، آزادي بیان عقیده و نظر، داشتن مطبوعات حرفه ای و مستقل و نیز آزادی فعاليت هاي سياسي حق هر انسان است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تضمین شده و در ذات هر فرد نهفته است. مشروعیت دولتی که این حقوق مسلم و اصول قانون اساسی خودرا نقض کند زیر سئوال خواهدرفت و ممکن است به اتباع این کشور کمک شود تا براي احقاق اين حقوق بپاخيزند و ....".

موضوع دیگر که انتقادبرانگیز بود چنین است:

"باید از گسترش تكنولوژي توليد موشك و افتادن اين فنون به دست كشورهاي فاقد آن و نیز فروش و صادرات انواع موشک به این کشورها خودداری شود."

به این ترتیب، غرب (ناتو و اتحاديه اروپا) در فوریه 2005 بر منع كشورهاي ديگر از داشتن سلاح اتمي كه يک ابزار بازدارنده است، موارد تازه افزود كه عبارت بود از تکنولوژی تولید موشک، خرید آن و ....

در برخی از تفسیرهای انتقادی آمده بود که برخورداری از تسلیحات دفاعی حق ملل است. اگر غرب براین موضوع پافشاری کند گفته خواهد شد که به صورتي ديگر به سياست های قرن نوزدهم و پیش از آن باز گشته است؛ یعنی تعیین سرنوشت ملل دیگر به اراده خود. درست درهمین ماه (فوریه) در سال 1885 کنگره برلین سرگرم تقسیم آفریقا میان اروپاییان بود. این کنگره در جلسه 26 فوریه 1885 خود مرکب از سران دولتهای اروپای غربی تصميم به بخشيدن نيجريه به انگلستان و كنگو به بلژيك و قطعه ـ قطعه كردن چين را درست بسان گوشت قرباني گرفت. فروپاشي شوروي در 1991، دست غرب را در برخی مداخلات عملا باز کرد زیرا که ديگر قدرتي فعال بر سر راهش وجود نداشت. اروپاييان اين سياست را از قرن 15 درپیش گرفته بودند. آنان پس از فراگرفتن ساخت باروت و قطب نما از چيني ها با مطالعه سفرنامه مارکو پولو، به دريانوردي در آبهاي دوردست پرداخته و سرزمين هاي بدون دفاع (تفنگ و توپ) را به استعمار گرفته بودند.

در یک تفسير آمده بود که اگر وضعيت به همين صورت پيش برود، ممكن است بعدا تانك و توپ هم در شمار سلاحهاي ممنوعه قرارگيرد و معامله آنها ممنوع، و از آن پس هرگونه اسلحه سنگين در انحصار كشورهاي انگشت شمار باشد

لینک به دیدگاه

جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا و ولاديمير پوتين مرد نیرومند روسیه در پی یک مذاکره 150 دقیقه ای که 24 فوريه 2005 در براتيسلاوا صورت گرفت در یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک شرکت کردند.

بوش در این مصاحبه مقدمتا گفت: دمكراسي نيرومند، تحمل مخالفان سياسي، آزادي رسانه ها و حفظ حقوق اقليت ها موضوعاتی هستند که غرب از آنها حمایت می کند و این حمایت صورت های متعدد خواهد داشت.

بوش در همین مصاحبه از پوتين انتقاد کرده بود كه چرا رسانه هاي مستقل را محدود كرده و او پاسخ داده بود كه آنها صداي ثروتمندان و خارجيان شده بودند و به طبقه مشخصي تعلق داشتند نه مردم و ژورناليسم حرفه اي.

پوتين تاکید بوش در مورد دمکراسی نیرومندرا به خود گرفت و پس از بازگشت به مسکو دست به حمله متقابل زد و گفت: آمريکا، خود فاقد اين مواردي است که بوش گفته بود و موضوع چگونگي انتخاب بوش در پاييز سال 2000 را مثال زد و از لابي هاي کنگره تا ميديا کراسي و بازرسي هاي غير ضروري و استراق سمع در آمريکا سخن گفت و به ساخت و پاخت هايي که در انتخابات مي شود و قديمي شدن ضوابط و تقلبات ديگر اشاره کرد.

پاسخ گويي صريح پوتين، اين جرات را به تفسيرنگاران غير غرب داد که بنويسند اگر منظور از مطبوعات آزاد؛ رسانه هايي باشند كه وسيعا مطالب خبرگزاری های دو ـ سه کشور (آمریکا، انگلستان و فرانسه)را منتقل كنند بهتر است که اين آزادي نباشد. اين تفسيرنگاران نوشته بودند: غرب از اوايل قرن گذشته كنترل خبررساني را در جهان به دست داشته است و پيروزي هايش هم به اتكاء همين عامل بوده است. با اين وسائل زمينه اجراي هر سياستي را مي شود فراهم ساخت و هر حقيقتي را كتمان و يا تحريف كرد. امپراتوري هاي خبر كه واضح است چگونه اداره مي شوند صداي دولتمردان و سياستمداران و اصحاب نظر در غرب را به گوش ملل کشورهاي ديگر مي رسانند و در اين کشورها تنها سوژه هاي مورد نظر دولت هاي متبوع را پوشش مي دهند.

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 580]

[TR]

[TD=class: h6, width: 595, align: right]برخي ديگر از رويدادهاي 26 فوريه[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1531: تلفات زلزله تازه پرتغال بيش از 20 هزار كشته اعلام شد.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1848: انقلابات اروپا سبب حذف مجدد نطام سلطنتي فرانسه و تاسيس جمهوري دوم اين كشور شد.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1944: 1944 : ارتش سرخ 70 هزار رومانيايي آلماني تبار را كه نياكانشان هشت قرن پيش به روماني مهاجرت كرده بودند از اين كشور به اوكراين تبعيد كرد تا مبادا به ماشين جنگي در حال شكست هيتلر كمك كنند.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1945: دو ماه و دو روز پيش از افتادن برلين به دست ارتش سرخ و خودكشي هيتلر، نيروي هوايي آمريكا به شديدترين بمباران برلين دست زد!.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1954: نخستين دستگاه «تايپ ستينگ» بكار گرفته شد و اين، آغاز پايان عمر ماشين هاي لاينو تاپب و حروف سربي در كار حروفچيني و صفحه بندي فلزي بود.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1990: دولت مسكو قول داد كه تا ژوئيه سال بعد همه 73 هزار تن سربازان خود را از چك اسلواكي خارج سازد. اين نيروها از زمان جنگ جهاني دوم در چك اسلواكي مستقر بودند. ارتش سرخ با تحمل تلفات سنگين چك اسلواكي را از دست هيتلر خارج كرده بود.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: body, width: 550]1991: صدام حسين دو روز پس از حمله موشكي به جنوب شرقي كشور سعودي كه ضمن آن 28 نظامي امريكايي كشته شدند اعلام كرد كه نيروهاي خود را از كويت خارج مي كند و طولي نکشيد که جنگ آمريکا و عراق برسر کويت پايان يافت.

[/TD]

[/TR]

[TR]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه

تئودور شولتسTheodoe W. Schultz اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل سال 1979 که توجه ویژه به سرمایه انسانی (Human Capital) یک ملت کرده است 26 فوریه 1998 در 96 سالگی درگذشت. این استاد اقتصاد براین باور بود که ارزش واقعی اقتصادیات یک کشور نسبت مستقیم با استعداد اتباع آن کشور دارد و استعدادرا می توان بوجودآورد و تقویت کرد. پروفسور شولتس در تالیفات خود به ملل جهان اندرزداده است که هرچه بیشتر در زمینه پرورش استعداد سرمایه گذاری کنند Investment in Human Capital و اتباع آگاه، توانا و دارای شخصیت بسازند. وی در رساله خود «Human Capital Theory» نوشته است که تجدید حیات (ریکاوری) اقتصادیات آلمان و ژاپن در مدتی کوتاه پس از انهدام در جنگ نتیجه آموزش و پرورش خوب و سالم این دو ملت بود که انسانهای میهندوست، دارای توان کامل تفکر و محاسبه ساخته بودند. آموزش و پرورش خوب و متناسب آدمهای مولّد بار می آورد ـ آدمهایی که تفکر عمومی و برنامه دارند و کار جمعی (تیم ورک) می کنند و نفع جامعه را بر سود خود مقدم می دارند، و عقب ماندگی مردم خاورمیانه (طبق بررسی دکتر شولتس) این است که کار تیمی و تنظیم برنامه و اجرای دقیق آن را یاد نگرفته اند و نفع خودرا مقدم می دارند (خودخواه هستند). دکتر شولتس در کتاب سرمایه آموزش و پرورش Educational Capital از این سیاست آلمانی ها تمجید کرده است که نوجوانانی را که در مدارس میانی (معادل راهنمایی تحصیلی) پیشرفت نشان نمی دهند به دوره های «تکنیکال اجوکیشن» می فرستند تا برای کارخانه ها، تکنیسین و کارگر ماهر شوند. شولتس در تالیف دیگر خود «برنامه ریزی اقتصادی» توصیه کرده است که دولتها اقتصاد کشاورزی خودرا قربانی صنعتی کردن و اقتصاد پیشرفته نکنند که هرسه بموازات هم لازمند. وی برنامه ریزی اقتصادی را یک هنر هردولت دانسته است. در این کتاب، وی اصول چهارگانه آدام اسمیت به نام «سرمایه دائمی» را از دیدگاه تازه ای تفسیر کرده است که آن اصول عبارتند از: بارورکردن زمین، داشتن ماشین (ابزار کار و تولید) خوب، سرمایه انسانی و مهارت درتجارت کالا (صادرکردن محصولات اضافی و واردکردن کالای مورد نیاز واقعی از نوع مرغوب و با بهای مناسب).

لینک به دیدگاه

سناي روم 28 فوريه سال 4 پيش از ميلاد مسيح به منظور جلوگيري از مهاجرت روستانشينان به شهر رم و ساير شهرهاي بزرگ كه بر مسائل شهري و مشكلات ناشي از تفاوت فرهنگ شهرنشيني و فرهنگ روستانشيني مي افزود و سبب كاهش توليدات كشاورزي مي شد، برشهر نشيني ماليات تعيين كرد و براي حومه خارج از دروازه هاي شهر «رم» نيز محدوده معين ساخت. 1973 سال بعد شهر تهران هم داراي محدوده شد که بیش از ده سال دوام نیافت. تصمیم سنای روم که 330 سال رعایت می شد کمک بزرگی به آبادی روستاهای قلمرو این امپراتوری بود. دولت برزیل چون نتوانست مانع مهاجرت به شهر «ریو دو ژانیرو» شود در سال 1960 شهر تازه ای ساخت و پایتخت را به آنجا منتقل کرد. شهر واشنگتن پایتخت ایالات متحده 307 میلیونی کمي بيش از هفتصد هزار جمعیت دارد.

لینک به دیدگاه

یکم مارس زادروز شهر شش میلیونی «ریو دو ژانیرو» برزیل است که سومین شهر بزرگ آمریکای لاتین بشمار می آید. پرتغالی ها در جریان دریاپیمایی در آمریکای جنوبی، یکم ژانویه 1502 به محلی که شهر ریو بعدا در آنجا ساخته شد رسیدند. فرانسویانی که تجارت چوب سرخ می کردند در این محل مستقرشدند. پرتغالی ها که خودرا مالک برزیل می دانستند پس از اطلاع از استقرار فرانسویان در آن محل به آنجا رفتند و ضمن یک زد و خورد خونین آنان را بیرون راندند و در یکم مارس 1565 بنای شهر ریو را گذاردند و مرکز حکومت خود بر برزیل قرار دادند. پادشاه پرتغال که توسط ناپلئون از کشور خود رانده شده بود از سال 1808 تا 1821 در ریو اقامت کرد و به این ترتیب شهر ریو دو ژانیرو در این فاصله عملا پایتخت پرتغال و مستعمرات آن شده بود. «ریو» تا سال 1960 پایتخت برزیل بود و چون دولت برزیل نتوانست مانع مهاجرت به این شهر و بزرگ شدن آن شود شهر برزیلیا را در مرکز کشور ساخت و به آنجا نقل مکان کرد. این اقدام دولت برزیل دارد یک مدل در جهان می شود و بسیاری از دولتها درصدد برآمده اند تا پایتخت را از شهرهای رو به افزایش جمعیت به شهرهای کوچک منتقل و مانع مهاجرت شوند. تمرکز جمعیت در یک شهر مسائل اقتصادی ـ اجتماعی متعدد بوجود می آورد و فسادخیز است. بسیاری از انقلابات از چنین شهرهایی و از نارضایی های ناشی از فساد و کمبودها آغاز شده است.

لینک به دیدگاه

28 فوريه سال 1854 پنجاه سياستمدار آمريكايي كه نظرات مشابهي داشتند در تالار عمومي دبيرستان «ريپان Ripon» ايالت ويسكانسين جمع شدند و حزب جمهوريخواه آمريكا را تاسيس كردند .

اين حزب از ششم ژوئيه همين سال فعاليت خود را آغاز كرد. سران ايالات متحده از 1860 تا 1932 از اين حزب بودند كه از آن پس به مدت 20 سال زمام اين كشور به دست حزب دمكرات افتاد و از سال 1953 به بعد متناوبا يكي از دو حزب زمام امور را در دست داشته است.

دو حزب عمده آمريكا ايدئولوژي خاص ندارند و به صورت احزاب ساير كشورها عضو گيري نمي كنند و بيشتر اعضاي دو حزب «هوادار» محسوب مي شوند كه سريعا هم تغيير موضع مي دهند. حزب جمهوري خواه به سياست خارجي توجه بيشتري دارد و حزب دمكرات به اوضاع داخلي. در آمريكا تاسيس حزب محدوديت ندارد و تشريفات دست و پاگير در كار نيست.

لینک به دیدگاه

«پتر بنن سونPeter Benenson» موسس جمعيت عفو بين المللAmnesty International بيست و پنجم فوريه 2005 در 84 سالگي در آكسفورد انگلستان درگذشت. وي 31 ژوئيه 1921 در انگلستان در خانواده اي از يهوديان مهاجر روسيه كه به بانكداري اشتغال داشتند به دنيا آمده بود و در سال 1961 به منظور دفاع از دو دانشجوي پرتغالي كه بدون ارتکاب جرم و تنها به خاطر گفتن زنده باد آزادي بازداشت شده بودند جمعيت عفو بين الملل را كه در سراسر جهان نزديك به دو ميليون عضو دارد تشكيل داده بود. درآغاز قرار بود كه اين جمعيت يك سال فعاليت داشته باشد كه ماندگار شده است. نوشته اند که بنن سون تغيير دين داده و کاتوليک شده بود.

بنن سون از نوجواني روحيه اي معترض داشت و اين روحيه را در طول تحصيل در آكسفورد در رشته تاريخ و سپس حقوق حفظ كرده بود. برضد اقدامات هيتلر نسبت به يهوديان و جنگ بي رحمانه داخلي اسپانيا بود. وي مي گفت كه در برابر ظلم دولتها، بايد يك صداي مخالف و معترض وجود داشته باشد تا كارهاي خلاف حق و قانون دولتها را به ميان مردم ببرد، افشاء و منعكس سازد تا تكرار نشوند. براي اين كار مردم معمولي بايد بسيج شوند و تشكيل جمعيت هاي دائمي بدهند. جنبش اتباع ساده (عوام الناس) بهترين راه مبارزه با ستم و حق كشي است. با تاسيس عفو بين الملل پايه اي گذارده شد كه جمعيت هاي مشابه متعدد و مدافع حقوق بشر، دفاع از حقوق اساسي، آزادي هاي مدني و حمايت از روزنامه نگار به وجود آيند كه برخي عام و بعضي تخصصي هستند.

در دهه 1960 كه جمعيت عفو بين الملل به وجود آمد اين شايعه رواج يافت كه عوامل اينتليجنس انگلستان در آن نفوذ و رخنه كرده اند. بنن سون درخواست رسيدگي كرد ولي مدركي به دست نيامد. بعدا چنين اتهامات به جمعيت هاي مشابه وارد آمده است.

دبير كلي عفو بين الملل را در 28 فوريه 2005 «ايرن كهانIrene Khan» برعهده داشت و نشاني وب سايت آن از اين قرار است:http://www.amnesty.org

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...