Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ يكم بهمن 1343 (21 ژانويه 1965) حسنعلي منصور نخست وزير وقت پس از پياده شدن از خودرو نخست وزيري در ميدان تاريخي بهارستان براي ورود به ساختمان مجلس، هدف سه گوله قرار گرفت و چهار روز بعد در بيمارستان پارس درگذشت و محمد بخارايي كمي پايين تر از مسجد سپهسالار به اتهام تيراندازي به منصور دستگير شد. منصور در پياده رو ميدان بهارستان، بلافاصله پس از پياده شدن از اتومبيل و پيش از ورود به مجلس هدف گلوله قرارگرفته بود. چند ساعت پس از انتقال منصور به بيمارستان، شاه امير عباس هويدا ـ وزير دارايي و دوست نزديك منصور ـ را به رياست موقت شوراي وزيران برگزيد كه پس از درگذشت منصور جاي وي را گرفت و نخست وزير شد و 13 سال در اين سمت باقي بود. در پي تير اندازي به منصور، سر لشكر حسن پاكروان رئيس وقت ساواك جاي خود را به سپهبد نعمت الله نصيري رئس شهرباني کل کشور داد (تفصيل اين جا به جايي را بانو فاطمه پاكروان بيان داشته كه در قسمت تاريخ شفاهي ايران در دانشگاه هاروارد محفوط است). نخست وزيري منصور ده ماه و چهارده روز طول كشيد. از نوشته اصحاب اطلاع چنين بر مي آيد كه يكي از انگيزه هاي قتل حسنعلي منصور اصرار او به دادن مصونيت قضايي به نظاميان آمريكايي در ايران بود. چند روز پس از درگذشت منصور، شاه شديدا سياست انگلستان را به باد انتقاد گرفت. پاره اي از مفسران با توجه به انتقاد شاه از انگلستان حدس زده بودند كه ممكن است رقابت پنهاني انگلستان و آمريكا در ايران به ترور حسنعلي منصور انجاميده باشد، زيرا در هواداري منصور از سياست آمريكا ترديد وجود نداشت. همچنين در جامعه ايراني وقت از ديرزمان اين شايعه رواج داشت که دولت لندن از حاميان بازاريان مذهبي است. طراح ترور حسنعلي منصور از اين دسته از بازاريان بودند. هفتاد روز پس از اين رويداد، در كاخ مرمر به سوي شاه نيز تيراندازي شد. علي منصور پدر حسنعلي هم در زمان رضاشاه نخست وزير ايران بود. وي در شهريور 1320 و در زماني بسيار حساس كناره گيري كرده و فروغي که ميانه خوبي با رضاشاه نداشت برجايش نشسته بود. حسنعلي منصور كه موسس حزب ايران نوين بود قبلا دبيري شوراي عالي اقتصاد را بر عهده داشت لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ «شي هوانگدي» امپراتور چين از دودمان «كين = شين = هسين = چین» متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پيش از ميلاد كه موفق شده بود براي نخستين بار چينيان را زير يك پرچم يكپارچه كند و نوسازي ديوار چين را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان موسس چين واحدرا به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستي ايران برآمد و در زمستان سال 218 پيش از ميلاد (طبق برخي محاسبات تازه تقويمي ژانويه 217 پیش از میلاد و بيست و دوم این ماه) یکی از درباریان خودرا مامور سفر به ایران و برقراری مناسبات دیپلمات کرد. امپراتور چین پس از دریافت این خبر که ایرانیان بپاخاسته سلوکیها [جانشینان اسکندر مقدونی]را عقب رانده اند این تصمیم را گرفته بود. این فرستاده دو ماه بعد در شهر «آپاوارتا (كلات نادري امروز)» با تيرداد يكم ـ دومین شاه اشكاني ايران ملاقات كرد و تيرداد از او خواست كه به اقامت در ايران به عنوان سفير دائمي چین ادامه دهد و وسيله ارتباط دو امپراتوري باشد. اين سفير پس از درگذشت تيرداد در سال 215 پيش از ميلاد، همچنان به اقامت در ايران ادامه داد و رابط اردوان جانشين تيرداد يكم و امپراتور چين بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صددروازه) قرارداشت. ايرانيان از همان زمان كشوري را كه دودمان چين (شين) بر آن حكومت داشتند كشور «چين» خوانده اند كه اين نام از طريق ايران به قلمرو امپراتوري روم و غرب منتقل شد و باقي مانده است و جز خود چيني ها، ساير ملل آن کشوررا به اقتباس از ایرانیان؛ چين و چاينا مي خوانند. امپراتور «شي هوانگدي» بود كه يكنواخت نوشتن واژه هاي زبان چيني را (صرف نظر از لهجه هاي محلي) اجباري كرد. او با اين باور، كه سيستم هاي سنجش، قوانين، نظامات و پول واحد، موجب پايداري وحدت ملت مي شود، قوانين چين را كه برپايه سنت، رسوم و عادات اين ملت تدوين كرده بود سراسري ساخت و سكه واحد ضرب كرد. «شي» همانند ساسانيان ما شديدا با ورود اقوام با تمدني پايين به قلمرو خود مخالف بود و نوسازي ديوار چين (متصل ساختن قطعات ديوار قديمي تر كه داراي رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقي مانده است به تصميم او صورت گرفت. در سال 1974 در چين و در نزديكي پايتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ويران شده بود، تاسيساتي در زير زمين كشف شد كه در آنجا مجسمه هاي سفالي هشت هزار نظامي و برخي از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شي» همچنين در منطقه «شيان» چين قصر هاي زيبا ساخته بود. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ 22 ژانويه سال 1623 ميلادي (دوم بهمن 1001 هجری خورشيدي) شاه عباس يكم نامه پاپ پل پنجم را كه با يك پيك ويژه ارسال شده بود دريافت كرد كه در آن پاپ با هدف تشديد خصومت ميان ايران و عثماني، وعده هرگونه كمك از جمله كمك نظامي به شاه عباس داده بود. دولت عثماني در اروپا براي كشورهاي مسيحي يك خطر بزرگ بود. پاسخ شاه عباس به پيام پاپ، به دست گريگوري پانزدهم رسيد زيرا كه هنگام بازگشت فرستاده واتيكان به رم، پاپ پل پنجم فوت شده بود. فرستاده ويژه در گزارش خود به پاپ از اين ماموريت [كه در آرشيو واتيكان محفوط است] نوشته است كه شاه عباس پس از دريافت پيام و اطلاع از مفاد آن گفته بود كه از پاپ انتظار دارد كه كشورهاي مسيحي را از ورود خودسرانه و با نيّت بد به خليج فارس نهي كند. فرستاده پاپ در گزارش خود اضافه كرده است كه در ضديت شاه عباس با دولت عثماني (به ويژه بر سر بين النهرين كه زيارتگاههاي شيعيان در آنجا هستند) ترديد ندارد، ولي گمان نمي رود كه به خاطر ما ـ مسيحيان ـ و هر زمان كه ما بخواهيم با عثماني وارد جنگ شود. او مردي باهوش و آگاه، و از اوضاع اروپا كاملا باخبر است و مي داند كه در قبال مسائل خليج فارس، چگونه از يك دولت اروپايي بر ضد دولت ديگر استفاده كند لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ دوم بهمن 1331 (22 ژانويه 1953) دكترمصدق رئيس دولت وقت در اعلامیه تاریخی دستور تاسيس فوري سازمان بيمه هاي اجتماعي كارگران را در ايران كه از ابتكارهاي وي به منظور تامين رفاه عمومي بشمار مي رود صادر كرد. با اين حساب، بيمه هاي اجتماعي كارگران ايران در سال 1388 پنجاه و هفت ساله شده است. چنین سازمانی در ایالات متحده سوشل سکیوریتی (تامین اجتماعی) نام دارد که از ابتکارات اف. دي. روزولت است. فرق «تامین اجتماعی» ایران و کشورهای دیگر دراین است که در آنجا همه کارکنان را شامل می شود و در ایران قانون دیگری شامل کارکنان دولت است. در آمریکا و کشورهای دیگر تامین بازنشستگی عمومی از وظایف سازمان تامین اجتماعی است و درنتیجه آحاد ملت دغدغه دوران پیری را نخواهد داشت. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ دوم بهمن ماه سال 1331 دكتر مصدق در يك پيام مهم راديويي، اوضاع حساس ميهن را كه از همه سوي تحت فشار دشمن قرار گرفته بود براي ايرانيان تشريح، و تاكيد كرد كه در اين شرايط، تنها اتفاق ملي است كه مي تواند ايران را در مبارزاتش پيروز گرداند. وي در وطندوستي چند نفري كه در صدد ايجاد تفرقه هستند و از اين طريق آب را به آسياب دشمن مي ريزند ترديد كرد و از آنان خواست كه به «فقر ميهندوستي» در ميان خود پايان دهند، و بدانند كه شهرت و هرچه را كه دارند از همين ميهن به دست آورده اند و بدون ايران «هيچ» خواهند بود. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ 52 آمريكايي كه به مدت 444 روز در ايران به صورت گروگان بودند 21 ژانويه 1981 (يكم بهمن1359) وارد فرودگاه ويسبادن آلمان شدند. دولت ايران يك روز پيش از آن، و درست در روزي كه دوره رياست جمهوري جيمي كارتر پايان يافت اين گروگانها را كه در آبان 1358 در سفارت آمريكا در تهران دستگير شده بودند رهاساخت. كارتر كه ديگر رئيس جمهور نبود از گروگانهاي رها شده در آلمان ديدار كرد. اين گروگانگيري به شكست كارتر در انتخابات انجاميده بود. جواناني كه در آبان 1358در تهران دست به اين گروگانگيري زده بودند خواستار استرداد شاه جهت محاكمه او در تهران و نيز تعهد آمريكا به قطع مداخلات خود در ايران بودند. در آن زمان شاه ظاهرا جهت درمان بيماري سرطان به آمريكا رفته بود. بلوكه كردن دارايي ها ايران و نيز اعلام دكترين كارتر در 23 ژانويه 1980 اين گروگانگيري را پيچيده تر ساخته بود. طبق اين دكترين كه بنظر مي رسد همچنان نصب العين مقامات ارشد واشنگتن است، دولت آمريكا خودرا مجاز به استقرار در خليج فارس كرده است. در دكترين كارتر آمده است: دولت آمريكا هرگونه تلاش براي كنترل منطقه خليج فارس را تهديدي براي منافع حياتي خود تلقي خواهد كرد و براي عقب زدن و خنثي ساختن اين تلاش به هر وسيله و اقدام متوسل خواهد شد. بهانه صدور اين اعلاميه، مداخله مسكو در افغانستان [كه از خليج فارس، فاصله زياد دارد] بود!. اين دكترين، برغم فروپاشي شوروي، پابرجا مانده و آمريكا اينك نه تنها در عراق، افغانستان، اردن، سعودي، كويت، بحرين، قطر و امارات حضور نظامي دارد و پاكستان متحد آن است بلكه جاي پايش در برخي كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز هم ديده مي شود كه خطرآفرين و عامل معارضه و برخورد است. 21 ژانويه 2011 آن شمار ازگروگانهاي سابق که در قيد حيات هستند در وست پوینت (آکادمي نظامي آمريکا) اجتماع و ديدار تازه کردند. به اين مناسبت، برخي از روزنامه ها نوشته بودند که در زمان گروگانگيري، به اشاره مشاوران کارتر رسانه هاي آمريکا قضيه را بزرگ کرده بودند و هرروز دنبال مي کردند تا آمريکاييان متوجه بحران اقتصادي وقت نشوند. درجريان گردهمايي 21 ژانويه 2011، بري روزن Barry Rosen سخنگوي وقت سفارت آمريکا در تهران [آتاشه مطبوعاتي] که به گروگان گرفته شده بود جزئيات تازه اي از 444 روز گروگان بودن را بيان داشت. وي در زمان گروگانگيري 36 ساله بود. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ در این روز در بهمن 1370 (ژانویه 1992) علي اميني دکتر در اقتصاد، سياستمدار قديمي، وزیر دارایی و نخست وزير پيشين ايران در 87 سالگی در فرانسه درگذشت. وی ـ نوه مظفرالدین شاه قاجار که در دهه 1320 در کابینه قوام السلطنه عضویت داشت و پس از براندازی 28 امرداد 1332 وزیردارایی شده بود در پي اعتصاب و تظاهرات خياباني معلمان تهران و كناره گيري شريف امامي از نخست وزيري، شانزدهم ارديبهشت 1340 برجای او نشسته بود. امینی که مورد حمایت حزب دمکرات آمریکا و شخص جان اف. کندی رئیس جمهور وقت بود و سه ماه پس از آغاز زمامداری کندی نخست وزیر شده بود تا اصلاحات دلخواه وی را به اجرا درآورد ضمن نطقي كشوررا در وضع بد اقتصادي و در آستانه ورشكستگي مالي توصيف كرده بود. برخي از مورخان معاصر براین باورند كه تظاهرات معلمان تهران به تحریک محمد درخشش و به اشاره دولت وقت آمريكا صورت گرفته بود تا دکتر امینی رئیس دولت شود و اصلاحات مورد نظررا عملي سازد. 3 روز پس از نخست وزیرشدن، امینی 19 اردیبهشت 1340 دوره وقت مجلس را منحل كرد که خواست مردم بود. وي در همين روز تشكيل اجتماعات در ميدان جلاليه (پارك لاله امروز) را آزاد اعلام داشت و قول داد که در طول زمامداری او مطبوعات سانسور نخواهند شد. علی امینی در طول 14 ماه نخست وزیری اش انجام یک رشته اصلاحات را آغاز و فئودالیسم ( نظام ارباب و رعیتی) را تضعیف کرد. شاه که بیم داشت امینی قاجاریه را به قدرت بازگرداند به آمریکا رفت، وعده ها داد و حمایت دولت آمریکا از امینی را سلب کرد بگونه ای که این دولت تعهد کمک مالی به دولت امینی را منتفی ساخت. امینی که با چنین وضعیتی رو به رو شده بود در صدد تعدیل بودجه برآمد که برسر بودجه ارتش با شاه درگیری پیداکرد و 26 تيرماه 1341 كناره گرفت و دو روز پس از آن، امير اسدالله علم ـ دوست شخصی شاه ـ مامور تشكيل كابينه شد. علي اميني پس از 16 سال سکوت هفتم امرداد 1357 (سال انقلاب) با صدور یک اعلاميه بلند بالا و مردم پسند به صحنه سياست بازگشت. امینی در اعلاميه خود چنين آورده بود: ..... ازدياد درآمد كشور [از صدور نفت] در ده سال گذشته گرچه باعث رفاه نسبي شده، ولي فسادرا هم گسترش داده و فساد براي ادامه حيات خود؛ به فشار و تمركز قدرت [دیکتاتوری] نياز داشته و مردم را عاصی کرده است. در اين ده سال يك دسته ثروتمند نوخاسته و [بسیار آزمند] هم به وجود آمده، بر دارایی ثروتمندان افزوده شده، و به همين نسبت تنگدستان (اكثريت مردم) فقيرتر شده اند و چون به خواستها و مطالبات آنان توجه نشده ناله هايشان فرياد شده و راهی جز خانه تکانی کامل و تمام عیار وجود ندارد. طبقه متوسطي كه در اين ده سال وعده تولد آن داده شده بود به وجود نيامده و به جاي آن بر شمار دلالان با خصلت هاي خاص اين گروه افزوده شده و وطن به صورت بهشت واسطه ها درآمده است و بر نارضایی توده ها افزوده و به خیابانها ریخته اند. این توده ها که وسیله ابراز نظر نداشته و سالها نفس در سينه حبس كرده بودند اینک به ميدان آمده و به جاي درددل غرّش مي كنند ـ غرّشي كه همه ديوارها و سدها را به لرزه درآورده است. اين اميرزاده قاجار در اعلاميه اش سپس به مشكلات جاري ایران اشاره كرده بود و اين مشكلات را؛ تورم پول، افزايش شديد شكاف توليد و مصرف، مهاجرت كشاورزان و روستانشینان به شهرها، افزايش قيمت ها، تبعیض و ... ذكر كرده بود. در پی صدور این اعلامیه، امینی در مصاحبه ای به اظهارات نیمه آذرماه 1340 خود در اجتماع معلمان تهران اشاره کرد و گفت: در آن روز هشدار دادم که اگر اصلاحات و تعدیل صورت نگیرد انقلاب خواهد شد. به این هشدار توجه نشد و اینک کشور در انقلاب است. امینی در آن زمان ( نیمه سال 1357) خیلی زود متوجه شد که انقلاب در مسیری که او می خواهد نیست و بنابراین خاموش شد و دوباره سکوت خودرا ازسرگرفت که تا روز درگذشت ادامه یافت. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ 22 ژانويه 2008 (دوم بهمن 1386 خورشيدي) در تهران، به نقل از نايب رئيس كميسيون عرايض مجلس (كميسيون اصل 90) اعلام شده بود كه در هفتمين دوره تقنينيه مجلس شوراي اسلامي ايران 25 هزار شكايت به آن كميسيون ارسال شده بود. حال آنكه شكايات وارده به كميسيون در دوره ششم تقنينيه كه چهار سال پيش منقضي شد 33 هزار مورد بود. در اين نقل قول آمده بود كه از شكايات وارده به كميسيون اصل 90 در دوره تقنينيه هفتم تنها رسيدگي به 13 هزار و پانصد شكايت در صلاحيت كميسيون تشخيص داده شده بود و اين كميسيون براي رسيدگي به اين شكايات، پنج هزار و 273 مكاتبه انجام داده بود. رسانه هاي تهران كه اين مطلب را منتشر كرده بودند روشن نساخته بودند كه (اگر مكاتبه اي صورت نگرفته) به ساير شكايات 13 هزارگانه چگونه رسيدگي شده است. اصل 90 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران: هركس شكايتي از طرز كار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضائيه داشته باشد، مي تواند شكايت خودرا كتبا به مجلس شوراي اسلامي عرضه كند. مجلس موظف است به اين شكايات رسيدگي كند و پاسخ كافي بدهد و در مواردي كه شكايت به قوه مجريه و يا قوه قضائيه مربوط است (باشد) رسيدگي و پاسخ كافي از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتيجه را اعلام نمايد و در موردي كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند. با توجه به اصل 90 كه متن آن در بالا آمد، كميسيون مكّلف به اعلام نتيجه شكايات مربوط به عموم (داراي موضوع عمومي) جهت اطلاع عامه بود، كه نايب رئيس كميسيون روشن نساخته بود چند مورد از شكايات عمومي بوده و آيا نتيجه رسيدگي به آنها، جهت اطلاع عامه (در رسانه ها) اعلام شده است و يا نه؟. پارلمان هاي کشورهايي که داراي کميسيون عرايض هستند، نامه و شکايت هاي واصله را که فرستندگان مهر«محرمانه» بر آنها نزده باشند (درصورت مراجعه) در اختيار روزنامه نگاران قرار مي دهند تا درصورتي مفادشان براي عامه مفيد باشد منتشر کنند. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ عارف قزويني (ابوالقاسم) شاعر، روشنفكر و مبارز میهندوست ایران دوم بهمن 1312 (22 ژانویه 1934) فوت شد. از آنجا که فوت او در شب دوشنبه دوم بهمن روی داده بود برخی مورخان یکم بهمن (21 ژانویه 1934) را سالروز وفات وی درج کرده اند. عارف [متولد 1882 میلادی] كه هنگام مرگ 52 سال داشت در همدان و در جوار گورگاه ابوعلی سینا دانشمند بنام ایران مدفون شده است. عارف که اشعار و تصنیف های او شعار مبارزان راه دمکراسی و مشروطیت ایران قرارگرفته بود ازجمله شعر «از خوان جوانان وطن لاله دمیده ...» خود نیز در تهران به این مبارزان پیوسته بود. وی که مردی احساساتی و عاطفی بود در پی یک رنجش، برای مدتی جلای وطن کرده و به استانبول رفته بود. عارف سالهای آخر عمررا در همدان و در گوشه گیری بسربرده بود. بر بسیاری از اشعار او آهنگ موسیقی ساخته شده است. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ در تاريخ ايران، بي عرضگي شاه سلطان حسين صفوي ضرب المثل است، ولي همين بي عرضه در زمان سلطنت خود پيماني را با لوئي چهاردهم مقتدرترين پادشاه وقت اروپا امضاء كرد كه از لحاظ رعايت منافع ايران و ايراني كمتر نظير داشته است. 24 ژانويه سال 1704 ميلادي لويي 14 پادشاه وقت فرانسه تصميم خودرا داير بر انعقاد يك پيمان دوجانبه با ايران اعلام داشت. تمايل لويي 14 در همين سال توسط فرستاده او به ايران، در اصفهان به اطلاع شاه سلطان حسين صفوي رسيد. اين پيمان تنطيم و بعدا به امضاي دو پادشاه رسيد كه سند جالبي است. به موجب اين پيمان، دولت فرانسه قبول كرده است كه از اتباع ايران و منافع اين دولت در كشورهاي ديگر حمايت كند و كشتي هاي فرانسوي هنگام حمل بار، براي بارگيري مال التجاره ايرانيان اولويت قائل شوند لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ دکتر محمد مصدق نخست وزير وقت 24 ژانويه 1953 (چهارم بهمن 1331) به ملت اطلاع داد كه روسها از پنج روز ديگر در شيلات ايران و منابع درياي مازندران سمتي ندارند و خلع يد از آنان تا آن روز تكميل خواهد شد. امتياز شيلات ايران در درياي مازندران 77 سال پيش از آن (سال 1876 ميلادي) به روسها داده شده بود. ميرزا حسين خان سپهسالار [رئس الوزراء وقت] درآن سال بهره داري از منابع درياي مازندران را به يك روس به نام استپان ليانازوف داده بود. عين الدوله اين امتياز را در سال 1906 به ازاء درآمدي برابر 460 هزار فرانك طلا تمديد كرده بود. اوايل سال 1927 دولت رضاشاه درصدد لغو آن قرارداد برآمده بود كه ورّاث ليانازوف به دادگستري ايران دادخواست دادند و قضات وطن حُكم به سود ليانازوفها دادند!. در اين اثناء دولت شوروي كه املاك و كمپاني هاي روسيه را ملي كرده بود عملا جانشين كمپاني ليانازوفها شد و پارلمان ايران اواخر همان سال (سال 1927) شوروي را به عنوان جانشين ليانازوفها و طرف قرارداد با ايران برسميت شناخت كه 25 سال بعد دولت مصدق شيلات را ملي و دست شوروي را از ماهيگيري در آبهاي ايران كوتاه كرد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ يك محكمه نظامي تهران سران حزب کمونيست توده را سالها پس از فرار از زندان قصر غيابا محاكمه و 13 تن از آنان را به اعدام محكوم كرد. اين حكم كه چهارم بهمن1344 (24 ژانويه 1966) انتشار يافت غير قطعي و تجديد نظر پذير اعلام شده بود. اسامي محكومان به اعدام طبق اعلامیه دستگاه قضایی ارتش از اين قرار بود: دكتر رضا رادمنش، ايرج اسكندري، دكتر فريدون كشاورز، احسان طبري، رضا روستا، عبدالصمد كامبخش قزويني، آرداشس آوانسيان، علي اميرخيزي، پتروس شمعوني، غلامحسين فروتن، يوسف جماراني، محمود بقراطي و غلام بابازاده. اين عده پس از فرار اززندان قصر با كمك افسران زندان، به خارج از كشور رفته بودند و عمدتا در آلمان شرقي بسر مي بردند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ بيست و ششم ژانويه سال 560 ميلادي (چهار روز مانده به جشن سده) خسروانوشيروان ـ شاه ساساني ايران در ديدار با موبدان و بزرگان ايران در تالار تيسفون (ايوان مدائن که ساختمان آن تا به امروز باقی مانده است) براي اطلاع از چگونگي برپايي مراسم جشن سده آن سال كه پنجاه روز پيش از نوروز برگزار مي شود به آنان گفت كه تصميم گرفته است كه براي هر روستاي ايران يك «دهگان (دهقان)» انتخاب شود و تنظيم امور روستا، جمع آوري ماليات، معرفي سرباز هنگام ضرورت، پرورش اسب براي فروش به ارتش و داوري براي حل اختلاف برزگر و ارباب زمين به او واگذار شود و چنين فردي بايد هم برزگر باشد و هم صاحب زميني كه در آن كشت مي كند (خرده مالك) تا با مشكلات هر دوطرف آشنا باشد. به علاوه او بايد لايق، منصف، امين و راستگو و مورد اعتماد بيشتر ساكنان روستا باشد و اگر روستا كوچك است؛ چند روستاي مجاور هم يك دهگان [کدخدا] داشته باشند. اين دهگان يك تكليف عمومي هم دارد و آن گزارش وضعيت محصولات روستا، و نارضايي هاي محلي و ستمگري و اجحاف مقامهاي دولتي و اربابان به نمايندگان شخص اوست كه در هر گوشه و كنار كشور در دسترس خواهند بود. اين دهگانان بركنار نخواهند شد مگر اين كه درستي و كفايت خود را از دست بدهند. وظيفه ميهني اين دهگانان اين است كه بدون چشمداشت بكوشند كه توليدات روستا سال به سال افزايش يابد و همچنين بتوانند هنگام بروز خطر با بسيج مردان روستا، در کار دفاع مشارکت كنند. اين تصميم كه شرح آن در دائرة المعارف دمكراسي آمده است به اجرا درآمد و به تدريج زیر عنوان «گراس روتس دمکراسی Grassroots democracy = People or society at a local level rather than at the center of major political activity» جهانی و ماندگار شده است. خسروانوشیروان شخصا به شکایات مردم و نیز نظرات و پیشنهادها رسیدگی می کرد و دیدار عام داشت. لنین به اقتباس از شاه ساسانی ایران این ابتکار را اجباری کرد که پس از مرگ او در 21 ژانویه 1924 دیری نپایید و حذف تماس مستقیم مقامات و مردم از علل فروپاشی نظام کمونیستی روسیه بشمار آورده شده است. در ایران ـ در دهه 1340 (1960 میلادی) و تا نیمه دهه بعد، وزیران و مدیران کل اجبار داشتند که یک روز در هفته را اختصاص به دیدار و گفتگو با مردم دهند و این دیدار عام عموما در یک تالار و علنی انجام می شد. درميان سران ايران باستان، خسرو انوشيروان از لحاظ سازماندهي و تنظيم امور قضايي و اداري، وضع ضوابط و سامان دادن به امور مالياتي، ايجاد دارالترجمه و دارالتحرير به منظور ترجمه و تحرير كتاب، و تشويق ورزش و سرگرمي هاي سالم رهبري ممتاز و شاخص است. مورخان اورا به دليل توجه به امور قضايي و احقاق حق و رسيدگي مستقيم به مشكلات مردم و آگاه شدن از درد دل آنان رهبري كه به پيشبرد تمدن بشر كمك بسيار كرد توصيف كرده، «دادگر» لقب داده و «انوشيروان دادگر» خطاب مي كنند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ ششم بهمن 1341) رفراندم براي تصويب اصول شش گانه معروف به «انقلاب سفيد» در سراسر ايران برگزار شد و براي نخستين بار زنان هم در راي دادن شركت كرده بودند. جان اف. كندي رئيس جمهوري وقت آمريكا برگزاري رفراندم را تبريك گفت و از آن پس تا پيروزي انقلاب بهمن ماه 1357، هر سال به آن مناسبت در روز ششم بهمن مراسمي برگزار مي شد كه بزرگترين اين مراسم در ششم بهمن سال 1356 (يك سال پيش از رفتن شاه) برگزار شده بود كه گزارش شده بود سه ميليون نفر در آن شركت كرده بودند!. به نوشته برخي از مورخين و اسناد دولتي آمريکا، جان اف. کندي [از حزب دمکرات] در ديداري که پس از آغاز حکومت خود، با شاه در واشنگتن داشت به او نیز توصيه کرده بود که براي کاهش فشار کمونيستها و انتقاد ديگران دست به يک رشته اصطلاحات داخلي بزند ـ اصلاحاتي که بعدا «انقلاب سفيد» نام گرفت و شالوده آن به دست دکتر علي اميني در زمان نخست وزيري اش ريخته شده بود. دکتر اميني به داشتن روابط دوستانه با حزب دمکرات آمريکا شهرت داشت و تا ماههای آخر نخست وزیری اش مورد حمایت دولت جان اف. کندی بود. وي زماني سفير ايران در آمريکا بود و اين دوستي ريشه در همان زمان داشت. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ ششم بهمن 1343 (26 پانويه 1965) امیرعباس هویدا به نخست وزیری منصوب شد و 13 سال در این سمت بود. همان روز حسنعلی منصور که يكم بهمن پس از پياده شدن از خودرو نخست وزيري در ميدان تاريخي بهارستان براي ورود به ساختمان مجلس، هدف سه گوله قرار گرفته بود در بیمارستان جان سپرده بود. در پی انتصاب هویدا به نخست وزیری، سرلشکر حسن پاکروان رئیس ساواک جای خودرا به سپهبد نعمت الله نصیری داد و وزیر اطلاعات و جهانگردی شد. نخست وزيري حسنعلی منصور که وزیر دارایی اش امیرعباس هویدا ـ دوست نزدیک او ـ بود ده ماه و چهارده روز طول كشيده بود. يكي از انگيزه هاي ترور حسنعلي منصور اصرار او به دادن مصونيت قضايي به نظاميان آمريكايي در ايران بود. حسنعلي منصور ـ پسر علی منصور نخست وزیر شهریور 1320 كه موسس حزب ايران نوين بود قبلا دبيري شوراي عالي اقتصاد را بر عهده داشت. هفتاد روز پس از اين رويداد، در كاخ مرمر به سوي شاه نيز تيراندازي ش 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ هواداران رعايت حقوق بشر و جنبش هاي مربوط كه از سراسر جهان در هلند گرد آمده بودند در اين روز در ژانويه سال 1976 (بهمن 1355) اجتماع خود را به اعتراض و تظاهرات بر ضد حكومت ايران تبديل كردند و دولت وقت ايران را متهم به نقض همه جانبه حقوق بشر در قبال اتباع خود ساختند. در واكنش به اين اعتراض كه وسيعا در رسانه هاي كشورهاي صنعتي منعكس شده بود مقامات دولت تهران مدعي شدند كه تظاهركنندگان به دعوت سازمان عفو بين المللي در هلند اجتماع كرده بودند و اين سازمان از دولتهاي معيني در جهان حرف شنوي دارد و به نوعي عامل اين دولتها است و اين دولتها از زماني كه ايران از سياست نفتي اوپك و حفظ منافع دولتهاي صادركننده نفت به جانبداري پرداخته، در خريدهاي خود از خارج تجديد نطر كرده، روش بهتري با همسايگان در پيش گرفته، قدرت اول خليج فارس شده و وعده ورود به تمدن بزرگ و جرگه کشورهاي پيشرفته به ايرانيان داده است اين بازي ها را به راه انداخته اند، و همين دولتها قبلا سپهبد بختيار و کنفدراسيون بين المللي دانشجويان ايراني را در برون مرز علم كرده بودن 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ در جنگ دو روزه ــ 26 و 27 ژانويه ــ سال 750 ميلادي كه در كنار رودخانه «زاب» ميان نيروهاي ابومسلم خراساني و لشكريان مروان (آخرين حكمران امويان شرق) روي داد، مروان شكست خورد و به مصر گريخت و در آنجا كشته شد. ابومسلم (متولد اصفهان) كه بر ضد حكومت امويان بپاخاسته بود سال پيش از آن (749 ميلادي ــ 128 هجري خورشيدي) هم ارتش امويان را شكست داده بود و پس از اين پيروزي، مروان را از خلافت خلع و آن را به ابوالعباس سفاح منتقل كرده بود. بسياري از مورخان، اين سال را آغاز خلافت عباسيان و گسترش نفود ايرانيان در امور حكومت نوشته اند. طولي نكشيد كه مركز خلافت نيز از شهر دمشق به شهر تازه ساز بغداد واقع در 36 كيلومتري شمال مدائن (تيسفون) پايتخت پيشين ايران منتقل شد. نام« بغداد» كه در زمان ساسانيان يك روستا و درختستان بود تغيير داده نشده است كه «بغ» در فارسي ميانه به معناي «خدا» و «داد» از مصدر دادن است كه جمع دو كلمه معناي «هديه خدا» را مي رساند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ بيست و هفتم ژانويه زادروز شاه عباس یکم است. تولد و وفات شاه عباس در ژانويه اتفاق افتاده است. وي که 27 ژانويه 1556 به دنيا آمده بود در 19 ژانويه سال 1629 فوت شد. مورخان متفق القول گفته اند كه سياستهاي داخلي و خارجي او مشابهت زياد به طرحهايي داشت كه هزار سال پيش از وي توسط خسروانوشيروان (انوشيروان دادگر) به اجرا درآمده بود. شاه عباس كه از جانب پدر فرماندار خراسان بود و درشهر هرات حاكم نشين خراسان وقت بسر مي برد پس از آن كه شنيد سران قزلباش پدر نابيناي او را آلت دست قرار داده و مادرش «مهدعليا» را كه مانع سوء استفاده هاي ايشان بود كشته اند با لشكر خراسان به قزوين شتافت، كودتا كرد و شاه شد و با ایجاد یک ارتش ملی دست قزلباش را به تدريج از كارها كوتاه كرد و پایتخت را به اصفهان انتقال داد و از این شهر با پای پیاده به زیارت مشهد رفت 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ هفتم بهمن ماه 1309 (27 ژانويه 1930) درپي يك بررسي طولاني، شاه وقت كه فرمانده كل نيروهاي مسلح بود موافقت كرد كه «ماوزر Mauser» ساخت آلمان پس از يك دوره آزمايش چندساله، تفنگ رسمي ارتش ايران شود. اين آزمايش روي ماوزرهاي «وي. زي 24 ـ VZ » يعني ماوزر ساخت سال 1924 صورت گرفت و ستاد ارتش در سال 1934 (1313) به آن نمره قبولي داد. از آن پس ماوزر كه توليد انبوه آن از سال 1898 (110 سال پيش) در «اوبرنادورف» آلمان آغاز شده بود و در طول جنگ جهاني اول به عنوان دقيقترين و خوشدست ترين تفنگ سبك بكار رفته بود جاي تفنگهاي روسي (ناگانت = نوغان) و انگليسي و ... را در ارتش ايران گرفت. اين تفنگ توسط دو برادر آلماني به نام هاي «پتر پل» و «ويلهلم» ماوزر Mauser Brothers براي ارتش آلمان ساخته شده بود. كارخانه ماوزر بعدا شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ايالت موراوياي چك اسلواكي داير كرد و دولت ايران كه مشتري كمپاني «اشكودا» بود ترجيح داد كه تفنگهاي ماوزر ساخت شهر برنو Brno را خريداري كند و از آن پس در ايران نام «برنو» بر تفنگهاي ماوزر گذارده شد كه پنج تير و تك تير بودند. از دهه 1940، ايران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در كارخانه هاي تسليحات (معروف به مسلسل سازي واقع در نزديكي دوشان تپه) و در دو نوع ساخت: برنو كوتاه و برنو معمولي. ميان دو جنگ اول و دوم جهاني بيش از يك ميليون ماوزر در آلمان و شهر برنو ساخته شد كه علاوه بر 11 لشكر پياده در ورماخت، ارتشهاي ژاپن و روماني هم به آن مجهز شده بودند. از اواخر دهه 1950 (سال 1957) به تدريج تفنگهاي نيمه خودكار آمريكايي «ام ـ 1» M_1 جاي برنو را در ارتش ايران گرفت. تفنگ «ام ـ1» كاليبر 30 در سال 1938 توسط مهندسي به نام «جان گارند John Garand» ساخته شده بود و ارتش آمريكا از آنها در جنگ جهاني دوم و جنگ كره استفاده كرده بود. ارتش آمريكا تا دهه 1960 به تدريج تفنگها «ام ـ 14» و بعدا «ام ـ 16» را در واحدهاي خود جانشين «ام ـ 1» كرده بود. از دهه 1970 ارتش ايران به وارد كردن تفنگHeckler&Koch G_3 هكلر و كخ (ژ ـ 3) و بعدا كالاشنيكوف Kalashnikov دست زد و .... اينك از برنو به علت زيبايي به عنوان تفنگ تشريفاتي استفاده مي شود. پس از خيانت شهريور 1320 (آگوست 1941) و مرخص شدن سربازان پادگانها، بسياري از برنوهاي ارتش به دست افراد ايل ها و عشاير و نيز راهزنان افتاد كه سالها باعث ناامني كشور بود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ 31 ژانویه1221 [سال 599 هجری خورشیدی = 618 هجری قمری] نبرد دو روزه پروان میان یک سپاه مغول به فرماندهی قوتوقو ـ امیرزاده مغول ـ و سپاهیان جلال الدین خوارزمشاه با شکست مغولان پایان یافت. [پروان ناحیه ای است در ایالت غزنه، جنوب کابل و شرق بامیان ـ با ایالت پروان افغانستان امروز اشتباه نشود]. این نخستین شکست سپاهیان مغول از آغاز لشکرکشی چنگیزخان به ایرانزمین بود. در این نبرد 45 هزار مغول با 60 هزار نیروی سلطان جلال الدین جنگیده بودند. سلطان جلال الدین پس از افتادن نیشابور به دست مغولان در سال 1220 میلادی، به شرق خراسان بزرگتر (افغانستان شمالی امروز) رفته بود و در تخارستان [واقع در شمال کابل] یک واحد نظامی مغول را فراری داده و از آنجا رهسپار غزنه شده بود. در پی عزیمت جلال الدین به تخارستان، مغولان به ریاست تولی خان پسر چنگیز نیشابور را ویران و همه ساکنان آن را قتل عام کرده بودند؛ زیراکه نیشابوری ها ـ بمانند سایر خراسانیان ـ درپی آگاه شدن از چند پیروزی نظامی جلال الدین، برضد مغولان بپاخاسته بودند. شمار کشته شدگان نیشابور و مناطق اطراف آن را بیش از یک میلیون و هفتصد هزار تن برآورد کرده اند. 619 سال بعد (دوم نوامبر 1840) در ناحیه پروان غزنه میان پشتونها ها به ریاست دوستمحمدخان و یک سپاه انگلیسی نبردی روی داد که مقدمه نخستین دور جنگ های معروف جنگهای افغان و انگلستان بشمار رفته است. در دنباله همین جنگ، پشتونها 14 ماه بعد (ژانویه 1842) در نزدیکی جلال آباد نیروهای در حال عقب نشینی انگلیسی را به دام انداختند و قتل عام کردند و غیر نظامیان هندی همراه آنان را اسیر و به بردگی کشاندند. نیروهای روسیه نیز در دهه 1980 بیشترین تلفات را در کوههای لغمان (شمال شرقی ایالت غزنه) متحمل شده بودند. از زمان اسکندر مقدونی تاکنون هر نیروی خارجی که به پرشیای خاوری (افغانستان امروز) تعرض کرده شکست خورده و تلفات سنگین داده است. مردم غزنه را «غزنوی» گویند که دودمانی به همین نام در تاریخ وجود دارد. محمد تره کی روزنامه نگار افغان که نظام حکومتی افغانستان را کمونیستی کرد یک غزنوی بود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده