رفتن به مطلب

مهمترين رويدادهاي ايران در چنين روزي


ارسال های توصیه شده

23دي ماه 1349 در تهران اعلام شد كه مذاكرات ايران باكنسرسيوم نفت به نتيجه نرسيده است كه خبري بد براي اقتصاد جهان بود و پي آمدهاي منفي آن بر اقتصاد بين المللي و بورسها و بازارها سبب شد كه مذاكرات سريعا از سرگرفته شود و كنسرسيوم تاحدّي تسليم نظر ايران گردد كه اعلاميه به نتيجه رسيدن مذاكرات به سود ايران، چهار روز بعد انتشار يافت.

از اوايل دي ماه و در طول مذاكرات، ساواك و رئيس امنيت داخلي آن پي در پي اعلاميه و برنامه تلويزيوني عمدتا برضد كنفدراسيون دانشجويان ايراني مدارس خارج و تظاهرات دانشجويي در داخل منتشر و اجرا مي كردند كه براي پی بردن به ریشه قضيه نياز به تحقيقات بيشتري است.

نگاهي به رويدادهاي ده سال آخر عمر نظام سلطنتي ايران كه کم و بیش در روزنامه ها انعكاس يافته نشان مي دهد كه به همان اندازه كه در آمد ايران از نفت بالا مي رفت ناآرامي هاي داخلي و تظاهرات دانشجويان ايراني سرگرم تحصيل در كشورهاي ديگر گسترش مي يافت!. برخی از محققین این وضعیت را نتیجه روزافزون بودن شکاف میان فقیر و غنی در ایران و تبدیل کشور به یک جامعه طبقاتی بیان کرده اند که شماری کم (یک اقلیت نسبتا کوچک ـ خواص) روی ثروت ها و مقامهای کشور دست گذارده بودند و دیگران با هراندازه معلومات، آگاهی، شایستگی و مهارت به این ثروتها و مقامها (معاملات دولتی، وکالت مجلس، انتشار نشریه و ...) دسترسی نداشتند و به تدریج ناله هایشان تبدیل به فریادشد و شاه این فریاد را نشنیده گرفت تا دست کم با تغییرات و اصلاحات نسبی در سیستم موافقت کند ... و درنتيجه فریادها در سال 1357 (1978 میلادی) توفان شدند، همه چيزرا از جاي برکندند و ....

برخی از تاریخنگاران نوشته اند: در دهه 1970 به همان اندازه که درآمد ایران از نفت افزایش می یافت؛ اعیان و اشراف (خواص) توانمندتر، طبقه نادار و روستائیان فقیرتر و ضعیفتر و طبقه متوسط بی خیال از این گسترش جدایی به خوشگذرانی و لوکس کردن وسایل زندگانی سرگرم بود و تاریخ ایران بسرعت به تکرار وضعیت اواخر عهد ساسانیان (نیمه اول قرن هفتم میلادی) می پرداخت که همانا فلسفه تاریخ است و ایران در طول زمان چندبار آن را تکرار کرده است. شاه به دلیل بیماری سرطان و تنگ شدن حلقه محاصره او توسط خواص واقعیت هارا لمس نکرد و مانع از تکرار تاریخ نشد و چون می دانست که عمری نخواهد داشت در طول انقلاب هم تنها به روز قیامت و مجازات الهی توجه داشت و وظیفه کشورداری را فدای آن کرد و ....

چند تاریخنگار بخشی از علل ناآرامی های یک دهه آخر عمر نظام سلطنتی ایران را تحریکات و سیاست های برخی از قدرتهای وقت که بیشترشان هم بظاهر دوست دولت وقت ایران بودند برنگاشته و دلایلی برای اثبات این تز خود ارائه داده اند.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 232
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

13 ژانويه 1978 رسما اعلام شده بود كه برای ترم تحصیلی وقت 73 هزار ايراني در دانشگاهها و مدارس تعليمات عالي آمريكا ثبت نام كرده بودند كه هرماه به طور متوسط يكصد ميليون دلار ارز از ايران براي آنان حواله مي شد. در آن زمان بيشتر آنانکه از ايران براي تحصيل به خارج رفته بودند کسانی بودند که موفق به گذرانيدن کنکور (امتحان سخت مسابقه ورودی) و درنتيجه ورود به دانشگاههاي داخلي نشده بودند. در آن برهه، تحصیل در دانشگاههای ایران مطلقا رایگان بود و به هر دانشجو هرماه مبلغی هم پول نقد داده می شد (پول جیبی). چند دارالترجمه مشخّص در تهران برای این دیپلمه ها از مدارس عالی طرف قرارداد باخود در آمریکا پذیرش می گرفتند و درنتیجه، تمرکز دانشجویان ایرانی منحصر به دانشگاهها و مدارس عالی مشخصّی بود و همین تمرکز دانشجویی به گروههای سیاسی و انجمن هاي مذهبي کمک کرد که به آسانی و بدون زحمت عضوگیری کنند. هجوم به دانشگاههاي خارجي و بویژه آمریکا از زماني آغاز شده بود که بهای مستغلات در ایران به دلیل تورّم پول تا 40 ـ 50 برابر بالارفته بود، فروش ارز آزاد و ارزش برابری دلار در هفت تومان تثبیت شده بود و هر خانواده قادر بود که بافروش زمین فرضا صدمتری اضافی خود فرزندش را به آمریکا بفرستد. در آن زمان بهای یک قطعه زمین 120 متری که در دهه 1960 [دهه 1340 هجری] چهار ـ پنج هزار تومان بود تا 200 هزار تومان (30 هزار دلار) بالا رفته بود. بسیاری از این جوانان که در دوران نوجوانی مزه فقر و تبعیض را چشیده بودند؛ در آمریکا و اروپا به آسانی تحت تاثیر تبلیغات مخالف قرارگرفتند به صف مخالفان شاه پیوستند، انجمن دایر کردند، به گروهها پیوستند و مخالفت را علنی ساختند و به این ترتیب ذهن آمریکاییان و اروپاییان نسبت به حکومت ایران تغییرکرد. قدرت این انجمنها و گروهها در تدارک تظاهرات خشونت آمیز برضد شاه در نوامبر 1977 و در اطراف کاخ سفید واشنگتن به نمایش گذارده شد و شاه از چشم آمریکاییان افتاد و ... و این آغاز پایان کار او بود. بسیاری از این دانشجویان درجریان انقلاب و یا ظرف یکی دو سال اول (1979 و 9 ماه از سال 1980) از وطن ديدارکردند و چون وضعیت را مطابق میل خود ندیدند عمدتا به کشور محل تحصیل بازگشتند و ماندگار شدند و با استفاده از قوانین مهاجرت محل اقامت بستگان خودرا هم آوردند و اینان بستگان دیگر و این تسلسل تا به امروز ادامه یافته و شمار ایرانیان مهاجر در سراسر جهان ظرف سه دهه گذشته، طبق یک برآورد بالغ بر 5 ـ 6 میلیون می شود که چون تابعیت ایران را لغو نکرده اند تبعه جمهوری اسلامی هم بشمار می آیند و قسمتی از آمار نفوس ایران را تشکیل می دهند

لینک به دیدگاه

13 ژانويه 1979 (يك ماه پيش از پيروزي انقلاب) «ولاديسلاو كزياكوف» از مقامات دولت مسكو كه جريان انقلاب ايران را دنبال مي كرد؛ با توجه به حضور «رابرت هايزر» ژنرال آمريكايي در تهران و جلسات روزانه او با مقامات نظامي دولت شاه، اعزام ناو هواپيمابر «كانستليشن» به اقيانوس هند و حركت اين ناوگروه در مسيري كه به خليج فارس منتهي مي شد، آماده باش چند یکان آمریکایی نیروی ویژه با هلي كوپترهای مربوط و تصميم دولت آمريكا به فرستادن چند اسكادران جنگنده اف ـ 15 به كشور سعودي به واشنگتن اخطار كرد كه درصدد تكرار رويداد 28 امرداد 1332 (آگوست 1953) در ايران برنيايد. كزياكوف در اين اخطاريه صريح و شديد با اشاره به قرارداد 1921 روسیه و ایران تاكيد كرده بود كه اين بار دولت مسكو ساكت نخواهد نشست. وي در عين حال از انقلابيون ايران خواسته بود مراقب و گوش بزنگ باشند كه احتمال مداخله آمريكا به صورت «كودتا» وجود دارد. کزیاکوف گفته بود كه چون بيشتر افراد پلیس و نظاميان ايران حاضر به سركوب انقلابيون نيستند ممكن است نظاميان آمريكايي با تغيير لباس و با هلي كوپتر صفوف انقلابيون را به گلوله ببندند. کزیاکوف ضمن اشاره به شخصیت ضعیف شاه و بی اعتمادی او نسبت به ایرانیان ازجمله مقامات منصوب و مشاورانش گفته بود که شاه در تمامی دوران سلطنت خود از دولتین انگلستان و آمریکا ترس و درنتیجه حرف شنوی داشت و دولت کنونی آمریکا [جیمی کارتر] می خواهد که با حفظ او، دولت در دست لیبرالها باشد و نخست وزیر تازه [شاپور بختیار] از همین قماش است.

رسانه های غرب اظهارات کزیاکوف را همچنین واکنش مسکو به مقالات روزنامه های آمریکا تلقی کرده بودند که نوشته بودند:

"مطبوعات ايران درپي اعتصاب 62 روزه، کلا در کنترل توده ای های سابق و چپگرايان متحد آنان قرارگرفته اند و دولت واشنگتن اين را مي داند.".

لینک به دیدگاه

شيوع طاعون در آسياي غربي سبب شد كه 14 ژانويه سال 165 ميلادي، «وروس» از جانب برادر خود مارکوس اورليوس،امپراتور وقت روم به دو ژنرال رومي كاسيوس و ماركوس دستور بازگشت به اروپا را دهد. اين دو ژنرال در اواخر سال 164 از فرات گذشته و خسرو ژنرال ايراني را مجبور به عقب نشيني به سوي تيسفون كرده بودند.

حالت خصومت ميان دو كشور پس از انتصاب تيگران از سوي بلاش سوم شاه وقت ايران به پادشاهي ارمنستان در سال 161 آغاز شده بود و حملات نظامي ژنرال خسرو به متصرفات روم، امپراتور و سناي اين كشور را خشگمين ساخته بود به گونه اي كه «وروس» كنسول دوم (فرد شماره 2 امپراتوري) را مامور گرفتن انتقام از ايران كردند. وروس اواخر سال 162 وارد سوريه شد و به ايران پيشنهاد سازش داد كه پيشنهاد او رد شد و جنگ آغاز گرديد و ارتش ايران پس از چند نبرد در جنوب غربي تركيه امروز (كاپادوكيه ) دست به عقب نشيني زد.

در طول بيش از هفت قرن جنگ و ستيز ميان دو ابر قدرت وقت؛ اين، يكي از دو ــ سه مورد ناكامي ايران در اين جنگها بود.

نظاميان رومي كه در سال 165 به اروپا باز گشته بودند بيماري طاعون را از شهر رم تا آلمان و فرانسه پخش كردند و تا پايان سال 166 ميلادي نزديك به يك سوم نفوس اروپاي مركزي و جنوبي از اين بيماري درگذشتند. اين رويداد 1748 سال بعد در پايان جنگ جهاني اول تكرار شد، اين بار سربازان بازگشته از جنگ، ويروس آنفلو آنزا را با خود به شهرهايشان بردند و باعث مرگ 23 ميليون تن از جمله در ايلات متحده آمريكا شدند كه بيش از سه برابر کل تلفات جبهه ها بود.

لینک به دیدگاه

شورش نیکا NIka (برنده مسابقه) در قسطنطنیه (استانبول) 14 ژانویه سال 532 میلادی و در دومین روز خود شدت بیشتری یافت و مذاکرات صلح ایران و روم مربوط به جنگهای سال 527 تا سال 531 را که در این شهر آغاز شده بود متوقف ساخت. در این جنگها رومیان شکست خورده و حاضر به ازدست دادن بخشی از قلمرو خود و باج سالانه به ایران شده بودند. مذاکرات ژانویه 532 برای روشن ساختن نکات مبهم موافقتنامه قبلی بود.

شورش قسطنطنیه بر سر اعلام برنده مسابقه ارابه رانی آغاز شده بود. شورشیان مدعی بودند که داوران مسابقه تیم مورد علاقه امپراتور ژوستی نین (ژوستی نی ان یکم - Justinian I)را بخاطر خوشنودکردن او برنده اعلام کرده اند حال آنکه تیم دیگر (تیم معروف به پرچم آبی) برنده بود. این مدعیان 13 ژانویه به صورت اعتراض وارد میدان اصلی شهر شده بودند و چون پاسخ نشنیدند از روز بعد به شورش دامن زدند ـ شورشی که پنج روز طول کشید و نیمی از شهر ازجمله کلیسای ایاصوفیه و گوشه ای از کاخ سلطنتی ویران شد. ناراضیان از مالیات سنگین ـ مالیاتی که وضع شده بود تا باج سالانه 2هزار و چهارصد کیلوگرمی طلا به ایران داده شود ـ از روز سوم و دو سناتور مخالف امپراتور از روز چهارم به شورشیان پیوستند. شورشیان خواهان اعدام ژنرال بلیساریوسBelisarius و ژنرال موندوسMundus بودند که از ایران شکست خورده بودند. در این روز «تئودورا» بانوی امپراتور و این دو ژنرال ضمن منصرف ساختن «ژوستی نی ان» از ترک شهر و رفتن به دژ نظامی مجاور خواستند که اجازه دهد ارتش وارد عمل شود و چنین اجازه ای به آنان داده شد و ارتش در پنجمین روز شورش وارد عمل شد و با کشتن هزاران شورشی به ناآرامی پایان داد. هزینه تعمیر خرابی وارده به شهر و ازجمله نوسازی کلیسای ایاصوفیه سبب شد که امپراتور نتواند باج سالانه را به ایران بپردازد و در سال 540 ارتش ایران به دستور خسروانوشیروان از چند ناحیه قلمرو امپراتوری روم را مورد حمله قرارداد. یک بهانه «ژوستی نی ان» از تعلل درپرداخت باج مقرر این بود که دولت ایران به کمک خود به ژرمن های آریایی ـ به عنوان همنژاد ـ ادامه می دهد و آنان با این کمک و وعده های دیگر اعلام استقلال کرده و از روم (بخش غربی به پایتخی شهر رم) جدا شده اند. ارتش ایران در تعرض سال 540 ضمن تصرف حلب (آلپو)، انتاکیه، دارا (امروزه؛ اوقوز) و ادسا، لازیکا Lazika (گرجستان غربی ـ گرجستان ساحلی امروز) و ... دولت قسطنطنیه را مجبور به قبول برتری ایران و پرداخت باج کرد. در نبرد لازیکا 30 هزار رومی کشته شدند. خسروانوشیروان بعدا مبلغ سنگین باج را کاهش داد و پارسیان را تشویق کرد که به گرجستان غربی (لازیکا در ساحل دریای سیاه) مهاجرت کنند تا نفوس ایرانی منطقه در اکثریت باشد. جنگ ایران و روم پنج سال بعد بر سر ناحیه «پترا» ازسر گرفته شد که باز ایران برنده جنگ بود.

لینک به دیدگاه

خشم ايران نسبت به هفت كشور عربي منطقه خليج فارس كه از 17 ديماه سال 1354 (هفتم ژانويه 1976) آغاز شده بود بيست و چهارم ديماه به اوج خود رسيد و بعدا هم ادامه يافت. اين برانگيخته شدن احساسات و واکنش افكار عمومي ايرانيان پس از نامگذاري يك سرويس خبري به نام «خبرگزاري خليج عربي!» صورت گرفته بود كه متعاقب آن دولت ايران سفيران خود را از اين كشورها فراخواند و در نشست اين سفيران در تهران اين نامگذاري يك دسيسه تازه اعلام شد و اخطار گرديد كه احدي حق ندارد نام دو هزار و پانصد ساله خليج فارس را تغيير دهد. حساسيت و واکنش ايرانيان نسبت به نام تاريخي خليج فارس از آن زمان ادامه داشته است.

مفسر راديو دولتي ايران در همان روز اين اقدام ضد تاريخي و ضد فرهنگي را «تحريك ايران به دست شماري از حاكمان عربي، طبق نقشه و سياست دولتهاي خارج از منطقه» خواند و از اين «حاكمان» خواست كه فريب دولتهاي دوردست را نخورند و با آتش بازي نكنند.

مرور زمان نشان داده است که اين تحريكات همچنان ادامه دارد. بااينکه دولت و رسانه هاي آمريکا، حتي يکبار جز خليج فارس لفظ ديگري بکار نبرده اند جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت ايالات متحده در آخرين نطق سالانه خود در اين مقام در 28 ژانويه 2008گفته بود: «آمريكا با آنهايي كه (اشاره به دولت ايران) نيروهاي نظامي مارا تهديد كنند برخورد خواهد كرد، و ما در كنار متحدان خود در خليج فارس خواهيم ايستاد و از منافع حياتي خود در منطقه خليج فارس دفاع خواهيم كرد.»، و جمله آخر او تكرار دكترين كارتر در 28 سال پيش از آن بود (استقرار نظامي در خليج فارس و حضور در منطقه). رسانه هاي آمريكا اين قسمت از نطق بوش را اخطار به دولت ايران تلقي كرده بودند که حتي به خاطر تغيير يک نام ولو بطور غير رسمي [نام خليج فارس] شيخ نشينها و دولتهاي منطقه را تهديد مي کند.

لینک به دیدگاه

پانزدهم ژانويه سال 946 ميلادي (25 ديماه) احمد ديلمي (معزالدوله) بغداد را متصرف شد، المستكفي بيست و دومين خليفه عباسي را بركنار كرد و با اين اقدام حكومت سراسر ايران بار ديگر در دست ايرانيان قرارگرفت و تجديد حاكميت ملّي كه مرداني چون ماكان و مرداويز از مازندران و ديلمان، بابك خرّمدين از آذربايجان، سيستاني ها (ايرانيان خاوري كه امروز افغان خوانده مي شوند) ازجمله صفّاريان، خراساني ها به ويژه سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به تحقق پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّي ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وي را دنبال كردند. بوئيان «شيعه اثني عشري» را با ناسيوناليسم ايراني درآميختند تا ميهن آنان درجهان اسلامی ماهيتي كاملا مستقل داشته باشد؛ به همان گونه كه آئين زرتشت ستون ناسيوناليسم ايراني در دوران ساسانيان بود. احمد از سوي برادر خود علي ديلمي مامور پس گرفتن خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت موفق شد. وی بود که رسمیت عزاداری تاسوعا و عاشورا را اعلام داشت.

تاريخ نگاران اروپايي 15 ژانويه 946 ميلادي ـ فتح مقرّ خليفه عباسي را [پس گرفتن ناحیه ایکه پايتخت امپراتوري باستاني ایران در آنجا قرارداشت] براي ايرانيان روزي بزرگ ثبت تاریخ کرده اند ـ روزي درخشان همانند روزي كه كوروش بزرگ ايجاد امپراتوری ايران را اعلام داشت و روزي كه اشكانيان مقدونيهاي اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي غربي حكومت و نظارت كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از آسيا، تيسفون (مداين ـ واقع در 36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوي ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكاني و ساساني ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروي اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري غرب = روم ) را تحمل كردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزي انتقال ندادند.

بغداد در دسامبر سال 1534 از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثماني افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت صفويه ايران بعدا بغداد را از عثماني ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك واحد نظامي نيرومند مستقر ساخت. جنگ متناوب ايران و عثماني بر سر بغداد دو قرن طول كشيد و در زمان نادرشاه مصالحه صورت گرفت؛ ايران از دعاوي خود بر بغداد دست كشيد و عثماني حاكميت ايران بر ايروان (پايتخت كنوني ارمنستان) و همه قفقاز جنوبي را برسميت شناخت

لینک به دیدگاه

الكساندر گريبايدوف Alexander S. Griboyedov ديپلمات، نظامي، نمايشنامه نويس و طنزنگار روس 15 ژانويه 1795 (25 دیماه) در مسكو به دنيا آمد و 11 فوريه 1829 در 34 سالگي در تهران به دست مردم كشته شد. گريبايدوف كه نمايشنامه هاي فكاهي اش هنوز كهنه نشده اند و در جريانند، سالها در تفليس مامور تماس با ايران بود. وي بود كه پيشنويس قرارداد [ننگين] تركمنچاي را پس از امضاي فتحعليشاه به سن پترزبورگ برد و به تزار وقت (نيكلاي اول) داد. گريبايدوف كه در جريان جنگ روس و ايران، همه جا دركنار ژنرال پاسكويچ بود پس از دادن قرارداد تركمنچاي به تزار، از جانب او به سمت سفير روسيه (به اصطلاح آن زمان؛ وزير مختار) در تهران منصوب شد. وي در سفارت روسيه در تهران به يك خواجه حرمسراي فتحعليشاه كه از مردم قفقاز بود پناهندگي داد. اين خواجه فراري گريبايدوف را در جريان سرنوشت دختران قفقازي و به ويژه گرجي ها در حرمسراهاي شاه و شاهزادگان و مقامات ايران قرارداد و گريبايدوف كه تحت تاثير حرفهاي او قرارگرفته بود، باتوجه به مفاد قرارداد تركمنچاي كه بازگشت قفقازي هارا از ايران به شهرهايشان (درصورت تمايل) شامل مي شد نخست به دو زن قفقازي كه از خانه يك شاهزاده قاجار فراركرده بودند پناه داد و سپس دستورداد كه درصورت لزوم براي پس گرفتن اين زنان كه در خرمسراها و احيانا مادر فرزندان اعيان كشور بودند به زور متوسل شوند. انتشار اين تصميم در تهران، ايرانيان را كه از قرارداد تركمنچاي ناخوشنود بودند خشمگين ساخت و به نام جلوگيري از تعرض به حرمسراها و توقيف زوجه (نواميس) مردم به سفارت حمله بردند و با وجود مقاومت قزاقهاي محافظ سفارت وارد آن شدند و گريبايدوف، كاركنان سفارت، قزاقها و حتي خواجه پناهنده شده را كشتند و جسد گريبايدوف را به ميان زباله ها افكندند كه سه روز بعد به دست آمد و به تفليس حمل شد. فتحعليشاه از بيم آغاز جنگ سوم روسيه با ايران، نوه خود خسروميرزا را با جمعي از رجال كشور از جمله ميرزا تقي خان فراهاني (امير كبير) جهت پوزش خواهي به سن پترزبورگ [پایتخت وقت روسیه] فرستاد. تزار از اين رفتار راضي شد و حتي قسمتي از غرامت جنگ پیشین را به ايران بخشيد.

لینک به دیدگاه

لوي هندرسون سفير وقت آمريكا در ايران 25 دي ماه 1331 (15 ژانويه 1953) پيشنهاد تازه مورد موافقت انگلستان براي حل مسئله نفت ايران را به دكتر مصدق رئيس دولت تسليم كرد و اين دو در اين زمينه هفت ساعت باهم گفت و گو كردند. اين مذاكرات در خانه دكتر مصدق در خيابان كاخ (خيابان فلسطين امروز) انجام شد، زيرا كه رهبر وقت ايران هنوز از بستر بيماري برنخاسته بود. در اين مذاكرات دكتر مصدق پيشنهاد تازه را مغاير حاكميت ملي و اصل كنترل ثروت عمومي هر كشور مستقل خواند و نظر خود را اعلام داشت.

سي و پنج روز بعد (يکم اسفندماه) هندرسون پيشنهاد تازه انگلستان را كه مورد تاييد آمريكا هم قرار گرفته بود به دكتر مصدق تسليم داشت كه ضمن آن ملي شدن صنعت نفت ايران و مالكيت دولت ايران بر آن برسميت شناخته شده بود، اما قيمت گذاري و فروش در دست ايران نبود و به علاوه، بر امور فني آن بايد كارشناسان خارجي نظارت داشته باشند كه مصدق آن را هم مغاير قانون ملي شدن صنعت نفت و حاكميت ملي خواند.

«تاريخ» نشان داد كه پس از براندازي 28 امُرداد، همين پيشنهاد (طرح) با جزيي تفاوتي به اجرا در آمد، شركت ملي نفت باقي ماند و طرف ديگر قرارداد، يک كنسرسيوم مرکب از کمپاني هاي بزرگ نفتي غرب شد. هندرسون يكي از دست اندركاران براندازي 28 امرداد بود.

لینک به دیدگاه

16ژانويه سال1317 ميلادي ابوسعيد بهادر ايلخان مغولي ايران رشيد الدين فضل الله همداني مورخ و پزشك معروف رااز وزارت بركنار كرد و يك سال بعد مقتول ساخت. مخالفان اين مورخ كه جامع التواريخ از تاليفات اوست از او نزد ايلخان بد گويي، و حتي وي را متهم به مسموم كردن «الجايتو» ايلخان پيشين كرده بودند. قتل رشيدالدين بسيار ظالمانه بود؛ او را با شمشير به دو نيم كرده بودند. رشيدالدين در طول وزارت خود كوشيده بود كه مقامات كشوري را به اصحاب قلم و طبقه باسواد بدهد از جمله حمدالله مستوفي را متصدي امور منطقه قزوين تا زنجان كرده بود.

لینک به دیدگاه

26 ديماه 1341 (16 ژانويه 1963 و درست دو سال پس از قتل پاتریس لومومبا قهرمان استقلال طلبی آفریقائیان) به درخواست دبيركل وقت سازمان ملل، ارتش ايران يك اسكادران از شكاري ــ بمب افكن هاي خود مركب از شش جت را براي پايان دادن به تجزيه طلبي موسي چومبه و تامين يكپارچگي كنگو به این کشور فرستاد. پس از دو قرن، اين نخستين بار بود كه نيروهاي مسلح ايران در خارج از مرزهاي كشور وارد عمليات نظامي مي شدند. به تصميم سازمان ملل، فرودگاه «كل وزي» در ايالت جدا شده كاتانگا بمباران و غير قابل استفاده شد و محل استقرار نيروهاي چومبه و مرسنرهای اروپايي به فرماندهي «مايك ديوانه ـ سرهنگ سابق» در اليزبت ويل و جادوت ويل بمباران و راه براي ورود واحدهاي زميني سازمان ملل هموار گرديد، چومبه به خارج فرار كرد و تجزيه كنگو كه به خاطر معادن الماس آن بود (به آن صورت) پايان يافت. تجزيه طلبي چومبه به تحريك و خواست كمپاني هاي خارجي الماس صورت گرفته بود. قبلا هم دولت ايران دو گروه پزشگ نظامي به خواست سازمان ملل به كنگو فرستاده بود.

لینک به دیدگاه

كرونيكلرهاي اروپايي اغار كار دودمان آل مظفر را از 17 ژانويه سال 1323 ميلادي نوشته اند. امير مبارزالدين مظفر پس از استيلاء بر مناطق جنوبي ايران در اين روز عملا تاسيس اين سلسله را پابرجا ساخت. در آن زمان حكومت مركزي ايران در دست ايلخانان مغول بود. مظفريان 93 سال بر مناطقي از جمله كرمان، فارس، اصفهان و خوزستان حكومت كردند.

لینک به دیدگاه

27 دي ماه 1330 و 9 روز پس از خودداری دولت وقت از تمدید قرارداد دریافت اسلحه از آمريكا، دكتر مصدق در اجتماع شماري از سياسيون وقت و دولتمردان این اقدام خودرا توجیه کرد و گفت: از آنجاکه قانون مصوب كنگره آمريكا مبني بر ارسال اسلحه به صورت كمك، شرايط متعدد و پیچیده دارد و قبول شرایط مارا كه مي خواهيم كشوري بي طرف و غير متعهد باشيم از اين حالت خارج خواهد ساخت، و به مصلحت ملت نيست كه وطن به ميدان درگيري شرق و غرب تبديل شود؛ از تمديد قرارداد منعقده با دولت آمريكا كه به امضاي نخست وزير سابق بود خودداري ورزيده است. شوروي همسايه ماست و ما نبايد كاري كنيم كه ناخواسته، هدف ضربه اول قرار گيريم. به علاوه، اسلحه ارسالي آمریکا باقيمانده از جنگ جهاني دوم و بعضا مستعمل و قديمي هستند. ما بايد صنايع نظامی خودمان را چنان تقويت كنيم كه با استعدادهايي كه داريم سلاحهاي بهتري بسازيم. ما سه قرن پيش توپ ريز و تفنگ ساز بوديم، چه شد كه به قهقرا رفتيم و نيازمند سلاحهاي فرسوده ديگران شديم. ما با كسي سر جنگ نداريم كه نياز به توپ و تانك رايگان داشته باشيم. اگر جنگي به ما تحميل شود مردم ما مي دانند كه از آب و خاك خود چگونه دفاع كنند. غافل از استعداد ايراني نباشيد در لحظه نياز، با دست و سوهان بهترين هواپيما و تانك و توپ را خواهد ساخت. در هر حال، چون قانون مصوب كنگره آمريكا مبني بر ارسال اسلحه و كمك هاي جنگ افزاري شرايط فراوان و پيچيده دارد ترجيح مي دهم كه آن را فعلا تمديد نكنم.

لینک به دیدگاه

سپيده دم 27 دي ماه 1334 مجتبي نواب صفوي رئيس جمعيت فدائيان اسلام با خليل طهماسبي، مظفر ذوالقدر و محمد واحدي سه تن از اعضاي اين جمعيت در ميدان تير لشكر زرهي تهران تيرباران شدند. محاكمه آنان و سه تن ديگر از اعضاي اين جمعيت 12 دي ماه در يك محكمه نظامي آغاز شده بود. دو روز پيش از آغاز محاكمه، مجلس مصوبه قبلي (زمان حكومت دكتر مصدق) خود مبني بر بخشودگي خليل طهماسبي را لغو كرده بود. خليل طهماسبي در سال 1329 سپهبد رزم آرا را كه مخالف ملي شدن نفت ايران بود به قتل رسانده و زنداني شده بود.

يك روز پس از آغاز محاكمه اين هشت تن كه دادستان وقت ارتش هفتم دي ماه 1334 برايشان تقاضاي كيفر اعدام كرده بود، چند سياستمدار، دو ناشر روزنامه و چند بازاري به اتهام داشتن ارتباط با آنان دستگير كه پس از اعدام نواب و سه تن ديگر آزاد شدند. حكم اعدام نواب صفوي و ديگران 24 دي ماه صادرشده بود.

دو هفته پس از اعدام نواب صفوي، آيت الله كاشاني به اتهام حمايت از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام و تمجيد آنان، از سوي دادستاني ارتش دستگير و زنداني گرديد. براندازي 28 مرداد 1332 امكان اين دستگيري ها و محاكمات را فراهم ساخته بود

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 580]

[TR]

[TD=class: body, width: 595, align: right]مروري بر رويدادهاي چهار دهه اخير ايران نشان مي دهد كه در سالهاي 1343 و 1352 در روز 26 ديماه (ژانويه 1965 و ژانويه 1974 ) مذاكرات نفتي مهمي در تهران آغاز شده بود كه مذاكرات دوم (ژانويه 1974) محرمانه اعلام شده بود.

نتيجه مذاكرات اول، طبق اعلاميه دولت وقت، امضاي دو قرارداد برپايه 25 ــ 75 ميان ايران و دو كمپاني آمريكايي و هلندي بود.[/TD]

[/TR]

[TR]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه

امروز، 19 ژانويه، سالروز درگذشت شاه عباس يکم است که در سال 1629 ميلادي در اشرف (بهشهر) فوت شد. شاه عباس برای آگاه شدن «بدون واسطه» از مشکلات مردم برخی از شبها بگونه ای ناشناس در کوچه و پس کوچه و این گوشه و آن گوشه به پرسه زنی می پرداخت. پس از انقراض ساسانيان، شاه عباس نخستين زمامدار ايران بود كه قدرت را به طور كامل در پايتخت متمركز ساخت، مرزهاي ايران را به خطوط عهد باستان نزديك كرد و ايران بارديگر داراي يك نيروي دريايي موثر شد، با كشور هاي دوردست مناسبات سياسي و بازرگاني برابر برقرار ساخت و دست به عمران و آباداني زد. وي اصفهان [شهر مرکزی کشور] را پايتخت ایران كرد و به صورت زيباترين شهر جهان آن زمان در آورد. امنيت راههاي ارتباطي را تامين و كاروانسراهاي متعدد براي تسهيل حمل و نقل ايجاد، و ميهن را داراي يك ارتش ملي كرد كه سربازان آن از ميان همه مردم انتخاب مي شدند، نه افراد چند ايل. شاه عباس به دليل باز شدن پاي اروپائيان به آبهاي مشرق زمين، نسبت به امنيت خليج فارس بسيار حساس بود.

مورخان اروپايي وي را درمقايسه با سران ايران عهد باستان؛ از لحاظ كشورداري و ايجاد امنيت و تاسيس يك نطام قضايي مشابه با خسروانوشيروان نوشته اند.

لینک به دیدگاه

دولت وقت ايران در پي اعتراض به اعدام يك زائر ايراني به نام ابوطالب يزدي در جريان مناسك حج، 29 دیماه 1322 هجری خورشيدي (19 ژانويه 1944 ميلادي) مناسبات دیپلماتیک خودرا با دولت سعودي قطع كرد. اين زائر به تصميم مقامات سعودي گردن زده شده بود. دولت وقت ايران عمل دولت دولت سعودي را غير منصفانه خوانده بود. درپي قطع روابط دو كشور، تامدتي ايرانيان قادر به مسافرت به كشور سعودي نبودند.

لینک به دیدگاه

مجلس شوراي ملي 29 دي ماه 1324( 19 ژانويه 1946) با تصويب يک قانون دولت را مامور چاپ و انتشار فرهنگ دهخدا كرد.

با تصويب اين قانون، هزينه اين كار فرهنگي عام المنفعه بر عهده دولت قرارگرفت و دفتري براي انجام آن تاسيس و شماري از زبانشناسان، تاريخدانان و اديبان در آن سرگرم كار شدند.

علي اكبر دهخدا از نويسندگان و فرهنگيان بنام كشور مدتها عضو شوراي عالي معارف (فرهنگ)، رئيس دانشكده حقوق و مشاور عالي وزارت فرهنگ بود. وي همچنين يك روزنامه نگار برجسته و از طنزنويسان اوليه جرايد ايران بود.

لینک به دیدگاه

سيمور هرش روزنامه نگار آمريكايي 16 ژانويه 2005 در نشريه نيويوركر تحت عنوان «جنگهاي آينده» از قول منابع اطلاعاتي (بدون ذكر نام) نوشته بود كه در تابستان گذشته (تابستان سال 2004) جورج دبليو بوش به درخواست وزارت دفاع آمريكا يك دستور اداري محرمانه را امضاء كرده بود كه به موجب آن كماندوها و نيروهاي ويژه آمريكايي بتوانند در داخل چند كشور از جمله ايران و در نواحي كه سوء ظن به فعاليت اتمي، توليد سلاح شيميايي و نيز آموزش تروريستي مي رود دست به عمليات شناسايي محرمانه بزنند و اين عمليات شناسايي از همان زمان در برخي نقاط (؟!) در جريان بوده است و احتمالا ايران هدف استراتژيك بعدي آمريكا خواهد بود (که گذشت زمان نشان داد که تا 19 ژانويه2009 و آخرين روز حکومت جورج بوش چنين نشد و بنابراين، احتمالا سيمور هرش فريب منابع اطلاعي را خورده بود که قصد بهره برداري از انتشار چنين گزارشي را داشتند.).

شبكه تلويزيوني سي بي اس به نقل از هرش گفته بود كه در پنتاگون، چند مقام غير نظامي هستند كه اصرار دارند كه چندين نقطه حساس در ايران مورد حمله هوايي و يا كماندويي محدود قرار گيرد. زيرا كه براي عمليات محدود نياز به كسب اجازه از كنگره نيست.

يك سخنگوي پنتاگون در پاسخ به پرسش هاي خبرنگاران كه در اين زمينه از او سئوال كرده بودند گفته بود كه در مورد مطالب مربوط به عمليات محرمانه ـ درست يا نادرست ـ حق اظهار نظر كردن را ندارد. ولي «لارنس ديريتا» سخنگوي ارشد وزارت دفاع آمريكا بعدا ضمن انتقاد از چگونگي نگارش مقاله هرش گفته بود که به دقت مطالبي كه هرش رقم زده است ترديد دارد.

17 ژانويه 2005 جورج دبليو بوش به شبكه تلويزيوني «ان بي سي» گفته بود: اگر ايران بر "داشتن سلاح اتمي" پافشاري كند، وي انجام عمليات نظامي عليه آن كشور را رد نمي كند و هيچ گزينه اي را در اين زمينه از ميز خود به بايگاني منتقل نخواهد كرد. با وجود اين، بوش اظهار اميدواري كرده بود كه مسئله برنامه هاي اتمي ايران از راههاي ديپلماتيك فيصله يابد.

در همين روز رسانه هاي آمريكا گزارش از مجازات هشت كمپاني بزرگ چين به دليل كمك به ايران براي ساختن و تكميل موشك باليستيك داده بودند. در ميان اين شركتها، كمپاني هاي بزرگي همچون چينا آئروتكنولوژي (کاتيك)، چاينا گريت وال و چاينا نورث ايندستري (تورينكو) ديده مي شدند.

لینک به دیدگاه

21 ژانويه سال 1732دولت روسيه طبق يادداشتي كه در رشت به نماينده دولت ايران تسليم شد مفاد قرارداد سال 1724 خود با دولت عثماني را كه به امضاي پتر يكم و سلطان عثماني رسيده بود كان لم يكن و بلااثر اعلام داشت. طبق اين قرارداد كه با ظهور نادر و از ترس او لغو شد، دولتين روسيه و عثماني با سوء استفاده از ضعف ايران به سبب جنگ داخلي (تصرف اصفهان به دست قندهاري ها ايراني) توافق كرده بودند كه سراسر غرب ايران ــ از گرجستان تا خوزستان ــ به عثماني و نواحي ساحلي شمال ايران ــ از حاجي طرخان تا استراباد ــ به روسيه تعلق داشته باشد. پتر يكم تزار روسيه چند روز پس از امضاي اين قرار داد درگذشته بود.

در سال 1724 دولت عثماني هنگامي كه شنيد كه پتر يكم امپراتور روسيه با 45 هزار سرباز و صدها توپ در حاجي طرخان مستقر شده و قصد راندن به جنوب و رساندن خود به آبهاي اصطلاحا گرم اقيانوس هند را دارد كه هدف نهايي اوست پيشنهاد انعقاد آن قرارداد را داده بود كه ميان دو كشور برسر ايران كه اوضاع مبهمي داشت درگيري روي ندهد و به علاوه، روسها طمع به غرب ايران نكنند. پتر يکم با اين پيشنهاد موافقت كرده بود.

جانشينان پتر پس از اطلاع از ظهور نادر و قلع و قمع قندهاري ها و عقب راندن عثماني و بركنار كردن طهماسب دوم شاه صفوي، حساب كار خود را كردند و ضمن لغو يكجانبه قراردادي كه باعثماني امضاء كرده بودند از همه دعاوي خود دست برداشتند و دستور بازگشت نيروها را صادر كردند.

باوجود لغو اين قرار داد و باز گرداندن نيروها، روسيه در بيرون بردن باقيمانده واحدهاي نظامي خود از بادكوبه (باكو) تعلل مي ورزيد كه نادر دو سال بعد عازم داغستان شد و روسها با شنيدن اين خبر به واحدهاي باقيمانده در دژ بادكوبه دستور تخليه و بازگشت فوري دادند و شتاب در اين كار به قدري زياد بود كه سربازان روس تعدادي از توپهاي خود را برجاي گذارده بودند.

اسناد آرشيو «سن پترز بورگ» نشان مي دهد كه به تزار وقت روسيه (جانشين پتر يکم) گزارش كرده بودند كه اگر نادر از منطقه دربند قفقاز عبور كند به تصرف روسيه قانع نخواهد شد و تا اروپاي مركزي پيش خواهد ران

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...