رفتن به مطلب

مهمترين رويدادهاي ايران در چنين روزي


ارسال های توصیه شده

درود بر دوستان عزيز در اين جستار قصد بر آن است مهمترين رويدادهاي تاريخ ايران را درج گردد.

 

امروز 9 خرداد

 

نبرد سرنوشت ساز تيسفون: شكست روميان و كشته شدن امپراتور روم

 

0529shapoor2.jpgشاپور دوم

 

بيست و نهم ماه مه سال 363 ميلادي (هشتم ارديبهشت) در كنار دجله، در محلي كه اينك در آنجا شهر بغداد واقع شده است و نه چندان دور از شهر تيسفونCtesiphon (مدائن) پايتخت امپراتوري ايران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژيونر رومي با 65 تا 80 هزار سرباز ايراني به فرماندهي سپهبد «مرناMerena» بود. فرماندهي روميان را ژوليان (فلاويوس كلوديوس ژوليانوسFlavius Claudius Julianus) امپراتور روم شخصا برعهده داشت. ميدان اين جنگ، شش فرسنگي (36 کيلومتري) شمال تيسفون نوشته شده است.

مارسه ليوس Marcellinus مورخ يوناني (متولد 330 و متوفا در 391 ميلادي) كه به عنوان يك افسر ارتش روم ناظر صحنه هاي جنگ بود شرح نبرد، علل و نتايج آن را برنگاشته است. به نوشته وي، پس از درگذشت كنستانتين دوم در سوم نوامبر 361 در Tarsusترسوس كه در قسطنطنيه دفن شد ژوليان جانشين او وارث مساعي او براي پيشگيري از ادامه تصرف قلمرو روميان در مشرق زمين توسط شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساساني شده بود. وي پنجم مارس سال 363 ميلادي از فرصت دور بودن شاپور از پايتخت استفاده كرد و با 90 هزار لژيونر عازم ايران شد. شاپور دوم براي سركوب كردن باقيمانده طوايف «هون» به آن سوي ورارود (آسياي ميانه) رفته بود. شاپور قبلا دوبار دست به حمله نظامي به قلمرو كنستانتين دوم زده و دست روميان را از مناطق متعدد در آسياي غربي كوتاه كرده بود.

ژوليان در رسانيدن خود به پشت ديوارهاي پايتخت ايران به قدري شتاب كرد كه منتظر پيوستن 30 هزار تن از نظاميانش نشد كه آنان را قبلا روانه ارمنستان ساخته بود. شاپور دوم پس از آگاه شدن از لشكركشي ژوليان، با عجله عزم بازگشت به پايتخت كرد و تا رسيدن خود با واحدهاي اصلي ارتش، سپاه سپهبد «مرنا» را مامور متوقف ساختن ژوليان كرده بود. سپهبد مرنا در نبرد بيست و نهم ماه مه موفق به متوفق ساختن ژوليان شد كه قصد او تصرف پايتخت ايران زمين بود. افسران ژوليان كه متوجه نزديك شدن شاپور دوم با سواره نظام زره پوش و به نوشته مارسه ليوس، داراي زره و سلاحهايي به شكل «كاتافراكتCataphract (يوناني) و كليباناريClibanarii(رومي) و واحدهاي فيل سوار زوبين انداز شده بودند از ژوليان خواستند كه تا رسيدن 30 هزار سرباز كمكي به «سامرا» عقب نشيني كند كه پذيرفت، ولي شاپور و «مرنا» از تعقيب او دست برنداشتند و 26 ژوئن (27 روز بعد) در حاشيه سامرا نيروهاي رومي را پيش از اين كه به صورت هلال آرايش يابند به محاصره درآوردند.

0529julian.jpgژوليان

 

در جريان جنگ، يك سرباز ايراني زوبين (نيزه كوتاه ـ سر نيزه كه از دور به سوي دشمن پرتاب مي شد) به سوي ژوليان پرتاب كرد كه بر پهلوي او نشست و چند ساعت بعد درگذشت. در پي در گذشت ژوليان، ژنرالهاي رومي ژوويان را به سمت امپراتور موقت انتخاب كردند كه وي چون توان و استعداد جنگيدن در نيروهاي رومي نديد با شاپور صلح كرد و از پنج منطقه بزرگ در شرق مديترانه و هرگونه ادعاي روم در ارمنستان صرف نظر كرد و متعهد شد كه شخصا به مناطق پنجگانه مراجعه كند و به دست خود پرچم ايران در آنجا برافرازد كه چنين كرد و اين عمل در تاريخ امپراتوري روم يك تحقير خوانده شده است. شاپور دوم كه 70 سال بر ايران حكومت كرد و شهر نيشابور را در خراسان ساخت به روش شاپور اول، دستور داد كه مجسمه هايي بسازند كه كشتگان رومي را در زير پاي سواره نظام ايران نشان دهد تا اين پيروزي هرگز فراموش نشود و به سان شاپور اول، اسيران رومي را هم براي كار كشاورزي به خوزستان فرستاد.

0529aswar.jpgسوار نظام ايران در عصر شاپور دوم که برپايه توضيحات مورخان، توسط کامپيوتر ساخته شده است

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نوشته دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 232
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بپاخيزي «ديودستيان» در آذربايجان براي تامين تماميت ايران و حاکميت ملي

زماني كه در هر گوشه ايران، يك ايراني بپاخاسته و جان بر كف نهاده بود تا تماميت و حاكميت ملي ميهن گرامي و باعظمت مان را تامين كند، 28 ماه مه سال 879 ميلادي «ابوالساج ديودست» آذربايجان را از حاكميت خليفه عباسي وقت (المعتمد) خارج ساخت و احياء استقلال ايران را از اينجا آغاز كرد. اين تلاش همزمان با مساعي صفاريان در جنوب شرقي و جنوب، سامانيان در خراسان بزرگتر و ديگران در مازندران، گيلان و برخي از نواحي مركزي ايران بود. تلاش ميهندوستانه «ديودستيان» بيش از نيم قرن طول كشيد و در تضعيف عباسيان موثر واقع شد. محمد افشين پسر ابوالساج مناطق ديگري از جمله ارمنستان را آزاد كرد و ابوالقاسم ديودستي برادر او با تاسيس سپاه فدائيان ايران (طبق نوشته برخي مورخان؛ «سپاه فداكاران») موفق به آزاد كردن ابهر، زنجان، قزوين و ري شد و فرمانداران خليفه عباسي و ماموران جمع آوري ماليات وابسته به او را از اين مناطق بيرون راند و ....

مورخان فرنگ (اروپاي غربي)، سال آزادسازي «ري» به دست ابوالقاسم ديودستي را 902 ميلادي ذكر كرده اند.

 

 

دکتر مصدق در هلند و اظهارات چرچيل به اين مناسبت

 

0529mosaddegh.jpg

دکتر مصدق

 

در اين روز در سال 1331 خورشيدي دكتر مصدق براي دفاع از حق ايران در ديوان داوري لاهه در هلند بسر مي برد. وي هشتم خرداد وارد هلند شده بود.

چرچيل نخست وزير وقت انگلستان در همين روز در پارلمان اين كشور گفت كه ما اينك در برابر دو مخالف (مبارز) قرار داريم: مصدق و مائو. هر دو نسبت به كارهايي كه مي كنند تعصب دارند و همين تعصب به لجبازي و يكدنگي آنان منجر شده و به « مذاكره» فرصت نمي دهد. مائو براي حمله به نيروهاي غرب در كره بيش از يك ميليون داوطلب به مرز فرستاده و مصدق به هلند رفته است تا با نطق و مصاحبه حملات تازه اي به ما كند. زيان عمومي اين مبارزه لفظي كمتر از حمله سيل آساي قريب الوقوع داوطلبان مائو نيست و ....

  • Like 7
لینک به دیدگاه

درگذشت طرّاح نقشه براندازي 28مرداد، و ميراثي كه باقي گذارده است

 

J. F. Dullesdulles.jpg

از درگذشت «جان فاستر دالس» كه طرح براندازي 28 امرداد را به نام او ثبت كرده اند 48 سال گذشت. وي كه در ماه مه 1959 درگذشت شش سال و چهار ماه وزير امور خارجه آمريكا در دوران حكومت ژنرال آيزنهاور بود. همزمان، برادرش «آلن» نيز مديريت «سيا» را برعهده داشت.

به نوشته تاريخنگاران، دالس بود كه استدلال چرچيل مبني بر لزوم براندازي دولت دكتر مصدق را پذيرفت و آن را به آيزنهاور قبولانيد. جان فاستر دالس كه نام او بر فرودگاه بين المللي منطقه واشنگتن (پايتخت ايالات متحده) گذارده شده است در مارس 1953 (اسفند 1331 و فروردين 1332) نقشه براندازي دولت ملّيون ايران را با همفكري چرچيل طرح كرد كه براي اجرا به سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا و انگلستان داده شد و اين دو سازمان با استفاده از بودجه انجام كار، آن را در اوت 1953 (امرداد 1332) با كمك عوامل داخلي (آنان كه از به مخاطره افتادن منافع و اقتدار خود در صورت تضعيف سلطنت، چپروي بيشتر دولت مصدق و گسترش افكار سوسياليستي به هراس افتاده بودند) به اجرا درآوردند و 19 اوت 1953 (28 امرداد1332) دولت مصدق را برانداختند. دالس كه فعاليت هاي جهاني او با عضويت در هيات نمايندگي آمريكا در نشست سال 1919 فرانسه معروف به «صلح ورساي» آغاز شده بود صاحب دكترين «مسيو ريتالي ايش» است.

وي تجربه كودتاي 28 امرداد را بعدا و به همانگونه در كشور گواتمالا به اجرا درآورد و دولت منتخب مردم در اين كشور را سرنگون ساخت زيرا كه در واگذاري امتياز توزيع بين المللي ميوه گواتمالا زير بار فشار و نفوذ آمريكا نمي رفت. دالس كه پدربزرگش هم وزير امور خارجه آمريكا بود يك ضد كمونيست دوآتشه بود و در زمان وزارت خود موفق شد كه شكل سياست خارجي آمريكا را تغيير دهد كه شكل تازه هنوز فعال به نظر مي رسد. دالس بود كه اهميت اتحاد آمريكا با دولت سعودي، و قرارداشتن ايران، ژاپن و آلمان دركنار آمريكا را وارد برنامه هاي سياست خارجي آمريكا كرد. او بود كه اتحاديه آنزوس و سيتو را در برابر چين به وجود آورد و پاكستان را وارد سيتو كرد تا هند را هم در گروگان داشته باشد و سپس به ايجاد پيمان بغداد که دوعضو آن پاكستان و تركيه بودند دست زد تا اين اتحاديه مركزي، حلقه متّصله «ناتو» با «سيتو» باشد و شوروي و چين به محاصره كامل درآيند. براي دالس اين شكست كه نتوانست افغانستان را از شوروي و بي طرفي دور و وارد اتحاديه هاي غرب كند يك عقده شده بود كه نيم قرن پس از او، اينك درحال تحقق يافتن است. جان فاستر دالس 71 سال عمر كرد و از تحولات دهه نخست قرن 21 چنين برمي آيد كه ميراث او همچنان باقي است.

برخي از رسانه ها 24 ماه مه 2007 به مناسبت سالگرد درگذشت جان فاستر دالس، افشاگري 22 مه 2007 «براين راس» خبرنگار اينوستيگيتيو شبكه تلويزيوني «اي بي سي» را نقل كرده بودند مبني بر اين كه جورج بوش با اجراي يك برنامه عملياتي محرمانه «بدون خونريزي)» سيا در ايران موافقت كرده است. اين رسانه ها اشاره كرده بودند كه چنين برنامه هايي تازگي ندارد و دستور اجراي نخستين برنامه از اين دست را جان فاستر دالس در سال 1953 داده بود.

شبكه تلويزيوني اي بي سي آمريكا، تصويري ادغام شده از اين طرح (عكس زير) را منتشر كرده بود. اين گزارش اي بي سي در صدر اخبار مشروح شبانگاهي (ساعت 5/6 بعداز ظهر اين شبكه به وقت شرق آمريكا) 22 ماه مه 2007 اين شبكه انتشار يافت تاكنون نه تكذيب شده است و نه تاييد.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

مهمترين رويدادهاي ايران

امروز 10 خرداد

 

شکست عرب ها از مازندراني ها ـ اشاره اي به مهاجرت ايرانيان نگران سلطه عرب از ميهن

مازندراني ها و گيلاني ها بعدا، خود داوطلبانه مسلمان شيعه مذهب شدند و فشار نظامي اعراب در كار نبود. قبلا گروهي از مازندراني هاي نگران سلطه عرب بودند که در دوران ساسانيان افسران ارتش ايران را تامين مي كردند و به اسپهبدان معروف بودند دست به مهاجرت از ايران زده بودند.

خاندان اسپهبدان و گروهي ديگر از ايرانيان پس از انقراض ساسانيان براي اين كه به دست اعراب نيافتند عزم مهاجرت به هند كرده بودند. اين ايرانيان در سال 716 ميلادي به گجرات هند رسيدند و شهر سنجان (سنگان) را در اين منطقه تاسيس كردند (براي اطلاع از جزئيات به كتاب قصه سنجان، چاپ بمبئي مراجعه شود). اين ايرانيان مهاجر، در هند به «پارسيان» معروف شده اند كه پس از گذشت 13 قرن همچنان به ايران و فرهنگ ايراني وفادار مانده اند. اين مهاجران در قرن گذشته به صنعتي شدن و کسب استقلال هند كمك موثر كردند و شوهر بانو اينديرا يك پارسي به نام پيروز گاندي بود كه پسرش راجيو نخست وزير هند شد و بيوه او سونيا هم اكنون رئيس حزب حاكم هند است.

همزمان دسته ديگري از ايرانيان به چين مهاجرت کردند که اين گروه در جامعه چين ذوب شده اند.

 

چند ماه پس از مرگ «حجّاج» حاكم اموي كرمان و فارس كه ماموريت پشتيباني از حمله نظامي به مازندران و تصرف اين منطقه از ايران را داشت كه هنوز به تسخير اعراب در نيامده بود، يزيد ابن مهلب كه از سوي دمشق مامور اين كار شده بود 31 ماه مي سال 714 ميلادي به تنهايي دست به حمله زد كه از مازندراني ها شكست خورد و عقب نشيني كرد. ابن مهلب دو سال بعد دو واحد كوهستاني بر نيروي خود اضافه كرد و از سه نطقه به مازندران حمله برد كه بازهم شكست خورد و با دادن تلفات سنگين عقب نشيني كرد و با اين دو تجربه در صدد جمع آوري نيرو براي حمله نظامي ديگري بود كه در جريان يك توطئه داخلي به قتل رسيد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 6
لینک به دیدگاه

post_footer_right.pngمهمترين رويدادهاي ايران

امروز 10 خرداد

ضابطه سال1342 (1963ميلادي) براي تعطيل کردن نشريات کم تيراژ تهران ـ

 

اشاره به تاسيس سنديكاي روزنامه نگاران ايران ـ تلاشهاي برزين، معينيان و همايون barzin_oldage_ed.jpgاميرمسعود برزين

در اجراي آيين نامه دولت وقت که بر پايه و استنتاج از قانون مطبوعات تدوين شده بود، از خردادماه سال 1342 (آخرين روز ماه مه 1963) در شهر تهران، روزنامه هايي که کمتر از 5 هزار نسخه فروش داشتند تعطيل شدند. طبق اين آيين نامه، به انتشار هفته نامه ها و مجله هاي کمتر از 3 هزار تيراژ نيز پايان داده شد. اين آيين نامه «تيراژ» را نسخه هاي به فروش رسيده تعيين کرده بود نه نسخه هاي به چاپ رسيده؛ درست به صورتي که در استاندارد جهاني تعيين شده است. جمعيت تهران اينک (دهه نخست سده 21) بيش از شش برابر آن سال است؛ لذا طبق اين معيار نبايد روزنامه کمتر از 30 هزار تيراژ و مجله زير 18 هزار «نسخه فروش» داشته باشد، حال آنكه گفته شده است كه شمار فروش برخي از چهل روزنامه فعلي تهران (سال 2008) كمتر از اين معيار است. تهران داراي 13 روزنامه يوميه ورزشي است (مي دانيم كه آيت الله خميني پس از بازگشت به وطن در سال 1979 انتقاد كرده بود كه رسانه ها در نظام پيشين به جاي گزارش هاي مربوط به نفت و چگونگي هزينه كردن درآمدهاي نفتي، آن همه درباره فوتبال مي نوشتند و اذهان را از مسائل اصلي كشور منحرف مي ساختند). به اظهار اصحاب نظر، در ميان ناشران روزنامه هاي يوميه فعلي تهران «روزنامه نگار حرفه اي (داراي تجربه و تحصيلات كافي در اين رشته و بدون داشتن پيشه و اشتغال ديگر)» ديده نمي شود و دارندگان پروانه هاي آنها اصطلاحا «خودي» هستند و به نوعي از سوبسيدهاي دولتي برخوردار مي شوند.

در پي اجراي آيين نامه فوق الذكر، دفعتاً شمار روزنامه هاي شهر تهران سال 1342 (1363 ميلادي) به ده روزنامه يوميه کاهش يافت از جمله دو روزنامه به زبان انگليسي، يک روزنامه به زبان فرانسه و يک روزنامه به زبان عربي. شمار هفته نامه ها نيز به شش عنوان از جمله يک هفته نامه طنز و يک هفته نامه به زبان ارمني تقليل يافته بود. مجله هاي تهران هم به 15 مجله هفتگي، چهار ماهنامه عمومي و 23 مجله تخصصي محدود شده بود که مجله کودکان، بانوان و ورزشي هم در اين رديف بودند.

اين آيين نامه در پي انتشار مطالب يک ميزگرد ژورناليستي مرکب از حقوقدانان تدوين شده بود. حقوقدانان در اين ميزگرد گفته بودند که طبق قانون، آگهي هاي دولتي مثلاً مزايده و مناقصه ها و اعلان هاي قانوني (از قبيل احضاريه هاي دادگاهها و انحصار وراثت) بايد در جرايد کثيرالانتشار چاپ شود و انتشار آنها در روزنامه هاي کم تيراژ، ناقض قانون است.

ناشران روزنامه هاي کم تيراژ قبلاً به تصميم دولت که در نيمه اول فروردين 1342 (اوايل آوريل 1963) گرفته شده بود اعتراض، و استدلال کرده بودند که بستن روزنامه ها ـ با هرتيراژ ـ عملي مغاير اصل «آزادي بيان و انديشه» است که پاسخ داده شده بود هرکس بخواهد نظري بدهد مي تواند آن را بنويسد و به روزنامه هاي موجود و راديو ـ تلويزيون بدهد و يا به صورت آگهي، كتاب و اوراق ديگر به چاپ برساند و طبق تعاريف روزنامه نگاري؛ روزنامه کم تيراژ نشريه اي است خصوصي (شخصي) نه عمومي. به علاوه، ديده شده است که ناشران برخي از اين نشريات کم تيراژ در ادارات دولتي اعمال نفوذ مي کنند و ....

barzin_youngage_ed.jpgبرزين در جواني

 

 

تصميم دولت در آن زمان (فروردين 1342)، وضعيت را مخصوصا بر كاركنان تحريريه هاي کيهان و اطلاعات سخت کرد زيرا مديران اين دو روزنامه که بازار کار را محدودتر از سابق ديدند باهم قرار گذاشتند که در صورت اخراج يک خبرنگار، مترجم و يا نويسنده از يک روزنامه، روزنامه ديگر اورا نپذيرد!. اين امر سبب شد که روزنامه نگاران بر تقويت سنديکا پافشاري کنند. در 24 آبان ماه 1341 (نوامبر 1962) اين سنديکا پس از تاسيس و عضوگيري، مجمع عمومي تشکيل داده و اين مجمع در نشست بزرگ خود در تالار مدرسه فيروزكوهي، «مسعود برزين» روزنامه نگار قديمي و يک دوره مديرعامل سازمان راديو و تلويزيون ايران را به سمت نخستين دبير انتخاب کرده و روزنامه نگاران امنيت شغلي يافته بودند. برزين (امير مسعود) كه به عنوان يك ناسيوناليست ايراني شهرت جهاني داشته است در عين حال مدير دوره هاي بازآموزي روزنامه نگاري دانشگاه تهران (آموزش ضمن كار ـ شبانه) بود. وي كه اينك (در سال 1387) 89 ساله است كار روزنامه نگاري را پيش از شهريور 1320 آغاز كرده بود كه پس از انقلاب 1357 خانه نشين شده است.

homayun_darius.jpgداريوش همايون

 

 

در آبان 1341، نخستين مجمع عمومي سنديکاي روزنامه نگاران ايران داريوش همايون، ذبيح الله منصوري، لعبت والا، ويکتوريا بهرامي، پرويز آزادي، اسماعيل يگانگي، سيامك پورزند، اسماعيل رايين و هوشنگ پورشريعني را به عضويت هيات مديره و «ر. اعتمادي» تنها روزنامه نگار اينوستيگيتيو تاريخ ژورناليسم ايران را به سمت بازرس هيات مديره برگزيده بود.

در جريان نخستين انتخابات سنديكاي روزنامه نگاران ايران كه گفته شده است تا آن زمان واقعي ترين انتخابات در تاريخ ايران بود «داريوش همايون» روزنامه نگار ناسيوناليست ديگر و مفسر وقت اخبار بين المللي در روزنامه اطلاعات چند راي كمتر از اميرمسعود برزين كسب كرده بود. «همايون» در انتخابات دو سال بعد، دبير سنديكا شد. پس از تشكيل سنديكا، ناشر روزنامه اطلاعات نسبت به داريوش همايون و اسماعيل يگانگي كه در ايجاد سنديكا فعاليت شديد داشتند بي مهر شده بود كه هر دو از اين روزنامه رفتند و داريوش همايون بعدا با كمك چند روزنامه نگار ناسيوناليست ديگر از جمله دكتر مهدي بهره مند (كه او نيز از كار در روزنامه اطلاعات كناره گيري كرده بود) روزنامه آيندگان را تاسيس و غلامحسين صالحيار را با اينكه يك ژورناليست چپگرا (كمونيست سابق) بود به سردبيري آن انتخاب كردند. براي مدتي هم صالحيار نيز طرف بي مهري ناشر روزنامه اطلاعات قرار گرفته بود.

etemadi.jpgر. اعتمادي

 

 

به اين ترتيب، سنديكاي پرقدرت روزنامه نگاران ايران كه چراغ عمر آن برغم بي مهري نظام تازه هنوز كاملا خاموش نشده است توسط ناسيوناليست ها (راست و چپ؛ همايون راست ـ برزين و اعتمادي از مصدقي ها) پاگرفت كه بعدا روزنامه نگاران چپگرا در آن به قدرت رسيدند و عملا قدرت را در آن به دست گرفتند. اين سنديكا كه با حمايت نصرت الله معينان وزير وقت فرهنگ و ارشاد (اطلاعات و جهانگردي سابق) تاسيس شده بود تا به اعتلاي ژورناليسم ايران كمك كند و حامي حقوق حرفه اي روزنامه نگاران در برابر ناشران مطبوعات باشد، همان سنديکايي است که در سال انقلاب (1357) اعلام اعتصاب کرد و کشور به مدت 62 روز مطبوعات نداشت و صداي دولت وقت به گوش نرسيد. در اين دوره كنترل سنديكا در دست روزنامه نگاران چپگرا (عمدتا كمونيست سابق) بود و ....

محمد بلوري (با تجربه بيش از نيم قرن روزنامه نگاري) آخرين رئيس هيات مديره سنديكاست كه با كمك محمد حيدري (حيدرعلي)، ايوب كلانتري و ديگران مانع فروپاشي كامل آن شده اند. شمار اعضاي قديمي سنديكا كه هنوز در رسانه هاي ايران به فعاليت ادامه مي دهند از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كند. اعضاي همين سنديكا در دهه 1370 به ايجاد روزنامه هاي همشهري و ايران كمك بسيار كردند. باقيمانده اين روزنامه نگاران اينك (سال 1387 = 2008) عمدتا در روزنامه اعتماد (كه گفته شده است تنها روزنامه حرفه اي تهران ـ پس از بسته شدن شرق و هم ميهن است) بكار ادامه مي دهند.

barzin_nehru_ed.jpgبرزين در دهه 1330 و در جريان مصاحبه نهرو رهبر وقت هند

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 5
لینک به دیدگاه

امروز 11 خرداد

 

اگر شاه ايران به اندرز امپراتور چين توجه كرده بود ...

«ليو بانگ» كه به نام «گائو زو» امپراتور چين شده بود در مي سال 198 پيش از ميلاد ايران را به اتحاد با چين دعوت كرد. «گائو زو» در نامه خود كه به اردوان سوم چهارمين شاه ايران از دودمان اشكاني تسليم شد پيش بيني كرده بود كه اگر هم دولت آنتيوكوس سوم در انتاكيه (از جانشينان اسكندر) از ميان برود جايش را دولت ديگري از غرب (روميان) خواهند گرفت و شرق را آسوده نخواهند گذارد مگر اين كه متحد شود. اردوان كه سخت درگير جنگ با آنتوكوس سوم بود به واقعيتي كه گائو زو در نامه اش نوشته بود توجه نكرد و مناسبات ايران و چين در همان سطح سابق باقي ماند. در آن زمان آنتيوكوس سوم كه مردي جاه طلب بود دست به جهانگشايي و توسعه قلمرو زده بود به گونه اي كه دو دولت محلي واقع در آناتولي از روميان استمداد كرده بودند كه خود در صدد تصرف يونان و مقدونيه و همسايه شدن بي واسطه با ايران برآمده بودند و اين استمداد بهانه خوبي به دست روميان تازه به قدرت رسيده داد كه متوجه شرق شوند. گائو زو موسس دودمان «هان» در چين كه بر جاي دودمان شين (چين) نشسته بود از سال 202 تا سال 195 پيش از ميلاد امپراتور چين بود و يكم جون اين سال (2 هزار و 201 سال پيش) درگذشت. «تاريخ» او را مردي با تدبير و دورانديش مورد قضاوت قرارداده است. اگر اردوان سوم به نامه گائو زو توجه كرده بود شايد درگيري 800 ساله ايران و روم صورت نمي گرفت.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 5
لینک به دیدگاه

امروز 11 خرداد

 

روزي كه شهرستان انبار (عراق) «پيروزشاپور» نام گرفت

در پي پيروزي بر گورديان سوم امپراتور روم، شاپور يكم شاه ساساني ايران یکم ژوئن سال 243 ميلادي شهر «انبار» واقع در 60 كيلومتري غرب بغداد امروز را به شهر «پيروز شاپور» تغيير نام داد. چندي پس از آن شكست، گورديان به دست افرادش كشته شد و ژنرالهای رومی حاضر در محل، فيليپ را به امپراتوري روم انتخاب کردند كه با شاپور صلح كرد و امتيازات فراوان به او داد. در برخي نوشته ها آمده است كه شاپور یکم «انبار» را پس از عمران و آبادي و انتقال جمعيت بيشتر به آنجا که مركز شهرستان بود، «پيروز شاپور» ناميده بود. توافق بر سر صلح در همين محل حاصل آمده بود. به درستي دانسته نيست كه از چه زماني اين منطقه كه اينك ايالت الانبار (عراق) خوانده مي شود به نام قديمي خود بازگشت داده شده است. (انبار واژه ای فارسی است).

ايالت انبار كه 12 قرن بخشي از قلمرو ايران بود پس از اشغال نظامي عراق توسط آمريكا در دهه يکم قرن 21 تا چند سال به صورت كانون اصلي مقاومت و زد و خورد درآمده بود.

شاپور يكم كه در سال 242 شاه ايرانيان شده بود جنگ با روميان را از پدرش، اردشير، به ارث برده بود. شاپور يكم پس از پيروزي بر گورديان سوم و امضاي قرارداد صلح با فيليپ، عازم شمال خاوري ايران شد و در طول همين سفر بود كه از عقايد «ماني» آگاه گرديد و براي مدتي كوتاه به پشتيباني از او برخاست.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 5
لینک به دیدگاه

امروز 12 خرداد 89

 

اعتراض تاريخي ايران به دولت انگلستان درباره بحرين

12 خرداد 1331 (دوم ژوئن 1952)

وزارت امور خارجه ايران (دولت دكتر مصدق) طي يادداشتي به دولت انگلستان تاكيد كرد كه امضاي هرگونه قرارداد انگلستان با بحرين ايران را، نقض تعهدات و يك دو - رويي محض مي داند.

در اين يادداشت آمده بود كه دولت انگلستان طبق اسناد موجود از زمان شاه عباس به بعد، بارها پذيرفته است كه مجمع الجزاير بحرين گوشه اي از قلمرو ايران است. بنابراين، نبايد با متمردين اين جزاير قرار داد امضاء مي كرد. دولت انگلستان با اين عمل غير قابل قبول، تعهدات خود و موازين بين المللي را نقض كرده و شئون و حيثيت خود را ناديده گرفته است.

نسخه اي از اين يادداشت به سفارت انگلستان در تهران تسليم شده بود.

سه دهه بعد، يكي از موارد جرم امير عباس هويدا كه در بهار سال 1358 به حکم قاضي شرع دادگاه انقلاب اعدام شد؛ گذشتن از حقوق ايران در قبال بحرين بود كه وي در زمان نخست وزيري اش در مجلس حاضر شده بود و بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، از آن صرف نظر كرده بود.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

امروز 13 خرداد

انتقاد روزنامه هاي تهران از گزارش بانك جهاني درباره مناقشه ايران و انگلستان بر سر نفت

در اين روز در خرداد سال 1331 خورشيدي( ژوئن 1852) روزنامه هاي تهران ضمن چاپ گزارش طولاني بانك جهاني درباره مناقشه ايران و انگلستان بر سر نفت، شديدا از اين بانك انتقاد كرده و نوشته بودند كه بانك جهاني با اين گزارش ماهيت سياسي خود را به جهانيان نشان داد و ثابت كرد كه صرفا يك موسسه پولي بي طرف نيست و در پشت چهره آرام و ظاهر الصلاح خود به سود برخي قدرتها سياسي كاري مي كند و يك ابزار اعمال سلطه گري است .

بانك جهاني در پي ديدار نمايندگانش از تهران و آبادان، در گزارشي كه در واشنگتن منتشر ساخته بود ضمن تشريح تاريخچه نفت ايران و قرارداد نفتي 1901 و تمديد آن در 1933 با شركت نفت انگلستان كه سهامدار عمده آن دولت انگلستان بود نوشته بود كه اگر دولت ايران ( دكتر مصدق ) تصور مي كند كه قطع صدور نفت و تعطيل بودن پالايشگاه آبادان، جهان را با كمبود رو به رو مي سازد، اين يك اشتباه است؛ زيرا با تاسيس پالايشگاههاي تازه و استخراج بيشتر از ميدانهاي نفتي ساير كشورها به ويژه عراق، اين كمبود ها رفع مي شود و ايران ، بازنده « خيال » و محاسبه خود خواهد بود. جملات اين گزارش نيز چنان انتخاب شده بود كه گويا، نفت ايران ملي نشده و هنوز متعلق به انگلستان است.

اين نخستين بار بود كه دست بانك جهاني خوانده شده و ماهيت آن فاش گرديده بود. بعدا و تا به امروز ساير كشورها همين اتهامات را كه ايران آغازگر آن بود به اين بانك وارد آورده اند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

13 خرداد

دالس: آمريکا نمي گذارد ايران به دست کمونيستها افتد

سوم ژوئن سال 1953 (دو ماه و نيم پيش از براندازي 28 مرداد1332 ) جان فاستر دالس وزير امور خارجه وقت آمريکا (از حزب جمهوريخواه كه از ژانويه همين سال حكومت را به دست گرفته بود) پس از يک ديدار طولاني با «لوي هندرسون» سفير اين کشور در تهران اعلام کرد که دولت آمريکا نمي گذارد ايران به دست کمونيستها و مخالفان آمريكا افتد. وي که در واشنگتن سخن مي گفت اظهار داشت که با افتادن ايران به دامان مسكو، خاور ميانه استراتژيک و نفتدار از دست خواهد رفت و چراغ اقتصاد اروپا و ژاپن خاموش خواهد شد. وي دولت حزب دمکرات (حكومت ترومن) را متهم كرد كه سياست روشن و درستي در قبال تحولات جاري ايران نداشت. دالس گفت: براي ما ايران غير کمونيست و متحد غرب به مراتب مهمتر از نفت است. دولت ايران، صرف نظر از چه کسي نخست وزير آن باشد، بايد در كنار ما، دوست و متحد اطمينان بخش ما باشد.

روزنامه هاي تهران عموما، از اين اظهارات دالس ابراز تعجب کرده بودند و روزنامه اطلاعات در شماره 16 خرداد خود سئوال کرده بود: مقصود آمريکا چيست؟.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان

مجید عزیز یه خبر رو نقل قول میکنم تا زیاد اسپم نباشه .. دستت درد نکنه .. کار جالبی شروع کردی

:icon_gol::icon_gol:

 

13 خرداد

دالس: آمريکا نمي گذارد ايران به دست کمونيستها افتد

سوم ژوئن سال 1953 (دو ماه و نيم پيش از براندازي 28 مرداد1332 ) جان فاستر دالس وزير امور خارجه وقت آمريکا (از حزب جمهوريخواه كه از ژانويه همين سال حكومت را به دست گرفته بود) پس از يک ديدار طولاني با «لوي هندرسون» سفير اين کشور در تهران اعلام کرد که دولت آمريکا نمي گذارد ايران به دست کمونيستها و مخالفان آمريكا افتد. وي که در واشنگتن سخن مي گفت اظهار داشت که با افتادن ايران به دامان مسكو، خاور ميانه استراتژيک و نفتدار از دست خواهد رفت و چراغ اقتصاد اروپا و ژاپن خاموش خواهد شد. وي دولت حزب دمکرات (حكومت ترومن) را متهم كرد كه سياست روشن و درستي در قبال تحولات جاري ايران نداشت. دالس گفت: براي ما ايران غير کمونيست و متحد غرب به مراتب مهمتر از نفت است. دولت ايران، صرف نظر از چه کسي نخست وزير آن باشد، بايد در كنار ما، دوست و متحد اطمينان بخش ما باشد.

روزنامه هاي تهران عموما، از اين اظهارات دالس ابراز تعجب کرده بودند و روزنامه اطلاعات در شماره 16 خرداد خود سئوال کرده بود: مقصود آمريکا چيست؟.

منبع: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

لینک به دیدگاه
مجید عزیز یه خبر رو نقل قول میکنم تا زیاد اسپم نباشه .. دستت درد نکنه .. کار جالبی شروع کردی

:icon_gol::icon_gol:

ممنونم نادر جان:icon_gol::icon_gol:

اميدوارم دوستان هم كمك كنند

به خاطر مهمان نوازي نوانديشان محترم دور از ادب ديدم اينجا رو بدون يه يادگاري كوچك رها كنم اگه عمري باشه روزانه اينجا رو بروز رساني ميكنم...

البته كمك دوستان عزيز ديگر خصوصا شما دوست عزيز باعث رونق اين قسمت ميشه...كلا تاريخ متعلق به همه مي باشد.اميدوارم روزي برسه كه همه ارزش آنرا درك كنيم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

امروز 14 خرداد

مقاومت در برابر عربان

در ژوئن سال 652 ميلادي، ده سال پس از جنگ نهاوند، قارن يكي از ژنرالهاي ارتش ايران در آن جنگ، در مقاومت ديگري از پاي در آمد. قارن براي ادامه مقاومت، از نهاوند به هرات رفته بود و سپاهي از مردم هرات، فراه و كهستان براي جنگ با اعراب فراهم ساخته بود و چون در پيشاپيش اين سپاه حركت مي كرد در نخستين تماس دو نيرو هدف يك تير قرار گرفت و كشته شد و سپاه بدون سردار او به ارگ هرات عقب نشيني كرد.

در اين جنگ، فرماندهي نيروهاي عرب را «ابن خازم» برعهده داشت.

 

سید ضیاء طباطبایی پس از برکناری

دولت تهران پس از بركناري سيد ضياء الدین طباطبایی یزدی از نخست وزیری، در خرداد 1301 (جون 1922) بیست و پنج هزار تومان هزينه سفر به او داد تا كشور را داوطلبانه ترك كند و سيد ضياء از ايران رفت. طبق برنامه ريزي دولت لندن كه هنوز سيد ضياء را براي روز مبادا لازم داشت، وي سال ها در فلسطين كه توسط انگلستان اداره مي شد اقامت كرد كه پس از اشغال نظامي ايران در شهريور 1320(آگوست 1941) به كشور بازگشت و از شهر يزد ـ زادگاه خود ـ به نمايندگي مجلس انتخاب گرديد و اعتبارنامه وي برغم مخالفت شديد دكتر مصدق كه او را عامل يك دولت خارجي (انگلستان) اعلام كرده بود تصويب شد. سيد ضياء تا پايان عمر در ملك خود ـ سعادت آباد (نه چندان دور از ونك ـ تهران) اقامت داشت. محمدرضاشاه ضمن ادامه ظاهر دوستانه با او، محرمانه به ژاندارمري تهران كه انتظامات خارج از محدوده پايتخت را در دست داشت دستورداده بود كه با گماردن مامور مخفي (از اطلاعات ژاندارمري و پاسگاه ونك) رفت و آمدها و ديدارها و مراجعين اورا زير نظر داشته باشد و ژاندارمري تهران گاهي و عمدتا در روزهاي تعطيل كه شمار مراجعين سيد ضياء چشمگير بود، به بهانه مبارزه با فساد علني (عمل منافي عفت در اتومبیل در زمین ها و تپه هایی که بعدا شهرک غرب و زندان اوین بر روی آنها ساخته شد)، در این محل ها که مشرف به سعادت آباد بود جيپ مسلح و ماموران داراي دوربين مستقر مي ساخت.

سلطان احمد شاه قاجار، چهارم خرداد سال ۱۳۰۰ (25 مه ۱۹۲۱) و در پي يك مشاجره لفظي كوتاه با سيد ضیاء، وي را از سمت نخست وزیری بركنار كرده بود. سيد ضياء با حمايت انگلستان و كودتاي تيپ قزاق در اسفند ۱۲۹۹ (فوریه 1922) بر سر كار آمده بود. برخي از رویدادنگاران تاريخ معاصر نوشته اند كه تاريخ مصرف سيد ضياء براي دولت لندن با اطمينان از ادامه برنامه هايي كه با كودتاي 3 ماه پيش از آن آغازشده بود و قدرتگيري ژنرال رضا خان پهلوي به پايان رسيده بود. از لحظه پيروزي انقلاب بلشويكي روسيه در اكتبر 1917، دولت لندن تا 17 سال بعد يكه تاز ميدان ايران بود كه از آن پس آلمان با حمايت ناسيوناليسم ايراني كه دوباره سربلندكرده بود رقيب آن استعمارگر شد و ....

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در پی پيشنهاد تقسيم ايران از سوي داماد چرچيل، موضوع تحریک تاجیکها و پایتخت اعلام شدن هرات بمیان آمده بود و ...

در اوج معارضات ايران و انگلستان بر سر نفت، در پی پیشنهاد دانكن سندز (ساندز) سياستمدار، دولتمرد انگليسي و داماد وينستون چرچيل نخست وزير وقت، چهارم ژوئن 1952 یک مقام انگلیسی دیگر از گروه محافظه کاران برای حل مسئله ایران پیشنهاد کرده بود که تاجیک های افغانستان تحریک شوند و با قراردادن ابزار تبلیغ در دسترسشان، ادعای همه ایران را به پایتختی شهر هرات کنند که این نظریه هم به این دلیل که نیمی از تاجیکها در منطقه فرارود زندگی می کنند و از اتباع شوروی هستند و هرگونه اقدامی از آن دست به سیاست توسعه طلبانه مسکو کمک خواهد کرد ردّ شده بود.

21ماه مه 1952 (ارديبهشت 1331 و 14 ماه پس از ملي شدن نفت ايران) دانکن ساندز سياستمدار، دولتمرد انگليسي و داماد وينستون چرچيل نخست وزير وقت به پارلمان انگلستان پيشنهاد كرده بود كه آسانترين راه حل مسئله اي به نام «ايران» كه به وجود آمده بود اين است كه ايران بارديگر ميان دولتهاي لندن و مسكو (مطابق توافق سن پترزبورگ آگوست 1907) قسمت شود!. وي كه در پارلمان انگلستان سخن مي گفت، اضافه كرده بود: «محاصره اقتصادي ايران به تنهایی موثر واقع نخواهد شد و حمله نظامی بدون توافق قبلی با مسکو، به تصرف ایران توسط شوروی منجر خواهد شد که دولت واشنگتن چنین اجازه ای را به ما (لندن) نخواهد داد زیرا که راندن شوروی از ایران، برای غرب امکان پذیر نخواهد بود».

در آن زمان، انگلیسی ها که هرگونه اقدام در قبال ایران را منوط به موافقت قبلی واشنگتن می پنداشتند سرانجام موضوع کمونیست شدن ایران از درون و قدرت گرفتن حزب توده را مطرح و در رسانه های خود بزرگ کردند تا اینکه در آمریکا، ژنرال آیزنهاور روی کار آمد و تحت تاثیر تلقین های لندن با برنامه براندازی دولت مصدق موافقت کرد.

مسئله پرداخت به کارمندان دولت

از خرداد 1332 (ژوئن 1953 و آخرین سال حکومت مصدق) پرداخت دستمزد کارکنان دولت ایران طبق اشل ترميم شده وقت آغاز شده بود. در اين اشل، حقوق كارمند پايه يك (تازه استخدام) 150 تومان (1500 قران، مساوی با 21 دلار) و از لحاظ ریالی به مراتب كمتر از يك هزار و دویستم آن در سال 1388 تعيين شده بود. طبق اين جدول، حقوق آخرين پايه آن زمان (پايه 9 با نزدیک به 30 سال سابقه کار) ششصد و نود و دو تومان در ماه (با نرخ تسعیر آن زمان، نزدیک به صد دلار) بود. متوسط دستمزد یک کارمند دولت ایران در سال 1388 (سال 2009) هشتصد دلار و بازنشسته دولتی هفتصد دلار (بالاتر از متوسط دريافتي بازنشستگان در آمريکا) بود. افزایش دستمزد و مستمری کارکنان دولت که از سال 1388 (سال 2009) آغاز شده است این بحث را به میان آورده است که آیا دولت ایران قادر به پرداخت این پول در صورت کاهش بهای بین المللی نفت و وقوع رویدادهای غیر مترقبه خواهد بود یا نه؟!.

زماني که درآمد نفت؛ اندک و خزانه دولت از پول تهي بود ... هيچکس حاضر نبود حتي مديرکل شود!

در پي چند نشست، چهارم خرداد 1335 (24 ماه مي 1956) وزارت فرهنگ وقت (آموزش و پرورش، علوم، هنر و ...) تصميم گرفت كه با توجه به بزرگ شدن شهر تهران نواحي آموزشي اين شهر را كه به ده ناحيه (بعدا 11 ناحيه) تقسيم شده بود زير نظر يك مدير كل قراردهد و دكتر فاطمي (بعدا موسس يك مدرسه عالي غير دولتي در ونك) و از مقامات آن وزارت مامور اجراي اين تصميم شده بود كه ساختماني را كه در زمين دبستان دولتي نظامي (مشرف به خيابان شمالي پارك شهر) ساخته شده بود محل اين اداره كل تعيين كرد ولي سه ماه طول كشيد تا يك مقام آموزشي كشور حاضر شد مدير كل آموزش و پرورش تهران شود زيرا كه خزانه كشور از پول تهي بود و قبول چنين مقامي با آن بي پولي جز درد سر چيز ديگري نداشت. در آن زمان درآمد ايران از نفت خود چشمگير نبود. بالاخره پس از سه ماه تلاش و درخواست «التماس گونه» از اين و آن، «مصطفي زماني» حاضر به قبول مديركلي آموزش و پرورش تهران شد. نخستين مشكل او نداشتن ميز و صندلي براي نشستن در اطاق تازه ساز مديركلي (به سبب تامین نبودن اعتبار مالی) بود و .... در آن زمان، قبول هر مقام دولتي خالي از چنين مشكلاتي نبود. در آن روزگار بزرگترين خبر يك روزنامه اين بود كه در يكي از روزهاي نخستين هفته هرماه بنويسد كه صندوق دولت جهت پرداحت حقوق كارمندان به حد كافي داراي وجه است. اين وضعيت تا سالها برهمين منوال بود. براي مثال: براي پرداخت حقوق اسفندماه 1349 و نيز 1350 معلمان تهران بموقع (چند روز پيش از نوروز) شوراي آموزش و پروش پايتخت مجبور به استقراض شده بود (براي اطلاع از جزئيات به صورتجلسه هاي این شورا رجوع شود). از تاریخ باید درس گرفت. این چند رویداد این هشدار را می دهند که درآمد نفت همیشگی نیست و ....

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

سالروز درگذشت بنيانگذار جمهوري اسلامي

ايران آيت الله روح الله خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران 14 خرداد 1368 (مصادف با سوم ژوئن 1989) وفات يافت و همان روز مجلس خبرگان آیت الله علی حسینی خامنه ای را به رهبری جمهوری اسلامی برگزید. آيت الله خامنه اي قبلا به مدت هشت سال رئيس جمهور بود.

روزنگارهاي تاريخ عمومي (کرونیکلز آو ظ ورلد) 17 ماه مه (27 ارديبهشت) را زادروز آیت الله خميني ذكر كرده و نوشته اند كه در سال 1900 ميلادي چشم به جهان گشوده بود. در اين مآخذ آمده است که آيت الله خميني در جریان بپاخيزي ژوئن 1963 (خرداد 1342) و 35 ساعت پس از ایراد یک سخنرانی در قم که در آن شاه را از جنبه های مختلف مورد انتقاد تند قرارداده، محکوم و تقبیح کرده بود دستگیر، به تهران منتقل و ماههای دربازداشت بود ولی پس ازرفع توقیف موقت و بازگشت به قم چون از مخالفت دست نکشید و به انتقاد و اعتراض ادامه داد در مارس 1965 (اسفند 1343) از وطن تبعيد شد. وی در طول تبعيد در تركيه و عراق از مبارزه با شاه دست نكشيد و اين مبارزه از ژانويه سال 1978(دي ماه 1356) شدت گرفت كه درست يك سال بعد، در پي اعتصابها و تظاهرات ممتد منجر به خروج شاه و خانواده اش از ايران و متعاقب آن بازگشت آیت الله خمینی به وطن و پيروزي انقلاب در فوريه 1979(بهمن 1357) شد و 50 روز بعد، ايرانيان در يك رفراندم راي به تغيير نظام و تاسیس جمهوری اسلامی دادند. جمهوری اسلامی ایران 19 ماه پس از پیروزی انقلاب مورد تعرض نظامی تمام عیار عراق قرارگرفت و این جنگ هشت سال ادامه داشت که بازنده آن دولت وقت عراق بود. از آیت الله خمینی مطالب، اندرزها و یک وصیتنامه باقی مانده است. از وصاياي وی يکي اين بوده است که روحانيون از قبول کارهاي اجرايي خودداري ورزند. اندرز ژانویه 1989 آیت الله خمینی به گورباچف که به صورت پیامی با یک پیک ویژه ارسال شده بود معروف است. وی به گورباچف اندرز داده بود که فريب مقامات آمريکا را نخورد. این پیام یک سند تاریخ شده است.

 

اطميناني که دريادار مدني کرماني به ايرانيان درباره محافظت از خوزستان داد

در اين روز از خرداد سال 1358 دريادار مدني كرماني استاندار وقت خوزستان صدام حسين را متهم به ارسال اسلحه به ايران و عامل تحريك برخي عوامل درخوزستان كرد و اطمينان داد كه از تماميت خوزستان محافظت خواهد شد و گفت كه اگر يك وجب از خاك خوزستان از دست رود حاضر است او را اعدام كنند.

در ناآرامي هاي خوزستان كه بوي ضد ميهني از آن به مشام مي رسيد تا آن روز 23 تن كشته و شماري مجروح و 120 نفر هم دستگير شده بودند. با بكارگيري واحدهاي ارتش، بالاخره اين غائله پايان يافت.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

فروش 850 هزاری روزنامه اطلاعات و ژورنالیسم امروز ایران

هفته یکم ژوئن 1979 (نیمه خرداد 1358) تيراژ روزنامه اطلاعات به سردبیری غلامحسین صالحیار (متوفی در دسامبر 2006) از هشتصد و پنجاه هزار نسخه در روز (13 برابر جون 2009) تجاوز كرده بود. پس از انقلاب و تا مدتي، روزنامه هاي تهران با حداقل آگهي منتشر مي شدند زيرا كه كسب و كار تحت الشعاع تحولات سياسي روز قرار گرفته بود و بنابراين افزايش تيراژ (بيش از آن) سودآور نبود و چون دو روزنامه بزرگ وقت (کيهان و اطلاعات) حاضر به چاپ كردن نسخه هاي بيشتري نبودند، در ایران فروش روزنامه بازار سياه پيدا كرده بود و در اين بازار، گاهي هر نسخه روزنامه تا پنج برابر بهاي رسمي بفروش مي رسيد. در آن وقت بهرام مسعودي مديريت روزنامه اطلاعات را برعهده داشت. اين روزنامه و همتاي آن كيهان نزديك به سه ماه بعد مصادره شدند و ظرف هشت ماه بيشتر نويسندگان و روزنامه نگاران اين دو موسسه مطبوعاتي قديمي بركنار شدند و به نویسندگان اطلاعات، غرامت اخراج هم پرداخت نشد. بيش از يك دهه بعد، موسسان روزنامه های همشهري و ايران با كمك و استفاده از تجربه و مهارت همين روزنامه نگاران خانه نشين آن دو روزنامه را راه اندازي كردند و موفق شدند. اين پيشرفت يك بار ديگر ثابت كرد كه مخاطبان، روزنامه را به خاطر مطالبش مي خرند نه صاحبش. از آن خيل روزنامه نگاران قديمي، اينك در همشهري تنها دو - سه نفر باقي مانده و در روزنامه ايران؛ هيچ، و در غیاب چنین روزنامه نگارانی، و نيز پيدايش رسم اجاره دادن نشريات به افراد خارج از حرفه و مسائل ديگر، ژورنالیسم ایران دارد از استاندارد مقرر خارج می شود. (تا کنون به ندرت ديده شده است به اهل خبر و و حرفه زورناليسم و روزنامه نگاران قديمي پروانه نشر داده شده باشد).

  • Like 3
لینک به دیدگاه

يک بانو حکمران ري و مناطق مرکزي ايران شد در نخستين هفته از ماه ژوئن سال 988 ميلادي (دوران فردوسي) يك بانوي با تدبير رئيس ايالت ري و ساير مناطق مركزي ايران از جمله اراك شد. بانو ملك خاتون (سيده ملك خاتون) پس از درگذشت شوهرش علي ديلمي ملقب به فخرالدوله، با صلاحديد افسران لشكر و بزرگان ايالت به اين سمت دست يافته بود. سمت اين بانو به تاييد پسر عموي شوهرش شرف الدوله ديلمي حكمران بغداد نيز رسيد. در آن زمان، جز خراسان و سيستان بقيه نقاط ايران به دست ديلميان اداره مي شد. حكومتهاي سيستان بزرگتر و خراسان بزرگتر نيز در دست دو دودمان ايراني ديگر بود.

قيامي که سرکوب شد 15 خرداد سال 1342 خورشيدي ياد آور قيامي است که با خشونت تمام سرکوب شد. اين بپاخيزي که در پي مخالف آيت الله خميني و برخي روحانيون ديگر با شاه آغاز شده بود؛ متعاقب درگيري هاي شهر قم ، به تهران و حومه آن منتقل شد و در اين روز مخالفان که دست به قيام گروهي و تظاهرات خياباني زده بودند در شهر ري ، باقر آباد ، خيان مولوي و ميدان ارگ تهران با انبوه نيروهاي انتظامي و واحدهاي ارتش رو به رو شدند. نظاميان تظاهر کنندگان را که در ميدان ارگ قصد ورود به ساختمان راديو داشتند به خمپاره بستند. در باقر آباد نيز ژاندارمها راه بر کفن پوشان وراميني که رهسپار تهران بودند بستند و آنان را زير آتش گرفتند. در شهر ري تظاهرکنندگان وارد کلانتري محل شده بودند که مورد حمله قرار گرفتند. تلفات قيام کنندگان بسيار سنگين گزارش شده است. در پي سرکوب قيامگران ، از همان شب در تهران و حومه حکومت نظامي و مقررات منع رفت و آمدن شبانه اعلام شد و عده زيادي دستگير شدند که بعدا برخي از آنان اعدام گرديدند. در پي پيروزي انقلاب سال 1357 بسياري از افسراني که در سرکوب قيام 15 خرداد دست داشتند دستگير و اعدام شدند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ايران تنها ابر قدرت سراسر گيتي

ششم ژوئن سال 344 پيش از ميلاد اردشير دوم، شاه هخامنشي ايران شورش قبرسي ها برضد امپراتوري ايران را درهم شكست. قبرس از زمان داريوش بزرگ تا جنگ ايسوس و سلطه اسكند بر شرق مديترانه، نزديك به دو قرن از سرزمين هاي امپراتوري ايران و پايگاه ناوگان ما در مديترانه بود. آتن طبق پيمان آنتالكيداس منعقده در سال 386 پيش از ميلاد حكومت ايران بر قبرس را به رسميت شناخته بود.طبق اين پيمان كه به صلح جهاني معروف است، جهان يوناني زبان ايران را به عنوان قدرت اول گيتي به رسميت شناخته و متعهد شده بود كه اقدامي برضد منافع ايران بعمل نياورد.

اوايل قرن گذشته، در اكتشافات باستان شناسي در قبرس تعدادي سكه ايراني رايج در قرن پنجم پيش از ميلاد (25 قرن پيش) به دست آمد.

اردشير دوم از سال 404 تا 358 پيش از ميلاد حكومت كرد. از رويدادهاي معروف دوران حكومت او، شورش برادرش كوروش كوچك است كه مدعي سلطنت بود و در جنگ «كوناكسا» كشته شد و شرح اين شورش را گزنفون مورخ و ژنرال يوناني در كتاب «عقب نشيني ده هزار نفري» آورده است.

قبرس پس از گسترش قلمرو امپراتوري روم تا شرق مديترانه به دست اين دولت افتاد. بعدا جمهوري «ونيز» آن را مالك شد و آنگاه به تصرف عثماني در آمد. عثماني چهارم ژوئن 1878 قبرس را در ازاء تعهد دولت انگلستان كه در هر جنگ عثماني و روسيه از عثماني حمايت كند آن جزيره را به انگلستان واگذار كرد و اين دولت در سال 1914 (آغاز جنگ جهاني اول) قبرس را ضميمه خود ساخت. قبرس در پي يك بپاخيزي طولاني و خونين بر ضد سلطه انگلستان، در سال 1960 استقلال به دست آورد وجمهوري شد. با وجود اين، دولت انگلستان پايگاه نظامي خود در آن جزيره را حفظ كرده است. در دهه 1970 تركهاي قبرس كه در دوران سلطه عثماني به اين جزيره مهاجرت كرده بودند با كمك نظامي تركيه كه نيرو به قبرس فرستاده بود اين جزيره را تجزيه كردند كه اين مسئله در حال حل شدن است. داستان قبرس درس عبرتي است براي مللي كه در صدد تجزيه و كوچك كردن و تضعيف خود باشند، وضعيتي كه قدرتهاي بزرگتر خواهان آنند.

مهرداد اشکاني سلوکيها را از بابل اخراج کرد

در ادامه اخراج « شهر به شهر » سلوكيان ( جانشينان اسكندر مقدوني) از مشرق زمين، پنجم ژوئن سال 154 پيش از ميلاد مهرداد شاه وقت اشكاني ايران منطقه بابل ( عراق جنوب غربي امروز ) را تصرف كرد و قلمرو خود را تا آن سوي فرات گسترش داد. وي پس از فتح بابل، بدون درنگ، به تلاش براي بيرون راندن بازماندگان مقدوني ها از شرق ادامه داد.

 

تاليف چهارمقاله نظامي عروضي

كار تاليف « چهار مقاله » توسط نظامي عروضي ژوئن سال 1152 ميلادي پايان يافت. مولف با اين که در عصر سلجوقيان مي زيست، اين اثر خود را به نام حسام الدين غوري کرده بود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

زماني که حفظ نظم تهران به پالكونيك ـ ژنرال روس سپرده شده بود محمد عليشاه قاجار در پي استقرار در باغ شاه (پادگان حرّ) و بازداشت گروهي از سران كشور و تبعيد پاره اي از آنان به خراسان و اشغال نظامي سازمانهاي پست و تلگراف، از 17 خرداد 1287 هجري خورشيدي حفظ نظم تهران را به پالكونيك، ژنرال روس، و نيروي قزاق سپرد. مجاهدان مسلح مشروطيت هم در بهارستان و مجلس سنگر بندي كردند تا از نمايندگان حفاظت كنند و به اين ترتيب، شهر تهران در داخل حصار و باروي خود چهره يك منطقه نظامي را به خود گرفت. اين اقدام محمد عليشاه سقوط او را تسريع كرد.

تشكيل كميته انقلاب سرخ در گيلان 0607mirza.jpgميرزا كوچك خان ميرزا كوچك خان و همفكرانش 17 خرداد 1299 (7 ژوئن 1920) در گيلان كميته انقلاب سرخ تشكيل داده بودند. وي يك روز پيش از اين، روساي ادارات دولتي گيلان را زنداني كرده و 18 خرداد تشكيل يك دولت محلي را در رشت اعلام داشته بود. ميرزا كوچك فرزند ميرزا بزرگ رشتي كه مخالف سلطه انگليسي ها بود هنگام تاسيس كميته انقلاب گيلان 40 ساله بود.

 

 

 

پرده برداري از مجسمه فردوسي در تهران ferdowsi5.jpg

17 خرداد 1338 با برپايي مراسمي با شكوه، از مجسمه ابوالقاسم فردوسي در ميدان فردوسي شهر تهران پرده برداري شد. ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. او بسال 1020 ميلادي در توس درگذشت و ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند.

مهرماه سال 1313 کار نوسازي آرامگاه فردوسي در توس پس از شش سال به پایان رسید و بيستم این ماه طي مراسمي كم نظير با حضور رضا شاه و مستشرقين و ايرانشناسان سراسر جهان، اديبان كشور و مقامات فرهنگي و دولتي گشايش يافت. ایرانشناسان شرکت کننده در مراسم ضمن قطعنامه ای به فردوسي لقب «ميهندوسترين ايرانيان» داده شد كه عمر خود را داوطلبانه صرف خدمت به ايران، تاريخ آن و زبان پارسي كرد و تاريخ ايران (شاهنامه) را به شعر در آورد. این ساختمان در سال 1338 تعمیر و تزیینات آن افزوده شد.

مورخان متفقا «ابوالقاسم فردوسي» را تنها فرد در سراسر تاريخ بشر خوانده اند كه بدون هرگونه دریافت، همه عمر خود را صرف زنده كردن تاريخ وطنش (ايران)، خصلت هاي نيك هموطنان (ايرانيان) و زبان نياكان (زبان پارسي) و شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ميهنش كرد و به نوشته مرحوم دكتر رضا زاده شفق، شصت هزار بيت شعر گفت تا شكوه ايران باقي بماند و باعث افتخار و دلگرمي نسلهاي بعد باشد تا بدانند كه چه ميراثي گرانبها و با عظمت برايشان باقي مانده است و با همه توان بكوشند كه اين ميراث همچنان سربلند و بزرگ و عزيز باقي بماند. فردوسي براي به نظم در آوردن تاريخ ايران، اسناد فراوان خواند كه خود او گفته است:

«بسي رنج بردم بسي نامه (مكتوب و سند) خواندم ـ زگفتار تازي (اسنادي كه به زبان عربي نوشته شده بود) و از پهلواني (اسنادي كه به پارسي دوران اشكاني و ساساني بود)».

به مناسبت هزار ساله شدن فردوسي كه ايرانيان بايد هميشه مرهون زحمات، احساس و عواطف وطندوستانه او باشند يك هفته در سراسر كشور جشن گرفته شده بود، مجلس با تصویب قطنعامه از او تقدیر کرده بود و بهترين خيابان و ميدان تهران به اسم او نامگذاري شده است. در همان هفته در خيابان تخت جمشيد (طالقاني) تهران زيباترين مدرسه نوبنياد كشور به نام فردوسي نامگذاري شد كه درسالهاي 1350 و 51 در زمين اضافي آن اداره كل آموزش و پرورش تهران بنا گرديد. در شهرهاي ديگر مدارس و تالارها و خيابانها به نام فردوسي نامگذاري شد و بعدا مدارس تازه ساز و دانشگاه، كه اين قدرشناسي ها باز هم براي مردي كه گفت: چو ايران نباشد تن من مباد و ... و «همه سر به سر تن به كشتن دهيم ـ به از آن كه ايران به دشمن دهيم»، كم است.

سخنراني تاریخدانان، ادیبان و میهندوستان هرکشور درباره فردوسی ادامه دارد. در پاییز 1982 و در دانشگاه نيويورك، پروفسورمایکل باكساندال درباره شاعر ملی ما (ميهندوست بزرگ) گفته بود: فردوسي نياز جامعه زمان خود را درك كرده بود. ايرانيان يك محرّك مي خواستند و نياز بود كه احساسات ملي ايرانيان برانگيخته شود و بدون آگاهي از گذشته درخشان و عمدتا قهرماني نمي شد كه اين احساسات را كه سركوب شده بود برانگيخت. براي مثال به اين شعر او توجه كنيد كه گفت: چو فردا بلند آيدش آفتاب ... من و گرز و ميدان و افراسياب ... چنانش بكويم به گرز گران كه پولاد كوبند آهنگران. اين شعر در سفر جنگي محمود غزنوي به هندوستان اورا برانگيخت چه رسد به يك امير ايراني. اظهارات باکساندال همان وقت در بسياري از رسانه ها انتشار يافته بود.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

شكست كامل ناآرام كنندگان خوزستان

 

0607madani.jpg

دريادار دكتر احمد مدني كرماني پس از شكست كامل نا آرام كنندگان خوزستان، 17 خرداد 1358 به خواست دريادار دكتر احمد مدني كرماني استاندار وقت خورستان، همه شوراها و كميته ها و كانونها در اين استان منحل و حفظ نظم صرفا به پليس و ژاندارمري سپرده شد. در ناآرامي هاي آن سال خوزستان كه چند هفته پس از پیروزی انقلاب آغاز شده بود و از آن بوي ضد ميهني به مشام مي رسيد 23 تن كشته، شماري مجروح و 120 نفر هم دستگير شده بودند و دريادار مدني با بكارگيري واحدهاي ارتش و يك تاكتيك ماهرانه به غائله پايان داد كه خدمت چشمگيري به حفظ تماميت وطن محسوب مي شود. وی چهار روز پیش از سرکوب فتنه گران صدام حسين را متهم به ارسال اسلحه به ايران و عامل تحريك برخي عوامل درخوزستان كرده و اطمينان داده بود كه از تماميت خوزستان محافظت خواهد شد و برای تامین آرامش خاطر ملت، تعهد سپرده بود كه اگر يك وجب از خاك خوزستان از دست رود حاضر است اعدام شود. دريار دكتر مدني پس از انقلاب، در سمت وزير دفاع كابينه، تلاش بسيار براي سر و سامان دادن به نيروهاي مسلح كشور كرده بود. اين كوشش در وضعيتي صورت گرفت كه خيلي ها و هرکدام به دليلي مايل به احياي ارتش وطن نبودند. وي در اين كار موفق شد. دكتر مدني كه يك ملي گراي بنام بوده است در نخستين انتخابات رياست جمهوري ايران دوم شد و سپس به نمايندگي از زادگاه خود ــ كرمان ــ به مجلس رفت كه در همان نخستين جلسه با مشاهده وضعيت گفت: اينجا جاي من نيست و اندكي بعد از كشور خارج شد و.... دكتر مدني در فوريه 2006 در آمريکا از بيماري سرطان درگذشت. وي که سالها قبل از انقلاب به تصميم شاه که اورا مخالف خود مي پنداشت بازنشسته پيش هنگام شده بود از زمان بازنشسته شدن در دانشگاه کرمان تدريس مي کرد.

آمریکاییان و انتخابات ایران از 1997 تا ژوئن 2009

هفتم ژوئن 1997 و دو هفته پس از انتخاب محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور ايران ويليام كلينتون رئيس جمهوري وقت آمريكا گفت كه انتخاب يك ميانه رو در ايران اين اميد را به وجود آورده است كه مسئله ايران و آمريكا از بن بست خارج شود. در همين روز، «اينديك» ديپلمات آمريكايي نیز اظهار اميدواري كرده بود كه با انتخاب محمد خاتمی راه برای رفع اختلاف نظرهای دو دولت و حل مسائل في مابين هموار شود. همان شب مفسر شبکه تلویزیونی سی بی اس ضمن اشاره به این دو بیان یادآور شده بود که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور در ایران رئیس قوه مجریه است نه رئیس کشور که بتواند در امور مهم، خطوط کلی و سیاست خارجی به تنهایی تصمیم بگیرد؛ حرف آخر را رهبر کشور می زند که فرمانده کل نیروهای مسلح است و تعیین سیاست های کلی و انتصاب رئیس قوه قضایی با اوست و در مواردی می تواند رئیس جمهور را هم عزل کند.

پس از انتشار اسامی چهار نامزد انتخابات ماه جاری (خرداد 1388 = ژوئن 2009)، مقامات و شبکه های تلویزیونی آمریکا همین امیدواری را نسبت به یکی از نامزدها ابراز می دارند ولی مفسران این کشور که تجربه بیشتری دارند نظر دیگری را مطرح می کنند. سابقه نداشته است که یک شبکه تلویزیونی آمریکا مناظره 90 دقیقه ای دو نامزد ریاست جمهوری ایران را عینا و با ترجمه کامل اظهارات طرفین پخش کند که پنجشنبه شب، این کار توسط شبکه نسبتا پربیننده «سی سپن» صورت گرفت و مناظره چهارشنبه احمدی نژاد و موسوی را که از یک شبکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ضبط کرده بود پخش کرد. مخاطبان این شبکه تلویزیونی آمریکا عمدتا طبقه تحصیلکرده این کشورند. این شبکه قبلا گفته بود که در ایران همانند آمریکا و بیشتر کشورها، رئیس جمهور می تواند برای دو دوره متوالی انتخاب شود و در چنین کشورهایی تنها یک جنجال (رسوایی) بزرگ و یا شکست در سیاست خارجی ممکن است باعث نیاوردن رای برای ادامه کار در دور دوم شود.

پیش از این، گزارش هایی در آمریکا انتشار یافته بود که نشان می داد برای نخستین بار، دریافتی بازنشستگان دولتی در ایران که شمار آنان هم کم نیست از سال جاری (1388 = 2009) با متوسط مستمری بازنشستگان آمریکا برابر شده است، بیشتر ایرانیان دارای سلفون (تلفن همراه) هستند و منازل دارای تلفن به اینترنت دسترسی دارند و بسیاری از روستانشینان ایرانی دارای خودرو سواری شخصی شده اند.

«اوباما» اعتراف کرد که براندازي 28 امرداد 1332 کار آمريکا بود

 

mosaddegh-noori2-1953.jpgروابط گرم و دوستانه با روزنامه نگاران ـ این عکس تاریخی نورالدین نوری خبرنگار وقت روزنامه اطلاعات را در بهار 1332 در حال گفت و شنود با مصدق در خانه اش نشان می دهد

 

شبکه های تلویزیونی و ماشین تبلیغاتی آمریکا در سه روزی که به 15 خرداد 1388 (پنجم ژوئن 2009) ختم شد از دیدار باراک اوباما از کشور سعودی و مصر به عنوان «رسیدن به جهان اسلام» یاد کردند و بگونه ای آن را بازتاب دادند که نطق او در قاهره همه مسائل منطقه و اختلاف ف نظرهای با واشنگتن را دفعتا پایان می دهد. این تبلیغ بی سابقه، مفسران کشورهای بی طرف را بر آن داشته بود که یک بار دیگر «میدیاکراسی» آمریکا را مطرح سازند و بگویند که اوباما ساخت همین حکومت سازی رسانه هاست که به کمپانی های بزرگ خارج از حرفه ژورنالیسم تعلق دارند. به باور این مفسران، حتی یک دهم مسلمانان که شمار آنان بمراتب بیش از یک میلیارد نفر است از مفاد نطق اوباما آگاه نشدند. با نطق و تبلیغ («حرف» به دقت برنامه ریزی شده از قبل) نمی شود مسائل ـ مسائلی را که توده ها با پوست و استخوان خود لمس می کنند حل کرد و دیدار سران ربطی به مردم معمولی ندارد. به باور برخی از اصحاب نظر، اعتراف «اوباما» در نطق «از پیش تنظیم شده» خود در قاهره به اینکه حکومت مصدق با کمک آمریکا ساقط شد مهمترین قسمت نطق او بود که یک سند رسمی به دست ایرانیان داد که 56 سال در انتظار آن بودند تا مطالبه غرامت کنند. این اعتراف، همچنین به اعتبار دمکراسی خواهی آمریکا آسیب زد زیراکه دولت مصدق منتخب ملت بود و در این حقیقت تردید نیست و عوامل آمریکا در 28 امرداد 1332 یک دولت منتخب مردم را ساقط کردند. سقوط مصدق ایران را گرفتار یک رشته مشکلات ساخت که ادامه دارند زیرا که هر معضل مشکل و مسئله دیگری را بوجودآورده و بر زجرهای این ملت دائما زیر ضربه افزوده است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...