رفتن به مطلب

مهمترين رويدادهاي ايران در چنين روزي


ارسال های توصیه شده

لغو امتياز نفتي دو کمپانی آمريكايي در ايران

25 خرداد سال 1317 (15 ژوئن 1938) و پنج سال پس از تصويب تمديد قرارداد امتياز نفت انگلستان به مدت 60 سال در مجلس!، دولت وقت امتياز نفت شمال را كه قبلا به دو شركت آمريكايي داده شده بود لغو و كان لم يكن اعلام داشت. در سال 1312 كه مذاكره براي تمديد قرارداد نفت انگلستان در جريان بود، نظر به ملاحظات روابط با مسکو، نفت شمال ايران (اصطلاحا، ازحوزه قرارداد) مستثني شده بود. در آن زمان دولت مسکو با آمریکا معارضه نداشت و به باور تاریخنگاران، لغو قرارداد کمپانی های آمریکایی خواست دولت لندن بود زیراکه نمی خواست در ایران حتی رقیب انگلوساکسون داشته باشد. دوران کوتاه نافرمانی های مسلحانه در ایران برکناری سیّد ضیاء طباطبایی یزدی از نخست وزیری و دادن مقام او به قوام السلطنه و عیان شدن مداخلات خارجی در ایران (برغم کنار رفتن دولت مسکو از استعمارگری) سبب وقوع چند نافرمانی مسلحانه در ایران وقت شده بود. درحالی که سرهنگ محمدتقی خان پسیان در خراسان و میرزا کوچگ خان در گیلان با ضعف های حاکمیّت در تهران به مخالفت برخاسته بودند، 25 خرداد 1300 ساعد تنکابنی ـ افسر ارتش و پسر سپهسالار ـ تنکابن را تصرف و اعلام کرده بود که به تهران نیرو خواهد فرستاد تا وطن را نجات دهد. پنج روز بعد احسان الله مازندرانی با همین هدف چالوس و کلاردشت را تصرف کرد و در نقطه ای دیگر از مازندران، امیر مویّد سوادکوهی دست به نافرمانی مسلحانه زده بود. دولت تهران برای حل مسئله از امیر مویّد آغاز کرد و سرتیپ امیر احمدی (بعدا سپهبد) را با یک واحد قزاق به مازندران فرستاد و وی با خشونت تمام امیر موید را شکست داد و اردوگاه اورا به آتش کشید.

آموزش اجباری بزرگسالان در ایران ـ اقدام دولت درسال 1936 وزارت فرهنگ ایران (آموزش و پروش، فرهنگ و علوم، ارشاد و هنر) 25 خرداد 1315 (15 ژوئن 1936) در سراسر کشور اقدام به ایجاد کلاس درس برای آموزش بزرگسالان کرد و شرکت در این کلاسهارا (درمناطقی که کلاس دایر می شد) برای اتباع 18 تا 40 ساله که خارج از مدارس بودند اجباری اعلام داشت. این کلاسها به مدارس اکابر (بزرگسالان) شهرت یافته بود. کار مدارس بزرگسالان که در آنها روزنامه رایگان هم توزیع می شد با یک وقفه کوتاه در اوایل اشغال نظامی ایران و بویژه به سبب شیوع بیماری تیفوس از سر گرفته شد و مطلقا رایگان بود. شمار دانش آموزان دبیرستانهای شبانه دولتی (بزرگسالان) در دهه 1350 (دهه 1970 میلادی) رقم چشمگیری را تشکیل می داد. در سال 1358 (1979 ميلادي) مجلس تدوین کننده قانون اساسی جمهوری اسلامی رایگان بودن آموزش و پرورش در ایران را به صورت یک اصل ـ اصل سی ام ـ وارد این قانون کرده است. رایگان، یکنواخت و اجباری بودن تعلیمات عمومی در ایران قبلا در قانون موضوعه (پارلمانی) سال 1321 (1942 ميلادي) و سپس آیین نامه های سال 1353 (1974 ميلادي) آورده شده بود و اجرا می شد. باوجود رایگان بودن آموزش و پرورش در همه سطوح در ایران پیش از انقلاب و تاکید اصل 30 قانون اساسی جمهوري اسلامي بر این موضوع، از دهه 1990 (1370 هجری) تاسيس مدارس پولی در ايران ازسر گرفته شده است!.

مهندس علوي قربانی اثبات حمایت ایران از غرب بامداد 25 خرداد سال 1338 مهندس محمد علوي از اعضاي كميته مركزي حزب كمونيست توده اعدام شد. وي در یک محكمه نظامي تهران به اعدام محكوم شده بود. حزب توده از بهمن ماه 1327 كه در دانشگاه تهران به سوي شاه تيراندازي شد غير قانوني اعلام شده بود، اما در دوران حكومت دكتر مصدق عملا فعاليت آزاد داشت که از سال 1333 پس از كشف سازمان نظامي گسترده آن و اعدام بسياري از افسرانی که از اعضاي اين سازمان بودند، زير زميني شده بود. «تاریخ» از مهندس علوی به عنوان یکی از قربانیان جنگ سرد دو ابرقدرت وقت، سیاست ضدکمونیستی دولت واشنگتن و متابعت دولت وقت تهران از سیاست های آمریکا خوانده و نشان داده است که دولت تهران (دولت وقت) گمان می برد که در صورت قطع حمایت غرب، ساقط شود و بنابراین مرعوب و حرف شنو بود. مهندس علوي جز کمونيست بودن و پافشاری برعقيده خود جرمي مرتکب نشده بود. دولت وقت ایران با کودتای انگلیسی ـ آمریکایی آگوست 1953 (28 امرداد) برسر کار آمده بود و مشروعیّت خودرا ناشی از حمایت ایرانیان نمی دانست و چشم به واشنگتن و لندن داشت. با مرگ ناگهانی استالین، در آسیای غربی یک خلأ کوتاه مدت بوجود آمده بود زیرا که جانشینان وی نه تجربه لازم را داشتند و نه معلومات و تعصب انقلابی. همین خلأ وضعیت را در آسیای غربی تغییر داد و منطقه چهره دیگری به خود گرفت.

همكاري ايراني تبارها به توسعه ميهن نياكان «تاتا ستيل گروپ» 13 ژوئن 2005 در بمبئي اعلام كرد كه دو طرح پولادسازي بزرگ را در بندر عباس پياده خواهد كرد؛ يكي با مشاركت يك كمپاني ايراني وابسته به دولت و ديگري مستقلا، و جمع سرمايه گذاري از يك ميليارد و دويست ميليون دلار بيشتر خواهد بود. تاريخي بودن و اهميت اين خبر از آن جهت است كه آغازخوبي براي مشاركت پارسيان هند در توسعه ميهن نياكان است. گروه صنعتي تاتا يك قرن پيش توسط «جمشيدجي» پارسي معروف هند بنيادگذاري شد. جمشيدجي (تاتا) به پدر صنايع هند معروف و از پيشروان پولادسازي در جهان است. تاسيسات پولادسازي جمشيدجي در دهكده «ساكچي» هند بنا نهاده شد كه به جمشيد پور ( شهر جمشيد) تجديد نام شده است.

اين گروه همچنين به وجود آورنده تاسيسات متعدد در هند است از جمله شركت هواپيمايي هند (اراينديا)، انستيتوي علوم هند (در بنگالور)، بنگاه هيدرو الكتريك هند، هتلهاي زنجيره اي تاج و .... همين خانواده تاسيسات فرهنگي متعدد به ايران اهداء كرد از جمله دبيرستان انوشيروان دادگر را در تهران. قرار بود اين گروه باني تاسيسات صنعتي در ايران دهه 1930 شود و شركت هواپيمايي تاسيس كند كه رضا شاه (با نيت طرد نفوذ انگليسي ها از ايران) به آلمان نزديك شد و وطن ما به تحريك انگلستان به اشغال نظامي متفقين درآمد و پيشرفتهاي 16 ساله متوقف ماند.

با توجه به اين كه بسياري از مديران و موسسان كمپاني هاي الكترونيك پيشرفته در بنگالور هند (پايتخت صنايع كامپيوتري) پارسيان هند هستند، مشاركت جاري فصل تازه اي را خواهد گشود كه ايراني تبارها از سراسر گيتي به كمك يكديگر بشتابند و ميهن باستاني را تا سطحي كه سزاوار آن است بالا ببرند.

همكاري هاي ايرانيان و هنديان تازگي ندارد و كاري چند هزار ساله است. تا آغاز دهه 1340 نزديك به ربع بازرگانان تهران را هنديان تشكيل مي دادند كه به تدريج فعاليت خود را از تهران به آمريكا و كانادا منتقل كردند. موضوع معامله بزرگ نفت و گاز از جمله داد و ستد هاي تازه ايران و هند است كه در محافل غرب به دقت مطالعه و دنبال مي شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 232
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مبدا تقويم يزدگردي

تقويم نگاران ايراني روز 16 ژوئن سال 632 ميلادي را مبدا تقويم يزدگردي قراردادند تا به اين وسيله ميهندوستي خود را نشان دهند و ايرانيان امپراتوري خود در عهد ساسانيان را فراموش نكنند. اين سال، آغاز پايان امپراتوري ايرانيان به عنوان يكي از دو ابر قدرت وقت جهان بود. فراموش نكنيم كه ايرانيان بعدا (درقرون وسطا، عصر ظلمت در اروپا) از طريق انديشه، دانش و ادبيات ايرانزمين را ابر قدرت جهان كردند.

پس از برگزاري مراسم دو هزار و پانصدمين سال تاسيس دولت واحد ايران به رياست کوروش بزرگ در نيمسال 1350 هجري، مبدأ تقويم ايران به همان زمان کوروش بازگشت داده شد که درجريان انقلاب 1357 بار ديگر، سال هجري خورشيدي تقويم رسمي ايران شد.

يعقوب ليث و دستور مهم ميهني او پس از تصرف كرمان؛ رسميت يافتن دوباره پارسي ي

عقوب ليث صفار، قهرمان ملي ايرانيان كه تصميم به پايان دادن به حكومت عرب بر ميهن گرفته بود 16 ژوئن سال 868 ميلادي شهر كرمان را آزاد كرد.

در كرمان بود كه يعقوب دستور اكيد داد به زباني كه او نمي فهمد (عربي)، مكاتبه نكنند. از زمان افتادن ايران به دست عرب، تا آن روز مكاتبات اداري به زبان عربي صورت مي گرفت. با صدور دستور اكيد يعقوب ليث بود كه «پارسي» بار ديگر زبان رسمي ايرانيان شد و رونق گرفت. يعقوب بود كه خواست براي حروفي كه در عربي نيست و در فارسي تلفظ مي شود، جانشين بيابند تا خط الرسم تكميل شود و سالها طول كشيد تا اديبان با هم به توافق رسيدند كه «پ، چ، ژ، گ» را با افزودن نقطه و سركش بر حروف عربي مشابه، به وجود آورند تا تركيب حروف تغيير نكند و مقرر داشتند كه از بكار بردن حروف خاص زبان عربي از جمله «ص، ض، ط، ظ، ث، ح، ع و ء » در واژه ها و اسامي فارسي خودداري شود. تكميل اين تغييرات هشتاد سال وقت گرفت و اين اصلاحات حروف و تبديل واژه ها در سال 950 ميلادي به پايان رسيد و خط الرسم فارسي امروز به دست آمد. بايد دانست كه ايرانيان تنها مسلمانان آن زمان بودند كه زبان ملي خود را از دست ندادند. مي دانيم كه ايرانيان ساكن «فرارود» و خراسان خاوري (افغانستان شمالي امروز) كه تاجيك خوانده مي شوند «پارسي» را از دست نداده بودند و گروهي از آنان با افتخار تمام خود را پارسيوان = پارسيبان مي ناميدند.

يعقوب كه پرچم استقلال طلبي را در سيستان برافراشته بود در سال 862 ميلادي هرات و سال بعد سراسر شمال شرقي ايران و تا كابل را از دست عمال خليفه بغداد بيرون آورده بود. يعقوب پس از آزاد كردن كرمان، با همان هدف، فارس و خوزستان را پس گرفت و با خليفه عباسي مستقيماً وارد جنگ شد، ولي اندكي پس از رد پيشنهاد صلح خليفه در سال 878 ميلادي‏، در خوزستان از بيماري قولنج درگذشت، همانجا مدفون شد و برادرش «عمرو» بر جاي او نشست و مصلحت در آن ديد كه با خليفه از در آشتي درآيد و خليفه هم حكومت وي را بر فارس، اصفهان، كرمان، سيستان، مكران (بلوچستان)، سند (ايالت جنوبي پاكستان امروز به مركزيت شهر كراچي) و بخش هايي از خراسان به رسميت شناخت.

مخالفت جدي با رئيس الوزرايي قوام السلطنه

0616tonkaboni.jpgساعد تنكابني دو هفته پس از تعيين قوام السلطنه به جاي سيد ضياء طباطبايي به عنوان رئيس الوزراء که در خرداد 1300 خورشيدي انجام شد ، دامنه مخالفت با اين انتصاب به مازندران و گيلان كشانده شد و ساعد پسر سپهسالار تنكابني وي را عامل حارجي اعلام كرد و در تنكابن دست به قيام مسلحانه زد و به جمع آوري نيرو براي حمله به تهران پرداخت. پيش از ساعد ، در خراسان كلنل محمد تقي خان پسيان دست به مخالفت با قوام السلطنه زده بود و انگلستان را عامل همه مشكلات و بدبختي هاي ايران خوانده و گفته بود که انتصاب قوام السلطنه هم به اراده آن دولت استعمارگر انجام شده است و در برابر سلطه انگلستان بايد ايستادگي شود.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

گوشت گوسفند، هرکيلوگرم 26 ريال ـ ماجرای اختلاف نظر قصاب ها و شهردار تهران

nosratullah-amini.jpg

نصرت الله امینی در اواخر عمر 24 خرداد سال 1332 ( ژوئن 1953 ميلادي) دكتر مصدق نخست وزير وقت نرخ گوشت گوسفند را در تهران كيلوگرمي 26 ريال تعيين و اعلام كرد. مداخله نخست وزير زماني آغاز شد كه مذاكرات شهردار با قصابها به بن بست رسيده بود و شهردار تصميم داشت در خيابانها دکه بگذارد و رفتگران شهرداري را به فروش گوشت بگمارد.

معارضه شهرداري با توزيع كنندگان گوشت (عمده فروشها) بود كه 19 خرداد به اوج خود رسيده بود. در اين روز نصرت الله اميني شهردار وقت (که در سال 1388 فوت شد و در ماههای نخست پس از انقلاب استاندار فارس بود) به عمده فروشها اخطار كرده بود كه اگر بخواهند بيش از اين بازي درآورند، شهرداري خود مستقيما به توزيع گوشت ميان قصابي ها اقدام خواهد كرد و چنانچه بعضي قصابها اخلال كنند؛ در هر كوچه و خيابان دكه نصب خواهد كرد و به فروش گوشت مشغول خواهد شد.

دعوا بر سر اين بود كه شهرداري نرخ گوشت را هر كيلو گرم 26 قران تعيين كرده بود و قصابهاي عمده فروش مدعي بودند كه با اين نرخ برايشان سودي حاصل نمي شود زيرا بايد گوشت را هر كيلو گرم 24 قران به قصابهاي خرده فروش بدهند و با پولي كه به چوبدار براي خريد گوسفند مي دهند، بيش از پنج شاهي (يك چهارم يك قران) در هر كيلو برايشان نمي ماند و شهردار مي گفت كه در شرایطی که استعمار لندن به وطن تحمیل کرده همين سود كافي است.

19 خرداد كه اين مرافعه به اوج شدت رسيده بود، شهردار براي اجراي اخطار خود جمعي از سپورها را لباس سفيد پوشاند و آماده فروش گوشت در دكه ها كرد و از طرفي هم دست به خريد گوسفند از چوبدار ها زد كه عمده فروشها با مشاهده سپورهاي سفيدپوش جا خوردند، 24 خرداد دولت مداخله و نرخ گوشت را تعیین و اعلام کرد کرد و دست اندرکاران توزیع آن خواست رئیس دولت را پذیرفتند. اقدام دیگر امینی از این دست، جمع کردن دکه های فروش مطبوعات بود که قبلا اجازه داده شده بود به صورت میز (غیر مسقف) به کار ادامه دهند. این میزها بعدا کیوسک شده و به صورت یک دکان کوچک برای فروش هرگونه جنس درآمده و قیافه نسبتا زشتی هم به شهر داده بودند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نامه امپراتور چین به قباد ساسانی

طبق کرونولوژی تاریخ چین باستان، امپراتور وقت چین در سال 520 میلادی نامه ای مفصل و اندرزگونه برای قباد ساسانی شاه وقت ایران فرستاد. محاسبات تقویمی، تاریخ انشاء این نامه را 17 ژوئن آن سال تعیین کرده است. این نامه که متن آن در تاریخ چین آورده شده است توسط هیاتی بریاست یک وزیر پیشین به تیسفون ارسال شده بود و قباد ساسانی آن را پنج ماه بعد و زمانی که خودرا برای سرکوبی شورش گرجی ها آماده می کرد دریافت داشت. در این پیام، امپراتور چین از کاهش حجم مبالات تجاری دو کشور که قبلا چشمگیر بود گله کرده و نوشته بود که گسترش تجارت میان دو کشور هردورا غنی و اتحاد فی مابین، دشمنان را از اندیشه تعرض بازخواهد داشت. امپراتور قول داده بود ـ اگر قباد تقاضا کند ـ به مساعی ایران در بازداری اقوام آلتائیک و هون از رخنه به قلمرو ایران (در منطقه فرارود) کمک خواهد کرد.

روایت است که قباد درباره لشکرکشی به منطقه ساحلی دریای سیاه در قفقاز با فرستاده امپراتور چین مشورت کرده و سپس ژنرال پیروز مهران و ژنرال نرسی را مامور این کار کرده بود که به درگیری با روم انجامید و رومیان شکست خوردند و حاضر به پرداخت غرامت شدند. رومیان محرّک شورش گرجیان بودند.

 

قتل عام كرماني ها و خارج ساختن 20 هزار جفت چشم از مردان اين شهر

0617%5B2%5D.jpg

قسمتي از ارگ (دژ) بم كه در عهد ساسانيان ساخته شده است. از آنجا كه محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه به طور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار [در آن زمان هنوز تاجگذاري نكرده بود كه او را «شاه» خطاب كنند] پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلاف نظر است. از روايتهايي كه به دست داده شده است چنين بر مي آيد كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17 ژوئن در سال 1794 ميلادي روي داده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشي گري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مي يافت و به همراه آن منشور حقوق بشر . ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود. در آمريكا، سه سال از تصويب اصلاحيه هاي قانون اساسي اين فدراسيون كه به « بيل آو رايتز » معروفند و حقوق انسان ازجمله حق حمل اسلحه را تضمين كرده اند مي گذشت. در آلمان؛ فردريك شيلر Schiller آموزش زيبايي هنرهاي انساني و زيبايي شناسي را توصيه مي كرد. در اروپا بردگي لغو و مقررات تثبيت قيمتها به اجرا در مي آمد و ....

نظر به اين كه حكومت ايران ار آن پس تاسال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتا رجال عهد قاجار بر سر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد آن طور كه بايد ، توجه نشد. اگر چنين فاجعه يي در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقويم هاي عمومي ذكر مي كردند ، هر سال ياد آور مي شدند و دست كم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام مي شد و ....

كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق مي ورزيد به لطفعلي خان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات و حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود. شهر از ماه دسامبر تحت محاصره سپاه قاجار قرار گرفته بود و مقاومت مي كرد. بيشتر مورخان تأييد نكرده اند كه سقوط كرمان در نتيجه خيانت يك دروازه بان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه كرماني ها به شخص لطفعلي خان بود كه مردي به غايت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. به علاوه كمكهاي كريم خان، سر سلسله زند به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلي خان كه خود را روز بعد به «بم» رساند شهر تصرف شد و خان قاجار دستور بيرون آوردن چشمان 20 هزار مردكرماني و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در بم دستـگير شده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهيم خان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده بود. كـرمان سالها بعد، دوبـاره سازي شد. پاره اي از نـوشته هاي پيش از ميلاد كـرمان را «بـوتيا Botia» و «كرمانيا» هم نوشته اند، ولي در نوشته هاي Ptolemaeus جغرافي دان و فضاشناسي كه صدسال زودتر از حكمراني اردشير اول مي زيست «كرمان» خوانده شده است. در پاره اي نوشته هاي بعد از ساسانيان از آن «به دسير يا به دشير Behdesir» هم ياد شده است. عنوان كرمان (آثار باستاني يافت شده در شهداد) همان تمدن ايلام در شرق ايران بوده است.

 

0617%5B1%5D.jpg

 

ارگ بم كه لطفعلي خان زند پس از شكسته شدن محاصره كرمان به آنجا پناه برد، ولي حاكم بم او را به خان قاجار تحويل داد كه نخست وي را كور كرد و سپس به قتل رسانيد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تعطيل بازار و اجتماع در بهارستان

27 خرداد سال 1287 هجري خورشيدي بازار تهران به نام مخالفت با استبداد محمدعلي شاه قاجار تعطيل كرد و مردم در بهارستان جمع شدند . اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.

 

فرماندار كمونيست تهران

eskanderi-abbas.jpg

عباس اسکندري

 

بيست و هفتم خرداد 1325 تهران داراي يك فرماندار كمونيست شد. در اين روز عباس اسكندري ناشر روزنامه «سياست» و از سران و موسسان حزب توده ايران كه بعدا هم نماينده مجلس شد به سمت فرماندار پايتخت تعيين گرديد. يك ماه پس از اين انتصاب، حزب توده اعلام كرد كه با حزب ايران ائتلاف كرده است.

 

fakhraraee-naser.jpg

ناصر فخرآرايي

 

حزب توده در بهمن سال 1327 و پس از ماجراي تيراندازي به سوي شاه در دانشگاه تهران غيرقانوني اعلام شد. ناصر فخرآرايي که به سوي شاه تيراندازي کرده بود همانجا کشته شد. از جيب او کارت خبرنگار ـ عکاس روزنامه پرچم اسلام به دست آمد. با کشته شدن ناصر، انگيزه تيراندازي به سوي شاه در پرده ابهام باقي ماند. در اين زمينه بعدا شايعات متعدد رواج يافت.

حزب توده که در دوران حکومت مصدق بارديگر دست به فعالیت علنی زده بود پس از براندازی 28 امرداد 1332 و بویژه درپی کشف سازمان نظامی آن حزب در سال بعد و اعدام بسیاری از افسران عضو به فعالیت زیرزمینی پرداخت و در اروپا یک رادیو بکار انداخت. این حزب در انقلاب 1357 فعالانه شرکت کرد. تاریخنگاران این حزب را محرّک اعتصاب 62 روزه مطبوعات در سال انقلاب نوشته اند. به فعالیت های حزب توده در بهمن ماه 1361 (دوران نخست وزیری میرحسین موسوی) پایان داده شد و از آن پس حرکت موثر دیگری از این حزب ـ حزبی که دولت آمریکارا سه دهه در نگرانی فرو برده بود ـ دیده نشده است

kermit-roosevelt2.jpgKermit Roosevelt

 

 

. آمريکا عمدتا به اين سبب در براندازي 28 امرداد شرکت جست که گزارش هاي مربوط به قدرت يابي حزب توده آن را نگران ساخته بود. کرميت روزولت رئيس ايستگاه اطلاعاتي آمريکا (سيا) در خاورميانه مامور شده بود که با کمک دستگاه جاسوسي و عوامل داخلي انگلستان دولت مصدق را براندازد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آغاز آخرين جنگ ايران و روم در زمان اردشير يکم

18 ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. آغاز این جنگ از كاپادوكيه (Capadocia=Kapadokya تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزگ) بود و در طول جنگ، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساساني) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت. اردشیر یکم قبلا هم با امپراتوری روم وارد جنگ شده بود زیرا که رومیان در اواخر دوران سلطنت اردوان پنجم (اشکانی)، از اختلافات داخلی ایرانیان سوء استفاده کرده و در آناتولی (ترکیه امروز) و سوریه دست به پیشروی نظامی زده بودند. جنگهای اردشیر یکم با هدف اخراج رومیان از مشرق زمین که از سال 230 میلادی آغاز شده بود سبب شده بود که الکساندر سه وروس Alexander Severus امپراتور وقت روم به شرق مدیترانه آید و در آنتیوک مستقر شود. باوجود این، در جنگی که از کاپادوکیه آغاز شد اردشیر قاطعانه پیروز شد و سه وروس پس از این شکست به اروپا بازگشت. اردشیر یکم در آخرین جنگ خود با رومیان با استفاده از یک تاکتیک تازه و گسترش دادن منطقه جنگ، واحدهای ارتش روم را مجبور به جنگیدن در سه جبهه کرده و درهم کوبیده بود.

مورخان درباره پیروزهای نظامی در این دوره نوشته اند: "ناسیونالیسم توفنده ایرانی برنده جنگهای عهد ساسانیان بود، نه شاه وقت و ارتش به تنهایی".

به نام نجات مشروطيت، حركت مسلحانه به سوي تهران

سردار اسعد به نام نجات مشروطيت از دست محمدعلي شاه قاجار 18ژوئن1309 (28 خرداد 1288 خورشيدي) با بيش از هزار سوار بختياري كه يك قبضه توب پشتيبان اين نيرو بود از اصفهان به سوي تهران به حركت در آمد.

سواران سردار اسعد در عليشاه عوض (شهريار) به داوطلبان گيلان و مازندران پيوستند و تهران را مورد حمله نظامي قرار دادند. اين نيرو با كمك ساير مجاهدان راه مشروطيت و نيز هواداران مسلح مشروطيت در داخل شهر، بعدا واحدهاي قزاق را شكست دادند. پس از اين شكست بود كه محمد علي شاه به ساختمان تابستاني سفارت روسيه پناهنده و از ايران تبعيد شد و پسر خردسالش را برجاي او نشاندند.

تظاهرات مردم معمولي بر ضد استبداد محمدعلي شاه از يك سال پيش از حركت سردار اسعد به سوي تهران و از اواخر خرداد سال 1287 هجري خورشيدي آغازشده بود. 28 خرداد آن سال بازار تهران به نام مخالفت با استبداد شاه تعطيل كرده بود و مردم در بهارستان جمع شده بودند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.

(مشروح اين رويدادها در زمان خود در اين سايت آمده است).

سالروز درگذشت ابوعلي سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران

0618sina.jpg

 

بوعلي سينا كه اروپاييان نام وي را Avicenna تلفظ مي كنند و او را Great Master of Medicine مي خوانند 18 ژوئن سال 1037 ميلادي در شهر همدان وفات يافت. بوعلي بود كه براي نخستين بار علائم بيماري ها را به دست داد.

بوعلي سينا بر همه علوم و فنون و ادبيات زمان خود تسلط داشت، به گونه يي كه مولفان تاريخ علوم، ميزان دانش او را برابر با يك دائرةالمعارف يا Encyclopedia ذكر كرده اند. وي كه در نزديكي بخارا ـ از شهرهاي خراسان بزرگتر و مركز ادبيات و فرهنگ پارسي ـ به دنيا آمده بود، به نوشته روزنگار جهان به زبان انگليسي (صفحه 338) در 16 سالگي يك دانشمند تمام عيار بود. بوعلي سينا در عين حال يك فيلسوف، اديب و دولتمرد بود. وي بيشتر سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان گذرانيده بود.

بوعلي در دانش پزشكي كتابي تحت عنوان «قانون در طب» نوشت كه تا پايان قرن 19 كتاب درسي دانشكده هاي پزشكي اروپا بود.

در اين كتاب، ابن سينا براي نخستين بار علائم بيماري ها از جمله تغييرات نبض، اسهال، تغيير رنگ زبان و ... را شرح داده است و هنوز تا به امروز هر استاد و پزشك كه كتاب Symptoms تاليف كرده از بوعلي سينا به عنوان پدر تشخيص بيماري ها از روي علائم و زنگ خطرهاي آنها به نيكي و احترام ياد كرده و از ايران به عنوان كشوري كه چنين فرزندي برومند، افتخارآميز و سودمند را به جهانيان عرضه داشته قدرداني به عمل آورده است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

روزي كه قزوين به دست يك سرهنگ روس افتاد

يك سرهنگ روس وفادار به رژيم سلطنتي كه با واحد خود عازم باكو براي جنگ با بلشويكها بود 28 خرداد 1297 (18 ژوئن 1918) در سر راهش، شهر قزوين را تصرف كرد!!. دولت وقت ايران از نظر نظامي آن چنان ضعيف بود كه از عهده اين افسر ياغي روس و نهصد سرباز او هم برنيامد.

پس از انقلاب بلشويكي روسيه و خروج اين كشور از جنگ جهاني اول و لغو امتيازات روسيه در ايران از سوي لنين، برخي از افسران روس كه قبلا براي جنگ با عثماني وارد ايران شده بودند مطيع كمونيستها نشده و به مخالفان آنها پيوسته بودند كه اصطلاحا سفيدها (در برابر واژه سرخها) خوانده مي شدند و افسري كه قزوين را گرفت يكي از همين سفيدها بود.

تغيير كلاه براي بار دوم!

در بخشنامه تازه اخطار شده بود كه عدم رعايت دستور موجب انتظار خدمت كارمند خواهد شد.

28 خرداد 1314 براي دومين بار از زمان روي كار آمدن دودمان پهلوي كلاه كارمندان عوض شد. طبق بخشنامه اي كه در اين روز در ايران به ادارات دولتي و سازمانهاي ديگر ابلاغ شد از آن پس كارمندان دولت و مرداني كه به سازمانهاي دولتي مراجعه مي كردند بايد كلاه شاپو (تمام لبه) برسر مي گذاشتند. قبلا دستور داده شده بود كه از كلاه پهلوي (كلاه يك لبه = كلاهي كه داراي لبه در قسمت جلو است ــ مشابه كلاه نظاميان فرانسوي) استفاده شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سرآغاز نفود انگلستان در ايران كه ايرانيان خاطرات بسياري بدي از آن دارند

 

robert-sherli.jpg

تصوير «رابرت شرلي» كه دستاري به سبك قزلباش بر سر نهاده است!

 

رابرت و آنتوني شرلي (دو برادر انگليسي) 19 ژوئن سال 1598 ميلادي (29 خرداد در 411 سال پيش) در شهر قزوين ـ پايتخت وقت ايران ـ با شاه عباس يکم ديدار كردند كه به نوشته مورخان، با اين ديدار نفوذ و سپس مداخله انگستان در امور ايران آغاز شد كه ايرانيان خاطرات بسياري بدي از آن دارند. اين دو برادر همراه با چند انگليسي ديگر سيزدهم ژوئن وارد قزوين شده و درخواست ملاقات با شاه عباس را كرده بودند كه پس از شش روز انتظار به آن موفق شدند.

ميانجي گري در تنظيم قرارداد تركمنچاي به سود روسيه، جدا كردن افغانستان و به ويژه هرات و مناطق تاجیک نشین از ايران، سلطه بر خليج فارس، امضاي قرارداد سال 1907 سن پترزبورگ با روسيه و تقسيم وطن ما ميان آن دو دولت (طرفين قرارداد) و تاسيس واحد نظامي انگليسي «اس.پي.آر.» در منطقه نفوذ انگلستان در ايران، تحميل قراردادهاي متعدد و گرفتن امتيازهاي فراوان از جمله نفت و نشر اسكناس، آوردن و بردن دولتها و خريدن بسياري از مقامات، رجال و ناشران روزنامه ها با دادن پول و وعده و حمايت؛ چند نمونه از مداخلات انگلستان در ايران از دهه سوم قرن نوزدهم بوده است که اعمال این سیاست اینک بوسیله بی بی سی و به باور لاروش ـ رئیس حزب فدرالیست آمریکا ـ از طریق تلقین و دادن خط به سران واشنگتن و اتحادیه اروپا و شیوخ عرب ادامه دارد.

انگلستان با هدفهاي استعماري، پيش از شاه عباس یکم هم درصدد نفوذ درايران بر آمده بود، ولي موفق نشده بود. شاه عباس يکم كه قصد عقب راندن عثماني را از مرزهاي غربي ايران و اخراج پرتغالي ها را از خليج فارس و نيز تاسيس يك ارتش ملي و مدرن و خلاص كردن دولت از دست قزلباش (قشون ايلات و عشاير) را داشت در ژوئن 1598 از پيشنهادهاي برادران شرلي استقبال كرده بود.

353 سال بعد در همان روز (19 ژوئن = 29 خرداد)، ايرانيان در يك مورد موفق به نجات خود از دست انگلستان شدند. در اين روز (29 خرداد) در سال 1330خلع يد از انگلستان در نفت ايران بعمل آمد و يک روز بعد (سي ام خرداد 1330) دكتر محمد مصدق رئيس دولت گزارش آن را به مجلس داد و پايان يك تجاوز استعماري دهها ساله به حقوق ايرانيان را اعلام داشت و خواست كه گزارش تصويب شود. اين گزارش تنها با مخالفت يك نماينده به تصويب رسيد.

از تحولات دهه يکم قرن 21 در عراق و افغانستان چنين بر مي آيد که انگليسي ها در قبال منطقه ما، هنوز در همان انديشه هاي سابق خود هستند. در مارس 2003 در حمله نظامي به عراق مشاركت كردند، اما تنها در منطقه بصره مستقر شدند كه نبض منطقه نفت است و تحریک بر ضد ایران. مشارکت در استقرار نظامي در افغانستان هم دنباله همان سياست هاي قديمي لندن است. استقرار غرب (ناتو) در افغانستان که در قلب منافع چين، هند، ايران و روسيه قراردارد دورنماي تاريکي را نشان مي دهد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ایجاد نیروی هوایی ایران ـ چگونگی ایجاد اين نيرو و نیروی دریایی نوين ایران

دولت وقت ايران، با هدف دفاع از آسمان وطن 29 خرداد 1303 (19 ژوئن 1924ميلادي) ده افسر جوان (وابسته به نيروي زميني) را براي فراگرفتن فنون خلباني در آموزشگاههاي شوروي روانه مسكو كرد. در بازگشت اين عده به وطن، نيروي هوايي ايران با آرم «بلند آسمان جايگاه من است» به وجود آمد و آسمان ايران داراي دفاع شد. نخستین هواپیمای نیروی هوایی ایران پنجم اسفند 1304 در آسمان شهر تهران ظاهر شد و نمایش پرواز داد. تهرانی ها برای تماشای آن به پشت بامها رفته بودند. اين نيرو در شهريور 1320 بدون توجه به بخشنامه سرلشكر نخجوان كه خود افسر نيروي هوايي بود، تا آخرين قطره بنزين از آسمان كشور دفاع كرد و براي خود تاريخ ساخت.

دولت ایران در دهه 1930 هم مخفیانه گروهی از افسران نیروی زمینی وطن را به ایتالیا فرستاده بود تا فنون نیروی دریایی فراگیرند. این افسران سپس با ناوهایی که از ایتالیای موسولینی خریداری شده بود از طریق دماغه امید نیک (جنوب آفریقا) به گونه ای که انگلیسی متوجه نشوند که آبراه سوئز را در کنترل داشتند خودرا به آبهای خلیج فارس رسانیدند و پایگاههای نیروهای انگلیسی را در چند نقطه ازجمله «باسعیدو» درهم کوبیدند و برچیدند. همین امر باعث ایجاد کینه در دل انگلیسی ها شد و در شهریور 1320 با توسل به خدعه، با کشتن بسیاری از افسران و غرق و یا تصرف کشتی ها این ناوگان را عملا منحل کردند.

كنار ه گيري سرتيپ مجللي ژنرال هوادار دكتر مصدق از رياست شهرباني (پليس) 29 خرداد 1358، چهار ماه و چند روز پس از پيروزي انقلاب، سرتيپ مجللي كه در زمان حكومت مصدق در خدمت او و از هوادارانش بود از سمت خود به عنوان رئيس شهرباني ايران كناره گيري كرد. وي كه پس از براندازي 28 مرداد، به دليل هواداري از دكتر مصدق گرفتار دشواري ها متعدد شده شود، نخستين رئيس شهرباني (پليس همه کشور) دولت انقلاب بود.

درهمين روز دكتر سنجابي رئيس وقت جبهه ملي ايران فاش ساخت كه كوششهايي براي منزوي ساختن تدريجي اين جبهه درجريان است.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سالروز درگذشت دكترعلی شریعتی

 

shariati-ali1977.jpg

علي شريعتي 19 جون 1977 علی شریعتی جامعه شناس دینی، مدرس دانشگاه مشهد و سخنران حسینیه ارشاد در ساوت همتون انگلستان دچار یک عارضه ناگهانی شد و درگذشت. وی که در مزینان خراسان (سبزوار) به دنیا آمده بود از آغار کار، معلمی را پیشه خود ساخته بود. از ورود او به انگلستان بیش از سه هفته نگذشته بود که درگذشت و این درگذشت ناگهانی شایعه های متعدد به دنبال داشته است. علی شریعتی که در مدرسه عالی تربیت معلم و دانشگاه مشهد تحصیل کرده بود به تحصیلات خود در فرانسه ادامه بود. او که در چارچوب جنبش مقاومت و جنبش آزادی ایران با حکومت شاه مبارزه می کرد چندبار بازداشت شده بود. شریعتی در فرانسه نیز یک بار به اتهام حمایت در صحنه از پاتریس لومومبا و استقلال الجزایر زندانی شده بود. علی شرعتی که مطالعات فراوان در تاریخ مذاهب داشت و در این زمینه صاحب نظر بود و تالیف دارد پس از تاسیس حسینیه ارشاد در آنجا سخنرانی می کرد. پس از پیروزی انقلاب و در زمان دولت موقت مهدی بازرگان خیابان کوروش کبیر را به نام او تغییر اسم دادند!.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

توطئه هاي مرگبار شاهزاده خانم صفوي ، پريخان خانم!

سال 1576 و بخشي از سال 1577 ميلادي، كاخ سلطنتي قزوين (پايتخت وقت ايران) به صورت لانه توطئه هاي مرگبار يك شاهزاده خانم صفوي به نام «پريخان خانم» در آمده بود كه طبق برخي روايات، پدرش شاه طهماسب را هم در 1576 مسموم كرده بود. همين پريخان خانم كه زني جاه طلب بود به حيدر ميرزا برادر خود كه برجاي پدر، شاه طهماسب، نشسته بود تنها يك روز امكان سلطنت داد و در شب او را مسموم كرد تا شاه بعدي، فرد مورد نظر او باشد. پس از مرگ حيدر ميرزا، اسماعيل ميرزا پسر ديگر شاه طهماسب را كه به دستور پدر به زندان افكنده شده بود آوردند و به نام شاه اسماعيل دوم بر تخت نشاندند. چون ابراهيم ميرزا عموي اسماعيل و پريخان خانم (پسر شاه اسماعيل اول) كه از شاعري و هنرهم بهره داشت مخالف اين انتصاب بود، طبق توطئه پريخان خانم و تاييد شاه اسماعيل دوم 20 ژوئن 1576 كشته شد. قتل ابراهيم ميرزا كه زماني حاكم خراسان بود و در هرات مي نشست، خراساني ها را خشمگين ساخت. اسماعيل دوم كه تعادل رواني نداشت كمر به قتل شاهزادگان صفوي كه قلبا او را قبول نداشتند بست و پريخان خانم در اين برنامه قرار گرقت و از ميان برده شد. پادشاهي اسماعيل دوم نيز به دو سال نرسيد و از ميان رفت.

داستان وعده سر خرمن انتقال آب رودخانه هاي دور دست با لوله به کرمان از محل درآمد نفت

بحث جلسه 26 خرداد سال 1330 مجلس شوراي ملي از هر لحاظ شنيدني است كه در پي انتقاد «صدر ميرحسيني» نماينده كرمان بالا گرفت. وي گفت: در باره كشاورزي كرمان دو سال است كه حرف بدون عمل مي زنيم. كشاورزي كرمان دچار بي آبي و پسته اش گرفتار آفت شده است. خيلي كشورها مثل كرمان بي آبند، ولي در آنجا دانش تازه كمك كرده و مسئله ندارند. آنان راه زراعت با آب كم را حل كرده اند. من نمي دانم اين سفارتخانه هاي ما با اين همه مستشار اقتصاد، كشاورزي و فرهنگ براي حل مسئله چه كرده اند. كار آنها اين بايد باشد كه تجربه ديگران و كشور محل ماموريت خود را به ما منتقل كنند. از روشها و محصولات تازه خبر دهند، بذر بفرستند و .... سفارتخانه كه ميهمانخانه نيست؛ هدر دادن پول مردم (با تامين هزينه هاي آنها) بدترين گناه است. بعضي مقامات دولتي مي گويند كه صبر كنيد، وقتي كه نفتمان را خودمان بفروش برسانيم با پولش آب رودخانه هاي دور دست را با لوله به كرمان مي آوريم كه از نظر من وعده سر خرمن است. اين حرفها به گوش كشاورز كرماني نمي رود. كار ما شده است تبليغ توخالي؛ با اين كه دولت ملي روي كار آمده راديو ما هنوز هم وسيله تبليغ است و «حرف (وعده غير عملي)» تبليغ مي كند، فقط حرف، و همين است كه مردم مي گويند راديو دروغ مي گويد. از من رساندن درد دل كشاورزان كرمان به گوش شما بود. خودتان و دولت بايد پاسخگو باشيد. اگر به جيرفت برسيد كشور را از محصولات كشاورزي بي نياز مي كند، آنجا زرخيز است، هندوستان ايران است، فقط دلسوز مي خواهد و ....

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 4
لینک به دیدگاه

روزی که شاپور دوم زمام امور ايران را به دست گرفت و مسائل را حل کرد

0621shapoor2th.jpg

مجسمه فلزي شاپور دوم (ساخت دوران معاصر)

شاپور دوم (ذوالاكتاف) از دودمان ساسانيان كه 17 ساله شده بود از آخرين روز بهار سال 326 میلادی (21 ژوئن = 31 خرداد)، خود به عنوان شاه رسما زمام امور ايران را به دست گرفت. وي تنها رئيس كشور بود كه پيش از تولد اين عنوان را به دست آورده بود و بنابراين، طول پادشاهي اش بيش از عمر او به حساب آورده شده است!. شاپور دوم پسر «آذرنرسي» در سال 309 متولد و در سال 379 ميلادي درگذشت. اين شاه ساساني هنگامي امور سلطنت را، خود به دست گرفت كه ضعف نايب السلطنه موجب شده بود كه اعراب مهاجر از جزيرةالعرب به بحرين و سواحل غربي خليج فارس ايجاد ناامني كرده، همچنين برخي از بزرگان داخلي وارد مبارزه قدرت با يكديگر شده، امپراتور روم در ايالت هاي مرزي و منطقه خودمختار ارمنستان به تحريك پرداخته و نيز دسته اي از هون ها در منطقه فرارود (که جغرافیون آمریکایی عنوان «آسياي ميانه» برآن نهاده اند!) بناي دست اندازي به قلمرو ايران را گذارده بودند. شاپور دوم پس از بدست گرفتن قدرت همه اين دشواري ها را برطرف ساخت. امپراتور روم در جنگ با ايران كشته شد، هون ها عقب رانده شدند که دسته ای آز آنان عزم اروپا کردند (آن دسته از قرقیزها که دارای موی قرمز و چشمان سبز و آبی اند باقیمانده هون ها هستند)، عرب ها به ريسمان كشيده شدند، قلمرو ميهن وسعت يافت و بر آباداني آن و رفاه مردم افزوده شد.

 

shapoor2-zulaktaf.jpg

باقیمانده یک سنگ - تراشيده شاپور دوم

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 4
لینک به دیدگاه

خلع يد از انگلستان در نفت ايران که سر آغاز يك مبارزه جهاني بر ضد استعمار شد

 

0621%5B1%5D.jpg

 

مصدق بر دوش مردم در اين روز در سال 1951،سه ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران كه از آغاز قرن بيستم توسط شركت نفت انگلستان (بريتيش پتروليوم ـ بی پی) عملا به يغما مي رفت، پالايشگاه آبادان به دست مالك اصلي آن، ملت ايران، افتاد و يكي از ديوارهاي استعمار غرب فروريخت. گزارش

«خلع يد» از پالايشگاه آبادان آخر وقت سي ام خرداد 1330 به تصويب مجلس ايران رسيده بود كه در عين حال، راي اعتماد مجدد به دولت دكتر محمد مصدق تلقي شد. پالایشگاه آبادان در آن زمان و در نوع خود، بزرگترين پالايشگاه نفت در جهان بود. اداره این پالایشگاه از 31 خرداد آن سال در دست شركت ملي جديد التاسيس نفت ايران (امروز: وزارت نفت) قرار گرفت. سابقا وطن ما صادركننده فرآورده هاي نفتي بود، و امروزه باوجوداينكه از صادركنندگان عمده نفت خام است، هر سال ميلياردها دلار بنزين از خارج وارد مي كند؛ چرا؟.

دادگاه بين المللي لاهه پنجم ژوئيه (دو هفته بعد) بر ضد ايران كه از انگليسي ها خلع يد كرده بود راي داد! و شش روز بعد، ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا ديپلمات سيار اين كشور «آورل هريمن» را به تهران فرستاد تا براي مسئله نفت، راه حل مسالمت آميز و مرضي الطرفين پيدا كند. در اين ميان، در تهران و ساير شهرها به حمايت از دولت دكتر مصدق تظاهرات خياباني روزانه و متعدد روي مي داد.

ششم آگوست (15 امرداد) همين سال دولت انگلستان كه موفق نشده بود اراده ملت ايران را درهم شكند به حيله، راه مذاكره را پذيرفت. ولي اول اكتبر (9 مهر 1330) شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن پنج دولت فاتح جنگ جهاني دوم حق رد (وتو) دارند به اين بهانه كه مسئله نفت ايران مي تواند صلح جهان! را به مخاطره اندازد تمايل خود را به بررسي مسئله اعلام داشت.

هشتم آگوست 1952 (امرداد 1331) دولت دكتر مصدق ورق تازه اي را برزمين زد و از انگلستان بابت همه زيانهايي كه در طول 150 سال به ايران وارد آورده بود غرامت خواست و سي ام آگوست (هشتم شهريور) همين سال، دكتر مصدق پيشنهاد آمريكا براي حل مسئله نفت با انگلستان را رد كرد و 52 روز بعد يعني 22 اكتبر (سي ام مهر ماه) هم به مناسبات سياسي ايران با انگلستان پایان داد و به اين ترتيب پس از قرنها، یک طلسم بزرگ در جهان اصطلاحا سوم شكسته شد كه سرآغازي براي قيام ساير ملل استعمار زده قرار گرفت و ....

لايحه مجازات خرابكاري

از آنجا كه بيم آن مي رفت كه عوامل انگلستان در تاسيسات نفت و منطقه خوزستان خرابكاري كنند، لايحه مجازات خرابكاري در جلسه سي ام خرداد 1330 شوراي وزيران به رياست دكتر مصدق تصويب و براي طرح در مجلس آماده شد. اين لايحه بعدا در مجلس به تصويب رسيد و به صورت قانون درآمد.

رئيس ورزش كشور عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد

از اين روز در سال 1347 رئيس سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم (ورزش كشور) عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد. قبلا متصدي اين شغل، در عين حال معاون وزارت آموزش و پرورش به شمار مي آمد. نخستين رئيس ورزش كه عنوان معاون نخست وزير به دست آورد، پرويز خسرواني بود كه قبلا باشگاههاي تاج (استقلال امروز) و ديهيم را تاسيس كرده بود.

پرويز خسرواني در عين حال يک ژنرال ژاندارم و قبلا فرمانده ژاندارمري مرکز و معاون ژاندارمري کل کشور بود و با سپهبد نعمت الله نصيري رئيس شهرباني و بعدا رئيس ساواک ضديت داشت.

سرآغاز فروپاشي حزب رستاخيز

دز جريان اوج گيري انقلاب ايران، با ادامه كناره گيري نمايندگان پارلمان و برخي از مقامات از حزب دولتي رستاخيز، اين حزب از اين روز در سال 1357 در آستانه فروپاشي قرار گرفت. شاه قبلا و در آغاز تاسيس اين حزب گفته بود كساني كه نمي خواهند عضو حزب رستاخيز باشند گذرنامه هايشان رابگيرند و از ايران بروند!.

در آن زمان محافل تهران كناره گيري پي در پي مقامات دولتي و پارلماني از حزب رستاخيز را نويدي براي از سرگيري فعاليت احزاب قديمي خوانده بودند که با تاسيس حزب رستاخيز عملا تعطيل شده بودند.

مورخان محدود شدن تاسيس حزب، پس از براندازي 28 مرداد سال 1332 را يکي از اشتباهات بزرگ شاه خوانده اند و به همين گونه انحصاري شدن انتشار روزنامه را.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هون ها، پس از فرار از دست ايرانيان - جنگ كاتالون و شكست آتيلا

0620atila.jpg

آتيلا هون ها كه اوايل دهه 440 ميلادي توسط ارتش ايران (زمان پادشاهي يزدگر دوم) از قفقاز شمالي به اروپا رانده شده بودند، در جنگ كاتالون در نزديكي رودخانه لوآر ـ در فرانسه (كه از بيستم تا 22 ژوئن سال 451 ميلادي طول كشيد) از واحدهاي مشترك رومي (ایتالیایی)، فرانك (فرانسوي) و ژرمن (آلماني) شكست خوردند و به سرزمين مجارستان (كه به نام آنان هونگري = هنگري ناميده مي شود) قانع شدند. فرماندهي هون ها را در جنگ كاتالون، «آتيلا» برعهده داشت. پيش از يزدگرد دوم، شاپور دوم (ذوالاكتاف) هون ها را كه در شمال منطقه فرارود (طبق نامگذاری جغرافيون آمريكايي؛ آسياي ميانه) قصد ورود به ايرانزمين را كرده بودند درهم شكسته، و فراري داده بود. ایرانیان عهد باستان شدیدا با مهاجرت اقوام با تمدن و فرهنگ ضعیف و منش بدور از اخلاقیات به ایرانزمین مخالف بودند و در طول سیردریا (رود سیحون) به مرکزیت خجند پادگانهای متعدد به نام مرزبان تاسیس کرده بودند که تا پایان کار یزدگرد سوم در سال 651 میلادی پابرجا بودند و حذف این پادگانها، به طوایف آلتائیک فرصت داد که نخست به فرارود و سپس به چند نطقه دیگر ایرانزمین مهاجرت و بعضا تعرض کنند.

روزي که كرمان به دست عرب افتاد - اشاره اي به احساس ناسيوناليستي کرماني ها

شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي (در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه) به تصرف عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مولف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است.

هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ شاه ساساني ـ زنده و در شهر مرو بود كه وي نيز در همين سال ترور شد.

«مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان (كه بعدا معروف به قنات غسّان شد) خيمه زدند و مستقر شدند. سپس نواحي ديگر كرمان تا «سند» به تصرف مسلمانان درآمد، ولي همچنان شهر كرمان مركز حكومت منطقه بود.

با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني ايالت كرمان تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و در دامنه كوه هزار واقع شده است.

در آن زمان فرماندهي سپاه فاتح براي سكونت عربهاي مهاجر كه هميشه در پي لشكر در حركت بودند «قرية العرب» را در ايالت كرمان ساخت كه كرمانيان آن را «ده تازيان» مي ناميدند و هنوز هم بعضي از مردم به همين نام مي خوانند.

در همين سال (654 ميلادي) سرزمين هاي شرقي ديگر ايران از جمله سيستان، قندهار و كابل به دست اعراب افتاد كه شهر زرنگ (زرنج) به عنوان حكومت نشين آنها تعيين شده بود.

درباره احساسات شديد ناسيوناليستي كرمانيان نوشته اند كه مردم اين استان كه در سابق وسيعتر و شامل قسمتي از سواحل درياي عمان بود، با اين كه قرنها حكمران سلجوقي و قراختائي (Turkic) داشتند، حتي يك واژه از زبان اين دو قوم را ياد نگرفتند.

هزار و 140 سال بعد در همین ماه (17 ژوئن 1794) شهر كرمان که بيش از يك ماه در محاصره نيروهاي آغامحمدخان قاجار بود سقوط کرد و خان [ایل مغول تبار] قاجار دستور بیرون آوردن بیست هزار جفت چشم از مردان، قتل چهار هزار نفر ديگر، فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد. چنين فاجعه بشري نهايت وحشي گري بشمارآورده شده است.0622%5B1%5D.jpg

گنبد جبليه (كرمان)

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 4
لینک به دیدگاه

روز تاجگذاري اردشير پاپكان در معبد آناهيد - اظهارات او در اين مراسم و دادن ضمانت اجرایی به اخلاقیات 23 ژوئن سال226 ميلادی (دوم تیرماه) اردشير پاپكان در معبد آناهيد تاجگذاري كرد و شاه ايران شد و ناسيوناليسم ايراني را بر محور ملت گرايي و آموزشهاي زرتشت احياء كرد. با پيروي از روش اردشير بود که قرنها بعد ديلميان، صفويان و ... ناسيوناليسم ايراني را بر محور ايراندوستي و شيعه اثني عشري زنده كردند.

اردشير كه قبلا حكمران پارس (عمدتا فارس و كرمان) و نگهبان آتشكده آن منطقه بود پيش از تاجگذاري، حكومت اشكانيان را كه بر اثر فساد داخلي رو به ضعف گذارده بود و در برابر روميان كوتاه مي آمد برانداخته بود. اردشير كه بعدا روميان را هم از مشرق زمين عقب براند در مراسم تاجگذاري خود، همانند داريوش بزرگ گفت كه به خواست اهورامزدا شاه ايرانيان (تلفظ آن زمان: اریان) مي شود كه مردمي نجيب و بزرگوار هستند و دروغ نمي گويند. به نوشته برخی از مورخان، اردشیر در این مراسم ساتراپی های قلمرو خود از قفقاز شمالی تا دره سند و غرب فرات تا سیردریا را برشمرده و خراسان را ابرشهر (استان بزرگتر) خوانده بود. در آن زمان، آذربایجان «آذُربایگان»، بلوچستان «ماکوران (مکران)»، کرمان «کرمانیا»، اصفهان «سپاهان»، مناطق پشتون نشین افغانستان و پاکستان امروز کوشان شهر، سیستان «سکستان»، گرجستان «ویزوران»، ارمنستان «ارمن» و ... تلفظ می شدند. در سنگنبشته های عهد ساسانی، عُمان و مسقط بخشی از قلمرو ایران و «مزون شهر» خوانده می شدند. ایرانزمین نیز ارانشهر = ایرانشهر گفته می شد. اردشیر آموزش های زرتشت را که از پیش از تاسیس دولت واحد ایرانیان به دست کوروش بزرگ آیین آنان بود دین رسمی اعلام کرد و با این عمل، دین و سیاست را درهم آمیخت. به باور پاره ای از تاریخنگاران، هدف اردشیر از این کار ضمانت اجرایی دادن به اخلاقیات یعنی قانون ساختن آنها بود.

كرماني ها كه اردشير قبلا در نظر داشت آن شهر را پايتخت ايران كند به منظور نشان دادن خرسندي خود از پيروزي او بر اردوان و به شاهي رسيدنش، شهري را که او در آن استان ساخته بود «اردشير وه» نامگذاري كردند. اين شهر كه تلفظ نام آن به تدريج به «بردسير» تغيير يافته است قبلا روستاي کوچکي بود که توسط اردشير عمران و توسعه داده شده و به صورت شهر درآمده بود. نوسازي دژ نظامي کرمان برفراز تپه را که به «قلعه دختر» معروف شده و آثار آن اينک در دل شهر قرار دارد به اردشير پاپکان نسبت مي دهند. متاسفانه اخيرا بر فراز اين تپه آنتن مخابراتی و احتمالا آنتن سلفون نصب کرده اند که کاري نادرست بوده است.kermanfort.jpg بقاياي دژي را که اردشير در کرمان بر فراز تپه ساخت (قلعه دختر)

  • Like 3
لینک به دیدگاه

جمشيد كاشاني رياضيدان بزرگ ايراني

jamshidkashani.jpg

تصوير جمشيد کاشاني 22 ژوئن سال 1429 ميلادي جمشيد كاشاني (غياث الدين) رياضيدان و فضاشناس ايراني در سمرقند درگذشت. وي به دعوت الغ بيگ حكمران تيموري وقت و پسر شاهرخ ميرزا به سمرقند رفته بود تا در مدرسه عالي علوم اين شهر تدريس و در رصدخانه آنجا (كه الغ بيگ، خود آن را تاسيس كرده بود) به اكتشافات فضايي تازه دست بزند. جمشيد كاشاني به خاطر كشف قضاياي كسينوس در مثلثات، تهيه جدول ستارگان، تكميل علم حساب و رصد يك خورشيد گرفتگي از نامداران تاريخ علوم است. در فرانسه هنوز يك قضيه كسينوس را «تئورم كاشي» مي خوانند. جمشيد كاشاني كه در سال 1380 ميلادي در كاشان به دنيا آمده بود، در زمان خود همچنين بُعد (فاصله) بسياري از ستارگان از زمين و از خورشيد و نيز حجم آنها را اندازه گيري كرده بود. وي در زمينه علوم فضايي دنباله كار خواجه نصيرالدين طوسي را گرفته بود. جمهوري اسلامي ايران در تيرماه سال 1358هجري خورشيدي به منظور بزرگداشت جمشيد کاشاني يك تمبر پستي منتشر كرد.

روزي كه مجلس با توپ گلوله باران شد

liyakhov.jpg

سرهنگ لياخوف دوم تير ماه 1287 هجري خورشيدي (23 ژوئن 1908) سرهنگ لياخوف فرمانده روس واحد مركزي قزاق دستور داد كه ساختمان مجلس در ميدان تاريخي بهارستان را با توپ گلوله باران كنند.

محمدعلي شاه قاجار روز پيش از اين، ضمن صدور اعلاميه اي كه براي مقامات دولتي در تهران و شهرهاي ديگر ارسال شده بود چگونگي انتخاب نمايندگان مجلس و رفتار اين نمايندگان را مغاير اصول دمكراسي خوانده و دستور داده بود كه مجلس تا اصلاح اين نقائص به مدت سه ماه تعطيل شود. چون بسياري از نمايندگان حاضر به ترك ساختمان مجلس نشده بودند؛ در اجراي دستور محمدعلي شاه، يك واحد قزاق به بهارستان فرستاده شد تا مجلس را محاصره و نمايندگان را از آنجا بيرون كند كه اين نيرو با مقاومت هواداران مسلح مجلس كه از پيش در آنجا سنگربندي كرده بودند رو به رو شد و عقب نشيني كرد. لياخوف پس از اطلاع از اين مقاومت مسلحانه بود كه تصميم گرفت ساختمان مجلس را با توپ گلوله باران كنند. در پشت پرده، دست انگلستان و روسيه كه با هم رقابت استعماري داشتند ــ هركدام به حمايت از يك طرف ــ دركار بود!. در جريان تيراندازي با توپ به عمارت بهارستان، بسياري از مدافعان مجلس كشته و يا مجروح شدند و نمايندگان متحصّن، از آنجا به پارك امين الدوله كه در همان نزديكي واقع بود گريختند و در آنجا پنهان شدند.

قزاقها پس از تصرف مجلس به پارك امين الدوله حمله بردند و نمايندگان را مضروب و دستگير كردند و به باغ شاه (پادگان حّر) منتقل ساختند. چون جماعتي از مجلسيان و هواداران آنان از جمله تني چند از اصحاب جرايد عازم سفارت انگلستان شده بودند تا در آنجا متحصن شوند، قزاقها باغ سفارت (واقع در محل فعلي ــ خيابان فردوسي) را محاصره كردند و راه آن عده را كه هنوز پاي به سفارت نگذارده بودند بستند و آنان را دستگير كردند كه اين عمل باعث اعتراض شديد نماينده سياسي انگلستان شد. گروهي از دست اندركاران نشريات نيز كه جداگانه دستگير شده بودند به زندان باغ شاه (پادگان حرّ) منتقل شدند و از همين روز در تهران حكومت نظامي برقرار شد و ... .

روز بعد (سوم تيرماه) خبر مربوط به اعدام ميرزا جهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، و ملك المتكلمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر به گوش رسيد كه در ميان بازداشت شدگان بودند و در باغ شاه اعدام شده بودند.

majles.jpg

 

ساختمان مجلس در بهارستان پس از گلوله باران شدن

 

 

پليس نوين ايران

vastdehl.jpg

سرهنگ وستداهل ماموران پليس نوين ايران (سبك فرنگ) با لباس ويژه (يونيفورم اروپايي) از دوم تيرماه 1292 (97 سال پیش) در خيابانهاي تهران به پاسباني سرگرم شدند. تغيير لباس و روش كار پليس ايران كه «نظميه» خوانده مي شد روز قبل از آن (يکم تيرماه و 22 ژوئن 1913) اعلام شده بود. پليس تازه ايران توسط چند افسر سوئدي به رياست سرهنگ وستداهل سازمان يافته بود و وظيفه اش برقراري نظم و حفظ آن بود كه در عين حال بايد به صورت ضابط دادگستري هم عمل مي كرد كه چون هنوز دادگستري وجود نداشت بعدا در مركز پليس، دفتري نيز براي مجازات مجرمان عمومي تاسيس شد.

طبق مندرجات دفتر اسلحه خانه نظميه، پليس تهران و شهر ري در دوم تيرماه سال 1292 هجري خورشيدي تنها يك هزار تفنگ عمدتا ساخت روسيه در اختيار داشت.

زماني كه افغانستان ضد استعمار بود و خودرا برادر ايران مي دانست

23 ژوئن سال 1951 (دوم تيرماه 1330) علي محمدخان وزير امور خارجه وقت افغانستان در کابل اعلام کرد که ماموريت دارد تصميم دولت افغانستان به حمايت کامل از ايران را اعلام دارد و بگويد که افغانستان تا به آخر در کنار دولت کشور برادر ـ ايران، که در تلاش براي گرفتن حق خود از انگلستان است خواهد ايستاد. دولت افغانستان ملّي کردن نفت را حق بي چون و چراي ملت ايران مي داند و از مبارزه ضد استعماري دولت ايران پشتيباني کامل مي کند.

اين تصميم دولت افغانستان که در جلسه کابينه اين کشور گرفته شده بود روز بعد از طريق سفير افغانستان در تهران به اطلاع دکتر مصدق رسيد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

فكر آموزش «پيش دبستاني» از ايرانيان است

0623frobl.jpg

فروبل فردريك فروبلF.Frobel بيست و سوم ژوئن سال 1844 ميلادي رساله اي درباره «آموزش دبستاني» در ايران باستان منتشر ساخت و در آن نوشت: كودكستانهاي «ايران باستان» تنها پسران خردسال را مي پذيرفتند و هزينه آنها را دولت تامين مي كرد تا همه كودكان به يك چشم نگريسته شوند، و از آموزش و پرورش يكسان (بدون تبعيض) برخوردار باشند و تنها در سايه آموزش و پرورش برابر و يكنواخت است كه مي توان استعداد نوجوان را منصفانه سنجيد.

به احتمال زياد اين رساله، پايه آموزش و پرورش عمومي ، يكسان و رايگان در سراسر جهان قرار گرفته است . در ايران معاصر در سال 1942 ميلادي (1321) قانون تعليمات اجباري و رايگان به تصويب پارلمان رسيد ، در سال 1974 (1353) عموميت بيشتري يافت و در سال 1979 (1358) به صورت اصل سي ام قانون اساسي درآمد.

در بسياري از كشورهاي جهان دوره آموزش پيش از دبستان (كودكستان) را «كيندرگارتنKindergarten» مي نامند كه يك واژه آلماني است و با وجود سختي تلفظ، اين واژه به همين صورت حتي در كشورهاي انگليسي زباني چون امريكا به كار مي رود. اين واژه توسط «فردريك فروبل» بر اين دوره گذارده شده است. وي صاحب اين نظريه است كه كودك در 4 سالگي براي يادگيري كاملا آمادگي دارد. او پس از مطالعه و بررسي چگونگي و اداره كودكستانهاي ايران در دوران هخامنشي (25 قرن پيش) بود كه اين نظر خود را اعلام كرد كه به مورد اجرا گذارده شده و جهاني گرديده است. فروبل 21 ژوئن 1852 درگذشت.

 

 

آنترپولوژيست بزرگ قرن بيستم و مولف کتاب «تاثير آيين زرتشت بر اخلاقيات»

coon.jpgCarleton Coon 23

ژوئن زادروز پرفسور Carleton Coon است كه در سال 1904 به دنيا آمد و بزرگترين فيزيکال آنتروپولوژيست (انسانشناس) قرن 20 شناخته شده است.

وي ريشه نژادها را به دست داده و كتابها متعدد در اين زمينه نوشته از جمله كتابهاي «سرگذشت انسان»، «نژادهاي اروپايي»، «ريشه هاي نژادي»، «تحول نژادي»، «انسان شكارگر»، «پژوهشهاي نژادي در خاورميانه»، «مهاجرت آرين ها»، «هفت غار»، «رابطه نژاد و فرهنگ»، «تاثير آئين هاي زرتشت و بودا بر اخلاقيات»، «اهميت كاروان و راههاي كارواني (داد و ستد و مسافرت) در يكنواخت شدن فرهنگ و عادات» و.... كارلتون ششم ژوئن سال 1981 درگذشت.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اجتماع صدها روحاني و طلبه برضد مشروطه شدن حكومت ايران: مشروعه، نه مشروطه

0624saad.jpg

باقرخان سعدالدوله از سوم تيرماه 1276 (24 ژوئن 1907) صدها روحاني و طلبه به هدايت شيخ فضل الله نوري در شهر ري اجتماع و به مشروطه شدن (پارلماني شدن) حكومت ايران اعتراض و خواهان حكومت مشروعه (اسلامي) شدند و بناي نوشتن نامه و ارسال تلگرام برضد مشروطيت به شهرهاي مختلف ايران و روحانيون اين شهرهارا گذاشتند.

در همين روز به اشاره مجتهد شهر زنجان به ساختمان فرمانداري اين شهر هجوم برده شد كه ضمن آن باقرخان سعد الدوله فرماندار وقت جان خودرا از دست داد.

اخطار سفارت انگلستان در تهران به دولت وقت که گستاخانه تعبیر شده بود

در پي محاصره سفارت انگلستان در تهران براي جلوگيري از پناهنده شدن سياستمداران مخالف محمدعليشاه، اصحاب نشريات و ... به آنجا توسط نيروي قزاق به فرماندهي افسران روس، كه از روز گلوله باران شدن مجلس با توپ آغاز شده و ادامه يافته بود، سوم تیرماه 1287هجری (24 ژوئن 1908) سفارت انگلستان اخطار شديدالحني به دولت وقت ايران تسليم كرد كه مورخان درتاليفات خود آن را «گستاخانه» توصيف كرده اند.

در اين اخطاريه مصرا خواسته شده بود كه محاصره سفارتخانه بي درنگ پايان يابد، «شاه» وزير دربار خود را براي عذرخواهي حضوري از اين عمل به سفارت انگلستان بفرستد!!، شاه با دستخط خودش جان و اموال كساني را كه به سفارت انگلستان پناه آورده و متحصّن شده اند تضمين كند و كساني كه با سفارت انگلستان در تهران رفت و آمد داشتند و در روزهاي اخير دستگير و بازداشت شده اند بي چون و چرا آزاد گردند و ....

همان روز، سفارت فرانسه در تهران (كه دولت متبوع آن نياز به اتحاد با انگلستان در اروپا در برابر تهديد آلمان داشت) از اين اخطار سفارت انگلستان به دولت تهران حمايت كرده بود.

... و غروب سوم تير (روز دريافت اخطار سفارت انگلستان)، محمد علي شاه با وجود اين كه مورد حمايت دولت روسيه ــ رقيب استعماري انگلستان در ايران ــ بود فرمان عفو عمومي صادر و مشيرالسلطنه را مامور تشكيل كابينه كرد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

قتل دست اندركاران نشريات در باغ شاه (پادگان حرّ) - سختگيري از طريق قانون مطبوعات

mirzajahangeerkhan.jpg

ميرزاجهانگير خان شيرازي سوم تيرماه سال 1287 (24 ژوئن 1908)، و يك روز پس از به توپ بسته شدن ساختمان مجلس در ميدان بهارستان و دستگيري برخي نمايندگان پارلمان و اصحاب نشريات و انتقال آنان به باغ شاه (پادگان حرّ) كه محمد علي شاه قاجار ـ خود نیز به آنجا نقل مكان كرده بود، ميرزاجهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، همچنین ملك المتكلمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر در همان محل اعدام شدند. این اعدامها چند ساعت پیش از صدور فرمان عفو عمومی انجام شده بود. عفو عمومی در پی اخطار سفارت دولت لندن در تهران صورت گرفت که نقطه ضعف دیگری در تاریخ ایران است. پس از به توپ بسته شدن مجلس در دوم تيرماه 1287، در تهران حکومت نظامي و منع رفت و آمد شبانه برقرار شده بود.

رویدادهایی که به دستگیری و ا اعدام ناشران چند روزنامه در ژوئن 1908 در تهران منجر شد باعث شده است که در ایران، دولت ها در صدور پروانه انتشار روزنامه احتیاط کنند و در چارچوب قانون مطبوعات (که بیشتر کشورها فاقد آن هستند) و از طریق آن به اعمال سختگیری ادامه دهند و بزعم اصحاب نظر، محدودکننده ترین قوانین مطبوعاتی ایران قانون مصوب 1985 (1364 هجری) است که در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و وزارت ارشاد محمد خاتمی تدوین شده است. به علاوه، این قانون توجه لازم به ارتقاء ژورنالیسم حرفه ای (پروفوشنالیسم) در ایران نکرده که عامل برقراری تعادل در جامعه است و درنتیجه در ربع قرنی که از عمر این قانون می گذرد به روزنامه نگار حرفه ای پروانه انتشار روزنامه (یومیه) داده نشده است. این قانون، پیش شرط تجربه حرفه ای و استطاعت مالی برای متقاضی پروانه در نظر نگرفته است. همین قانون به گونه اي انشاء شده است که امکان داده شد چند سال پیش روزنامه دولتی ایران توقیف شود و حدود یک سال در توقیف باقی بماند حال آنکه توقیف فعالیت یک موسسه دولتی به خاطر خطای مدیر و یا کارمند آن (خطای فرضا «فرد») منطقا قابل قبول نیست و خلاف استاندارد بین المللی و ... است.

غيبت شرط داشتن سرمايه متقاضي انتشار نشريه در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 است که برخي از صاحبان پروانه به قول روزنامه کيهان آنهارا اجاره مي دهند. مشکل ضعف مالي برخي از نشريات سبب تعلل در پرداخت دستمزد اعضاي تحريريه و حق التحريرها و يا متوقف شدن انتشار و بيکارشدن روزنامه نگاران مي شود که مآلا به صف ناراضيان مي پيوندند. طبق يک تجربه قديمي جهاني، يک فرد چندماه پس از اشتغال به روزنامه نگاري به لحاظ رواني و اشتياق نمي تواند اين پيشه را ترک کند و ناخرسندي ناشي ازبيکارشدن و يا دريافت نکردن حق التحرير از ذهن او خارج نخواهد شد و ....

قانون مطبوعات مصوب 1364 «سياست مطبوعاتي» ايجاد نکرده است مثلا محدوديت شمار نشريات برحسب جمعيت شهر و کشور و ... و همين ضعف سبب شده است که در کشور هفتاد ميليوني ايران هر سال سه چهار هزار نفر متقاضي انتشار نشريه شوند که دهها بار بيش از ظرفيت کشور است. لازم است قبلا با اين متقاضيان مصاحبه شود (همان کاري را که کميسيون اف سي سي آمريکا در مورد متقاضيان راديو تلويزيون مي کند) که اگر آيا از ظرفيت بازار و مخاطبان احتمالي اطلاع دارند؟ و اگر براي گفتن حرفشان مي خواهند با تحمل هزينه سنگين روزنامه بدهند که اين کار راه آسان تري دارد بروند روزنامه آنلاين و وبلاگ بدهند و .... در آمريکا و چندين کشور ديگر، انتشار نشريه نياز به داشتن پروانه ندارد، چرا در اين کشورها کسي نمي رود به دلخواه و بدون توجه به بازار مخاطب، روزنامه بدهد. پايتخت آمريکا و حومه اش (شامل چند شهر) تنها دو روزنامه دارد. در ايران، کمک مالي دولت به نشريات انگيزه ديگري براي هجوم به دريافت پروانه است. درکدام کشور به کسب و کار روزنامه نگاري کمک مالي مي شود؟. بايد توجه شود که اقتصاد ايران از آغاز دهه 1350 (1970 ميلادي) برپايه نفت است Oil Based Economy ـ درآمدي متزلزل و پايان يافتني.

چرا همانند ساير کشورها (در آمريکا در رابطه با راديو تلويزيون ها که غير دولتي هستند) پروانه نشريات را «يکساله» قرارندادند که در طول سال قبلي شرايط تغيير نکرده باشد. دهها سال پيش در ايران (پيش از رايگان شدن آموزش و پرورش)، متقاضي تاسيس مدرسه غير دولتي بايد مطابق آيين نامه مربوط ساختمان، ميز و نيمکت ارائه و معلم واجد شرط معرفي مي کرد و به تاييد هيات بازرسان مي رساند تا اجازه شروع کار مي گرفت که لازم بود اين روش هنگام تدوين قانون مطبوعات سال 1364 منظور مي شد.

در دهه 1340 دولت وقت ايران با هدف جلوگيري از هدر رفتن منابع (کاغذ، مرکب و نيروي انساني) و نيز کنترل آگهي هاي دولتي براي تيراژها نصاب تعيين کرد و هر نشريه که فروش آن کمتر از نصاب تعيين شده بود تعطيل شد.

زد و خورد نيروهاي انگليسي با افراد جنبش جنگل در گيلان

زد و خورد افراد مسلح «جنبش جنگل» در گيلان با نيروهاي اعزامي انگلستان كه قصد داشتند بلشويكهايي را كه به شمال ايران وارد شده بودند سركوب كنند از سوم تير ماه 1297 (24 ژوئن 1918) آغاز شد. دولت لندن جنبش جنگل چپگرا و تمجیدگر انقلاب بلشویکی روسیه می دانست. نيروهاي انگليسي در نبرد با جنبش جنگل از آتش توپ استفاده می كردند که افراد جنبش جنگل فاقد آن بودند.

نيروهاي انگليسي كه طبق سازشنامه تقسيم ايران (قرارداد سن پترزبورگ)، در وطن ما مستقر شده بودند ماموريت داشتند كه پس از سركوب بلشويكهایی که از روسیه به شمال ایران وارد شده بودند، به قفقاز بروند و به كمك مخالفان مسلح كمونيسم و حکومت انقلاب بلشويکي روسيه (معروف به سفيدها) بشتابند.

بحرين و تغييركلام 180 درجه اي شاه سوم تير ماه 1338 شاه وقت (پهلوي دوم) در يك مصاحبه مطبوعاتي كه بازتاب جهاني داشت درباره بحرين گفت: بحرين مال ما و متعلق به ما است. وي اضافه كرده بود: ... ولي شيخ آنجا با بستن قراردادهايي با دولتهاي مشخص كار را بر ما دشوار ساخته است (تا حاکميت ايران را اعمال کنيم)، زيرا كه اين دولتها در قبال بحرين تعهداتي سپرده اند و ....

همين شاه ده سال بعد (180 درجه) تغيير کلام داد و در مصاحبه اي درجريان سفر هند، ناگهان با استقلال بحرين موافقت کرد که قانونا چنين اختياري را نداشت!. اين كار شاه كه نوعي موافقت با تجزيه کشور تلقي شده است يكي از ايرادهاي وارده به او بود. رسیدگی به این ايراد اینک (پس از مرگ شاه در قاهره در تابستان سال 1359) در دست قاضی «تاریخ» است. گفته شده است که شاه تحت فشار يک دولت قدرتمند (که برنامه داشت بعدا بحرين را پايگاه نظامي خود در منطقه قرار دهد) با انجام رفراندم ـ تنها در بحرين و نه در همه ايران ـ موافقت کرده بود. وي در اين کار به اراده و خواست ايرانيان توجه نکرد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تظاهرات چهارروزه تهران بر ضد فساد اداري و رواج پارتي بازي و کناره گیری هویدا

سوم تيرماه 1356 (24 ژوئن 1977و سال پیش از انقلاب)، تهران شاهد يك رشته تظاهرات بر ضد برخي از سياستهاي امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت و شخص شاه ازجمله گسترش فساد اداري، رواج پارتي بازي و خروج صدها ميليون ارز دلاري هفت تومان از كشور بود. اعتراض و تظاهرات از دانشگاهها آغاز شده و گسترش يافته بود. باوجود مداخله پليس و ساواك ـ تیراندازی و توسل به خشونت، اين تظاهرات به صورت پراكنده تا سه روز بعد ادامه داشت. امیر عباس هویدا 15 مردادماه (یک ماه و 12 روز پس از آغاز تظاهرات) کناره گیری کرد که گفته شده است اعتراض تهرانی ها در هفته اول تیرماه در رفتن او پس از 12 سال و شش ماه از ریاست شورای وزیران بی تاثیر نبود. هويدا پس از اين کناره گيري، وزير دربار شد.

تظاهرات تهران در پي انتشار گزارشهايي (از راديوهاي فارسي زبان كشورهاي ديگر) مبني بر خريد مستغلات فراوان، سهام شرکتها و اوراق بهادار (باوند) از سوي ايرانيان پولدار در اروپا و آمريكا و ديده شدن آنان در قمار خانه هاي خارج و باختهاي سنگين آغاز شده بود. تظاهر كنندگان شعار مي دادند: «غارت ايران بايد متوقف گردد. تبعيض، تبعيض، تبعيض».

 

اسناد کودتای 28 مرداد 1332

در واشنگتن اعلام شد که که مديريت سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا تصميم گرفته است که اسناد محرمانه «سيا» و عمدتا مربوط به دهه هاي 1950، 1960، و 1970 اين سازمان را از طبقه بندی خارج و در آرشيو ملي جهت مطالعه محققان قرار دهد. اگر اين تصميم عملي شود قاعدتا اسناد مربوط به براندازي 28 امرداد 1332 ايران (کودتای اوت 1853 برضد دولت مصدق) هم باید علني شوند و .... مورخان نوشته اند که آمریکا و انگلستان با کمک ایادی داخلی خود کودتای 28 مرداد تهران صورت دادند.

شبکه تلويزيوني اي. بي. سي. آمريکا که اين خبر را پخش کرد تصوير زير را هم که طراحي کرده بود نشان داد:

 

Cia.jpg

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
: دكتر نوشيروان كيهاني زاده

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...