مشاعره با حروف پیشنهادی

[Astraea 25,351]

ما قصه ی سکندر و دارا شنیده ایم

از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس

[kimia 4,172]

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

[Astraea 25,351]

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شدو آتش به همه عالم زد

[آریوبرزن 13,988]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

....................................................... ........چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟

 

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

.................................................................روی سوی خانه خمار دارد پیر ما؟

 

ر..............

[tiba* 797]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

ه ؟

[آریوبرزن 13,988]

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

 

ن.............

[tiba* 797]

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

 

نه هر که آینه سازد سکندری داند

 

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

 

کلاه داری و آیین سروری داند

ن؟؟؟

[آریوبرزن 13,988]

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب

این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

 

ی........

[Astraea 25,351]

یکی نامه ای بر حریر سفید

نوشتند پر بیم و چندی امید

ش....

[آریوبرزن 13,988]

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه

ف.......

 

 

.

[گـنـجـشـک 24,371]

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

..........................ع

[Astraea 25,351]

عاشق از قاضی نترسد مِی بیار

بلکه از یرغوی دیوان نیز هم

ز..........

[گـنـجـشـک 24,371]

زهی خجسته زمانی که یار بازاید

به کام غمزدگان غمگسار باز آید

.........................ب

[Astraea 25,351]

دریغ است ایران که ویـــران شـــود

کـــنــام پــلنــگان و شــیران شـــود

[armstrong 2,214]

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت

دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست

 

و ...

[Astraea 25,351]

وای ازین مرغ عاشق زخمی

که بنالد به زخمه سازت

ت...

[LAND LESS 99]

تا دل شکنی شیوه ی آمال تو شد

چون سایه دل خلق به دنبال تو شد

دانی که به پایت ز چه آسیب رسید

از بس که دل شکسته پامال تو شد

 

ل...

[mehdi_61 141]

لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است

وز پی ديدن او دادن جان کار من است

 

گ

[*Polaris* 19,606]

لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است

وز پی ديدن او دادن جان کار من است

 

گ

 

 

گاهی به جهان می اندیشم

که جهان چیست و ما چی ؟

 

خ

[mehdi_61 141]

خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام

بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم

 

 

 

 

چ