Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ که یاران جملگی هستند اینجاولی دل تنگ میگردد باز اینجا دلیلش شور پیش از این اینجاست دلیلش یاد آن دوران اینجاست... بله جمعیم و جمعی بس گرفتار نگو تو ای مهندس چیست کردار ک شورش را ندیدی تو ک اینجا بُوَد میدان جنگی وای ای وای........... 9 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ تو میگویی خورَد کشمش و پسته؟؟که میخواهی کنی وی ورشکسته؟؟؟ مهندس الا ای یاره برقی.... نکن با من تو بحث پول و همچین ک پول کشمشو انگورو پسته شود کمتر ز خرج دلشکسته.... 9 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ الا یاران انجمن سلامیمیخوام براتون بگم اینک کلامی ک ای نازک تر از صبحدم...دریمی ک نزن نمک ک ضرر دارد خیلی بخور تو کشمش و انگورو پسته ک نشی از گفتن این شعر تو خسته :hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: تو ای مهناز ای بانوی ناز بنشین کنارم من اینجا تیر برق و انتن و لپ تاپ دارم هرآنچه تو بخواهی پیش من هست بساز از من مهندس که لقب کم دارم 8 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ مهندس الا ای یاره برقی....نکن با من تو بحث پول و همچین ک پول کشمشو انگورو پسته شود کمتر ز خرج دلشکسته.... مرا گر دل شکست یاری گزینم کند چاره برای درد قلبم ولی پول که برفت یارم کجا بی بدون پول دلداری کجا بی که درد دل خویش با وی بگویم که غم از این دل ریشم بشویم؟؟ 8 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ مرا گر دل شکست یاری گزینم کند چاره برای درد قلبم ولی پول که برفت یارم کجا بی بدون پول دلداری کجا بی که درد دل خویش با وی بگویم که غم از این دل ریشم بشویم؟؟ غم دل با که توان گفت که این عصر عجیب است که در این شهر پولدار و پورشه سوار نجیب است تمام برگ های دفتر عمرم خط خورد و هدر رفت که این دنیای تاریک پر از آدم های خبیث است 6 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ غم دل با که توان گفت که این عصر عجیب است که در این شهر پولدار و پورشه سوار نجیب است تمام برگ های دفتر عمرم خط خورد و هدر رفت که این دنیای تاریک پر از آدم های خبیث است عزيزانم، جهان وين گونه ها بسيار دارد حكاياتِ شب و روزِ غمش طومار دارد :icon_pf (34): ولي هرروز از خويش ميپرسم سوالي كدامين روز بر من رفت كه او تكرار دارد ؟ 7 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ عزيزانم، جهان وين گونه ها بسيار دارد حكاياتِ شب و روزِ غمش طومار دارد :icon_pf (34): ولي هرروز از خويش ميپرسم سوالي كدامين روز بر من رفت كه او تكرار دارد ؟ هر روز که بر من می گذرد تکراری است حرفهای دل غمگینُ کوچک من تکراری است او رفت به صد نازُ و من ِسودازده تنها ماندم کاش تکرار می شد که تمام غزلم تکراری است 6 لینک به دیدگاه
yanāl 2221 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ تا بدان رمز اللهی واقفم ساخت خدا از می هستی بنوشاندم تمام خلق را ور که من خالق نبودم بنده ای درویشم من خود او بودم و او خود همه هست و همه کس 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۴ تا بدان رمز اللهی واقفم ساخت خدااز می هستی بنوشاندم تمام خلق را ور که من خالق نبودم بنده ای درویشم من خود او بودم و او خود همه هست و همه کس الا ای بنده ی درویش درگاه که کردی خلق را هشیار و آگاه دمت گرم و رخت گلگون از آن می حلالت باد این مستی سحرگاه یکی گوید که این مستی، همان است ؟! بگو آری اگر آب حیاط آب حیات است :4chsmu1: 3 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۴ fi [hk j, n'v vhid knhvl :icon_pf (34): به جان تو دگر راهی ندارم بجز یاد تو سودایی ندارم گذر کردی به این محفل ولیکن که شعری از برای تو ندارم 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۴ مرگ آن قوی غزل خوان را کسی باور نکرد تا زمانی که بپیچید نوای غار غار 6 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۳۹۴ مرگ آن قوی غزل خوان را کسی باور نکردتا زمانی که بپیچید نوای غار غار راغ را گرچه زاغان غور و غارت کردهاند قویها بیرون و قورکان آنجا زیادت کرده اند گرچه هر شاخی که بلبل میپرید، گشته خان روبهان پر فریب دامن گل اشیان باغ سبز هرزهزاری شد نهالش رو به قبض تک درختی هست اندر آشیان کو نداده برگ بر تاراج خزان زاغها چون قامتش دیدند راست پا نساییدند و رفتند چپ و راست روبهان دم بر کمر زان شیرزار می روند از هرطرف بیکارزار بلبلان چون پاسبانان درختان خوشاند با همه عالم به جز گل خاموش اند اینچنین شد که این درخت خوش هوا آشیان قاصدک گشت و هواگاه شما هرکه را با گل هواخواهی بود آری آری باغ او باقی بود یوسف مصری چو شد در قعر چاه در میان باغ میرخشید هچو ماه چون خلیل اندر میان نار شد نار بر دست او چون باغ شد بی خرد نمرود پر دود و هوی گرچه باغش بود، مهره داغ شد این مثل ها کی شود پایان کی ؟ من خموشم، تو بخوان ای نای نی 8 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۴ راغ را گرچه زاغان غور و غارت کردهاندقویها بیرون و قورکان آنجا زیادت کرده اند گرچه هر شاخی که بلبل میپرید، گشته خان روبهان پر فریب دامن گل اشیان باغ سبز هرزهزاری شد نهالش رو به قبض تک درختی هست اندر آشیان کو نداده برگ بر تاراج خزان زاغها چون قامتش دیدند راست پا نساییدند و رفتند چپ و راست روبهان دم بر کمر زان شیرزار می روند از هرطرف بیکارزار بلبلان چون پاسبانان درختان خوشاند با همه عالم به جز گل خاموش اند اینچنین شد که این درخت خوش هوا آشیان قاصدک گشت و هواگاه شما هرکه را با گل هواخواهی بود آری آری باغ او باقی بود یوسف مصری چو شد در قعر چاه در میان باغ میرخشید هچو ماه چون خلیل اندر میان نار شد نار بر دست او چون باغ شد بی خرد نمرود پر دود و هوی گرچه باغش بود، مهره داغ شد این مثل ها کی شود پایان کی ؟ من خموشم، تو بخوان ای نای نی یک آن شده است حضورت گاهی به گاهی... خبری نیست ز حالت حتی چکاوک یا قناری.... قاصدک مطلع نامت،شده از ایلیا تا به علی دلتنگ نگاهت شده این واژه های مجازی . . . یعنی یک بلبشویی شده این شعری که هم شعر هست هم نثر مسجع....هم کلاسیکه..هم سپیده...هم وزن عروضی داره و هم نداره....هم قافیه داره..هم نداره....(شکلک مو افشان با نیش باز) 6 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۴ یاران انجمن را نیست حدی ز خوبی و نشاط و نیک بختی نباشد هیچ سردی و پلیدی در این وادیِ خوب و گرمِ مشتی 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۴ یک روز نشسته با شما میارزد صد ساله شبی که هرشبش یلدا بی (به زبان باباطاهر ) هندونه، انار و یک قوریِ چای لبخنده و قصهای که بیفردا بی. یلداتوون مبارک :texc5lhcbtrocnmvtp8:(50): 5 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۴ یادم آوردی خاطراتی بس کهن را ز کرسی و شب یلدایی خفن را ک چوون شد این زمونه ب این گونه ک شد همه چی ماشین گونه دگر نیست از اون حال و هواها هیچ نشونی یلدا هم میاد با پورشه و Xتیری.... 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۴ یادم آوردی خاطراتی بس کهن راز کرسی و شب یلدایی خفن را ک چوون شد این زمونه ب این گونه ک شد همه چی ماشین گونه دگر نیست از اون حال و هواها هیچ نشونی یلدا هم میاد با پورشه و Xتیری.... یلدای ورپریده کی خریده یه پورشه ؟! یادم میاد قدیما، یه زمبیل داشت یه بقچه یه چادر گل گلی، سماور قُلقُِِلی چاییش همیشه دم بود کرسیش همیشه گرم بود هرکی نشست کنارش xتری رفت ز یادش ! حالا چی شد چنین شد ؟ یلدا عروس چین شد ؟! :icon_razz: 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۴ دی رفت و نه برفی و نه باران بدیدیم دی رفت و نه کامی ز لب یار بچیدیم این چرخ فلک بهمن نو پیش بیارد، فردا فرداست که بایست گل عمر بچینیم به مناسبت 30 دی 94 5 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۴ ماه بهمن ماه بهمن وای وای ماه بهمن شد دلم شد چاک چاک انچه از روز تولد بود و های انچه بر مردم گذشت ای وای وای حال بعداز گذر این ماه ها امد آن بهمن مه پر قیل و داد این همون مه بود ک تغییری نهاد بر عموم حال و روزو وضع حال حال امروز و این بهمن ماه...میشود باشد مثال سایر بهمن مه ها؟... ب خوبیِ خودتون ببخشید.... 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۴ آرزو و امید دارم به یک معنا خوش است خیالم به هر معنا شب و روز، تاریک و روشن خواب و بیدارم در این معنا پ.ن:عاشقم به اینکه با حروف اضافه قبل از یک واژه ی یکسان بازیگوشی های شعری کنم...(اسمش رو شعر نمی زارم..از دوستان خجالت می کشم) یعنی عوض کردن معنای هر مصرع و قافیه با اینحروف اضافه خدای مینیمالیستی تو زبان پارسیِ شیرین ماست... هایکو بره جلو بوق بزنه!(شکلک مو افشان با نیش باز) 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده