رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

تو !....

چرا ماسک می زنی...

بر چهره ای که هویداست...

در میان رفتن ها و آمدن ها...

راه دور نرویم....

در واژه ها....

داد می زند که هستی در همین نزدیکی...

يك نفر در زير باران مرا مي خواند

آي غريبه...

كيستي؟

و قطرات باران پاسخش مي دهند

تنهايي گرفتار در سيل همراهان

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 384
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

يك نفر در زير باران مرا مي خواند

آي غريبه...

كيستي؟

و قطرات باران پاسخش مي دهند

تنهايي گرفتار در سيل همراهان

ناله هاي درخت را تنها پرندگان مي شنوند

هنگامي كه برگ هايش را

به پيش پاي خزان مي ريزد

و دست هاي تهي اش را

بر آسمان

آيا باران پاسخي است به نجواي درخت؟

يا زخمي است بر كالبد بي جانش؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

شب هنگام

در آن زمان كه باد در گوش درختان نغمه هاي عشق را مي خواند

و گل هاي رنگي بر اين عشق مي رقصند

آرام به ميان روياهاي من بيا

تا ما نيز چونان

تا ما نيز گل وار

تا ما نيز...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 1 ماه بعد...

تو را من چشم در راهم شباهنگام

یادت هست نیما ؟

تو سرودی از انتظار ...

از شبهای تلخ بیداری ...

چشم به راهی من روز و شب نمیشناسد ...

ای کهنه رفیق که نکنی یادم ...

تو را من چشم در راهم همه هنگام ...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

مرگ را بوسه ای تلخ میزنم

و سرم را از سر امید کورکورانه ام بیرون میکشم و آهم را به گودال پهن مرتفعم حمل میکنم....

شوق را میبوسم اینبار ام نه از سر احساس....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سم ...

ماده مهلکی است ... و نکند این همان عشق توست ؟؟؟؟؟؟

نمیدانم چیستی ..

اما خوب میدانم مهلکی ....

تو و حست و عشقت !!!!

میخواهم تو را به دنیا معرفی کنم ...

ثبت کنم که تو کشنده ترین سمی !!!!!!!!!!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...
سم ...

ماده مهلکی است ... و نکند این همان عشق توست ؟؟؟؟؟؟

نمیدانم چیستی ..

اما خوب میدانم مهلکی ....

تو و حست و عشقت !!!!

میخواهم تو را به دنیا معرفی کنم ...

ثبت کنم که تو کشنده ترین سمی !!!!!!!!!!

يك روز در ميان ساختمان هاي سر به فلك كشيده

با افتادن پاره آجري از دستان مردي خميده

و فرياد مرد ديگري كه بسيار شيك پوش بود

"آهاي يابو مگر نان نخورده اي؟"

فكري همچون خوره بر جانم فتاد

"آقا

گرامي

اي دوست

شما كه نان بسيار خورده ايد

تشريف ببريد آن بالا و كمك كنيد تا اين نان نخورده ها كمي بياسايند و نفس تازه كنند"

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...
يك روز در ميان ساختمان هاي سر به فلك كشيده

با افتادن پاره آجري از دستان مردي خميده

و فرياد مرد ديگري كه بسيار شيك پوش بود

"آهاي يابو مگر نان نخورده اي؟"

فكري همچون خوره بر جانم فتاد

"آقا

گرامي

اي دوست

شما كه نان بسيار خورده ايد

تشريف ببريد آن بالا و كمك كنيد تا اين نان نخورده ها كمي بياسايند و نفس تازه كنند"

 

 

در پس دیدارها

می شود آیا فقط با یک رنگ

عشق یا نفرت دید؟

 

آینه دارد مکدّر می شود

کاش دستی بود به مهر

گردگیری می کرد

 

وای نه... دیگرنه!

 

کاش اندوه جانفرسای من

در شب مرگ گل احساس ما

جان می ربود

 

کاش ذهن آینه از هر چه دید

پوچ و خالی می شد

 

درد ما مهر و وفاست

که نبودش با تو، که وجودش با من

هستی ویرانه ساخت

 

کاش می دانستیم

در پس دیدار ما رمزی هست

رمز با هم بودن

راز آفرینش های ماست

 

وای نه... دیگر نه!

 

قلب این آینه ویران باشد

×♥×

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
در پس دیدارها

می شود آیا فقط با یک رنگ

عشق یا نفرت دید؟

 

آینه دارد مکدّر می شود

کاش دستی بود به مهر

گردگیری می کرد

 

وای نه... دیگرنه!

 

کاش اندوه جانفرسای من

در شب مرگ گل احساس ما

جان می ربود

 

کاش ذهن آینه از هر چه دید

پوچ و خالی می شد

 

درد ما مهر و وفاست

که نبودش با تو، که وجودش با من

هستی ویرانه ساخت

 

کاش می دانستیم

در پس دیدار ما رمزی هست

رمز با هم بودن

راز آفرینش های ماست

 

وای نه... دیگر نه!

 

قلب این آینه ویران باشد

×♥×

در این عهد از وفا بوئی نمانده است

 

به عالم آشنارویی نمانده است

 

 

جهان دست جفا بگشاد آوخ

 

وفا را زور بازویی نمانده است

 

 

چه آتش سوخت بستان وفا را

 

که از خشک و ترش بویی نمانده است

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 9 ماه بعد...

در این عهد از وفا بوئی نمانده است

 

به عالم آشنارویی نمانده است

 

 

جهان دست جفا بگشاد آوخ

 

وفا را زور بازویی نمانده است

 

 

چه آتش سوخت بستان وفا را

 

که از خشک و ترش بویی نمانده است

تو ای یار یاران کجایی کجایی؟

تو ای ایلیا جان کجایی کجایی؟

امان از زمانی که این چرخ گردون

میان من و تو فکنده جدایی جدایی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
تو ای یار یاران کجایی کجایی؟

تو ای ایلیا جان کجایی کجایی؟

امان از زمانی که این چرخ گردون

میان من و تو فکنده جدایی جدایی

 

سلام و پوف پوفِ گرد رُفتن

غبارِ روی و خاکِ دلق شستن

سلام و بوسه های یار دیرین

امیر و ایلیا و شعرِ شیرین

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 6 ماه بعد...

مرا فکری است اندر سر،

که سرکوبش نمی خواهم

 

کجا شد آن سخندانی

که می جویم، نمی یابم ؟

 

چرا دیگر ز همراهان

کسی لب تر نمی دارد

 

مگر رفته است آن ساقی

از این خانه، نمی دانم .

 

 

همه تشنه لبیم .. ساقی کجایی

گرفتار غمیم ... ساقی کجایی

اگه سبو شکست .. عمر تو باقی

که ا ع ت بار می ... تویی تو ساقی :ws3:

 

پ.ن : کجایید ای یاران قدیمی :(87):

  • Like 3
لینک به دیدگاه

انجمن انجمن عزیز جانه منه

انجمن انجمن امتیاز توعشق بزرگه منه

 

وقتم ز دستت بربادرفته

اعتیادم به تو از دل بیرون نرفته

 

انجمن یخ نشو که مغزمن هنگ میشه

انجمن قطع نشو که قلب من میشکنه

 

برمبنای شعرآمنه....تن آغاسی رو شب 5شنبه ای توی قبرش لرزوندم :w02:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

انجمن انجمن عزیز جان همنه

 

انجمن انجمن امتیاز توعشق بزرگه منه

وقتم ز دستت بربادرفته

اعتیادم به تو از دل بیرون نرفته

 

انجمن یخ نشو که مغزمن هنگ میشه

 

انجمن قطع نشو که قلب من میشکنه

 

برمبنای شعرآمنه....تن آغاسی رو شب 5شنبه ای توی قبرش لرزوندم :w02:

 

 

اعتياد به انجمن بلاي جون آدماس

انجمن نگو ، يه پارچه بابا اژدهاس !

 

 

همش زيرسر ممده :w000::ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ممد آفت بیخود کرد

 

انجمن درست کرد

خودشو خونین جگر کرد

ماهارو اینهمه معتادکرد

دیگه وقتی برا ادم میمونه نه والا

دیگه شارژ نتی برا آدم میمونه نه بلا

 

ستاره خزbanel_smiley_4.gif

 

 

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

نت في.لتر رو ميشه شكست و رفت

ولي قتل ممد شده اين روزا چه سخت

چاره رو رمزي بگم يه وخ كسي بو نبره

 

ممد و سيزده به در ، فندك و نفت :14k8gag::sad0::ws28:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...