هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۲ تو خیابون سینما سعدی شیراز بودم بعد یکی از همین ماشینای گشت ارشادی گیر داد به یه خانمی که چرا لباس ها اینجوریه یهو یه مغازه دار داد زد " هوی ولش کــــن، ولش کـــــــــــن "بعد بقیه ملتی که اونجا بودن و رد میشدن همه داد میزدن "هوی ولش کن ولش کن هووی " اون خانم هم هی مقاومت میکرد سوار نمیشد تا اینکه یکی از خواهران چادری گشتی اومد کیفش را گرفت به زور کشید سوار ماشنیش کنه اونم هی مقاومت میکرد بعد اینجا بود که یه اقای بدن ساز هیکلی پرید وسط کیف و قاپید در رفت البته به دوستش گفت ادرس بده بش بیاد باشگاه بگره ..گشتی ها هم دیدن اینجوریه رفتن خانمِ هم ادرس باشگاه رو گرفت رفت کیف تحویل بگیره . و این شد که یه خاطره اینجوری از شیراز شهر، می و گل بلبل و شعر و فرهنگ به ذهن ما موند. و یه سوال بی پاسخ که " واقعا چرا ؟ 24 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ بازم ریخت نحسشون رو امروز دیدم تو خیابون... خدایا مارو از شر این سوسکهای بی مصرف خلاص کن... بازم ایول داشتند مردم والا به غران 5 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ همه ی بحث این ارشاد و اینا به کنار ..... آدم خوشحال می شه وقتی می بینه هنوز ،مرد پیدا می شه که برگرده بگه هوی ولش کن 7 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ اینا میخوان امنیت باشه ولی نمیدونن امنیت و زیبایی یه خیابون یا شهر به زیبایی و راحتی و نوع لباس پوشیدن ادماش بستگی داره نمیدوند پشت هر خشونتی خروارها دروغ حقه و کلک خوابیده ...................................... پسر داییم و همراه دوستش با دوتا از دختر های همکلاسیشون تو پارک گرفتن یارو گشتیه بهشون گفته حالا سوار شید توراه پیاده تون میکنم ولی نکرده دخترا را شب نگه نداشتن ولی اون دوتا بازداشت گاه موندن به خونه چیزی نگفتن فقط فقط گفتن شب خونه یکی از دوستاشون اند نیومدن نگران نباشند فردا صبش صدتومن به حساشون ریختن ولشون کردن تازه دستگاه کارت خون هم داشتن .!!!! 6 لینک به دیدگاه
MAXER89 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ اینا میخوان امنیت باشه ولی نمیدونن امنیت و زیبایی یه خیابون یا شهر به زیبایی و راحتی و نوع لباس پوشیدن ادماش بستگی داره نمیدوند پشت هر خشونتی خروارها دروغ حقه و کلک خوابیده ...................................... پسر داییم و همراه دوستش با دوتا از دختر های همکلاسیشون تو پارک گرفتن یارو گشتیه بهشون گفته حالا سوار شید توراه پیاده تون میکنم ولی نکرده دخترا را شب نگه نداشتن ولی اون دوتا بازداشت گاه موندن به خونه چیزی نگفتن فقط فقط گفتن شب خونه یکی از دوستاشون اند نیومدن نگران نباشند فردا صبش صدتومن به حساشون ریختن ولشون کردن تازه دستگاه کارت خون هم داشتن .!!!! فقط100 تومن لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ اینا میخوان امنیت باشه ولی نمیدونن امنیت و زیبایی یه خیابون یا شهر به زیبایی و راحتی و نوع لباس پوشیدن ادماش بستگی داره نمیدوند پشت هر خشونتی خروارها دروغ حقه و کلک خوابیده ...................................... پسر داییم و همراه دوستش با دوتا از دختر های همکلاسیشون تو پارک گرفتن یارو گشتیه بهشون گفته حالا سوار شید توراه پیاده تون میکنم ولی نکرده دخترا را شب نگه نداشتن ولی اون دوتا بازداشت گاه موندن به خونه چیزی نگفتن فقط فقط گفتن شب خونه یکی از دوستاشون اند نیومدن نگران نباشند فردا صبش صدتومن به حساشون ریختن ولشون کردن تازه دستگاه کارت خون هم داشتن .!!!! صد تومن برا چی؟؟؟ 1 لینک به دیدگاه
Ashkan_ad72 1891 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۲ آخه عزیزان بعضی از خواهرا هم خیلی دیگه بد قیافه میان بیرونا من موافق شیک پشیم اما بسیار مخالف بعضی تیپها هستم 2 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ یکی از دوستامو چند وقت پیشا گرفته بودن همین عوضیا. دوستم میگفت سحر، فقط گیر اینا نیوفتی که تا 2، 3 ماه باید بشینی تو خونه عین افسرده ها گریه کنی. میگفت حرف نمیمونه که بهت نگن. انواع توهین و تحقیر و تهمت ، هر عملِ زشتی که تو عمرت مرتکب نشدی رو نسبت میدن بهت. دوستِ من دختر پاک و سنگینیه، فقط بخاطر اینکه مانتوش دو بند انگشت بالا زانو بوده،یه شب بازداشتگاه میمونه. به همین سادگی پرونده دار شد، حالا بماند عواقبِ بعدی این اتفاق... دَمِ اون عاقایی که کیفو قاپید گرم. فرشته ی نجات بودن ایشون... 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ اينا اصلا معيار ندارن من ديروز هم مانتوم خيلي كوتاه بود هم استيناش ..اما چون با مامانم بودم گير ندادن اونور يه دختري داشت رد ميشد مانتوش خيلي بلندتر از من بود اومدن بهش گير دادن....همش سواله چرا به اون گير دادن تنها جواب اين بود من اصلا ارايش نداشتم اون يكم خيلي كم ارايش داشت بازم ميگم مانتوم نصف اون بود استيناشم تقريبا تا ارنج بود واسه اون تا زانو بود تقريبا لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ اینو میگییییید :دی من و داداش و ابجیم رفته بودم پارک جنگلی .. داشتیم بستینی میخوردیم و میگفتیم و میخندیدیم ... البته بابا هم همون دورو بر بود ... بعد منو ابحیم بلند شدیم رفتیم عکس بگیریم .. ک یهووووو صدای ی خانوم ک فقط دماغش پیدا بود ما رو سر جامون نگه داشته ... صدامون کرد .. برگشتیم عقب .. دیدیم داداشمون داره با ی اقایی ک میانسال و لباس پلیس مثلا پوشیده جر و بحث میکنه ... خانومه اومد طرفمون .. ی لحظه فکر کردیم مواد مخدر همرامونه یا ی کاری کردیم ک اینا مارو تعقیب کردن از بس ترسیده بودیم ... اخه همه داشتن مارو نیگا میکردن :دی او اقاهه هم ک با خشانت تمام با داداش بحث میکردن... خانومه هم ک همش از اسم و فامیل و نام پدر و اینا میپرسید.. خونوادتون کجاست و اینجور سوالا ... رفتیم سمت داداشم .. بعد از اقاهه پرسیدیم چ مشکلی پش اومده ؟؟؟ تازه فهیمیدیم اینا فک میکنن ما دوس دوختر دوس پسریم داریم دنبال ی جای خلوت میگردیم :)))))))))) شاید باور نکننین ولی اگه هرکی از صد کیلومتری مارو ببینه میفهمه ما خواهر برادریم از بس شبیه همیم :)))))) ولی اینا باور نمیکردن ک ... اخرش بابا رو صدا زدیم تا اینا باور کردن بعد ک ثابت شد ما خواهر و برادریم گیر داده بودن چون جواب مارو دادین و مثلا زبون درازی کردین باید بریم پاسگاه تا تکلیفتون روشن بشه البته داداشم بعد ی سال اومده بود ایران و بار اول بود ک رفته بودیم بیرون مثلا ... کلی اعصابشون خورد شد:دی 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده