شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نه کی گفته من دیدم هی مارو نگاه میکنید حدس زدم با ما باشید اما نیومدید جلو که بنده خدا sahar91 هم بار اولش بود .... خود منم خیلی هارو ندیده بودم و بار اولم بود کاشکی میومدید پیشمون یه بستی مفت رو از دست دادید 5 لینک به دیدگاه
paradox7 2716 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اون سه تا پسر ورق بازا؟ کس دیگه ای به جز اون چمن زنه که ما باهاش دعوامون شد نمیمونه که خوتون پسرید فکر میکنید همه پسرن :5c6ipag2mnshmsf5ju3 7 لینک به دیدگاه
paradox7 2716 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من دیدم هی مارو نگاه میکنید حدس زدم با ما باشید اما نیومدید جلو که بنده خدا sahar91 هم بار اولش بود .... خود منم خیلی هارو ندیده بودم و بار اولم بود کاشکی میومدید پیشمون یه بستی مفت رو از دست دادید بابت بستنی که خیلی سوختم 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بابت بستنی که خیلی سوختم میومدی دم گوش من میگفتی خوب من همون سر نشسته بودم 5 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خوتون پسرید فکر میکنید همه پسرن :5c6ipag2mnshmsf5ju3 ما افتخار میکنیم به پسر بودنمون بابت بستنی که خیلی سوختم عجب بستنی بوداااااا من رفتم کتاب خریدم اومدم دیدم بستنی دادن فوری خوردم،عروسکی خنک اصن یه چیزی 7 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من قصد جدی داشتم امسال بیام ولی فکر می کردم دیروز 4 شنبه هست و امروز 5 شنبه هست به هر حال از دستم رفت مخصوصا دیدن لیست حاضرین به شدت مایه ی پشیمانی هست که چرا نشد که بیام 18 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ روز بسیار خوبی بود .. قرار نمایشگاه و با بچه های دانشگاه گذاشته بودیم ...از طرفی دلم میخواست تو میتینگ نواندیشان هم بشرکتم...اینجوری شد که دیر اومدیدم و زود رفتیم. درسته که مجبور شدم زود برم و بابتش از همه دوستان عذر می خوام ولی خوشحالم که در جمع دوستانه و صمیمی نواندیشانی های عزیز حضور پیدا کردم. 22 لینک به دیدگاه
Hamid Ghobadi 12840 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من قصد جدی داشتم امسال بیامولی فکر می کردم دیروز 4 شنبه هست و امروز 5 شنبه هست به هر حال از دستم رفت مخصوصا دیدن لیست حاضرین به شدت مایه ی پشیمانی هست که چرا نشد که بیام امیییییییییییییر کاش میومدی 6 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ما فکر کردیم ناهار خوردی و اومدی! من میگم هی میگفتی ناهار ناهار ، ناهار نخوردمه! نه بابا. من از 12 تو نمایشگاه بودم نهار نخوردم. اخرش ساعت 6 با علیرضا و متین و فرانه و پولاریس رفتم نهار خوردم. راستی ما امضا نکردیما 4 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ جای منم که اصن خالی نبود بابااااااااااااااااااااایییییییییی اخه من دخترااااااا رو گفتمممممم. جای شمااااااااااااااا و امین که خیلییییییییییی هم خالی بوووووود. 4 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نه بابا. من از 12 تو نمایشگاه بودم نهار نخوردم. اخرش ساعت 6 با علیرضا و متین و فرانه و پولاریس رفتم نهار خوردم.راستی ما امضا نکردیما 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بابااااااااااااااااااااایییییییییی اخه من دخترااااااا رو گفتمممممم. جای شمااااااااااااااا و امین که خیلییییییییییی هم خالی بوووووود. توکه راس میگی دختر بزرگ کردم 6 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بازم خوبه که اون موثع خوردم بابااااااااااااااااااااااااا. توکه راس میگی دختر بزرگ کردم چه شکلکات زشتن بابااااااااااااایی 4 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نامردها ما که میایم نه امضایی نه عکسی نه شیرینی ای نه چیزی البته جز فرانه که انگاری همیشه بساط پاستیلش براه نه یادی نه چیزی.... 12 لینک به دیدگاه
Hamid Ghobadi 12840 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نه بابا. من از 12 تو نمایشگاه بودم نهار نخوردم. اخرش ساعت 6 با علیرضا و متین و فرانه و پولاریس رفتم نهار خوردم. راستی ما امضا نکردیما خب نوش جون اسکن امضاتو برام بفرست! http://www.noandishaan.com/forums/images/smilies/icons/icon_gol.gif 3 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام سلام دوستان دوستان دوستم رو بهتون معرفی کردم؟!! ما که پنج شنبه رو تحریم کرده بودیم میخواستم لج ممد رو در بیارم نیام خداییشم با زحمت خودمو رسوندم نامردا جا داره همینجا از همه بچهایی که جمعه میتونستن بیان و نتونستن امروز بیان یادی بکنیم و بگم جاشون خیلی خیلی خالی بود یشالا تور ماه دیگه میزاریم آخرم معلوم نشد روزش کی میشه هرکی یه سازی میزد خلاصه من دیر رسیدم ولی به موقع رسیدم اومدم بستنی رو ورداشتم آی بسی حال داد دمه اونی که خریده بود گرم تقریبا همه رو میشناختم و از قبل دیده بودمشون چند نفر از دوستان رو ندیده بودم که دو تاشون جاوید جان و خانمشون مهسا خانم گرامی بودن این دو نازنین فوق العاده بودن و خلاصه با جاوید گل خیلی حال کردم و کلا زوج خوب و بسیار با معرفتی بودن ایشالا سالیان سال کنار هم خوش باشند و بسلامتی برگردن شهرشون این همه راه اومدن که کنار ما باشن ولی یه گلگی دارم اصلا کسی نمیزاشت من حرف بزنم همش هم همه بود همتون حرف زدید الا من از نمایشگاه امروز گروه سنی یه سری افراد دستم اومد از خرید هاشون خیلی راضی بودن یکی حالا اسم نمیبرم رفت سی دی بازی خرید اون یکی بَن بِن بُن خریده بود خلاصه همه چی بود الا خرید کتاب بازهم از خیلی ها نتونستم سوال 6 رو بپرسم از دستم یه سری ها در رفتن آخرین اس ام اس یه شخصی خیلی خوب بود با اینکه امید روح انجمن نبود ولی با اون اس ام اس فهمیدیم امید همیشه هس دیگه که اسم از کسی نبردم چون همتون عالی بودین و گل تبلیغات فراموش نشه به تبلیغات انجمن نگاهی ویژه داشته باشین دوستان دوستان چاکرم تازه از من همه سوالا رو نپرسیدیاااااااا. بنزین که تموم نشد داداشی؟ الهییی تو که اصلا حرف نمیزدییییییییییییی دوست سیاوش 3 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خب نوش جون اسکن امضاتو برام بفرست! http://www.noandishaan.com/forums/images/smilies/icons/icon_gol.gif کی امضاهارو میزاری؟ 4 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خب نوش جون اسکن امضاتو برام بفرست! http://www.noandishaan.com/forums/images/smilies/icons/icon_gol.gif نه دیگه نمیشه 2 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام بردوستان مجازی و به خصوص دوستانی که دیدمشون و تو ذهنم ثبتشون میکنم ... واقعا روز خیلی خیلی خوبی بود تا همه پستها رو بخونم یه ساعتی طول کشید. مرسی از کسایی که به ما لطف داشتن .خوبی و مهربونی از خودشون بود. خیلی از دوستان با اونچه که در ذهنم داشتم متفاوت بودن ولی برخی به شخصیت مجازیشون تقریبا نزدیک بودن. ما که ساعت 11 رسیدیم نمایشگاه باچن تایی از دوستان هم قرار شخصی داشتم که متاسفانه هیچ کدومشون به دلایل کاری نتونستن بیان بخصوص maryam_bah که ببینمش کشتمش. جالبش اینجا بود که شماره هیچ کس رو هم نداشتیم. جاوید فقط شماره هادی ناصح رو داشت که ازش شماره ممدو گرفت. خلاصه از ساعت یک تو چمنا منتظر برو بچ بودیم تا اینکه ساعت 1.45 جاوید گفت که پیداشون کرده و کم کم دور هم جم شدیم. واقعا خوش گذشت . شخصیت جالب و پر شر و شور بعضی ها خصوصا علیرضا جو بچه ها رو خیلی گرمتر کرد. واقعا دم همتون گرم. امیدوارم همیشه لبخند به لب همه دوستان باشه و شاد شاد شاد باشن. ما هم ساعت 10.30 بود که رسیدیم خونه و از خستگی بیهوش شدیم الانم جاوید سر کاره و هنوز نیومده بیاد میرسه خدمتتون... 22 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تازه از من همه سوالا رو نپرسیدیاااااااا. بنزین که تموم نشد داداشی؟الهییی تو که اصلا حرف نمیزدییییییییییییی دوست سیاوش نه آبجی مثل مرد تا دورترین پمب بنزین ما رو رسوند پرایدها الکی که نیس ....حالا هی بگو تا بزنم از وسط نصفت کنممن کی حرف زدم ؟ جو رو بر علیه من درست کرده بودن وگرنه جاوید از من بیشتر حرف میزد 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده