رفتن به مطلب

پارادوکس پینوکیو


Waffen

ارسال های توصیه شده

آره. پارادوکسا حل ناشدنی ان، برای خووندن مناسبن. بحث کردن درباره شون سرکار رفتنه. یه پارادوکس دیگه م اینه: خدای قادر و توانا میتوونه سنگی بسازه که نتوونه بلند کنه؟ نتیجه: خدای قادر و توانایی وجود نداره.

 

هدف از پارادوکس ها بیشتر تمرین هست... تمرین منطق و فلسفه... برای اینکه توانایی ها بیشتر بشه...

گاها هم میشه از همچین پارادوکس هایی عملا استفاده کرد و پارادوکس ها همیشه هم به قول شما سرکاری نیستند... همونطوری که Turing با Turing machin و Godel با incompleteness theorom نشون دادند پارادوکس ها میتونند مشکلات بنیادین علمی رو هم توضیح بدند...

 

خیلی وقت پیش من تاپیکی زدم و اونجا سعی کردیم همین پارادوکسی که شما میفرمایید رو بررسی کنیم...

این پارادوکس یک ایراد منطقی داره... البته تا جایی که من میدونم... در این پارادوکس فرض بر این قرار داده شده که خداوند که قادر مطلق هست توانایی عملی کردن غیر ممکن ها رو نداره... یعنی "مطلق" بودن توانایی ها شامل غیر ممکن ها نمیشه... ولی همچین قانونی در مورد فلسفه ی اللهی قابل توضیح نیست... در نتیجه پارادوکس حل میشه...

برای رفع این مشکل میتونیم فلسفه ی خداوندی رو کنار بزاریم و وارد دنیای فیزیکی بشیم و دو موجودیت زمینی رو (مثل انرژی و ماده- که این رو هم قبلا یک تاپیکی زدم و در موردش بحث کردیم) بررسی کنیم...

در هر حال نتیجه ی این پارادوکس نفی وجود خداوند با خصوصیاتی مثل "قادر مطلق" بودن و "توانای مطلق" بودن نیست...

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 51
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

هرچی بیشتر پستهای waffan و spow رو میخونم بیشتر احساس خنگی و گیجی میکنم..:4564:

 

شایدم به اندازه کافی تمرکز برای فکر کردن ندارم....

:icon_pf (34):

 

 

در هر صورت خدافظ شوما

 

اتفاقا اصلا چنین چیزی نیست...

من به شخصه همیشه از مطالبی که شما بیان کردید لذت بردم و فکر میکنم شما ذهن خیلی روشنی دارید...

لینک به دیدگاه
اره باهاش موافق بودم !

اصولا وقتی مطمعنیم دو تا چیز قطعی وجود داره .

و در خلاف جهت هم میرسیم به تناقض !

 

پینوکیو هم مطمئنه که با گفتن دروغ دماغش بزرگ میشه

هم مطمئنه که این جمه ای که میگه راسته

 

در نتیجه گفتن یه راست بعد از دروغ ما رو میرسونه به همون نقطه اولی که بودیم

پس دماغش کوچیک میشه !

 

انگار برای یه مدت خلاف جهت حرکت اولش حرکت کنه .بعد دوباره خلاف جهت حرکت فعلیش برگرده(به سمت جهت اولیش ) برسه بهمون نقطه اول

وقتی برگشت به جایی که قبل از بزرگ شدن دماغش بوده (یعنی راست گفتن )

پس باید دماغشم به همون حالت برگرده

 

انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده. همه چیز به حالت قبل برگشته !

 

خوب مسلما چنین چیزی که شما میفرمایید نباید از نظر منطقی پیش بیاد...

شما زمانی که میدانید چیزی مطلقا وجود داره دیگه نمیتونید هم زمان به یک مسئله ی مطلق دیگه و در خلاف اون معتقد باشید...

در مورد امضای دوست عزیزمون نوترون (که خیلی امضای جالبی هم داشت) و اگر درست یادم باشه این بود:

همه چیز نسبی هست، حتی نسبی بودن همه چیز هم نسبی هست...

این اشاره به دو فرض حقیقی مطلق در خلاف جهت هم دیگه داره که یک پارادوکس رو به وجود میاره... ولی این پارادوکس تنها یا معناگرا و یا منطقی هست و نمیتونه حقیقی باشه...

در مورد پینوکیو هم مسئله اینجاست که ما از مطلق بودن چیزی خبر نداریم... پینوکیو هم همینطور... مشخص نیست که جمله ی پینوکیو اشاره به مسئله ای مطلق داره یا نه... حتی تصور مطلق بودن مسئله هم برای ما مشخص نیست...

 

 

البته این حرف های بنده اصلا در رد اون آنالیزی که در مورد پارادوکس کردید نیست... اون بررسی ممکنه به راحتی درست باشه...

لینک به دیدگاه
درود...

مدت ها بود تاپیک نزده بودم گفتم بیام یه تاپیک بزنم با هم صحبت کنیم...

مسئله بسیار کوتاه و شیرینه... :ws3:

البته فکر کنم همتون قبلا شنیدید... ولی به یک سری دلایلی من به شدت به این قضیه ای که الان میگم علاقه دارم...

 

 

چه اتفاقی میوفته اگر پینوکیو بگه: الان دماغم بزرگ میشه ؟

خوب باور نکنید این یکی رو هم .حتما نمی شه :ws28:

لینک به دیدگاه
میدونی عاطفه خانم فرق شما واستارتر چیه؟ سامان میدونه چی رو میخواد منتقل کنه ولی مفاهیم رو منتقل میکنه وقضاوت رو میزاره به عهده خواننده ای که دچار چالش شده ولی شما یه مسئله ای رو که میدونید، به زور دارین به خورد بقیه میدین که اگر با جمله اول خودتون بخوام نتیجه گیری کنم میشه پارادوکس واز قطعیت مورد نظر شما میفته

اما دوست دارم اون قسمت قرمز وبولد شده رو بهم دیگه ربط بدین

چطور ما وقتی با قطعیت میگیم فلان چیز هست میتونیم مورد نقضش رو مطرح کنیم

اگر حتما هست تو منطق میشه اگر واگر واین رابطه اگر اصول منطق ریاضی خونده باشین همیشه یکطرفه هست حالا شما با چه منطقی به این رسیدین که قضایای یکطرفه برگشت پذیر هستن ممنون میشم من رو هم درجریان بزارین

زیر سوال بردن فکر واعتقاد یکی دیگه با یه تمثیل کار خوبی نیست چون تمامی مبانی فکری گروه مورد علاقه شما هم به همین سادگی قابل رد وانکار هست ولی دوست ندارم بحثی که گستردگیش خیلی بیشتر از تصلب اتئیسم هست به نقد عقاید محدود بشه

 

 

بعدا میام جواب میدم :ws37:

لینک به دیدگاه
درود...

مدت ها بود تاپیک نزده بودم گفتم بیام یه تاپیک بزنم با هم صحبت کنیم...

مسئله بسیار کوتاه و شیرینه... :ws3:

البته فکر کنم همتون قبلا شنیدید... ولی به یک سری دلایلی من به شدت به این قضیه ای که الان میگم علاقه دارم...

 

 

چه اتفاقی میوفته اگر پینوکیو بگه: الان دماغم بزرگ میشه ؟

 

درود

 

خب من خیلی در بحث منطق قوی نیستم ولی از دیدگاه خودم می خوام یه نگاهی به قضییه بندازم

 

می خوام بگم انسان با بر قراری دانش تجربی و دانش زبانی سعی داره به درکی از طبیعت و روشی برای بهتر زیستن پیدا کنه

در واقع از ریاضی زیست فیزیک و ...... برای مدل سازی طبیعت و محیط اطرافش استفاده می کنه

(فعلا این بحث که چیزی جز انسان و تصوراتش از محیط اطراف به وسیله دانش زبانی وجود نداره یا به عبارتی منکر بیرون و درون میشن رو کاری نداریم)

 

اما طبیعت داره طبق یک سری اصولی کار خودش رو انجام میده (که انسان هیچ وقت نمیتونه مدل دقیقی و بدون خطا ازش داشته باشه)و مشاهده و تجربه به من میگه کار طبیعت داره بدون هیچ گونه باگ و خطایی پیش میره در واقع پارادوکسی درش مشاهده نمیشه

فرض کنید پینوکیو واقعا وجود دره در طبیعت با مدل گفته شده پس قاعدتا یک اتفاقی باید بیفته اما

 

سیستمی که داره دماغ پینوکیو رو دراز و کوتاه میکنه طبق صحبت شما دارای یک باگ هست (با اصولی که فرض کردید)و من به این باگ میگم پارادوکس

پس فرض وجود پینوکیو در طبیعت با مشخصات ذکر شده محاله چون طبیعت همچنین باگی رو از دید من نداره

در واقع شما دارید یک مدلی از دماغ پینوکیو عرضه می کنید با این فرض که دروغ بگه دماغش بلند میشه ولی من میگم این مدل کامل نیست دقیقا مثل این مدل که یک منبع ولتاژ ایده ال رو اتصال کوتاه کنیم از طرفی یه ولتاژی داره از طرفی اتصال کوتاه شده پس این مدل سازی غلطه!

 

اما دلیل غلط بودن این مدل رو هم یه ایده ای که دارم اینه که شما داریه با یک منطق صفر و یکی کار می کنید یعنی یک عمل با درجه عضویت 1 درسته (حرف راست زده)یا یک عمل با درجه عضویت صفر راسته (حرف دروغ زده) ادعا می کنم یک عمل میتونه با درجه عضویت 0.7 راست باشه یا یک عمل میتونه نه دروغ باشه و نه راست

 

یک نکته دیگه که به ذهنم رسید اینه که یک statement منطقی این قدرت رو نداره که logic رو روو خودش پیاده سازی بکنه

مثلا این عبارت "گزاره نوشته شده اشتباه است "داره سیستم داخلی خودش رو نقد میکنه

یا پینوکیو با عبارت من دماغم دراز میشه باز داره منطق سیستم دماغش رو روو خودش پیاده سازی می کنه

یا این عبارت که یک سلمونی فقط حق داره موهای کسی رو بتراشه که موهای خودش رو نتراشه Barber Paradox

 

حالا بیاید فرض کنیم مدل رو از "دماغ پینوکیو دراز میشه اگر وفقط اگر دورغ بگه" تغییر بدیم به

"دماغ پینوکیو دراز میشه اگه دروغ بگه" یعنی فقط میدونیم اگه دروغ بگه دماغش دراز میشه و اگه راست میگه رو صحبتی ازش نکردیم

اگه فرض کنیم عبارت دروغ باشه پس دماغش باید دراز بشه و نهایتا راست گفته که امکان نداره لذا عبارت پینوکیو با توجه به حالت پیشگویی که داره قطعا دروغ نیست

 

پس عبارت پینوکیو حتما راسته ولی از رفتار سیستم وقتی راست میگه اطلاعی نداریم اما اگه رفتار سیستم این باشه دماغ پینوکیو دراز نشه که باز به پارادوکس بر میخوریم (چون دروغ گفته )پس تنها حالتی که امکان داره بیفته اینه که دماغش دراز بشه

 

لذا جمله پینوکیو با فرض منطق باینری و عدم اطلاع از رفتار سیستم در حالت راست گفتن (عدم قطعیت)حتما راسته و دماغش حتما دراز میشه!!!!!!

لینک به دیدگاه
درود

 

خب من خیلی در بحث منطق قوی نیستم ولی از دیدگاه خودم می خوام یه نگاهی به قضییه بندازم

 

می خوام بگم انسان با بر قراری دانش تجربی و دانش زبانی سعی داره به درکی از طبیعت و روشی برای بهتر زیستن پیدا کنه

در واقع از ریاضی زیست فیزیک و ...... برای مدل سازی طبیعت و محیط اطرافش استفاده می کنه

(فعلا این بحث که چیزی جز انسان و تصوراتش از محیط اطراف به وسیله دانش زبانی وجود نداره یا به عبارتی منکر بیرون و درون میشن رو کاری نداریم)

 

اما طبیعت داره طبق یک سری اصولی کار خودش رو انجام میده (که انسان هیچ وقت نمیتونه مدل دقیقی و بدون خطا ازش داشته باشه)و مشاهده و تجربه به من میگه کار طبیعت داره بدون هیچ گونه باگ و خطایی پیش میره در واقع پارادوکسی درش مشاهده نمیشه

فرض کنید پینوکیو واقعا وجود دره در طبیعت با مدل گفته شده پس قاعدتا یک اتفاقی باید بیفته اما

 

سیستمی که داره دماغ پینوکیو رو دراز و کوتاه میکنه طبق صحبت شما دارای یک باگ هست (با اصولی که فرض کردید)و من به این باگ میگم پارادوکس

پس فرض وجود پینوکیو در طبیعت با مشخصات ذکر شده محاله چون طبیعت همچنین باگی رو از دید من نداره

در واقع شما دارید یک مدلی از دماغ پینوکیو عرضه می کنید با این فرض که دروغ بگه دماغش بلند میشه ولی من میگم این مدل کامل نیست دقیقا مثل این مدل که یک منبع ولتاژ ایده ال رو اتصال کوتاه کنیم از طرفی یه ولتاژی داره از طرفی اتصال کوتاه شده پس این مدل سازی غلطه!

 

اما دلیل غلط بودن این مدل رو هم یه ایده ای که دارم اینه که شما داریه با یک منطق صفر و یکی کار می کنید یعنی یک عمل با درجه عضویت 1 درسته (حرف راست زده)یا یک عمل با درجه عضویت صفر راسته (حرف دروغ زده) ادعا می کنم یک عمل میتونه با درجه عضویت 0.7 راست باشه یا یک عمل میتونه نه دروغ باشه و نه راست

 

یک نکته دیگه که به ذهنم رسید اینه که یک statement منطقی این قدرت رو نداره که logic رو روو خودش پیاده سازی بکنه

مثلا این عبارت "گزاره نوشته شده اشتباه است "داره سیستم داخلی خودش رو نقد میکنه

یا پینوکیو با عبارت من دماغم دراز میشه باز داره منطق سیستم دماغش رو روو خودش پیاده سازی می کنه

یا این عبارت که یک سلمونی فقط حق داره موهای کسی رو بتراشه که موهای خودش رو نتراشه Barber Paradox

 

حالا بیاید فرض کنیم مدل رو از "دماغ پینوکیو دراز میشه اگر وفقط اگر دورغ بگه" تغییر بدیم به

"دماغ پینوکیو دراز میشه اگه دروغ بگه" یعنی فقط میدونیم اگه دروغ بگه دماغش دراز میشه و اگه راست میگه رو صحبتی ازش نکردیم

اگه فرض کنیم عبارت دروغ باشه پس دماغش باید دراز بشه و نهایتا راست گفته که امکان نداره لذا عبارت پینوکیو با توجه به حالت پیشگویی که داره قطعا دروغ نیست

 

پس عبارت پینوکیو حتما راسته ولی از رفتار سیستم وقتی راست میگه اطلاعی نداریم اما اگه رفتار سیستم این باشه دماغ پینوکیو دراز نشه که باز به پارادوکس بر میخوریم (چون دروغ گفته )پس تنها حالتی که امکان داره بیفته اینه که دماغش دراز بشه

 

لذا جمله پینوکیو با فرض منطق باینری و عدم اطلاع از رفتار سیستم در حالت راست گفتن (عدم قطعیت)حتما راسته و دماغش حتما دراز میشه!!!!!!

 

بسیار بررسی جالبی بود دوست عزیز... لذت بردم...

اتفاقا از نظر منطقی خیلی هم بی نقص بررسی کرده بودید...

البته بنده هم به غیر ممکن بودن چنین پارادوکس هایی معتقدم و در ضمن با شما در مورد سیستمی که در جهان وجود داره هم عقیده هستم و فکر میکنم در قوانینی که در جهان وجود داره سیستمی هست که جلوی هرگونه پارادوکس اینچنینی رو میگیره...

به هر حال عقاید ما خیلی شبیه به هم هستند...

لینک به دیدگاه

من راجع به این موضوع چیزی نمیدونستم.

جالب بود

تو ویکی پدیا خوندم دو تا راهی ک برای حل پارادوکس عنوان شده بود جالب بود. هم اولی که چهار حالت رو بررسی کرده بود. هم دومی ک از رشد سلولای بینی گفته بود.

ظاهرا اولین بار یه فرد یازده ساله عنوانش کرده بود

لینک به دیدگاه
درود خب من خیلی در بحث منطق قوی نیستم ولی از دیدگاه خودم می خوام یه نگاهی به قضییه بندازم می خوام بگم انسان با بر قراری دانش تجربی و دانش زبانی سعی داره به درکی از طبیعت و روشی برای بهتر زیستن پیدا کنهدر واقع از ریاضی زیست فیزیک و ...... برای مدل سازی طبیعت و محیط اطرافش استفاده می کنه(فعلا این بحث که چیزی جز انسان و تصوراتش از محیط اطراف به وسیله دانش زبانی وجود نداره یا به عبارتی منکر بیرون و درون میشن رو کاری نداریم)اما طبیعت داره طبق یک سری اصولی کار خودش رو انجام میده (که انسان هیچ وقت نمیتونه مدل دقیقی و بدون خطا ازش داشته باشه)و مشاهده و تجربه به من میگه کار طبیعت داره بدون هیچ گونه باگ و خطایی پیش میره در واقع پارادوکسی درش مشاهده نمیشهفرض کنید پینوکیو واقعا وجود دره در طبیعت با مدل گفته شده پس قاعدتا یک اتفاقی باید بیفته اماسیستمی که داره دماغ پینوکیو رو دراز و کوتاه میکنه طبق صحبت شما دارای یک باگ هست (با اصولی که فرض کردید)و من به این باگ میگم پارادوکسپس فرض وجود پینوکیو در طبیعت با مشخصات ذکر شده محاله چون طبیعت همچنین باگی رو از دید من ندارهدر واقع شما دارید یک مدلی از دماغ پینوکیو عرضه می کنید با این فرض که دروغ بگه دماغش بلند میشه ولی من میگم این مدل کامل نیست دقیقا مثل این مدل که یک منبع ولتاژ ایده ال رو اتصال کوتاه کنیم از طرفی یه ولتاژی داره از طرفی اتصال کوتاه شده پس این مدل سازی غلطه!اما دلیل غلط بودن این مدل رو هم یه ایده ای که دارم اینه که شما داریه با یک منطق صفر و یکی کار می کنید یعنی یک عمل با درجه عضویت 1 درسته (حرف راست زده)یا یک عمل با درجه عضویت صفر راسته (حرف دروغ زده) ادعا می کنم یک عمل میتونه با درجه عضویت 0.7 راست باشه یا یک عمل میتونه نه دروغ باشه و نه راستیک نکته دیگه که به ذهنم رسید اینه که یک statement منطقی این قدرت رو نداره که logic رو روو خودش پیاده سازی بکنه مثلا این عبارت "گزاره نوشته شده اشتباه است "داره سیستم داخلی خودش رو نقد میکنهیا پینوکیو با عبارت من دماغم دراز میشه باز داره منطق سیستم دماغش رو روو خودش پیاده سازی می کنهیا این عبارت که یک سلمونی فقط حق داره موهای کسی رو بتراشه که موهای خودش رو نتراشه Barber Paradox حالا بیاید فرض کنیم مدل رو از "دماغ پینوکیو دراز میشه اگر وفقط اگر دورغ بگه" تغییر بدیم به "دماغ پینوکیو دراز میشه اگه دروغ بگه" یعنی فقط میدونیم اگه دروغ بگه دماغش دراز میشه و اگه راست میگه رو صحبتی ازش نکردیماگه فرض کنیم عبارت دروغ باشه پس دماغش باید دراز بشه و نهایتا راست گفته که امکان نداره لذا عبارت پینوکیو با توجه به حالت پیشگویی که داره قطعا دروغ نیستپس عبارت پینوکیو حتما راسته ولی از رفتار سیستم وقتی راست میگه اطلاعی نداریم اما اگه رفتار سیستم این باشه دماغ پینوکیو دراز نشه که باز به پارادوکس بر میخوریم (چون دروغ گفته )پس تنها حالتی که امکان داره بیفته اینه که دماغش دراز بشهلذا جمله پینوکیو با فرض منطق باینری و عدم اطلاع از رفتار سیستم در حالت راست گفتن (عدم قطعیت)حتما راسته و دماغش حتما دراز میشه!!!!!!
من همچنین چیزی را میخواستم بگم و تو ذهنم بود.ولی چون تو فلسفه ضعیفم و نمیتونم خوب این چیزها را بیان کنم.ترجیح دادم پستی ندم.البته به نظر من تو بحث های فلسفی خیلی بحث ها هست که هیچ پارادوکس و باگی در اصل موضوع نیست که میشه خوب رویش بحث کرد.حالا چرا waffen عزیز به این موضوع گیر دادی که در اصلش به قول Sophist دارای باگ هست.چرا دنبال بحث فلسفی پینیکیو هستی که در اصل طبیعت با شرایطش واقعی وجود خارجی نداره؟؟
لینک به دیدگاه
من همچنین چیزی را میخواستم بگم و تو ذهنم بود.ولی چون تو فلسفه ضعیفم و نمیتونم خوب این چیزها را بیان کنم.ترجیح دادم پستی ندم.البته به نظر من تو بحث های فلسفی خیلی بحث ها هست که هیچ پارادوکس و باگی در اصل موضوع نیست که میشه خوب رویش بحث کرد.حالا چرا waffen عزیز به این موضوع گیر دادی که در اصلش به قول Sophist دارای باگ هست.چرا دنبال بحث فلسفی پینیکیو هستی که در اصل طبیعت با شرایطش واقعی وجود خارجی نداره؟؟

 

خوب میگفتی دیگه... هدف از این تاپیک ها این هست که مجبور بشیم یکم به این چیزها فکر کنیم...

خوب من به این پارادوکس ها علاقه دارم... مهم نیست که در جهان امکان وجودشون هست یا خیر... قانون unity of nature (البته قانون که نیست... یک فرضیه هست) جلوی چنین چیزهایی رو میگیره... ولی خوب این دلیل نمیشه که این مسائل ارزش بررسی کردن نداشته باشند... خیلی از فلاسفه ی معروف روی چنین مسائلی کار کردند...

اینا یک چیزهایی هست مثل بازی با ریاضی... :ws3:

لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...
درود...

مدت ها بود تاپیک نزده بودم گفتم بیام یه تاپیک بزنم با هم صحبت کنیم...

مسئله بسیار کوتاه و شیرینه... :ws3:

البته فکر کنم همتون قبلا شنیدید... ولی به یک سری دلایلی من به شدت به این قضیه ای که الان میگم علاقه دارم...

 

 

چه اتفاقی میوفته اگر پینوکیو بگه: الان دماغم بزرگ میشه ؟ [/Q2

 

2 تا حالت وجود داره که بریم سراغ حالت اول

شاید جمله پرسشی باشه یعنی شاید داره اینو خودش از خودش میپرسه

 

پس یعنی از صحت حرفی که قبل از این سوال زده مطمن نیست که بنابراین دماغ سر جاش میمونه

 

 

حالت بعدی اینه که این جمله رو بااضطراب بیان کرده باشه که نشان از خبری بودنشه

 

و ترس از این که دماغ الانه که بزرگ شه چون اظمینان از دروغ بودن جمله ی قبلش داره

 

 

 

ولی یه چیزی خواستم راجب اون نظریه ی پارادوکس دانای مطلق بگم

بیاید این طوری فرض کنیم که دانای مطلقی وجود داره وای شاید در هر زمان یا مکانی مطلق نباشه

یا بهتر بگم اون قادر مطلق اون سنگ رو می سازه اون لحظه ناتوان(طبق این نظریه که در هر زمان و مکانی مطلق نیست)

 

بعد تنها راه حل سبک کردن اون سنگه که از اون یه قادر مطلق میسازه این یه جواب ساده برای این پارادوکسه ولی این وسط بازم چیزی رو حل نمی کنه این فقط یع جوابه نه یه منطق. توی تمامی ادیان از کمیت پایین پرهیزکاران و سیر زیاد دوزخیان گفته شده

 

معلوم نیست جهانی که در آن شر کثیر ناشی از انسانها هست؛ بر جهانی که در آن شر قلیل، و در نتیجه، قدیسان و قهرمانان کم تری وجود دارد برتری داشته باشه:w58:

یه مثال ساده تهوع آوره که اینجا عالمی باشع که خالقش جوری تنظیمش کرده باشه که یه کودک از تجاوز وحشیانه بمیره که عده ی کمی با نام عرفا بخوان کسای بهتری تو این جامعه بشن که این مصداق بارز نظریه ی Problem of Evil هست که مادر این پارادوکسه

 

بنظرم این نظریه یه اشکال خیلی بزرگ داره جه تو مخالفاش چه تو موافقاش

 

موافقاش

ایا دلیل وجود شر که رایطیه مستقیم با این که خدا وجود نداره داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ که بار هر منطقی احمقانس چون ریشه ی شر از فقدانه ایا شما برای بوجود اوردن تاریکی نیاز بع منبع خاصی دارین؟ یا این که تاریکی هست شما فقط ناز دارید نور رو بوجود بیارید؟ پس اینجا نور نیاز به خالق داره که ما میگیم هرکسی می تونه باشه فقط داریم خالق صداش میکنیم که فاعل این داستان بوده.

 

 

مخالفاش

ایا توی اون مثال تجاوز یا حکایت های داستانی موجود توی کتاب های ادیان مختلف منباب این که کم بودن بهشتی ها و فراوانی شر . زیاد بودن دوزخیان ایا چنین کسی خالق ماست ؟ ایا این کسیه که مارو افریده؟

یعنی این همه مخلوق افریده شدن برای درس گرفتن یه عده ی 1%ی از جامعه؟ واقعا این عدل کامل پروردگار رو زیره سوال نمیبره؟ یعنی رستگاری برای همه نیست؟پس چرا هر جوری تو هر جا از خالق حرف زده شده تو ذهن یه شخص ثالثی تداعی مشه؟ ایا این تعریف ها غلط نبوده؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 

 

چرا هممون قیول نکنیم ما نتیجه و میوه ی یه جریان هوشمنده مادر هستیم که محاط بر این دنیا در حال گردشه مثل روخونه ای که بواسطش جندین کیلومتر زمین سرسبز شده .....

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...