pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب یه هو دلم شدید هوای این اهنگو کردددددددددددددددد مثل شمع مثل کوه سوختم ریختم " وقتی از عشق چشم به در می دوختم مثل باد بی تو هر شب من خوندم " تو نبودی و رفتی و جا موندم مثل سرعت باد ذوب شد چشمم " مثل خاطره فراموش شد اسمم مثل آینه ساده تو رو میدیدم " غم عشقتو به جون میخریدم 5 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چه جایی امن تر و زیباتر از آغوش تو ...خوشحالم که توانستم این روز را در کنارت جشن بگیرم. سپاس از پروردگارم بخاطر حضورت ای مادرم. 11 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خدایا نعمت داده ای ؟ اشک ؟ چون خود داده ای میگیری؟ هر روز و هر شب ؟!!! 10 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ وای چقدر بدم میاد از تعصب ! "مردم شهر ما تو دنیا تکن " ! " مردم ما از همه زحمتکش ترن " ! هی ما ما ما ما... که چی بشه آخه ! یکم چشماتونو باز کنین ببینین همین خودبرتر بینی باعث درجا زدن میشه... تا یکی میاد منطقی حرف بزنه ، جبهه میگیرن ! برید بابا 11 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ قلب محترم جای شما داخل دهان مبارک نیست.. کمی پایینتر بتپ.. 14 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خدا هدفت از خلقت من چی بوده ها ؟؟؟؟ میدونم خودتم موندی توش ... خسته ام از همه چی .. از خواب بیداری زندگی نفس کشیدن . حرف زدن .. سکوت کردن ..دلتنگی .. دلخوری .. ازردگی .. بی احساسی .با احساسی .خلاصه از همه چی .. پرحرفی .. بی حرفی.. این قلب لعنتی داغونه فشار میاره رو مجرای اشکم چطوری به اون قسمت رسیده من خبر ندارم.. خدا وقت کردی یه تجدید نظری هم رو وضع ما کن شاید کمتر این اعضای بدنم جابجا بشوند.. ممنون 9 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از دیروز صبح تا الان هر بیماری ای که فکرشو میکنید و نمیکنید سرم اومده اخه خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این اخریه چیه سرم اوردی موهام درد میکنه 11 لینک به دیدگاه
raz-raz 3612 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ برای سقوط ، نیازی به ارتفاع نیست. 6 لینک به دیدگاه
raz-raz 3612 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چوپانی عاشق گوسفندانش بود.همیشه برای آنها فلوت مینواخت. عده ای از گوسفندان با صدای فلوت او به خواب میرفتند و عده ای هم شروع به چریدن میکردند. سگ گله هیچگاه نمیخوابید . پس از مدتی چوپان از دنیا رفت . عده ای از گوسفندان میچریدند و عده ای هم میخوابیدند… سگ گله برای همیشه خوابید. 10 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دخترم تو جای همه مردانی که مردانگی را فراموش کرده اند مرد باش ... 12 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خدایا داری امتحانم میکنی؟ این کیه اومده؟ 7 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خیلی خوابم میاد اما از وقتی بیدار شدم هر چی سعی کردم دیگه خوابم نمی بره .... 8 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چه خواب لذت بخشی مثل خرس خوابیدم 7 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ قلم هم دیگر همراه نیست نمیتوان تمام ِ حرفها را گفت نمیشنود نمیفهمد لعنتی نمینویسد پس به که بگویم حرفهایم را کاغذ سپیدی بدهید برای خط خطیهایم ! 6 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من نه یک میوه نه یک کاغذ یادداشت هستم برای نیازهای تو روحم را به بازی نگیر 6 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ روح را فرستاده ام گرمابه خودش را صفا دهد . . . . 11 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ شُکـــــــر نمردم و دیدم چیزی بیشتر از دیگران به من دادی شُکــــــــــــر از اشک بی پایانی که دادی شُکـــــــــــر ... ( آریودخت جان اینجا گاهنوشته است نه گاه و بیگاه نوشته ) 7 لینک به دیدگاه
Armita66 245 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درست متر کن! آدم ها هم قد خودشان اند، نه هم قد تصورات تو 8 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۲ کی گفته هر چیزی اندازه ای داره؟ یه آدم میتونه بی نهایت پست و نامرد باشه........................................................ 17 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۲ الان با به تاکسی خطی اومدم تا نزدیک خونه کرایه اش 1000 تومنه. 1000 تومنو دادم یه تیکه آخر رو گفتم دربست ببر. طی کردیم 3500 اومدیم نزدیک گفتم 3000 قبول کرد. اومدم پیاده شم گفتم بیا این 2000 تومن. 1000 هم کرایه بهت دادم. (ینی اینجوری طی کرده بودیم) زد زیرش! گفت بدون این من گفتم 3000 تومن! هیچی بهش فهموندم ببو نیستم. تو دلم گفتم باشه 4 سال درس خوندم بعد بذارم یکی مثل تو کلاه سرم بذاره. (البته یه اصطلاح دیگه گفتم) فقط یه ذره عذاب وجدان دارم که چرا 100 عمل نکردم. الان 70 بود عملکردم. حقمو گرفتما ولی باید خوب میگرفتم. باید انقدر خوب عمل میکردم که طرف کاملاً قانع بشه و حق رو میداد به من. بدون هیچ گونه چونه زنی ئی. تو زمینه های مختلف این مشکل رو دارم. رو انسانیت آدما حساب میکنم. این نقطه ضعفمه. تو این جامعه نقطه ضعفه ها. روتو برگردونی میخوان بدزدن ازت. باور کنید قصد دارم یه مقدار دز این انسانیت رو بیارم پایین. اینجوری اذیت میشم. کارام پیش نمیره. 22 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده