Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ صب دم در یه خونه چند تا ظرف یک بار مصرف گذاشته بودن و روش یه کاغذ بود که این غذا ها دست نخورده است ، حس خوبی بهم دست نداد نمیدونم این کار مثلا خیر بوده یا چیز دیگه 14 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ چه خوبه که آدم از دیگران توقعی نداشته باشه! طرف هیچ جوره نمی تونه خوردت کنه!وقتی بدونی این آدمه در حد یه دوست معمولیم نیست دیگه نه ازش توقعی داری نه می ذاری ازت توقعی داشته باشه! هر چند که آدم دوست داره یکی باشه در حد بهترین دوست اما وقتی نیست اینجوری لااقل راحت تر برخورد می کنی باهاشون... 6 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ دیروز سر کلاس یکی از بچه ها رفت بیرون 20دقیقه گذشت دیدم خبری ازش نیست منم گفتم بذار اذیتش کنم بهش اس دادم زود بیا استاد عصبی شده اوضاع ناجوره اون بیچاره هم از این استاد میترسید هیچی دیگه بدو بدو اومد سر کلاس در و وا کرد با قیافه ی مظلومی به استاد نگا کرد بعد دید من اون پشت دارم ریسه میرم اومد طفلک یه قیافه ای شده بود دیگه اما بعد کلاس از خجالتم دراومد 8 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ واو البوم جدید محسن چاووشی فوق العادست / از وقتی اومدم خونه دارم باش کام میگیرم خیلی نازه دمش گرم دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند / از گوشه بامی که پریدی پریدی ... 6 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ اینجور وقتاس که میگن: داداش ما این بازی هارو کهنه کردیم..! 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ دلم دانشجو بودن میخواد . مث ویاره 6 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ معده درد دارم... هر وقت غذا میخورم معده درد دارم 14 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ بسوزه پدر خودشیرینی خودشیرینی کردیم با استادی که ترم پیش پدرومونو درآورد بازم این ترم برداشتیم از استرس امشب خوابم نمیبره من میدونم 19 لینک به دیدگاه
*Reyhaneh* 3812 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ خداوندا مرا آن ده که آن به... . . . لطفا زودتر. 17 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ تــو نــطــفــه بــودی خــون شــدی وآنــگــه چــنــیــن مــوزون شــدی.....ســوی مــن آ ای آدمــی تــا زیــنــت نــیــکــوتــر کــنــم 15 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ تو زنـــــدگـــــی از هـــیــچکـــس، هیچ توقعی نـــــــدارم.. !! آآآخ که چـــــقـــدر زندگی دلـــچــــســـب تر میشه اینـــجـــوری... دم شـــکســـپــیــر گــــــــــــرم 15 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ فک نمیکردم اینقد وحشیانه عصبانی بشم از کارم ناراضی نیستم هر کس شان و منزلتی داره 18 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ عصبانیم ... خیلی از اون عصبانیتای دخترونه که میخوام جیغ بزنم و حرف بزنم و آخر سر بشینم تو خلوت گریه کنم ... بخدا میتونستم موهای طرفو میکشیدم و یه سیلی میخوابوندم تو صورتش اخر سرم یکی محکم میزدم پس کلش تا شاید عقلش سر جاش بیاد یا بکل از بین بره و بمیره دیگه از زمین بلند نشه . بعدشم یه ( ببخشید ) تُف بندازم روش بگم : بیشعور لیاقتت یه مشت خره که دور و برت باشن ... به کصافت کشیدین همه جا رو .... Baudet Vache Mouton Cancre کی گفته تحصیل کرده ها حق عصبانیت ندارن ؟ ها ؟ 17 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ خدایااااااااااااااا ازت خواهش میکنم حال همه رو خوب کن ماها فقط و فقط تو رو داریم و بس دلامونو نشکن همه رو کمک کن............. 15 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ هَم، خانه شدیم...هم ، راه شدیم.... خار شدیم...خَس شدیم در پایِ مُغیلان... در راه، ساز شدیم....کوک شدیم....رقاص شدیم.. در بَزمِ دیگران.... این میان کِرشمه زیاد کردی و محتاج شد غریبه به نگاهت.... من شب شدم و حیران، در کویر نبودت... تشنه هر دَم، دیوانه وار به سرابِ حضورت....می دویدم از این کوی به آن کوی به شوقِ نگاهت... این میان چشمه به زیر پایِ طفلِ نگاهم که نَه!...اینبار چشمه بر پایِ حضورت به دَر آمد.... . . . وبلاگ پیرهاید عزیز رو خوندم...از گنجینه ی واژه هاش برداشت کردم...ریخته ام تو این نامه... سبک تر گفتم در صنایع سنگین و پر معنایی که این استاد مُحترم بیان می کنه.... اگه دیدین به قواره نوشته هام نمی اومد....دل گیر نشین از من.... یک جایی..یک وقتایی هم باید زد به دلِ جاده خاکی البته با احتیاط و آرامش.. 28 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ کاش کسی بود که فضای فکریمو امشب عوض کنه ولی خب انتظار بیهوده ایه ، منطقی نیست انتظار داشته باشم دیگران هم مثل من باشن. 23 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ تو بیمارستان که بودم یه مادری خیلی گریه میکرد تو دهن پسره 20 سالش غده سرطانی درومده!!! همه دندونای پسره رو برای درمان کشیده بودند!!! وضع مالیشونم جالب نبود اصلا یه وضعی... داغونم بچه ها براش دعا کنید،فراون دعا کنید... برای شفای همه مریضا دعا کنید... 32 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۱ دعوتی به ضیافت تنم میفرسایم در همین یادمان روز درختکاری ریشه ندارم ، شاخه زیاد است ، کوتاه نمی شود ، میخواهند خانه ی گنجشکها شوند همین شاخه ی کهنه ی تنهای من آفت است درد است اضطراب است اینجا گویی اسفند نیست هر روز مهرست مهر که می شود مهر به دل برگ ریخته ای می بندم ، وقتی برگ از درخت میریزد تفاخر است وجود درخت ، این میان آبروی زمین رفته است دعوتی به ضیافتم روحم دیوار مستراح است روزگار، روحدانی نیست! روح نداریم روح را ودیعه به دلخوشی سپردیم "هر روز بازار" نزدیک است حراجش میکنم 17 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده