سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ جدیدا به یه نتایجی رسیدم واسه خودم... نمی دونم این نتایج تا کی دووم میاره و آیا میتونم بر اسا اون آیندمو بسازم یا نه .! اینکه دوست ندارم در آینده بچمو تو این جامعه و با این فرهنگ نداشته و با این عرف بزرگ کنم ... اینکه دوست ندارم بچه من ( چه دختر چه پسر ) ، اون حسرتهایی که من به عنوان یک جوون ایرانی دارم رو تجربه کنه ! اینکه یه سری مسائل رو به خاطر عرف جامعه باید تنهایی تحمل کنه و نتونه حتی به خونوادش بگه ! (یعنی اصل کاری همون خونوادن که نباید بفهمن !!) دلم می خواد جایی بزرگ بشه و زندگی کنه که احساس خوشبختی داشته باشه شاید مسخره به نظر برسه که کسی که هنوز ازدواج هم نکرده ، از الان به فکر بچشه اما چون من یه حسرتهایی رو تجربه کردم ، اگه بتونم وظیفه خودم می دونم که نزارم بچم هم اینارو تجربه کنه... 8 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ خدایا, چقدر, آرزو دارم, که پاک باشند آدم ها که این پاک بودن, انسان بودن باشد نه حرف زدن هایی که من, هرگز, نمی شنوم خدایا, روحت را به من بخشیدی, آن را فقط به تو, و آرام ترین آرامم هدیه می دهم مرا, پاک نگه دار 5 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ نمیدونم شاید برم شنا یاد بگیرم دیگه اینقد تو گذشته غرق نشم 8 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ فقط میدونم خسته ام اینقدری خسته که حال ندارم روی عادت هر چی رو باور کنم 8 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ سیگاری به دست بگیرید به لب بگیرید, و دود کنید من خسته از روزهایی که خسته از این دنیا و نبودن تو, آرام ترین آرامم هوس سیگار کردم ونه برای خودم برای تو, نکشیدم و پاک ماند, این دستم برای تو چه می شود, اگر بفهمی 4 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ به اشک های آن کودک به نگاه آن کودک به دل پاک و آگاه آن کودک به دست های آن کودک به رویاهای من نمی بخشم مامان سر سجاده دعا کن ببخشم خدا رو این کودک, روزی, خدا را فراموش کند 4 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ هرچه می کارم, می میرد باغچه خانه ما, هرگز سیب نداشت آنکه سبز شد, سیب نداد, مرد دل, بدجور هوایت کرده درخت سیب, من, می میرم هوای تو را میخواهم ..... 3 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ مگر می فهمی معنی دلتنگی را اگر ساکتم, سردم هستم اما چقدر, غمگینم .... 11 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ دایل آپ فکر کرده خیلی زرنگه ... نه والا الان نت من دستشو از پشت بسته... کور خوندی دایل آپ از تو کند تر هم وجود داره 14 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ فکر کنم بهش برخورد سرعــــــــــــــــتم الان عالیه نقش تابلو کائنات رو داره اینجا 13 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ به فرزندان خود شنا وسوار کاری یاد بدهید ... زیرا که مملکت روی آب ؛ و خر تو خر است ...! از ما گفتن بود ... 14 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ [h=1] برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه! [/h] [h=1] ولى در عمل مثل کریم آقمنگُل زندگى میکنم...[/h] 9 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ چه کرده ای با من؟ لعنتی هر غریبه ای که زنگ می زند حتا جرات حرف زدن ندارد اما این دل لعنتی بیشتر برایت می گیرد بیشتر برایت میتپد بیشتر تنگ میشد تو را می خواهد, آرام ترین آرام من سکوت را بشکن دلتنگ صدای توام 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ سلام چه شب عجیبیه امشب بغض ... اما دو نوع بغض دارم : هم از خوشحالی دوستانی که اینقد بهم محبت دارن و همیشه بیام هستن که این چیز کمی نیست . لا اقل واسه من نیست هم از ناراحتی ؛ دلم گرفته . خیلیییییییییییییی گرفته . دوست عزیزم در نبود من رفته؛ با نبودش احساس خلع عجیبی میکنم ؛ انگار چیزی رو گم کردم خدایا برش گردون 14 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ می سوزم غرق در لحظه های خویش هستم می سوزم دست را که در دست می گذرام آتش می افروزم مثل یک مرد آتشین چقدر گرم است, و هوای لعنتی سرد چگونه این آتش خاموش می شود وقتی که این سردی هم مرا آرام نمیکند 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ حال و هوای غریبیه دلم برای کودکیایم تنگ شده دلم هوای خان جونمو کرده .هوای سفر ه دلش واکردنا از قدیم گفتناش.چندشبه همش خوابشو میبینم دلهره عجیبی دارم یه حسی بهم میگه داره بار سفرشو میبنده اگه بره من واقعا تنهاتر از الانم میشم .ارزو میکنم اگه قرار بر رفتنه من بجاش برم ............ 11 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ خــــــــــــــــــــدا خسته شدم دیگه اَه 10 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ ماشینمو صب بردم کارواش .. اوفففف اصن انگار روح تازه در بدنم دمیده شده ... ماشینم تمیس ممیس شده .. عروسک شده .. چشمک میزنه هی .. حیف که زن و بچه دارم دیگه ... اوفففف دیوونگیم رو هزاره ... دمم گرم .. 20 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ جالبه ! بیشتر از 10 خط نوشتم اما پاک کردم ! اینجا جای گفتن این حرفا نیس ... شاید یکی نداشته باشه این نعمت بی همتا رو ... حتی اگه یه لحظه، فقط یه لحظه دلش بلرزه بخاطر خوندن جمله های من ...... نه ...... جواب دل شکسته ش رو نمی تونم بدم ... خدا همه مادرا رو نگه داره ... رفته ها رو رحمت کنه . 28 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۱ جون مادرتون اگه ماشین صفر می خرین رو شیشه بنوسید «ماشین صفره»... ولی پلاستیک های رو صندلیشو بکنید! 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده