رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

تورا میخوانم

 

از لابه لای کلماتی که می نویسی

 

تو غم نامه را به دنیا می آوری

 

عشق را در تابوت بی کسی هایت حبس می کنی

 

همیشه های سکوت را به چشمان منتظر من هدیه می دهی

 

و مرا به دستان نامهربان اشک می سپاری...

 

به راستی که چه سحر آمیز است دنیای اشک...

  • Like 8
لینک به دیدگاه

لازم است بدانیم

واجب است ببینیم

تا بفهمیم سرگذشت آبی که گندید ، رودی که خشکید و رابطه ای که از هم پاشید

عمری که تلف شد ، وجودی که سوخت

و خاکستری که اولش شمع بود

سوخت با دلیل تا من بدانم و بفهمم

که یکی هست ، آنجا که کسی نمی ماند

  • Like 10
لینک به دیدگاه

چشمانت را به چشمانم دوخته ای....

 

مرا با نگاه آلوده میکاوی...

 

سر به زمین می سپارم

 

گستاخانه پا پیش می گذاری

 

معصومانه دور میشوم...

 

بانو تر از آنم که بر آب نشینم

 

شرافتم را بر باد دهم

 

هوسران...

  • Like 9
لینک به دیدگاه

[h=2]دفتر خاطرات[/h]

سالیان درازی است که مینویسم خاطرات روزانه ام را ..

گاهی روزها فقط یاداشت میکنم یک احساس خالی و زودگذر را

گاهی وقت ها منویسم از روییدن لبخند بر لبی

گاهی وقت ها از دلتنگی هایم مینویسم واز ارزو هایی که دست یافتنی بودند..

گاهی وقت ها ازدوست داشتن وگاهی از گذر زمان واینکه جه زود میگذرد

واکنون بعد از ان سالها وقتی به همه انها نگاه میکنم خنده ام میگیرداز ان همه دغدغه هایی که برایم مهم بودند امتحان فردا دیر رفتن به مدرسه ونگاه تلخ مدیر جدایی از یک دوست برای همیشه رفتن به دانشگاه و .....

واحساس میکنم که چقدر تغییر کرده ام

واین تنها یادگاری است که از گذشته به همراه اورده ام دفتر خاطرات

وباز مینویسم

  • Like 17
لینک به دیدگاه

اون آدم دهن لقی که رفته پشت سر من حرف در آورده رو شناسایی کردم! خاله زنک بازی هم حدی داره!!

بعضیا اینجا خیلی دو رو تشریف دارن تو روت لبخند میزنن ولی سر فرصت از پشت بهت خنجر میزنن!!!

آدم به اصطلاح زرنگ من فکر میکردم دوست هستی ولی دشمنی

از تمام لیستام پاکت کردم

برو به همون خاله زنک بازیت ادامه بده که لیاقتت همونه!

  • Like 18
لینک به دیدگاه

می بینم...هستی. و من خیلی دوست دارم با تو که یک دوستی حرف بزنم...

آخر این روزها دوستان من خیلی درگیر زندگی شخصیشان هستند .

ولی...دلم نمی خواهد غم و غصه ام را بگویم مبادا ذره ای ناراحتیش به یک دوست برسد.

این است که بغضم را فرو می دهم. مثل همیشه ام هم صحبت صفحه سفید بلاگفا می شوم.این هم عالمی دارد لابد.

1350476237980084_large.jpg

  • Like 11
لینک به دیدگاه

شب است ......

 

اینجا ........

 

اسمان ......

 

مکانی مملوء از سکوت ......وارامشی سرشار از احساسی غریب .....

 

ستاره ها بیدارند ........

 

اینجا .........سکوت جاریست ....

 

سکوتی سرشار از عشق .......

  • Like 10
لینک به دیدگاه

سالهاست که دیگر وجودم ارزشش را آنگونه که باید بروز نمی دهد.. روزهایی در سکوت و اخفا ... از هرچیزی که بدت بیاد سرت میاد .. اینجا و اونجا و هرجایی بعداز سالها فقط میگند اره یادته یکی بود در سکوت کارهاشو میکرد بعد نتیجهشو میدید ... وقتی دنیا کاریت نداره بهتره از یک راهی رد شی و برسی به اخر زندگیت ..

  • Like 16
لینک به دیدگاه

به این نتیجه رسیدم که وقتی یه مرض میفته به جون یه رابطه....هر چقدر به روی خودت نیاری بخوای وانمود کنی اتفاقی نیفتاده نمیشه ثانیه به ثانیه عمیقتر میشه...با انگـولک کردنشم چیزی درست نمیشه ، بهتره بهش زمان بدی یا مرضه دوره ش تموم میشه خودش ریشه کن میشه یا اینکه مجبور میشی دیگه قید اون رابطه رو بزنی

  • Like 17
لینک به دیدگاه

چقدر غمگینم ........

ظاهرا نه ....... اما دلم ...... در اوج جووونی پیر شده ........

انگار انبوه غم داره ........

خدایا دلم تنگه برای همه چیز حتی خودت ........

حس میکنم دارم گمت میکنه ....... نزار نزار این اتفاق بیافته ....

 

چقدر دلم تنگه برای دیروز ها .......

برای بودن هایی که دیگر نیست ........

برای عزیزی که نیست ........ حتی امکان امدن ندارد

و من هر لحظه دلم برایش تنگ میشود باید زل بزنم به عکسش روی میزم ....

خستهام از این زل زدن ها .....

خودش را میخواهم ........ دوست دارم حتی میشد لحظه ای ببینمش ثانیه ای

افسوس که تنها حسرت برایم مانده ........................

 

و دل تنگم برا او که هست اما نیست .........

و دل تنگن برا روز های مثل این ما ه ها ولی در سال گذشته ............

 

واییییییییی چقدر حسرت ..........

چقدر تنهایییییی ...........

چقدر دل تنگییییی..............

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...