- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 14 دی، 2012 آرامش را هدیه می کنی . . . خیلی آرام و دقیق نگاه می کنی . . . زیبا میبینی . . . زیبا می نویسی . . . من برایت بهترین ها را آرزو دارم . . . . . . + آهنگت که خیلی می پسندم [FLASH=width=25 heigh=25] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] برای سرجهازی تالار ادبیات moein.s 18 : 15بیست و سومین روز از اولین ماه پاییز 21
Saba Heidari 14145 ارسال شده در 16 دی، 2012 فاطمه ی گلم دوستت دارم.... باز من ماندم و خلوتي سرد خاطراتي ز بگذشته اي دور ياد عشقي كه با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور روي ويرانه هاي اميدم دست افسونگري شمعي افروخت مرده يي چشم پر آتشش را از دل گور بر چشم من دوخت ناله كردم كه اي واي اين اوست در دلم از نگاهش هراسي خنده اي بر لبانش گذر كرد كاي هوسران مرا ميشناسي قلبم از فرط اندوه لرزيد واي بر من كه ديوانه بودم واي بر من كه من كشتم او را وه كه با او چه بيگانه بودم او به من دل سپرد و به جز رنج كي شد از عشق من حاصل او با غروري كه چشم مرا بست پا نهادم بروي دل او من به او رنج و اندوه دادم من به خاك سياهش نشاندم واي بر من خدايا خدايا من به آغوش گورش كشاندم در سكوت لبم ناله پيچيد شعله شمع مستانه لرزيد چشم من از دل تيرگيها قطره اشكي در آن چشمها ديد همچو طفلي پشيمان دويدم تا كه در پايش افتم به خواري تا بگويم كه ديوانه بودم مي تواني به من رحمت آري دامنم شمع را سرنگون كرد چشم ها در سياهي فرو رفت ناله كردم مرو ‚ صبر كن ‚ صبر ليكن او رفت بي گفتگو رفت واي برمن كه ديوانه بودم من به خاك سياهش نشاندم واي بر من كه من كشتم او را من به آغوش گورش كشاندم 17
آریودخت 43941 ارسال شده در 16 دی، 2012 تقدیم به صبای عزیزم ... اگر مجنون اگر فرهاد کرده عجب رسم خوشی بنياد کرده خدايا پس کی عاشق می شوم من؟ دلم بر روی دستم باد کرده 17
پاییزان 3604 ارسال شده در 16 دی، 2012 خواهم ز خدا که خسته و درمانده نباشی محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی ای دوست الهی در این عالم هستی سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی برای - Nahal - عزیزم 18
پاییزان 3604 ارسال شده در 16 دی، 2012 دوستانم همه نابند طلا سیری چند ؟ درد از همه شان دور بلا سیری چند ؟ بی گل روی عزیزان نفسم می گیرد بی حضور رفقا صلح و صفا سیری چند ؟ تقدیم به همه دوستان نو اندیش گلم 18
Saba Heidari 14145 ارسال شده در 16 دی، 2012 بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق، تر است.............. برای بابا مهدی گلم که خیلی هوامو داشت وبهم کمک کرد 15
Lean 56968 ارسال شده در 16 دی، 2012 بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق، تر است.............. برای بابا مهدی گلم که خیلی هوامو داشت وبهم کمک کرد خدا دل است و تو در دلی و دل بی دل تو دل نیست٬ خدا نیست. خدا هست که تو هستی و تو هستی که دل هست برای دخمل بابا 16
Lean 56968 ارسال شده در 24 دی، 2012 [h=5]یکرنگ که باشی، زود چشمشان را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت، این روزها دوره ی رنگین کمان هاست… [/h]تقدیم به آبجی فاطمه 91/08/03چهارشنبه 15
آریودخت 43941 ارسال شده در 27 دی، 2012 دل من دیر زمانی ست که می پندارد: « دوستی » نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز ، ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد جان این ساقه نازک را -دانسته- بیازارد! " داداش عزیزم مهدی، نرگس جان، حمید، امین، مرتضی، ریحانه،هستی،زهرا، محمد و همه دوستای گل نواندیشیم ":icon_gol: 12
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 27 دی، 2012 به یاد rain كودك بازیگوش خیالت.... دوباره توپ یادت را در حیاط خاطر من انداخت.... خاطرت را برداشته و در به رویت باز كردم... خواستم... دادی ....فریادی...اعتراضی تا دیگر این چنین جسورانه آرامشم را بر هم نزنی.... اما با دیدن لبخند شیرینت و نگاه شیطنت آمیزت.... با لبخندی خیالت را پس دادم.... جالب بود!! درب خاطراتم را كه می بستم با خود زمزمه می كردم..... می شود این توپ دوباره در حیاط این خانه بیفتد؟!! 13
پاییزان 3604 ارسال شده در 27 دی، 2012 باز دل سرگشته من یاد آن قصه شیرین افتاد بیستون بود و تمنای دو دست آزمون بود و تماشای دو عشق در زمانی که چو کبک خنده می زد شیرین تیشه می زد فرهاد نه توان گفت به جان بازی فرهاد افسوس نه توان کرد ز بی دردی شیرین فریاد کار شیرین به جهان شور برانگیختن است عشق در جان کسی ریختن است کار فرهاد برآوردن میل دل دوست خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن خواه با کوه درآویختن رمز شیرینی این قصه کجاست؟ که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست! آن که آموخت به ما درس محبت می خواست جان چراغان کنی از عشق کسی به امیدش ببری رنج بسی تب و تابی بودت هر نفسی به وصالی برسی یا نرسی..... تقدیم به همه دوستای گلم ، با آرزوی عشقی ناب و زلال برای شما 20
B nam o neshan 12214 ارسال شده در 27 دی، 2012 تو مرا مي فهمي...و همين ساده ترين قصه يك انسان است! من تو را ناب ترين شعر زمان مي دانم...و تو خود مي داني...تا ابد در دل من مي ماني! تقديم به داداش رحمان عزيزم(گرچه الان بين ما نيست ولي خاطره خوبي هاش هيچ وقت از ذهن من پاك نميشه!اميدوارم با افتخار دوباره بينمون برگردي) شنبه 1391.8.6 ساعت 20:32 21
roze abi 232 ارسال شده در 27 دی، 2012 ای صمیمی، ای دوست گاه و بیگاه لب پنجره ی خاطره ام می آیی! دیدنت " حتی از دور " آب بر آتش دل می پاشد! آن قدر تشنه ی دیدار توام... که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم! دل من لک زده است گرمی دست ترا محتاجم و دل من به نگاهی از دور میسازد! ای قدیمی، ای خوب! تو مرا یاد کنی یا نکنی... من به یادت هستم! من صمیمانه به یادت هستم! . . . :icon_gol:به یاد دوست صمیمی و قدیمی ام رحمان (CleMent)و تشکر بابت این تاپیک 20
moein.s 18984 ارسال شده در 27 دی، 2012 گاهی غوغا می شود دلش...دخترک دلش غمگین می شود و نه در ظاهر..در اعماق وجودش فریاد می کشد.. گاهی هم اشک می ریزد از احساساتش در تصاویری که گوشه ای از این مجازی ترین فضا جای می گذارد... گاهی هم زمزمه هایش از بی صدا ترین دفترچه ی روزگار با تیتره ی س... تراوش می کند... گاهی هم شیطنت دختر درونش می دورد در واژه هایی که هنوز سر به زیرند از احترام... برایش بهترین ها را می خواهم...برایش بهترین انتخاب ها را می خواهم در دوراهی ها.... برایش تابلوی سراشیبی می خواهم در جاده ی زندگی نه سر بالایی.... برایش یک دنیا مِهر می خواهم از اطرافیانش...نه در ظاهر...نه از زبان....برایش از جان می خواهم.... تقدیم به بانوی مهربان تالار ادبیات - Nahal - 19
آریودخت 43941 ارسال شده در 31 دی، 2012 برادر جان نمی دونی چه دل تنگم برادر جان نمی دونی چه غمگینم نمی دونی نمی دونی برادر جان گرفتار کدوم تلسمو نفرینم نمی دونی چه سخته در به در بودن مثل طوفان همیشه در سفر بودن برادر جان برادر جان نمی دونی چه تلخ وارث غم پدر بودن دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ دلم تنگه از این روز های بی امید ازین شب گردی های خسته و مایوس از این تکرار بیهوده دلم تنگه همیشه یک غمو یک درد ویک کابوس دلم تنگ برادرجان برادر جان دلم تنگ دلم خوش نیست غمگینم برادر جان از این تکرار بی رویا بی لبخند چه تنهای غمگینی که غیر از من همه خوشبخت وعاشق عاشقو خورسند به فردا دل خوشم شاید که تا فردا طلوع خوب خوشبختیه من باشه شبا با رنج تنهای من سر کن شاید که فردا روز عاشق شدن باشه دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ تقدیم به داداش بهتر از جونم مهدی عزیز PATRIOT. 16
roze abi 232 ارسال شده در 2 بهمن، 2012 دوست من مجسمه نیست دوست من یک قاب عکس غبار گرفته روی تاقچه نیست دوست من مشتی خاطره کهنه پاره نیست دوست من درخت است درختی که هر بهار شکوفه میدهد همیشه سبز است حتی اگر میوه نداشته باشد ، سایهاش را از من دریغ نمی کند درختی که هر روز رشد میکند و در دلم ریشه میدواند . . . تقدیم به دوست قدیمی و عزیزم Essi 13
roze abi 232 ارسال شده در 2 بهمن، 2012 به منه بد اخلاق کاری نداشته باش دلی آرام دستی پر از شعر لبی پر از شاعر و کفشی با پر احساس نه دورغ گویمتان نه جدل جویمتان باز گله ای نیست یار میخواهد با یک دوست قدیمی فکر نکن دل همینجاست هرچه بگویمت کم است درد دلها بسیار هرکجا باشیم ما منه آن دوست قدیمی با دلی نازک نازک دوستتان دارم تا ابدی دیگر بی هیچ گله ای مثل یک دوست قدیمی... . . . تقدیم به دوستان گل و عزیزم که برام مثه خواهر و برادرم میمونن a_rudi و دزیره 13
judyabott 8886 ارسال شده در 2 بهمن، 2012 تو را به جای همه زمانی که نشناختهام دوست میدارم تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام دوست میدارم برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم برای خاطر برفی که آب میشود، برای خاطر نخستین گل برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیرماندشان تو را برای خاطر دوس داشتن دوست میدارم تو را به جای همه زمانی که دوست نمیدارم دوست میدارم. تقدیم به همه دوستااااااااای عزیزم ... خواهرمم فاطمه و زهرا و صبا و مهدی و فاطمه (cloudy sky ) و امین و همه ی دوستام جمعه 12/8/1391 نرگس 19
Saba Heidari 14145 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نشد سال ها رفت و دل ساده ی من سنگ نشد ذهن من بستر صد خاطره با یاد تو بود نامت از صفحه ی این خاطره کمرنگ نشد .... برای خانمه گلم سپیده 16
elahe_openmind 64 ارسال شده در 25 اسفند، 2012 روزی من میروم و میماند یک یادگاری... یک یادگاری به اندازه تمام رنجهایی که کشیدم و هیچکس همدرد نبود... همه گلایه از غمگین بودن داشتند بیآن که بخواهند لحظهای فقط لحظهای بفهمند چیزی که به ظاهر میتپد دیگر قلب نیست، نمادیاست از یک انسان که به ظاهر زندگی میکند... احساسش که مُرد دیگر قلب نیست،تنها یک ماهیچهاست که تو را سرپا نگه داشته است... اما دوست دارم همه در یاد داشتهباشند روزی که یادگاریه من هست و به آن فکر میکنند بدانند من به یاد همهیآنها هستم؛ وَ تَه مانده احساسی که به هیچکس نَدادَم، برای آنها نِگه داشتهام که بیمنطق مرا دوس داشتند حتی در قابی به وسعت یک دنیای مجازی... 9
ارسال های توصیه شده