رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلام:icon_gol:

اقا بی زحمت دوتا از این پای سیباتون (غرب زده ملعون:hanghead:) با دوتا از اون مثلثی های خامه ای از اونایی که توت فرنگی داره روشون بدید ماشین رو بدجایی پارک کردم الان افسر میاد مینویسه!

- :w58:

- عزیز دلم اشتباه اومدی اینجا کافه قنادی نیست کافه نقادیه :banel_smiley_4:

از اون لحاظ

خب چه بهتر

میشینیم ودر ذهنمان به هوای خوردن وشیرین کامی، درمحفل دوستان وادب دوستان وادیبان نقد میشنویم و کتاب میخوریم(همان کتاب خواندن قدیم!)

دوستان خوش ذوق و قریحه بسیاری درانجمن حضور دارند که هم اهل مطالعه هستند وهم اهل قلم که استفاده نکردن از سواد ونوشته های انها مطمئنا هم کم لطفی انها نسبت به بقیه وهم کم سعادتی ما دراین زمینه خواهد بود.

کتاب ، داستان ، رمان ، شعر ونوشته هایی را میخوانیم ومیگذریم ولی نسبت به هرکدام حسی داریم

گاهی خوشمان می اید وباب طبع و ذائقه ماست وگاهی شدیدا روی نرو واعصاب ما به رژه مشغول است

مطمئنا دید دو دوست هم سلیقه هم دراین زمینه متفاوت است چه برسد افرادی با این همه تکثر ارا وافکار

القصه!

به جای اطاله کلام وروده درازی میخوایم درتالار ادبیات نواندیشان حرکت مستمری رو شاهد باشیم از طرف تمامی دوستانی که میخوانند ودوست دارند همگان بدانند!

دراین کافه همونطوری که همه بساط های قنادی و بلا به دور عیش وطرب جوانان روبراه هست نقد میکنیم

اجباری به تند نویسی نداریم ولی دوستانی که حضور دارند حداقل هفته ای یک نقد بنویسند

اصلا اهمیتی ندارد که نقد ما لقمه دندان گیری هست یا نه.ایا نقد ما باب طبع همگان خواهد بود یانه؟ایا یک منتقد خوب از مطلب ما درهمون نگاه اول خوشش خواهد امد یانه؟

اینها اولویت دوم هست.

دروهله اول میخواهیم که همه دوستان بنویسند ودراین امر مداومت داشته باشند که بدون تمرین وتکرار هر حرکتی از وجود و معنا ساقط است.

حتی اگر دوستی نقدی نوشتند وشماهم همان کتاب را خوانده اید نقدی دیگر بنویسید.

اموزه هایی عمومی برای نقد کردن وجود دارد که به مرور وبه کمک شما عزیزان درهمین تاپیک جمع اوری میکنیم وسواد نقدمان را به مرور بالاتر وبالتر میبریم ولی نکته ای از هرچیزی مهمتر وپررنگتر درزمینه نقد وجود دارد.

برای نقد کردن باید ذهن را از هرگونه پیش داوری وحب و بغض خالی کرد

این اصل واساس نقد است ومطمئنا نقدی قویتر وتاثیرگذارتر است که بدور از هروابستگی وضدیت ونگاه پیش داورانه ای باشد.

منتظر حضور وهمکاری همه عزیزان کتابدوست وکتابخوان هستیم.

موفق باشیم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

نقد را «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» گفته‌اند. در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره‌است. این واژه در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمده‌است. انتقاد اگر چه معادل این واژه نیست و تفاوت‌هایی مفهومی با آن دارد، اما همواره همراه این واژه بوده‌است.

لینک به دیدگاه

نقد ادبی

 

نقد ادبی دانشی برای بررسی ویژگی‌ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیدهٔ آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آن‌ها است.

 

به کسی که نقد ادبی می‌داند، منتقد ادبی می‌گویند.

 

محتوای یک نقد ادبی

 

در نقد ادبی آنچه مهم است بررسی ابداعات موجود در متن از نظر سبک و ساختار است. برای این منظور باید متن را با متون ادبی نوشته شده در قبل مقایسه و نوآوری در آن را پیدا کرد. شاعر و داستان نویس بهتر است منتقد ادبی نیز باشند تا مطالعه در آثار دیگران و بررسی آنها سطح و کیفیت نگارش آنها را بهتر کند.

 

برای بهتر شدن کیفیت یک نقد ادبی بهتر است صرفا ویژگی‌های یک متن ادبی را در محدودهٔ آن متن بررسی نکرد بلکه آن متن را از نظر فلسفی و یا روانشناختی با متون دیگر مقایسه کرد. در این صورت نقد ادبی به بررسی دقیق‌تری تبدیل خواهد شد. نقد ساختارگرایانه یکی از سبکهای نقد هنری است که ریشه‌ای اروپایی دارد و پیشروان آن ولادمیرپراپ روسی و کلود روی استراوس فرانسوی‌اند. این سبک در نقد ادبی نقشی مستقل دارد و دارای رابطه تنگاتنگی با زبانشناسی ساختاری است.

 

غیرمنصفانه‌است که برای تعریف ساختارگرایی تنها به چند واژه بسنده کنیم. البته گستردگی و وسعت هر سبک از نقد ادبی آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان در چند سطر آن را بررسی کرد.

 

اما سعی شده‌است در این یادداشت، ساختارگرایی در نقد، به طور خلاصه، معرفی شود: واژه ساختارگرایی که از ریاضیات و فیزیک به زیست‌شناسی و از آنجا به زبانشناسی، روانشناسی، جامعه‌شناسی و اقتصاد راه یافت، در سالهای ۱۹۶۰ ـ ۱۹۷۰ ورد زبان همه بود.

 

ساختار یعنی نظام. در هر نظام، جزءجزء اجزاء به هم ربط دارد؛ و کل اجزاء، مانند یک ساعت کار می‌کند؛ و کار هیچ جزئی بیرون از کار کل اجزاء نیست.

 

در ادبیات، منظور از ساختارگرایی، بیشتر نظامی است که بر پایه زبانشناسی استوار است.

 

در این شیوه از نقد، منتقد می‌کوشد اثر هنری را بر اساس اصول تثبیت‌شدة آفرینش هنری بررسی و نقد کند. یعنی در نظر منتقد شکل‌گرا، آنچه نیازمند توجه‌است، زبان است و نه مفاهیم اثر ادبی. منتقدان، این سبک اثر هنری را از نظر ترکیب‌بندی، هماهنگی، وزن و آهنگ و به ویژه تناسبات هندسی، برای خواننده، موشکافی و نقد می‌کنند؛ و در واقع، توانایی فنی هنرمند در آفرینش اثر را برملا می‌کند.

 

به‌طور کلی می‌توان گفت: ساختارگرایی مطالعه روابط است. و طبق تعریفی که دورتی. ب. سلز از ساختارگرایی دارد (ساختارگرایی مطالعة ساختمان آفریده‌های طبیعت و آفریده‌های بشر است)، می‌توان نتیجه گرفت که مثلاً ساختارگرایی تحقیقی در این باب است که چگونه سه ـ چهار بیت از یک شاعر با یکدیگر قابل مقایسه بوده و به بیت پایانی می‌انجامد.

 

نقد ساختارگرا، از سه مرحله تشکیل می‌شود:

 

۱. استخراج اجزاء ساختار اثر.

 

۲. برقرار ساختن ارتباط موجود بین اجزاء.

 

۳. نشان دادن دلالتی که در کلیت ساختار اثر هست.

 

به همین جهت، در نقد ساختارگرایانه، همیشه سخن از ساختار است. از این رو، نقد ساختاری را، «نقد کلیت» هم می‌خوانند. ابزار این نوع نقد، دانشنامه‌ای است از نشانه‌شناسی پیکره‌های دلالتگر. بدین جهت، این نوع نقد، به «نقد صورتگرا» یا «پیکره‌گرا» هم مشهور است.

 

نقد ساختارگرا، شعبه‌های گوناگون دارد. مثلاً اگر به ارزش سیاسی ـ اجتماعی واژه‌ها بپردازد، «ساختارگرایی معناشناسی» است. اگر روابط ساختاری اثر را با رویدادهای زندگی فردی و ساختار روانی نویسنده بسنجد، «ساختارگرایی روانشناسی» خوانده می‌شود. اگر ساختار اثر را با شرایط اقتصادی جامعه بسنجیم، «ساختارگرایی اقتصادی» و اگر ساختار اثر ادبی را به اسطوره و ادبیات اساطیری بکشانیم «نقد ساختارگرایی اسطوره‌ای» نامیده می‌شود.

 

البته، نقد ساختارگرایی، دارای مخالفین بسیاری در حیطة نقد هنری می‌باشد؛ و این مخالفین، خود نقدهایی را بر نقد ساختارگرایی نوشته‌اند و معایب و نقاط ضعف آن را مشخص کرده‌اند. که عبارت‌اند از:

 

۱. منتقدین معتقدند این سبک، به ارزش فرهنگی اثر اهمیت نمی‌دهد.

 

۲. به مفهوم اثر کاری ندارد، و اثر را فقط از نظر ساختاری بررسی می‌کند.

 

۳. نسبت به زیبایی آثار، بی‌توجه باقی می‌ماند.

 

طبق نظر ساختارگرایان، علی‌رغم نمودهای متفاوت و بی‌شمار آثار هنری، ادبی، ساختارهایی محدود، زیرساخت‌های این آثار را تشکیل می‌دهد.

 

از نظر ساختارگرایان، بهترین و کم‌نقص‌ترین نوشته ادبی، شعر کلاسیک است؛ که جدا از معنی، دارای ساختی آهنگین و موزون است.

ویژگی‌های نقد ادبی ضعیف

 

لحن سالم نقد، نتیجه سلامت نفس و نیت صدق منتقد است. غالب رجزخوانیهای نقدهای ادبی ضعیف و پرسر و صدا، ناشی از عجز منتقد در جمع دلایل و شواهد و استدلال قوی و شامل لحن دشنام‌آمیز و دشمنانه یک نقد به جای سخنان منطقی و غلط‌گیری‌های درست و مستند است.

برخورد احساسی در نگارش نقد ادبی

 

متنی که حاوی حب و بغض با صاحب اثر است نقد ادبی محسوب نمی‌شود و برخورد احساسی، عمده‌ترین ضعف در نگارش یک متن به عنوان نقد ادبی است.

لینک به دیدگاه

این مقاله کلیاتی در مورد نقد ونکات ارزنده ای برای شروع به نوشتن یک نقد ادبی را مطرح میکند

منتظر اولین نوشته از دوستان میباشیم:icon_gol:

 

نقد در لغت به معنی ((بهین جیزی بر گزیدن )) ( تاج المصادر زوزنی: ص ۵ ) و نظر کردن در دراهم تا در آن به قول اهل لغت سره را از ناسره باز شناسد . معنی عیب جویی نیز که از لوازم (( به گزینی )) است ظاهرا هم از قدیم در اصل کلمه نقد مستتر بوده است و لذا از دیر باز این کلمه در مورد شناخت محاسن و معایب کلام به کار رفته است ، چنانکه آن لفظی هم که امروز در فرهنگ اروپایی جهت این معنی به کار میرود در اصل به معنی رای زدن و داوری کردن است و شک نیست که رای زدن و داوری کردن درباره ی نیک و بد امور و سره و ناسره ی آنها مستلزم معرفت درست و دقیق آن امور است . (زرین کوب ، ۲۲:۱۳۷۴)

 

معنی انتقاد عبارت است از اعمال قضاوتی منفی که بویژه در مورد شیوه های سلوک ، ادبیات یا محصولات فرهنگی بطور عام صورت میگیرد . بررسی انتقادی متون مذهبی ، فعالیتی بود که به عنوان نوعی حربه ی مناقشات دینی در جریان اصلاح مذهبی نشو و نما یافت . در آن هنگام نقد متون انجیلی ،به منزله ی قضاوتی منفی اما عینی در باب عمل و احکام دستگاه روحانی در نظر گرفته می شد . غرض از انتقاد ، کشف مفرو ضات مستتر و بر ملا کردن بطلان دعاوی حجیت آن مفروضات ، و همچنین بطور ساده پیدا کردن غلط ها و اشتباهات بود.... هگل تاریخ بشر را به منزله ی پیشرفت اگاهی او در نظر می گرفت و عقیده داشت که این خود اگاهی قیود موجود اجتماعی را دائما دگرگون میکند و پیوسته در حدود آن فراتر میرود . پس در فلسفه ی هگلی انتقاد چیزی بیشتر از قضاوت منفی بحساب آمد و نقش مثبت کشف و بر ملا کردن اشکال موجود معتقدات بخاطر تقویت تعالی انسانها در جامعه به آن داده شد . ( آبرکرامبی ،۹۷:۱۳۷۰)

 

در نظر مارکس مفهوم انتقاد تنها بطور ساده نوعی قضاوت ذکاوت آمیز منفی در باب دستگاه های اید ئو لوژیکی اندیشیده نبود ، بلکه فعالیتی بود که صفات عملی و انقلابی داشت . مارکس ... بنای بسط این عقیده را گذاشت که انتقاد فلسفی برای آنکه موثر باشد لازم است به صورت ابزاری متعلق به طبقه کارگر در مبارزه ی انقلابی او بر ضد بورژوازی در آید . لذا انتقاد در مفهوم مارکسی آن با پراکسیس ملازمه پیدا کرد و این ببدان معنا ست که انتقاد هوشمندانه تنها ضمن فعالیت انسانها در جامعه میتواند فعالیت کامل پیدا کند . ( همان : ۹۷ )

 

نظریه پردازان مکتب انتقادی برداشت عمیق تری از مفهوم انتقاد در شکل هگلی آن را ارائه نمودند . از نظر آنها مشرب انتقادی باید خصلت " از خود انتقاد کنندگی " نیز داشته باشد .

 

● نقد به عنوان یک مهارت اجتماعی :

 

از آنجائیکه انسان موجودی پرسش گر و اندیشه ورز است و همین ویژگی موجب خلق شمار انبو هی از آثار فکری و فرهنگی در طول تاریخ شده است . آثاری به وسعت و گوناگونی اسطوره ها ،جادوگریها،هنرها،اشعار،دا ستان هاو افسانه ها تا آموزه های دینی ،اخلاقی ، حقوقی ارزشها و هنجار ها و از ابزار و ادوات زندگی گرفته تا نمادها و معنی های آنها و در راس همه ی آنها زبان جملگی دستاورد های پر سشگری و اندیشه ورزی بشر برای حل مسائل و مشکلات خود بوده که همچنان ادامه دارد و هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد .

 

بی شک آنچه که موجب تداوم جریان خلاقیت و آفرینش فکری ، هنری و فنی مدام و مستتر شده ،همانا روحیه نقادی و انتقاد است. روحیه ای که بدون تردید معطوف به بهبود امور است . و از این روست که هرگز اجازه نمی دهد انسان به وضع موجود رضایت دهد و دست روی دست بگذارد .

 

نقد و انتقاد موجب پویایی جامعه ی بشری و موتور حرکت جوامع است و اساساً به خاطر همین خصلت بشری است که ما در بررسی پدیده های انسانی و اجتماعی از تاریخ کمک میگیریم . تاریخ سیر حرکت جوامع و تغییر تحولات آنها را به می نمایاند و خاستگاه و رستنگاه جایگاهی که اکنون در آن سر می کنیم به ما باز می نمایاند .

 

با وجود وقوف و اذعان اغلب و یا شاید همه ی انسانهای با عقل و سلیم و درک متوسط به ثمرات نقد ، معهذا شاهد رویگردانی شمار کثیری از افراد در جامعه از نقد و نقادی میباشیم . این خود نوعی آسیب و مسئله ی اجتماعی و فرهنگی قلمداد می شود که به تبع آن بسیاری از مسائل و مشکلات را در جامعه پدید می آورد . از اینروست که باید به اهمیت نقد و نقادی توجه بیشتری شود و به عنوان یک مهارت اجتماعی در کنار دیگر مهارت ها مانند تفکر،استدلال ،بیان نظرات ، گفتگو ، همدلی ،مباحثه و ... در جریان اجتماعی شدن ، در افراد درونی شود.

 

باید همگی بپذیریم که نقد موجب شکوفایی جامعه است. هر کس ما را نقد کند بزرگترین خدمت را به ما نموده و هر کس که از بیان نواقص و معایب ما خودداری کند و یا آنها را لاپو شانی نماید و بدتر از آن اگر تملق گویی نماید ، به ما خیانت بزرگی نموده است . اگر نقد کردن لطف است لذا نباید صرفاً از دیگران انتظار لطف و عنایت داشته باشیم بلکه ما نیز باید آنها را مورد لطف و محبت و عنایت خود قرار داده و آنها را نقد کنیم .

 

البته برخی گمان میبرند که نقد ، قضاوتی منفی است ( همچنان که در برخی تعاریف ذکر شد ) اما واقعیت این است که نقد به معنای وارسی و کنکاش در ویژگیها و خواص چیزی میباشد که در این صورت هم ابعاد و سویه های مثبت و مفید و هم جنبه های منفی بیان می شود. نکته ی دیگر درخصوص این است که برخی نقد را به دو دسته نقد سازنده و نقد مخرب تقسیم می کنند ، که به گمان نگارنده اگر چیزی از جنس نقد بخواهد باشد باید حتما سازنده باشد و اساساً بیان عبارت مرکب نقد مخرب پارادوکسیکال است و مانند این است که بگوییم مربع سه ضلعی .

 

آنچه که مخرب است دیگر نقد نیست بلکه میتوان امر دیگری مانند دروغ ، بهتان ، تهمت ، ناسزا و ... باشد .

 

● برخی اصول نقد :

 

اصولی که باید در نقد رعایت کرد به نظر نگارنده به قرار زیر است :

 

۱) معطوف به بهبود امور باشد .

 

۲) از سر خیر خواهی باشد .

 

۳) توام با ارائه اصلاحات پیشنهادی و یا راه حل باشد .

 

۴) توام با ذکر آثار و جنبه های مفید در کنار جنبه های منفی باشد .

 

۵) منتقد خود و نقد خود را نیز نقد و ارزیابی نماید .

 

۶) همراه با استدلال و سند و مدرک باشد .

 

۷) متحجرانه و انعطاف ناپذیر نباشد .

 

۸) واضح و روشن باشد . مبهم ، مغلق و پیچیده نباشد به طوریکه نیاز به مفسر داشته باشد . این اصل در مورد همه ی آثار علمی و آموزشی صدق میکند. کتب درسی باید به شیوه ساده و روشن و بدور از ابهام تالیف شوند .

 

۹) احساسی و ایدئولوژیکی نباشد . به این معنا که پیش فرض آن بر نادرست بودن امر مورد نقد قرار نگیرد . به عبارت دگر منتقد نباید جانبداری ایدئولوژیکی خود را در امر انتقاد دخالت دهد .

 

۱۰) آزمون پذیر و عمومی باشد . به طوریکه دیگران هم بتوانند با استفاده از همان روش و ابزار به همان نتایج مطرح در انتقاد دست یابند . به عبارت دیگر مهمل و بی معنی نباشد .

 

و...

 

● چه کسی می تواند نقد کند ؟

 

آیا هر کسی میتواند هر چیزی را نقد کند ؟ مثلا آیا من میتوانم سمفونی بتهوون را نقد کنیم . منی که در موسیقی دانش ، تجربه و تبحری ندارم ؟ آیا من میتوانم آثار سینمایی فیلم سازان معروف را نقد کنم ؟ آیا من می توانم کتابی در زمینه ی خواص میوه جات و سبزی جات نوشته شده است اظهار نظر تخصصی نمایم ؟ بی شک پاسخ این سوالات منفی است . واضح است که منتقد باید خود در زمینه ای که نقد میکند دارای تخصص و تجربه و دانش در خوری باشد که ما او را به عنوان دارو و ارزیاب بپذ یریم و داوری و رای زنی او را قبول کنیم .

 

● انواع نقد

 

۱) نقد تاریخی که خود به دو بخش الف)نقد درونی ب)نقد بیرونی تقسیم می شود.

 

در این نوع نقد که در ارتباط با نقد اسناد و مدارک و متون تاریخی استفاده می شود ، عمدتا دو نوع سوال مطرح می شود.

 

الف) سند و مدرک و یا کتاب مورد بررسی چقدر اصلی و واقعی است و جعلی نیست ؟ این سوال ناظر به نقد درونی است. اگر بخواهیم این نقد را در خصوص کتب درسی مطرح کنیم،باید بگوییم که نویسنده کتاب مورد بررسی تا حد اعتقادات واقعی خود را بیان کرده است.آیا این مطالب واقعا عقاید خود نویسنده است یا اینکه وی ناگزیر از نوشتن این مطالب بوده است؟

 

ب)سند یا مدرک مورد بررسی تا چه حد حقیقت را بیان می کند؟ در این سوال صرف نظر از اینکه سند واقعی است و جعلی نیست ، این پرسش مطرح می شود که چقدر گزارش و روایت درستی از واقعیت را بیان می کند؟

 

به عنوان مثال اگر بخواهیم کتابی تاریخی منتسب به سید رضی که در زمینه ی عاشورا نوشته شده است را مورد بررسی قرار دهیم،این دو سوال مطرح می شود ؟

 

الف)آیا این کتاب واقعا متعلق به سید رضی است؟آیا این سند جعلی نیست؟

 

ب)اگر ثابت شود که سند اصلی است ، باز این سوال مطرح می شود که آیا سید رضی روایت معتبر و صحیحی از واقعه عاشورا ارائه نموده است یا اینکه حقایق تاریخی را تحریف نموده است؟

 

نقد تاریخی در زمینه کتب درسی در بیشتر رشته های علوم انسانی بویژه تاریخ می تواند راهگشا باشد.

 

۲) نقد فنی که خود به دو بخش نقد صوری و نقد محتوایی الفاظ و معانی تقسیم می شود.

 

در نقد صوری شکل و ساختار جملات و شیوه نگارش و میزان رعایت قواعد و دستور زبان مورد توجه قرار می گیرد. همچنین در این شیوه از نقد به بررسی میزان رعایت اصول منطق در استدلال قیاسی و یا استنتاج فرضی قیاسی توجه می شود.باید توجه داشت که از مقدمات خاصی نتیجه خاصی می توان گرفت لذا باید ساختار استدلال و گزاره های منطقی تابع قواعد گفتار منطقی باشد.

 

۳) نقد اخلاقی :در نقد اخلاقی مطالب کتاب با موازین اخلاقی سنجیده می شود ، اینکه این مطالب تا چه حد اخلاقیات را تعمیق و ارتقا می بخشد و یا بالعکس موجب تزلزل موازین اخلاقی در جامعه می گردد.

 

۴) نقد اجتماعی :در نقد اجتماعی عمدتا دو موضوع مورد توجه قرار گیرد :

 

الف)تالیف کتاب تا چه حد متاثر از شرایط اجتماعی بوده و زمینه های اجتماعی آن چیست؟

 

ب)کتاب مورد نظر چه پیامد ها و تاثیراتی بر جامعه دارد ؟

 

۵) نقد روانشناختی:در نقد روانشناختی جریان باطنی و احوال درونی نویسنده مورد توجه قرار می گیرد.دراین شیوه قدرت ترکیب و تخیل و ذوق و استعداد وی در تدوین کتاب مورد توجه قرار می گیرد.

 

۶) نقد توصیفی(طبیعی): این نقد که متکی و مبتنی بر روشهای علوم طبیعی است به نقد طیبعی نیز مشهور می باشد. در این روش با استمداد از روش های کمی و آماری به طبقه بندی ،توصیف،ایضاح موارد مبهم و در برخی موارد به احتجاج در باب پاره ای از مطالب آن توجه دارد.

 

۷) نقد تطبیقی: در این روش کتاب مورد بررسی با کتاب های مشابه درطول زمان و یا در مناطق دیگر که حتی به زبانهای دیگر نوشته شده است مورد مقایسه قرار می گیرد و از این طریق مورد نقد قرار می گیرد.

 

برای نقد کتب درسی به روش تطبیقی می توان آنها را با کتبی که سالهای قبل تالیف شده بود و مدتی تدریس گردید و همچنین با کتبی که در سایر کشور ها در این رشته و برای همان گروه سنی نوشته شده و مورد تدریس و آموزش قرار می گیرد مقایسه نمود.

 

۸)نقد کتب از منظر علوم ارتباطات

 

اگر بخواهیم از منظر علوم ارتباطات به کتاب به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی نظر کنیم و بخواهیم از این زاویه آن را مورد نقد و بررسی قرار دهیم باید به نکات زیر توجه کنیم:

 

۱) انطباق و سازگاری کتاب با قدرت درک و فهم و نیازهای مخاطبان

 

ممکن است با قدرت درک و فهم آنها متناسب باشد اما نیاز آنها را تامین نکند.

 

ممکن است نیاز آنها را مورد عنایت قرار داده باشد اما با فهم و درک آنها متناسب نباشد.

 

۲) مطالب کتاب سو گیری (Bias) نداشته باشد ،در این خصوص معمولا از دو نوع سو گیری صحبت بیان می آید، الف)سوگیری دانشی :که فرستنده پیام به علت فقدان دانش صحیح و کافی مطاب نادرست و نا صحیحی نوشته است و ب)سوگیری گزارشی :که حکایت از این امر دارد که فرستنده پیام واجد دانش کافی و درست می باشد اما از بیان حقیقت سرباز زده است.این نوع سو گیری معمولا به سیاستمداران نسبت داده می شود .و کتب درسی علوم انسانی مانند جامعه شناسی ،تاریخ،روانشناسی،معارف و ادبیات بدور از این بد گمانی ها و انتقادات نیستند .

 

۳) باز خورد و پیامد های کتاب ،آیا مورد اقبال و توجه مخاطبان بوده یا نه.آیا معلمان و دانش آموزان به طور کلی از کتاب استقبال نموده اند ،احساس خوبی نسبت به آن دارند یا از آن تنفر دارند. در این خصوص استفاده از جذابیت های بصری و تصویری ،رنگ های متنوع،استفاده از مطالب متنوع و جذاب موجب جلب و جذب دانش آموزان و معلمان به کتاب می شود.

 

۴) اعتماد پذیری پیام:

 

ویژگی بسیار مهمی که باید در پیام وجود داشته باشد تا مورد پذیرش و جلب توجه مخاطبان قرا گیرد ،صداقت در مطالب تالیف شده است به این معنا که حقیقت و واقعیت به روشنی بیان شود.به گیرنده و خواننده اعتماد شود و مسائل با او در میان گذاشته شود.در این صورت است که اعتماد او جلب می شود اعتماد پذیری (Credibility) یکی از مهمترین ویژگی های یک پیام موثر است.

 

۹) نقد از منظر اعتبار سنجی Validity

 

از این منظر که بیشتر به منظور سنجش میزان اعتبار ابزار تحقیق بوی ژه پرسشنامه مورد استفاده قرار می گیرد ، چند نوع پرسش و یا نقد به شرح زیر مطرح می گردد .

 

الف ) نقد صوری : به بررسی شکل، صورت و فرم مطالب مندرجات کتاب و نحوه نگارش و جمله بندی آن توجه می کند.

 

ب ) نقد محتوایی : به بررسی میزان اعتبار مطالب و محتوای نوشته شده در کتاب می پردازد .

 

ج) نقد تجربی یا وابسته به معیار : می توان هم به داوران مراجعه نمود و هم می توان به یک ملاک عینی و تجربی متوسل شد و نتیجه بدست آمده از وسیله مورد بررسی را با آن ملاک مقایسه کرد.

 

به عنوان مثال اگر دانش آموزی تحقیقی انجام دهد و با ارائه آن تحقیق در کلاس به صورت کنفرانس نشان دهد که موضوع مورد تحقیق را بدرستی مورد مطالعه و شناسایی قرار داده و از قدرت تجزیه و تحلیل خوبی در مورد آن برخوردار است اما مطلب مرتبط با آن را در کتاب درسی آمده و او مورد مطالعه قرار داده ولی نتوانسته است آن را یاد بگیرد ، نشان از آن دارد که مطالب کتاب در این خصوص از اعتبار تجربی برخوردار نیست.

 

د) نقد سازه ای : به بررسی میزان اعتبار مبانی نظری کتاب و همچنین ساز گاری درونی عناصر بکار رفته برای تبیین تئوریک مسئله توسط آن می پردازد .

 

سئوالات مطرح در نقد کتاب :

 

۱) این کتاب چیست؟

 

۲) این کتاب برای چیست ؟ چه اهدافی را دنبال می کند؟

 

۳) این کتاب برای کیست ؟

 

۴) این کتاب در شرایطی تالیف شده است؟

 

۵) نویسنده کتاب کیست ؟ احوال و افکار و روحیات او چگونه است ؟

 

۶) این کتاب چقدر با حقایق معتبر و متقن علمی منطبق است ؟

 

۷)در کتاب تا حد اصول نگارش و قواعد زبانی رعایت شده است ؟

 

۸) این کتاب چه اثراتی بر جای گذاشته است ؟

 

۹) تا چه میزان از کتاب استقبال شده است ؟

 

۱۰) آیا این کتاب از ویژگی های بدیع و تازه برخوردار است ؟

 

۱۱) مطالب و محتوای کتاب تا چه حد با هم سازگاری دادر ؟

 

۱۲) عناوین و تیترهای کتاب با مطالب مربوط به آنها چدر منطبق است ؟

 

۱۳) کتاب چقدر به حل مسائل زندگی روزمره کمک می کند ؟

 

۱۴) در کتاب چقدر از معیار های زیبایی شناختی پیروی شده است ؟

 

۱۵) کتاب با اصول و معیار های اخلاقی تا چه حد انطباق دارد ؟ آیا نکات غیر اخلاقی در کتاب وجود دارد ؟

 

● عناصر نقد کتب درسی چه چیزی را باید نقد کنیم ؟)

 

۱) اهداف کتاب

 

۲) متن کتاب

 

۳) فعالیت ها و تمرین های کتاب

 

۴) اشکال ، تصاویر و نمودارهای کتاب

 

با توجه به چه معیار ها و شاخص هایی کتب درسی را نقد کنیم ؟

 

۱) انتخاب اهداف مناسب به لحاظ نیاز دانش آموزان

 

۲) انتخاب اهداف مناسب به لحاظ ضرورت های زندگی اجتماعی ، دانش افرایی ، مهارت آموزی و ایجاد نگرش ها و گرایش های مناسب در زمینه تحصیل و کسب موفقیت ها

 

۳) انتخاب اهداف مناسب با توجه به یافته های جدید علمی

 

۴) هماهنگی بین اهداف کتاب

 

۵) هماهنگی بین اهداف کلی و جزئی

 

۶) هماهنگی بین اهداف و محتوای کتاب

 

۷) توازن بین اهداف شناختی ، عاطفی و مهارتی

 

۸) رعایت استاندارد های نگارشی

 

۹) تنوع و جذابیت اهداف و محتوای کتاب

 

۱۰) ترغیب مخاطبان به مشارکت در امر یاد گیری

 

۱۱) تشویق دانش آموزان به بحث و گفتگو و کار و فعالیت گروهی

 

۱۲) رعایت اصول تعلیم و تربیت دانش آموز محور و اصول یادگیری

 

۱۳) فراهم نمودن امکان ارزشیابی

 

مسائل مطرح در نقد درسی جامعه شناسی ۲ :

 

۱) در کتاب از چه رویکردهای نظری استفاده شده است ؟

 

۲) نقد رویکرد های نظری کتاب ؟

 

۳) آیا مبحث هویت دارای ضرورت و اهمیت لازم به عنوان یک بخش مهم از کتاب درسی جامعه شناسی می باشد ؟

 

۴) به نظر شما آیا بحث مزایا از اهمیت و ضرورت لازم برخوردار می باشد که در کتاب درسی جامعه شناسی به آن پرداخته شود ؟

 

۵) بحث هویت چقدر توانسته است مسائل مربوط به هویت یابی جوانان و نوجوانان جامعه را مطرح نماید و به آنها کمک کند تا در این زمینه مشکلات خود را بهتر حل نمایند ؟

 

۶) آیا فقط جوانان علوم انسانی هستند که با مشکلات هویتی روبرو هستند و باید در این زمینه به آنها آموزش داده شود یا اینکه سایر دانش آموزان دبیرستانی نیز دچار چنین معضلاتی هستند ؟اگر این چنین است چرا نباید به آنها چنین آموزش هایی داده شود ؟

 

۷) مباحث هویت کتاب درسی چقدر با مباحث تئوریک نظریه پردازان جامعه شناسی هماهنگ است ؟ چرا رویکردهای مختلف در این زمینه مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرند ؟

 

۸) بحث مزایا چقدر توانسته است مسائل مربوط به نابرابریها و قشر بندی و نحوه ی توزیع منابع و مزایای اجتماعی را در جامعه مطرح نماید و به دانش آموزان کمک کند تا در این زمینه به تعمق بپردازند و راه حل های مختلف را مورد نقد و بررسی قرار دهند و به راه حلهای علمی تر و معتبر تری دست یابند ؟

لینک به دیدگاه

خب کسی از دوستان حداقل داوطلب این نشده که بگه اقا من فرضا برا فلان مطلبی که خوندم میخوام نقدی بنویسم!:banel_smiley_4:

 

با اجازتون نقد که چه عرض کنم نقدچه ای(صورت منو شطرنجی کنین با این نقد نوشتنم:ws3:) که دوسال پیش تو بحبوحه بحثامون با دوستان ثابت تالار ازاد اون روزا نوشته بودم رو درمورد کتاب 1984 جورج اورول تقدیم حضورتون میکنم باشد که مقدمه ای باشد بر فعالیت سازنده دوستان

 

خب قراره نقدي بر کتاب 1984 بنويسم

من که نقاد ادبي نيستم ولي خواننده اين کتاب هستم پس ميتونم نقدم رو به عنوان يک خواننده صرف مطرح کنم ونه بيشتر

به هرحال

درکل توجهي که به اين کتاب شده وتبليغي که برروي اين کتاب انجام گشته بسيار قابل توجهه

کتابي که دراغاز دوران جنگ سرد وپس ازپايان جنگ خانمانسوز دوم جهاني نگاشته شده

با يه سيموليشن کوچيک دراون فضا ميشه به نااميدي خستگي ياس وروحيه پايين اروپايي جماعت که دوران گذار به ساختن دوباره اروپارو اغاز کرده بودند پي برد

کتاب رو از 3منظر نگاه ميکنيم

 

1- ادبيات داستاني

 

از نظر داستاني کتاب دوبار خوانندشو به پيک هيجاني دامنه کتاب ميبره

يکبار موقعي که شخصيت اصلي داستان دچار بيداري درمحيطي سرد وخاکستري وفلز گون ميشه وميخواد برخلاف جريان اب رودخانه اي که مردم درستش کردن شنا کنه

نه مسيرش مشخصه (همچنان که تاپايان کتاب نويسنده نميتونه تصميم قاطعي براي هدف گذاري دررسم پوچ گرايي شخصيت وهويت داستانش بگيره وبه صورت سينوسي مابين اينده اي تاريک وروشن وهبوطي به تاريکي گرفتار ميمونه)

ونه هدفش(چنانچه دراخر داستان به نوعي به نقطه اول داستان برميگرديم واين تسلسل پوچ هيچ ايده اي بجز سطح پايين ادبياتي رو به ذهن متبادر نميکنه)

بار دوم موقعي هست که شخصيت اصلي برخلاف باورخودش گرفتار مراد خودش ميشه وکاخ امال وارزوهاش به يکباره فروميريزه ولي بازهم نويسنده حتي درزير سنگينترين شکنجه هاي روحي وفکري نميتونه از تضاد داستانش فرار کنه

درکل از نظر من خواننده شرقي وبه دور از فضاي اسما با جريان ازاد فکري غرب ونيز دور از فضاي جنگ انچناني از نظر ادبيات داستاني کتابي نازل محسوب ميشه وهرچند اين درتقابل با تحسينهاي مکرريست که از اين کتاب به عمل امده ولي اين فقط يک بعد ماجراست

 

2-ترسيم فضا

 

فضاي داستان به طرز وحشتناکي سنگين هست ودوبخش داره

يک قسمت که به طرح ايده هايي غير از متن فکري نويسنده ميپردازه وجايي که افکار نويسنده در نوشته هاي گلداشتاين تبلورپيدا ميکنه

فضايي که دراون شما هيچ قدرتي براي ابراز وجود نداريد

احساساتتون به طرز فجيعي به باد تمسخر گرفته ميشه واجازه هيچ نوع فکري به شما داده نميشه

پيش بيني هاي نويسنده در طول داستان در ايجاد تقابل سه گانه اي که درزمان نگارش کتاب به نوعي درحال ايجاد بود با گذشت زمان دچارتحولاتي بس وحشتناک شد

سياستهايي که بعدها حتي درقالب شمال-جنوب نيز مطرح گشت ودنياي سياه ترسيم شده رو به گورستان افکار سپرد

تا زماني که نويسنده به طرح ديد خودش نپرداخته فضاي داستان بسيار گيرا وجذاب درعين سنگيني مطلقش دنبال ميشه

نويسنده به دنبال خلق ترسي است از سياستهاي متضاد افکارش

چيزي که حداقل ادماي اين دوران به کرات درموردش ديدند وشنيدند

هميشه وجود يک دشمن ولو نامرئي نياز مبرم همه حکومتها بوده

دشمني که دستگاههاي تبليغاتي روز وشب بهش بال وپرميدن حتي اگر وجود خارجي هم نداشته باشه واينو به عينه درتمام فصول داستان ميشه ديد که به کرات تکرار ميشه تا اين فکر رو به خواننده اي که از جنگ ترسيده القا کنه

کلا فضاي داستان يخزده هستش ولحظه به لحظه درطول داستان داره اين احساس رو به شما منتقل ميکنه ودر ترسيم اين فضا نقش تجربه وترس نويسنده از انچه که ديده وبه انچه که فکر ميکنه ودرکل ايده الهاش کاملا ملموسه

 

3-سياست ونقد سياستها

 

اما بخش سوم ومهمي که کتاب دراصل براين اساس نگاشته شده

واقعيت کتاب در انجايي نمايان ميشه که شخصيت اول داستان کتاب مرموز انجمن برادري به قلم گلداشتاين رو داره ميخونه

دختر داستان نمادي از ادماي واقعي وبي توجه ودرکل جامعه به حساب مياد که فقط وفقط درفکر گذران زندگي خودشونن بي انکه توجه واقعي به اصل قضايا داشته باشن وميبينيم موقعي که کتاب رو داره با صداي بلند براش ميخونه اون به خواب ميره

مثل اکثر اجتماعات ومردم عادي که دربرابر واقعيات خودشونو به خواب ميزنن

کتاب براساس القاي ترس از افکار مارکس ودولتهاي بلوک شرق نوشته شده ودرهرسطري از کتاب ميشه احساس تنفر نويسنده رو از اين فکر ديد

ولي ايا ليبراليسم انگليسي يا دنياي ازاد سرمايه داري امريکا مدينه فاضله اي هست که درافکار ميتونه نقش ببنده؟

مطمئنا جواب با درصد بالايي نه هست هرچند يکي از بهترين گزينه ها ميتونه باشه جرج اورول يکي از ان دسته نويسندگان انبوهي است که بدون زدن نيشتري به بدنه عقايد خود درحال کوبيدن سوسياليسم هست وهرگونه برابري دراين انديشه رو رد ميکنه

چنانچه درجاي جاي کتاب کارگران رو طيف بي بخاري معرفي ميکنه که هميشه با کمترينها دلخوشند وبزرگترين دردشون شکم وزير شکمشونه (هرچند اين دستاويز بسيار بزرگي است که تمام حکومتهاي تماميت طلب درحال سواستفاده از انند)

انديشه منفي القايي دراين کتاب درجهت ريزش طرفداران به اتوپيا با ديد سوسياليستي وسرکوب افکار چپگرا انديشه بسيار قدرتمندي است که درطول زمان تا کنون با مداومت وقدرت بسيار بالايي تکرار گشته

 

 

دراخر:

کتاب رمان 1984 داستاني جالب بود که مطمئنا ارزش خونده شدن رو داشت ولي بنظر خودم هيچ ارزشي درمقايسه با حجم تبليغي که براي اين کتاب انجام شده رو نداشت

کتابي که فقط بزرگترين دردش نشون دادن دنياي سياهي بود که با افتادن دردام سوسياليسم ميتونست اتفاق بيفته درحاليکه ناخواسته دنياي سياهتري رو در توتاليتريسم ليبرال دموکراتها بهمون معرفي ميکرد که اگر کمي مردم بيشتر خوابزده بودند مطمئنا تاکنون چنين فضايي نه از طرف کمونيستها که از طرف محافظه کاران غربي با شدتي افزونتر ايجاد گشته بود

اما مهمترين پيغام کتاب که نهفته درمتن داستان هست وهيچ جايي بوضوح گفته نميشه اين يه جمله هست

 

راز پايداري قدرت جهل توده هاست!

 

هرگونه شبيه سازي اين کتاب با واقعيات ساري وجاري بر کشور ما مطمئنا بدون پشتوانه هست ولي دليل وجود اين همه نکات اشتراکي فقط دربطن اين واقعيت نهفته هست که دراين جامعه افکار التقاطي با شدت درتلاش براي پررنگ شدن هستند

ايا مردم ما به ان درجه از اگاهي ميرسند که اين خواب اشفته را تعبيري بي سرانجام بکنند!

درهرصورت با توجه به توجهي که به کتاب شده بود ومسايل مطرح شده از خوندن اين کتاب خرسندم هرچند انچنان که بايد وشايد نکته اي برايم به حاصل نداشت

موفق باشيم.

 

حالا فرض رو براین میزاریم که میخوایم اولین نقدمونو بنویسیم

خب طبق همون فرض ما کتابخور هستیم واطلاعات عمومیمون درمورد ادبیات قابل قبوله پس برای اینکه چارچوبی منطقی برای نوشتن یک نقد داشته باشیم به 15 سوالی که درپست قبلی اومده پاسخ میگیم وبه مرور به مهارت های نقدنویسی ادبیمون می افزاییم

 

۱) این کتاب چیست؟

کتاب 1984 رمانی از جرج اورول نویسنده انگلیسی

 

۲) این کتاب برای چیست ؟ چه اهدافی را دنبال می کند؟

 

طبق منابع دردسترس،توضیحات نویسنده ومنابع مختلف(اعم از نقدهایی که براین کتاب نوشته شده یا مقالاتی با موضوعیت این کتاب) هدف اورول از نگاشتن این کتاب نقد سیاستهای حاکم بر کشورهای با حاکمیت توتالیتر بوده وذهنیتی کاملا مخالف با انگاره های کمونیستی دارد به نحویکه درجای جای کتاب توتالیتریسم(تمامیت خواهی) هم ردیف با کمونیسم به حساب اورده شده است.

 

۳) این کتاب برای کیست ؟

 

این کتاب درسال 1949 نوشته شده است

یعنی دقیقا بعد از اتمام بزرگترین جنگ بشری که براساس مکاتب ایدئولوگ و درگیری انها بر سرمنشا قدرت صورت گرفته

به نظر اورول درکتابش تلاش دارد تا از اتوپیا فرار کند ولی این فرار را فرار از وجود انسانها می یابد وبالاخره روشن میشود که انسان به ذات خود دنبال قدرت ، اتوپیا و مطلق گراییست هرچند درعالم واقع امکان همیشگی ودائم بران نشه متصور بود.

 

۴) این کتاب در شرایطی تالیف شده است؟

فضای فکری اروپا بعد از جنگ به شدت ملتهب است ودربین بازسازی ویرانه هایی که خودشان مسببشان بوده اند وافکار متلاطمشان سرگردانند

 

۵) نویسنده کتاب کیست ؟ احوال و افکار و روحیات او چگونه است ؟

 

اریک آرتور بلر (به انگلیسی: Eric Arthur Blair) با نام مستعار جورج اورول (به انگلیسی: George Orwell) (زادهٔ ۱۹۰۳ - درگذشتهٔ ۱۹۵۰) داستان نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناش و پرفروشش مزرعه حیوانات و هزار و نهصد و هشتاد و چهار می‌شناسند. این دو کتاب بر روی هم بیشتر از هر دو کتاب دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشته‌اند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها می‌نوشت، بهترین وقایع نگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته می‌شود.

اورول یک سیگاری قهار بود. به شکلی که با وجود وضعیت وخیم ریه‌هایش همیشه در حال سیگار کشیدن بود. او همچنین علاقه شدیدی به نوشیدن چای داشت. و حتی مقاله‌ای به نام "چگونه یک چای عالی درست کنیم" نوشته بود.او آبجوی انگلیسی را ستایش می‌کرد و در سال ۱۹۴۶ مقاله‌ای درباره یک میکده رویایی ایدئال نوشت که نام "ماه زیر آب" گرفت.

(به نقل از ویکی پدیا)

 

۶) این کتاب چقدر با حقایق معتبر و متقن علمی منطبق است ؟

 

تاثیر این کتاب نه بر سیاست که بر افکار عمومی بود

کتابی که به تنهایی واژگانی نو به دامنه لغات زبان انگلیسی افزود وبیشتر از هررمانی فروخته شد

از لحاظ انتقادهای واردش بر ارمانشهر این کتاب درسطح بسیار قابل قبولی هست

 

۷)در کتاب تا حد اصول نگارش و قواعد زبانی رعایت شده است ؟

 

والا ما که ترجمش رو دیدیم ولی هرنقدی خوندیم وهرجا سخن از این کتاب شده به قدرت قلم اورول تاکید شده بود.

 

۸) این کتاب چه اثراتی بر جای گذاشته است ؟

 

کتاب 1984 به دلیل تاثیر زیادی که بر ادبیات داشته باعث ایجاد دست کم چهار کلمۀ جدید در زبان انگلیسی شده است:

doublethink: پذیرش همزمان دو مفهوم متضاد مخصوصاً در نتیجۀ تلقین فکری سیاسی

thoughtcrime: جرم فکری

newspeak: زبانی دوپهلو و نامفهوم که در تبلیغات سیاسی استفاده شود

big brother: شخصی که قدرت کامل در حکومتی معمولاً استبدادی دارد

۹) تا چه میزان از کتاب استقبال شده است ؟

 

کتابی که جزو ده رمان برتر تاریخ ادبیات شده مسلما استقبال از ان هم درحد بسیار مطلوبی هست

 

۱۰) آیا این کتاب از ویژگی های بدیع و تازه برخوردار است ؟

 

نقد بی پروای افکار استبدادی وتوتالیتر و توصیف بدیع درمورد ارمانشهرهایی که باعث بدبختی نوع بشر میشن از ویژگی های بسیار خوب این کتاب هست.

 

۱۱) مطالب و محتوای کتاب تا چه حد با هم سازگاری دارد ؟

 

از لحاظ انطباق روایت وموضوع واقعا عالی بود

همونطوری که قبلا نوشته بودم موقع خوندن این کتاب احساس خفگی به من دست میداد عین همون احساس خفگی اجتماع درقبال خفقان ودیکتاتوری

 

۱۲) عناوین و تیترهای کتاب با مطالب مربوط به آنها چدر منطبق است ؟

 

خوب تقسیم بندی شده بود وروایت دارای انسجام خوبی بود

 

۱۳) کتاب چقدر به حل مسائل زندگی روزمره کمک می کند ؟

 

اگر واقعا از استلزامها استفاده بشه وواقعا به تجربیات بها داده بشه مطمئنا نتیجه بخش خواهد بود

 

۱۴) در کتاب چقدر از معیار های زیبایی شناختی پیروی شده است ؟

 

بسیار زیاد وبه صورت استعاری

اینکه ارزش انسانهارو به جد وتحت بدترین حالات براشون به تصویر بکشی تلاش مضاعفی لازم داره

 

۱۵) کتاب با اصول و معیار های اخلاقی تا چه حد انطباق دارد ؟ آیا نکات غیر اخلاقی در کتاب وجود دارد ؟

فقط گاهی نقد یکطرفه مشکلی هست که زیاد به چشم نیومده

نقد یک فکر باید قادر باشه محاسن ومعایب فکر متضاد اون رو هم نشون بده درحالی که میبینیم سیستم فکری حاکم بر جامعه اورول از این امر به شدت اجتناب میورزه وتحت لوای پروپاگانداها ذهنیات مردم رو فریب میده

تاریخ معاصر گنجینه ارزشمندی از این فریب ها رو درخود جای داده

لینک به دیدگاه

بسیار جالب..ممنون....:icon_gol:حتما شرکت میکنم..اما با این نقدی که آقا سجاد نوشتند من که متنم بچه گانه هستش دیگه روم نمیشه..اما من با اعتماد به نفس حتما یه متنم که شده میزارم تا خودمو محک بزنم...:w16:

مدیر عزیز اگه میخواند میتونند این پست را پاک کنند تا نظم به هم نخوره..فقط اعلام آمادگی بود....:a030:نه اصلا من اینو رزرو کردم....:ws3:

لینک به دیدگاه

سلام. من کل مطالب دوست عزیز spow رو نخوندم اما به عنوان نقد برای رمان میتونم مطالبی رو تقدیمتون کنم. چون هفته ای یک جلسه پیش یکی از اساتید داستان نویسی این کارو انجام میدم و تا حدودی از نظر فنی با این کار آشنا هستم. امیدوارم بتونم مفید باشم. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
سلام. من کل مطالب دوست عزیز spow رو نخوندم اما به عنوان نقد برای رمان میتونم مطالبی رو تقدیمتون کنم. چون هفته ای یک جلسه پیش یکی از اساتید داستان نویسی این کارو انجام میدم و تا حدودی از نظر فنی با این کار آشنا هستم. امیدوارم بتونم مفید باشم. :icon_gol:

 

مشتاقانه منتظر مطالب خوبتون هستیم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

توی این بهبهه ی ارشد من چیز زیادی برا خنودن جز درس پیدا نمیکنم

 

آخرین مطلبی که خوندم خلاصه ی کتاب 7 عادت مردمان موثر بود

 

که متاسفانه به جز یکی دوتا نکتش که دنبالش بودم به بقیش توجهی نکردم که بتونم بهش نقد بنویسم دو سه تا مقاله ی دیگه هم در دست خوندن دارم

 

خوندم حتما مینویسم نقدشو...

لینک به دیدگاه

مرسی از کار جالبی که انجام دادی

 

منم یه سری نقد (از قدیم الایام البته)دارم که با یه بازنگری حتما اینجا میذارمشون فقط نقدای من بیشتر نقد نمایشنامه هستش تا رمان و اینا

 

البته به قول دوستمون با این نقد پر و پیمونی که تو گذاشتی دیگه مطالب ما خیلی سطح پایین میشه فقط

لینک به دیدگاه

تجربه خوبی باید بشه

 

 

 

من اهل نقد هستم

 

اما با توجه به چیزی که اسپو عزیز نوشته ( پست 5 ) و کتابی که انتخاب کرده یکم اعتماد به نفسم رو از دست دادم :ws37:

 

 

 

البته نقد کردن یک اثر خوب هنره و گرنه ...

 

 

 

سعی می کنم تا هفته دیگه نقد یا نسیه ای که نوشتم رو بذارم :icon_redface:

لینک به دیدگاه

ای بابا

هنوز چیزی ننوشتم که من

این که نقد نبود:banel_smiley_4:

میری نقدهایی که درمورد کتابها نوشتن رو میخونی چیز کیف میشی یا بقول اون اقاهه کیفور میشی

به هرحال منتظر نوشته های همه دوستان حتی اگر چندسطر وکوتاه هم باشه هستیم

درمورد کتاب-شعر-رمان-نمایشنامه وهراثر ادبی:ws37:

لینک به دیدگاه

درود...نقدی به یادگار مینویسم تا دوستان اشتباهات من رو بهم یادآور بشوند و این زبان قاصر رو بر من ببخشایند:ws3:سعی کردم از یک کتاب کمتر شناخته شده بنویسم تا معرفی هم کرده باشم.خیلی هول هولکی شد..امیدوارم خوب از آب دراومده باشه:5c6ipag2mnshmsf5ju3.از نظراتتون به شدت استقبال میشود.:icon_gol:

n20996.jpg

 

«ويکنت دونيم شده» اولين کتاب از سه کتاب مستقل مجموعه «نياکان ما» اثر «ايتالو کالوينو»است.سایر کتابهای این سه گانه باروندرخت‌نشین و شوالیه ناموجود میباشند که من قبلا بارون درخت نشین را خوندم که قوی تر بنظر می آمد. این داستان دومین اثر داستانی این نویسنده مشهور ايتاليايي/کوبايي نيز محسوب می‌شود.کالوینو نویسنده کمونیست با داستانهایی با فضای انتقادی سیاسی واجتماعی میباشد.

ویکنت مداردو برای جنگ با ترک ها راهی میدان نبرد می شود.او که فرزند یک کنت پیر گوشه نشین است با دیدن اینکه شوالیه های همسایه به جنگ میروند به نوعی جوگیر شده و راهی جنگ میشود بااینکه چیزی از جنگ نمیداند. اما در آنجا زخمی شده و بدنش دو نیمه می شود . هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بر میگردند . یکی از این نیمه ها حاوی تمامی خوبی ها و خیرهای ویکنت و دیگری حاوی همه بدی ها و شرهای اوست .

ا ین دو نیمه هر کدام با رویکرد شررسان و خیررسان ایجاد میکنند و در نهایت هر دو، زندگی مردم را به نوعی مختل می‌سازند.داستان از زبان پسرخواهر ویکنت که کودکی7-8ساله است بیان میگردد.کتاب دارای زبانی طنز انتقادی و سیاسی هست.اما به نظر من متن منسجم و پخته ای در آن دیده نمیشد.محتوای داستان به صورتی هست که طیف وسیعی از افراد از نوجوان تا سنین بالاتر را میتواند مخاطب قرار دهد.

کتاب زبانی بسیار ساده و قابل فهم و رواندارد.بیان شدن داستان از زبان یک کودک سبب شده داستان هیچ پیچیدگی و فلسفه بافی نداشته باشد اما بسیار تاثیر گذار باشد.

کتاب به نظر من کاریکاتوری از انسانهای تماما خوب یا تماما بد است.داستان بیان میدارد که خوبی یا شر مطلق بسیار مضر هستندو حتی یکی از شخصیتهای داستان میگوید:«نیمه خوب به مراتب بدتر از نیمه بد است.»

گفته شده است که وی یک سال قبل از نوشتن داستان سفری به شوروی داشته است و اگر بخواهیم دیدگاه سیاسی را در این داستان بررسی کنیم،احتمالاً شخصیت خیر بیشتر به یک رفیق معتقد کمونیست می‌خورد تا یک سرمایه دار بی‌رحم.

خیر در این داستان میتواند بیانگر مصلحان و کشیشان آیده الیسم باشد که بدون در نظر گرفتن شرایط فقط به فکرخوبی کردن هستند تا جایی که زندگی را بر عامه سخت و حتی غیرممکن میکنند.

در این داستان بسیار با دانشمندان و پزشکان شوخی شده و به نظرم مثل مولیر پزشکان و عجز انان در درمان کامل بیمارن و نیمه کاره رها کردن آنان را دست انداخته است.

یکی از نکاتی که برای من بسیار جالب توجه بوداینکه نیمه ای از ویکنت که ابتدا از جنگ برمیگردد نیمه شر است و بعد که از دست اومردم به جان می ایند نیمه خیر که توسط پزشکان احتمالا ترک مداوا شده از راه میرسدکه او نیز برای مردم مضر است.در ابتدا وقتی تنها نیمه شر حضور دارد، مردم هم شرور می‌شوندو وقتی نیمه خیر از راه می‌رسد مردم هم رفتار خیرخواهانه از خودشان نشان می‌دهندکه بعد میبینند هیچکدام از این رفتارهای صرف درست نیست.

بین خیر و شر میشه بایدتعادل باشد و مردم باید باهردو رویارو بشوند.یکی بدون دیگری زندگی رو زشت و ناممکن میکند.باید به زندگی و روال عادی برگشت تا زندگی ادامه و جریان پیدا کند.موضوع دیگری که در کتاب بیان شده شیوه ناجوانمردانه و طرد اقلیتها است که شامل اقلیتهای دینی و بیماران جذامی میباشند.

هر دو نیمه ویکنت عاشق دختری ساده به نام پارملامیشوند که البته ابتدا ویکنت شر که به نظرم بیانگر این است که تنها عشق میتواندببین خوبی و بدی پیوندایجاد کند و برای عشق به هردو نیاز است و با هردو میتوان کنارآمد.این کتاب طنز و خنده نیست اما طنز انتقادیو بیان کیشه هاست.خوندن این کتاب جالب و کم حجم 120 صفحه ای رو بهتون توصیه میکنم.

 

2جمله زیبا از کتاب:

منتظر ماندن از خصوصیات بشر است . آدم درست کار با اعتماد منتظر می ماند و نادرست با ترس .

زیبایی ،خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه قطعه شده است .

کاش می‌شد هر چیز کاملی را به این شکلی دو نیم کرد. کاش هر کسی می‌توانست از این قلب تنگ و بیهوده‌اش بیرون بیاید. وقتی کامل بودم، همه چیز برایم طبیعی، درهم و برهم و احمقانه بود. مثل هوا، گمان می‌کردم همه چیز را می‌بینم، ولی جز پوسته سطحی آن، چیزی را نمی‌دیدم. اگر روزی نیمی از خودت شدی، که امیدوارم این‌طور بشود، چون بچه هستی، چیزهایی را درک خواهی کرد که فراتر از هوشمندی مغزهای کامل است. تو نیمی از خودت و دنیا را از دست خواهی داد. ولی نیمه دیگرت هزاران بار ژرف‌نگرتر و ارزشمندتر خواهد شد. تو هم آرزو خواهی کرد همه چیز مثل خودت دو نیم و لت و پار باشد، چون زیبایی، خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه فطعه شده است.

لینک به دیدگاه

این اواخر کتابهای تخصصی و زبان مطالعه نمودیم :ws3:

اگر خواستید میتونم در موردش مو به مو نقد بنویسم :icon_pf (34):

------------------

جدای از شوخی حداقل یک کتاب معرفی کنید که بخونیم و بعد نقد بنویسیم. یا نقد های دیگران رو بخونیم.

کتابی که نخونده باشم خوندن نقدش برام جذابیتی نداره هر چقدر هم نقاد متبحر باشه.

ضمن اینکه بهتره با زبان ساده باشه تا جذابیت ایجاد کنه...حتا اگر کسی اون کتاب رو نخونده باشه مشتاق بشه که بره و بخونه.

اینا چیزایی بود که الان به ذهنم رسید.:ws38:

لینک به دیدگاه
این اواخر کتابهای تخصصی و زبان مطالعه نمودیم :ws3:

اگر خواستید میتونم در موردش مو به مو نقد بنویسم :icon_pf (34):

------------------

جدای از شوخی حداقل یک کتاب معرفی کنید که بخونیم و بعد نقد بنویسیم. یا نقد های دیگران رو بخونیم.

کتابی که نخونده باشم خوندن نقدش برام جذابیتی نداره هر چقدر هم نقاد متبحر باشه.

ضمن اینکه بهتره با زبان ساده باشه تا جذابیت ایجاد کنه...حتا اگر کسی اون کتاب رو نخونده باشه مشتاق بشه که بره و بخونه.

اینا چیزایی بود که الان به ذهنم رسید.:ws38:

 

نظر منم به نظر ایشون بسیار نزدیک است:ws3:

هی میخواستم بگم هی نگفتم :ws3:

 

به نظر منم خیلی خوبه یه کتابو معرفی کنیم ، و هر هفته نقد یه کتابو داشته باشیم. شاید روندش ارومتر از اینی باشه که الان هست ولی فک کنم احتمال رها شدنش وسط کار کمتر باشه

به علاوه این که منم تا کتابی رو نخونده باشم دوست ندارم نفد کسی رو بخونم. از طرفی دیدن نقد یه نفر (یه پُست) انگیزه خوندن اون کتاب رو برام ایجاد نمیکنه که برم سریع اون کتاب رو بخونم بعد بیام اون یه پُست رو بخونم......حالا دلایل مختلفی میتونه داشته باشه مثل تنبلی که اون بحثش جداس:whistle:

 

تالار فیلم یه زیرتالار داره به اسم نقد فیلم

اگه اینجا هم یه زیر تالار بود به اسم نقد کتاب، میشد برای هر کتاب که همه خوندن یه تاپیک جدا هم زد:ws38:

 

اینایی که گفتم به این معنا نیست که با تاپیک فعلی مشکلی دارم، فقط پیشنهاد بود:ws37:

لینک به دیدگاه

بسیار هم خوب!

این تاپیک رو به همین منظور زدم

[h=3]معرفی اثار ادبی برای نقد کتاب[/h]چون نقد اثاری که اشتراکی تو خونده شدنشون نباشه یخورده فضای غریبی بری من نوعی که با دنیای کتاب یخورده فاصله دارم ایجاد میکنه

پس منتظر مساعدت شما عزیزان هستیم:ws37:

لینک به دیدگاه
تالار فیلم یه زیرتالار داره به اسم نقد فیلم

اگه اینجا هم یه زیر تالار بود به اسم نقد کتاب، میشد برای هر کتاب که همه خوندن یه تاپیک جدا هم زد:ws38:

 

تو تالار فیلم حداقل یکی دونفر به صورت فعالانه حضور داشتن

اگر دوستان از ابراز دانش واشتراک مطالبشون مضایقه نکنن به زودی میتونیم اون زیرتالاررو اینجا هم داشته باشیم

ممنون:icon_gol:

لینک به دیدگاه

از همه دوستانی که نظراتشون رو گفتن ممنون.از اسپو عزیز تشکر ویژه بابت همکاری خیلی خوبش.

حتما لازم نیست نقد خیلی خیلی تخصصی هم باشه با زبان ساده و عامیانه و اون چیزی که درک کردین هم باشه کافیه.

درمورد زیر تالار نقد کتاب که سیندخت عزیزم گفت قبلا معین تاپیکی در مورد تحلیل بر «سه قطره خون» صادق هدایت زده بود که همکاری بچه ها کم بود.اگر همکاری ها بهتر و بیشتر باشه این زیرتالار ایجاد میشه. :a030:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...