رفتن به مطلب

داستان دزد و شاهین انجمن نو اندیشان


ارسال های توصیه شده

روزی روزگاری مردک جوانی که ادعای قوی بودن و شاهین بودن داشت در شهر خود بسان یک گربه ول گردمیچرخید:whistle:

از قضا از منزل مادر بزرگش تماسی بر وی حاصل شد:girl_angel:

که هان ای پسر بیا بر منزل ما جلوس کن تا غذایی در حلقت فرو کنیم و شکمی فربه کنی:14k8gag:

این شاهین بخت بر گشته به مثل یک کلاغ گرسنه بر پشت منزل مادر بزرگش کمین کرد و به فکر غذای شب بود:14k8gag:

از قضا از دور دست دید دزدی از بام منزل مادر بزرگ بالا میرود :179:

حس تنومندی بر این مردک جوان چیره گشت بدنبال دزد نفس زنان دوید:th_running1:

دزد بی مروت از نردبانی بالا رفت تا از بام همسایه مادر بزرگ این کلاغ (ببخشید شاهین:whistle:) راهی برای فرار پیدا کند

این کلاغ شاهین نما عزم بالا رفتن از نردبان را گرفت:2i1d1co:

دزد نگاهی عاقل اندر صفیه به این کلاغ کرد:JC_thinking: و سنگی را از بالا بر سر این کلاغ بخت برگشته پرتاب نمود:gnugghender:

ان لحظه قیافه دزد بسان این شکلک بود:lol::2i1d1co:

و بعد از خنده طولانی زبان از کام در آورده و به کلاغ قصه ما نشان داد:tt2:

ولی کلاغ بخت برگشته بسان مرغ پر کنده بالا و پایین میپرید و از شدت درد پا فریاد میزد و سر بر دیوار میکوبید:ws27:

این شاهین قصه ما با هزار شرمندگی که نتوانست دزد را بگیرد با پای شکسته و چلاق بر منزل مادر بزرگش فرود آمد (دقیقا این قیافش بود:sad0:)

از دور دستها بر من خبر رسید هان ای شقایق شاهین انجمن نواندیشان پایش را در اندرون گچ فرو کرده است :icon_pf (12):

نامه را پاره کردم :icon_pf (12):

با خود اندیشیدم این خوب را بر سر در انجمن بچسبانم تا کسانی که به مانند من از دست این کلاغ دو پا خون بر جگر شده اند دور هم بزم شادی بر پا کنند :w02::Ghelyon:

  • Like 20
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 137
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

عالییییییی بود...:ws28:

 

یکی نیس بگه بابا تو که نمتونی دزد بگیری واسه چی از خودت ژانگولر بازی درمیاری؟؟:ws28:

 

پات چطوره شاهین؟؟ :w02: ی ماژیک بده یادگاری بنویسیم واست..:w02:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
عالییییییی بود...:ws28:

 

یکی نیس بگه بابا تو که نمتونی دزد بگیری واسه چی از خودت ژانگولر بازی درمیاری؟؟:ws28:

 

پات چطوره شاهین؟؟ :w02: ی ماژیک بده یادگاری بنویسیم واست..:w02:

 

نه عزیزم چوب خدا صدا نداره پارسال همچین ماهی پای خواهرم بهار شکست و تاپکش و زدم و این بشر کلی مسخرش کرد

الان هم خدا زد تو سرش هم دزده:ws28::ws28:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
شقی گردن شکسته ادم شوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو:whistles:

 

چه کاراس سختی از من میخوای من تازه تو دارالمجانین ثبت نام کردم:w02:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
چه کاراس سختی از من میخوای من تازه تو دارالمجانین ثبت نام کردم:w02:

این مسئول اون دیوانه خونه کجاست بگو بیاد قرص هات و امپول های ارام بخشت رو بهت بزن:w000:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...