moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 دمی دمی دمی انسانی می شوم با ریه هایی کوچک انباشته از نفس هایت من بعد هر واژه ای که می پرد از دهانم تحریر شکوهمند نتی است از سمفونی سیال قلبت پ.ن:فغان از این تعبیرهای رویا خانوم دَمی دمی دمی انسانی می شوم 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 رویای تصرف سبزینه ی کلمه ای است در ذهنت و لذت تحریرش از گلویت کلمه ای که درخت می شود و آواز آوند هایش را پرنده در منقار کوچکش تقطیع می کند پ.ن:کاش کلمه ها درخت می شدن و هوای آلوده ی اطرافمون رو پاک می کردن 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 به خانه می دوم می دوم و تمام راه پر از طنین ناقوس صدای زنی فال قهوه فروش از محله ی جلفاست می دوم و می دوم تا به یاد بیاورم شعر کودکانه ای را : دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم دو تا خاتونو دیدم یکی به من نون داد یکی به من شراب داد حالا هروله می روم سرمست و خانه دور می شود پ.ن:تمام نوستالژی هامون تو همین دویدن هامونه 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 تصمیم من به زاده شدن بود کلام ناشناسی بودم در ترانه ی مادرانه ای آرزویی مسکوت در بیدار خواب شاعرانه ای تلاش من به زاده شدن بود در فرصتی برای درخشیدن مابین انزوای دو بی نهایت تاریک حالا در داستان خودم شکل بسته ام پ.ن:نتیجه گیریش می رسونه ما رو به احوال خیلی از ماها حالا در داستان خودم شکل بسته ام 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 بنویس خاطرات آینده را و مقدر کن احتمال دیدارمان را در قیامتی نزدیک طوری که هیچ یادم نیامده باشد طوری که هیچ یادت نیامده باشد بنویس نام کوچکم را بزرگ درست کنار نام خودت و در خاطرات آینده مصور کن آفتاب بمانی پ.ن:نام کوچکم را بزرگ بنویس کنار نامت تا به قواره ات برسم بنویس نام کوچکم را بزرگ درست کنار نام خودت 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 می روم رو به روی آیینه با مدادهای رنگی ام و این خطوط کمرنگ زیبایی ازلی و چند لحظه بعد الو ! تلفنچی ؟ لطفا شماره ی مجنون خانم ! خوابتان بخیر خطوط ارتباطی مان با زمین و آسمان قطع است الو ، الو ، الو می خواهی دوباره عاشقم شوی یا نه نه نه حالا لیلای آیینه رو به روی چشمان حیرتم تکه تکه تکه خرد می شود و من که رسم توبه نمی دانم می روم رو به روی آیینه ای دیگر تا با مدادهای رنگی ام از خطوط کمرنگ زیبایی ازلی چیزی بگویم پ.ن:شماره ی مجنون چنده؟! 4
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2012 مرا ببخش ناگزیرم از نوشتن این همه نامه های سربسته ای که امروز اواخر اردی بهشت سالی از این همه سالهای صبوری ست تا چند ساعت آینده چه نازادگانی که منتظرند تا ریه از هوای خرداد پر کنند تا چند ساعت آینده چه نوزادگانی که رها می شوند بر بستر سنگلاخ رودخانه های فصلی بی فرجام چشم های من که آب نمی خورند نه عزیزم این راه پیچ پیچ به ترکستان هیچ ضرب المثلی هم نمی رسد به قول خواهرم باید برای روزنامه تسلیتی بفرستم پ.ن:تا چند ساعت دیگر نمی دانم نفسی می آد بالا یا نه 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2012 سلام یگانه ترینم سپاسگزارم به خاطر تمام نامه های ناتمام و مچاله ات در باد لابد نامه را که باز می کنی سیگار سرد سفیدی گذاشته ای ما بین حرکت لبهات و چند سرفه می کنی که دوباره کبود می شوم از اختناق مجاری وحشت بگذر چه بهتر از خبرهای خوب و تازه بگویم دی شب دوباره خواب دیده ام تمام راه های جهان به خیال تو ختم می شوند پ.ن:چه خواب قشنگی از خبرهای خوب و تازه بگویم دی شب دوباره خواب دیده ام تمام راه های جهان به خیال تو ختم می شوند 2
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2012 نمی دانم از تو من اما کلافه از تهی از تنهایی تصمیم های عاقلانه در آیینه سنگ می شوند و من هزار تکه تا بتابانند خورشیدهای علاقه را در زوایای بسته ی شب های بی چراغ در شب های سرگردانی شب های رهگذرانی با پای تاول آجین شان به دنبال کفش هایی کرخت مانده بر دست هاشان نمی دانم از تو من اما کلافه در تهی در تنهایی پ.ن:بی خبری نمی دانم از تو من اما کلافه در تهی در تنهایی 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2012 همین چند لحظه پیش لابد پروانه ای که باید از پیله درنیامده است و جایی ، دستی ، گلوی کسی را فشرده است و کسی ، کنار سرنگش به خواب رفته است و همین چند لحظه پیش که برایت نوشتم عزیزترینم زمین به اوراد عاشقانه محتاج است پ.ن:همین چند لحظه پیش یاد تو از کوچه خیال گذر کرد 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 17 شهریور، 2012 چه قدر بد شده ام کافی ست خوب حساب کنی مجبور بوده ام به چند نفر سلام بگویم مجبور بوده ام به جای چند کشیده بگویم سپاسگزارم و چند اشتباه بزرگ و کوچک دیگر ؟ که از نوشتنشان شرم می کنم مانده ام که از محضر دادگاه مربوطه تقاضای تبرئه خواهم کرد یا اشد مجازات ؟ پ.ن:می خواستم کلش رو های لایت کنم،احسنت رویا خانوم. چه قدر بد شده ام کافی ست خوب حساب کنی مجبور بوده ام به چند نفر سلام بگویم مجبور بوده ام به جای چند کشیده بگویم سپاسگزارم 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 17 شهریور، 2012 روزی از پس روزی خیابانی از پس خیابانی و رد پایی از پس ردپایی دیگر مصرف شده ای در لباس هایی با زمینه ی خاکستری در کفش های ساده ی ساییده در راه راه خطوط پیشانی گربه ها که خوابیده اند می روی و در غیاب تو مصرف می شوم روزی از پس روزی در لباس هایی با زمینه ی مشکی و گل بوته های وحشی پژمرده که بوی شیر می دهند و گریه ی نوزادی گربه ها که خوابیده اند بر می گردی و غرق می شوی در آرامشی خاموش پ.ن:مصرف شده ایم،اگرم نه تاریخ انقضامون تموم شده 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 17 شهریور، 2012 کنار می رود پرده از جریانی فشرده از حادثه ای که ورم می کند روی سنگینی صورتک هایمان نمایش که به انتها می رسد خالی می شوند صندلی های خسته صحنه غرق می شود در آرامشی خاموش و معبری انباشته از بلیط های باطله می ماند و سوالی آیا حرفی از قلم نیفتاده ست ؟ پ.ن:نمایش تمام شد! 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 17 شهریور، 2012 می توانی بنویسی سلام مرا ببخش نشانی جزیره ی سرگردان شما را در آبهای شور این اواخر از دست داده ام و ادامه دهی که : به هر حال میان هر بطری به گل نشسته نشان گنجی نیست اصلا فراموش کن عزیزترینم که روی مدار چند دقیقه مانده به امید حجمی شناور است پ.ن:فراموش کن که امیدی هست اصلا فراموش کن عزیزترینم که روی مدار چند دقیقه مانده به امید حجمی شناور است 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 17 شهریور، 2012 نشانی ام اتاق کوچکی است با پنجره ای بزرگ ، گشوده به دورهای گم و سقف کوتاهی ، برای خیره شدن ، به آرزوهای بلند و دیوارهایی سرشار از عکس های خدایی با جمجمه ای ضخیم و ذهنی تاریک در تدارک انتقام تا اینکه با نورهای تازه می وزی و پر می کنی اتاق کوچکم را از گرمی فنجان شیر و سپیدی دستمال و شستی و بوم و رنگ و تصور تمام قد خویشتنت پ.ن:این نشانی پایین رو بنویس شاید نشانی تو هست که گم کردی نشانی ام اتاق کوچکی است با پنجره ای بزرگ ، گشوده به دورهای گم و سقف کوتاهی ، برای خیره شدن ، به آرزوهای بلند 3
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 18 شهریور، 2012 هر گرگ و میش شانه ی کوه را که نشانه می روید جان شما و جان ترد آن دو شاخه ی ریواس خانه ی شاعر لغت به لغت خراب اگر دروغ بگویم و بعد زمزمه می کرد ما که شکستیم و بعد کسی تلفن زد که الو سهم شادی امروز به قدر قوطی ودکاست یا به قیمت تریاق ؟ پ.ن:کاش خونه ی همه ی دروغ گو ها خراب می شد نه فقط شاعر خانه ی شاعر لغت به لغت خراب اگر دروغ بگویم 2
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 18 شهریور، 2012 می توانم عبور کنم از تو همچو ردپایی که در برف می توانم ذوب شوم در تو تمام زمین دو راهی پیچیده ای ست پر از علامت ممنوع و هیچ نقشه ای مرا به راه نبرده است همیشه اشتباه می کنم و آن سوی هر دو راهی ساده تکه های سرنوشت مرا باد می برد پ.ن:چرا اینقد این خانوم قشنگ می گه تو همه ی شعراش؟! تمام زمین دو راهی پیچیده ای ست پر از علامت ممنوع 2
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 18 شهریور، 2012 نشسته ای و مرور می کنی گزینه خواب های خدا را روی پاره کاغذی برایم نوشته ای غروب نیست هنوز بچه های روی سرسره جیغ می کشند هنوز هم کنار تو نیستم تو فکر می کنی : بیا کنار بیا کنار من سرسره تنهاست تو نیستی و روی پاره کاغذی که برایم نوشته ای تمام قصه خیس می شود پ.ن:تو در حالی که هستی،نیستی! تو فکر می کنی : بیا کنار بیا کنار من سرسره تنهاست تو نیستی 2
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 18 شهریور، 2012 مجبور می شوم به دورترین عزیزترینم با بلند ترین صدا بیندیشم پ.ن:عجب اجبار خوبی! 2
moein.s 18984 مالک ارسال شده در 18 شهریور، 2012 پرهیز می کنم از نشاندن نامم روی دنباله های نام ها روی نامه های دنباله دار پرهیز می کنم از هوای نشستن روی صندلی کنار تنهایی شما و از هراس نشستن مدام از کنارتان عبور می کنم پ.ن:من هم همین طور پرهیز می کنم از نشاندن نامم روی دنباله های نام ها روی نامه های دنباله دار 2
ارسال های توصیه شده