sookut 13,735 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۱ درگهان، کاش دهکده ام می ماندی نجمه دریانورد دیر گاهی نیست که ماسه های ساحلت زیر پاهایمان بود و چشمانمان صدف و گوش ماهی هایت را پی می گرفت، رقص عروسک های دریایی و گلخورک هایت را تماشا می کردیم و کودکانه می خندیدیم! صدای طبیعت تو نه صدای چه چه بلبل بود و نه آواز قناری، صدا صدای مرغکان دریایی بود آمیخته در آوای امواج، آرامشی وصف ناپذیر که بی وقفه جاری بود! تا اینکه دست حریص به اصطلاح «توسعه» ماسه هایت را ربود، ساحلت را نابود کرد و تا آنجایی پیش رفت که صدف ها و گوش ماهی هایت رفتند و من در حسرت رقص عروسک های دریایی و گلخورک ها خندیدنم را از یاد بردم! دیگر صدای مرغکان دریایی در نوای دریا طنین انداز نمی شود! امروز تنها صدای سنگ و آهن کارگاه های ساختمانی ست که شنیده می شود! نگاه هایم خسته اند از دیدن دست های تنومندی که به جای یاری کردنت به گریبان برده شده اند و نمی دانم چرا چنین است؟! بغض صدایم را خفه می کند وقتی گوش های فرزندانت به نام «توسعه» کر می شود و هیچ یک صدای مظلومیت تو را نمی شنوند و نمی دانم چرا چنین است؟! نگاه خسته ام را خاموش می کنم و بغضم را با قلمی به رنگ دریایت بروی صفحات سفید کاغذ فرو می ریزم تا آبی را لااقل بر سفیدی کاغذ ببینم! 5 نقل قول لینک به دیدگاه
هوتن 15,061 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۱ کاشکی یه عکسم میزاشتی ممنون 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sookut 13,735 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۱ کاشکی یه عکسم میزاشتیممنون مرسی از توجهتون برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .