Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ درود، قبل از اینکه برسیم به محتوای تاپیک این نکات رو ذکر میکنم: اینکه چرا من مدتی است تاپیک های "اخلاقی" میزنم... مهمترینش حسرت کاهش فاصله "حرف تا عمل" است. اگر بخواهیم صریح و ساده سخن بگوییم باید توجه جدی خود را به فاصله زیاد و معنادار میان نظریهپردازی و عمل در ساحت اخلاق معطوف کنیم. مخاطب نوشته هایم در درجه ی اول "خودم" هستم و در درجه ی دوم "کسانی که با من همذاتپنداری می کنند" اگر عیوبی مطرح میشود، عیوب خود ماست، شاید بتوان جدا از سخنرانی های "منبری" و خطابه های "شبان و گوسپندی"، با همفکری اعضا از حرف به عمل رسید. نگارنده سخت بر این باور است که هر قدر جدیتر، خشنتر و به دور از تعارفات معمول به این فاصله، علل و نتایج عیوبمان بیندیشیم بهتر میتوانیم به نگاهی شفاف درباره وضعیت جامعه خود دست یابیم. برای دیدن و دریافت کاستیهای اخلاقی لازم نیست فیلسوف یا جامعهشناس باشیم بلکه همین آگاهی عرفی و متوسط کافی است تا خود را در برابر پرسشهای مهم و اندیشهسوز قرار دهیم. اینکه چرا در جامعهای که به ریشههای ستبر تاریخی و فرهنگنی خود میبالد و از صدها الگوی شایسته برای تبعیت در لایههای گوناگون اخلاق فردی و اجتماعی برخوردار است باید این حجم اعمال اخلاقی منفی وجود داشته باشد. *** بگذریم و برسیم به اصل و محتوای تاپیک حافظ می گوید: غم حبیب نهان به ز گفت وگوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز همه ما بخشی از وقت خود را در جامعه و در میان مردم میگذرانیم. با کمی دقت میتوانیم انبوهی از اعمال اخلاقی منفی کوچک و بزرگ را که از دیگران و خود ما سر میزند به روشنی ببینیم. یکی از اعمالی که میتوانیم در حق "بهترین و نزدیکترین" کسانمان و حتی "دورترین و ناشناس ترین" افراد انجام دهیم، افشای "راز" آنهاست که شاید خواسته یا ناخواسته آن را میدانیم ... آیا باید رازها را گفت؟ از طرفی همان حافظ می گوید: رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است خب این مسئله هم وجود دارد که ما تمایل به همصحبتی و در میان گذاشتن رازمان با بقیه را نیز داریم و از طرفی یادم نیست کجا و به نقل از چه کسی خواندم که "راز تا زمانی راز است، که بر زبان جاری نشود، وقتی بیان شود ،دیگر راز نیست." و اما "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ آیا باید "رازها" را گفت؟ چرا نباید رازها را لو داد؟ شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... 38 لینک به دیدگاه
maryam_bah 1612 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ راز؟!؟!؟!؟!؟ همه ی ما حداقلش یه اتفاق در طول دوران زندگیمون افتاده که برای خودمون شبیهه یه رازه.حتما نباید یه اتفاق خاص بوده باشه.گاهی یه جمله؛یه نگاه یا حتی یه فکر میتونه برای ماها یه راز محسوب بشه. من با این موضوع موافقم که: تا وقتی یه رازی؛رازه که از دهان بیرون نیومده باشه.وقتی به کسی بازگو شود ؛دیگر راز نیست... اگر میبینید به یه درد و دل و یه هم دردی با کسی نیاز دارین تا حرف دلتون (یا همون راز دلتون )رو بهش بگین؛به این زودیا به کسی اعتماد نکنین.که اگرکه از اعتمادتون سواستفاده بشه؛تا آخر عمرتون از کارتون پشیمون میشین:icon_pf (34): به نظرم یکی از بهترین خصوصیات یه دوست رازدار بودنش اونه.زیاد نیستن آدمایی که رازدارندو در هر شرایطی رازدار باقی میمونند.اما همون تعداد اندک هم در این جامعه غنیمته... در بین دوستام کم نبودند کسانیکه رازدار بودند و هنوزم هستند ولی متاسفانه ازشون دور افتادم ولی در کل من ترجیح میدم که رازمو یه جایی بنویسم تا اینکه واسه کسی بازگو کنم.هرچند که خیلی از رازها رو حتی نمیشه ریسک کرد و نوشت... 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟آیا باید "رازها" را گفت؟ چرا نباید رازها را لو داد؟ شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... بعضی حرفا هست که برای آدم ها خیلی مهمه و هر کسی رو انتخاب نمی کنن که رازشون رو بهش بگم اگر رازی به یکی گفته بشه اون طرف اعتماد کرده.پس نباید رازش جایی گفته بشه. بنظر خودم رازهامون رو جایی نگیم خیلی بهتره یا حداقل به آدمی بگیم که تا حد زیادی روش شناخت پیدا کردیم .اینکه با خودمون فک کنیم اگر رازهای ما جایی گفته بشه خوشمون نمی یاد و اون طرف به ما اعتماد کرده که رازشو گفته پس باید جایی بیان نشه. کلا هر چی می کشیم از پرحرفی هست....ازینکه برای اینکه وقتمون پر شه میشینیم و با هم کلی حرف می زنیم.باید سعی کنیم با آدم ها صمیمی باشیم ولی مرزامون هم حفظ کنیم. 10 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ آیا باید "رازها" را گفت؟ چرا نباید رازها را لو داد؟ شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... رازداری یعنی مسائلی که هیچ جا و تحت هیچ عنوانی نباید گفته بشن همیشه هم شاید حرف نباشه ....یه وقتی یکی میاد و رازش و با ادم در میون میذاره ولی یه وقتایییم هست که ناخواسته ما چیزی رو میشنویم یا میبینیم که باز هم نباید جایی عنوان بشه راز اگر قرار بود همه جا گفته بشه که دیگه به عنوان راز گفته نمیشد ...راز با گفته شدن به نظرم سراپا تناقضه منم با این موضوع موافقم که رازی که گفته شد دیگه راز نیست ولی بازهم به اطمینانی که به طرف مقابل داریم و شناختی که ازش داریم هم بستگی داره بعضی چیزا هست که باید تو ذهن و سینه خود آدم دفن بشه و هیچ وقت گفته نشه ولی به چیزای دیگه ای هست که شاید راز باشه و تمایل نداشته باشیم که کسی بدونه اما برای افراد نزدیک یا دوستی که همراه و هم دل باشه گفتنش ایرادی نداره من فک میکنم میتونیم به این این فک کنیم که وقتی راز کسی رو به دیگری میگیم طرف اگر آدم عاقلی باشه به این نتیجه میرسه که احتمالا راز من رو هم در صورت گفته شدن به دیگران خواهد گفت و این یعنی بی اعتمادیاطرافیان(در واقع بی اعتمادی وبدبینی همون شنونده رو هم برای خودمون میخریم ) 9 لینک به دیدگاه
O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ آیا باید "رازها" را گفت؟ چرا نباید رازها را لو داد؟ شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... خب من همهي اينا رو در هم جواب ميدم :دي دو بعد كلي داره. يكي اينكه ما راز هاي خودمونو به ديگران بگيم يكي هم اينكه رازهاي ديگران رو لو بديم. اول از همه اينكه فك ميكنم يكي از مهمترين چيزايي كه بايد تو زندگيمون تمرين كنيم اين جمله هست: "كم گوي و گزيده گوي چون در" خيلي مسائل از اين ناشي ميشه كه ما فقط ميخوايم حرف بزنيم. اونقدر وقت نميذاريم كه بخوايم بهشون فكر كنيم و ببينيم چه نتيجهاي ممكنه داشته باشه. اصلا چه لزومي داره كه بيانش كنيم و ... گاهي براي برقراري ارتباط، گاهي براي گذروندن وقت، گاهي براي نشون دادن خودمون و ... چيزايي رو ميگيم كه نه تنها كمكي به رسيدن به اون هدفمون نميكنن ، بلكه ممكنه منجر به آسيبهايي بشن كه حتي ازشون خبر نداشتيم... در مورد رازاي ديگران؛ گاهي از يه چيزايي با خبر ميشيم كه براي ما اونقدر حياتي نيستن و به نظرمون بيشتر جالبن تا مهم، ولي براي ديگران اونقدر مهم هستن كه راز محسوب شن. حالا ما توي يكي از موقعيت هاي بالا كه ميخوايم به هر قيمتي يه چيزي بگيم... يه چيز دم دستي كه به نظرمون جالب هست رو ميگيم و ممكنه خيلي راحت زندگي ديگران رو تحت تاثير قرار بديم... خاطرات بچگيمون رو كه مرور كنيم شايد متوجه شيم كه چقدر اين موضوع مهمه. اون موقعا يه مسئلهي خيلي ساده ممكن بود برامون خيلي مهم باشه. وقتي بزرگترا با تعريف كردن خرابكاريامون براي همديگه كلي ميخنديدن يادتونه ما چقدر عصباني ميشديم كه اين نامردي رو در حقمون كردن؟ ديدگاه ما ادما تو مسائل مختلف خيلي با هم فرق داره. مثل تفاوت ديدگاه بچه ها و بزرگترا! بايد ياد بگيريم چيزي كه براي ما مهم نيست ممكنه تكيه گاه و بنيان زندگي يكي ديگه باشه. شايد اين تنها چيزي باشه كه اون داره و به خاطرش سر پاست. و اما در مورد راز هاي خودمون؛ حافظ كلا به دوستاش خيلي اعتماد داشته حديث دوست مگويم مگر به حضرت دوست/ كه آشنا سخن آشنا نگه دارد دو تا مسئله هست: اعتماد و درجهي اهميت موضوع گاهي نياز داريم كه با كسي حرف بزنيم. ولي انتخاب اون ادم خيلي مهمه. بعضي آدما كلا گزينهي مناسبي نيستن. نه اينكه ادماي بدي باشن. ولي بعضي وقتا حتي ممكنه از روي خيرخواهي كاري كنن كه زندگي آدم به باد بره! از طرفي ممكنه اون مسئله اونقدر حياتي باشه كه گفتنش توي هر شرايطي غلط باشه. اينجاست كه گفتن اون راز، به معني اينه كه ديگه راز نيست... من چقـــــــــــدر كم گوي ببودم. ياد بگيريد. 10 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ یه نکته خیلی مهم همینی هست که اوریون هم گقت..............این که بعضیا از دید خودشون مهمی یا غیر مهمی یه قضیه ای زو براش تصمیم میگیرن، سر خود تشخیص میدن که این حرف که به من فلانی گفته حالا این قدر هم مهم نیست که به کسی بگم اشکال داشته باشه !!! آقاجان راز رازه، حتی اگه برا من به اندازه اپسیلونی ارزش نداشته باشه واسه یه بیچاره دیگه مهم بوده حتما، به نظرش احترام بذاریم !! یه مقدار زیادیش تو وجود هرکسیه این موضوع ! 7 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ یه نکته خیلی مهم همینی هست که اوریون هم گقت..............این که بعضیا از دید خودشون مهمی یا غیر مهمی یه قضیه ای زو براش تصمیم میگیرن، سر خود تشخیص میدن که این حرف که به من فلانی گفته حالا این قدر هم مهم نیست که به کسی بگم اشکال داشته باشه !!! آقاجان راز رازه، حتی اگه برا من به اندازه اپسیلونی ارزش نداشته باشه واسه یه بیچاره دیگه مهم بوده حتما، به نظرش احترام بذاریم !! یه مقدار زیادیش تو وجود هرکسیه این موضوع ! دو تا مسئله هست: اعتماد و درجهي اهميت موضوع گاهي نياز داريم كه با كسي حرف بزنيم. ولي انتخاب اون ادم خيلي مهمه. بعضي آدما كلا گزينهي مناسبي نيستن. نه اينكه ادماي بدي باشن. ولي بعضي وقتا حتي ممكنه از روي خيرخواهي كاري كنن كه زندگي آدم به باد بره! از طرفي ممكنه اون مسئله اونقدر حياتي باشه كه گفتنش توي هر شرايطي غلط باشه. اينجاست كه گفتن اون راز، به معني اينه كه ديگه راز نيست... من چقـــــــــــدر كم گوي ببودم. ياد بگيريد. be in migan dooostie khale kherse. 3 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ نمیتونم طبق سوالات تاپیک جواب بدم...ببخشید اگر درهم جواب میدم.... ببخشید راز خود ادم با راز دیگران فرق داره... گاهی اوقات بعضی آدمها کلن مرموز هستن....همیشه کلی علامت سوال در موردشون هست....همیشه از این آدمها میترسم....و کمتر بهشون نزدیک میشم.... آدمهایی که هیچ چیز واضح و روشنی ازشون درز نمیکنه....و ممکنه رازت رو بهشون بگی خیلی خوب نگهش دارن.... خوب این آدمها شاید به ظاهر راز دار باشن ولی خوب نیستن.... راز کلن مسئله ایی هست که فکر کنم فوق العاده شخصی باشه...و احتمالن ناراحت کننده....و به خاطر همین شخص نمیخواد بازگوش کنه.... و همین موضوع اذیتش میکنه و مدام بهش فکر میکنه.... اما با گفتنش یه مقدار از ناراحتیش کمتر میشه....چون به مخاطبت یه مقدار بارش رو منتقل میکنی....اما اگر طرف مقابل از اون حرفها بر علیه خودت استفاده نکنه...اگر جای دیگه بازگوشون کنه...راز نیست دیگه ....میشه خوره جون طرف.... بعضی حرفها (راز)رو باید فقط به یه سری آدمهای خاص گفت...مثل پدر؛مادر...چون قابل اعتمادترین آدمها هستن.... کلن رازی که گفته بشه راز نیست...اما گاهی اوقات گفتنش باعث آرامش میشه....اگر طرف مقابل مخاطب خوبی باشه.... ........................... بسته پیشنهادی برای راز داری؟اصولن آدمهای پر حرف رازدار نیستن....چون حرف کم میارن و میرن سراغ اطرافیان و برای جذاب شدن حرفهاشون (چون حرف خاصی ندران )از مسائل و رازهای دیگران حرف میزنن.. پس وقتی حرفی نداریم در مورد دیگران هم حرف نزنیم....این یک راه راز داری هست.... 9 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ جیمی ؟ چرا فک میکنی راز و باید گفت؟ خیلی بدیهیه که راز همیشه باید ی راز باشه 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ جیمی ؟چرا فک میکنی راز و باید گفت؟ خیلی بدیهیه که راز همیشه باید ی راز باشه من گفتم راز رو باید گفت؟ 3 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ یعنی مسئله ای به من گفته میشه که نباید با فرد دیگه ای درمیون بذارم! یعنی شخصی به من اعتماد کرده و من باید نسبت به دوستم تعهد داشته باشم. آیا باید "رازها" را گفت؟ خب من به شخصه خیلی سعی می کنم رازهام رو به کسی نگم چون بارها لطمه خوردم اما آدمیه دیگه... چرا نباید رازها را لو داد؟ رازهای خودم یا دیگران؟؟؟ درمورد خودم من اصلا موفق نیستم چون آدم جایی نیاز به هم صحبت داره اما درمورد دیگران خیلی خیلی حساسم رازهاشون لو نره....و خوشبختانه موفق هم بودم. شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... میشه یکی بسته ای به من پیشنهاد کنه من رازهام رو به دوست نماها نگم؟؟؟ 7 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ من گفتم راز رو باید گفت؟ من میگم اصلا نباید به جور دیگش فک کرد 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ be in migan dooostie khale kherse. به چی؟ 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ به چی؟ به چیزایی که شما در نوع خاص از رابطه ی دوستی که منجر به افشای راز میشه فرمودین 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ به چیزایی که شما در نوع خاص از رابطه ی دوستی که منجر به افشای راز میشه فرمودین اهان ادامه بیاناتم : هر رازی رو باید نگه داشت مگر ان که خطر جانی داشته باشد. در مورد خطر حیثیتی هم جای شک است و بین علما اختلاف..........درچنین مواردی باید از قاطعیت این خطر اطمینان حاصل نمود و گول خاله زنک ها را نخورد !! 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ چند وقت پیشا داشتم نتیجه تحقیقات جدیدی را در خصوص رازداری در قالب یک مقاله علمی میخوندم که چنین بود: به هیچ وجه قصد این رو ندارم که موضوع را جنسیتی کنم ولی از آنجایی که مقاله از منظر پزشکی و فیزیولوژیکی موضوع را بررسی کرده بود و به دلیل اینکه ارگانیک زن و مرد با هم فرق داره این موضوع را تفکیک کرده بود بین آقایان و بانوان و ربطش را با سکته های قلبی کشف کرده بود. همه ما میدونیم که آمار سکته در مردان خیلی بیشتر از زنانه. علت این امر را در فشارهای روحی وارد بر مردان توضیح داده بود و اینکه مردان در اثر بسیاری از فشارها و دردها با کسی راز خود را در میان نمیگذارند. نگه داشتن راز و اسرار خود یا دیگران انسان را دچار یک سری از فشارهای روانی میکند که منجر به سکته و ناراحتی های قلبی و عروقی میشود. البته مقاله بسیار مستدل و مبسوط بود ولی چیز زیادی جز همین چکیده کوتاه در خاطر ندارم. پس اگر میخواید عمر درازی داشته باشید رازدار نباشید. رازداری باعث میشه دچار فشارهای روحی و روانی قرار بگیریم. "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ رازداری به معنای گوش سپردن به اسرار اشخاص و دفن این اسرار در بندبند وجود خود است. به طوری که هیچ کس نتواند از آن با خبر شود. آیا باید "رازها" را گفت؟ من فکر میکنم انسان بهتره تا میتونه رازی نداشته باشه. اینطوری خیلی راحت تر زندگی میکنه. راز داشتن انسان رو اذیت میکنه. اگر رازی نداشته باشیم این مقوله رازداری اهمیت خودش را از دست میده. چرا نباید رازها را لو داد؟ راز خودمون رو که اگر لو بدیم مشکلی نداره و مسئولیتش پای خودمونه. ولی راز دیگران را نباید لو داد چون حقوقش مربوط به شخص دیگری است و ما صرفا وظیفه نگهداری از اون را داریم. شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ همه از انسانهایی که راز دیگران را فاش میکنند بدشان می آید. پس اگر میخواهید محبوب شوید رازدار باشید. فرق بین محبوب شدن و منفور شدن در رازداری و رازنداری است. پس نیازی نیست کار خاصی بکنیم. هر جایی که اقدام به افشای اسرار کردیم یادمان باشد انسان منفوری هستیم. 8 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ درود، قبل از اینکه برسیم به محتوای تاپیک این نکات رو ذکر میکنم: اینکه چرا من مدتی است تاپیک های "اخلاقی" میزنم... مهمترینش حسرت کاهش فاصله "حرف تا عمل" است. اگر بخواهیم صریح و ساده سخن بگوییم باید توجه جدی خود را به فاصله زیاد و معنادار میان نظریهپردازی و عمل در ساحت اخلاق معطوف کنیم. مخاطب نوشته هایم در درجه ی اول "خودم" هستم و در درجه ی دوم "کسانی که با من همذاتپنداری می کنند" اگر عیوبی مطرح میشود، عیوب خود ماست، شاید بتوان جدا از سخنرانی های "منبری" و خطابه های "شبان و گوسپندی"، با همفکری اعضا از حرف به عمل رسید. نگارنده سخت بر این باور است که هر قدر جدیتر، خشنتر و به دور از تعارفات معمول به این فاصله، علل و نتایج عیوبمان بیندیشیم بهتر میتوانیم به نگاهی شفاف درباره وضعیت جامعه خود دست یابیم. برای دیدن و دریافت کاستیهای اخلاقی لازم نیست فیلسوف یا جامعهشناس باشیم بلکه همین آگاهی عرفی و متوسط کافی است تا خود را در برابر پرسشهای مهم و اندیشهسوز قرار دهیم. اینکه چرا در جامعهای که به ریشههای ستبر تاریخی و فرهنگنی خود میبالد و از صدها الگوی شایسته برای تبعیت در لایههای گوناگون اخلاق فردی و اجتماعی برخوردار است باید این حجم اعمال اخلاقی منفی وجود داشته باشد. *** بگذریم و برسیم به اصل و محتوای تاپیک حافظ می گوید: غم حبیب نهان به ز گفت وگوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز همه ما بخشی از وقت خود را در جامعه و در میان مردم میگذرانیم. با کمی دقت میتوانیم انبوهی از اعمال اخلاقی منفی کوچک و بزرگ را که از دیگران و خود ما سر میزند به روشنی ببینیم. یکی از اعمالی که میتوانیم در حق "بهترین و نزدیکترین" کسانمان و حتی "دورترین و ناشناس ترین" افراد انجام دهیم، افشای "راز" آنهاست که شاید خواسته یا ناخواسته آن را میدانیم ... آیا باید رازها را گفت؟ از طرفی همان حافظ می گوید: رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است خب این مسئله هم وجود دارد که ما تمایل به همصحبتی و در میان گذاشتن رازمان با بقیه را نیز داریم و از طرفی یادم نیست کجا و به نقل از چه کسی خواندم که "راز تا زمانی راز است، که بر زبان جاری نشود، وقتی بیان شود ،دیگر راز نیست." و اما "رازداری" چیست؟ و یعنی چه؟ آیا باید "رازها" را گفت؟ چرا نباید رازها را لو داد؟ شما بسته ی تمرینی برای تمرین رازداری پیشنهاد می کنید؟ و هر چیزی که به ذهن خود شما میرسد... راز وقتی راز هست که پیش یک نفره وقتی که به غیر گفته شد دیگه راز نیست این نوشته شما بیشتر شبیه حرف های و محرمانه هست که هر کدوم براشون دایرهای تعریف میشه البته از نظر من بعضیاش فقط بین دونفر هست بعضیاش بین یه عده دوست ولی اگه بدونم راز داری باعث به هم خوردن رابطه ای میشه هیچ وقت پنهونش نمیکنم 7 لینک به دیدگاه
Jafar Alishah 6341 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ دوستان نظرهای جالبی دادن منم کاملا موافقم هر موقع تو موقعیتی قرار میگیرم که دیگران رازیو میخوان بهم بگن خیلی سعی میکنم که شرایط رو در نظر بگیرم و هر چه عادی تر تو ذهنم ثبتش کنم دیگه اینقدر عادی میشه تو ذهنم که که گاهی یادم میره ... اینطوری درگیری ذهنم خیلی کمتر میشه به نظرم ضعیف ترین ادمها رازهای دیگران رو برملا میکنن - سعی میکنم قبل از اینکه موضوعی رو به کسی بگم در مورد جوانبش فکر تا از نظر خودم به صورت یه راز نباشه خودم هیچوقت یا به ندرت رازیو که برام مهم باشه به کسی میگم اگه بهترین دوستم هم راز منو برملا کنه بهش هیچی نمیگم و اونا نتیجه ی اشتباه خودم میدونم ولی تا اخر عمرم نمی بخشمش و ارتباطمو باهاش قطع میکنم چون نمیتونم حس تنفرم رو مخفی کنم 6 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۱ هر کجا محرم شدی چشم از حقیقت باز دار ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود همین آخر حقیقته و بس!! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده