رفتن به مطلب

سوالات پرسیده شده و جواب های استاد حسین الهی قمشه ای


S.F

ارسال های توصیه شده

سوالات رو ب صورت دست چین از

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مطرح می کنم.

-------------

سوال4 : نظر شما در مورد سلسله های تصوف ومبانی اندیشه های آنها چیست؟

 

 

پاسخ: تصوف راستین اگر باشد مورد تائید است. بزرگانی چون حافظ ، سعدی و مولانا ، همه صوفی بوده اند و مایه سر بلندی تصوف. اما چون بسیاری از دکانداران مکتب تصوف سخنان گزاف گفته و چهره این مکتب را ناموزون نشان داده اند ، حافظ و سعدی و مولانا نیز گاهی از تصوف برائت جسته و صوفیان را ملامت کرده اند. تصوف راستین عرفان اصیل اسلامی است.

-----------------

 

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 52
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سوال 7 : در دنیای امروز چگونه درست را از غلط بشناسیم؟ همه چیز تغییر کرده و ارزشها به ضد ارزش تبدیل شده چگونه در مسیر صحیح قدم برداریم؟

 

 

 

پاسخ: شناخت درست از غلط و حق و ناحق به طور کلی در فطرت آدمی به ودیعه گذاشته شده است و بی هیچ تعلیمی همه آدمیان در می یابند که دروغ گفتن و فریب دادن و منافع خود را بر حق برگزیدن و تکبر و حرص و آز و تجاوز به حقوق دیگران نامطلوب و نکوهیده است.

در مقابل صدق و راستی و وفای به عهد و تواضع و خدمت به خلق پسندیده است . قانون طلائی در اخلاق این است که با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار شود و چنان رفتار نکن که نمی خواهی با تو رفتار شود.

شما از عقل فطری خود پیروی کنید و هر چه دیگران گفتند را با معیار عقل بسنجید و اگر تردیدی داشتید به عقلای دیگری که در کمال و فهم ستوده شده اند نیز مراجعه کنید.

لینک به دیدگاه
تاپیک فوق العاده ایه به نظر من.لطفا ادامه بده.مدت ها بود میخواستم نظرات و کتاب های استاد رو مطالعه کنم ولی امان از تنبلی!!

 

از حسن توجه شما متشکرم.

 

سعی می کنم هر روز یک سوال وجواب ک بیشتر بعد فلسفی داشته باشند رو بنویسم.

 

 

سوال8 : همانگونه که در لیست کتابهای مورد تائید شما بود ، مدتی است که کتاب اوپانیشاد و کتاب گیتا را مطالعه می کنم و سوالات بسیار زیادی در آنجا برایم مطرح شده است از جمله اینکه ، در آنجا خواندم که خداوند دارای فرم است .مطالب دیگری نیز در آن وجود دارد که من را کاملاً گیج کرده است. لطفاً بفرمائید آیا محتویات این کتابها کاملاً مورد تائید است ؟

 

پاسخ: کتابهایی که برای خواندن توصیه می شوند و به عنوان کتاب خوب یا بزرگ معرفی می شوند برای رشد کلی اندیشه و بینش خواننده است نه آنکه هر آنچه را كه در آن کتابها آمده بپذیرند. شخص در اثر مطالعه کتابهای خوب به تدریج چراغهايي در دلش روشن می شود که حقایقی را در پرتو آنها می توان دید و دو کتاب فوق در شمار همان کتابها است. اما در مورد فرم و صورت بايد گفت كه خداوند در هيچ فرم و صورتي محدود نمي شود اما در همه فرمها و صورتها متجلي است. گل ، درخت ، ماه و خورشيد خداوند نيستند اما در ديده اهل بصيرت تجليات خداوند در اين گونه آيات مشاهده مي شود.

 

 

این قسمت رو از خودم اضافه می کنم، شاید در راستای درک سخن ایشون کمک کنه.

گفته ولیام بلیک هست .

 

To see a world in a grain of sand

And a heaven in a wild flower,

Hold infinity in the palm of your hand

And eternity in an hour

 

منظور اینکه خدا در همه جا حضور داره ولی در هیج جا محدود نشده؛ حضوری فراگیر .

 

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

سوال 10 : چگونه بفهمیم که واقعا کسی به سمت خدا می رود ؟

 

 

پاسخ: بارزترین نشان حرکت به سوی خدا که کمال مطلق است این است که شخص به سوی زیبایی یعنی هنرها ، دانايی یعنی فلسفه و علوم دیگر و نیکويي یعنی خلق خوش و حفظ شرافت انسانی در حرکت باشد و نشان كلي اين حركت شادي پاك و عميق است كه پيوسته با سالك همراه خواهد بود.

لینک به دیدگاه

سوال 11 : نظر شما در مورد جاودانگی روح چیست و اگر من قبل از تولد هم بوده ام پس چرا چیزی از آن دوران به خاطرنمی آورم؟

 

 

پاسخ: درباره جاودانگی روح می توان نخست به آثار افلاطون به خصوص مکالمات کوتاهتر او مراجعه کرد (Phaedo , Phaedrus, Meno) .

علاوه بر این ادبیات ما به خصوص مثنوی آکنده از اعتقاد به جاودانگی روح است و سّر جاودانگی روح و فنا پذیری جسم این است که مرگ انحلال اجزاء هر چیز است و جسم طبیعتاً در معرض هلاکت است زیرا از میلیاردها ذره تشکیل شده است اما روح یک حقیقت بسیط و تجزیه ناپذیر است و مرگ کاری با آن نمی تواند انجام دهد.

 

 

با خود ملک الموت بگوید هله واگرد

کین جا نکند هیچ سلاح تو سلاحی

 

 

به یاد نیاوردن خاطرات گذشته نشان از نبودن نیست کما اینکه شما در شیرخوارگی بوده ايد و چیزی از آن دوران به یاد ندارید.

امّا به معنای دیگری باید گفت که ما چه بسیار خاطرات ارزشمند از زندگی پیشین داریم که سرچشمه هنرها و اخلاق و علم ها است.

فطرت انسان جویای زیبایی ، دانایی و نیکویی است و ما با این سه عشق به دنیا آمده ائیم. موسیقی خاطرات ازلی ماست و همینطور زیبايي های دیگر.

لینک به دیدگاه

سوال16 : برای شروع به مطالعه در زمینه فلسفه غرب شما چه کتابهایی را توصیه می کنید؟

 

 

پاسخ: برای فلسفه غرب کتاب سیر حکمت در اروپا اثر محمد علی فروغی کتاب نسبتاً روان و جامعی است و اگر به راستی می خواهید از صفر شروع کنید قبل از کتاب سیر حکمت در اروپا ، می توانید کتاب دنیای سوفی را به زبان آلمانی یا ترجمه انگلیسی و یا ترجمه فارسی دکتر کورش صفوی آغاز کنید و پس از سیر حکمت و به دنبال آن آثار افلاطون را دنبال کنید . کتاب سیر حکمت خود بهترین کتابها را برای مطالعه بیشتر به شما معرفی می کند.

 

 

لینک دانلود کتاب.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

سوال17 : دریکی از سخنرانیهای شما شنیدم که گفتید خدا در قرآن فرموده حتی به کافران دشنام ندهید. میخواستم بدانم آیا دقیقا آیه ای به همین معنی هست؟

 

 

پاسخ: عين آيه قرآن این است : وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ :‌اگر ما به خدايان باطل آنها ناسزا گوييم ، آنها را بر مي انگيزيم كه سخن ناسزايي درباره خداي حقيقي گويند. لعن تاريكي اشكالي ندارد اما لعن تاريكي كلمات و الفاظ نيست بلكه روشن كردن چراغ است . هر چه شما بر نور بيفزاييد از ظلمت كم مي شود و دور و ملعون مي گردد.

لینک به دیدگاه

سوال 20 : صراحت شیخ محمود شبستری در رد فلسفه و عقلانیت برای من قابل پذیرش نیست. لطفاً در این خصوص توضیح فرمائید.

 

 

پاسخ: اگر مقدمه ای را که اینجانب بر كتاب گلشن راز نوشته ام مطالعه کنید پاسخ این سوال و امثال آنرا خواهید یافت و نیز در کتاب گزیده فیه ما فیه طرح و پاسخ سوال درباره عشق و عقل آمده است .

اجمالا می توانم بگویم که شیخ محمود خود فیلسوف بوده و سر عناد با فلسفه را ندارد و مقصودش از آن فلسفه مورد انتقاد گرایش هایی است که در بعضی از علما به عقل گرایی محض و انکار معنویات و فلسفه ماوراءالطبیعه از خود نشان داده اند ،‌همچنین خود مولانا گاه گاه متعرض فلاسفه و فلسفه شده است اما چنان نیست که با گوهر عقل و استدلال مخالفتی داشته باشد .

همچنین اگر علاقه مند باشید می توانید به کتاب 365 روز در صحبت مولانا که در آن اینگونه نظریات به تفصیل مورد بحث قرار گرفته مراجعه نمائید.

 

پیوست :

جسارتا مواردی می گم، نه از خودم ک هیچم. نقل قولهایی مرتبط هست ک شاید ب روشن شدن سوال و جواب کمک کنه .:icon_gol:

داستانی از مولانا هست ک بیانگر رد عقل گرایی صرف هست ب نوعی، ک اشاره ای از اون این بیت ه ک " فلسفی خود را از اندیشه بکشت. گو بدو کوراست سوی گنج پشت "فرصت داشتین بخونین، داستان شیرنی ه .

 

و همین طور شیخ شبستر می گه :

 

ز دوراندیشی عقل فضولی

یکی شد فلسفی دیگر حلولی

(حلولی یعنی کسی ک ب حلول خدا در عالم اعتقاد دارد، _در اینجا هم فلسفی و هم حلولی رد شدن _ البته باز بحث وصال و واجب و ممکن پیش می یاد، و مجدد شیخ محمود جواب شیرینی داره. برای متوجه شدن کامل معانی، بهتر خودت جستجو کنید. متاسفانه در حد دانش و توانایی من نیست ک توضیح بدم.)

 

خرد را نیست تاب نور آن روی

برو از بهر او چشم دگر جوی

 

دو چشم فلسفی چون بود احول (احول : دوبین )

ز وحدت دیدن حق شد معطل

 

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

سوال22 : من چند سالي است که در مورد خدا مطلب می خوانم و هرچه قدر هم که جلوتر می روم مطالب برایم نامفهوم تر می شودمن لیسانس ریاضی هستم و نتوانستم هیچ مطلبی را بیابم که عمیقا و با دلیل و برهان قاطع به دلم بنشیند. لطفاً من را راهنمائی فرمائید.

 

 

پاسخ: معروف است که در جشن نودمین سال تولد برتراند راسل بانویی که گرایش های دینی خشک داشت به راسل گفت اگرشما ( اکنون که به پایان عمر خود نزدیک شده اید ) به عالم دیگر بروید و خدایی باشد و از شما باز خواست کند چه خواهید گفت؟ راسل گفت : اگر چنین باشد و خداوند از من بپرسد که چرا به وجود من ایمان نیاوردی خواهم گفت " فقدان دلايل کافی".

شما نیز بدنبال دلايل کافی باشید و تا شما را قانع نکرده است تسلیم نشوید.

اینکه در قرآن آمده است آیا در خدا که آفریدگار جهان است شک می توان کرد ؟ بدین معنی است که خداوند حقیقتی است که اگر آدمی از آن باخبر شود در آن شک نمی توان کرد . اگر شخصی بتواند در وجود خدا شک کند معلوم است که خدا را با چیز دیگری اشتباه گرفته و آنرا نفی می کند. خداوند وجود مطلق است که ساری در همه موجودات است و مفهوم وجود به ذات خود چنان بدیهی است که هیچکس در آن تردیدی نمی تواند کرد . بدیهی است اگر خدا را هر ماهیتی تصور کنید احتیاج به اثبات دارد اما اگر خداوند همان وجود محض باشد که نور آسمانها و زمین است نه در تحقق آن شکی هست و نه سوالی خواهید کرد که چه کسی او را آفریده است زیرا وجود از عدم نمی آید تا احتیاج به علت داشته باشد. وقتی معنی وجود را درک می کنیم ازلی بودن آن را نیز همزمان درک خواهید کرد و سر حضور او در همه موجودات نیز روشن می شود و این است معنی اینکه بهر سو نظر کنید آنجا خداست (قرآن). وجود عالم را پر کرده و شما به هر چیز نظر کنید وجود داشتن او بیش از هر چیز دیگر چشم شما را روشن می کند.

لینک به دیدگاه

سوال 24 : از خودم راضي نيستم. كارهاي نامطلوب و ناموزون زيادي انجام داده ام. ظاهري آراسته دارم و باطني آشفته مانند دوريان گري. آيا راهي هست كه به آغوش خوبي برگردم و جبران كنم؟

 

پاسخ: آفرین بر شما که با کمال صداقت در پیشگاه حقیقت سخن می گوئید . من ایمان دارم که شما در هر مرحله ای که هستید می توانید نه به طبقه اول جهنم بلکه به طبقات متعالی بهشت خود را برسانید زیرا با کریمان کارها دشوار نیست . خداوند در قرآن مکرر کسانی را تحسین کرده است که ابواب هستند یعنی چه بسیار که لغزشی می کنند ولی هر بار به نزد پروردگارشان باز می گردند. کمیت گناه نقشی در توبه ندارد.

اگر دل شما از آن کارها که به نظر خودتان اهریمنی و گناه آلود آمده است آزرده است و آنرا نمی پسندید نشان عبور از دوزخ است زیرا عبور از دوزخ چیزی جز بیرون آمدن از وهم و فریب گناهان نیست. اگر به راستی دلتان برای خوبی تنگ شده است مطمئن باشید که خوبی نیز مشتاق شما است و پیامبر فرمود کسی که از گناه توبه کند چون کسی باشد که هر گز گناه نکرده است و به قول مولانا توبه همچون عصای موسی است و همه دروغها و تیرگیها را می بلعد. گناه اهریمنی آن است که آدمی دانسته و با قصد قبلی حق کسی را زیر پا بگذارد . اگر آدمی ظلمی نمی کند و تجاوز و تعدی به حقوق کسی نمی کند اهریمنی نیست. حسد و غرور ، هر دو از صفات شیطان است و شما اگر به گوهر انسانی خود را که همان نَفَس الهی است و همه فرشتگان به او سجده کرده اند نظر کنید می توانید این دو صفت بزرگ شیطانی را به راحتی از خود دور کنید و اگر شیطان به شما سجده نکرد شما هم دیگر به شیطان سجده نکنید و او را از خود مایوس کنید .

زهی سعادت که آدمی در نقطه ای از زمان زندگی اش به این آگاهی برسد که شما رسیده اید و خود را از چنگال دیو برهاند. این شما و این راه بهشت اینک فرس و اینک نگار سوار شوید و به بوی خوش آن سرو خرامان بروید. اما در مورد کسانی که احساس می کنید دینی به گردن آنها دارید از جمله همسر و فرزندان می توانید با همین چرخش و گردش به سوی خوبی با محبت و کارهای نیکو همه را جبران کنید . ضروری نیست که فرد فرد آنها را از احوال خود با خبرکنید ولی می توانید خیر و برکت وجودتان را به هر کسی که از شما آزرده است برسانید.

لینک به دیدگاه

سوال25 : من با خواندن قرآن درست يا غلط متوجه شدم كه خدا فرق زيادي بين زن و مرد گذاشته است و اين مسئله خيلي مرا ناراحت كرده است. لطفاً در صورت امکان راهنمایی فرمائید.

پاسخ: چون پاسخ به اين سوال نياز به بسط مقال دارد شما را به مطالعه كتابهاي زير دعوت مي كنم :

1-What is Right with Islam نوشته امام عبد الرئوف

 

2- حقوق زن در اسلام اثر خانم موراكي

 

 

البته كتابهاي بسيار ديگري نيز مي توانيد روي شبكه جهاني رايانه (اینترنت) بيابيد كه مسئله را براي شما روشن می كند. (The right of women in Islam) . فرقهايي كه بين زن و مرد هست بيشتر جنبه زماني ، مكاني و اجتماعي و سنتي داشته است وگرنه در همه مسائل اساسي زنان با مردان برابرند با اين امتياز كه زن بيش از مرد نماينده حضور الهي در جهان است و دين و عرفان بيشتر به چراغ دل او روشن است و مردان اگر چه در طول تاریخ هزاران ظلم به زنان كرده اند اما در عين حال دانايان روزگار مقام زن را برتر از مرد دانسته اند و روح او را به خدا نزديكتر شمرده اند .

كتاب مرد و ابرمرد (Man and Superman) اثر برنارد شاو در اين زمينه نكته هاي لطيفي دارد و مولانا گفته است كه زن گويي مخلوق نيست بلكه خالق است و پرتو رحمت نامتناهي الهي است.

 

 

پرتو حق است آن ، معشوق نيست

خالق است او گوئيا مخلوق نيست

مثنوی

لینک به دیدگاه

سوال35 : نیم ز کار تو غافل همیشه در کارم... اگر خداوند چنین نظری نسبت به بندگانش دارد، پس برای مثال تکلیف صدها کودکی که این روزها در شمال آفریقا در اثر قحطی جان خود را از دست می دهند چیست؟

 

پاسخ: طرح این سوال نشانه روح پاک و عدالت جوی شماست که بی عدالتی را نه از جانب مردمان و نه از جانب پروردگار نمی پسندد. اما مسئله عدالت در جهان کبیر یعنی در کل آفرینش نیاز به بحثهای طولانی و بیش از آن به مطالعات مناسب در حکمت و ادبیات دارد و ممکن است شخص پس از انس با بزرگانی چون مولانا و شکسپیر و امثال آنها آهسته آهسته دریابد که چگونه است این عدالت پروردگار که تعارضی با این همه رنج و محنت در جهان و بیداد ظالمان ندارد بلکه در ساحتی و در بعدی و از نگاهی ما باید همگی برای احراز عدالت و رفع محرومیت در جهان بکوشیم و از نگاهی دیگر و در ساحتی دیگر بدانیم که خطایی بر قلم صنع نرفته و هر چه آن خسرو کند شیرین بود:

نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش

که من این مسئله بی چون و چرا می بینم

عارفان گفته اند که آن ساحت دوم عشق است در وسیعترین معنی خود که سعدی گفت :

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

و این همان ساحت است که هاتف اصفهانی گفت:

گر به اقلیم عشق روی آری

همه آفاق گلستان بینی

در فرهنگ هندوان به خصوص در معارف کریشنایی و ودائی برای رفع این گونه اشکالات که "چرا یکی در خانواده ای ثروتمند بدنیا می آید و از همه مواهب برخوردار می شود و یکی در گوشه ای از جهان در میان فقر و مسکنت بدنیا می آید و یا از گرسنگی می میرد یا به سختی روزگار می گذراند" گفته اند ارواح آدمیان بارها و بارها به این عالم می آیند و اگر در دوره ای کارهای ناپسند کرده باشند و در همان دوره جزای آنرا نیابند دور بعد در سختی و محنت زاده می شوند و رنجی که بر آنها است در حقیقت برای تکامل روح آنهاست و آن رنج را کارما می نامند و معتقدند هر کس باید کارمای خود را به دوش بکشد و این نظریه را در مجموع تناسخ می نامند. اما به نظر ما این شیوه مشکلات را حل نمی کند و مسئله عدالت الهی همچنان زیر سوال می ماند و به نظر ما راه همان طریق عشق و معرفت است که به تدریج در دل آدمی سّر این قضیه مکشوف می شود و پاسخ کوتاهی در چند کلمه نمی توان به آن داد.

لینک به دیدگاه

سوال37 : من به هيچ گروهي گرايش ندارم و هدفم را از آفرينش و بودن نمي دانم و همچون آونگي معلق هستم. شما چگونه من را راهنمايي مي كنيد؟

 

پاسخ: زهی سعادت که به هیچ گروه و فرقه ای گرایش ندارید و در بند اندیشه های خاصی نیافتاده اید و می توانید مستقیماً فطرت الهی خود را به کمک بطلبید که پیر مغان شما و خضر راه شماست.

شما با تمام وجود احساس می کنید که عاشق زیبایی و دانایی و نیکویی هستید و دلتان می خواهد هر چه بیشتر از این سه گوهر برخوردار شوید پس روشن است که باید دنبال کسب معرفت و کسب هنر و رسیدن به خلق خوش و مهربانی و وظیفه شناسی و فضیلتهای دیگر اخلاقی باشید چون از دیگران همین انتظار را دارید . بنابراین تکلیف شما روشن است

خداوند شما را برای رسیدن به کمال آفریده است و مسیر را نیز در فطرت شما نهاده است .

البته مطالعه کتابهای خوب و رسیدن به حضور بعضی بزرگان می تواند چراغ فطرت شما را روشن تر کند.

لینک به دیدگاه
سوال 24 : از خودم راضي نيستم. كارهاي نامطلوب و ناموزون زيادي انجام داده ام. ظاهري آراسته دارم و باطني آشفته مانند دوريان گري. آيا راهي هست كه به آغوش خوبي برگردم و جبران كنم؟

 

پاسخ: آفرین بر شما که با کمال صداقت در پیشگاه حقیقت سخن می گوئید . من ایمان دارم که شما در هر مرحله ای که هستید می توانید نه به طبقه اول جهنم بلکه به طبقات متعالی بهشت خود را برسانید زیرا با کریمان کارها دشوار نیست . خداوند در قرآن مکرر کسانی را تحسین کرده است که ابواب هستند یعنی چه بسیار که لغزشی می کنند ولی هر بار به نزد پروردگارشان باز می گردند. کمیت گناه نقشی در توبه ندارد.

اگر دل شما از آن کارها که به نظر خودتان اهریمنی و گناه آلود آمده است آزرده است و آنرا نمی پسندید نشان عبور از دوزخ است زیرا عبور از دوزخ چیزی جز بیرون آمدن از وهم و فریب گناهان نیست. اگر به راستی دلتان برای خوبی تنگ شده است مطمئن باشید که خوبی نیز مشتاق شما است و پیامبر فرمود کسی که از گناه توبه کند چون کسی باشد که هر گز گناه نکرده است و به قول مولانا توبه همچون عصای موسی است و همه دروغها و تیرگیها را می بلعد. گناه اهریمنی آن است که آدمی دانسته و با قصد قبلی حق کسی را زیر پا بگذارد . اگر آدمی ظلمی نمی کند و تجاوز و تعدی به حقوق کسی نمی کند اهریمنی نیست. حسد و غرور ، هر دو از صفات شیطان است و شما اگر به گوهر انسانی خود را که همان نَفَس الهی است و همه فرشتگان به او سجده کرده اند نظر کنید می توانید این دو صفت بزرگ شیطانی را به راحتی از خود دور کنید و اگر شیطان به شما سجده نکرد شما هم دیگر به شیطان سجده نکنید و او را از خود مایوس کنید .

زهی سعادت که آدمی در نقطه ای از زمان زندگی اش به این آگاهی برسد که شما رسیده اید و خود را از چنگال دیو برهاند. این شما و این راه بهشت اینک فرس و اینک نگار سوار شوید و به بوی خوش آن سرو خرامان بروید. اما در مورد کسانی که احساس می کنید دینی به گردن آنها دارید از جمله همسر و فرزندان می توانید با همین چرخش و گردش به سوی خوبی با محبت و کارهای نیکو همه را جبران کنید . ضروری نیست که فرد فرد آنها را از احوال خود با خبرکنید ولی می توانید خیر و برکت وجودتان را به هر کسی که از شما آزرده است برسانید.

 

.....:w72:

لینک به دیدگاه

سوال40 : چرا دانته یکی از بزرکترین فیلسوفان اروپا وجهان ، نبي اكرم و دانشمندان مسلمان ایرانی را در جهنم به بدترین شکل ترسیم کرده است؟

 

 

پاسخ : بزرگی دانته در شعر و شاعری است و او را در کنار شکسپیر و هومر از بزرگترین شخصیتهای ادبی جهان می شناسند. آنچه در کتاب او مهم است این است که او جایگاه بدان و بدکاران را در جهنم نشان داده است و هیچ کار خوبی را به عواقب جهنم و برزخ گرفتار نکرده است. پیام کلی او در آیه زیر از قرآن خلاصه می شود:

 

 

و من یعمل مثقال ذره خیرا یره

و من یعمل مثقال شرا یره

 

 

در این کتاب عموماً اشتباه در حکم نیست اما اشتباه بيشتر در تشخيص مصداق است كه اغلب ناشي از تبليغات سوء برخي متوليان متعصب مسيحي بوده است . البته آنچه شما اشاره کردید نشان نقصان او در شیوه نگرش به عقاید مختلف است اما از عظمت کار او در حفظ میراثهای فرهنگی مسیحیت نمی کاهد. ضمناً ما مکرر اشاره کرده ایم که مطالعه کتابهای بزرگ مایه رشد و روشنایی است اما ضرورتی ندارد که خواننده همه مطالب آن کتابها را پذیرا شود اما مطالعه آنها توسط بزرگان جهان توصیه شده است.

لینک به دیدگاه

سوال42 : براي كسي كه خودكشي مي كند بعد از مرگ چه اتفاقي مي افتد ؟

 

پاسخ : خودکشی کردن در بیشتر موارد گریز از معرکه زندگی است و ای بسا که گریزنده از امکانات و ثروت خود کاملا بی خبر است و نمی داند که بودنش تا چه اندازه سودمند است و این آگاهی پس از مرگ آکنده از پشیمانی خواهد بود. تجربه نشان داده که گریز از معرکه زندگی عموما نشان بی خبری از توانایی های موجود است . اگر آن گریزنده با دانایی مشورت کند آن دانا ممکن است او را چنان به زندگی خود مشتاق گرداند که حتی از قصد گریز شرمنده شود.

چه بسیار جوانها در افسردگی هستند و هنگامی که کسی آنها را از ثروت جوانیشان با خبر کرده ، چراغ هزار امید را در دلشان زنده کرده و با شوق به زندگی بازگشته اند. بخصوص نسل جوان امروز بیش از هر زمان نیاز دارد که بداند علی رغم همه مشکلات و محدودیت های نا معقول چقدر دستشان برای تجربه های بدیع و لذت بخش در زندگی باز است . البته جوان باید به پیروی از عقل با هر آنچه نامعقول است درگیر شود و در رفع آن بکوشد و اگر هیچ دلیل دیگری آدمی برای زندگی نداشته باشد همین کافی است که می تواند در راه روشن کردن چراغ خرد و دانایی و زیبایی و نیکویی قدمی بردارد.:icon_gol:

لینک به دیدگاه

سوال43 : مدتی است که بین دو راهی عجیبی قرار گرفته ام ، دو راهی سنت و مدرنیسم . زمانی پا در راه دین و فرهنگ خودمان می گذارم چیزهایی می بینم و مسایلی برایم پیش می آید که با خود فکر می کنم چرا مانند غربیان نباید زندگی کرد و چرا ما نباید مانند آنها آزادی داشته باشیم و قید و بندهای زیادی که در اینجا هست و نتوانسته جلوی خیلی از رذایل اخلاقی را بگیرد برای چیست و با خود فکر می کنم آنها که حکومت دینی ندارند از ما موفق تر بوده اند و شاید از لحاظ اخلاقی وقانونمندی از ما بهتر باشند اما از طرفی با خود می گویم که ما حداقل می خواهیم به احکام الهی عمل کنیم و شاید یک روز به آن برسیم یا شاید هم نرسیم.اما تکلیف امثال من چه می شود که در این جامعه زندگی می کنیم که اکثرا فقط شعار می دهند و در عمل چیزی وجود ندارد.

 

 

پاسخ : شما به درستی دریافت کرده اید که راه دین و اخلاق را هر کس باید به شوق خود اختیار کند و مسلما با اکراه کار دین راست نمی آید . شما بر طبق فطرت خود عمل کنید که شما را به زیبایی و دانایی و نیکویی فرا می خواند و در این اقلیم زیبایی و دانایی و نیکویی سنت و مدرن را تفاوتی نیست زیرا شما پیرو خرد هستید و خرد آنچه را خوب و پسندیده یابد چه از روزگار قدیم باشد چه در پدیده های مدرن می پذیرد . شما بهترین آنچه در سنتهای پیشین آمده از بزرگانی مانند حافظ و سعدی و مولانا بدست آورید و از فرهنگ غرب نیز با مطالعه آثار بزرگانی چون شکسپیر ، گوته و ویکتور هوگو و حتی برتراند راسل ( که ظاهرا گرایش دینی از خود نشان نمی دهد) بدست آورید و اطمینان داشته باشید که در قافله خوبان قرار دارید و هر چه می کنید و می گویید پهلوانانی چون فردوسی و سعدی و گوته و والت ویتمان بر پشت آن ایستاده اند . ریا و سالوس دینی پیوسته در جهان بوده است و آنچه از ریاکاران می توان آموخت همین است که ریا نوعی ستایش باطنی از خوبی های فطری و درونی است

آنکس که به حقوق مردمان تجاوز می کند و تظاهر به دادگری می کند معلوم است خود نیک می داند که عدالت بهتر از ستمگری است لذا ستمگری را پنهان می کند و دعوی عدالت دارد.

هر چه انسانها بر راه خرد و فطرت الهی باشند مدعیان بیشتر رسوا می شوند و هر چراغی که شما روشن کنید تاریکی را لعن کرده اید و از خود و دیگران دور کرده اید.

لینک به دیدگاه

سوال45 : نظرتان درباره نیچه و نظریات او چیست؟ بهترین اثر او کدام است؟

 

پاسخ : نيچه از متفكران بزرگ جهان است و مطالعه آثار او به خصوص "چنين گفت زرتشت" و كتاب "وراي خير و شر " مي تواند در رشد فكري و فرهنگي خواننده تاثيرات مثبتي داشته باشد . بايد افزود كه توصيه مطالعه كتابهاي بزرگ بدين معني نيست كه هر چه در آن كتابها آمده مورد پذيرش است.

 

 

 

===============================

پیوست: اگر کسی این کتاب وراي خير و شر رو خونده، متشکر میشم تو پروفایلم ( S.F ) بهترین ترجمه رو معرفی کنه .:icon_gol:

باشد ک هر چ می گذرد بر نادانی خود بیش از پیش اعتراف کنم :w16:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...