alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ پیرو پیشنهاد مهندس اسی و مهندس ابوالفضل این تاپیک رو می زنم نظرتون راجع به عکس العمل در برابر بزرگترهایی که حرف غیر منطقی میزنن چیه؟ خب مهندس اسی و مهندس ابوالفضل بیان نظرشون رو بگن/استارتم خوب بود؟آیا لازمه توضیحات بیشتری در مورد موضوع ارائه بدم و ... 14 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ پیرو پیشنهاد مهندس اسی و مهندس ابوالفضل این تاپیک رو می زنمنظرتون راجع به عکس العمل در برابر بزرگترهایی که حرف غیر منطقی میزنن چیه؟ خب مهندس اسی و مهندس ابوالفضل بیان نظرشون رو بگن/استارتم خوب بود؟آیا لازمه توضیحات بیشتری در مورد موضوع ارائه بدم و ... واقعا زحمت کشیدی همون عنوان را تاپیک کردی. دو تا مثال میزدی اقلا قابل درک تر باشه. بزرگتر عاقل و منطقی در هر خانواده ای یه نعمت بزرگه از نظر من. کسی که بتونه در دوراهی های زندگی راه درست را به آدم نشون بده و بتونیم از تجربه اش استفاده بکنیم باعث میشه از بروز خسارت های بزرگی جلوگیری به عمل بیاد. ولی گاها دیده میشه که بزرگترها نه تنها حکم راهنما و اداره کننده زندگی رو ندارن بلکه بچه هاشونو به بیراهه هم میبرن. در عرصه های مختلف زندگی مثل ازدواج، کار، تحصیلات و دوستان ممکنه دخالت هایی بکنن که سرنوشت انسان رو عوض بکنه. گاهی اوقات تصمیمات ما و بزرگترهامون با یکدیگر در تناقض قرار میگیرن و خیلی مهمه که انسان تشخیص بده انجام کار درست کدومه. گوش فرا دادن و پیروی از دستورات بزرگترهامون مثل پدر و مادر یا انجام کاری که خودمون به درستی اون اذعان داریم مسئله ای هست که خیلی از ماها با اون دست به گریبانیم. مثلا من خودم شخصا به کار چاپ و نشر علاقه خاصی داشتم. و میدونم که در این راه موفق هم میشدم. ولی متاسفانه مسیر زندگیم توسط رهنمودهای غلط بزرگترها رفت تو یه فاز دیگه. درسته که الان برام بد هم نشده ولی همیشه احساس میکنم اگر تو اون مسیر میرفتم برام بهتر بود. در همون موقع هم که داشتم رشته تحصیلی و کاریمو انتخاب میکردم نمیتونستم روی حرف بزرگترهام حرف بزنم. احترام و گوش دادن به فرامینشون را بر خودم واجب میدونستم. البته در خصوص ازدواج اولم هم همینطور بود. به نظر من هیچ راهکاری نداره. اگه میدونستم راهش چیه که اینطوری نمیشد. تو موقعیت های خاصی آدم واقعا نمیتونه با بزرگترهاش مخالفت کنه. کسی که یه عمر زحمت آدمو کشیده وقتی بهت میگه ازت میخوام که اینکارو بکنی و تو میدونی اشتباه محضه نمیتونی تو روش واستی و بگی نمیخوام. البته امروزه بچه های 4،5 ساله با لگد میزنن فک پدر و مادرشونو آویزون میکنن ولی در دوره ما نمیشد. من چند تا راه پیشگیرانه بلدم ولی هنوز راه درمان رو کشف نکردم. 1 - به نظرم توجه و احترام به اونها باعث میشه تا حدودی از تصمیم گیری هاشون و دخالت هاشون کم کنه! 2 - سعی کنید در زندگی گند بالا نیارید. به فرض اگه منو امروز پلیس بگیره به هر جرم کرده یا نکرده و بابام بیاد سند بزاره فردا نمیتونم بگم من میخوام برم اردبیل درس بخونم. سعی کنید قابل اعتماد و خردمندانه رفتار کنید تا به تصمیماتتون اعتماد کنن. 3 - مدام روی اشتباهات دوستان و آشنایان مانور بدید. اگه میبینید یه نفر معتاد شده جلوی باباتون هی بگید خاک بر سرش! من نمیدونم اینا چی فکر میکنن پیش خودشون. 4 - نظرشون رو راجع به مسائل مختلف بپرسید ولی کاری که فکر میکنید درسته رو انجام بدید. پدر مادرها به همین کارهای ساده دلگرم میشن. مثلا کاری که میخواید انجام بدید و خیلی هم ساده است و اونها هم مشکلی باهاش ندارنو به شور بزارید باهاشون. 5 - جنگ کردن با پدر و مادر و بزرگترها هیچ نتیجه ای در بر نداره. جز اینکه اونها رو پیر میکنید و خودتون خسته میشید. سعی کنید باهاشون کنار بیاید. 6 - سعی کنید حدالامکان ازشون ایراد نگیرید. اگر کسی راه درمان رو میدونست بگه ما استقبال میکنیم. 11 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ من هر چه میگن جلو روشون میگم باشه اگه خیلی پیر باشن که ناراحت نشن اگه کم سن تر باشن باهاشون بحث می کنم هر چقدر بی احترامی کردن همونقدر هم می شنون اگه کمی بزرگتر باشن که دیگه مهم نیستن 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا زحمت کشیدی همون عنوان را تاپیک کردی. دو تا مثال میزدی اقلا قابل درک تر باشه. اوکی یکیش دیروز صبح بحث من با پدر و مادرم بود سر رای گیری.. ولش کلی نوشتم پاک کردم باز بحث سیاسی میشه باشه سر فرصت مثال میزنم.. 2 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ چون میدونم بی نتیجه هست بحث نمیکنم.. میگم اکی.. 5 لینک به دیدگاه
terajedi21 2134 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ مادر پیری دارم که به خاطر نشون دادن راه بهش دارم از خدمت معاف میشم!همیشه هم خیر و صلاحمون رو میخواد چون فوق العادع حساس هست انتظار داره همه مثل خودش رئوف باشن اونم که نمیشه ننه!هیچی همین میخواد ادم بی ضرر و بی شر و شوری باشیم اصلا هم تصمیمات مهم دخالتی نمیکنه فقط دیروز گفت برو رای بده منم گفتم نمی رم 5 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ بد دردیه این وضعیتا... من میگم چشم. 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ یعنی خودکشی کردی با این تاپیکت اینقدر پر مغز بود. :zadan: من تا حد ممکن به بزرگترم احترام میذارم، خیلی خیلی کم پیش میاد چیزی بگم. درگیری فیزیکی که کاملا صفر بوده،اما درگیری کلامی چندبار داشتم چون فوق العاده بی منطق بودند. جوانان امروز هم نگذریم فوق العاده بی تربیت و مغرورند و احترام خانوادشون رو ندارن چه برسه غریبه. 6 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ بزرگترای من با منطق ترین ادمای دنیان همیشه هم اون 4 تا پیرهن که بیشتر پاره کردند رو در نظر میگیرم و چون خیلی دوستشون دارم تا اونجا که بتونم بحث نمیکنم تا سرسوزن ازم دلخور نشن بحث هم که بکنم فقط با منطق بحث میکنم اونا هم همینطور اصلا عصبانیت نمیاد وسط که دلخوری پیش بیاد 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ درود هر آدمي يك بار حق زندگي دارد و برخي تصميمات سرنوشت آدمي را تغيير مي دهد. تا جايي كه مي توانيد سازگار باشيد اما اگر ميان دو راهي زندگي و خانواده قرار گرفتيد زندگي را انتخاب كنيد. البته نه با حرمت شكني نه با بي احترامي نه با فرياد و دعوا ابولفضل عزيز گفت كه همواره اين احساس با اوست كه اگر به راه مورد علاقه ي خود رفته بود موفقتر مي بود .اين يك احساس هميشگي است . چه در پيروزي و چه در شكست در پيروزي مي گوييد اين من نبودم و نتيجه ي كار ديگري است در شكست نيز شانه خالي مي كنيد كه اگر من تصميم گيرنده بودم چنين بود و چنان پدر مادر دوست آشنا و... همه رهگذاران زندگي آدم هستند و روزي از زندگي او مي روند .پس اين خطاست كه زندگي خود را فداي كسي يا چيزي كنيد كه ماندگار نيست. به قول اسلام گرا ها : هر كس را در قبر خودش مي گذارند و اين يعني شما هستيد كه بايد تصميم بگيريد و عمل كنيد . متاسفانه در جامعه ي ما روابط نسبي بسيار دست و پا گير شده و بازي با واژگاني چون احترام و حرمت و ... موجب خسران در زندگي نسل من است. اين تابو ها بايد شكسته شود شما مي توانيد با حفظ فاصله مناسب به مسيري برويد كه دلخواه شما است منتها باز تاكيد مي كنم بدون جار و جنجال بدون فرياد و دعوا بدون بي احترامي و نا سزا 5 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ در مقابل بزرگترهای بی منطق هیچ کار ی متاسفانه از دستت بر نمیاد. جز اینکه سکوت کنی... میدونید چرا ؟ چون خودشونو همیشه حق به جانب می دونن و میگن چون ما بزرگتریم پس بیشتر از شما میفهمیم ... در صورتی که چن وقت بعد بهشون اشتباهشون ثابت میشه و ... خب من خودم زیاد تو این موقعیتها قرار گرفتم... تازگی ها به این نتیجه رسیدم که سکوت کنم اما باز به کار خودم ادامه میدم ... یعنی در ظاهر سکوتم نشانه رضایته اما در واقع کاری رو که حس میکنم صحیحه انجام میدم . اینطوری اعصاب خردی هم کمتر میشه و در عین حال احترام طرف رو هم نگه میدارم که تنشی پیش نیاد . 5 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ اگه منظور از بزرگتر پدر يا مادر باشه بحث ميكنم ولي اگه فكي فاميلي چيزي باشه سكوت!! اگه سكوت كردنم واسم عذاب آور بود محل رو ترك ميكنم 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ سکوت می کنم و احترام می زارم.بعد از یه مدتی که گذشت اگه بشه سعی می کنم باهاشون حرف بزنم وگرنه سکوت. 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ سکوت می کنم و احترام می زارم.بعد از یه مدتی که گذشت اگه بشه سعی می کنم باهاشون حرف بزنم وگرنه سکوت.با این ذهنیت میرم جلو که صد در صد خوبی را برام میخوان و نیت بدی ندارند ممکنه منظورشون را خوب نگفته باشن که این با حرف زدن و مذاکره قابل حله 2 لینک به دیدگاه
victoria_r 7682 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۲ اگه این بزرگترها کسانی باشن که میتونن برای زندگی من تصمیم گیری کنن و با این فکرشون زندگی من به نوعی عوض میشه سعی میکنم با آرامش و با احترام و با حرفهایی منطقی راضیشون کنم اگه نشد از کسایی کمک میگیرم که حرفشونو قبول دارن اگه باز هم نشد پیش مشاور میرم. و اگه واقعا دیگه راضی نشدن تن به خواستشون نمیدم اگه واقعا میبینم زندگیمو خراب میکنه این خواسته. اگه بزرگترهایی باشن که تو زندگی من نقش خاصی ندارن سعی میکنم با احترام نظرمو بدم و بعد هم دیگه جوابی نمیدم تا یه موقع خدای نکرده بی احترامی نکرده باشم. لینک به دیدگاه
major7 280 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۲ پیرو پیشنهاد مهندس اسی و مهندس ابوالفضل این تاپیک رو می زنمنظرتون راجع به عکس العمل در برابر بزرگترهایی که حرف غیر منطقی میزنن چیه؟ خب مهندس اسی و مهندس ابوالفضل بیان نظرشون رو بگن/استارتم خوب بود؟آیا لازمه توضیحات بیشتری در مورد موضوع ارائه بدم و ... میشه توضیحات بیشتری ارائه بدی؟ 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ تا يه هفته قبل همش سكوت ميكردم اما اون هفته هر چي توهين كردن(مادر بدر نبودنااا)منم توهين كردم اصلانم ناراحت نيستم ...دليل نميشه چون بزرگترن هي چر دالشون خواست بگن كه..بزرگتر بايد بفهمه چجوري رفتار كنه تا احترامش حفظ بشه وقتي اون احترامشو نگه نميداره چرا من نگه دارممگه چند بار زنده هستم بخوام به همه احترام بزارم ؟ هر كي احترام گذاشت احترام ميبينه هر كي هم نه مثل خودش باهاش برخورد ميشه... من بارها ديدم احترام ميزارن ميگن ديد طرف كم اورد ديدي طرف حرفي نداشت بزنه حق با ما بود...بنده هم ديدم اون بزرگتر اينقد فندق مغزه فرق احترام و كم اوردنو نميدونه مثل خودش رفتار كردم و بسي لذت بردم لینک به دیدگاه
Ashkan_ad72 1891 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ درود بزرگتر غیر منطقی که دیگه بزرگتر محسوب نمیشه والا 1 لینک به دیدگاه
behe 2545 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ بحث میکنیم تا به یه نتیجه ای برسم ولی اگه دیدم خیلی غیر منطقیه میگم چشم ولی راه خودمو میرم ... 2 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ بحث میکنیم تا به یه نتیجه ای برسم ولی اگه دیدم خیلی غیر منطقیه میگم چشم ولی راه خودمو میرم ... خو وقتي راه خودتو ميري چرا چشم ميگي 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده