HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ تنهاچیزی که یادم میاد پیک شادی(کوفتی)بود که 13 روز تموم میذاشتنم سر کار نقاشی با موضوعات مختلف،پیداا کردن رمز جدول که صبح تا شب عین محضردارها پیک رو میزدم زیر بغلم و از این و اون سوال میکردم،تهش هم رمز میشد"چو ایران نباشد تن من مباد" نقاشیهاش مال عمو بزرگم بود ریاضیاش مال پسرعموم دیکته و بقیه ش هم مال خودم یک ساعت قبل سال تحویل میرفتیم خونه مامان بزرگم اینا یا عموی بزگم،دورهم جمع میشدیم عیدی گرفتن رو خیلی دوست داشتم،اولش هم از بابام میگیرفتم،یه بیست تومنی یا صدتومنی یا... نوهر چی بود نو بودوخیلی حال میداد پولامو هر شب میذاشتم زیر بالشتم هر روز هم مشمردم که کم و زیاد نشده باشهبا پسر عمو دختر عمو و... کل کل میکردیم که فلانی به من 500تومنی داد،به تو 50تومنی،همیشه دخترا پول زیاد میگرفتن بزرگتر هم که شدیم،پیک سر جاش بود ولی عیدی ها به تدریج کم کلا نیست شد و گفتن خجالت بکش مردی شدی برا خودت هنوز عیدی میخوای دیگه از اون صفای قدیمی خبری نیست،دیگه از یه ساعت به سال تحویل دور هم جمع نمیشیمتموم شد رفت 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ عید از وقتی میاد که مامانم گندما رو خیس میکنه جوانه بزنن 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ یادمه یه بار ماه رمضون تو عید بود منم کوچولوبودم احمق بودم روزه میگرفتم البته بعدش زودی عاقل شدم دیگه نگرفتم کلا من و آبجیم روزه بودیم موقع سال تحویل با شکرپنیر شکوندیمش... خیلی حال داد من از بچگی تا حالا عشق ماهی گلی داشتم و دارم هیچی نخرم ماهی گلیم سرجاشه......یادش بخیر شمعارو که میخواستیم خاموش کنیم سرسفره که با چی باشه خوبه یا نباشه ... سال آخری که بابای بود شمعا افتادند سفره مون پارچه ای بود داشت اتیش میگرفت عجیب سالی بود....... متنفرم از سفره قلمکار عیدی هم که دیگه از 12سالگی خاله ام بهمون نداد گفت بزرگ شدید ...... ولی این رسم عیدی و مثل ماهی توی جمع خودمون حفظ کردیم هرسال از دم به همه از کوچیک تا بزرگ عیدی میدیم..... شاید الان کل عیددیدنی ما توی یه روز جمع بشه روزاول از صبح تا شب برای آبجی و داداشهامونه که مزدوج شدند در چند روز بعدش هم بازدید داریم همین و دیگر هیچ 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ از بچگی یادم میاد همیشه روز عید سر همه شلوغه و یه اتفاق خیلی مهم رو فراموش میکنن 5 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ عید از وقتی میاد که مامانم گندما رو خیس میکنه جوانه بزنن آخییییییییی اصلا یادم نبود. این سبزه خیس کردن و سمنو پختن رو خیلی دوس داشتم هر چند خودم توش نقشی نداشتم اما مامانمو هر سال دیوونه میکردم از بس میگفتم پس سبزه و سمنو چی شدددددددددد؟؟؟ هنوزم تنها پیزی که از قبل عید همچنان پابرجاست همین سبزه و سمنو گذاشتن مامانمه که یه کم یادم میافته که عیده... 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ یکی از بارزترین نشانه های عید برای من همیشه شیرینی نخودچی هست، دلم خواست 5 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ یکی از بارزترین نشانه های عید برای من همیشه شیرینی نخودچی هست، دلم خواست شیرینی نخود چی یا شیرینی نخودی؟؟؟ تا 2 سال پیش من هر سال میپختم ... من که هیچی از دستم برنمیاد پایه شیرینی پزی مامانم بودم. نخودی ، نون چایی ، برنجی ، نارگیلی که عشقم بود... اییییییییییییییییییییییی کجا رفت اون روزا؟؟؟ 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ شیرینی نخود چی یا شیرینی نخودی؟؟؟ تا 2 سال پیش من هر سال میپختم ... من که هیچی از دستم برنمیاد پایه شیرینی پزی مامانم بودم. نخودی ، نون چایی ، برنجی ، نارگیلی که عشقم بود... اییییییییییییییییییییییی کجا رفت اون روزا؟؟؟ من میگم نخودچی، شایدم نخودیه 4 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ من میگم نخودچی، شایدم نخودیه خب ماکه بهش میگیم نخودی... اگه امسالم پختم میذارم برات کنار 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ يادمه بچه كه بودم عاشقه عيد بودم البته هنوزم عيدو خيلي دوست دارم وقتي پيك شادي ميدادن خواهرو برادرم ور ميداشتن آسوناشو حل ميكردن سختاش ميموند به من يادمه هنوز به عيد نرسيده پيك شاديو تمومش ميكردم چون ميدونستم تو تعطيلات هيچوقت سراغ درس نمي رم بچگي خيلي خوب بود ميرفتيم عيد ديدني عيدي ميدادن ولي الان نه ميگن بزرگ شدي 5 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ هییییییییی... شیرنی نخودی... شیرینی مربایی... شیرینی برنجی... شیرینی اسکار... همشونو بلد بودم... یادم رفته دیگه... 5 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ اوه اوه اینارو :4564::4564::4564::4564::4564::4564::4564::4564: 3 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ من هوس اینو کردمممممممممم... 5 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ من هوس اینو کردمممممممممم... نارگیلی...:4564::4564::4564::4564::4564: لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ چرا عیدی دیگه نمیدن .. چ ربطی به بزرگ شدن داره آخه.. من دلم عیدی میخواد اونم نه ده هزار تومنی و اینا 50 تومنی و 20 تومنی قدییییم نو ِ نو 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ هی از اول اسفند مینشتم کی چقدر عیدی میده هی جمع تفریق میکردم ببینم چقدر گیرم میاد 7 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ من همه عیدی هامو جمع کردم کلی اسکناس 10 تومنی و 20 تومنی و 50 تومنی نو دارم یه دلاری هم یه سال از داییم گرفتم دارمش نشمردم چقدرن ولی همشونو دارم کلی خاطرس رو همشونم نوشتم که از کی گرفتم 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده