hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ امشب یکی دیگه از مدالهام رو گرفتن....:icon_razz: یاد ایامی که 3 تا مدال داشتم به خیر..... 9 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ الان تلویزیون روشنه یکی داره دعای کمیل می خونه !صداش خیلی آرامش بخشه! 9 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ امشب یکی دیگه از مدالهام رو گرفتن....:icon_razz:یاد ایامی که 3 تا مدال داشتم به خیر..... دنیا محل گذره 4 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ دنیا محل گذره دقيقا....منظورم از بيانش فقط اين بود كه امشب هم اينجا نوشته اي بنويسم و بس.... 5 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ امشب رفته بودم تره بار بعد یه غرفه بود ماهی زنده هم میفروخت. درخواست میدادی از اون حوض نگهداری درشون می آورد مینداخت یه گوشه تا بمیرن بعد خورد میکرد. جون دادن ماهی ها رو دیدم اصن حالم گرفته شد. آخه ما به چه حقی اینکارو میکنیم؟ 11 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۱ امروز 14 ساعت خواب بودم ... :icon_pf (34):یعنی امشب خوابم میبره؟:bigbed: 7 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۱ امشب خوب بود...بهتر از اونی که فکر میکردم 4 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۱ امشب اعصابم خورده دوس ندارم کسی به دست و پام بپیچه / بی دلیل اعصابم خورده واسه شما هم اتفاق افتاده؟ هه 8 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۱ امشب رو اصلاً دوس ندارم نهمیدونم چرا همش احساس تنهایی میکنم 8 لینک به دیدگاه
ShaMoh 3002 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ 2ساعت قبل خعلی خسته و خواب آلود بودم هنوز هم هستم و تا یک ساعت دیگه میمیرم (= میخابم نگران نشید ) :bigbed: یعنی میشه یه روز منم یه خواب راحت داشته باشم ؟؟ 7 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ از صب نشستم برا یه پفیوز پروژه کار میکنم تمومی نداره لامصب سر آن ندارد امشب که بر آرد آفتابی.... 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ قبلنا امشب انقدر سوت و كور نبود! ياد ايام ...بخير! 8 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ آقا امشب تا صب کی پایه هس منم هستم تا صب اینجور که من درام نقشه تاسیسات طراحی میکنم تا پس فردا صب هم بیدارم بس منم پایه هستم 4 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ با این وضعیت معلوم نیست کی خوابم ببره 5 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ صداي شر شر بارون رو ميشنوم....بيشتر از يك ساعت هست كه داره يكريز ميباره.... با اينكه فردا كلي كار دارم ولي خواب به چشمام نمياد... رفتم آلبوم عكس هاي دوران تحصيلم رو برداشتم و ورق زدم.... خاطرات خوب...دوران خوب....دوستهاي خوب....دوره خنديدن هاي بي دغدغه....دوره دوستي هاي بي حسد و هر از گاهي چاشني ناراحتي.... يادش به خير.... 9 لینک به دیدگاه
lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ نیستی و اتفاق های تلخ ساده می افتند نیستی و ترس های کوچک بزرگ می شوند و مهم نیست چند شنبه است و مهم نیست ساعت چند است چه احمقانه زنده ام چه وحشیانه نیستی... چه عاشقانه بود عمر من چه زخم روزمره ای... 7 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ امشب خیلی خیلی خسته ام ... روحم مرده... خیلی سعی در تظاهر حالم دارم... اما به خودم که نیمتونم دروغ بگم... 9 لینک به دیدگاه
Farhad.Jonobi 2552 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ خیلی خستم از دست خودم دوس دارم چند روز از این تن جدا بشم باش قهر کنم. دور بشم ازش. میخوام چند روز تنها باشم 7 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۱ امشب بعدیه روزه پر ازخنده تقریبا یه حس آرامش خاصی دارم! 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده