رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امروز مثل دیروز برام سنگین و خسته کننده نبود...تنها چیزی که اذیتم میکنه درست کردن این پاورپوینت لعنتیه!!

 

جالبه کاریه که تقریبا واردم بهش اما ایندفعه برام عذاب آور شده...!

 

تمام بعدازظهر بار ترجمه رو دوشم سنگینی میکرد آخرشم یه ترجمه کج و کوله انجام دادم حتی حوصله نداشتم لغتارو درست کنار هم بشینم !

 

خلاصه مطلب این که من نه دپرسم الان و نه بی حوصله و نه ناراحت ! تنها مشکلم اینه که نمیخوام پاور درست کنم آقا جان نمیخوام whistle.gif

حسش نیست دیشبم گفتم خستمممممم هنوز !!

 

بین خودمون بمونه من یه مرضی دارم، اگه حس انجام کاری نباشه ، اگه آسمون و زمین جاشون با هم عوض بشه، بازم مثل آدم نمی شینم سرش! اصلا هم براش وقت و انرژی نمیزارم:w02:

مثل امشب ده دقیقه کار میکنم، نیم ساعت استراحت :w02:

این بود ماجرای کوفت کردن امشب به خودم :ws37:

 

 

ویرایش: بالاخره همون دیشب پاور رو درست کردم :banel_smiley_4:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

حال روزمو بگم یا شبمو

روز تا لنگ ظهر خواب و عصرم بیرون و همینطوری خرید برای سفره هفت سین و خوراکی برای نصفه شبها

 

  • :whistle:
     
     

شبی هم دلم تنگه و گرفته ........

 


    • sigh.gif
       

     

     

     

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امشب هم مثل هر شب تا لنگه شب بیدارم:hanghead:

اما یه خورده با بقیه شبا فرق داره و یکمی مردد هستم

شاید به خاطر این باشه که فرداش قراره یه تصمیم مهم بگیرم:hanghead:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

امروز روز خوبی بود کل روز با دوستم بیرون بودم و فهمیدم هنوزم واسه دوستام عزیزم هنوزم بخاطر کارایی میکنن که خودم عمرا واسه کسی کنم ارامشی که امروز دوستام بهم دادن خیلی قشنگ بود ممنونم از همشون

  • Like 8
لینک به دیدگاه

اصن روز من نبود امروز ... ۴ طبقه فروشگاهو گشتم فقط چن تا پاستیل خریدمو اومدم :sigh:

بازم تقدیره شادمهر :sigh: این آهنگ همه جا کاربرد داره قربونش برم :banel_smiley_4:

بالاخره بعد از ۳ هفته تونستم ی سی دی ناقابل واسه بچه ها بزنم قربون حواس پرت خودمم برم :icon_razz:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امروز با پدر و مادرم سر رای گیری بحث کردم..

امروز نزدیک بود یه چک حواله یه پسر بچه 7 ساله کنم منتها خودمو کنترل کردم.

امروز نزدیک بود یه پشت دستی نثار خواهرم کنم ولی خب کنترل کردم.

امروز فن و فین سی پی یو رو در آوردم و تمیز کردم سرعت سیستم بهتر شد.

امروز خیلی تو اندیشان بودم

و درس.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امشب برف بارید ،برف خشمگینی بود سرد و سنگین دیگه مثه پنبه نبود:sigh:

 

و چه سکوت معنا داری داشت کوچه هایی که مردم سیاهپوش با دفترچه های کوچکی به رنگ خون از آن عبور میکردند:sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امروز کلی خوابیدم

امروز بابام زنگ زد جوابش رو ندادم به خاطر اینکه حوصله ی بحث نداشتم

امروز یکی از بدترین روزام بود چون به این نتیجه رسیدم که نمی تونم به خودم دروغ بگم و کلی به خاطر این موضوع رنج کشیدم

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امشب هوا طوفانی بود.

تو خواب، ذهنم هم طوفانی بود.

خوابهایی که دیدم خیلی عجیب و توام با پبام بود.

ساعت 3 بخاطر صدای مهیب طوفان از خواب پریدم و یکساعت تو رخت اینور و اونور میشدم.

بالاخره خوابیدم. باز هم خواب های عجیب.

و طبق معمول ساعت 6 بیدار شدم.

شب عجیبی بود.

ثبتش میکنم.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

واااای خیلی خستم :4564:

از ساعت ۱۱ تا ۵ ب جز ۴۰-۵۰ مینی ک رفتیم واسه نهار بقیشو داشتم پیاده روی میکردم :4564:

ولی از ۵ تا ۷ عالللی بود :hapydancsmil:با دوست جونه جدیدم رفتیم ی هنرمنده عاشقو دیدیم :5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 6
لینک به دیدگاه

پر انرزیه امشببببببببببببببببببببببببببببب:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...