Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ امروزم به سر رسید کلاغ ما بازم به خونش نرسید از بس که خسته بود 9 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امروز مثل دیروز برام سنگین و خسته کننده نبود...تنها چیزی که اذیتم میکنه درست کردن این پاورپوینت لعنتیه!! جالبه کاریه که تقریبا واردم بهش اما ایندفعه برام عذاب آور شده...! تمام بعدازظهر بار ترجمه رو دوشم سنگینی میکرد آخرشم یه ترجمه کج و کوله انجام دادم حتی حوصله نداشتم لغتارو درست کنار هم بشینم ! خلاصه مطلب این که من نه دپرسم الان و نه بی حوصله و نه ناراحت ! تنها مشکلم اینه که نمیخوام پاور درست کنم آقا جان نمیخوام حسش نیست دیشبم گفتم خستمممممم هنوز !! بین خودمون بمونه من یه مرضی دارم، اگه حس انجام کاری نباشه ، اگه آسمون و زمین جاشون با هم عوض بشه، بازم مثل آدم نمی شینم سرش! اصلا هم براش وقت و انرژی نمیزارم مثل امشب ده دقیقه کار میکنم، نیم ساعت استراحت این بود ماجرای کوفت کردن امشب به خودم ویرایش: بالاخره همون دیشب پاور رو درست کردم 8 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ تا اینجا یکی از بهترین روزهای عمرم بود ولی میدونم ان شاءالله به زودی بهترین روز عمرم ثبت میشه:hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امشب حال و حوصبه ندارم به قول معروف هوای حوصله ابریست.... شاید هم,خانه ی خوصله خالیست... 6 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ حال روزمو بگم یا شبمو روز تا لنگ ظهر خواب و عصرم بیرون و همینطوری خرید برای سفره هفت سین و خوراکی برای نصفه شبها شبی هم دلم تنگه و گرفته ........ 7 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امشب هم مثل هر شب تا لنگه شب بیدارم اما یه خورده با بقیه شبا فرق داره و یکمی مردد هستم شاید به خاطر این باشه که فرداش قراره یه تصمیم مهم بگیرم 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امشب حس خاصی ندارم، خنثی هستم، روز خنثایی هم داشتم به امید روزهای بهتر و مفید تر 7 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امروز روز خوبی بود کل روز با دوستم بیرون بودم و فهمیدم هنوزم واسه دوستام عزیزم هنوزم بخاطر کارایی میکنن که خودم عمرا واسه کسی کنم ارامشی که امروز دوستام بهم دادن خیلی قشنگ بود ممنونم از همشون 8 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ اصن روز من نبود امروز ... ۴ طبقه فروشگاهو گشتم فقط چن تا پاستیل خریدمو اومدم بازم تقدیره شادمهر این آهنگ همه جا کاربرد داره قربونش برم بالاخره بعد از ۳ هفته تونستم ی سی دی ناقابل واسه بچه ها بزنم قربون حواس پرت خودمم برم :icon_razz: 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ امروز با پدر و مادرم سر رای گیری بحث کردم.. امروز نزدیک بود یه چک حواله یه پسر بچه 7 ساله کنم منتها خودمو کنترل کردم. امروز نزدیک بود یه پشت دستی نثار خواهرم کنم ولی خب کنترل کردم. امروز فن و فین سی پی یو رو در آوردم و تمیز کردم سرعت سیستم بهتر شد. امروز خیلی تو اندیشان بودم و درس. 7 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امشب برف بارید ،برف خشمگینی بود سرد و سنگین دیگه مثه پنبه نبود و چه سکوت معنا داری داشت کوچه هایی که مردم سیاهپوش با دفترچه های کوچکی به رنگ خون از آن عبور میکردند 17 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امروز کلی خوابیدم امروز بابام زنگ زد جوابش رو ندادم به خاطر اینکه حوصله ی بحث نداشتم امروز یکی از بدترین روزام بود چون به این نتیجه رسیدم که نمی تونم به خودم دروغ بگم و کلی به خاطر این موضوع رنج کشیدم 14 لینک به دیدگاه
p mehdi q 6226 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ من امروز خیلی عاشق تر بودم و خیلی بیشتر عشق ورزیدم 9 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امشب یکی از بدترین شبای عمرم بود اصلا باورم نمیشه خوشی دیشب با بدی امشب پشت سرهم باشه کاش این بدی زودتر از اون خوشی بود 7 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امروز روز متفاتی داشتم هم دیر بیدار شدم هم روز خوبی داشتم اخه عقد کنون دادشم بود 11 لینک به دیدگاه
Farhad.Jonobi 2552 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امروز هوا گردو خاک بود منم حسابی مسافرکشی کردم.هر دفه یه جور ادم بام سوار میشد.خیلی خستم ... 11 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ بازم امشب تا صبح بیدارم :hapydancsmil: با اینکه صبح زود باید برم دانشگاه نمی تونم از لذت شب بیداری بگذرم 10 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ امشب هوا طوفانی بود. تو خواب، ذهنم هم طوفانی بود. خوابهایی که دیدم خیلی عجیب و توام با پبام بود. ساعت 3 بخاطر صدای مهیب طوفان از خواب پریدم و یکساعت تو رخت اینور و اونور میشدم. بالاخره خوابیدم. باز هم خواب های عجیب. و طبق معمول ساعت 6 بیدار شدم. شب عجیبی بود. ثبتش میکنم. 9 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ واااای خیلی خستم از ساعت ۱۱ تا ۵ ب جز ۴۰-۵۰ مینی ک رفتیم واسه نهار بقیشو داشتم پیاده روی میکردم ولی از ۵ تا ۷ عالللی بود :hapydancsmil:با دوست جونه جدیدم رفتیم ی هنرمنده عاشقو دیدیم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 6 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ پر انرزیه امشببببببببببببببببببببببببببببب:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده