رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

شبی که تورو دارم هیچ نمی خواهم وشبم تابناک چون روز

و شبی که تورو ندارم همون تاریکی مرا بس هرچند سوسوی ستارگان مانند امیدن در تاریکی شب و مژده دیدنت را میدهند

..........

از خودمه حذفش نکنی:icon_razz:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

پدرم ...

عزیزتر از جانم ... دلم برای قلب مهربانت تنگ شده ...

 

پدرم ...

همه ی دار و ندارم ... دلم برای بوسیدن دستهای گرمت تنگ شده ...

پدرم ...

همه ی هستی من ... دلم برای روزهایی که لوسم میکردی تنگ شده ...

پدرم ...

پشتیبان زندگیم ... دلم برای آغوشت تنگ شده ...

 

تنت سلامت ، سایه ی سرم بمان پدرم ...:icon_gol:

 

" امشب کودکت بی قرار توست "

  • Like 7
لینک به دیدگاه

تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد

 

و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم

شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده

 

و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم

تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد

که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم

غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست

و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم .

 

" پدر عزیزم امشب هم دلتنگت هستم ، کاش لیاقت داشتم کنارت بودم و با بوسیدن دستهای گرمت روزت را تبریک میگفتم ، روزت مبارک عشق من":icon_gol:

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

وقتی سنم خیلی کمتر بود عاشق درس خوندن بودم

همیشه دوست داشتم دنبال علایقم برم و یکی از اون علایق درس خوندن بود

هیچوقت فکر کار کردن نبودم؛ دوست داشتم فقط یاد بگیرم

22 سال درس خوندم ...

حالا کار دنیا به جایی رسیده با این مدرکها امشب تو روزنامه دنبال کار باشم. چه آرزوهایی داشتم و ... چه زحمتهایی کشیدم و ... چه استرسهایی داشتم و ... :hanghead:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بر عکس من خیلی خوشحالم امشب..باز شرمندم نمیتونم بگم چرا خوشحالم...امیدوارم همتون به این حال قشنگ من برسید....:ha5t4lmd53df3cpu2lq

  • Like 9
لینک به دیدگاه

همه چیز خیلی عادی و معمولی و آروم در جریانه...

 

انگار که داری از بیرون زندگیتو نگاه میکنی و مثل یه راوی سوم شخص، که میدونه آخر رمان چی میشه، جریاناتو روایت میکنی

  • Like 8
لینک به دیدگاه

امشب ... امشب ... امشب ... درد همراه تسکین ... درد جسم و تسکین روح ... بودن انسانهایی کنارم که یادم رو میکنن ، وجودشون دلگرمم میکنه و حرفهاشون بهترین مسکن هست ... ممنونم ازتون ... دوستتون دارم ... خیلی دوستتون دارم ... :icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

امشب یه نفر غرورمو خورد کرد اعصابم خورده از دستش :184: . هر چند بعدش جوابشو خوب بهش دادم و منم اعصاب اونو داغون کردم . ولی اون منو جلوی جمع خراب کرد ولی من فقط پیش خودش :icon_razz: .

 

یک نفرم که قرار بوده 400 تومن برام کارت به کارت کنه و هنوز خبری ازش نشده ازش.... :icon_razz:

 

آخر ترم هم که هست و سخت درگیر درسا ام و اصلا این روزا وقت نمیکنم به کاری شخصیم برسم :confused:

خلاصه امشب از دست همه اعصابم خورده :w000:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امشب ...

 

در چنين شبي مثل امشب ، اسطوره زنان جهان چشم از جهان فرو بست !

 

زن زينب بود كه در كربلا فرياد ميزد و خطيبه ميخواند و در روي تمام مردان بدكردار ايستاد ... زينبي زن بود كه فرياد آزادي سر داد !

 

در اينجا نه فرياد زن حرام بود ... نه روياروي آن با مرد حرام بود ! نه شنيده شدن صدايش حرام بود نه استواري اش جلوي زورگويان از حوزه مسئوليت زن خارج بود ...

 

در تعجيم چطور برخي اين روزها مدعي ميشوند : زن نبايد صداش شنيده بشه ( حرام است ) خنده شادي اش نبايد شنيده شود چه برسد به فرياد آزادي اش !

زن رو چه به رويايروي با مردان ...

 

اي كاش ميگفتيم زنان امروز مانند زينب آزاد هستند ! براي هرگونه مطالبه حقي ...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...