سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ محققان همیشه به دنبال راه های جدید برای غلبه بر فراموشی هستن !! از راه های تغذیه ای گرفته تا بازی های فکری ! اما سوالی که من دارم اینه که اتفاقا برای فراموش کردن چه کار می شه کرد؟؟؟ چه طور میشه یک اتفاق، یک حادثه، یک فرد، یک حرف و یا یک شی رو فراموش کرد؟ آیا صرفا وابسته به گذشت زمانه و یا پارامترهای انسانی هم می تونن در این فرآیند دخیل باشن؟ آیا شما معمولا زود فراموش می کنید؟ و این که شده که بخواهید این پروسه رو به جلو بندازید؟ چگونه؟ 32 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ کلا حرف مفت یا رفتار زشت دیگرون رو خیلی زود فراموش میکنم خیلی خیلی زود متاسفانه یا خوشبختانه خیلی کم از حرف کسی دلخور میشم و اگر هم دلخور بشم بروی طرف نمیارم و سریع میندازم تو زباله مغزم ولی یک حادثه تلخ رو هرگز نمیتونم فراموش کنم بخصوص اگر اون حادثه تاثیر مستقیم در زندگیم داشته باشه 12 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ توصیه میکنم در این باره چند تا کتاب بخونی من کتابای مشهوری رو نمیشناسم که معرفی کنم اما این دو تا رو خودم داشتم که خوبن چگونه صاحب حافظه ای برتر شویم/ مترجم دکتر فرشاد نجفی پور / انتشارات نسل نو اندیش تکنیک های تقویت حافظه / دکتر علی شمیسا / انتشارات ذهن آویز کتابای دیگه ای هم هست که بتونی در این باره پیدا کنی ------------------ ذهن انسان قادر به انجام هرکاری هست فقط باید براش بهایی پرداخت کنی و عواقبش رو خوب و بد بپذیری 10 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ محققان همیشه به دنبال راه های جدید برای غلبه بر فراموشی هستن !!از راه های تغذیه ای گرفته تا بازی های فکری ! اما سوالی که من دارم اینه که اتفاقا برای فراموش کردن چه کار می شه کرد؟؟؟ چه طور میشه یک اتفاق، یک حادثه، یک فرد، یک حرف و یا یک شی رو فراموش کرد؟ آیا صرفا وابسته به گذشت زمانه و یا پارامترهای انسانی هم می تونن در این فرآیند دخیل باشن؟ آیا شما معمولا زود فراموش می کنید؟ و این که شده که بخواهید این پروسه رو به جلو بندازید؟ چگونه؟ علاوه بر اون گذشت زمان که خودت هم گفتی ، فکر میکنم مشغولیت زیاد هم باعث کمتر فکر کردن به یه موضوع خاص و فراموش کردنش میشه من معمولا اتفاقات خیلی ناخوشایند رو نمیتونم زود فراموش کنم آره شده... 14 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ فراموشی نعمت بزرگیه و با فقط گذشت زمان و عوض شدن کلی شرایط زندگی به وجود میاد . 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ دوستانی که تنکس زدن رفتن، این کارشونو هیچ وقت فراموش نمی کنم خب تنکس نمیزدین...........واااا !!! کلا حرف مفت یا رفتار زشت دیگرون رو خیلی زود فراموش میکنم خیلی خیلی زود متاسفانه یا خوشبختانه خیلی کم از حرف کسی دلخور میشم و اگر هم دلخور بشم بروی طرف نمیارم و سریع میندازم تو زباله مغزم ولی یک حادثه تلخ رو هرگز نمیتونم فراموش کنم بخصوص اگر اون حادثه تاثیر مستقیم در زندگیم داشته باشه توصیه میکنم در این باره چند تا کتاب بخونی من کتابای مشهوری رو نمیشناسم که معرفی کنم اما این دو تا رو خودم داشتم که خوبن چگونه صاحب حافظه ای برتر شویم/ مترجم دکتر فرشاد نجفی پور / انتشارات نسل نو اندیش تکنیک های تقویت حافظه / دکتر علی شمیسا / انتشارات ذهن آویز کتابای دیگه ای هم هست که بتونی در این باره پیدا کنی ------------------ ذهن انسان قادر به انجام هرکاری هست فقط باید براش بهایی پرداخت کنی و عواقبش رو خوب و بد بپذیری این دو تا کتاب رو خوندم......خصوصا کتاب دومیه رو یادمه نت هم ازش برداشتم، الان باید لای خود کتاب باشهولی اینا کارو بدتر می کننا یا حداقل به این موضوع شاید کمک نکنن راجع به تقویت حافظن یعنی درست عکس سوال تاپیک راجع به قسمت دوم صحبتت ، خب چه طوری؟ توی توانایی های ذهن که شکی نیست اما چه طور ؟ راهکاری براش وجود داره؟ علاوه بر اون گذشت زمان که خودت هم گفتی ، فکر میکنم مشغولیت زیاد هم باعث کمتر فکر کردن به یه موضوع خاص و فراموش کردنش میشهمن معمولا اتفاقات خیلی ناخوشایند رو نمیتونم زود فراموش کنم آره شده... مشغولیت درسته..خیلی کمک می کنه اما تا زمانی که مشغولیت داری.به هر حال هه یه زمان های استراحت هم داریم که افکار اون جا می تونن رژه برن حتی اگه خاطره خیلی اذیت کننده باشه هم تو اوج مشغولیت باز سراغت میاد 7 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ این دو تا کتاب رو خوندم......خصوصا کتاب دومیه رو یادمه نت هم ازش برداشتم، الان باید لای خود کتاب باشهولی اینا کارو بدتر می کننا یا حداقل به این موضوع شاید کمک نکنن راجع به تقویت حافظن یعنی درست عکس سوال تاپیک راجع به قسمت دوم صحبتت ، خب چه طوری؟ توی توانایی های ذهن که شکی نیست اما چه طور ؟ راهکاری براش وجود داره؟ خب من منظورت رو بد برداشت کردم واسه فراموش کردن باید ذهنت رو به چیزایه بهتری مشغول کنی اون کار رو پست و بی ارزش بشماری مثلا یه استاد داشتیم میگفت من هیچ وقت ناراحت نمیشم گفتیم استاد مگه میشه گفت آره هر وقت کسی خواست منو ناراحت کنه از عمئ یا غیر عمد میزنم زیر خنده ... اینجوری (یهو سر کلاس شروع کرد خندین) چند بار هم آزمایش کردم دیدم موثره الان هم هر وقت چیزی اذیتم کنه میخندم بهش عادت شده برام (به جز بعضی وقتا ..........) در کل میتونم بگم اون موضوع رو پست بشمار پشت سر بزار و سعی کن راه خودت رو بری --------------- امیدوارم اینبار دست فهمیده باشم و جواب بدرد بخوری داده باشم 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۰ خب من منظورت رو بد برداشت کردم واسه فراموش کردن باید ذهنت رو به چیزایه بهتری مشغول کنی اون کار رو پست و بی ارزش بشماری مثلا یه استاد داشتیم میگفت من هیچ وقت ناراحت نمیشم گفتیم استاد مگه میشه گفت آره هر وقت کسی خواست منو ناراحت کنه از عمئ یا غیر عمد میزنم زیر خنده ... اینجوری (یهو سر کلاس شروع کرد خندین) چند بار هم آزمایش کردم دیدم موثره الان هم هر وقت چیزی اذیتم کنه میخندم بهش عادت شده برام (به جز بعضی وقتا ..........) در کل میتونم بگم اون موضوع رو پست بشمار پشت سر بزار و سعی کن راه خودت رو بری --------------- امیدوارم اینبار دست فهمیده باشم و جواب بدرد بخوری داده باشم آره درست برداشت کردی خب نمی دونم..........این راهکار خنده همیشه جواب گو نمی تونه باشه یه مقدار به خصوصیات افراد هم بستگی داره اما مثلا راجع به همون مثالی که درباره استادت زدی روش خوبی میتونه باشه مرسی 6 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ اگه موضوعی از لحاظ احساسی خیلی روم تاثیر گذاشته باشه (چه مثبت چه منفی) خیلی دیر فراموش میکنم حتی بعضی اتفاقا بعد از سالها هنوز تو ذهنم هست منم با نظر بقیه موافقم شاید فقط گذشت زمان بتونه باعث فراموشی بشه و البته مشغولیت سعی کن خودت و مشغول کنی که کمتر به موضوعی که آزارت میده فکر کنی 9 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ من این قضیه خیلی برام معضل بوده همیشه و هست! غیر از اون مشغول کردن که بچه ها گفتن و گذشت زمان میشه با حافظه جنگید! به شدت معتقدم میشه مغزو کنترل کرد طوری که خاطراتی که میخوای فقط توی ذهنت بمونه!اگر اون فرد،اتفاق یا شیء واقعا ناراحتت میکنه یه مدت که آگاهانه با خاطره اش بجنگی بعد یه مدت ناخودآگاه فراموشش میکنی! طی شش ماه اخیر من همین کارو دارم انجام میدم و تا حدی موفق شدم! 11 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ ممنون از دعوت شما ..... از دل برود هرآنچه از دیده برفت.... به نظر من مهمترین دلیل یادآوری یک چیز ، تکرار اتفاقات وعواملی ست که اون چیز رو به خاطر آدم میاره . مثلا اگه توی یک خیابان شلوغ وهوای بارانی ، تصادف بدی کرده باشید ، خیابان شلوغ وهوای بارانی ،تاابد خاطره اون تصادف رو برای شما زنده میکنه حالا هرکجا میخواد باشه... واسه از بین بردن یک بیماری اول باید علت بیماری ریشه کن بشه تا بشه به خود بیماری رسید تا شرایط بروز یک بیماری وجود داره درمان جواب خوبی نمیده وحتی در صورت بهبودی کامل باز هم احتمال عود بیماری هست. اینها همه امثالی بود که بهتر بتونم نظرم رو تشریح کنم ... واسه فراموش کردن یه خاطره اول باید اراده کرد یعنی باید بخوای اون خاطره فراموش بشه شاید بگی خودم میخوام اما گاهی بعضی خاطرات تلخ با اینکه آدم رو آزار میده اما با یادآوریش آدم احساس لذت میکنه از اون دسته دردهای شیرین زندگیمون شده ...بعداز اینکه واقعا خواستی فراموش کنی تمام چیزهایی که اون خاطره رو به یادت میاره نابود کن ،اگه شرایط هست تغییر بده،اگر زمان ومکانه ، جایگزین کن ،به این صورت که سعی کن همون خاطره رو با خاطره بهتری جایگزین کنی. اینو تجربه کردم: اگه به چیزی فکر نکنی ناخودآگاه از زندگیت خارج میشه اما اگه به چیزی مدام فکر کنی ناخودآگاه به زندگیت وارد میشه (قوانین جاذبه ودافعه) این نظر من بود 12 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ تا وقتی که در خودآگاهت میخوای که اون مطلب فراموش نشه نمیشه در مورد اتفاق بد من 17 سال پیش یک ادم نامردی بهم تهمت دزدی زد هنوز فراموش نکردم چون نمیخوام فراموش کنم هنوز مثل روز اول داغم و شخص رو هم دنبال کردم میدونم کجا کار میکنه و گذاشتم بوقتش اما 5 سال پیش تو یه قضیه درگیری چشمم 18 تا بخیه خورد و دعوا به دادگاه کشید درنهایت بعد از صدور حکم رضایت دادم و خداییش از ته دل رضایت دادم الان هروقت یاد اون بنده خدا میوفتم براش طلب خیر و خوشی میکنم کینه ای هم بدل ندارم اینم یه جور فراموشیه اما در مورد اتفاق خوب یا اتفاقات احساسی چه میدونم عاشقی و هر اسمی که میخواید روش بذارید خیلی پیش اومده، از زمان دبستان تا امروز که بدلیلی کسی رو واقعا دوست داشتم من هیچکدومشو نمیتونم فراموش کنم من با همینا زنده ام چرا میخوای فراموش کنی؟ شاید اگه جواب درستی برای این سوال پیدا کنی کار راحت تر بشه 9 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ ببين عزيزم هميشه واسه فراموش كردن چيزاي تلخ يه دوران نقاهت وجود داره كه طبيعيه و تا يه مدت دائما ذهنتو مشغول ميكنه و عذابت ميده كه تنها راهش تحمله راه هاي ديگه فراموش كردن بعضي آدما، بعضي خاطرات، بعضي حرفا و يا هرچيزه ديگه اينه كه سعي كني ازش فاصله بگيري زندگيتو درگيره چيزايي بكني كه از اون حالو هوا خارجت كنه مثلا كار، تفريح با دوستان و ... البته همه اينها وقتي جواب ميده كه خودت واقعا بخواي كه فراموش كني نه اينكه خودتو گول بزني 8 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ من فراموش نمیکنم..هیچی رو فراموش نمیکنم...فکر میکنم کمابیش همه همینطور هستیم، عادت میکنیم تا فراموشی! پیشنهاد میکنم برای پذیرش یه اتفاق یا حقیقت تلخ و برای اینکه کمتر ازارتون بده باهاش درگیر بشید و به هیچ وجه ازش فرار نکنید 11 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۰ اینکه بخوام اتفاقات رو فراموش کنم یعنی به کل یادم بره همچین اتفاقی افتاده که نه.. اصلا دست خود آدم فک نمیکنم باشه! ولی اینکه موضوع عذاب آوری برات اهمیتشو از دست بده یا بخوای که زیاد بهش فک نکنی, وقتی یادت میاد اذیتت نکنه, واسه خودت حلش کنی که بی اهمیت بشه و.... تا حدی گاهی میتونم.... یعنی فک کنم خیلی برمیگرده به شخصیت و احساسات خود آدم که میتونه یه اتفاق رو برای خودش از اهمیت بندازه یا حداقل اهمیتشو کم کنه که کمتر اذیتش کنه یا نمیتونه ... بعضی موضوعات رو میتونم بعضی رو نه! بستگی به این داره حس کنم اون اتفاق ارزش داره برام یا نه... اگه حس کنم ارزش داره نمیتونم به قول تو فراموشش کنم... ولی این ارزشها برای من کمه بنابراین اکثر مواقع زود یه موضوع رو کنار میزارم و برام بی اهمیت میشه ولی هیچ وقت فراموششون نمیکنم... راهکار برای عدم یاد آوری اون موضوعات با ارزش معمولاً تنها نموندن و فرصت فکر کردن بهش رو به خودم ندادنه ... 9 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ محققان همیشه به دنبال راه های جدید برای غلبه بر فراموشی هستن !!از راه های تغذیه ای گرفته تا بازی های فکری ! اما سوالی که من دارم اینه که اتفاقا برای فراموش کردن چه کار می شه کرد؟؟؟ با خوابیدن چه طور میشه یک اتفاق، یک حادثه، یک فرد، یک حرف و یا یک شی رو فراموش کرد؟ من میگم هیچی فراموش نمیشه ممکنه بره یه جای پرت تو ذهنت،اما ممکنه با یه چیزی دوباره یاداوری شه....مثلا یکی رو فراموش میکنی بعد چندسال بوی عطر یکی شبیه اونه ناخوداگاه یادش میفتی و ..... آیا صرفا وابسته به گذشت زمانه و یا پارامترهای انسانی هم می تونن در این فرآیند دخیل باشن؟ آیا شما معمولا زود فراموش می کنید؟ نه و این که شده که بخواهید این پروسه رو به جلو بندازید؟ چگونه؟ فراموش که نه،بخوام بهش فکرنکنم فقط یا میخوابم یا درس میخونم یا رمان مرسی 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ من انقدر راحت فراموش میکنم. عین آب خوردن. اصلا به فراموشکاری که معروفم. اما در خصوص فراموش کردن اتفاقات بد زندگی باید بگم بهترین درمان گذر زمانه. و البته چگونه گذراندن زمان هم خیلی مهمه. من اگه یه شکستی بخورم یا اتفاق بدی واسم بیفته در زمانهای تنهایی همش فکرم میره سمتش. ولی وقتی اطرافم شلوغ باشه بهش فکر نمیکنم. همیشه به کسایی که شکست های عشقی خوردن کار محول میکنم یا گردش و مسافرت رو میزارم رو دوششون. دعوتشون میکنم به مهمونی. البته یه کم تنهایی هم برای آدمای قوی خوبه. کسایی که میتونن مشکلاتشون را در تنهایی با خودشون حل کنن. ولی اگه کسی روح بزرگی نداشته باشه نمیتونه مشکلاتش رو در تنهایی حل کنه. در واقع زیر بار مشکلاتش خورد میشه. پس بهتره بار مشکلاتشو به دوش بکشیم تا بتونه فراموش کنه. نقش اطرافیان در این موقعیت ها مشخص میشه. فرق دوستان خوب در این موقعیت ها مشخص میشه. کسانی که باعث میشن راحت تر و زودتر فراموش کنی. من یه مشکل بزرگ داشتم که بعد از اون تا مدت ها دپرس بودم و نمیتونستم هیچ کاری بکنم. ولی یکی از دوستام خیلی بهم کمک کرد. تا جایی که میتونست کاری میکرد تنها نباشم. مدام از کار و زندگیش میزد میومد دنبالم و وقتشو با من میگذروند. بهم کار محول میکرد. باعث میشد کمتر به اون موضوع فکر کنم و راحتتر فراموشش کنم. 9 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ من اومدم این جا انگار قبلا اما فراموش کردم...به همین راحتی... یاد جمله ی ماندلا افتادم که گفت: سیاهان ببخشیمشون اما فراموششون نکنیم... ممکنه یه چیزی برای مدت کوتاهی از از ذهنم بره اما فراموش نه...خصوصا حرفا و اتفاقات مهم زندگیم...هیچوقت فراموش نمی کنم.... 6 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ به نظر من بعضی چیزا رو میشه فراموش کرد بعضی چیزا رو نه ! بعضی خاطرات هستن که تو وجود آدم ریشه کردن و هیچ وقت از ذهن آدم خارج نمیشن و ادما دایم با یاد آوریشون تیشه به روح خودشون میزنن ! 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده