رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مونولوگ

 

مونولوگ يا تک‌گويي گفتاري است که گوينده‌اي خطاب به ديگران يا به خود ادا مي‌کند. انواع مهمش شامل تک‌گويي دراماتيک (مونودرام: نوعي شعر که در آن فرض مي‌شود گوينده به شنوندگاني خاموش خطاب مي‌کند) و خود‌گويه (که در آن گويي تنها صداي گوينده‌ي را مي‌شنويم) است. بعضي نمايش‌نامه‌هاي مدرن که فقط داراي يک شخصيت است، مثل "آخرين نوار کراپ" اثر بکت، را مونودرام يا تک‌گويي مي‌شناسند. در اين داستان، تک‌گويي دروني، نمايش انديشه‌هاي ناگفته شخصيت داستان است که گهگاه به صورت جريان سيال ذهن او عرضه مي‌شود. گوينده‌ي تک‌گويي را مونولوگيست مي‌نامند.

ميانوند

 

علاوه بر پيشاوند و پساوند، الفاظي وجود دارد که در ميان کلمه‌هاي مرکب مي‌آيد و به آن‌ها ميانوند مي‌گويند. مثلن در کلمه‌هاي مرکب زير:

 

سراسر، لبالب، دمادم، کمابيش، بناگوش، پاياپاي، سراپا و سراشيب الف ميان‌وند است.

 

همچنين در کلمه‌ي مرکب جورواجور، وا ميان‌وند است.

برخي از حروف اضافه نيز همچون ميانوند به کار مي‌روند:

به: سربه‌سر

تا: سرتاسر

در: پي‌درپي

 

ميس آن بيم

 

اصطلاحي است که نويسنده فرانسوي، آندره ژيد، آن را در اشاره به تکرار دروني اثر يا بخشي از اثر، ساخته است. رمان خود ژيد موسوم به "سکه سازان" نمونه‌ي شايان آن است. قهرمان اين اثر، رمان نويسي است که در حال نگارش رماني به نام سکه سازان است که سخت شبيه همين رماني است که خود وي قهرمان آن است.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • پاسخ 52
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ناول novel

 

ناول يا نووليک واژه‌ي فرانسوي است که با ناوّلا در زبان ايتاليايي مترادف است. اين کلمه در حيات خود تحولات زيادي را از سر گذرانده است. در ابتدا به قصه‌هاي کوتاه هجوآميز و هزل‌گونه‌اي گفته مي‌شد که در قرون وسطا رواج داشت و مانند ناوّلا، قصه‌هاي دکامرون يا حکايت‌هاي کانتربري را در بر مي‌گرفت.

 

بعدها با پيدايش رمان، ناول براي گزيده‌ي رمان‌هايي که در متون درسي نقل مي‌شد به کار رفت. سپس هنري جيمز، نويسنده‌ي امريکايي از داستان‌هاي بلند خود تحت عنوان ناول نام برد. در زبان فارسي ناول معمولن برابر داستان کوتاه استفاده مي‌شود.

 

از حيث ساختار، ناول داستاني را گويند که بر محور حادثه‌اي مرکزي و واحد قرار گرفته باشد و نقطه‌ي اوج داستان معمولن به طرزي دور از انتظار خواننده رخ مي‌دهد.

 

ناول داستان کوتاهي است که نويسنده چند تن را در تلاش و کوشش يا مساله ي بغرنجي نشان مي دهد و از آن نتيجه اي مشخص مي گيرد. البته ناول شبيه رمان است اما مسايلي که در آن مطرح مي شود، کوتاه تر و با شاخ و برگ کم تر بوده ولي داراي سبک و هدف محکمي است.

نسيب

نسيب در لغت غزل گفتن و شرح احوال عاشق و معشوق را بيان داشتن است.

نظم پردازي

نظم پردازي سه معني متمايز دارد:

 

1- عمل سرودن شعر يا هنر منظومه پردازي

2- قالب يک نوشته ي شاعرانه از لحاظ ساختار و وزن و بحر

3-بازسازي موزون يک متن منثور

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

نظيره سازي

هر نوع تقليد سخره‌آميز ادبي، نظيره‌سازي محسوب مي‌شود. در نظيره‌سازي ممکن است موضوع با اهميتي را به شيوه‌اي سَبُک يا سخره‌آميز بيان کنند. برخي از منتقدان غربي نظيره‌سازي را يک نوع ادبي مي‌دانند که شامل نقيضه و سخره حماسه است. اما پاره‌اي ديگر، نقيضه و نظيره‌سازي را دو نوع مستقل ادبي به شمار مي‌آورند و تنها تفاوت بين اين دو را در آن مي‌دانند که هدف نقيضه جواب به اثر مشخص و معيني است. حال آن‌که در نظيره يک طرز فکر يا نگرش خاص دستاويز اثر نويسنده و شاعر قرار مي‌گيرد. براي نمونه، سروانتس، نويسنده‌ي اسپانيايي سده ي هفدهم ميلادي در کتاب دُن کيشوت، سنت ادبي رمانس را به سخره و ريشخند مي‌گيرد.

نقد فمينيستي

ديدگاه اصلي نقدهاي فمينيستي آن است که: تمدن غرب تمدني پدرسالار و مردمحور است و به گونه اي سازمان يافته است که در تمام مظاهر اين تمدن از فلسفه تا کتاب مقدس يهوديان، زن نسبت به مرد همواره کم تر است و جايگاهي پست تر و منفي دارد. تفاوت جسماني و قدرت جسماني مردانه در کنار ويژگي هاي شخصيتي اين جنس باعث شده است که بر طبق اين نگاه مردانه، مردان موفق به اختراعات بزرگ، کارهاي مهم و ايجاد فرهنگ و تمدن بشوند. برعکس در طول تاريخ زنان را طوري تربيت کرده اند که اين پدرسالاري را باور کرده اند و خود را دست کم گرفته اند.

نهاد مفعولي

نهاد مفعولي کلمه‌اي است که براي بخشي از جمله، نهاد و براي بخشي ديگر، مفعول باشد. به عبارت ديگر: کلمه‌اي‌ است در جمله‌ي مرکب، که در يکي از جمله‌هاي پايه يا پيرو، نهاد است، و در ديگري، مفعول. مانند کتاب در دو جمله‌ي زير:

 

کتابي خريده‌ام که خواندني است.

کتابي که خريده‌ام خواندني است.

لینک به دیدگاه

واژه

واژه" اصطلاحي است در زبان شناسي به معني "کلمه" اما تفاوت آن با "کلمه" در آنست که واژه يا قاموس مي تواند کلماتي با شکل هاي متفاوت داشته باشد. در واقع واژه آن واحد انتزاعي است که در دل کلمه قرار دارد. براي مثال اگر چه کلمه "گذشت" در جمله "او از آنجا گذشت" و "انسان بايد گذشت داشته باشد" يکي است، قاموس آنها تغيير کرده است بطوري که در دومي واژه اي متفاوت داريم.

وحدت زمان

اصطلاح وحدت زمان از اشاره اي سرچشمه مي گيرد که ارسطو در کتاب فن شاعري دارد. وي مي گويد: حوادث تراژدي بايد در طول يک شبانه روز رخ دهد و يا حداقل از اين حدود تجاوز نکند. نمايش نامه ي مطلوب آن است که مدت وقوع حادثه ي آن تقريبن برابر همان مدتي باشد که براي اجرا لازم است، زيرا جا دادن حادثه ي سال ها و قرن ها در يک نمايش سه چهار ساعته کاري طبيعي نيست و مغاير با اصل حقيقت نمايي است. موضوع "وحدت مکان" را نيز ماگي، منتقد ايتاليايي ، از وحدت زمان ارسطو نتيجه گرفت.

وحشي ارجمند

وحشي در لغت به کسي مي گويند که از مواهب تمدّن بي بهره است و ارجمند در لغت به معناي با ارزش، بزرگوار، گرانمايه، شريف، اصيل، غني است. "وحشي ارجمند" در اصطلاح اشاره به گرايشي دارد که در سده ي هفدهم و هجدهم ميلادي در حيات فرهنگي و ادبي اروپا پديد آمد و بيانگر جستجويي است که غرض از آن احياي پاکي، شکوه، و غناي بکر و تمدّن نيافته اوليه است. اساس اين گرايش بر اين اعتقاد استوار است که در زمان هاي اوليه و شرايط آزاد بدوي، انسان هاي بيگناهي همچون آدم و حوا مي زيسته اند.

لینک به دیدگاه

وزن

ما با شنيدن هر يک ازمصراع هاي يک شعر موزون، آهنگ خاصي را حس مي کنيم که آن را در يک جمله ي معمولي نمي يابيم .اين آهنگ را که در همه ي مصراع ها يکسان است، « وزن شعر» مي نامند.

وزني که در هر يک ازمصراع ها احساس مي شود، پيرو نظمي است که در چه گونگي قرارگرفتن واژه هاي آن مصراع وجود دارد، به گونه اي که اگر در هر مصراع واژه اي برداشته شود و يا جاي آن وازه يا واژه هاي شعر تغيير کند، آن آهنگ و وزن نخستين احساس نخواهد شد. در هر شعر همه ي مصراع ها هم وزن اند، يعني تعداد و ترتيب هجاها در هر دو مصراع يکي است.

علمي که درباره ي وزن شعر سخن مي گويد عروض ناميده مي شود.

وزن کامل

هر وزن که از تکرار پايه "متفاعلن" يا شاخه‌ها و زحاف‌هاي آن به دست آيد، آن را وزن کامل گويند. وزن کامل بر دو گونه است: کامل سالم و کامل غيرسالم:

 

1- وزن کامل سالم

آن است که از تکرار پايه‌ي متفاعلن به وجود آمده باشد، مانند اين بيت:

چه کند شمن، چو جدا شود شمن از صنم

به جز آن که روز و شبان نشسته بود به غم

 

2- وزن کامل غيرسالم

وزني است که از شاخه‌ها و زحاف‌هاي متفاعلن به وجود آمده باشد و زحاف‌هاي آن عبارتند از:

- مقطوع

- موقوص

- مقطوف

لینک به دیدگاه

وزن متقارب

هرگاه وزني از تکرار پايه‌ي "فعولن" يا شاخه‌ها و زحاف‌هاي آن به وجود آيد، آن را متقارب گويند. وزن متقارب بر دو گونه است: متقارب سالم و متقارب غير سالم.

وزن متقارب سالم وزني است که از "تکرار پايه‌ي فعولن" به دست بيايد.

وزن متقارب غيرسالم وزني است که از "شاخه‌ها و زحاف‌هاي پايه‌ي فعولن" به وجود بيايد.

وزن هاي تک پايه در علم عروض

وزه هاي تک‌پايه عبارتند از:

 

1- رمل با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "فاعلاتن"

2- متقارب با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "فعولن"

3- رجز با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "مستفعلن"

4- هزج با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "مفاعيلن"

5- متدارک با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "فاعلن"

6- وافر با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "مفاعلتن"

7- کامل با پايه يا تکرار پايه و شاخه‌هاي "متفاعلن"

 

همنشيني مالوف

در معني شناسي تمايل کلمات معين در همنشيني با يکديگر را همنشيني مألوف کلمات گويند. براي نمونه، صفت "پاکيزه" با اسم هايي نظير آسمان، جامه، انسان، دست و صورت قابليت همنشيني دارد، اگر چه با هر يک از اين کلمات معني اندک متفاوتي را ممکن است القا کند.

کلمات مترادف (synonym) با وجود مطابقت دلالت نمي توانند با کلمات متفاوتي همنشين شوند. مثلن کلمات "عميق" و "ژرف" هر دو مي توانند با "همدردي" همنشين شوند، اما فقط "عميق" با "چاه" همنشيني مألوف دارد.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

آثار روزی رسان

آثار روزی رسان به آثاری می گویند که تنها برای کسب معاش و روزی نوشته می شود. قدمت آن دست کم به سده ی ١٨ میلادی می رسد. نمونه ی کلاسیک "اثر روزی رسان" رمان فلسفی راسلاس اثر جانسون است که نویسنده آن را برای تأمین هزینه کفن و دفن مادرش و ادای وام های خود در یک هفته شب ها نوشت.

آرایه بیرونی

آرایه های بیرونی آن ها هستند که بیش تر پیکره سخن را زیبا می کنند. مثل سجع، ترصیع، جناس، عکس، اشتقاق، رد المطلع، ذوقافیتین، در العجز علی الصدر، اعنات و ...

آرایه درونی

آرایه های درونی همان صناعات معنوی و آرایه هایی هستند که اگر ظاهر واژه دگرگون شود، باز آن آرایه از میان نمی رود. مثل پرسش بلاغی التفات، قلب و جمع.

آرکائیسم

آرکائیسم (باستان گرایی) آن است که شاعر یا نویسنده در اثر خود از کلمات مهجور و ساختارهای دستوری قدیم استفاده کند. باستان گرایی بر دو نوع است: باستان گرایی واژگانی و باستان گرایی نحوی.

باستان گرایی اگر در خدمت زیبایی شعر باشد از محاسن شعر است، اما اگر سدّ و مخل زیبایی شعر باشد در زمره معایب شعر قرار می گیرد.

لینک به دیدگاه

آغنات

Leonine Rhyme برابر انگلیسی برای اَعنات است. اَعنات را لزوم‌مالایلزم هم می‌گویند. در لغت به معنی به رنج افکندن، رنجانیدن، آزردن و در کاری دشوار انداختن است. و اما در علم بدیع به صنعتی می‌گویند که گوینده ملزم به چیزی شود که لازم نیست. مانند غزل سعدی که شاعر حرف "یا" را قبل از حرف رَوی "لام" (خرف آخر قافیه) تا به آخر غزل تکرار می‌کند:

 

چشم بدت دور ای بدیع شمایل / ماه من و شمع جمع و میر قبایل

جلوه‌کنان می‌روی و باز نیایی / سرو ندیدم بدین صفت متمایل

نام تو می‌رفت و عارفان بشنیدند / هر دو به رقص آمدند سامع و قایل

 

در مجموع لزوم‌مالایلزم چنان است که شاعر یا نویسنده برای آرامش کلام یا هنرنمایی، خودش را به آوردن حرفی پیش از رَوی مجبور کند یا در اثنای سخن، آوردن کلامی را بر خودش لازم کند که در اصل لازم نباشد. به عنوان مثال، شاعر خودش را مقید کند که کلمه‌ی "روشن" را با "گلشن" و "جوشن" قافیه کند، در حالی که می‌تواند از "گلخن" و "مسکن" و "وطن" و ... هم کمک بگیرد.

 

آواشناسی

آواشناسی شامل ۳ موضوع است:

 

الف) آواشناسی تولیدی، که به بررسی نحوه‌ی تولید اصوات توسط اندام‌های صوتی می‌پردازد.

ب) آواشناسی فیزیکی، که به بررسی خواص فیزیکی اصوات سخن در گذر از دهان تا رسیدن به گوش شنونده می‌پردازد.

ج) آواشناسی شنیداری، که به بررسی واکنش‌های خنثی نسبت به اصوات سخن در گوش، اعصاب شنیداری و مغز می‌پردازد.

اصطلاح آواشناسی آزمایشگاهی نیز برای اندازه‌گیری جریان هوا یا تجزیه امواج صوتی به کار می‌رود

لینک به دیدگاه

آوانگارد

در زبان فرانسوی Avant به معنی پیش و garde در اصطلاح نظامی به معنی نگه‌بان و محافظ است و اصطلاح ( Avant gardeطلایه‌دار) به معنی جلودار و پیش‌لشکر است.

معادل انگلیسی آن ریشه‌ی فرانسوی دارد و در اصل از واژگان نظامی‌گری به وام گرفته شده است.

در اصطلاح ادبیات، طلایه‌دار یا پیش‌تاز به آغاز کننده‌ی شیوه‌های نو‌ در شعر و نویسندگی گفته می‌شود. این شیوه‌ها اغلب بدعت‌هایی را در زمینه‌ی قالب و صناعات ادبی دربر دارد.

امروزه شعرای سمبولیست، مانند ورلن، رمبو و مالارمه را شعرای آوانگارد بدعت‌ها ادبی اواخر قرن نوزدهم می‌نامند.

 

آیرونی نمایشی

آیرونی نمایشی وضعیتی است در نمایش‌نامه یا داستان که در آن، بین آگاهی تماشاگران یا خوانندگان نسبت به موضوعی در آن اثر و ناآگاهی شخصیت داستان فاصله ایجاد می‌شود. در نتیجه‌ی این وضعیت، شخصیت مزبور به دلیل ناآگاهی سخنانی می‌گوید و کارهایی می‌کند که تماشاگر یا خواننده از نامربوط بودن آن‌ها با وضعیت واقعی آگاه است. یکی از اقسام این نوع آیرونی، آیرونی تراژیک است و بهترین نمونه‌ی آن را می‌توان در نمایش‌نامه‌ی اودیپ ِ سوفوکل یافت

لینک به دیدگاه

ابطا

اصطلاحی در مبحث عروض است و عیبی است که در قافیه شدن کلمات مرکب پیش می‌آید. یعنی وقتی که قافیه تنها بر اساس تکرار جزء دوم کلمه‌ی مرکب پدید آمده باشد، مثل قافیه ساختن بَتَر (بدتر) با خوش‌تر. ایطا بر دو نوع جلی و خفی است. در ایطای جلی تکرار جزء دوم کلمه‌ی قافیه آشکار است. مثل قافیه کردن بتر و خوش‌تر. اما در ایطای خفی تکرار جزء دوم آشکار نیست. یعنی کلمه‌ی مرکب بر اثر استعمال، حکم کلمه‌ی بسیط را پیدا کرده باشد. مثل قافیه شدن کلمات "گلاب" و "غراب" یا "رنجور" و "مزدور".

 

 

اُپرتا

اپرتا Operetta نوعی درام سبک است که شامل بخش های موزیکال و گفت و گو و اغلب طنز آمیز و هجایی است.

 

اتساع

اتساع در علم بدیع به سخنی گویند که آن را بتوان به چند گونه معنی و تفسیر کرد. مانند:

لبان لعل تو با هر که در حدیث آمد / براستی که ز چشمش بیوفتد مرجان

براستی: به حقیقت یا سوگند به راستی

از چشم افتادن: فروریختن یا خوار شدن

مرجان: اشک خونین یا جان

لینک به دیدگاه

اتفاق

اتفاق در علم بدیع به معنی آوردن اسم ممدوح یا تخلص شاعر به نحوی جالب و ماهرانه است که تصادفی و اتفاقی جلوه کند. مانند:

سِرّ غم عشق بوالهوس را ندهند / نور دل پروانه مگس را ندهند

عمری باید که یار آید به کنار / این دولت سرمد همه کس را ندهند (سرمد کاشی)

 

 

اثلم

در علم عروض هر گاه در بحر متقارب، از پایه‌ی فعولن، تنها دو هجای بلند، یعنی "فع‌ لن"، بر جای بماند، آن را اثلم می‌گویند. مانند پایه‌ی نخستین و سومین مصراع‌های بیت زیر:

چندان‌ که گفتم غم با طبیبان / درمان نکردند مسکین غریبان (حافظ)

 

 

ادبیات تفکری

ادبیات تفکری شامل آن دسته از آثار ادبی می شود که پدیدآورندگان آن ها به طرح جنبه های اساسی در هستی انسان می پردازند و برای نیل به این مقصود، انگیزش عاطفی و احساسی مخاطبان خود را در جهت ایجاد تحول در باورها و نگرش آنان به کار می گیرند. شیوه طرح این گونه مسائل می تواند طنزآلود، درون گرایانه، برون گرایانه، جدی، غم انگیز، شاد و ... باشد. یکی از مشخصه های عمده ی ادبیات تفکری، ماندگاری و جاودانگی آن هاست. این ماندگاری، مدیون فضائی است که ادبیات تفکری برای تعبیر و تفسیر در ذهن مخاطبان خود فراهم می آورد.

لینک به دیدگاه

ادبیات تفننی

ادبیات تفننی شامل آن دسته از آثاری می‌شود که اغلب جنبه‌ی سرگرمی دارند. پدیدآورندگان این گونه آثار، تحریک شدید احساسات و عواطف خواننده را دست‌مایه‌ی کار خود قرار می‌دهند. از این‌رو، خواننده پس از اتمام اثر تنها نوعی تهییج را بدون کسب باور یا جهان‌بینی ویژه ای تجربه می‌کند. یکی از مشخصه‌های عمده‌ی ادبیات تفننی آن است که به ندرت موقعیتی برای تعبیر، تفسیر یا مکاشفه در ذهن خواننده فراهم می‌آورد.

 

 

استتباع

در علم بدیع، استتباع به سخنی در مدح یا ذم کسی گفته می شود که در آن سخن، شاعر صفتی از ممدوح یا مذموم را به گونه ای بیان کند که در ضمن توضیح آن، صفت دیگری هم از او گفته شود، مانند:

از آن به طلعت زیباش روی اهل دل است / که نیست روی دل الا به سوی یزدانش (ربّانی)

 

 

استثنا

استثناء به صنعتی می‌گویند که با آوردن یکی از الفاظ استثناء (مانند مگر، به جز، الا و غیره) و سخنی که در پی آن می‌آید، بر لطف سخن پیشین و تمامی آن افزوده گردد. مانند:

کس از فتنه در پارس دیگر نشان / نبیند مگر قامت مهوشان (سعدی)

لینک به دیدگاه

استعاره

 

استعاره به معنی عاریه خواستن ِ لغتی است به جای لغتی دیگر. زیرا شاعر در استعاره، واژه‌ای را به دلیل مشابهت به جای واژه‌ی دیگری به کار می‌برد. اگر از جمله‌ی تشبیهی، "مشبه" و "وجه شبه" و "ادات تشبیه" ( به علم بیان نگاه کنید) را حذف کنیم به گونه ای که تنها "مشبه به" باقی بماند، به این مشبهٌ‌به استعاره می‌گویند.

استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است. یعنی تشبیه را آن‌قدر خلاصه و فشرده می‌کنیم تا فقط مشبه‌ٌبه از آن باقی بماند. هنگامی که می‌گوییم "خورشید همانند گلی زرد بر باغ آسمان جلوه‌گر است". خورشید را به گل زرد تشبیه کرده‌ایم. در تشبیه، دست‌کم مشبه و مشبهٌ‌به باید حضور داشته باشند و در این جا هم خورشید که مشبه‌ است وجود دارد و هم گل زرد که مشبه‌ٌ‌به است. اما وقتی می‌گوییم:

هزاران نرگس از چرخ جهان‌گرد

فرو شد تا برآمد یک گل زرد

مشبه (خورشید) را نیز حذف کرده‌ایم و تنها مشبهٌ‌به (گل زرد) را باقی گذاشته‌ایم، لذا در این بیت، گل‌زرد استعاره از خورشید است. به واسطه‌ی همین حذف مشبه. درک استعاره اغلب دشوارتر از درک تشبیه است.

 

استعاره مرده

 

استعاره‌ی مرده به استعاره‌ای گفته می‌شود که به سبب کاربرد مدام، رسانگی و برجستگی خود را از دست داده است. مانند "کمان" که در وصف ابروی یار گفته‌اند و یا "سرو" که در وصف قد و بالای بلند گفته‌اند. یعنی از این قسم استعاره آن‌قدر استفاده شده است که شنونده یا خواننده، دیگر کم‌تر توجهی به مستعار و مستعارمنه آن می‌کند. در عین حال، در بسیاری موارد وقتی زمینه‌ی زبانی این گونه استعاره‌ تغییر می‌کند، استعاره‌ی مرده بار دیگر تشخص و تازگی می‌یابد. برای نمونه عبارت "grey cat in the night" گربه‌ی خاکستری در شب) که در انگلیسی استعاره‌ای مرده به شمار می آید) هنگام ترجمه به فارسی، تازگی و حیات دوباره می‌یابد

لینک به دیدگاه

اسم صوت

اسم صوت لفظی است مرکب که اغلب از طبیعت گرفته شده و خود بیانگر صداهایی از قبیل صوت خاص انسان یا حیوان، صوت راندن و یا خواندن حیوانات و صوت به هم خوردن چیزی به چیز دیگر است، مانند:

هنّ و هنّ، مِنّ و مِنّ، میو میو، شالاپ شولوپ، خش و خش و ...

اضراب

اضراب (epanorthosis) در لغت به معنی روی گردانیدن و رخ تافتن است و در علم بدیع آن است که گوینده کلام خود را که در مدح یا هجو یا غیر آن است به حرف اضراب (بل، بلکه) عطف کند. حرف اضراب یا اعتراض سبب ابطال یا تصحیح یا تشریح جمله ی قبل از خود می شود. برای مثال:

ای میوه دل من لا، بل دل

وی آرزوی جانم لا، بل جان

در مصراع اول و دوم حرف عطف "بل" عبارت های قبل از خود را تصحیح کرده اند.

همچنین در:

"نبود دندان لا، بل چراغ تابان بود"

شاعر با استفاده از حرف عطف بل، جمله ی اول را تصحیح و باطل کرده است

لینک به دیدگاه

افسانه ی تمثیلی

افسانه ی تمثیلی نوعی افسانه و قصه است که می تواند منظوم یا منثور باشد و شخصیت های اصلی آن ممکن است از بین خدایان، موجودات انسانی، حیوانات و حتا اشیاء بی جان برگزیده شود. در این گونه افسانه، موجودات مطابق با خصلت طبیعی خود رفتار می کنند و تنها تفاوتی که با وضعیت واقعی خود دارند آن است که به زبان انسان سخن می گویند و در نهایت نکته ای اخلاقی را بیان می کنند. از این رو افسانه ی تمثیلی را حکایت اخلاقی هم نامیده اند.

در ادبیات فارسی، نخستین افسانه تمثیلی شعر "درخت آسوریک" به زبان پهلوی است که شرح مناظره ی یک درخت و یک بز است.

حکایات کلیله و دمنه که اصل آن هندی است نیز مجموعه قصه هایی به زبان حیوانات است و از جمله نمونه های افسانه های تمثیلی در ادبیات فارسی به شمار می آید. از دیگر نمونه های معاصر شعر "گوهر و اشک" (پروین اعتصامی) و شعر "روباه و کلاغ" (ایرج میرزا) را می توان نام برد که شعر اخیر با بیت زیر آغاز می شود:

کلاغی به شاخی شده جای‌گیر / به منقار بگرفته قدری پنیر

در این قصه، روباه حیله گر به انگیزه ی صاحب شدن قالب پنیری که کلاغ به دست آورده است، شروع به تعریف و تمجید از زیبایی قد و بالا و پر و بال او می کند و در آخر، آرزو می کند صدای کلاغ هم به زیبایی ظاهرش باشد. کلاغ ساده لوح و زود باور دهان باز می کند تا آواز بخواند که قالب پنیر از منقارش فرو می افتد و ...

در ادبیات غرب، نخستین مجموعه ی افسانه های تمثیلی را به "ازوپ" یونانی نسبت داده اند. بعدها "فدروس" و "بایروس" افسانه های تمثیلی دیگری خلق کردند.

یکی دیگر از مشهورترین نمونه های افسانه های تمثیلی "قلعه حیوانات" نوشته‌ی "جورج اورول" است که طنزی است سیاسی در قالب افسانه ی تمثیلی.

 

اقوا

اقوا یکی از عیب های قافیه است. هر گاه در هجای قافیه‌ی صامت + مصوت + صامت، هم‌سانی ِ مصوت‌ها رعایت نشود، مثل قافیه شدن tar با ver در کلمات معطر و مجاور.

لینک به دیدگاه

انگارش

 

انگارش در اصطلاح نقد ادبی، واقعی پنداشتن جریان داستان از سوی خواننده و تماشاگر است. در این حالت، خواننده یا تماشاگر چنان تحت تأثیر دنیای داستان قرار می‌گیرد که با وجود علم به فرضی بودن رویدادها، خود را در تجربیات حسی و عاطفی داستان سهیم می‌یابد و بر این توهم که گویی همه چیز برای خودش رخ می‌دهد، گردن می‌نهد.

 

 

بافت شعر

 

بافت شعر به بافت لفظی شعر (verbal texture) یعنی به اجزا و عناصر زبانی شعر از قبیل حروف و کلمات و وزن و قافیه و امثال این و ارتباط آن‌ها با هم گفته می‌شود که در مجموع زبان شعر را به وجود می‌آورند. مفهوم بافت شبیه به ساختار است، اما در بحث ساختار معنی هم مراد می‌شود و در بافت محتوا را در نظر نمی‌گیرند. تغییر در بافت بر معنی تأثیر می‌گذارد:

خدا کشتی آ‌ن‌جا که خواهد برد / و گر ناخدا جامه بر تن درد

برد کشتی آن‌جا که خواهد خدای / و گر جامه بر تن درد ناخدای

 

بلاغت

 

به معنی چیره زبانی، زبان آوری و شیواسخنی و دراصطلاح ادبی آوردن کلام به مقتضای سخن است. مثلن اگر مقتضای حال درازگویی و تفصیل است، کلام را مفصل آورند و اگر به وارونه ی آن، مقتضای حال شنونده، ایجاز و اختصار باشد، کلام را مختصر و کوتاه ادا کنند.

لینک به دیدگاه

بیت

 

به معنی خانه و در اصطلاح ادبی یک واحد شعری است که از دو مصراع تشکیل شده است.

اگر شاعر مراد خود را تنها در یک بیت بیان کند، به آن بیت " فرد" می گویند که "تک بیت " و یا "مفرد" از نام های دیگر آن است.

از" تک بیت " بیش تردر سخن رانی ها و نامه ها بهره گرفته می شود.

تک بیت های صائب مشهوراست .

مردی نه به قوت است و شمشیرزنی / آن است که جوری که توانی نکنی

 

 

بیت تخلص

 

بیت یا ابیات تخلص (یا گریزگاه): یک یا دو بیت است که در پایان نسیب (مقدمه ی قصیده) و برای ورود به موضوع اصلی قصیده ( در مدح یا هجو یا غیره) می آید.

 

 

بیت مقطع

 

آخرین بیت غزل و قصیده است.

لینک به دیدگاه

پیوت

 

پیوت نوعی شعر مناجاتی عبری است که در بزرگ‌داشت عیدها نوشته می‌شود. گاهی شکل موَشَح دارد و در سده های سوم تا هفتم متدوال بود. هفت فقره‌ی آن را یوشع بن یوشع شاعر مذهبی عبری نوشته است

 

 

پست مدرنیسم

 

اصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده ی بیستم فرهنگ غرب دارد که دوران اوج مدرنیسم را پشت سر گذاشته و بنابراین ناظر بر محصولات عصر فضا پس از زمانی در دهه ١٩۵٠م است. با این حال اغلب در اشاره به وضعیتی فرهنگی به کار می رود که بر جوامع پیشرفته ی سرمایه داری از دهه ١٩٦٠م حاکم بوده است و مشخصه اش وفور تصاویر و استیل های پراکنده و بی ربط (به ویژه در تلویزیون، آگهی ها، طراحی تجاری و ویدئوی پاپ ) است. در این معنی هوادارانی چون ژان بردریار و سایر مفسران داشته است که پست مدرنیته را فرهنگ حس ها و هیجان های پراکنده و متشتت، نوستالژی التقاطی، تمثال های یکبار مصرف و سطحیت آشفته دانسته اند که در آن کیفیت هایی که ارزش سنتی دارند مثل عمق، انسجام، معنا، اصالت، اعتبار و صحت، در درون گرداب ناگهانی نشانه های تهی، تخلیه یا منهدم می شوند.

 

هم مدرنیست‌ها و هم پست‌مدرنیست‌ها بر این باورند که زندگی و هستی در رمان‌های سنتی به صورت کلیشه‌ای و قالبی نموده شده است. اما پسامدرنیست‌ها می‌گویند که مدرنیست‌ها بر خلاف ادعایشان و ظاهر پیچیده‌ و مبهم آثارشان، در نهایت با زندگی و هستی برخورد سطحی و ساده‌ای داشته‌اند و لذا این امید دروغین را ایجاد کرده‌اند که بشر می‌تواند سر از اسرار هستی و زندگی در آورد و معماها را حل کند. پسامدرنیست‌ها برای نشان دادن مفهوم بی‌هودگی و عبث بودن حرف و سخنان فلسفی و بیان این نکته که "این حرف معما نه تو خوانی و نه من" خود تمهیداتی اندیشیده‌اند یا از سر تصادف و بی‌قیدی بدان رسیده‌اند. از قبیل این که یک داستان می‌تواند چند نوع پایان داشته باشد (چنان که زندگی چون این است) و خواننده هر کدام را که می‌خواهد انتخاب کند و اساسن داستان نباید حتمن نتیجه و پایانی داشته باشد، انسجام متن بی‌معنی است. هیچ چیز قطعی نیست و بدین ترتیب داستان پست‌مدرنیستی، به زعم ایشان نزدیک‌ترین روایت به زندگی واقعی و هستی است. در این داستان‌ها زاویه‌ی دید معمولن اول شخص است تا داستان در عین ناباوری، واقعی تلقی شود.

لینک به دیدگاه

پیوستار گویشی

 

هنگام رفتن از یک ناحیه به ناحیه ی دیگر اندک اندک در گویش آن ناحیه نیز تفاوت ایجاد می شود که این تغییر از یک گویش به گویش دیگر، تدریجی و رفته رفته صورت می گیرد. برای مثال وقتی در خطه ی شمال ایران از سمت مازندران به سمت خراسان حرکت کنیم گویش مازندرانی در یک محل مشخص ناگهان به گویش خراسانی تبدیل نمی شود، بلکه این تغییر به موازات حرکت از منطقه جغرافیایی مازندران، گلستان، و خراسان با رنگ باختن تدریجی گویش مازندرانی به گویش خراسانی انجام می شود. در این حالت می توان از نوعی "پیوستار گویشی" (dialect continum) سخن گفت.

 

 

تئاتر ابسورد

 

تئاتر ابسورد یا تئاتر پوچ‌نما بیش تر به آثار نمایشی نویسندگانی چون آرتور آدامف، ساموئل بکت، ژان ژنه، اوژن یونسکو، هارولد پینتر و ادوارد آلبی گفته می‌شود و شاخه‌ی مهمی از ادبیات پوچی به شمار می‌رود. مبانی فکری و تلقی فلسفی نویسندگان تئاتر پوچی از مکاتب ادبی سوررئالیسم، اکسپرسیونیسم، اگزیستانسیالیسم و آثار سارتر، کافکا و جیمز جویس ریشه می‌گیرد. سرآغاز گرایش به نگرش پوچ‌گرا، در تئاتر بوده است. بنا بر تفکر این گونه نمایش‌نامه‌نویسان، انسان بریده شده از اعتقادات مذهبی و معنوی، و آگاه به پوچی اعتقاداتی که آن‌ها را فریب می‌داند، در جهانی خالی از معنا و هدف، فقط دل‌خوش به امیدهایی در فراسوی زندگی ملالت‌بار و بی‌معنی، دست و پا می‌زند. به ترین نمونه‌ی این انسان های سرگشته و خودفریب، ول‌گردهای نمایش‌نامه‌ی "در انتظار گودو" ساموئل بکت هستند

 

 

تئاتر کلاسیک

 

تئاتر کلاسیک به اثری گفته می‌شود که از هر نظر سرمشق باشد و الهامی از داستان‌های اساتیری ملل، افسانه‌های یونانی و غیره باشد.

در حقیقت تئاتر کلاسیک به آثاری می گویند که از یونان قدیم برای جهان معاصر به ارث رسیده باشد.

نمایش‌نامه‌هایی نظیر "زن فنیقی" و "ایرانیان" اثر "آشلیوس" و "هلن" اثر "اوری پید"، "الکترا" و "زنان تراخیس" و "آنتیگن" اثر سوفوکل را باید جزو نمایش‌نامه‌های کلاسیک شمرد.

لینک به دیدگاه

تجاهل العارف

 

در علم بدیع، از چیزی آشکار و شناخته‌شده چنان سخن گفتن و پرسیدن که گویی آن را ندانسته و نشناخته‌اند. قصد از تجاهل العارف مبالغه در تشبیه، شگفتی، سرزنش، خوار شمردن و جز این‌هاست. مانند:

یا رب آن روی است یا برگ سمن؟ / یا رب آن موی است یا مشک ختن؟ "سعدی"

 

تخلص

 

تخلص به معنی آوردن نام واقعی یا مستعار شاعر در بیت آخر غزل (و به ندرت بیت یکی مانده به آخر) است

فراق یارکه پیش تو کاه برگی نیست / بیا و بر دل من بین که کوه الوند است

ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق / گمان برندکه "سعدی" ز دوست خرسند است

 

"حافظ" به زیر خرقه قدح تا به کی کشی / در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم

تو را نشد خجسته که در من یزید فضل / شد منت مواهب او طوق گردنم

 

تداعی معانی

 

تداعی معانی به معنای پی بردن از معنایی به معنای دیگر و از مفهومی به مفهوم دیگر است. تداعی معانی و مفاهیم، نزد اشخاص مختلف به دلیل تجربیات، خاطرات و ادراکات ناهمگون، متفاوت است. دیدن قرص ماه برای کسی می‌تواند یادآور تجربه‌ی خاصی بشود که او در یک شب مهتابی مثلن وقتی کوره ‌راهی کوهستانی را برای رفتن به بالین مادر در حال مرگش در ده‌کده طی می‌کرده است، باشد. چنان‌چه او در آن حال صدای جیرجیرک‌ها، عوعوی سگی از آبادی دوردست یا صدای حرکت خزنده‌ای را هم به روی زمین شنیده باشد، بعدها به محض دیدن قرص ماه، تمامی آن خاطرات و حوادث به صورت زنجیره‌ای یا هم‌زمان در خاطرش جان می‌گیرند. بدین ترتیب قرص ماه تمامی معانی و مفاهیم پیوسته با تجربه‌ی آن شب ِ به‌خصوص را به ذهن شخص تداعی می‌کند.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...