Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریار را ... --------------------------------------------------------------------- خب این شعر هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت . میدونم شماها هم مثل من حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارید، پس خلاصه و مفید میگم فکر کنید الان امکانش باشه که بشه یک کپی از خودتون داشته باشید. یکی که دقیقا خودتون باشه . مثل شما حرف بزنه، مثل شما ببینه، مثل شما بخنده ، مثل شما فکر کنه، مثل شما زندگی کنه ... 1. اصلا حاضرید یک کپی از خودتون داشته باشید ؟ 2. در صورت داشتن یک کپی از خود، باهاش چجوری برخورد میکنید؟ یعنی قبولش میکنید جلو چشمتون باشه؟ 3. اگه خدا نکرده تو یه حادثه ای نیاز به پیوند عضو داشته باشید، حاضرید با کشتن کپی خودتون و گرفتن عضو اون، به زندگیتون ادامه بدید؟ 17 لینک به دیدگاه
haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریار را ... --------------------------------------------------------------------- خب این شعر هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت . میدونم شماها هم مثل من حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارید، پس خلاصه و مفید میگم فکر کنید الان امکانش باشه که بشه یک کپی از خودتون داشته باشید. یکی که دقیقا خودتون باشه . مثل شما حرف بزنه، مثل شما ببینه، مثل شما بخنده ، مثل شما فکر کنه، مثل شما زندگی کنه ... 1. اصلا حاضرید یک کپی از خودتون داشته باشید ؟ به هیچ وجه 2. در صورت داشتن یک کپی از خود، باهاش چجوری برخورد میکنید؟ یعنی قبولش میکنید جلو چشمتون باشه؟ نه وقتی ازش خوشم نمیاد 3. اگه خدا نکرده تو یه حادثه ای نیاز به پیوند عضو داشته باشید، حاضرید با کشتن کپی خودتون و گرفتن عضو اون، به زندگیتون ادامه بدید؟ نمیدونم سوالای باحالی بود 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریار را ... --------------------------------------------------------------------- خب این شعر هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت . میدونم شماها هم مثل من حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارید، پس خلاصه و مفید میگم فکر کنید الان امکانش باشه که بشه یک کپی از خودتون داشته باشید. یکی که دقیقا خودتون باشه . مثل شما حرف بزنه، مثل شما ببینه، مثل شما بخنده ، مثل شما فکر کنه، مثل شما زندگی کنه ... 1. اصلا حاضرید یک کپی از خودتون داشته باشید ؟ دنیا دیگه مثل من نداره، نداره و نه میتونه بیارهفوقشم باشه خیلی خوبه میشه باهاش یه جاهایی خیلیا رو دور زد 2. در صورت داشتن یک کپی از خود، باهاش چجوری برخورد میکنید؟ یعنی قبولش میکنید جلو چشمتون باشه؟راستش من همیشه فکر میکنم خودم ادم مضخرفیم حالا بدونم اون مثل منه ،من تحملشو ندارم 3. اگه خدا نکرده تو یه حادثه ای نیاز به پیوند عضو داشته باشید، حاضرید با کشتن کپی خودتون و گرفتن عضو اون، به زندگیتون ادامه بدید؟ اره ادما پای منافعشون بشه همه رو به زیر میکشن چه برسه به زندگیشون 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ من یک جفت دوست داشتمیعنی دو قلو بودن...دو قلوی همسان...همیشه ازشون می پرسیدم سختتون نیست؟ می گفتن وقتی این جوری به دنیا بیای بدون اون قلت زندگی سخته... اما من چون قل نداشتم فکر میکنم نمی تونم تصور کنم یکی عین من با خصوصیات اخلاقی مشابه حتی،وجود خارجی داشته باشه...گاهی شاید خیلی دلم بخواد با یکی که حرف بزنم که منو کاملا بفهمه جوری که حتی نیاز به بیان خیلی چیزها نباشه اما همیشه بودنش رو نمی دونم بعید می دونم دلم بخواد... من همیشه داوطلب اهدای عضوم نه گیرنده ی عضو... 9 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ سریالای فارسی وان و زیاد نگاه نکن روت اثر گذاشته 6 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ اره ادما پای منافعشون بشه همه رو به زیر میکشن چه برسه به زندگیشون یهنی میدی همسانت رو بخاطر تو بکش من که دوست ندارم یکی مثل خودم داشته باشم اصلا چیز جالبی به نظر نمیاد 3 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ یهنی میدی همسانت رو بخاطر تو بکش من که دوست ندارم یکی مثل خودم داشته باشم اصلا چیز جالبی به نظر نمیاد ه الان میگم نه ولی میدونم پای منافع بشه خوی حیوانی نمود پیدا میکنه 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ه الان میگم نه ولی میدونم پای منافع بشه خوی حیوانی نمود پیدا میکنه افرین به این خوی حیوانی ادم هر چی سرش میاد از این خوی حیوانیشه 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ سوالات شبیه ی فیلم که الان اسمش یادم نی! 2 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ . اصلا حاضرید یک کپی از خودتون داشته باشید ؟ وای نه!خودمو نمیتونم تحمل کنم چه برسه به یکی دیگه با این اخلاق و رفتار! . در صورت داشتن یک کپی از خود، باهاش چجوری برخورد میکنید؟ یعنی قبولش میکنید جلو چشمتون باشه؟ نهایت یک ساعت!بیشتر از اون میزنم میکشمش:gnugghender: . اگه خدا نکرده تو یه حادثه ای نیاز به پیوند عضو داشته باشید، حاضرید با کشتن کپی خودتون و گرفتن عضو اون، به زندگیتون ادامه بدید الان من باهاش پیوند عاطفی که ندارم؟مثل دوقلوها نیستیم که؟اگه نه احتمالا این کارو انجام میدم! ولی اینکه کسی کنارت باشه که دقیقا مثل خودت فکر کنه به همون اندازه که حرف تو رو نفهمه عذاب آوره! 2 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ من درک نمیکنم اصلا چرا باید یه کپی از خودمون داشته باشیم! 3 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ من یک جفت دوست داشتمیعنی دو قلو بودن...دو قلوی همسان...همیشه ازشون می پرسیدم سختتون نیست؟ می گفتن وقتی این جوری به دنیا بیای بدون اون قلت زندگی سخته...اما من چون قل نداشتم فکر میکنم نمی تونم تصور کنم یکی عین من با خصوصیات اخلاقی مشابه حتی،وجود خارجی داشته باشه...گاهی شاید خیلی دلم بخواد با یکی که حرف بزنم که منو کاملا بفهمه جوری که حتی نیاز به بیان خیلی چیزها نباشه اما همیشه بودنش رو نمی دونم بعید می دونم دلم بخواد... من همیشه داوطلب اهدای عضوم نه گیرنده ی عضو... نه ببین کلا با دوقولو بودن فرق میکنه، دوقولو بودن دوتا انسان جدا هستن، ولی فکر کن دقیقا از خودت کپی بگیرن بذارن جلوت، یعنی دوتا کتایون ، خیلی باید بری تو بحرش تا منظورمو بگیری، درکش سخته یکم سریالای فارسی وان و زیاد نگاه نکن روت اثر گذاشته محض اطلاع بنده تو قزوین ماهواره ندارم و اگه هم داشتم فارسی وان نگاه نمیکردم چون به شدت متنفرم ازش وای نه!خودمو نمیتونم تحمل کنم چه برسه به یکی دیگه با این اخلاق و رفتار! نهایت یک ساعت!بیشتر از اون میزنم میکشمش:gnugghender: الان من باهاش پیوند عاطفی که ندارم؟مثل دوقلوها نیستیم که؟اگه نه احتمالا این کارو انجام میدم! ولی اینکه کسی کنارت باشه که دقیقا مثل خودت فکر کنه به همون اندازه که حرف تو رو نفهمه عذاب آوره! اون دقیقا خودته ولی میتونید دوتا حال متفاوت داشته باشید، مثلا شما از یه موضوعی ناراحتی ولی اون ازین موضوع خبر نداره، بعد از شنیدن موضوع میتونه درکت کنه، همونجور که مثلا تو یه نفر دیگه رو موقع ناراحتیش درک میکنی . من درک نمیکنم اصلا چرا باید یه کپی از خودمون داشته باشیم! نیاز به وجود جاودانه ---------------------------------------- دوستان درباره سوال آخرم یکم بیشتر فکر کنید لطفا، اصلا منظورم اهدای عضو و این چیزا نیس، ساده تر میگم : حاضرین از خودتون بگذرید برای اینکه خودتون وجود داشته باشید ؟ لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ از خودم برای خودم؟ خب این خیلی فلسفی میشه... 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ از این بابت که آینه ی آدم میشد خوب بود، مطمئن خیلی بدی ها رو میشد با دیدن اون برطرف کرد، از طرفی میشد بهش دستور بدی درساتو بخونه (با فرض اینکه همسانت یه رباته:دی) بره به جات امتحان بده، ولی اگه روزی آدم بتونه به این علم برسه که همسان بسازه برای پیوند عضو و اینها لزومی نداره اونارو مثل یه آدم زنده بسازه و میتونه تک تک اعضا رو جداگانه پرورش بده و در مواقع ضروری جایگزین کنه 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ حاضرین از خودتون بگذرید برای اینکه خودتون وجود داشته باشید ؟ اون که دیگه خود نمیشه! خود یا خودی خیلی چیز نسبیی هست، مثلا اگه فوتبال بین کره زمین و مریخ باشه کره زمین خودی هست، ولی اگه بین آسیا و اروپا باشه آسیا میشه خودی، غرب آسیا هم نسبت به شرق خودی تره، همشهری نسبت به دیگری خودی تره، همسایه نسبت به آدمای یه محله ی دیگه، همسان هم نسبت به غیر همسان خودی هست، و خودت نسبت به اونیکی خودت (همسانت) خودی تری! دستت نسبت به سرت خودی تره! یعنی حاضری دستت رو فدا کنی تا سرت سره جاش باشه! و قسمتی از سرت رو حاضری از دست بدی تا همش!!!! گرفتی؟ saw ها رو ببین، ببین آدم اگه در شرایطش قرار بگیره چه چیزها رو فدا میکنه 2 لینک به دیدگاه
pme 3474 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریار را ... --------------------------------------------------------------------- خب این شعر هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت . میدونم شماها هم مثل من حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارید، پس خلاصه و مفید میگم فکر کنید الان امکانش باشه که بشه یک کپی از خودتون داشته باشید. یکی که دقیقا خودتون باشه . مثل شما حرف بزنه، مثل شما ببینه، مثل شما بخنده ، مثل شما فکر کنه، مثل شما زندگی کنه ... 1. اصلا حاضرید یک کپی از خودتون داشته باشید ؟ نه ممکنه دردسر ساز بشه واسم...چشم دیدن یه خواهر ندارم چه برسه یه کپی ...همیشه دوس دارم تک باشم 2. در صورت داشتن یک کپی از خود، باهاش چجوری برخورد میکنید؟ یعنی قبولش میکنید جلو چشمتون باشه؟ نه درجا سر به نیستش میکنم:gnugghender: 3. اگه خدا نکرده تو یه حادثه ای نیاز به پیوند عضو داشته باشید، حاضرید با کشتن کپی خودتون و گرفتن عضو اون، به زندگیتون ادامه بدید؟ راس میگیا اینطوری یه بدردی میخوره حداقل 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ از خودم برای خودم؟ خب این خیلی فلسفی میشه... آره، میره تو دل فلسفه ... اون که دیگه خود نمیشه! خود یا خودی خیلی چیز نسبیی هست، مثلا اگه فوتبال بین کره زمین و مریخ باشه کره زمین خودی هست، ولی اگه بین آسیا و اروپا باشه آسیا میشه خودی، غرب آسیا هم نسبت به شرق خودی تره، همشهری نسبت به دیگری خودی تره، همسایه نسبت به آدمای یه محله ی دیگه، همسان هم نسبت به غیر همسان خودی هست، و خودت نسبت به اونیکی خودت (همسانت) خودی تری! دستت نسبت به سرت خودی تره! یعنی حاضری دستت رو فدا کنی تا سرت سره جاش باشه! و قسمتی از سرت رو حاضری از دست بدی تا همش!!!! گرفتی؟ saw ها رو ببین، ببین آدم اگه در شرایطش قرار بگیره چه چیزها رو فدا میکنه ببین مشکلت اینجاست که همسانتو جدا از خودت میبینی، میگم درکش یه ذره سخته، اون جدا از خودت نیست که مثلا اونو به خودت ترجیح بدی ، ساده تر بگم، یک نوع تلعق و وابستگی روح وجود خواهد داشت نه جسمانی. اینجوری فرض کن که یک قسمت از بدن آدم ( مثلا کمر به پایین) بمیره و فقط نیم تنه بالایی انسان زنده باشه . راس میگیا اینطوری یه بدردی میخوره حداقل این حرفا واسه اینه که داشتن یک کپی رو درک نکردی، میگم اون خودته 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ببین مشکلت اینجاست که همسانتو جدا از خودت میبینی، میگم درکش یه ذره سخته، اون جدا از خودت نیست که مثلا اونو به خودت ترجیح بدی ، ساده تر بگم، یک نوع تلعق و وابستگی روح وجود خواهد داشت نه جسمانی. اینجوری فرض کن که یک قسمت از بدن آدم ( مثلا کمر به پایین) بمیره و فقط نیم تنه بالایی انسان زنده باشه . نمیشه که دو چیز در درست یه اندازه دوست داشت! بلاخره یکی رو یه اپسیلون به اونیکی ترجیح میدی، مثلا من بین زندگی خودم و مامانم، زندگی خودم رو فدا میکنم، اگه این احساس عاطفی زیاد باشه حاضر میشم خودم رو فداش کنم اگه نه که اونیکی خودم رو فدام میکنم ترجیح میدم کمر به پایینم بمیره و کمر به بالام زنده بمونه تا اینکه کمر به بالام بمیره پایینش زنده بمونه ترجیح میدم سمپ چپ بدنم بمیره تا سمت راستش! میخوای خودم رو به صورت شترنجی مربع مربع کنم بگم ترجیح میدم کدوم مربع ها زنده بمونن؟ 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ نمیشه که دو چیز در درست یه اندازه دوست داشت! بلاخره یکی رو یه اپسیلون به اونیکی ترجیح میدی، مثلا من بین زندگی خودم و مامانم، زندگی خودم رو فدا میکنم، اگه این احساس عاطفی زیاد باشه حاضر میشم خودم رو فداش کنم اگه نه که اونیکی خودم رو فدام میکنم ترجیح میدم کمر به پایینم بمیره و کمر به بالام زنده بمونه تا اینکه کمر به بالام بمیره پایینش زنده بمونه ترجیح میدم سمپ چپ بدنم بمیره تا سمت راستش! میخوای خودم رو به صورت شترنجی مربع مربع کنم بگم ترجیح میدم کدوم مبرع ها زنده بمونن؟ خب مشکل حله تو پست استارتم پرسیدم که حاضرید اونو فدا کنید تا خودتون بمونید ؟ خب تو میگی آره دیگه مشکل حله 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ سوالات شبیه ی فیلم که الان اسمش یادم نی! آره همون فیلمه که پسره قهرمان شنا بود ازش یک نمونه دیگه درست کرده بودند و اومد توی زندگیشون بعد زنش تنها راهی که شناختش از روی جای حلقه اش توی دستش بود؟ همون منظورته دیگه منم همچیزیش یادمه الا اسمش 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده