mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد … از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکست و از سادگی خیانت 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه! هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ برای رسیدن ، چه راهی بریدم در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم به آیین دل سر سپردم دمادم که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم من از خیر این ناخدایان گذشتم خدایی برای خودم آفریدم به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم دهانم شد از بوی نام تو لبریز به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ باران ببار دلم گرفته ست من هم می خواهم ببارم ... باران آرام ببار آدمیان در خوابند این طلوع آرام را بر هم مزن اما ببار ... بگذار دلتنگی ام با تو ببارد بگذار ندانسته هایم در تو ببارد سادگیت بر گونه هایم است اما هنوز باورت ندارم اما تو ببار ... آهسته ببار باور می کنی؟ دلم با تو هم گرفته است اما تو ببار ... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ ريشه در خاك ريشه در آب ريشه در فرياد *** شب از ارواح سكوت سرشار است . و دست هائي كه ارواح را مي رانند و دست هائي كه ارواح را به دور، به دور دست، مي تارانند . *** - دو شبح در ظلمات تا مرزهاي خستگي رقصيده اند . - ما رقصيده ايم . ما تا مرزهاي خستگي رقصيده ايم . - دو شبح در ظلمات در رقصي جادوئي، خستگي ها را باز نموده اند . - ما رقصيده ايم ما خستگي ها را باز نموده ايم . *** شب از ارواح سكوت سرشار است ريشه از فرياد و رقص ها از خستگي . 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ نمـــی دانم چــــرا ؟! این روزهــــا در جـــواب هـــركــــه از حـــالم مـــی پرســــد تـــا مــــی گویــــم ... " خوبــــــــم " چشمـــــانم خیس مــــی شـــــود ... ! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ سخن از اشك مخواه كه سكوتت گوياست از نگه كردنت احوال تو را مي دانم دل غربت زده ات – بينوايي تنهاست . 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ نمي دانم چرا شعار از لياقتم ،صداقتم ،نجابتم و ... مي دهي تويي که مي دانم اگر بداني بکارتم به تاراج رفته ،انگ هرزه بودن مي زني و مي روي اما بگرد ،پيدا خواهي کرد اين روز ها صداقت و ،لياقت و ،نجابتي که تو مي خواهي زياد ميدوزند!! امروز پول تن فروشیم را به زن همسایه هدیه کردم ، تا آبرو کند ... برای نامزدی دخترش ! و در خود گریستم ... برای معصومیت دختری که بی خبر دلش را به دست مردی سپرده که دیشب ، تن سردم را هوسبازاته به تاراج برد ... و بی شرمانه می خندید از این پیروزی ...!!!! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ ببین ابریه هوامو موقع تر شدنه کاسه ی صبره دیگه دورو ور سر شدنه یه پیاله بغض تازه با یه فنجون تپش روی میزه معطل اینورو اونور شدنه گاهی لبخندی و گاهی مث بارون میریزی رو دروغی که حالا تو مرز باور شدنه همه ی حرفا دروغ! نه همه ی قصه ها خوبن مث دیواری که توی نوبت در شدنه مینوشم فنجون چشماتو پر از تلخی غم میدونم چشات فقط دنبال محشر شدنه دیگه وقت رفتنه اما چرا جا میمونیم توی این قصه ای که دنبال آخر شدنه؟ 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ اگر خیال سفر داری باشد برو خدا به همراهت بال هایت را نمی بندم باشد که به پاس این کارم یک روز کسی بند از بال های من نیز باز کند 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ پیچک می شوم وحشی !! می پیچم به پر و پای ثانیه هایت تا حتی نتوانی لحظه ای بی من "بودن" را زندگی کنی !! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ شعر من ؛ صفحه ی حوادثی است ... که روزها شاعری در آن زنده به گور شده !! و شب ها در آغوش تو دوباره متولد می شود 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ بعضی " آه " ها را هر چقدر هم که از ته دل بکشی باز هم سینه ات خالی نمیشود امروز سینه ی من پر است از آن " آه " ها 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ وقتی دو عاشق از هم جدا میشن … دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن … چون به قلب همدیگه زخم زدن … نمیتونن دشمن همدیگه باشن … چون زمانی عاشق بودن … تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن … 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ روزهايي كه بي تو مي گذرد گرچه با ياد توست ثانيه هاش آرزو باز ميكشد فرياد در كنار تو مي گذشت اي كاش 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ وقتی باشم عاشقه تو غیر دل هیچی ندارم که بدانم لایق تو دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم با تمام بی پناهی به تو تکیه داده بودم اگه احساسمو کشتی اگه از یاد منو بردی اگه رفتی بی تفاوت بدون اینکه دل من شده جادو به طلسمت یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده اسمت........ 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ این چه رازیست که در میکده، عشاق به آن می خندند. نکند راز من و تو باشد. نکند عهد شکستی و... یادمان باشد: آسمان شاهد عهدیست که با هم بستیم ابرها در سفرند آسمان اما هست. 3 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۱ دوستي رو از زنبور ياد نگرفتم كه وقتي از گلي جدا ميشه ميره سراغ گل ديگه..... بلكه دوستي رو از ماهي ياد گرفتم كه وقتي از آب جدا ميشه مي ميره 1 لینک به دیدگاه
دختر اسمان 167 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ چـــــــه زیــــبا مـــــی گــــــفت متــــرسک .. وقتــــی نـــــمیشـــود رفـــــت... هــــــمیـــن یـــــک پــــا هــــم اضــــافــــیســـت...!!! 2 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ اسمتو رو سیگار نوشتم برای اولین بار کشیدم تا بسوزی و فراموشت کنم اما نمی دونستم با هر پوک ذره ذره میری تو نفسم ومی شی همه چیزم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده