shahdokht.parsa 50877 ارسال شده در 14 فروردین، 2012 چرا ما "آدمها هیچ گاه هیچی نمیتونه راضیم کنه؟ حتی اگر در بالاترین مقام هم باشیم بازم یجورهایی زورمون میاد مثلا فلانی چرا دراون جایگاه قرار داره حالا سوال من از شما شما چقدر و کجاها توی زندگیتون دچار این بحران شدید؟ چکارکردید که از این حالت دربیاید؟ موفق بودید که بتونید موفق دیگران رو مانند یک حس خوب قبول کنید و به بیانی بهش حسودی نکنید؟ و.... تا حالا شده کسی به موقعیت شما حسادت کنه؟چه احساسی داشتید؟ ......................................... خب این یک امرطبیعیه برای انسان و ذاتش من خودم آره یه زمانی توی درس حسادت کردم و اونهایی که حقشون نبوده نمره های بیشتری گرفتند...حرصم خوردم...... یک بارم نمره یکی از درسام 20شد یه همکلاسی داشتم میخواست از حسادت بکشتم ولی خب شانس نیاورد 28
کتایون 15176 ارسال شده در 14 فروردین، 2012 من اگه الان بگم اصلا حسود نیستم که هیشکی باورش نمیشه...اما در واقع اگه ام باشم خیلی کم...شاید فقط تو شرایطی که بدونم من لایق تر بودم برای رسیدن به اون جایگاه اونم البته خیلی خیلی مقطعی سریع خوشحالی حاکم بر جو به من منتقل میشه...:w16:من به کسی حسادت نمی کنم امیدوارم کسی هم به من تو زندگیم حسادت نکرده باشه البته خب بوده اما من اهمیتی ندادم... 8
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 14 فروردین، 2012 دست من خسته شد از بس كه نوشتم پاي من آبله زد از بس كه دويدم تو اگر رسيده اي ما رو خبر كن چرا اونجا كه تويي من نرسيدم؟ 9
*mini* 37778 ارسال شده در 15 فروردین، 2012 اره....داشتم دوستایی که سطح علمیشون از خودم بالاتر بوده و بارها بخاطر نمرات خوبی که میگرفتن بهشون غبطه میخوردم......اما وقتی اونارو میدیدم حس رقابت توو وجودم میومدو تمام تلاشمو میکردم و میکنم که به اونا برسم....و خوشبختانه تا اینجاش که موفق بودم 8
Atre Baroon 19624 ارسال شده در 15 فروردین، 2012 من خداروشکر یه صفت خوبی که دارم اینه حسود نیستم!!! البته غطبه میخورما ولی مثِ مینا در جهت + به کار میبرمش! ولی به خاطر نمره اونم فقط تو دانشگاه به کسایی که حقشون نبود و نورچشمی استاد بودن حسودی کردم! البته خیلی کم!!! 7
VINA 31339 ارسال شده در 16 فروردین، 2012 چرا ما "آدمها هیچ گاه هیچی نمیتونه راضیم کنه؟ طمع یکی از خصلت های انسانیه که همه دارن حتی شما دوست عزیز حتی اگر در بالاترین مقام هم باشیم بازم یجورهایی زورمون میاد مثلا فلانی چرا دراون جایگاه قرار داره حالا سوال من از شما شما چقدر و کجاها توی زندگیتون دچار این بحران شدید؟ خیلی جاها ، مثلا داداش کوچیکم رزمی کار بود هی تشویقشم میکردم منم سریع رفتم دنبال ورزشای رزمی ، بعدش شبا همو میزدیم یکی هم خواهر داشته باشه من بشدت حسودی میکنم که خودم ندارم چکارکردید که از این حالت دربیاید؟ خواهرشو که کاری نمیتونستم بکنم اما ورزششو گفتم دیگه موفق بودید که بتونید موفق دیگران رو مانند یک حس خوب قبول کنید و به بیانی بهش حسودی نکنید؟نه ، دروغ چرا به مامانم حسودی میکنم خواهر داره من ندارم تا حالا شده کسی به موقعیت شما حسادت کنه؟چه احساسی داشتید؟حسادت؟ اره . من همیشه درسم خوب بود بچه های فامیل تا یه کاری میکردن مامانشون جلوو من میگفتم خاک تو سرت ببین فلانی نصف امکاناتتو نداره اینجوریه ، همیشه ناراحت میشدم شرایطی که من داشتم ایجاب میکرد درس بخونمو به چیزی فکر نکنم بعدش همیشه اون کلمه امکانات تو مغزم علامت سوال بود چه امکاناتی دارن من ندارم؟بعد بچه هاشون با من بازی نمیکردن میگفتن همش تقصیر توهه ......................................... خب این یک امرطبیعیه برای انسان و ذاتش من خودم آره یه زمانی توی درس حسادت کردم و اونهایی که حقشون نبوده نمره های بیشتری گرفتند...حرصم خوردم...... یک بارم نمره یکی از درسام 20شد یه همکلاسی داشتم میخواست از حسادت بکشتم ولی خب شانس نیاورد این حسادت سر نمره رو نمیتونم درک کنم اینقد ناراحت میشم صمیمی ترین رفیقت بخاطر نیم نمره بالاتر یا بایین تر حسودی میکنه الان دقت کنی هیچ کی حسود نیست فقط من حسودم 4
partow 25305 ارسال شده در 16 فروردین، 2012 گاهی لجم میگره ... من پروژه انجام میدم با یه بدبختی ... بعد یه نفر میره پروژه آماده از دوستش میگیره ... منم حسودیم میشه ... "گاهی وقت ها داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند " 5
sadafv 6584 ارسال شده در 16 فروردین، 2012 sefid barfi : چرا ما "آدمها هیچ گاه هیچی نمیتونه راضیم کنه؟ حتی اگر در بالاترین مقام هم باشیم بازم یجورهایی زورمون میاد مثلا فلانی چرا دراون جایگاه قرار داره این که هیچی راضیمون نمی کنه با این که حسادت کنیم فرق می کنه به نظرم!وقتی که آدم از خودش راضی نباشه دلیل نمی شه به دیگران حسادت کنه. من خودم رو با خودم می سنجم و البته کارهای مثبت دیگران رو هم می بینم و سعی می کنم از اون ها ایده بگیرم برای بهتر شدن اما نسبت بهم حسادت زیاد بوده!حتی در موقعیت هایی که خودم رو اصلا در شرایطی نمی دیدم که لایق اون حسادت باشم!و خیلی دلم می گرفت وقتی این حسادت ها-که در پی اش باعث می شد حتی گاهی جزوه هایی که استاد به همه می داد رو بهم ندن و ...- از طرف دوستام پیش می اومد! اما هروقت بهم حسادت می کنن پیش خودم می گم لابد اونقدر کاری که انجام دادم خوب بوده که باعث این شده و از همین استفاده می کنم تا اگه یه موقع نسبت به کسی این حس رو پیدا کردم می گم آیا واقعا کار خوبی انجام داده و لایق این حسادته هست؟!اگر هست حسم رو به غبطه و بعد افتخار به آن فرد تغییر می دم اگر هم نه کلا فراموش می کنم! نمی تونم بگم حسود نیستم!هستم اما در یک مدت کوتاه دیدم رو عوض می کنم و موضوع رو طور دیگه ای می بینم!(و البته زیاد تجربه کردم این موقعیت رو) 3
Avenger 19333 ارسال شده در 16 فروردین، 2012 کلا حس قدرت طلبی به نظر من باعث این موضوع میشه ادم همش میخواد قوی تر بشه 3
saba mn 20993 ارسال شده در 16 فروردین، 2012 منم بعضی وقتا اینجوری میشم اما خیلی کم .....بیشتر سعی میکنم به چیزایی که دارم و بقیه ندارن افتخار کنم این باعث میشه حسادت رو فراموش کنم......... 3
ارسال های توصیه شده