amir15523 289 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ من واقعا نمیدونم اگر تو اون شرایط باشم چیکار میکنم......... قشنگ بود مرسی.... لینک به دیدگاه
محمدa 1104 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ خوب بود حتما ولی باید در این زمانه ادمشو پیدا کرد لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ خب چکاری بوده که انجام داده میرفت سمت یه فضای سبزی چیزی یا سمت سربالایی تا از نفس بیفته موتوره و خودشونو پرت میکردند فوق چندجاشون میشکست ولی زنده میموندند این چه کاری آخه........متنفرم ازاین نوع فداکاریها یا بهش میگفت بالاخره یه کاری بهتر میتونست انجام بده لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ [FLASH][/FLASH] چقدر خودخواه... کهربا را گفتن محبت از که آموختی؟ گفت از پیانیست! لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ خب چکاری بوده که انجام داده میرفت سمت یه فضای سبزی چیزی یا سمت سربالایی تا از نفس بیفته موتوره و خودشونو پرت میکردند فوق چندجاشون میشکست ولی زنده میموندند این چه کاری آخه........متنفرم ازاین نوع فداکاریها یا بهش میگفت بالاخره یه کاری بهتر میتونست انجام بده ماشالا به این همه از خود گذشتگی. لینک به دیدگاه
یاسر باقریان 27 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ با عرض سلام اگه من هم از ته قلبش بشنوم که دوسم داره این کارو انجام میدم وجود اون روی زمین نماینده منه مثل فیلم تایتانیک لینک به دیدگاه
dear.angel 1314 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ من واسه عشقم همه كار ميكنم حتى جونمو لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ ماشالا به این همه از خود گذشتگی. آخه این چه از خودگذشتگی هست طرف و بیوه میکنه و با ی ه کوه غم و مشکلات میذاره و میره یا اینکه طرف مریضه ولی نمیگه و با دعوا هرچی روزهای خوش و قشنگ و دارند از بین میبره و بعد که جداشدند جفتشون مثل خر توگل گیر میکنند و دل و فکرشون پیش همه ولی میگه نمیخوام زجر بکشه بخدا گفتن عین حقیقت شاید تلخ تر و سخت باشه ولی از این نگفتنش و هزارتا فکرو خیال بهتره........ حالا هرچی میخواهید فکرکنید زندگی دوروزه همینه که هست........ فوق تا چندسال عزادارش بمونه بعدش میره با کسی دیگه........ لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ آخه این چه از خودگذشتگی هست طرف و بیوه میکنه و با ی ه کوه غم و مشکلات میذاره و میره یا اینکه طرف مریضه ولی نمیگه و با دعوا هرچی روزهای خوش و قشنگ و دارند از بین میبره و بعد که جداشدند جفتشون مثل خر توگل گیر میکنند و دل و فکرشون پیش همه ولی میگه نمیخوام زجر بکشه بخدا گفتن عین حقیقت شاید تلخ تر و سخت باشه ولی از این نگفتنش و هزارتا فکرو خیال بهتره........ حالا هرچی میخواهید فکرکنید زندگی دوروزه همینه که هست........ فوق تا چندسل عزادارش بمونه بعدش میره با کسی دیگه........ منم با این حرفت موافقم. اما اون لحظه که این داستان رو خوندم واقعا به این چیزا فک نکردم.شاید این یه داستان باشه و شاید هم حقیقت. من حرفم به اینه گاه انسانیته که باعث میشه که بدون ابنکه کسی رو بشناسی یا دیده باشی جونت رو فداش میکنی. عشق و اینجور چیزا که دیگه کشکه. لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ منم با این حرفت موافقم.اما اون لحظه که این داستان رو خوندم واقعا به این چیزا فک نکردم.شاید این یه داستان باشه و شاید هم حقیقت. من حرفم به اینه گاه انسانیته که باعث میشه که بدون ابنکه کسی رو بشناسی یا دیده باشی جونت رو فداش میکنی. عشق و اینجور چیزا که دیگه کشکه. خب من از این دید نگاهش کردم از همون لحظه اول..... از این قهرمان بازیها اصلا خوشم نمیاد لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ من واسه عشقم همه كار ميكنم حتى جونمو این حرفا هیچ وقت به عمل نمیرسه بابام یه رفیق داره اینا رفته بودن تو ابادیشون. خونه گل و سنگی بوده. از ان قدیمیا بعد زلزله میاد همه پا میشن فرار کنن این پدر و پسر با هم به در میرسن پسره هل باباش میده که خودشو نجات بده باباش میفته و دستش میشکنه میخوام اینو بگم تو لحظه عمل که برسه همه جون خودشون رو نجات میدم لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۹۰ خیلی قشنگ بود دکمه تشکر منو راضی نمیکرد واقعا زیبا بود لینک به دیدگاه
baranobarf 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۳ خیلی عالی بود.. البته که جونمو میدادم... حتی ذره ای شک ندارم... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده