رفتن به مطلب

عشق واقعی


ارسال های توصیه شده

خب چکاری بوده که انجام داده

میرفت سمت یه فضای سبزی چیزی

یا سمت سربالایی تا از نفس بیفته موتوره و خودشونو پرت میکردند فوق چندجاشون میشکست ولی زنده میموندندicon_razz.gif

این چه کاری آخه........متنفرم ازاین نوع فداکاریها

 

 

یا بهش میگفت بالاخره یه کاری بهتر میتونست انجام بده

لینک به دیدگاه
خب چکاری بوده که انجام داده

میرفت سمت یه فضای سبزی چیزی

یا سمت سربالایی تا از نفس بیفته موتوره و خودشونو پرت میکردند فوق چندجاشون میشکست ولی زنده میموندندicon_razz.gif

این چه کاری آخه........متنفرم ازاین نوع فداکاریها

 

 

یا بهش میگفت بالاخره یه کاری بهتر میتونست انجام بده

ماشالا به این همه از خود گذشتگی.

:w58:

لینک به دیدگاه
ماشالا به این همه از خود گذشتگی.

:w58:

 

آخه این چه از خودگذشتگی هست طرف و بیوه میکنه و با ی ه کوه غم و مشکلات میذاره و میره

یا اینکه طرف مریضه ولی نمیگه و با دعوا هرچی روزهای خوش و قشنگ و دارند از بین میبره و بعد که جداشدند جفتشون مثل خر توگل گیر میکنند و دل و فکرشون پیش همه

ولی میگه نمیخوام زجر بکشه:banel_smiley_4:

 

بخدا گفتن عین حقیقت شاید تلخ تر و سخت باشه ولی از این نگفتنش و هزارتا فکرو خیال بهتره........

 

حالا هرچی میخواهید فکرکنید

زندگی دوروزه همینه که هست........

فوق تا چندسال عزادارش بمونه بعدش میره با کسی دیگه........

لینک به دیدگاه
آخه این چه از خودگذشتگی هست طرف و بیوه میکنه و با ی ه کوه غم و مشکلات میذاره و میره

یا اینکه طرف مریضه ولی نمیگه و با دعوا هرچی روزهای خوش و قشنگ و دارند از بین میبره و بعد که جداشدند جفتشون مثل خر توگل گیر میکنند و دل و فکرشون پیش همه

ولی میگه نمیخوام زجر بکشه:banel_smiley_4:

 

بخدا گفتن عین حقیقت شاید تلخ تر و سخت باشه ولی از این نگفتنش و هزارتا فکرو خیال بهتره........

 

حالا هرچی میخواهید فکرکنید

زندگی دوروزه همینه که هست........

فوق تا چندسل عزادارش بمونه بعدش میره با کسی دیگه........

منم با این حرفت موافقم.

اما اون لحظه که این داستان رو خوندم واقعا به این چیزا فک نکردم.شاید این یه داستان باشه و شاید هم حقیقت.

من حرفم به اینه گاه انسانیته که باعث میشه که بدون ابنکه کسی رو بشناسی یا دیده باشی جونت رو فداش میکنی.

عشق و اینجور چیزا که دیگه کشکه.

لینک به دیدگاه
منم با این حرفت موافقم.

اما اون لحظه که این داستان رو خوندم واقعا به این چیزا فک نکردم.شاید این یه داستان باشه و شاید هم حقیقت.

من حرفم به اینه گاه انسانیته که باعث میشه که بدون ابنکه کسی رو بشناسی یا دیده باشی جونت رو فداش میکنی.

عشق و اینجور چیزا که دیگه کشکه.

 

خب من از این دید نگاهش کردم از همون لحظه اول.....

از این قهرمان بازیها اصلا خوشم نمیادicon_razz.gif

لینک به دیدگاه
من واسه عشقم همه كار ميكنم

حتى جونمو

 

این حرفا هیچ وقت به عمل نمیرسه

 

 

بابام یه رفیق داره

اینا رفته بودن تو ابادیشون. خونه گل و سنگی بوده. از ان قدیمیا

بعد زلزله میاد

همه پا میشن فرار کنن

این پدر و پسر با هم به در میرسن

پسره هل باباش میده که خودشو نجات بده

باباش میفته و دستش میشکنه

 

 

میخوام اینو بگم تو لحظه عمل که برسه همه جون خودشون رو نجات میدم

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 2 سال بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...