am in 25041 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 من و تو هردو تا میشناسیم درد و ریشه رو؛ اصلا کُله "طرف ما"ی شاهین نجفی دنیا کی کربلایه، تو تره سینه بزن 3
afshin18 11175 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 موسیقی راه مناسبیه برای آرامشه رواناما تنهایی رو که با تنهایی جبران نمیکنن عزیز پناه بردن به تنهایی از شر روزمرگی 3
am in 25041 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 پناه بردن به تنهایی از شر روزمرگی خب اینم میتونه یه راه حل موقت باشه اما فرار از تنهایی هم جزو تاپیک بود 3
afshin18 11175 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 خب اینم میتونه یه راه حل موقت باشهاما فرار از تنهایی هم جزو تاپیک بود من از تنهایی لذت می برم پس دلیلی ندارم برای فرار از تنهایی 3
*sepid* 9772 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 منم مستی و اصل من می عشقبگو از مــــی به جز مستـی چه آید ز خــــاک من اگر گــــــندم برآیـــــد از آن گـــــر نان پزی مستــی فزاید وقتی از یکنواختی در زندگی، پیچیدگی های همیشگی، مشکلات روزمره، دلمردگی های تکراری خسته میشی چیکار میکنی برای فرار آنی از همه چیز؟ ------------------------- پ.ن: توی مهندسی برق یه مبحثی هست به اسم تبدیل گاما تبدیل برای بهسازی معادلات هست به نوعی، تخصصی ترش توی اینترنت هست و منم مهندس برق نیستم که توضیح بدم کلا درست بشو نیستی امین خان :vahidrk: چیزی به اسم فرار وجود نداره .... ولی شاید بشه گفت یه سفر تسکینیه برای همه اون مکلات اما درمان نیست ... فقط تا یه مدت میتونه آرومت کنه ... ولی وقتی سفری در کار نباشه ... میشه یه پیاده روی ساده همراه با کمی فکر و خیال و بعدش سکوت مطلق ... 5
am in 25041 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 کلا درست بشو نیستی امین خان :vahidrk: چیزی به اسم فرار وجود نداره .... ولی شاید بشه گفت یه سفر تسکینیه برای همه اون مکلات اما درمان نیست ... فقط تا یه مدت میتونه آرومت کنه ... ولی وقتی سفری در کار نباشه ... میشه یه پیاده روی ساده همراه با کمی فکر و خیال و بعدش سکوت مطلق ... چرا خ سفر، اما همیشه راه حل مناسبی (توجه کن مناسب نه اینکه راه حل نباشه) نیست مثلا شب خونه تنهایی و یهو یاد غم و غصه هات میفتی و تلوزیونم روال عادیش پر از غم و زاری اونوقت چی؟ 3
*sepid* 9772 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 بیخیال بابا به قول داش سهرابمون زندگی شستن یک بشقاب است و از این صوبتا. زندگی شستن یک بشقاب نیست ... زندگی لمس انگشتان ترک خورده ی دستی است که می شوید این جسم بی جان را ... سهراب غرق دنیای خوبی ها بود .... اما دنیای الان خوبی مفهومی نداره ... پس همون : بیخیال بابا ... 7
*sepid* 9772 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 چرا خ سفر، اما همیشه راه حل مناسبی (توجه کن مناسب نه اینکه راه حل نباشه) نیست مثلا شب خونه تنهایی و یهو یاد غم و غصه هات میفتی و تلوزیونم روال عادیش پر از غم و زاری اونوقت چی؟ قبول کن که درست نمیشی منم گفتم سفر فقط یه تسکینه اونم وقتی بتونی ... برا اون وقتا آینه ...... 4
O-N 10553 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 ببخشيد شما رشته تون چي بود؟ من به طور كلي يه مدت فقط سعي ميكنم هر كاري كه توي لحظه دوست دارم رو انجام بدم. بدون توجه به ديگران يا شرايط! تا حالا كه جواب داده به هر ترتيبي سعي ميكنم مغزمو مرتب كنم. يه چيزايي تو اين مواقع پخش و پلا شدن و بايد برگردن سر جاشون. واسه اين كارم وقتي كه امكانش باشه برم بيرون از كسايي كه هميشه ميبينم و جاهايي كه هميشه هستم دور ميشم. يه مدت طولاني رو فقط راه ميرم بدون اينكه چند دقيقه پشت سر هم به يه چيز ثابت فكر كنم! معمولا وقتي به خودم ميام كه توي يه كتاب فروشي دارم كتابا رو ورق ميزنم يا اينكه دارم خودكاراي يه لوازم التحرير فروشي رو امتحان ميكنم! معمولا هم تا حد زيادي جيبمو خالي ميكنم. انقد واسه خودم كتاب و خودكار اينا ميخرم كه ديگه چيزي نمونه كه بعدش مجبور ميشم پياده همه مسير رو برگردم! در اون صحنه ست كه خودمو مورد نوازش قرار ميدم تا من باشم ديگه اينقد حواس پرت بيخوري راه نرم! وقتايي هم كه نتونم برم بيرون ميفتم به جون كتابام. مث آدماي حريصي كه انگار دو دقيقه ديگه همهي اينا رو ازش ميگيرن از هر كدوم يه تيكه ميخونم تا اينكه بالاخره يكيشون بتونه مهارم كنه! يا هم نقاشي ميكشم. مجله هامم دوس دارم. معمولا هم كارامو ميرم پشت بوم ميكنم كه آسمون تو كادر باشه انقد خوبه وقتي مداد رنگيامو دور خودم پخش ميكنم يه كتاب خيلي وقتا تو اين صحنات تونسته مهارم كنه. اونم كتاب مقالات شمسه! هر كدوم از قسمتهاشو شايد چند بار خونده باشم. ولي هميشه جديده! بعضي وقتا هم شده كه بيوفتم به جون دوستام! در نهايت هم موسيقي دوست هميشه همراه ماست :hapydancsmil: 9
am in 25041 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 ببخشيد شما رشته تون چي بود؟ من به طور كلي يه مدت فقط سعي ميكنم هر كاري كه توي لحظه دوست دارم رو انجام بدم. بدون توجه به ديگران يا شرايط! تا حالا كه جواب داده به هر ترتيبي سعي ميكنم مغزمو مرتب كنم. يه چيزايي تو اين مواقع پخش و پلا شدن و بايد برگردن سر جاشون. واسه اين كارم وقتي كه امكانش باشه برم بيرون از كسايي كه هميشه ميبينم و جاهايي كه هميشه هستم دور ميشم. يه مدت طولاني رو فقط راه ميرم بدون اينكه چند دقيقه پشت سر هم به يه چيز ثابت فكر كنم! معمولا وقتي به خودم ميام كه توي يه كتاب فروشي دارم كتابا رو ورق ميزنم يا اينكه دارم خودكاراي يه لوازم التحرير فروشي رو امتحان ميكنم! معمولا هم تا حد زيادي جيبمو خالي ميكنم. انقد واسه خودم كتاب و خودكار اينا ميخرم كه ديگه چيزي نمونه كه بعدش مجبور ميشم پياده همه مسير رو برگردم! در اون صحنه ست كه خودمو مورد نوازش قرار ميدم تا من باشم ديگه اينقد حواس پرت بيخوري راه نرم! وقتايي هم كه نتونم برم بيرون ميفتم به جون كتابام. مث آدماي حريصي كه انگار دو دقيقه ديگه همهي اينا رو ازش ميگيرن از هر كدوم يه تيكه ميخونم تا اينكه بالاخره يكيشون بتونه مهارم كنه! يا هم نقاشي ميكشم. مجله هامم دوس دارم. معمولا هم كارامو ميرم پشت بوم ميكنم كه آسمون تو كادر باشه انقد خوبه وقتي مداد رنگيامو دور خودم پخش ميكنم يه كتاب خيلي وقتا تو اين صحنات تونسته مهارم كنه. اونم كتاب مقالات شمسه! هر كدوم از قسمتهاشو شايد چند بار خونده باشم. ولي هميشه جديده! بعضي وقتا هم شده كه بيوفتم به جون دوستام! در نهايت هم موسيقي دوست هميشه همراه ماست :hapydancsmil: ادبیات قدرت کنترل مغز خیلی خوبه کمتر آدمهایی هستن که بتونن مغزشون رو کنترل کنن نه مغزشون اونارو البته خانوم دکتری هم بی تاثیر نیست، دی: به قول باب راس نقاشی واسه آرامش پیدا کردنه سر خوشگل شدنش حرص نخورین مرسی اومدی 4
Avenger 19333 ارسال شده در 2 فروردین، 2012 منم مستی و اصل من می عشقبگو از مــــی به جز مستـی چه آید ز خــــاک من اگر گــــــندم برآیـــــد از آن گـــــر نان پزی مستــی فزاید وقتی از یکنواختی در زندگی، پیچیدگی های همیشگی، مشکلات روزمره، دلمردگی های تکراری خسته میشی چیکار میکنی برای فرار آنی از همه چیز؟ ------------------------- پ.ن: توی مهندسی برق یه مبحثی هست به اسم تبدیل گاما تبدیل برای بهسازی معادلات هست به نوعی، تخصصی ترش توی اینترنت هست و منم مهندس برق نیستم که توضیح بدم سیگار میکشم 2
am in 25041 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 سیگار میکشم بسی جواب کوبنده ای بود سیگار پشتش سیگار میاره نکن این کارو موهندیس 1
Avenger 19333 ارسال شده در 2 فروردین، 2012 بسی جواب کوبنده ای بودسیگار پشتش سیگار میاره نکن این کارو موهندیس خب الان هم همین شده دیگه سیگار پشت سیگار ولی وقتی ناراحت میشیم سیگار کون به کون هم روشن میکنم بعضی وقتا هم دوتا باهم:sigh: 2
am in 25041 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 خب الان هم همین شده دیگه سیگار پشت سیگار ولی وقتی ناراحت میشیم سیگار کون به کون هم روشن میکنم بعضی وقتا هم دوتا باهم:sigh: باس بگم تپل یه بار چپ و راستت کنه نکن آقا جان، پاستیل بخور با طعم توتونشم هست یه بار تست کن 3
Sh.92 3961 ارسال شده در 2 فروردین، 2012 به چیزهایی که دارم فکر میکنم ، با خواهرم حرف میزنم همین حرف زدن خودش کلی بهم ارامش میده و گاهی هم تلقین 3
Cinderella 9897 ارسال شده در 3 فروردین، 2012 منم مستی و اصل من می عشقبگو از مــــی به جز مستـی چه آید ز خــــاک من اگر گــــــندم برآیـــــد از آن گـــــر نان پزی مستــی فزاید وقتی از یکنواختی در زندگی، پیچیدگی های همیشگی، مشکلات روزمره، دلمردگی های تکراری خسته میشی چیکار میکنی برای فرار آنی از همه چیز؟ ------------------------- پ.ن: توی مهندسی برق یه مبحثی هست به اسم تبدیل گاما تبدیل برای بهسازی معادلات هست به نوعی، تخصصی ترش توی اینترنت هست و منم مهندس برق نیستم که توضیح بدم بزن برو با دوستات بگرد اينور اونور حال كن تنها راهش همينه فقط این موضوع تاپیک یه جوری نیس؟ اول فک کردم سوالت معادلات دیفرانسیله مبحثه گاما فك كنم تو درس آمارو احتمال بودا؟! 1
Artaria 13629 ارسال شده در 3 فروردین، 2012 مبحثه گاما فك كنم تو درس آمارو احتمال بودا؟! تو همه درسا به شکلای مختلف هست . تو درس معادلات یادمه تابع آلفا، گاما و بتا داشتیم تا چند وقت دیگه تو درس "آیین زندگی" هم میاد 2
am in 25041 مالک ارسال شده در 3 فروردین، 2012 بزن برو با دوستات بگرد اينور اونور حال كن تنها راهش همينه پیشنهاد بسی خوبیه میشه حتی تلفنی گپید اما اگه 4 نفر باشین تو یه خونه دانشجویی مثلا و همه باهم یهو دپرس بشین (چون افسردگی به شدت مسریه) اونوقت چی؟ تو همه درسا به شکلای مختلف هست . تو درس معادلات یادمه تابع آلفا، گاما و بتا داشتیم تا چند وقت دیگه تو درس "آیین زندگی" هم میاد مبحثه گاما فك كنم تو درس آمارو احتمال بودا؟! این با اونا فرق داره بابا این واسه یکی از دروس تخصصیه مثل این سری فوریه کوفتی نیست که تو همه درسا باشه 1
Cinderella 9897 ارسال شده در 3 فروردین، 2012 پیشنهاد بسی خوبیهمیشه حتی تلفنی گپید اما اگه 4 نفر باشین تو یه خونه دانشجویی مثلا و همه باهم یهو دپرس بشین (چون افسردگی به شدت مسریه) اونوقت چی؟ اونوخ ديگه فقط بايد بخدا توكل كرد امين جان مشكلاتو افسردگي تمومي نداره تا ابدالدهر هست بيخيالش اين نيز بگذرد حالائو بچسبو خوش باش... 1
ارسال های توصیه شده