Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 22 فروردین، 2012 عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه بچهها را تشويق ميکرد که دور هم جمع شوند. معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله. يکى از بچهها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده 19
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 22 فروردین، 2012 بچهها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود که روى آن نوشته بود: فقط يکى برداريد. خدا ناظر شماست. در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچهها رويش نوشت: هر چند تا مىخواهيد برداريد! خدا مواظب سيبهاست 22
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 22 فروردین، 2012 دیروز که کار تعطیل شد بخاطر هوای بسیار سرد که بتون اصلا نمیگرفت... یخ میزد.. امروز هم که تعطیل بود.. فردا هم که شاید سرد باشه.. پس فردا هم که تعطیله چهارشنبه هم مرخصی هستم.. فقط میمونه پنج شنبه اون داره اعصابم رو میریزه به هم زنده باد وبگردی 21
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 23 فروردین، 2012 داداشم یه هفته دیگه عقدشه. اولش می خواستم سر عقد یه سکه بهش بدم ! بعدش قرار شد نیم بدم. بعدش گفتم وسعم نمی رسه، ربع سکه میدم ! الان می خوام سر عقد فقط بزنم پشتش تشویقش کنم . . . بگم بقیه شم مال خودت داداش 24
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 29 فروردین، 2012 طبق پیش بینی هواشناسی شیراز پس فردا بارونیه یعنی کار تعطیل؟ 14
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 31 فروردین، 2012 دو تا پيرمرد با هم قدم مي زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومي در حال قدم زدن بودن. پيرمرد اول: «من و زنم ديروز به يه رستوران رفتيم که هم خيلي شيک و تر تميز و با کلاس بود، هم کيفيت غذاش خيلي خوب بود و هم قيمت غذاش مناسب بود.» پيرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم يه شب بريم اونجا... اسم رستوران چي بود؟» پيرمرد اول کلي فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چيزي يادش نيومد. بعد پرسيد: «ببين، يه حشره اي هست، پرهاي بزرگ و خوشگلي داره، خشکش مي کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه مي دارن، اسمش چيه؟» پيرمرد دوم: «پروانه؟» پيرمرد اول: «آره!» بعد با فرياد رو به پيرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستوراني که ديروز رفتيم اسمش چي بود؟!!!» 18
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 2 اردیبهشت، 2012 آقا من امروز نمیدونم چرا تاریخ رو فراموش کردم!!! میدونم امروز یه روز فرده.. چون دیشب آشغالی اومد و من آشغالا رو بردم جلو در... پس دیروز روز زوج بود ولی فکر کنم 13 بهمن باشه 14
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 3 اردیبهشت، 2012 ساعت 5:30 بامداد روز جمعه.. 14 بهمن دو روزه که امام برگشته وطن و این بلندگوهای انقلابی ما رو نمیذارند استراحت کنیم الان نه البته ولی از ساعت 7 حتما باز شروع میشه حالا مونده تا انقلاب بشه راحت باشید 12
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 3 اردیبهشت، 2012 بازی استقلال و پرسپولیس بود دیروز (13 بهمن) استقلال 2-0 جلو بود منم جوگیر و بازی رو تموم شده فرض کرده بودم و خوشحااااااااااااال اس ام اس دادم به محمد ادمینیان: علیییییییه داییییییییی علییییییه دایییییی بعد از بازی که استقلال 3-2 باخت، اس ام اس داد: سوت بزن.. چیزی نشده که:icon_pf (34): مُرده بودم از خنده:ws28: پ.ن: اولین باری بود که از باخت استقلال ناراحت نشدم!! شاید بخاطر اون شرطبندی بود که با یکی از دوستام کردم!!! :whistle: 11
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 12 اردیبهشت، 2012 الکی خوشحالم البته همچین هم الکی نیست واقعا خوشحالم 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 22 اردیبهشت، 2012 بعد از مدتها اینترنتم وصل شد چه حالی میده چقدر اینترنت عوض شده چقدر بزرگ شده 18
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 24 اردیبهشت، 2012 سلام سلام باز آمد بوی ماه مدرسه باز باید برم سر کلاس خیلی سخته هااااااااا 2 ترم و یک عدد تابستون درس نخونی، بعد یهو بخوای بری سر کلاس انگار میخوان اعدامم کنند که میخوام باز استرس جاده و کلاس رفتن و امتحان و نمیدونم این مزرخرافتو تحمل کنم هر هفته باید 900 کیلومتر برم و یک شب بمونم و 900 کیلومتر برگردم حس درس نیست توی این مملکت فقط باید کار کرد و پول درآورد تا از گرسنگی نمیریم والا بخداااااااا :gnugghender: حالا من 2 ترم دیگه دارم :hapydancsmil: 16
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 1 خرداد، 2012 مدتیه نیستم انجمن اینجا متروکه شده ولی همچنان شادم هااااااا زندگی شیرین است :hapydancsmil: 16
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 12 خرداد، 2012 موضوع واسه شاد بودن همیشه هستااا ولی نمیدونم چرا وقتی میام بنویسم یادم میره بیخیال این 2-3 روز 4 تا کارگر جدید اومده بودن کارگاه که مثلا کار کنند ولی خیلی شل و ول بودند من هم هی بهشون گیر میدادم 8 ساعت کار میکردند، چهارتاشون با هم اندازه یک افغانی نمیتونستند کار کنند امروز فرار کردند از کارگاه رفتند نشد مردانی واقعی ازشون بسازم حیف شد 16
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 7 تیر، 2012 بازهم سلام مدت زیادی نبودم اومدم بگم کدوم آدم .....ی گفته که فروردین فصل کارو تلاشه؟ میخوام فقط آدرسشو بدید میخوام با خاک یکسانش کنم فقط بخور و بخواب والااا به مولا 15
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 9 تیر، 2012 ملت اگر به روح اعتقاد داشتند که اینطوری نمیشد والا بخداااا خودشون به روح اعتقاد ندارند و هی روح آدم رو به بازی میگیرند... حالا نمیدونم چرا این محمد ادمینیان رو اذیت کردند.. دلم به حالش سوخت فکر کن مدیری با 60 کیلوگرم گوشت و استخوان مگه چقدر میتونه تحمل داشته باشه؟ شیطونه میگه برم محمد رو بکشم و کیلویی 10000 تومان گوشتش رو بفروشم البته با استخوان هااااا گوشت بدون استخونش 14000 تومنه ولی نمیصرفه.. زیاد چیزی گیرم نمیاد اصلا بیخیال 17
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 10 تیر، 2012 دیشب چه دلم میخواست توی فیسبوک درد دل کنم ولی مگه میشه؟ همه از اقوام هستند و اگه چیزی بگم دمار از روزگارم درمیارن که چته و این حرفاا هی اصلا فیسبوک دیگه بدرد چی میخوره؟ والا بخدا با این نوناشون 13
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 10 تیر، 2012 آدم تا زن نداره، فقط زن نداره تا زن داره، فقط زن داره خیلی جمله کُلُفتیه خدا وکیلی 21
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 احتمالا برای مدتهایی فقط این تاپیکم رو آپدیت کنم چی میشد زندگی هم عمه داشت؟ 14
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 18 تیر، 2012 مادر بزرگم دیشب فوت کرد اصلا باورم نمیشه که نیست خیلی دوسم داشت و خیلی دوسش داشتم... 15
ارسال های توصیه شده