رفتن به مطلب

ﯾﮏ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ!!!


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ﯾﮏ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ

ﺍﻓﺘﺎﺩ!!!

↓ ... ...

↓ ... ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人

目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあな�� �や

マヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉� ��らはがやわまぁら花や

なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよ�� �いさは

早見たかあやバカにかわ鼻高� ��なわ谷中あだ名はさな たか

なあかさやなやまなたあかさなや帆な肉違い�� �耶

ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ،ﺧﯿﻠﯽ!!!

ﺍﻋﺼﺎﺑﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺖ:ws3:

  • Like 20
ارسال شده در
:banel_smiley_4:
ارسال شده در

یعنی هیچی نمیتونست منو اینجوری بذاره سرکار ... مرسی :ws28::ws28::ws28:

ارسال شده در

واییییییییییییییییییییییییی

اعصاب منم خیلی به هم ریختتتتتتتتتتتتت :4564:

باید قرص آرام بخش بخورم تا خوابم ببره :4564:

ارسال شده در

این تیکش خیلی دردناک بودددددد TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gifTAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

�� �や

マヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉� ��らはがやわまぁら花や

ارسال شده در

تکراری بود...:ws37:

ارسال شده در
تکراری بود...:ws37:

 

نزن تو ذوقش!!!!!!!

 

اصنم تکراری نبود !:whistles:

ارسال شده در

چقدر عبرت اموز بود:4564:

ارسال شده در

چه مي كنه اين روزگار...

 

هي بابا...:sigh:

ارسال شده در

وای منم تکون داد...

ای روزگار...

ارسال شده در

تقصیر خودش بود...یهو جو گیر شد...:whistle:

حالا ما عبرت میگیریم جو گیر نشیم...

* v e n o o s * مهمان
ارسال شده در

なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人

目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあな�� �� �や

マヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉� ��らはがやわまぁら花や

なたまやかあさらやわはさたなはや�� �たきたなよ�� �いさは

早見たかあやバカにかわ鼻高� ��なわ谷中あだ名はさな たか

なあかさやなやまなたあかさなや帆�� �肉違い�� �耶

 

متوجه اون تیکه که قرمز نشدم:hanghead:

ارسال شده در

なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人

目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあな�� �や

マヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉� ��らはがやわまぁら花や

なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよ�� �いさは

早見たかあやバカにかわ鼻高� ��なわ谷中あだ名はさな たか

なあかさやなやまなたあかさなや帆な肉違い�� �耶

ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ،ﺧﯿﻠﯽ!!!

ﺍﻋﺼﺎﺑﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺖ:ws3:

واقعا چه قدر ناراحت كننده بود چون هيچ چي از داستانو نفميدم

دوباره تعريف كن :ws37:

ارسال شده در

شبیه وصیت نامه ی بروسلی بود! :banel_smiley_4:

ارسال شده در

واقعا دستت درد نکنه به خاطر این داستان

این داستان زندگی منو چنان متحول کرده که همش احساس میکنم باید پاشم و کلا گذشته ها رو فراموش کنم. باید از نو شروع کنم. من که کلا از تحصیل داشتم نا امید میشدم الان تصمیم گرفتم برم و دوباره واسه کنکور تلاش کنم و تا دکترا بخونم.

نتیجه گیری آخرش که دیگه واااااااااااااای نگوووووووووو، کلا منو منهدم کرد گذاشت کنار. :4564:

من الان هر کاری کنم نمیتونم احساسات واقعیم رو اینجا بیان کنم. فقط اینکه من این نوشته رو با آب طلا نوشتم و قاب کردم زدم دیوار پذیرایی هرکی میاد اینو ببینه و زندگی و سرنوشتش رو از این رو به اون رو بکنه. :4564:

مرسییییییی

ارسال شده در

خب بالاخره آخرش چی شد ؟ :ws3:

ارسال شده در

خیلی تاثیر گذار و دردناک بود ولی کاریش نمیشه کرد زندگیه دیگه خدا کنه واسه کسی پیش نیاد :4564:چون نفهمیدم چی بود و چی شد یکی ترجمه کنه :ws28:

×
×
  • اضافه کردن...