رفتن به مطلب

دل و دین !!!!!


ارسال های توصیه شده

برام پیش اومده دو بار، یکی میگفت نماز بخوونم، روزه بگیرم تا با هم ازدواج کنیم، منم گفتم برو به سلامت؛ (اونموقع زیاد به عشق و... تو ازدواج اهمیت نمیدادم)

یه آقای دیگه هم میگفت بعد ازدواج با هم؛ من جلو خانواده ش مثلا نماز بخوونم و ...؛ منم گفتم جلو خانواده ش فقط نشون نمیدم که بی دینم (اینو دوستش داشتم :sigh:).

 

منم دقیقا در چنین موقعیتی بودم...

منم دقیقا همین کارو کردم...

مسلما کار درست رو کردید شما...

اون رابطه در نهایت دوام نمی آورد...

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 85
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

دینی که بخواد مشکلی با یکدل شدن و تکامل ادما داشته باشه به درد نمیخوره...

 

تو مرام و اعتقادات من، اگه مشخص بشه کسی همراه واقعی و انسان متناسب شخصیت منه، چیزی دیگه ای نمیتونه و نباید مانع بشه

  • Like 7
لینک به دیدگاه
دینی که بخواد مشکلی با یکدل شدن و تکامل ادما داشته باشه به درد نمیخوره...

 

تو مرام و اعتقادات من، اگه مشخص بشه کسی همراه واقعی و انسان متناسب شخصیت منه، چیزی دیگه ای نمیتونه و نباید مانع بشه

چرا نمیتونه ؟ مثلا اگه الان از یکی از سیاه پوستای دانشگاه قزوین خوشت بیاد و اوشون هم مسلمان نباشه، چجوری میتونی باهاش ازدواج کنی؟ :banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چرا نمیتونه ؟ مثلا اگه الان از یکی از سیاه پوستای دانشگاه قزوین خوشت بیاد و اوشون هم مسلمان نباشه، چجوری میتونی باهاش ازدواج کنی؟ :banel_smiley_4:

 

تونستن که میتونه به لطف حکومت دینی ما :banel_smiley_4: من از لحاظ منطقی و انسانی گفتم مانعی براش نمیبینم...چیزی که ممکنه مانع باشه تفاوت فرهنگ هاست که خب در خیلی موراد نشون داده وقتی این فاصل به حداقل برسه زندگی های خوبی هم تشکیل میشه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چیزی به نام بنده و غلام حلقه به گوش نداریم.

بزرگترین شاهکار ادیان ابراهیمی تحقیر کامل انسان در برابر موجودی ماورایی با نام های مختلف بود.

اینقدر انسان در برابر این موجود خار و بنده شود، تا همچون یک غلام حلقه به گوش هرچی اون گفت بدون تفکر اطاعت کنه.

 

من خودم بنده هیچ موجودی نیستم، اگر هم خدایی داشته باشم بنده اش نیستم، ترجیح میدم رفیقش باشم.

پس صحبت های اربابان اصلا برام کوچکترین اهمیتی نداره و دین هم به هیچ وجه مهم نیست.

واقعا چرا تو همه بحثها باید یه گریز همچینی به دین زد؟:banel_smiley_4:

مطمئنا مذمت و مفهوم تحقیر و بندگییه بنده در برابر بنده ربطی به بندگیه خدا نداره همچنین منافاتی با دوستی با خدا نداره گرچه اونهم از جنس بنده در برابر بنده نیست خدا اگر خداست پس مخلوقش در برابر او کوچک است

ای کاش تاپیکی میبود که چنین گریزهایی غیر مرتبطی در بحثها زده نمیشد و آدم میتونست راحت جواب بده و مجبور به معذرت خواهی از استارترم نشه:sigh:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من که حاضر نیستم همچین کاری بکنم.

نه اینکه خیلی معتقدم و... اما تا همینجا که دینم رو شناختم واسم کافیه که نخوام همچین کاری بکنم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
ببین یه مثال ساده، فکر کن شما مسیحی هستی، میخوای با یه شخص مسلمان که دوستش داری ازدواج کنی، فرض میکنیم که اسلام گفته نمیشه با شخص غیر مسلمان ازدواج کرد و هم نمیشه دین رو تغییر داد وگر نه اعدام، ( دقت کنید کاری به درست یا غلط بودن این فرضها نداریم، فقط فرض کنید که اینجوریه) . اونوقت شما حاضری دینت رو از مسیحیت به اسلام برای همسر آیندت تغییر بدی؟

(میدونی که همسرت نمیتونه این کارو کنه)

 

با اينكه فرضتون اشتباه هست اما چشم بدون توجه به درست و غلط بودنش جواب ميدم:icon_gol:

 

نه هرگز حاضر نميشم به خاطر همسرم دينم را عوض كنم اصلا بخوام واضح تر بگم هرگز.. هرگز ..تحت هيچ شرايطي حاضر نميشم باهاش ازدواج كنم

 

نميخواستم اينو بگم اما حالا بحث پيش اومد ميگم يه شرايط تقريبا اين مدلي واسم پيش اومده بود فكر ميكردم با عشق خيلي چيزا ممكن ميشه.. بخاطر عشق ميشه دينش را پذيرفت ..خداش را پذيرفت ..نماز خوند ..روزه گرفت و مثل خودش رفتار كرد اما.......

نه تنها نشد بلكه عشقي هم ديگه نموند:sigh:

 

اگر روزي بخوام ازدواج كنم با كسي مثل خودم ازدواج ميكنم .. توصيه ام هم به دوستان همينه

با يكي مثل خودتون ازدواج كنيد چون درغير اينصورت هر دو طرف زجر ميكشين يك زجر به معناي واقعي

بقول وافن عزيز اصلا حرف همو نميفهمين انگار كه ....:sigh:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اگر دین رو عشق ملکوتی تعریف کنیم ........ نه حاضر نیستم برای عشق زمینی ازش بگذرم

 

من فک کنم اگه عشق زمینی درست باشه دقیقا در راستای عشق ملکوتی ست ... کلاسی است برای رشد و رسیدن به عشق آسمانی

 

 

دین و دل بردند و قصد جان کنند .............. الغیاث از جور خوبان الغیاث ........... :icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هرگز به خاطر کس دیگه ای خودم و باورام و اعتقاداتمو تغییر نمیدم.چون اون روزی که من تصمیم بگیرم به ازدواج فکر کنم احتمالا تکلیفم با عقاید و باورام بطور کامل روشن شده یعنی با مطالعه به چیزی اعتقاد پیدا کردم به نظرم بی معنیه که به خاطر کسی ازشون دست بکشم فقط چون دوستش دارم؟

غیر از اون که اصل قضیه برام غیرقابل هضمه!من کسی رو دوست دارم اونوقت دینش که روی بخش مهمی از تفکر و اعتقاد و رفتار و شخصیتش تاثیر داره رو نمیپسندم؟مگه میشه؟پس عاشق چی شدم؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه
1. شما اگه تو چنین موقعیتی قرار بگیرید ، حاضرید برای رسیدن به عشقتون از دینتون دست بکشید ؟

 

2. به نظر شما رابطه ای بین عشق زمینی (عشق بنده به بنده ) و عشق روحانی (عشق بنده به خدای خویش) و دین وجود داره ؟ :JC_thinking:

 

 

بلی -دین سر جاش عشق سر جاش منافاتی باهم ندارن!اگر ارزش دین به اسم اونه ترجیچ میدم اسم دینم یاسمنگولا باشه!

 

 

2)هر دوتاش وجود داره و لازمه ولی اگر بخوام ربطشو به دین بگم اگر دین ،دین باشه این دوتا عشق دوین رو کامل میکنه.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دختری ترسا و روحانی صفت

در رهِ روح اللّهش صد معرفت

 

بر سپهر حسن بر برج جمال

آفتابی بود اما بی زوال

 

هر که دل در زلف آن دلدار بست

از خیال زلف او زنار بست

 

دختر ترسا چو بُرقع بر گرفت

بندبند شیخ آتش در گرفت

 

عشق دختر کرد غارت جان او

کفر ریخت از زلف بر ایمان او

 

شیخ ایمان داد و ترسایی خرید

عافیت بفروخت رسوایی خرید

 

جمله یاران به دلداری او

جمع گشتند آن شب از زاری او

 

همنشینی گفتش ای شیخ کبار

خیز این وسواس را غسلی بر آر

 

شیخ گفتش امشب از خون جگر

کرده ام صد بار غسل ای بی خبر

 

آن دگر یک گفت تسبیحت کجاست؟

کی شود کار تو بی تسبیح راست؟

 

گفت تسبیحم بیفکندم ز دست

تا توانم بر میان زنار بست

 

آن دگر گفتش پشیمانیت نیست

یک نفس درد مسلمانیت نیست

 

گفت کس نبود پشیمان بیش ازین

تا چرا عاشق نبودم پیش از این

 

معتکف بنشست بر خاک رهش

همچو مویی شد ز روی چون مهش

 

.

.

.

 

سرانجام دختر ترسا در برابر نياز شيخ، ۴ شرط براي وصال قرار مي دهد: سجده بر بت، خمر نوشي، ترك مسلماني و سوزاندن قرآن.

 

سجده کن پیش بت و قرآن بسوز

خمر نوش و دیده از ایمان بدوز

 

شیخ گفت ای دختر دلبر چه ماند؟

هر چه گفتی کرده شد، دیگر چه ماند؟

 

خمر خوردم، بت پرستیدم ز عشق

کس مبیناد آنچه من دیدم ز عشق

 

کس چو من از عاشقی شیدا شود

و آنچنان شیخی چنین رسوا شود

.

.

.

 

 

 

 

کاملش رو

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بخونید

  • Like 6
لینک به دیدگاه
واقعا چرا تو همه بحثها باید یه گریز همچینی به دین زد؟:banel_smiley_4:

مطمئنا مذمت و مفهوم تحقیر و بندگییه بنده در برابر بنده ربطی به بندگیه خدا نداره همچنین منافاتی با دوستی با خدا نداره گرچه اونهم از جنس بنده در برابر بنده نیست خدا اگر خداست پس مخلوقش در برابر او کوچک است

ای کاش تاپیکی میبود که چنین گریزهایی غیر مرتبطی در بحثها زده نمیشد و آدم میتونست راحت جواب بده و مجبور به معذرت خواهی از استارترم نشه:sigh:

شما اصلا عنوان تاپیک را نگاه انداختی؟ :banel_smiley_4:

نوشته دل و دین، ننوشته دل و چغندر، که من اومدم گریزی به دین زدم. :a030:

 

جواب های شمارو هم در سایر تاپیک ها ملاحظه کرده ام، یا پیچوندن قضیه است با چندتا شکلک و حرف های بی ربط، یا کوپی کردن مطالب از سایت های پاسخگویی به شبهات. :w16:

فرق بنده و شما اینست که من دارم حرف خودم و برداشت های خودم را میزنم،اما شما و دوستانتان مدام برای توجیه خودتون مجبورین به این و آن مراجعه کنین،چون دستتون بسته است برای تفکر آزاد. :a030:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
یه بار خوندیش ببینی داستانش چی بود؟:w000:

 

 

بدبختی هربار هم میذاریش میخونمش:4564:

فیلمش هم که ساختن

نقاشیش هم دیدم

آره دیگه خودت یعنی هنوز یک بارهم کامل نخوندیش؟:w02:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

وقتی عشق باشه یعنی همدلی هست.:ws37:

همدلی هم باشه دیگه این حرفا نیست که کی بره به دین کی.:ws37:

دین و حقیقت همون دل هست.:ws37:

عشق بنده به بنده پله میشه و راه برای عشق بنده به خدا.:ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
بدبختی هربار هم میذاریش میخونمش:4564:

فیلمش هم که ساختن

نقاشیش هم دیدم

آره دیگه خودت یعنی هنوز یک بارهم کامل نخوندیش؟:w02:

این بار دوم بود هر جفتشم به موضوع مربوط بود:banel_smiley_4:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
درود و صد سلام خدمت نواندیشان گرامی :a030:عليكه درود دادا:w02:

 

همتون تو فیلما یا تو زندگی واقعیتون اطرافتون دیدید که دو نفر میخوان با هم ازدواج کنن حالا یا عاشق هم هستن یا همدیگرو دوس دارن، ولی دینشون متفاوته، مثلا یکی مسلمانه یکی مسیحی و ....اي بابا:4564:

 

برای ازدواج یکی باید از دینش دست بکشه و به دین یار بپیونده و باهاش ازدواج کنه و یا از یار دست بکشه و با دینش انس بگیره و یک زوج یا زوجه هم کیش اختیار کنه . هوم!:w58:

حالا :

1. شما اگه تو چنین موقعیتی قرار بگیرید ، حاضرید برای رسیدن به عشقتون از دینتون دست بکشید ؟

انسانيت مهم تره تا دين ....چيزيرو كه مانع پيشرفت بشريته اجازه نميدم جلوي راه منم سد كنه

ولي نكته مهم اينه كه يه گذشتِ بزرگ ميخواد بايد جلوي اين و اون و... وايسي فكر نكنم انساني روي زمين وجود داشته باشه كه اونقدر بهش علاقه مند بشم و يا اونقدر ارزش داشته باشه كه به خاطرش مجبور بشم يه كار بيهوده ديگه كه تعويض دين باشه انجام بدم....مگر اينكه عشق واقعي داشته باشم كه به جز خونوادم فكر نكنم بتونم اين حسه عشقو با شخصه ديگري تقسيم كنم

در ضمن اگه دينه مبينمون رو تغيير بديم به راحتيِ يك راحت الحلقوم سرمونو پخ پخ (ريختن خونه يه انسان مثل يه گوسفند حلال ميشه) در هر صورت راهي نداريم ...

اگه دين ديگه اي هم داشتم هم چنين گذشتي رو نميكردم اونم در حق كسي كه چيزهاي بي اهميت در نگاهش اهميت چندان داره:banel_smiley_4:

2. به نظر شما رابطه ای بین عشق زمینی (عشق بنده به بنده ) و عشق روحانی (عشق بنده به خدای خویش) و دین وجود داره ؟ :JC_thinking:

البته در ادبيات خيلي وارد اين دو مقوله ميشن و يه جورايي ميگن برا عرفانو اين حرفا بايد با يه عشقه زميني استارت زد ....

ولي من قبول ندارم هيچ ربطي نداره يكي ممكنه اصلا خدارو قبول نداشته باشه ولي يه عشقه زميني به معناي واقعيش يعني دادن جون براي عشقش داشته باشه ...ويا برعكسش :w16:بیتی از شیخ بهایی :

 

دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم........در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟به به :ws37: به به:ws37: آورين :girl_yes2:آورين:girl_yes2:

ممنون بابته تاپيكه خوبت:a030:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...