moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 اگر چه مستى عشقم خراب كرد ولى اساس هستى من زان خراب آبادست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 غم جهان مخور و پند من مبر از ياد كه اين لطيفه ء عشقم ز رهروى يادست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب كز هر كسى كه مى شنوم نامكررست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 عرضه كردم دو جهان بر دل كار افتاده به جز از عشق تو باقى همه فانى دانست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 اى كه از دفتر عقل آيت عشق آموزى ترسم اين نكته به تحقيق ندانى دانست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسين منست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 واله و شيداست دايم همچو بلبل در قفس طوطى طبعم ز عشق شكر و بادام دوست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 لطيفه ايست نهانى كه عشق از و خيزد كه نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 هر گه كه دل به عشق دهى خوش دمى بود در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 شير در باديه ء عشق تو روباه شود آه ازين راه كه در وى خطرى نيست كه نيست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 31 اسفند، 2011 همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست همه جا خانه عشقست چه مسجد چه كنشت 2
ترانه18 8013 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 عشقبازی به همین آسانی است که گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کار همواره ی باران با دشت برف با قله ی کوه رود با ریشه ی بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمه ای با آهو برکه ای با مهتاب و نسیمی با زلف دو کبوتر با هم و شب و روز و طبیعت با ما ... عشق بازی به همین آسانی است شاعری با کلماتی شیرین دست آرام و نوازش بخش بر روی سری پرسشی از اشکی و چراغ شب یلدای کسی با شمعی ... عشق بازی به همین آسانی است که دلی را بخری بفروشی مهری شادمانی را حراج کنی رنجها را تخفیف دهی مهربانی را ارزانی عالم بکنی و بپیچی همه را لای حریر احساس گره عشق به آنها بزنی مشتریهایت را با خود ببری تا لبخند ... عشق بازی به همین آسانی است ... به همین آسانی 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 هنوز برگ تری از بهار عشق و شباب به جای مانده که چشم و چراغ این چمن است در این خرابه در اغوش این سکوت حزین هنوز یاد تو سرمایه ی حیات من است 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 هان ای عقاب عشق از اوج قله های مه الود دور دست پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من ان جا ببر مرا که شرابم نمیبرد 3
ترانه18 8013 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ تر از نقطه موهومی بود این دایره کبود اگر عشق نبود از آینه ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه هر سنگ دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟ 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 درميان من وتو فاصله هاست گاه مي انديشم مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري تو توانايي بخشش را داري دست هاي تو توانايي آن را دارد که مرا زندگاني بخشد چشمهاي تو به من مي بخشد شورعشق ومستي و تو چون مصرع شعري زيبا ، سطر برجسته اي از زندگي من هستي 2
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 مرا با سوز جان بگذار و بگذر اسیر وناتوان بگذار و بگذر چو شمعی سوختم از آتش عشق مرا آتش بگذار و بگذر دلی چون لاله بی داغ غمت نیست بر این دل هم نشان بگذار و بگذر مرابا یک جهان اندوه جانسوز تو ای نامهربان بگذار و بگذر دوچشمی را که مفتون رخت بود کنون گوهرفشان بگذار و بگذر درافتادم به گرداب غم عشق مرا در این میان بگذارو بگذر به او گفتم حمید از هجر فرسود 2
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 1 فروردین، 2012 آتش عشقش به جانم شعله ریختراستی در عشق ورزی داغ بودگلرخ و گلچهره ها دیدم بسی –او نه «یک گل»، «یک جهان گل»، «باغ» بود. 2
ارسال های توصیه شده