goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ دقیقا راهنمایی کاربردی بود .. مخصوصا اون همکاره که سیبیل داره و یه عینک ته اسکانی ... همش هم نگاه های مرموزی میکنه شما کلا همکار بی سبیل داری اصن؟ 2 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ تاپیک نابود شد ... :hapydancsmil: و اسپم همچنان ادامه دارد ... :gnugghender: لینک به دیدگاه
p mehdi q 6226 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ شما کلا همکار بی سبیل داری اصن؟ نه خداییش بچه های خوشتیپی هستن .. اونجوری هام نیستن -------------------------------------- برای اینکه این پست یه پست صرفا اسپم نباشه .. یه نکته ی اخلاقی هم ضمیمه میکنیم به هم نخندید .. باهم بخندیم 1 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ این در زدنا رو منم خیلی انجام دادم! من اول دوم دبستان بودم یادم نیست... این دخترخاله ی ما 2 سال و خواهرش 4 سال بزرگتر از من بودن! اون موقع تلفن ها شماره ای نبود! خواهر بزرگه با معلمشون لج بود. خونه ی ما هم نزدیک بود و من همیشه خونه ی خاله اینا... هیچی هی مزاحم تلفنی میشد! بگذریم که گیر افتاد... 9 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ نه خداییش بچه های خوشتیپی هستن .. اونجوری هام نیستن -------------------------------------- برای اینکه این پست یه پست صرفا اسپم نباشه .. یه نکته ی اخلاقی هم ضمیمه میکنیم به هم نخندید .. باهم بخندیم آخ به چه نکته زیبایی اشاره کردی بهم خندیدن خودش انقد حال میدههههههههههه!!!11:hapydancsmil: 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ شیطونیییییییییییییی... غریب آشنا................. 3 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ من اگه یه روز شیطنت نکنم میمیرم کهه:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ من کلا" وقتی حرف می زنم می خندم همش....بعد دوستام از خنده ی من می خندن یکی از دوستام می گه مهناز در بد ترین شرایط هم این شکلیه : 9 لینک به دیدگاه
MechJJ 11368 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ من کلا" وقتی حرف می زنم می خندم همش....بعد دوستام از خنده ی من می خندن یکی از دوستام می گه مهناز در بد ترین شرایط هم این شکلیه : نعمت خیلی بزرگیه. 4 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ نعمت خیلی بزرگیه. ولی خدا نکنه اعصاب نداشته باشم دقیقا" می شم این: :icon_razz: 5 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ تاپیکت رو الان که می بینم یاد بعضی از کارهام میفتم!:icon_pf (34): اینی که میخوام بگم شیطنت نیست مردم آزاریه! :icon_pf (34): اول راهنمایی که بودم ی همکلاسی داشتیم کلا آدم عاشقی بود! هی با یکی دوست میشد هی قهر می کرد.. اینقدر هم ضایع بود که مدرسه متوجه شده بود و ازش تعهد گرفته بود آخه یکی نبود بگه کوچولو تو رو چه به این کارها... ولی یک روز این یک نفر پیدا شد! با 3 تا از دوستام یک عدد نامه ی عاشقانه ی خوب با زمان و مکان قرار نوشتیم! بعدشم رفتیم گذاشتیم لای کتاب دینی! (میدونم کارم خیلی مسخره بود ولی من اون موقع 11 ساله م بود :5c6ipag2mnshmsf5ju3 تازه با شناختی که از این دختره داشتیم حتما میومد! نمیومد هم مشکلی نبود دور هم میخندیدم! ) همه چیز خوب پیش میرفت که سر کلاس دینی دبیر کتابش رو گرفت که سوالا رو جواب بده! این دختر مشهور بود به داشتن نامه های عاشقانه! کاغذ ما هم کاغذ دفتر خاطرات و از این رنگی ها بود. این خانم هم فضول ...:icon_pf (34): کار دختره کشید به دفتر... تازه به خونه شون هم زنگ زدن که... :icon_pf (34):فقط خدا رو شکر کسی گوشی رو برنداشت! حالا کسی جرات نداشت بیاد راستش رو بگه! :icon_pf (34): آخرش رفتیم به مشاورمون راستش رو گفتیم و با پادرمیونی ایشون قضیه حل شد و کسی هم نفهمید کار کی بوده! حتی اگه دفتر هم فهمید این دختر بدبخت نفهمید! 14 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ من چند روزه خیلی شیطونی کردم و می کنم ... 4 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ منم خیلی وقتا دلم برا شیطنت تنگ میشه ولی خب چه میشه کرد پیری و هزار دردسر:vahidrk: 7 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ اخخخخخخخخخخ جووووووووووووووننن شیطنت من عاشق شیطنت مثبتم خیلی حال میده همیشه وقتی دبیرستانی بودم همه دبیرا ازم راضی بودن فقط میگفتن خیلی شیطونه ولی رعایت احترامشونو میکردم دلم موخواااااااااااااادددددددددددد 3 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ تو کارشناسی همه همسن بودیم و شیطونی میکردیم، ولی اینجا همه بزرگن و زن و بچه دارن، دلمان تنگیده ... 4 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ تو کارشناسی همه همسن بودیم و شیطونی میکردیم، ولی اینجا همه بزرگن و زن و بچه دارن، دلمان تنگیده ... الهی وگردوم بیا دادا بیا پایه ام اساااااااااااااسیییییییییییییییییییییییییییییی کیو بزنیم؟ 3 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ الهی وگردوم بیا دادا بیا پایه ام اساااااااااااااسیییییییییییییییییییییییییییییی کیو بزنیم؟ گفتیم شیطونی، نگفتیم کتک کاری که 4 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ گفتیم شیطونی، نگفتیم کتک کاری که :vahidrk: باشه حالا شیطونی شامل همه چی میشه خب چیکاکنیم؟ بگو بگو تند سریع زور یالا 2 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ این حانیه خانوم گل کیه خب بابا بیا یه خودی نشون بده سه تا بشیم همینطورزیادوزیادو.زیادتر تا اینککه انجمنو رو سرمون بذاریم 2 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ من دو تا داداش دارم خیلی خاطره های خوبی دارم از شیطونیامون مثلا یادمه یه بار در یخچال و کندیم 3تایی مامانم از شدت تعجب نتونست دعوامون کنه یا مثلا یادمه یه نامه تهدید امیز واسه همسایمون نوشتیم گذاشتیم تو پاکت و انداختیم تو خونشون بعد یارو اومد به مامانم گفت همه چی افتاد گردن من که دهن لقم بعد ها فهمیدیم از ارم پاکت اداره بابام فهمیدن کار ماست چقدر غلط املایی داشت دادشم توش یه بار نقاشی همه اعضای ساختمون و کشیدیم به در اسانسور از داخل چسبوندیم بعد هر کی میومد تو اسنسور از هر طبقه رد میشد همه ساکنای اون طبقه رو میدید کوکتل مورتف درست میکردیم مینداختشم از طبقه پنجم تو کوچه تو حموم ادای کبری 11 در میاوردیم الکل میریختم دور تادور بعد کبریت میزدیم ... مثل این فیلما که بنزین میریزن تا به مهمات برسه و بتریکه خطه الکل میسوخت و میرفت جلو بعد از همه این کارا مامانم مینداختمون بیرون میرفتیم پشت در انقدر میخندیدیم که مامانم عصبانی میومد بیرون میگفت برین تو پارکینگ بعدم مثل همیشه خانوم همسایه پادرمیونی مرکد میبردمون تو چه ادمای کله خری بودیم یادش بخیر :5c6ipag2mnshmsf5ju3 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده