pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 به نظر من موضوع تفاوت فرهنگی بخش کوچیکی از ایجاد مشکل را به عهده داره.....منم با این که ممکنه با خوبی و خوشی برن به زندگیشون برسن مخالف نیستم اما سری که درد نمیکنه میگن دستمال نمیبندن ..... قراره بعد از ازدواج کی کجا زندگی کنه آیا تفاهم کامل وجود داره ....با اولین بوی قرمه سبزی میگن عشق راشو میکشه از خونه میره بیرون ( منظور اینه که اون تب و تاب اولیه کمتر میشه زندگی به واقعیت نزدیکتر میشه ) اگه بعد از اولین به قول خودم قرمه سبزی یه اختلاف کوچیک پیش اومد اونی که از ته دل راضی نبوده بیاد توی یه شهر دیگه احساس کنه که بهش ظلم شده و اونو به زبون میاره خب ریشه اولین کینه توزی ها شکل میگیره ...... خوب اندیشه جان بله اگر این طوری باشه اون فرد از ته دل راضی نباشه معلومه که 100% به مشکل می خورند حالا چه بعد یه هفته یا بعد چند ماه یا چند سال اگر این موضوع اولیه تو بحث ازدواج دو شهر حل نشه که واویلاست اون ازدواج :JC_thinking: 2
peyman sadeghian 30244 مالک ارسال شده در 7 دی، 2011 ببینید منم با تمام حرفهای شما(اندیشه)کاملا موافقمومیدونم این دوره شناخت باید تکمیل بشه یا مثلا به این قضیه واقفم که بالاخره برای زندگی یکی از زوجین باید از زادگاهش دور بشه وهمین دوری باعث کدورتها ودلتنگیهایی در آینده میشه...........سر اختلاف فاحش فرهنگی هم که هیچ صحبتی نمیشود کرد که ابدا نمیشه با این اختلاف ازدواج کرد این اختلاف میتونه تو یه شهر هم وجود داشته باشه حتی تو یه خانواده میشه یه برادر با برادرش اختلاف فرهنگی پیداکنه(اینو به عینه دیدم که میگم) من قبول دارم که درصدشکست این ازدواج بالاتر از ازدواجهایی هست که از یک شهر اتفاق میافته وشکل میگیره منتهی نمیشه با قاطعیت گفت که محکوم به شکسته 3
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 خوب اندیشه جان بله اگر این طوری باشه اون فرد از ته دل راضی نباشه معلومه که 100% به مشکل می خورند حالا چه بعد یه هفته یا بعد چند ماه یا چند سال اگر این موضوع اولیه تو بحث ازدواج دو شهر حل نشه که واویلاست اون ازدواج :JC_thinking: ببین میشه یه معادله ریاضی داشت اگر درصد تفاهم فرهنگی بالای 50 باشه مشکل محل زندگی وجود نداشته باشه تفاوت تحصیلات فاحش نباشه تفاوت سن و سال زیاد و یا خیلی کم نباشه از نظر موقعیت جغرافیائی ونوع آب و هوا جور باشن به شناخت مناسب رسیده باشن و علاقه وجود داشته باشه خب این ازدواج خوبه حالا اگر یکی از این موارد نباشه اما مثلا یه موردی خیلی در حد بالا خوب باشه مثلا دختر و پسر از زیر شاخه های یک رشته دانشگاهی باشن یا هر دو به یک سبک شعری و یا چیزی شبیه به اینا علاقه مند باشن این شاید بتونه موقعیت خوبی باشه اما برای ازدواج مهمترین اصل اینه که ما تو دنیای واقعی زندگی کنیم هر زندگی پستی و بلندی داره و برای رد کردن اونها همونجور که دوستی تو همین تاپیک اشاره کرد صبر و بردباری نیازه 4
.FatiMa 36559 ارسال شده در 7 دی، 2011 هر ازدواجی ممکنه به شکست منجر بشه و البته هر ازدواجی هم می تونه موفق باشه این بیشتر به درک طرفین از همدیگه بستگی داشته باشه شاید تو دو تا شهر جدا فرهنگا بیشتر تفاوت داشته باشه ولی اگه درکمونو از هم بالا ببریم حتما ازدواج موفقی خواهیم داشت 6
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 ببینید منم با تمام حرفهای شما(اندیشه)کاملا موافقمومیدونم این دوره شناخت باید تکمیل بشه یا مثلا به این قضیه واقفم که بالاخره برای زندگی یکی از زوجین باید از زادگاهش دور بشه وهمین دوری باعث کدورتها ودلتنگیهایی در آینده میشه...........سر اختلاف فاحش فرهنگی هم که هیچ صحبتی نمیشود کرد که ابدا نمیشه با این اختلاف ازدواج کرد این اختلاف میتونه تو یه شهر هم وجود داشته باشه حتی تو یه خانواده میشه یه برادر با برادرش اختلاف فرهنگی پیداکنه(اینو به عینه دیدم که میگم) من قبول دارم که درصدشکست این ازدواج بالاتر از ازدواجهایی هست که از یک شهر اتفاق میافته وشکل میگیره منتهی نمیشه با قاطعیت گفت که محکوم به شکسته شنیدی بابا مامانا میخوان بچه هاشونو از بدی ها دور کنن میگن مثلا آتیش جیزه دست نزن ..چون احتمال خطر خیلی خیلی براشون بالاست ...مقایسه خوبی نیست اما مفهوم حرفمو میرسونه ..... رضایت زناشوئی در چنین ازدواجهائی بخوای نخوای پائینه .....مشکل خانواده ها مطرح میشه و خلاصه خیلی چیزای دیگه اما اگر زوجین شانس زندگی مشترک توام با عشق خالص و واقعی رو داشته باشن خب این اختلافا مهم نیست و اون علاقه میچربه 2
pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 خدا اجدادتو بیامرزه خب منم همینو میگم ...... ببینید ما هیچ وقت نمیتونیم شناخت درصد در صد پیدا کنیم حتی روی خودمون اما برای زندگی مشترک نیاز به شناخت بالا پائین خلق و خو ی طرف مقابل داریم که از طریق مشاهده و هم صحبتی صورت میگیره .... این عدم شناخت ممکنه توی یه شهر هم بوجود بیاد مثلا دختر و پسری که فقط و فقط همدیگه رو تو مهمونی های رسمی دیدن یا دختر و پسری که همدیگه رو فقط تو دانشگاه دیدن .... از واکنش های هم در محیط های مختلف آگاهی ندارن ...... مثلا دختری شاداب و پر انرژی فقط پسر را در محیط های شیک و رسمی دیده و هیچ وقت به فکرش هم نمیرسه که این پسر شخصیتا عاشق این جور موقعیت هاست و در موقعیت های شاد خیلی آدم طبیعی به نظر نمیرسه مثلا تو مهمونی ها میشینه یه گوشه و تکون نمیخوره ...خب بعد از این که این دوتا رفتن زیر یک سقف دختر و پسر به اولین پارتی که دعوت میشن دختر خانم رفتار شوهرشو که ببینه حتما میخوره تو ذوقش و حالش گرفته میشه این جور صحنه ها رو تو فیلم ها حتما زیاد دیدی خوب نمی دونم یا من ازدواج رو سختمیگیرم یا شما اسون میگیرد بهنظر من تمام اینا باید شناخت پیدا بشه تا دو نفر با هم زیر یهسقف زندگیی کنن این طور که شما میگید دو نفر همدیگر رو تو یه مهمونی دیدن بعد میرن زیر یه سقف برای ازدواج هاسسنتیه که دختر و پسر حق ندارن با هم باشن و ............................ اینم برا قسمت قرمز تو ی شناخت اگر بین هم دروغ وجود نداشته باشه مشکلی پیش نمیاد :JC_thinking: 2
peyman sadeghian 30244 مالک ارسال شده در 7 دی، 2011 اینکه من این بحث را باز کردم به خاطر این بود که درسته من قطعا با اینکه ساکن اصفهانهستم با دختر اصفهانی ازدواج نمیکنم وقطعا از خارج از اصفهان همسر انتخاب میکنم پس میبینید با اینکه من زاده شده وبزرگ شده اصفهانم اما فرهنگ مردم اصفهان را اصلا قبول ندارم ونمیتوان با یک دختر اصفهانی زندگی کنم 6
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 خوب نمی دونم یا من ازدواج رو سختمیگیرم یا شما اسون میگیرد بهنظر من تمام اینا باید شناخت پیدا بشه تا دو نفر با هم زیر یهسقف زندگیی کنن این طور که شما میگید دو نفر همدیگر رو تو یه مهمونی دیدن بعد میرن زیر یه سقف برای ازدواج هاسسنتیه که دختر و پسر حق ندارن با هم باشن و ............................ اینم برا قسمت قرمز تو ی شناخت اگر بین هم دروغ وجود نداشته باشه مشکلی پیش نمیاد :JC_thinking: شناخت صد در صد تنها و تنها دست خداست ..... نمیدونم شاید یه روزی آدمها رو بشه قطعی دسته بندی کرد دستی بندی همه جانبه و کلی اما موضوع اینه که آدمها موجودات پیچیده ای هستند که مثل پیاز لایه لایه اند و هر لایه واسه خودش دنیائی از حرف و تفاوت و اندیشه است. 1
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 اینکه من این بحث را باز کردم به خاطر این بود که درسته من قطعا با اینکه ساکن اصفهانهستم با دختر اصفهانی ازدواج نمیکنم وقطعا از خارج از اصفهان همسر انتخاب میکنم پس میبینید با اینکه من زاده شده وبزرگ شده اصفهانم اما فرهنگ مردم اصفهان را اصلا قبول ندارم ونمیتوان با یک دختر اصفهانی زندگی کنم خب پس چرا قبل از ازدواج نمیری توی شهری که میخوای ازش دختر انتخاب کنی برای ازدواج یه مدت مثلا شش ماه تا یک سال زندگی کنی ؟تا حالا این کارو کردی ؟ 2
H.j.b 84 ارسال شده در 7 دی، 2011 ازدواج یکی از گزینه هایی است که فکر هر جوونی رو به خودش در گیر کرده.:JC_thinking: راه دور خوب یه خورده مشکل است. دیگه شب جمعه داره و راه دور و ... البته اگر دو زوج واقعا همدیگر رو خواسته باشند این مشکل بر طرف میشه 1
pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 ببین میشه یه معادله ریاضی داشت اگر درصد تفاهم فرهنگی بالای 50 باشه مشکل محل زندگی وجود نداشته باشه تفاوت تحصیلات فاحش نباشه تفاوت سن و سال زیاد و یا خیلی کم نباشه از نظر موقعیت جغرافیائی ونوع آب و هوا جور باشن به شناخت مناسب رسیده باشن و علاقه وجود داشته باشه خب این ازدواج خوبه حالا اگر یکی از این موارد نباشه اما مثلا یه موردی خیلی در حد بالا خوب باشه مثلا دختر و پسر از زیر شاخه های یک رشته دانشگاهی باشن یا هر دو به یک سبک شعری و یا چیزی شبیه به اینا علاقه مند باشن این شاید بتونه موقعیت خوبی باشه اما برای ازدواج مهمترین اصل اینه که ما تو دنیای واقعی زندگی کنیم هر زندگی پستی و بلندی داره و برای رد کردن اونها همونجور که دوستی تو همین تاپیک اشاره کرد صبر و بردباری نیازه خوب چطور میشه فهمید صبر و بردباری وجود داره :JC_thinking: بالاخره کارهایی که می تونن دو نفر که تویه شهر زندگی میکن تا بفهمنن اون دو نفر همین کار رو تو دو شهر مختلف انجام بدن یا از هم بپرسن :JC_thinking: نه:JC_thinking: 2
Javid Maleki 11668 ارسال شده در 7 دی، 2011 اینکه من این بحث را باز کردم به خاطر این بود که درسته من قطعا با اینکه ساکن اصفهانهستم با دختر اصفهانی ازدواج نمیکنم وقطعا از خارج از اصفهان همسر انتخاب میکنم پس میبینید با اینکه من زاده شده وبزرگ شده اصفهانم اما فرهنگ مردم اصفهان را اصلا قبول ندارم ونمیتوان با یک دختر اصفهانی زندگی کنم تو سجلدت زمانی که متولد شدی ننوشتن که حتماً بای تو اصفهان زن بگیری!!:biggrin: پس تو در انتخاب همسر مختاری برو با کسی ازدواج کن که از سظح فکری بهت بخوره حالا فرق نمیکنه از کدوم شهر باشه .... البته نظر من اینطوره شایدم غلط باشه:texc5lhcbtrocnmvtp8 5
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 خوب چطور میشه فهمید صبر و بردباری وجود داره :JC_thinking: بالاخره کارهایی که می تونن دو نفر که تویه شهر زندگی میکن تا بفهمنن اون دو نفر همین کار رو تو دو شهر مختلف انجام بدن یا از هم بپرسن :JC_thinking: نه:JC_thinking: به نظرت از یک داستان واحد چند جور میشه روایت کرد با چند لحن و با چه انگیزه هائی ؟ آزمونهائی هست که در مطب های روانشناسی یا کلینیک ها گرفته میشه این آزمون ها هم راه حل خوبیه واسه تست اما باز هم صد در صد نمیشه بهشون تکیه کرد . 1
pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 اینکه من این بحث را باز کردم به خاطر این بود که درسته من قطعا با اینکه ساکن اصفهانهستم با دختر اصفهانی ازدواج نمیکنم وقطعا از خارج از اصفهان همسر انتخاب میکنم پس میبینید با اینکه من زاده شده وبزرگ شده اصفهانم اما فرهنگ مردم اصفهان را اصلا قبول ندارم ونمیتوان با یک دختر اصفهانی زندگی کنم فرهنگ ازدواج تو اصفهان که واقعا افتضاحه :icon_pf (34): کامل من خبر دارم :icon_pf (34): 2
pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 شناخت صد در صد تنها و تنها دست خداست ..... نمیدونم شاید یه روزی آدمها رو بشه قطعی دسته بندی کرد دستی بندی همه جانبه و کلی اما موضوع اینه که آدمها موجودات پیچیده ای هستند که مثل پیاز لایه لایه اند و هر لایه واسه خودش دنیائی از حرف و تفاوت و اندیشه است. خوب پس چه فرقی داره دو شهر مختلف با هم با این تفسیری که شما دارید به غیر از اینه که تنها مشکل مشکل فرهنگیه :JC_thinking: بین دو خانواده :JC_thinking: 1
Javid Maleki 11668 ارسال شده در 7 دی، 2011 ازدواج یکی از گزینه هایی است که فکر هر جوونی رو به خودش در گیر کرده.:JC_thinking:راه دور خوب یه خورده مشکل است. دیگه شب جمعه داره و راه دور و ... البته اگر دو زوج واقعا همدیگر رو خواسته باشند این مشکل بر طرف میشه تو بیشتر حواست به حرفای قدیمیاست که شب جمعه رو مد نظر گرفتی تو حرفات..... حرفی که میاد تو دهنم باید بگم نگم میترکم....... جووون تو این دوره زمونه دیگه واسه زوجها همه روز و شبش شبه جمعست 1
pesare irani 41805 ارسال شده در 7 دی، 2011 به نظرت از یک داستان واحد چند جور میشه روایت کرد با چند لحن و با چه انگیزه هائی ؟ آزمونهائی هست که در مطب های روانشناسی یا کلینیک ها گرفته میشه این آزمون ها هم راه حل خوبیه واسه تست اما باز هم صد در صد نمیشه بهشون تکیه کرد . میشه یه مقدار راجع به این ازمون ها توضیح بدید :JC_thinking: تا حالا نشنیدم :JC_thinking: 1
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 خوب پس چه فرقی داره دو شهر مختلف با هم با این تفسیری که شما دارید به غیر از اینه که تنها مشکل مشکل فرهنگیه :JC_thinking: بین دو خانواده :JC_thinking: ببین برای ازدواج سطحی از شناخت لازمه به فرض با توجه به مثال پیاز واسه ازدواج لایه اول و یه کم از لایه دوم کفایت میکنه به علاوه نقش فرهنگ ها فرهنگ در شخصیت آدمها رسوب میکنه و به صورت کهن الگو و طرح واره های بنیادی دز ذهن و منش فرد باقی میمونه چیزی که نمیشه تغییرش داد 4
اندیشه 2345 ارسال شده در 7 دی، 2011 میشه یه مقدار راجع به این ازمون ها توضیح بدید :JC_thinking: تا حالا نشنیدم :JC_thinking: آزمون ام ام پی آی اما نه 70 سوالی بلکه ازمون کامل به علاوه تست نئو و مصاحبه بالینی 2
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 7 دی، 2011 اینکه من این بحث را باز کردم به خاطر این بود که درسته من قطعا با اینکه ساکن اصفهانهستم با دختر اصفهانی ازدواج نمیکنم وقطعا از خارج از اصفهان همسر انتخاب میکنم پس میبینید با اینکه من زاده شده وبزرگ شده اصفهانم اما فرهنگ مردم اصفهان را اصلا قبول ندارم ونمیتوان با یک دختر اصفهانی زندگی کنم خدا پدرتو بیامرزه وقتی از ریشه، یه فرهنگ و نگرشی رو نپذیری چطوری می تونی با فردی از همان فرهنگ و تفکر و نگرش زندگی زیر یه سقف داشته باشی؟ 2
ارسال های توصیه شده