شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ اینجا زمین است.... ساعت به و قت انسانیت خواب است.... عجب موجود سخت جانیست دل هزار بار میشکند، میسوزد، میمیرد و باز هم میتپد..... 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ صندلي خالي تو را کسی پر نمیکند باور کن که تو از نوع دیگری از جنس تبلور خیال در تمنای عطشناک باد میان شلال گیسوان رها پس باور کن ای راز سر به مهر که صندلي خالي تو را فقط نگاه تو پر میکند چشمان مسیحی ات همه را عفو میکند ! 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ زیاده خواه نیستم ! جاده ی شمال.. یک کلبه ی جنگلی.. یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی.. کمی هیزم.. کمی آتش.. مهِ جنگلی.. کمی تاریکی ِ محض.. کمی مستی.. کمی مهتاب.. و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...! تـو باشی مـن باشم و ...هــیچ ! 4 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۱ نشانی ام را اگر خواستی : همین جا هستم پشت مانیتوری که نمیتواند تو را به من برساند... 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۱ حسادت نکن.... آن که بعـد از تو بغـل گرفته ام.... زانـوی غـــم اســت 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۱ چه فرقی می کند کجای دریای چشم هایت گم شده باشم ؟! من به زودی ساحل ارام قلبت را خواهم یافت !!! 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۱ امــــــــروز با همه ی دنـیــــــــا قهــــــرم ... امــــــا . تــــــــــو صدایــــــم کــن ... بـرمـی گـــــــــــــردم !! 3 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۱ دنبال کسی میگردم که توی بهار که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم... توی تابستون که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟ در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم... توی پاییز زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیار... توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف، بعد با تردید بپرسم: میای که؟ در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط یه لنگه من یه لنگه تو... سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم... 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۱ حواســم را هرکــجا ک پــرت میکـــنم؛ باز کـــنار تـــو می افتد...! 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۱ نه از قبیله ابرم نه از تبار کویرم که بی بهانه بگریم که بی ترانه بمیرم دلم گرفته برایت ولی اجازه ندارم که از نسیمو پرنده سراغی از تو بگیرم! 3 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۱ من دلم میخواهد خانهای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو...؛ هر کسی میخواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست... بر درش برگ گلی میکوبم روی آن با قلم سبز بهار مینویسم ای یار خانهی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر " خانه دوست کجاست ؟ " 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۱ تنهایی یعنی امشبم مثل شبای دیگه رو تختت دراز بکشی آهنگ بزاری و بازم فکر کنی به نبودنش به اینکه با غریبه ای رفت به حرفاش.... مثل همیشه... !! 6 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ تو مرا به عصر حجر بر می گردانی زمانی که آدم چای رابا خنده حوا شیرین می کرد... 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ سیگار و قهوه و اسپرسو همگی تلخند درستمثل خون لب هایم ، وقتی که با دندانآن قدر گاز میگیرم کهتمام بغض دلتنگی هایی که گیر کرده میان تردید قورت بدهم !! 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ گاهی چه دیر میفهمیم و چه زود از دست میدهیم و چه ساده فراموش میکنیم اما همواره تلخ میگذریم.... 6 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ كاش امشب باران ببارد.... كاش تمام شرجی و خاطره و گرما پاك میشد ... کاش خاطراتت پاک میشد!!! 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ داستان خواستن يکديگر نبــــــــــــود، حکایـــــــــت خواستن يکي ،ديگر بود.... 6 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ برای بعضـــی دردها نه میتوان گریــــــه کَــرد نه میتوان فریــــــآد زد برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست .... 10 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ بیا کنار هم موازی بایستیم و آنقدر با فاصله که دستهایمان در هم حلقه شوند من و تو یک پله ایم از نردبانی که تا خدا قد کشیده است ... 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ واحد اندازه گیریِ فاصله " مــتــر " نیست ؛ " اشتیاق" است .. مشتاقش که باشی ،حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است... 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده